|
|
خط ۵۴: |
خط ۵۴: |
| برغم ادله فوق که دلالت بر عصمت حضرت ابراهیم{{ع}} دارند، آیات دیگری در قرآن کریم وجود دارد که ظاهر آنها با اعتقاد به عصمت آن حضرت ناسازگار است. به عنوان نمونه به برخی از این آیات اشاره مینماییم. | | برغم ادله فوق که دلالت بر عصمت حضرت ابراهیم{{ع}} دارند، آیات دیگری در قرآن کریم وجود دارد که ظاهر آنها با اعتقاد به عصمت آن حضرت ناسازگار است. به عنوان نمونه به برخی از این آیات اشاره مینماییم. |
|
| |
|
| === آیات 46 و 47 سوره مریم === | | === آیات ۴۶ و ۴۷ سوره مریم === |
| برخی بر اساس [[مبانی نقلی]] شبههای را در مورد [[عصمت حضرت ابراهیم]]{{ع}} مطرح کردهاند که [[خداوند]] میفرماید: | | {{اصلی|آیا آیه ۴۷ سوره مریم بر عدم عصمت حضرت ابراهیم دلالت دارد؟ (پرسش)}} |
| {{متن قرآن|قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا * قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا}}<ref>«گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو * گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است» سوره مریم، آیه ۴۶-۴۷.</ref>. | | برخی بر اساس مبانی نقلی شبههای را در مورد عصمت حضرت ابراهیم{{ع}} مطرح کردهاند که [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا * قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا}}<ref>«گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی میگردانی؟ اگر دست نکشی تو را با سنگ خواهم راند و از من چند گاهی دور شو * گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست که او با من مهربان است» سوره مریم، آیه ۴۶-۴۷.</ref>. |
| آنها میگویند: چرا ابراهیم{{ع}} به عموی خود [[وعده]] [[استغفار]] داد، با این که میدانیم [[آزر]]، هرگز [[ایمان]] نیاورد و استغفار برای [[مشرکان]]، طبق صریح [[آیه]] ۱۱۳ [[سوره توبه]] ممنوع است. خداوند در [[آیه]] ۱۱۳ و ۱۱۴ [[سوره توبه]] میفرماید: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ * وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}}<ref>«پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند * و آمرزش خواهی ابراهیم برای پدرش جز بنا به وعدهای نبود که به وی داده بود و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست؛ بیگمان ابراهیم دردمندی بردبار بود» سوره توبه، آیه ۱۱۳-۱۱۴.</ref>.
| |
|
| |
|
| [[آیه]] نخست با تعبیری رسا و [[قاطع]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[مؤمنان]] را از [[استغفار]] برای [[مشرکان]] [[نهی]] میکند و میگوید: «[[شایسته]] نیست که [[پیغمبر]] و افراد با [[ایمان]] برای مشرکان [[طلب آمرزش]] کنند» سپس برای تأکید و تعمیم اضافه میکند: «حتی اگر از نزدیکانشان باشند». بعدا دلیل این موضوع را ضمن جملهای چنین توضیح میدهد: «بعد از آنکه برای [[مسلمانان]] روشن شد که مشرکان [[اهل]] دوزخاند، طلب آمرزش برای آنها معنا ندارد»؛ این کاری [[بیهوده]] و آرزویی نابه جا است؛ چراکه [[مشرک]] به هیچ وجه قابل [[آمرزش]] نیست و آنان که راه [[شرک]] را پوییدهاند، راه نجاتی ندارند. افزون بر اینکه استغفار و طلب آمرزش نوعی [[اظهار محبت]] و پیوند و علاقه با مشرکان است و این همان چیزی است که بارها [[قرآن]] از آن نهی کرده است.
| | آنها میگویند: چرا ابراهیم{{ع}} به عموی خود [[وعده]] [[استغفار]] داد، با اینکه میدانیم [[آزر]]، هرگز [[ایمان]] نیاورد و استغفار برای [[مشرکان]]، طبق صریح [[آیه]] ۱۱۳ [[سوره توبه]] ممنوع است: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى}}<ref>«پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.</ref>. اگر این کار ممنوع است، چرا این [[پیامبر]] بزرگ [[خدا]] انجام داد؟ بنابراین ابراهیم{{ع}} دچار [[اشتباه]] شده و این موضوع با [[عصمت]] ایشان ناسازگار است. |
|
| |
|
| حال اگر این کار ممنوع است، چرا این [[پیامبر]] بزرگ [[خدا]] انجام داد؟ ابراهیم{{ع}} به عمویش آزر وعده استغفار داد و طبق [[ظاهر آیه]] ۱۱۳ سوره توبه و [[آیات]] دیگر [[قرآن مجید]] به این وعده [[وفا]] کرد؛ با اینکه او هرگز ایمان نیاورد و در صف مشرکان و [[بت پرستان]] بود و استغفار برای چنین کسانی ممنوع است، بنابراین ابراهیم{{ع}} در اینجا دچار [[اشتباه]] شده است و این موضوع با [[عصمت]] ایشان ناسازگار است.
