جز
جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'ه. ق.' به 'ﻫ.ق') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
* این واژه به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای [[شأن]] و کار، که جمع آن «امور» است؛ و دیگری [[فرمان]] و [[دستور]]، که جمع آن «[[اوامر]]» است<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۸۵.</ref>. برخی از [[اهل]] لغت، اصل در معنای «[[أمر]]» را [[طلب]] و [[تکلیف]] از سوی مافوق دانستهاند و معنای دیگر را نتیجه اولی برشمردهاند<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۴۵.</ref>. در [[آیه شریفه]] نیز {{متن قرآن|أَمْر}} به معنای فرمان و دستور، با [[حفظ]] [[مقام]] استعلای صاحب فرمان، به کار رفته؛ چنان که [[سیاق آیه]] نیز [[شاهد]] بر این مطلب است. «أمر»، در تعبیر دیگر، به معنای «[[عالم ملکوت]]» در مقابل [[عالم خلق]] است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۲۱۷ | * این واژه به دو معنا به کار رفته است: یکی به معنای [[شأن]] و کار، که جمع آن «امور» است؛ و دیگری [[فرمان]] و [[دستور]]، که جمع آن «[[اوامر]]» است<ref>مفردات ألفاظ القرآن، ص۱۸۵.</ref>. برخی از [[اهل]] لغت، اصل در معنای «[[أمر]]» را [[طلب]] و [[تکلیف]] از سوی مافوق دانستهاند و معنای دیگر را نتیجه اولی برشمردهاند<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۴۵.</ref>. در [[آیه شریفه]] نیز {{متن قرآن|أَمْر}} به معنای فرمان و دستور، با [[حفظ]] [[مقام]] استعلای صاحب فرمان، به کار رفته؛ چنان که [[سیاق آیه]] نیز [[شاهد]] بر این مطلب است. «أمر»، در تعبیر دیگر، به معنای «[[عالم ملکوت]]» در مقابل [[عالم خلق]] است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۲۱۷ ﻫ.ق)، ج۱۳، ص۱۹۷.</ref>. اگر «أمر» در این [[آیه]] به معنای مذکور باشد، مفهومی ظریف - شبیه به آنچه در [[آیه خلافت]] وجود دارد - از آن قابل [[استنباط]] است<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۲۰۲.</ref> | ||
* به معنای [[طلب]] چیزی از غیر و [[تکلیف]] دیگری بر انجام کاری همراه با [[استعلاء]] است؛ هرچند این معنا بعداً توسعه یافت و بر مطلق درخواست مطلوب، تکویناً و تشریعاً از جانب [[مولی]] یا خود [[مأمور]] نیز به کار رفت<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. بنابراین، محور اصلی در معنای ماده «[[أمر]]»، [[تحمیل]] [[اراده]] مولای آمر بر مأموراست؛ تا آنچه را که مولی درخواست نموده، [[اجابت]] نماید. ماده امر در [[روابط]] غیر مولویّت به کار نمیرود<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۱۷.</ref>. با این توضیح روشن میگردد که [[امر و نهی]] [[ضد]] یکدیگرند و اگر اوّلی به معنای طلب آمرانه اتیان مأمورٌبه است، در [[نهی]]، طلب آمرانه ترک منهیٌّعنه است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۶۵.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۰۰.</ref> | * به معنای [[طلب]] چیزی از غیر و [[تکلیف]] دیگری بر انجام کاری همراه با [[استعلاء]] است؛ هرچند این معنا بعداً توسعه یافت و بر مطلق درخواست مطلوب، تکویناً و تشریعاً از جانب [[مولی]] یا خود [[مأمور]] نیز به کار رفت<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. بنابراین، محور اصلی در معنای ماده «[[أمر]]»، [[تحمیل]] [[اراده]] مولای آمر بر مأموراست؛ تا آنچه را که مولی درخواست نموده، [[اجابت]] نماید. ماده امر در [[روابط]] غیر مولویّت به کار نمیرود<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۱۷.</ref>. با این توضیح روشن میگردد که [[امر و نهی]] [[ضد]] یکدیگرند و اگر اوّلی به معنای طلب آمرانه اتیان مأمورٌبه است، در [[نهی]]، طلب آمرانه ترک منهیٌّعنه است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۶۵.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۶ ص ۳۰۰.</ref> | ||
