سعدالعشیره در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۴: خط ۵۴:
از حضور [[مردم]] سعد العشیره در جریان موسوم به ارتداد قبایل جز اندک گزارشاتی که از [[ارتداد]] برخی از مردم [[بنی زبید]]، در دست است، اطلاع دقیقی در دست نیست. [[طبری]] هشت [[روایت]] در مورد این حادثه در کتاب خود نقل کرده که هفت روایت آن، به نقل از [[سیف بن عمر تمیمی]] است. در این هفت روایت، [[سیف]] ادعا می‌‌کند [[طوایف]] [[مذحج]] به جز [[نخع]] با [[اسود]] بودند.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، مؤسسه الاعلمی، ج۲، ص۵۴۰؛ ابن خلدون، محمد، تاریخ، ج۲، ص۶۶-۶۷.</ref> در صورت پذیرش این هفت روایت، [[قبیله]] سعد العشیره نیز در شمار [[قبایل]] مخالف و [[عصیانگر]] [[دولت مدینه]] قرار خواهند گرفت. اما با توجه به موقعیت [[ضعیف]] و غیر [[ثقه]] بودن سیف در نزد علمای رجالی، و غیر [[واقعی]] بودن و عدم تطابق گزارش‌های او با سایر متون و [[ناسازگاری]] با [[واقعیات]] طبیعی، نمی‌توان به روایت سیف [[اعتماد]] کرد، به علاوه، طبری خود در گزارشی دیگر نقل می‌‌کند: تنها قبایل [[عنس]] و [[بنوالحارث]] و بنوولیعه (بنو ولیعه از مذحج نیست) به اسود پیوستند و [[رسول خدا]]{{صل}} برای این [[فتنه]] از کمک‌های قبایل مراد (مذحج) و [[همدان]] بهره برد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، مؤسسه الاعلمی، ج۲، ص۴۶۴؛ عسکری، مرتضی، عبدالله بن سبا و اساطیر اخری، ج۲، ص۱۷۲.</ref>-<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعه‌شناسی، فصل‌نامه علمی پژوهشی شیعه‌شناسی، سال ششم، شماره۲۲.</ref> آنچه مسلم است و [[اخبار]] و گزارشات متعدد نیز آن را [[تأیید]] می‌‌کند، ارتداد [[مجدد]] [[عمرو بن معدی کرب زبیدی]] و پیوستن او به [[اسود عنسی]] است. وی در ایام مقارن با حضور [[نبی خاتم]]{{صل}} در [[مدینه]]، همراه با بنی زبید و حلیفانش، به [[دلایل]] نامعلومی از [[قوم]] خود سعد العشیره بریده بود و به [[قبیله مراد]] پیوسته بود و با آنها بود تا این که [[مسلمان]] شد. با [[ارتداد]] [[اسود عنسی]] در اواخر ایام [[حیات رسول خدا]]{{صل}} و پیوستن [[مذحجیان]] به او، [[عمرو]] با کسان خود، [[مرتد]] شد و به اسود عنسی پیوست. [[اسود]]، او را به مقابله با [[فروة بن مسیک مرادی]] و یارانش که بر [[اسلام]] [[ثابت قدم]] مانده بودند، فرستاد. آنها یکدیگر را تحت نظر داشتند و گاه همدیگر را با اشعاری هجو می‌‌کردند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷. نیز ر. ک. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۸۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۷۲.</ref> تا این که [[ابوبکر]]، سپاهی را به [[فرماندهی]] [[مهاجر بن أبی أمیّۀ]] سوی [[یمن]] گسیل داشت. مهاجر، عمرو را به [[اسارت]] گرفت و نزد ابوبکر فرستاد. وی، در [[مدینه]]، بار دیگر به اسلام بازگشت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۲۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۷۷۰؛ ابن‌حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۵۷۰.