ابوالخیبری: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
جز (جایگزینی متن - 'توضیح تصویر = تصویر قدیمی مدینه' به 'توضیح تصویر = تصویر کهنی از مدینه') |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = ابوالخیبری | مداخل مرتبط = [[ابوالخیبری در تراجم و رجال]] - [[ابوالخیبری در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | |||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[ابوالخیبری در تراجم و رجال]] - [[ابوالخیبری در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{جعبه اطلاعات اصحاب | ||
| نام = ابوالخیبری | |||
| مشهور به = | |||
| نام تصویر = تصویر قدیمی مدینه.jpg | |||
| عرض تصویر = | |||
| توضیح تصویر = تصویر کهنی از مدینه | |||
| نام کامل = ابوالخیبری | |||
| نامهای دیگر = | |||
| جنسیت = مرد | |||
| کنیه = | |||
| لقب = | |||
| اهل = | |||
| از قبیله = [[بنیعبدالقیس]] | |||
| از تیره = | |||
| پدر = | |||
| مادر = | |||
| همسر = | |||
| پسر = | |||
| دختر = | |||
| خواهر = | |||
| برادر = | |||
| خویشاوندان = | |||
| وابستگان = | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = | |||
| محل زندگی = | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = | |||
| تاریخ شهادت = | |||
| محل شهادت = | |||
| طول عمر = | |||
| محل دفن = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| از اصحاب = | |||
| از طبقه = | |||
| در جنگ = | |||
| نقشها = | |||
| فعالیتها = | |||
| علت شهرت = | |||
| علت درگذشت = | |||
| علت شهادت = | |||
| راوی از = | |||
| روایات مشهور = | |||
| مشایخ او = | |||
| راویان از او = | |||
| آخرین راوی از او = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
او به احتمال از [[قبیله | او به احتمال از [[قبیله عبد القیس]] باشد<ref>ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۹۵.</ref>. [[جاهلیت]] را [[درک]] کرد و شرح حال وی در بخش مخضرمین کتاب الاصابه<ref>الاصابه، ج۷، ص۹۵.</ref> بیانگر [[صحابی]] نبودن وی از نظر [[ابن حجر]] است. | ||
تنها خبر برجا مانده از وی، داستانی است که ابن کلبی<ref>ابن کلبی، ج۱، ص۲۳۶.</ref> آن را نقل کرده است. بر اساس آن، ابوالخیبری به [[همراهی]] تنی چند از [[قوم]] خویش، سر [[قبر]] حاتم طایی رفت و از روی [[شماتت]]، خطاب به قبر وی بانگ زد که ما را مهمان کن! [[سحرگاهان]] ابوالخیبری [[وحشت]] زده همراهانش را از رویایی خبر داد که در آن، حاتم شترش را با [[شمشیر]] کشته بود. از آن پس، شتر ازجا برخاست و به ناچار آن را نحر کردند و خوردند. اندکی بعد، [[عدی]] فرزند حاتم را دیدند که بر شتری سوار بود و شتری دیگر را یدک میکشید. عدی نیز رؤیایی را تعریف کرد که در آن، حاتم از ناسزای ابوالخیبری و مهمانی دادن وی با شتر ابوالخیبری خبر داده بود. آنگاه عدی، [[شعر]] حاتم را در آن [[رؤیا]] در | تنها خبر برجا مانده از وی، داستانی است که ابن کلبی<ref>ابن کلبی، ج۱، ص۲۳۶.</ref> آن را نقل کرده است. بر اساس آن، ابوالخیبری به [[همراهی]] تنی چند از [[قوم]] خویش، سر [[قبر]] [[حاتم طایی]] رفت و از روی [[شماتت]]، خطاب به قبر وی بانگ زد که ما را مهمان کن! [[سحرگاهان]] ابوالخیبری [[وحشت]] زده همراهانش را از رویایی خبر داد که در آن، حاتم شترش را با [[شمشیر]] کشته بود. از آن پس، شتر ازجا برخاست و به ناچار آن را نحر کردند و خوردند. اندکی بعد، [[عدی]] فرزند حاتم را دیدند که بر شتری سوار بود و شتری دیگر را یدک میکشید. عدی نیز رؤیایی را تعریف کرد که در آن، حاتم از ناسزای ابوالخیبری و مهمانی دادن وی با شتر ابوالخیبری خبر داده بود. آنگاه عدی، [[شعر]] حاتم را در آن [[رؤیا]] در وصف [[ستمگری]] و [[ناسزاگویی]] ابوالخیبری خواند و به [[دستور]] حاتم، شتری به ابوالخیبری داد<ref>ر. ک: ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۷۴؛ فضل بن شاذان، ص۴۰۸ و ۴۱۲؛ مسعودی، ج۲، ص۱۴۳-۱۴۲.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالخیبری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۲۶۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۵: | خط ۶۲: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:اعلام]] | [[رده:اعلام]] | ||
[[رده: | [[رده:بنیعبدالقیس]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۵۱
ابوالخیبری | |
---|---|
نام کامل | ابوالخیبری |
جنسیت | مرد |
از قبیله | بنیعبدالقیس |
مقدمه
او به احتمال از قبیله عبد القیس باشد[۱]. جاهلیت را درک کرد و شرح حال وی در بخش مخضرمین کتاب الاصابه[۲] بیانگر صحابی نبودن وی از نظر ابن حجر است.
تنها خبر برجا مانده از وی، داستانی است که ابن کلبی[۳] آن را نقل کرده است. بر اساس آن، ابوالخیبری به همراهی تنی چند از قوم خویش، سر قبر حاتم طایی رفت و از روی شماتت، خطاب به قبر وی بانگ زد که ما را مهمان کن! سحرگاهان ابوالخیبری وحشت زده همراهانش را از رویایی خبر داد که در آن، حاتم شترش را با شمشیر کشته بود. از آن پس، شتر ازجا برخاست و به ناچار آن را نحر کردند و خوردند. اندکی بعد، عدی فرزند حاتم را دیدند که بر شتری سوار بود و شتری دیگر را یدک میکشید. عدی نیز رؤیایی را تعریف کرد که در آن، حاتم از ناسزای ابوالخیبری و مهمانی دادن وی با شتر ابوالخیبری خبر داده بود. آنگاه عدی، شعر حاتم را در آن رؤیا در وصف ستمگری و ناسزاگویی ابوالخیبری خواند و به دستور حاتم، شتری به ابوالخیبری داد[۴][۵]
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۹۵.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۹۵.
- ↑ ابن کلبی، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ ر. ک: ابوالفرج اصفهانی، ج۱۷، ص۳۷۴؛ فضل بن شاذان، ص۴۰۸ و ۴۱۲؛ مسعودی، ج۲، ص۱۴۳-۱۴۲.
- ↑ حسینیان مقدم، حسین، مقاله «ابوالخیبری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۶۸.