== معنای لغوی «امر» == | == معنای لغوی «امر» == | ||
واژه «[[أمر]]» در [[قرآن]] به دو معنا به کار رفته است؛ اولی [[طلب]] همراه با [[استعلاء]] است که مافوق اجرای [[دستوری]] را از مادون طلب میکند؛ در این صورت، جمع آن «[[اوامر]]» است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت ارشاد، ۱۳۶۸ ه. ش.). ج۱، ص۱۴۳.</ref>. معنای دوم آن حال و [[شأن]] است و جمع آن در این صورت «امور» است؛ چنان که گفته میشود: {{عربی|أمر فلان مستقیم، و أموره مستقیمة}}<ref>المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر (للرافعی) (مؤسسه دارالهجرة، ۱۴۱۴ | واژه «[[أمر]]» در [[قرآن]] به دو معنا به کار رفته است؛ اولی [[طلب]] همراه با [[استعلاء]] است که مافوق اجرای [[دستوری]] را از مادون طلب میکند؛ در این صورت، جمع آن «[[اوامر]]» است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم (ط. وزارت ارشاد، ۱۳۶۸ ه. ش.). ج۱، ص۱۴۳.</ref>. معنای دوم آن حال و [[شأن]] است و جمع آن در این صورت «امور» است؛ چنان که گفته میشود: {{عربی|أمر فلان مستقیم، و أموره مستقیمة}}<ref>المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر (للرافعی) (مؤسسه دارالهجرة، ۱۴۱۴ ﻫ.ق)، ج۲، ص۲۱.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۲۳۹.</ref> | ||
== نکاتی پیرامون واژه «امر» == | == نکاتی پیرامون واژه «امر» == | ||
# اغلب لغتشناسان ترجیحی بین دو معنای امر قائل نشدهاند. ولی صاحب التحقیق، اصل در معنای آن را طلب عالی از دانی میداند و معانی دیگر از قبیل شأن را فرع بر آن بیان میدارد؛ ایشان [[معتقد]] است که شأن و حال و جریان امور هر چیز، متعلَّق [[تکلیف]] و مطلوب او بوده است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. | # اغلب لغتشناسان ترجیحی بین دو معنای امر قائل نشدهاند. ولی صاحب التحقیق، اصل در معنای آن را طلب عالی از دانی میداند و معانی دیگر از قبیل شأن را فرع بر آن بیان میدارد؛ ایشان [[معتقد]] است که شأن و حال و جریان امور هر چیز، متعلَّق [[تکلیف]] و مطلوب او بوده است<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۴۳.</ref>. | ||
# مرحوم [[علامه طباطبایی]] نیز با تحلیلی دیگر، اصل در معنای «امر» را طلب عالی از دانی بیان میکند. ایشان همچنین معنای شأن را از لوازم این معنا میداند؛ به این ترتیب که: امر به معنای مصدری، یعنی [[فرمان]] دادن و در معنای اسم مصدر، یعنی حاصل امر آمر که به صورت حال و نظمی خاص، مطابق خواست آمر بر چیزی [[حکومت]] میکند. معنای اخیر در [[انسان]] به «حال» و «شأن» او تعبیر میشود. این معنا کمکم گسترش یافت و به حال و شأن و شرایط هر چیزی که امور او را اداره میکند اطلاق شد: مثلاً گفته میشود: {{عربی|أمر المال إلی مالکه}}، یعنی وضعیت [[مال]] به مالکش باز میگردد و یا {{عربی|أمر الإنسان إلی ربه}}، یعنی [[تدبیر]] و شأن انسان به نظر پروردگارش میباشد. چنانکه [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ}}<ref>«و کارشان با خداوند است» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>، {{متن قرآن|أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ}}<ref>«فرمان (عذاب) خداوند در رسید، به شتاب آن را مخواهید» سوره نحل، آیه ۱.</ref><ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ | # مرحوم [[علامه طباطبایی]] نیز با تحلیلی دیگر، اصل در معنای «امر» را طلب عالی از دانی بیان میکند. ایشان همچنین معنای شأن را از لوازم این معنا میداند؛ به این ترتیب که: امر به معنای مصدری، یعنی [[فرمان]] دادن و در معنای اسم مصدر، یعنی حاصل امر آمر که به صورت حال و نظمی خاص، مطابق خواست آمر بر چیزی [[حکومت]] میکند. معنای اخیر در [[انسان]] به «حال» و «شأن» او تعبیر میشود. این معنا کمکم گسترش یافت و به حال و شأن و شرایط هر چیزی که امور او را اداره میکند اطلاق شد: مثلاً گفته میشود: {{عربی|أمر المال إلی مالکه}}، یعنی وضعیت [[مال]] به مالکش باز میگردد و یا {{عربی|أمر الإنسان إلی ربه}}، یعنی [[تدبیر]] و شأن انسان به نظر پروردگارش میباشد. چنانکه [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ}}<ref>«و کارشان با خداوند است» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>، {{متن قرآن|أَتَى أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ}}<ref>«فرمان (عذاب) خداوند در رسید، به شتاب آن را مخواهید» سوره نحل، آیه ۱.