</ref> البته، لازم به ذکر است که واقعه ارتداد زبیدیان با توجه به برخی [[اخبار]]، در تمام [[طوایف]] این [[قبیله]] شیوع نداشت به گونه‌ای که در برخی گزارشات آمده که به هنگام واقعه [[ارتداد قبایل]]، زبیدیان یمن به توصیه [[عمرو بن حجاج زُبیدی]]، در خواست [[عمرو بن معدی کرب]] جهت پیوستن زبیدیان به مخالفان [[حکومت مدینه]] را رد کردند و بر [[پایبندی]] خود به اسلام تأکید ورزیدند.<ref>ابن‌حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۱۱۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
از حضور [[مردم]] سعد العشیره در جریان موسوم به ارتداد قبایل جز اندک گزارشاتی که از [[ارتداد]] برخی از مردم [[بنی زبید]]، در دست است، اطلاع دقیقی در دست نیست. [[طبری]] هشت [[روایت]] در مورد این حادثه در کتاب خود نقل کرده که هفت روایت آن، به نقل از [[سیف بن عمر تمیمی]] است. در این هفت روایت، [[سیف]] ادعا می‌‌کند [[طوایف]] [[مذحج]] به جز [[نخع]] با [[اسود]] بودند.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، مؤسسه الاعلمی، ج۲، ص۵۴۰؛ ابن خلدون، محمد، تاریخ، ج۲، ص۶۶-۶۷.</ref> در صورت پذیرش این هفت روایت، [[قبیله]] سعد العشیره نیز در شمار [[قبایل]] مخالف و [[عصیانگر]] [[دولت مدینه]] قرار خواهند گرفت. اما با توجه به موقعیت [[ضعیف]] و غیر [[ثقه]] بودن سیف در نزد علمای رجالی، و غیر [[واقعی]] بودن و عدم تطابق گزارش‌های او با سایر متون و [[ناسازگاری]] با [[واقعیات]] طبیعی، نمی‌توان به روایت سیف [[اعتماد]] کرد، به علاوه، طبری خود در گزارشی دیگر نقل می‌‌کند: تنها قبایل [[عنس]] و [[بنوالحارث]] و بنوولیعه (بنو ولیعه از مذحج نیست) به اسود پیوستند و [[رسول خدا]]{{صل}} برای این [[فتنه]] از کمک‌های قبایل مراد (مذحج) و [[همدان]] بهره برد.<ref>محمد بن جریر الطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، مؤسسه الاعلمی، ج۲، ص۴۶۴؛ عسکری، مرتضی، عبدالله بن سبا و اساطیر اخری، ج۲، ص۱۷۲.</ref>-<ref>مقاله نقش قبیله نخع در تاریخ اسلام در قرن نخست هجری، اصغر منتظر القائم، مؤسسه شیعه‌شناسی، فصل‌نامه علمی پژوهشی شیعه‌شناسی، سال ششم، شماره۲۲.</ref> آنچه مسلم است و [[اخبار]] و گزارشات متعدد نیز آن را [[تأیید]] می‌‌کند، ارتداد [[مجدد]] [[عمرو بن معدی کرب زبیدی]] و پیوستن او به [[اسود عنسی]] است. وی در ایام مقارن با حضور [[نبی خاتم]]{{صل}} در [[مدینه]]، همراه با بنی زبید و حلیفانش، به [[دلایل]] نامعلومی از [[قوم]] خود سعد العشیره بریده بود و به [[قبیله مراد]] پیوسته بود و با آنها بود تا این که [[مسلمان]] شد. با [[ارتداد]] [[اسود عنسی]] در اواخر ایام [[حیات رسول خدا]]{{صل}} و پیوستن [[مذحجیان]] به او، [[عمرو]] با کسان خود، [[مرتد]] شد و به اسود عنسی پیوست. [[اسود]]، او را به مقابله با [[فروة بن مسیک مرادی]] و یارانش که بر [[اسلام]] [[ثابت قدم]] مانده بودند، فرستاد. آنها یکدیگر را تحت نظر داشتند و گاه همدیگر را با اشعاری هجو می‌‌کردند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۲۶-۳۲۷. نیز ر. ک. ابن‌هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۸۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۷۲.</ref> تا این که [[ابوبکر]]، سپاهی را به [[فرماندهی]] [[مهاجر بن أبی أمیّۀ]] سوی [[یمن]] گسیل داشت. مهاجر، عمرو را به [[اسارت]] گرفت و نزد ابوبکر فرستاد. وی، در [[مدینه]]، بار دیگر به اسلام بازگشت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۳۲۹؛ ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۳، ص۷۷۰؛ ابن‌حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۴، ص۵۷۰.</ref> البته، لازم به ذکر است که واقعه ارتداد زبیدیان با توجه به برخی [[اخبار]]، در تمام [[طوایف]] این [[قبیله]] شیوع نداشت به گونه‌ای که در برخی گزارشات آمده که به هنگام واقعه [[ارتداد قبایل]]، زبیدیان یمن به توصیه [[عمرو بن حجاج زُبیدی]]، در خواست [[عمرو بن معدی کرب]] جهت پیوستن زبیدیان به مخالفان [[حکومت مدینه]] را رد کردند و بر [[پایبندی]] خود به اسلام تأکید ورزیدند.<ref>ابن‌حجر، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۵، ص۱۱۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>


==قبیله [[سعد العشیره]] و [[فتوحات اسلامی]]==
===نقش‌آفرینی در فتوحات اسلامی===
با آغاز فتوحات اسلامی، طوایف سعد العشیره از جمله [[زبید]] جزء نخستین قبایلی بودند که پا در عرصه فتوحات اسلامی گذاشتند و در [[فتوحات]] [[صدر اسلام]] از جمله فتوحات [[شام]] و [[مصر]] و [[عراق]] تحت [[زعامت]] [[فرمانده]] شان - [[عمرو بن معد یکرب زبیدی]] - شرکت کردند. در فتوحات شام، قبیله زبید در کنار قبیله [[مادری]] خود [[مذحج]] حضوری چشمگیر داشت که اوج این حضور، در [[نبرد یرموک]] (در [[سال ۱۳ هجری]]) نمود یافته است. زبیدیان در این [[جنگ]]، در مواجهه با [[رومیان]] رشادت‌های بی‌نظیر از خود نشان دادند. نقل است که پس از [[فتح دمشق]] به‌دست [[مسلمین]]، [[هرقل]] جمع کثیری از جنگجویان [[روم]] و [[اهل شام]] و [[مردم]] جزیره و [[ارمنستان]] را در قالب سپاهی دویست هزار نفره گرد آورد و یکی از [[نزدیکان]] خود را به [[فرماندهی]] این [[سپاه]] عظیم گماشت. [[لشکر]] بیست و چهار هزار نفره [[اسلام]] در کنار نهری به نام [[یرموک]] در برابر آنان صف کشیدند و با آنان وارد [[کارزار]] سخت شدند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref> [[روز]] اول [[جنگ]] را [[رومیان]] با [[حمله]] بر [[میمنه]] [[سپاه اسلام]] متشکل از [[أزد]] و [[مذحج]] و حضرموت و [[خولان]] آغاز کردند و تا سه بار این حمله را تکرار کرد تا این که [[مقاومت]] [[سپاهیان اسلام]] در این جناح در هم شکسته شد و آنان [[عقب نشینی]] کردند. در این هنگام [[عمرو بن معد یکرب زبیدی]] [[پیشوا]] و [[امیر]] زبیدیان - که بواسطه شجاعتش در [[جاهلیت]] او را بزرگش می‌‌شمردند و در یرموک عمرش از صد و بیست سال گذشته بود - قومش را ندا داد و با سخنان خود، آنان را از فرار در برابر [[دشمن]] و تن در دادن به [[ذلت]] و [[ننگ]] بر [[حذر]] داشت. سخنان مهیج او باعث بازگشت [[رزمندگان]] زبیدی شد و آنان بار دیگر حول [[عمرو]] جمع شدند و با کمک رزمندگان [[حمیر]] و حضرموت و خولان به یکباره حمله [[سختی]] را علیه سپاه روم ترتیب دادند و آنان را عقب راندند.<ref>واقدی، فتوح الشام، ج۱، ص۲۶۰.</ref>-<ref>علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۳۸-۴۰.</ref> علاوه بر زبیدی‌ها، مردان [[جنگی]] [[قبیله]] [[جعفی]] نیز از دیگر [[طوایف]] [[قوم]] [[سعد العشیره]] بودند که به فرماندهی [[سوید بن غفله جعفی]]،<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۱۲، ص۲۶۶.</ref>در این [[نبرد]]، حضوری گسترده داشتند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۴۴۱-۴۵۲.</ref>
با آغاز فتوحات اسلامی، طوایف سعد العشیره از جمله [[زبید]] جزء نخستین قبایلی بودند که پا در عرصه فتوحات اسلامی گذاشتند و در [[فتوحات]] [[صدر اسلام]] از جمله فتوحات [[شام]] و [[مصر]] و [[عراق]] تحت [[زعامت]] [[فرمانده]] شان - [[عمرو بن معد یکرب زبیدی]] - شرکت کردند. در فتوحات شام، قبیله زبید در کنار قبیله [[مادری]] خود [[مذحج]] حضوری چشمگیر داشت که اوج این حضور، در [[نبرد یرموک]] (در [[سال ۱۳ هجری]]) نمود یافته است. زبیدیان در این [[جنگ]]، در مواجهه با [[رومیان]] رشادت‌های بی‌نظیر از خود نشان دادند. نقل است که پس از [[فتح دمشق]] به‌دست [[مسلمین]]، [[هرقل]] جمع کثیری از جنگجویان [[روم]] و [[اهل شام]] و [[مردم]] جزیره و [[ارمنستان]] را در قالب سپاهی دویست هزار نفره گرد آورد و یکی از [[نزدیکان]] خود را به [[فرماندهی]] این [[سپاه]] عظیم گماشت. [[لشکر]] بیست و چهار هزار نفره [[اسلام]] در کنار نهری به نام [[یرموک]] در برابر آنان صف کشیدند و با آنان وارد [[کارزار]] سخت شدند.<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۳۶-۱۳۷.</ref> [[روز]] اول [[جنگ]] را [[رومیان]] با [[حمله]] بر [[میمنه]] [[سپاه اسلام]] متشکل از [[أزد]] و [[مذحج]] و حضرموت و [[خولان]] آغاز کردند و تا سه بار این حمله را تکرار کرد تا این که [[مقاومت]] [[سپاهیان اسلام]] در این جناح در هم شکسته شد و آنان [[عقب نشینی]] کردند. در این هنگام [[عمرو بن معد یکرب زبیدی]] [[پیشوا]] و [[امیر]] زبیدیان - که بواسطه شجاعتش در [[جاهلیت]] او را بزرگش می‌‌شمردند و در یرموک عمرش از صد و بیست سال گذشته بود - قومش را ندا داد و با سخنان خود، آنان را از فرار در برابر [[دشمن]] و تن در دادن به [[ذلت]] و [[ننگ]] بر [[حذر]] داشت. سخنان مهیج او باعث بازگشت [[رزمندگان]] زبیدی شد و آنان بار دیگر حول [[عمرو]] جمع شدند و با کمک رزمندگان [[حمیر]] و حضرموت و خولان به یکباره حمله [[سختی]] را علیه سپاه روم ترتیب دادند و آنان را عقب راندند.<ref>واقدی، فتوح الشام، ج۱، ص۲۶۰.</ref>-<ref>علی کورانی عاملی، سلسلة القبائل العربیة فی العراق، ص۳۸-۴۰.</ref> علاوه بر زبیدی‌ها، مردان [[جنگی]] [[قبیله]] [[جعفی]] نیز از دیگر [[طوایف]] [[قوم]] [[سعد العشیره]] بودند که به فرماندهی [[سوید بن غفله جعفی]]،<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۱۲، ص۲۶۶.</ref>در این [[نبرد]]، حضوری گسترده داشتند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۳، ص۴۴۱-۴۵۲.</ref>


۲۱۸٬۱۹۶

ویرایش