عصمت حضرت یوسف: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳٬۶۴۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
# هنگامی که یوسف {{ع}} آماده [[ارتکاب گناه]] شد، چهره یعقوب {{ع}} را دید که ایستاده و انگشتان خود را می‌گزد؛ آن گاه ضربه‌ای بر یوسف {{ع}} وارد کرد که [[منی]] از انگشتان پایش فرو ریخت<ref>ر.ک: محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، تصحیح هاشم رسولی محلاتی، ج۲، ص۱۸۵.</ref>؛
# هنگامی که یوسف {{ع}} آماده [[ارتکاب گناه]] شد، چهره یعقوب {{ع}} را دید که ایستاده و انگشتان خود را می‌گزد؛ آن گاه ضربه‌ای بر یوسف {{ع}} وارد کرد که [[منی]] از انگشتان پایش فرو ریخت<ref>ر.ک: محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، تصحیح هاشم رسولی محلاتی، ج۲، ص۱۸۵.</ref>؛
# [[حضرت یعقوب]] {{ع}} بر [[حضرت یوسف]] {{ع}} نمایان شد، اما تأثیری در او نداشت؛ تا اینکه [[جبرئیل]] با پای خود ضربه‌ای بر او وارد ساخت که میل جنسی او فرو ریخت<ref>ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۲، ص۳۳۴؛ علاءالدین علی بن محمد خازن، لباب التأویل فی معانی التنزیل: تفسیر الخازن، ج۲، جزء ۳، ص۲۷۶.</ref>»<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۲۳۰-۲۴۱.</ref>.
# [[حضرت یعقوب]] {{ع}} بر [[حضرت یوسف]] {{ع}} نمایان شد، اما تأثیری در او نداشت؛ تا اینکه [[جبرئیل]] با پای خود ضربه‌ای بر او وارد ساخت که میل جنسی او فرو ریخت<ref>ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۲، ص۳۳۴؛ علاءالدین علی بن محمد خازن، لباب التأویل فی معانی التنزیل: تفسیر الخازن، ج۲، جزء ۳، ص۲۷۶.</ref>»<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۲۳۰-۲۴۱.</ref>.
=== آیه 70 سوره یوسف ===
یکی از آیاتی که توهم [[معصوم]] نبودن [[حضرت یوسف]]{{ع}} را برای برخی به وجود آورده [[آیه]] ۷۰ [[سوره یوسف]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}} <ref>«چون بار آن قافله را مهیا ساخت جام (زرین شاه) را در رحل برادر نهاد و آن‌گاه از غلامان منادیی ندا کرد که ای اهل قافله، شما بی‌شک دزدید». سوره یوسف، آیه ۷۰.</ref>.
[[قرآن]] در جریان [[نقل]] داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} می‌فرماید: [[یوسف]] جام زرین [[فرعون]] [[مصر]] را به هر نیتی مخفیانه و بدون اطلاع برادر خود، در بار او گذاشت و با این [[کار]] هم یک شیء گرانبها را از [[قصر ]][[فرعون]] [[مصر]] [[سرقت]] کرد و هم موجب گرفتار شدن [[برادر]] خود گشت و روشن است که چنین عملی لغزشی حتمی و گناهی غیر قابل [[انکار]] است که با [[عصمت]] منافات دارد.
«'''پاسخ نخست: [[آگاه]] بودن [[بنیامین]] از آغاز، و [[رضایت]] دیگر [[برادران]] در پایان''': [[حضرت یوسف]] {{ع}} پیش‌تر با برادرش در مورد این ماجرا [[گفت‌وگو]] کرده بود و بنیامین از اینکه با اجرای این نقشه می‌تواند در کنار برادرش یوسف {{ع}} بماند، [[خشنود]] بود<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۳۹؛ سمیح عاطف زین، التفسیر الموضوعی للقرآن الکریم، ج۲، ص۳۶۲.</ref>. از سویی دیگر، برادران هر چند از شنیدن این ندا ناراحت شدند، پس از [[بازرسی]]، از آنان رفع [[اتهام]] شد<ref>ر.ک: محسن قرائتی، تفسیر نور، ج۶، ص۹۷.</ref>. در نهایت، این پیشامد را به فال [[نیک]] گرفتند؛ چراکه می‌دیدند [[برادری]] که نزد [[پدر]] [[جانشین]] یوسف {{ع}} شده بود، این چنین گرفتار می‌آید و دگربار پدر به [[فراق]] فرزند عزیزش (پس از فراق یوسف {{ع}}) [[مبتلا]] می‌شود<ref>ر.ک: محمد حسین فضل الله، من وحی القرآن، ج۱۲، ص۲۴۵.</ref>. پس هیچ امر خلافی در اینجا اتفاق نیفتاده است.