</ref><ref>المیزان فی تفسیر القرآن (ط. جامعه مدرسین، ۱۴۱۷ ﻫ.ق)، ج۸، ص۱۵۰.</ref>. | ||
# راغب برای این واژه، بنا بر مورد استفاده آن در [[قرآن]]، معنای [[ابداع]] را بیان میدارد و آن ایجاد چیزی بدون سابقه قبلی است. او آیاتی از قبیل این موارد را [[شاهد]] مثال میآورد<ref>مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم الدار الشامیة، ۱۴۱۲ | # راغب برای این واژه، بنا بر مورد استفاده آن در [[قرآن]]، معنای [[ابداع]] را بیان میدارد و آن ایجاد چیزی بدون سابقه قبلی است. او آیاتی از قبیل این موارد را [[شاهد]] مثال میآورد<ref>مفردات ألفاظ القرآن (ط. دارالقلم الدار الشامیة، ۱۴۱۲ ﻫ.ق)، ص۸۸.</ref>: {{متن قرآن|إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«سخن ما برای (پدید آمدن) چیزی چون آن را اراده کنیم تنها این است که بدان میگوییم: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره نحل، آیه ۴۰.</ref>. {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref>. از آنجا که در [[آیه]] مورد [[استدلال]] نیز همین معنا برای لغت «[[أمر]]» مورد نظر است، در اینجا توضیح مبسوطتر آن را به نقل از [[تفسیر المیزان]]<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۷، ص۱۱۵ و ج۱۳، ص۱۹۸؛ همچنین برای مطالعه بیشتر، ر. ک: الانسان قبل الدنیا، مرحوم علامه طباطبائی.</ref> بیان میکنیم: «امر به معنای [[فرمان]]، گاه در قرآن برای [[دستورات]] [[دینی]] و یا عرفی به کار میرود؛ مانند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان میدهد که گاوی بکشید» سوره بقره، آیه ۶۷.</ref>. و گاه برای [[اوامر]] [[تکوینی]] استعمال میشود؛ مانند: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref>. از این [[آیه شریفه]]، دو مطلب درباره امرالهی روشن میشود: اول آنکه امر همان کلمه ایجاد [[حق]] است که موجودات را از عدم به عرصه هستی میآورد و وجود اشیاء بسته به آن است و همه موجودات تحت چنین امری باقی هستند: {{متن قرآن|إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«سخن ما برای (پدید آمدن) چیزی چون آن را اراده کنیم تنها این است که بدان میگوییم: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره نحل، آیه ۴۰.</ref> همچنین: {{متن قرآن|وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«و چون (انجام) کاری را بخواهد تنها میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره بقره، آیه ۱۱۷.</ref>. مطلب دوم آنکه [[امتثال]] چنین [[امر تکوینی]]، خارج از [[قواعد]] عالم ماده است: چنان که فرمود: {{متن قرآن|يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} و بلافاصله بعد از امرالهی با کلمه {{متن قرآن|كُنْ}}، وجود شیء محقق میشود، که عبارت {{متن قرآن|فَيَكُونُ}}در [[آیه]] اشاره به این مطلب دارد. چنان که در [[سوره قمر]] نیز پیرامون امر خود میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ}}<ref>«و فرمان ما یک کلمه بیش نیست مانند یک چشم بر هم زدن» سوره قمر، آیه ۵۰.</ref> که بیانگر تجرد [[عالم امر]] و [[ظهور]] غیر تدریجی آن با کلمه امر تکوینی [[الهی]] است<ref>الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة (ط. دارالعلم للملایین، بیتا)، ج۶، ص۲۵۳۳.</ref><ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۴ ص ۲۳۹.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |