سعدالعشیره در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۹۵: خط ۹۵:
===سعد العشیره و مواجهه با حرکت مختار ثقفی===
===سعد العشیره و مواجهه با حرکت مختار ثقفی===
با توجه به مواضع قبیله سعد العشیره در [[قیام امام حسین]]{{ع}} و دیگر [[جنبش‌های اجتماعی]] همسو با آن، نبود قراین و شواهدی مبنی بر همراهی این قبیله با مختار و هم زمانی [[شورش]] [[عبیدالله]] [[جعفی]] با [[قیام مختار]]، به نظر می‌‌رسد مواضع اشراف و [[رهبران]] این [[قبیله]] بیشتر در جهت [[تقابل]] با مختار بوده باشد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۸-۴۹۹.</ref> برخی [[اخبار]] از حضور فعال [[زحر بن قیس جعفی]] در [[بسیج]] [[قبایل]] در برابر مختار در جنگ‌های [[کوفه]] و [[نبرد]] [[سبیع]] خبر می‌‌دهند. به استناد همین گزارش می‌‌توان دریافت که [[اقدام]] [[زحر]] در هواخواهی از [[امویان]] و [[پشتیبانی]] از [[حمیت]] [[عربی]] بود که با ظهور مختار آسیب دیده بود.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۵۱۹-۵۲۰.</ref> تا جایی که فرزندش، [[فرات]]، در نبرد سبیع به دست [[سپاهیان]] مختار کشته شد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۵۲۴.</ref>-<ref>فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان، مریم سعیدیان جزی، ص۱۷.</ref> [[عبیدالله بن حر جعفی]] نیز از دیگر سران این [[قوم]] بود که علی‌رغم [[همکاری]] اولیه با [[قیام]]، در ادامه راه همراه با یارانش از قیام کنندگان کناره گرفت و در شمار مخالفان و مبارزان علیه مختار بدل گشت.<ref>ر. ک. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۳۴ به بعد.</ref> [[عمرو بن حجاج زبیدی]] هم، دیگر [[مرد]] قبیله [[سعد العشیره]] بود که نقش آفرین جریان [[قیام مختار ثقفی]] گردید. وی، به هنگام شکل‌گیری [[قیام مختار]]، به تحریک [[عبدالله بن مطیع]] - گماشته [[عبدالله بن زبیر]] بر کوفه - پرداخت و از سوی او [[فرماندهی]] دو هزار نفر را در [[جنگ]] با مختار برعهده گرفت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، صص۲۸-۲۹؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۳.</ref> او همچنین در "[[یوم]] السبیع" به کمک دیگر اشراف ناراضی کوفه شتافت و [[مسئولیت]] جنگ در محله مراد را به عهده گرفت؛<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۸.</ref> اما با قبول [[شکست]] در برابر مختار و یارانش از کوفه گریخت و راه [[شراف]] و [[واقصه]] را در پیش گرفت و از آن پس دیگر خبری از او نشد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۵۲؛ مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۷۵.</ref> اما، علی‌رغم مواضع اشراف [[طوایف]] بزرگ سعد العشیره در مقابله با مختار و دیگر [[قیام]] کنندگان، نباید از نقش مؤثر و بزرگ طیف دیگر [[مذحجیان]] -از جمله زبیدیان و دیگر اعضای [[قبیله]] [[سعدالعشیره]]- در [[حمایت]] از [[قیام مختار]] [[غفلت]] کرد و نقش بزرگ و بسزای این گروه از مذحجیان -از جمله عبدالله بن مجمّع بن عبدالله بن مجمّع -از [[شهدای کربلا]]- که در [[همراهی]] با مختار به [[شهادت]] رسید-<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۰.</ref> را در ایجاد و استمرار قیام نادیده انگاشت.<ref>ر. ک. طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۳۹-۴۰و ۸۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
با توجه به مواضع قبیله سعد العشیره در [[قیام امام حسین]]{{ع}} و دیگر [[جنبش‌های اجتماعی]] همسو با آن، نبود قراین و شواهدی مبنی بر همراهی این قبیله با مختار و هم زمانی [[شورش]] [[عبیدالله]] [[جعفی]] با [[قیام مختار]]، به نظر می‌‌رسد مواضع اشراف و [[رهبران]] این [[قبیله]] بیشتر در جهت [[تقابل]] با مختار بوده باشد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۴، ص۴۹۸-۴۹۹.</ref> برخی [[اخبار]] از حضور فعال [[زحر بن قیس جعفی]] در [[بسیج]] [[قبایل]] در برابر مختار در جنگ‌های [[کوفه]] و [[نبرد]] [[سبیع]] خبر می‌‌دهند. به استناد همین گزارش می‌‌توان دریافت که [[اقدام]] [[زحر]] در هواخواهی از [[امویان]] و [[پشتیبانی]] از [[حمیت]] [[عربی]] بود که با ظهور مختار آسیب دیده بود.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۵۱۹-۵۲۰.</ref> تا جایی که فرزندش، [[فرات]]، در نبرد سبیع به دست [[سپاهیان]] مختار کشته شد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۲، ص۵۲۴.</ref>-<ref>فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان، مریم سعیدیان جزی، ص۱۷.</ref> [[عبیدالله بن حر جعفی]] نیز از دیگر سران این [[قوم]] بود که علی‌رغم [[همکاری]] اولیه با [[قیام]]، در ادامه راه همراه با یارانش از قیام کنندگان کناره گرفت و در شمار مخالفان و مبارزان علیه مختار بدل گشت.<ref>ر. ک. ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۶، ص۲۳۴ به بعد.</ref> [[عمرو بن حجاج زبیدی]] هم، دیگر [[مرد]] قبیله [[سعد العشیره]] بود که نقش آفرین جریان [[قیام مختار ثقفی]] گردید. وی، به هنگام شکل‌گیری [[قیام مختار]]، به تحریک [[عبدالله بن مطیع]] - گماشته [[عبدالله بن زبیر]] بر کوفه - پرداخت و از سوی او [[فرماندهی]] دو هزار نفر را در [[جنگ]] با مختار برعهده گرفت.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، صص۲۸-۲۹؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۲۳.</ref> او همچنین در "[[یوم]] السبیع" به کمک دیگر اشراف ناراضی کوفه شتافت و [[مسئولیت]] جنگ در محله مراد را به عهده گرفت؛<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۶، ص۳۹۸.</ref> اما با قبول [[شکست]] در برابر مختار و یارانش از کوفه گریخت و راه [[شراف]] و [[واقصه]] را در پیش گرفت و از آن پس دیگر خبری از او نشد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۵۲؛ مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۱۷۵.</ref> اما، علی‌رغم مواضع اشراف [[طوایف]] بزرگ سعد العشیره در مقابله با مختار و دیگر [[قیام]] کنندگان، نباید از نقش مؤثر و بزرگ طیف دیگر [[مذحجیان]] -از جمله زبیدیان و دیگر اعضای [[قبیله]] [[سعدالعشیره]]- در [[حمایت]] از [[قیام مختار]] [[غفلت]] کرد و نقش بزرگ و بسزای این گروه از مذحجیان -از جمله عبدالله بن مجمّع بن عبدالله بن مجمّع -از [[شهدای کربلا]]- که در [[همراهی]] با مختار به [[شهادت]] رسید-<ref>هشام بن محمد کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۲۰.</ref> را در ایجاد و استمرار قیام نادیده انگاشت.<ref>ر. ک. طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۳۹-۴۰و ۸۲.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
===[[شورش]] [[عبیدالله]] [[جعفی]]===
[[عبیدالله بن حر]]، از اشراف و نامداران [[عراق]] بود<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۶۹-۲۷۰.</ref> و به گرایش‌های [[عثمانی]] [[شهرت]] داشت.<ref>ابن خلدون، العبر، ج۳، ص۱۸۶.</ref> احتمالاً همین گرایشات عثمانی او، موجب حضور وی در [[سپاه معاویه]] در [[جنگ صفّین]] بود.<ref>ابن‌حزم‌، جمهرة انساب العرب، ص‌۴۱۰.</ref> بررسی احوال وی روشن می‌‌سازد که عبیدالله،فردی زیاده خواه و [[منفعت]] [[طلب]] بود.<ref>ابن خلدون، العبر، ج۳، ص۳۳۱-۳۳۲.</ref>[[تعصب]] [[عربی]]- قبیله‌ای داشت و از [[موالی]]، [[عجم]] و [[ایرانیان]] به شدت بیزار بود.<ref>ابن خلدون، العبر، ج۳، ص۱۸۷.</ref> قائل به [[فرمانبری]] و [[پیروی]] از یک فرد یا [[حکومت]] خاصی نبود و هیچ یک از [[استانداران]] عراق را [[شایسته]] [[گردن نهادن]] نمی‌دانست.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۷، ص۳۵.</ref> از این رو، همراهی کوتاه مدتش با [[حکام]] عراق، تنها برای کسب جایگاه و [[منافع]] بوده است. وی زمانی با زبیریان همساز شد،<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۷۶.</ref>چند صباحی هم با مختار بود<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۱۲۹.</ref> و سرانجام با [[مروانیان]] [[بیعت]] کرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۷، ص۳۷.</ref> عبیدالله در برابر قیام [[حجر]] و [[امام حسین]]{{ع}} [[بی‌طرفی]] پیشه کرده بود؛ از این رو هنگامی که امام حسین{{ع}} او را به [[یاری]] فراخواند، از پذیرش این امر سر باز زد.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۰۷.</ref> سرانجام، وی به [[امویان]] پیوست و به عنوان پیش قراول [[سپاه]] مروانیان در [[نبرد]] با [[فرماندار]] [[زبیری]] [[کوفه]] [[شکست]] خورد و کشته شد و بدین ترتیب به تعبیر" [[ابن کثیر]]" [[مردم]] را از [[شر]] خود راحت کرد.<ref>"استراح الناس منه". ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۲۹۴.</ref> کشته شدن عبیدالله دستاویزی شد تا [[شامیان]] به [[عراق]] [[حمله]] کنند و بار دیگر [[قدرت]] [[امویان]] در این بخش فراخ شود.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۹۰-۳۱۶.</ref> حرکت [[جعفی]] بیشتر از هر چیز به [[آشوب]] و [[هرج]] ومرج و [[جاه‌طلبی]] شباهت داشت که ره آورد نبود [[آرامش سیاسی]] و پیدایش جنبش‌های ناهمسان [[اجتماعی]] در عراق بود و ازاین رو با دگرگونی اوضاع قلمرو [[اسلامی]] و [[احیاء]] دوباره قدرت امویان فروکش کرد. [[اقدام]] جدی عبیدالله که مایه [[ترس]] [[مردم]] و [[حاکمان]] شد؛ ربودن دارایی‌های مردم و ویرانی [[شهرها]] و روستاهای عراق و بخش‌هایی از [[ایران]] بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۶۵.</ref> مواضع [[قبیله]] جعفی در [[رویارویی]] با [[شورش]] عبیدالله به دو گونه بود. جنگاوران جعفی با او [[همراهی]] کرده و اشراف [[قبایل]] تحرکاتش را مایه آسیب رساندن به جایگاه و [[منافع]] قبیله‌ای خود می‌‌دانستند.<ref>نک: طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۱۲۸.</ref>-<ref>فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان، مریم سعیدیان جزی، ص۱۷-۱۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
===تعامل با [[دولت]] [[آل زبیر]]===
مواضع قبیله [[سعد العشیره]] در برابر دولت زبیریان دارای دو رویه، همراهی و رویارویی بود. اشراف و جنگاوران این قبیله - بخصوص [[جعفی‌ها]]، - برای پا گرفتن دولت زبیریان تلاش بسیاری کردند. حرکت مختار و [[سیاست]] او در [[همدلی]] با [[موالی]]، [[خشم]] روسای قبایل را برانگیخته بود و آنان را در پیوستن به [[مصعب بن زبیر]] تحریک کرده بود. [[زحر بن قیس]] از جمله این افراد بود که به نوشته [[ابن اعثم]]، برای [[ستیز]] با مختار، به [[مصعب]] پیوست.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref> بنی سعد العشیره همچنین، در اداره ولایات [[سرسپرده]] با [[زبیریان]] [[همکاری]] گسترده‌ای داشتند که [[عبدالله بن اوس جعفی]]<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۲۳۳.</ref> و [[جراح بن حصین جعفی]] نمونه‌هایی از [[والیان]] سعد العشیره‌ای [[آل]] زبیرند.<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۷؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۹.</ref> پیوند [[منافع]] [[سیاسی]] [[زبیری]] با منافع اشراف و رؤسای [[قبایل]] دیری نپایید و تذبذب قبیله‌گرایی و تحرکات هواداران [[اموی]]، پایه‌های [[دولت]] زبیری را در [[عراق]] [[سست]] کرد. در این زمینه نیز، همانند بسیاری دیگر از دگرگونی‌های [[اجتماعی]] عراق، چرخش قبایل به [[سود]] [[امویان]] خاتمه یافت و کسانی چون [[زحر بن قیس]] در [[بسیج نیروها]] و [[احیاء]] دوباره [[قدرت]] آنان نقش بسزایی ایفا کردند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴-۶.</ref> این پیشآمد از دیدگاه [[مورخ]] [[تیزبینی]] چون [[ابن اعثم]] هم مغفول نمانده است. به گزارش وی، همزمان با [[پویایی]] [[آل زبیر]] در عراق، هواداران اموی با [[برانگیختن]] قبایل و در پیش گرفتن [[سیاست]] دوگانه در برابر [[حکام]] عراق، امکان حضور دوباره امویان را در عراق فراهم کردند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref> [[اقدام]] جراح بن حصین جُعفی در واگذاری [[وادی القری]] به امویان<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۹.</ref> و [[ناسپاسی]] [[زحر بن قیس جعفی]] به [[مصعب]] از این نمونه است.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ج۶، ص۳۲۷-۳۲۸.</ref> در این میان امویان [[فرصت]] یافته و با تحریک [[عصبیت]] قبیله‌ای [[اعراب]]، بر رقبای خود [[پیروز]] شدند.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۴۹۲.</ref>-<ref>ر. ک. فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان، مریم سعیدیان جزی، ص۱۸-۱۹.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
===مواضع چندگانه [[قبیله]] [[سعد العشیره]] در برابر سه حرکت [[ابن اشعث]]، [[آل]] مهلب و [[خوارج]]===
قبیله سعد العشیره، نسبت به [[شورش ابن اشعث کندی]] و [[آل مهلب]] نیز، دو موضع متناقض [[همراهی]] و درگیری داشت.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۷۱-۷۲.</ref> در این دو رویداد، مواضع اشراف و رؤسای [[جعفی]]، بزرگان و نام آوران [[علمی]] و مذهبی آن، [[تعارض]] داشت. به علاوه گرایش‌های سیاسی و زمینه‌های اجتماعی [[حاکم]] بر عراق و [[جاه‌طلبی]] [[کارگزاران اموی]] و عصبیت قبیله‌ای و [[مصلحت اندیشی]] قومی، مانع اتخاذ مواضع روشن از سوی قبیله جعفی شده بود. برای مثال گروهی از اشراف و روسای قبیله، بیشتر به واسطه عصبیت و [[ناخشنودی]] از سیاست‌های [[تبعیض]] گرایانه [[امویان]]، از ابن [[اشعث]] [[پشتیبانی]] کردند. از این میان می‌‌توان به [[خیثمة بن عبدالرحمن جعفی]]<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۲۶۷.</ref> و [[جبله بن زحر بن قیس جعفی]] اشاره کرد. جبله [[سرپرستی]] [[قاریان]] [[سپاه]] ابن اشعث را بر عهده داشت<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۸؛ طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۱۵۸.</ref> و در "[[دیر جماجم]]" به [[فرمان]] حجاج، کشته شد.<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۰۹.</ref> ضمن این که صَدَقَه و برّه و اَشْعَر [[فرزندان]] [[عبیداللّه بن حر جعفی]]، نیز از دیگر جعفیانی بودند که در این واقعه در کنار ابن اشعث در واقعه دَیرُالجَماجِم (سال ۸۲) حضور داشتند.<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۱۲؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۰؛ بحرالعلوم، الفوائدالرجالیه، ج۱، ص۳۲۴ـ۳۲۹.</ref> در مقابل، برخی دیگر از اشراف جعفی در هواداری از امویان کوتاهی نکرده و با [[همکاری]] [[شامیان]]، غوغای ابن اشعث را از بین بردند. چنانکه [[فرماندهی]] بخشی از [[سپاه عراق]] و [[شام]] بر عهده یکی از [[رجال]] جعفی بود.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۸۰-۸۲.</ref> وضع مشابهی در دیگر [[طوایف]] [[سعد العشیره]] [[حاکم]] بود. چندان که برخی از آنان علیه ابن اشعث و بعضی نیز به له او وارد میدان شدند. به گونه‌ای که [[عبدالرحمن بن حبیب حکمی]] در [[دیر الجماجم]] فرماندهی پیاده [[نظام]] [[لشکر]] [[حجاج بن یوسف ثقفی]] را بر عهده داشت<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۳۴۹؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۹، ص۴۲</ref> و جراح بن عبدالله حکمی هم در [[معیت]] او در فوج [[قراء]] لشکر حجاج حضور داشت.<ref>ابن مسکویه، تجارب الامم، ج۲، ص۳۴۶.</ref>
برخلاف [[شورش ابن اشعث]]، مواضع [[قبیله]] [[بنی زبید]]<ref>بنی زبید به فرماندهی یکی از رؤسای خود، عبدالعزیز بن عمرو بن حجاج به همراهی با جنبش آل مهلب پرداخته بودند. (زرکلی، الاعلام، ج۴، ص۲۴.)</ref> و [[بنی جعفی]]،<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۵۹۱-۵۹۵؛ سهمی، تاریخ جرجان، ص۴۹.</ref> [[همراهی]] با [[شورش]] [[آل]] مهلب و در مقابل امویان [[عراق]] بود. این در حالی بود که برخی دیگر از [[رجال]] [[سعد العشیره]]، نظیر [[عمرو بن یزید حکمی]] در [[اطاعت]] [[یزید بن عبدالملک اموی]] بودند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۵۸۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۳۱۳.</ref>
مواضع فردی و قبیله‌ای سعد العشیره در [[تقابل]] با [[خوارج]] قرار داشت. خوارج [[روحیات]] [[بدوی]] داشتند که با روحیات شهری بنی سعد العشیره در [[تعارض]] بود. از سوی دیگر گرایش‌های [[عقیدتی]]- [[سیاسی]] [[قبیله]] سعد العشیره و [[طوایف]] بنام آن از جمله [[جعفی]]، مانع [[همراهی]] و هواداری آنها با خوارج می‌‌شد. در نتیجه جنگاوران، اشراف و [[موالی]] جعفی در [[رویارویی]] جدی با خوارج بودند و شاید به همین سبب بود که [[والیان عراق]] و [[ایران]]، بیشتر از [[فرماندهان]] این قبیله، برای دفع [[شورش خوارج]] در [[عراق]] و ایران بهره می‌‌بردند. [[زحر بن قیس]] و [[ابوسبره جعفی]] از جمله این فرماندهان بودند.<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۹۲-۹۳ و ۱۹۷.</ref> [[بنی حکم بن سعد العشیره]] هم از دیگر طوایف سعد العشیره بودند که در [[مبارزه]] با خوارج حضوری مؤثر داشتند. چندان که در تقابل با خوارج از نقش فرماندهانی از قبیله بنی حکم همچون [[حبیب بن عبدالرحمن حکمی]]<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۶، ص۲۵۹؛ بلاذری؛ انساب الاشراف، ج۸، ص۲۶؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۴۳۰.</ref> و [[علقمة بن عبدالرحمن حکمی]] و [[جراح بن عبدالله حکمی]]<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۷۵.</ref> بارها سخن به میان رفته است.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۲۸۲

ویرایش