به بیانی دیگر، [[برادر]] آن [[حضرت]] (بنیامین) چون از نقشه اصلی آگاه بود، دم برنیاورد. وی می‌دانست این ندا تهی از [[حقیقت]] است، ولی چون دیگر برادران از [[راز]] آن باخبر نبودند، آن ندا را نوعی اتهام پنداشتند. معنای [[سرقت]] هم این است که این جام در اثاثیه یکی از شماست که با تفحص بدان دست یافته می‌شود<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۲۲۲.</ref>. پس این ندای ظاهری برای دستیابی به امر مهمی انجام شده است. تعبیری که حضرت یوسف {{ع}} در پاسخ به برادران به کار می‌برد و می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ}}<ref>«گفت: پناه بر خداوند که جز آن کس را بگیریم که کالای خویش را نزد او یافته‌ایم زیرا آنگاه ستمگر خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۷۹.</ref>، این برداشت را تقویت می‌کند که آن حضرت در این فراز از گفتار خود، تعبیر {{متن قرآن|وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ}} را جای‌گزین تعبیر دزدی می‌سازد<ref>ر.ک: سمیح عاطف زین، التفسیر الموضوعی للقرآن الکریم، ج۲، ص۳۶۳.</ref>. پس در حقیقت هیچ‌گونه امر متضاد با [[عصمت]] رخ نداده است.
'''پاسخ دوم: توریه بودن این نسبت''': مقصود منادی از این ندا این بوده است که شما [[حضرت یوسف]] {{ع}} را از پدرش ربوده‌اید<ref>{{متن حدیث|فَسُئِلَ الصَّادِقُ {{ع}} عَنْ قَوْلِهِ {{متن قرآن|أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}} قَالَ مَا سَرَقُوا وَ مَا كَذَبَ يُوسُفُ فَإِنَّمَا عَنَى سَرَقْتُمْ يُوسُفَ مِنْ أَبِيهِ}}؛ (علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، تصحیح طیب الموسوی الجزائری، ج۱، ص۳۴۹؛ ر.ک: سلطان محمد جنابذی، بیان السعادة، ج۲، ص۳۶۸).</ref>. آن‌گاه که [[برادران]] [[حضرت]] پرسیدند چه چیزی گم کرده‌اید، مأموران در پاسخ گفتند: ما جام [[پادشاه]] را گم کرده‌ایم. پس در [[حقیقت]] جمله {{متن قرآن|إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ}}<ref>«آنگاه، چون ساز و برگ آنان را آماده می‌کرد جام (زرّین شاه) را در باربند شتر برادرش (بنیامین) نهاد سپس بانگ بردارنده‌ای بانگ برداشت: که ای کاروانیان بی‌گمان شما دزدید!» سوره یوسف، آیه ۷۰.</ref> را می‌توان نوعی توریه دانست.
ایراد این گفتار در این است که اولاً توریه طبق نظر برخی [[فقیهان]] همان [[حکم]] [[دروغ]] را دارد (پیش‌تر در بحث [[عصمت حضرت ابراهیم]] {{ع}} توضیح داده شد)؛ ثانیاً توریه از طرف گوینده سخن است، نه آنکه [[فرمان]] می‌دهد.
'''پاسخ سوم: [[ضرورت]] انجام دادن این کار''': نگه‌داری [[برادر]] و ندا به آنان نه تنها [[حرام]] نیست و [[لغزش]] به شمار نمی‌آید، بلکه چه بسا کاری [[پسندیده]] و لازم باشد؛ چراکه اگر [[برادران حضرت یوسف]] {{ع}} می‌فهمیدند پادشاه برادر آنهاست، به دلیل [[خجالت]] و [[شرمساری]] با از [[ترس]] [[مجازات]] فرار می‌کردند و باز نمی‌گشتند و اگر [[بنیامین]] را می‌بردند، راهی برای آمدن [[حضرت یعقوب]] {{ع}} پیدا نمی‌شد و آن مصالحی که باید بر آن مترتب می‌گردید، تحقق نمی‌یافت. اما سرّ آنکه [[حضرت]] این [[حیله]] را به کار برد، یعنی دستور داد که پیمانه را در اثاثیه آنان قرار دهند تا آن شخص این حرف را بزند، این است که این صحنه سازی، تدبیری [[الهی]] برای تأمین مصالحی بود که به آنها اشاره شد، چنان‌که [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ}}<ref>«آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنی‌اش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدین‌گونه برای یوسف چاره‌گری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمی‌توانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند می‌خواست- هر کس را که بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم و ز هر داننده‌ای داناتری هست» سوره یوسف، آیه ۷۶.</ref><ref>ر.ک: محمدتقی مصباح، معارف قرآن: راه و راهنما‌شناسی، ص۱۷۰ و ۳۲۴.</ref> «قرآن از این برنامه به عنوان [[کید]] یاد می‌کند؛ چراکه حضرت [[عزم]] داشت به مطلوب خود بدون [[آگاه]] شدن آنان دست یابد. البته این کید از سوی [[خداوند]] انجام شد. از این رو به او نسبت داده شد. خداوند از کیدی که دربردارنده [[ظلم]] باشد [[منزه]] است؛ اما این کید در راستای به دست آوردن [[مصلحت]] تحقق یافت که حضرت بتواند برادرش را نزد خود نگه دارد. با اینکه طبق [[قوانین]] [[مصر]] او از چنین حقی برخوردار نبود، همان‌گونه که نمی‌توانست شخص دزد را برده خود قرار دهد؛ اما یوسف {{ع}} با [[عنایت خداوند]] این سان [[برنامه‌ریزی]] کرد.»..<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۱، ص۲۲۵.</ref>.
[[نقد]] این پاسخ این است که اولاً اگر بتوانیم این گفتار را به گونه‌ای [[تفسیر]] کنیم که برچسب [[دروغ]] بودن بر آن نچسبد، دیگر نیازی نیست برای توجیه دروغ بودن آن چاره‌اندیشی کنیم و با دروغ دانستن آن، از [[اعتماد]] به [[گفتار پیامبران]] بکاهیم؛ ثانیاً اگر این گفتار توجیه درستی داشته باشد، دیگر زیانی در بر نخواهد داشت تا بگوییم بازداری از زیان بیشتر، با زیان کمتر، امری [[پسندیده]] و زیباست.
'''پاسخ چهارم: ندا بدون [[هماهنگی]] با [[حضرت یوسف]] {{ع}}''': ممکن است گوینده سخن، جمعی از [[کارگزاران]] حضرت یوسف {{ع}} بوده‌اند که وقتی پیمانه را نیافتند، ندا دادند که شما دزدید؛ اما حضرت یوسف {{ع}} تنها دستور داده بود که به [[امر الهی]] پیمانه را در اثاثیه برادرش قرار دهند و بیش از این به آن [[حضرت]] ربطی پیدا نمی‌کند<ref>ر.ک: محمد بن حسن طوسی، التبیان، تحقیق احمد حبیب قصیر العاملی، ج۶، ص۱۷۰؛ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۴۰.</ref>.
ایراد این پاسخ در این است که این ندا بر پایه [[برنامه‌ریزی]] برای نگه‌داری [[برادر]] حضرت بوده است. پس حضرت با [[آگاهی]] از این جریان، همچنان مهر [[سکوت]] بر لب نهاده و به آن [[رضایت]] داده بوده است. بنابراین نمی‌توان نقش آن حضرت را نادیده انگاشت و ساحت وجودش را از این [[لغزش]] به دور دانست.
'''پاسخ پنجم: [[آزمایش الهی]] بودن این ماجراها''': مجموع این برنامه، چه در مورد [[برادران]] و چه در مورد [[پدر]]، همگی تکمیل آزمایش الهی در خصوص آنان بوده است؛ چنان که مجموعه داستان حضرت یوسف {{ع}} پر از صحنه‌های [[آزمایش]] بوده است. در [[آیه]] ۷۶ [[سوره یوسف]] با اشاره به این نکته، چنین می‌خوانیم: {{متن قرآن|كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ...}}<ref>«آنگاه (جست و جو را) از باربندهای آنان پیش از باربند برادر (تنی‌اش) آغازید سپس آن را از باربند برادرش بیرون آورد! بدین‌گونه برای یوسف چاره‌گری کردیم (زیرا) او برادرش را بر آیین آن پادشاه نمی‌توانست بازداشت کند- مگر آنکه خداوند می‌خواست- هر کس را که بخواهیم به پایه‌هایی فرا می‌بریم و ز هر داننده‌ای داناتری هست» سوره یوسف، آیه ۷۶.</ref><ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۷، ص۲۵۸.</ref>.
این پاسخ ناتمام است؛ زیرا اولاً بی‌دلیل است. بر چه اساس این گونه ندا دادن و گروهی را دزد خواندن، در زیر مجموعه [[آزمایش الهی]] قرار می‌گیرد و چسان یوسف [[صدیق]] {{ع}} برای دستیابی به [[هدف]] خود، از این وسیله بهره می‌جوید؟ ثانیاً [[آیه شریفه]] اشاره‌ای به [[آزمایش]] ندارد»<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]] ص ۲۴۴-۲۴۸.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱٬۱۴۲

ویرایش