| | '''پاسخ به شبهه:''' در کتب [[کلامی]] [[شیعه]] و در بحث [[عصمت انبیا]]، یکی از خصوصیاتی که برای انبیا، لازم شمرده شده است، تنزّه والدین ایشان از [[دنائت]] و ناپاکی است. چراکه این گونه خصوصیات در هر کسی که وجود داشته باشد، باعث [[گریز]] و نفرت [[مردم]] از او و ایجاد فاصله بین او و دیگران میشود و روشن است که اگر [[پیامبری]] از [[پیامبران خدا]]، دچار این [[مشکلات]] شود، از انجام [[رسالت الهی]] خود باز خواهد ماند. |
|
| |
|
| '''پاسخ به شبهه''':
| | دلیل دیگری که میتوان اقامه کرد، عدم [[کفر]] و [[شرک]] آباء و اجداد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است. از آنجا که [[نبی گرامی اسلام]]{{صل}} از نسل حضرت ابراهیم{{ع}} است، با [[اثبات]] دوری اجداد ایشان از شرک و کفر، پدر ابراهیم{{ع}} نیز مشمول این [[حکم]] خواهد بود. به علاوه در منابع [[اهل تسنن]] و [[شیعه]] روایتی از وجود [[مقدس]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که میفرماید: «من همواره از صلب [[پاکان]]، به رحم پاکیزگان در حال انتقالم<ref>{{متن حدیث|لَم أَزل أَنتَقِلُ من أَصلابِ الطَّاهرين إِلى أَرحام الطَّاهِراتِ}}، سیوطی، الدرالمنثور، ج۳، ص۲۹۲؛ بحار الأنوار، ج۱۵، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]]، ص ۲۹۳.</ref> |
| | |
| در کتب [[کلامی]] [[شیعه]] و در بحث [[عصمت انبیا]]، یکی از خصوصیاتی که برای انبیا، لازم شمرده شده است، تنزّه [[والدین]] ایشان از [[دنائت]] و [[ناپاکی]] است، چنان که [[خواجه طوسی]] در تجرید الاعتقاد میگوید:{{عربی|و یجب فی النبی العصمة عدم السهو و کل ما ینفر عنه دنائت الآباء و عهر من و... الأمهات}}<ref>. علامه حلی، کشف المراد، تصحیح حسن حسن زاده آملی، ص۴۷۲.</ref>. این نکته در کتب [[شیعی]] دیگر نیز مطرح شده است. البته این [[عقیده]] به [[شیعیان]] اختصاص ندارد و برخی از بزرگان [[اهل سنت]] نیز آن را [[تأیید]] میکنند، چنان که [[علاء]] الدین [[قوشچی]] در شرح خود بر تجرید، مدعای [[خواجه طوسی]] را پذیرفته است<ref>. علاء الدین قوشجی، شرح تجرید العقائد، ص۳۵۹.</ref>.
| |
| دلیل [[باور]] به [[لزوم]] دوری و [[پاکی]] [[پیامبران الهی]] از هرگونه صفت [[نفرت]] انگیز را میتوان از میان کلمات فوق به روشنی ملاحظه کرد؛ چراکه این گونه خصوصیات در هر کسی که وجود داشته باشد، باعث [[گریز]] و نفرت [[مردم]] از او و ایجاد فاصله بین او و دیگران میشود، و روشن است که اگر [[پیامبری]] از [[پیامبران خدا]]، دچار این [[مشکلات]] شود، از انجام [[رسالت الهی]] خود باز خواهد ماند. این نکته مورد توجه [[ابوالحسن]] ماوردی نیز بوده است. او [[معتقد]] است که اگر [[پدران]] [[پیامبر]]، از [[شرک]] بری باشند، [[قلوب]] مردم نسبت به آنها شنواتر و [[نفوس]] ایشان برای پذیرش آمادهتر خواهد بود و از این رو [[شرافت]] [[نسب]] را جزو [[شرایط نبوت]] و [[عصمت]] دانسته است<ref>. ر.ک: بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۸ - ۱۲۲.</ref>. البته ممکن است کسی در مقدمه اول تشکیک کرده و بگوید که [[مشرک]] بودن پدر و یا مادر، باعث ایجاد [[تنفر]] از پیامبر نخواهد شد. از این جهت دلیل فوق، [[کارایی]] خود را از دست خواهد داد. با نگاهی اجمالی به نزاعهای [[فکری]] جاری در [[تاریخ اسلام]]، پاسخ این نکته به خوبی روشن میشود، چنان که [[اصرار]] بیش از حدّ عدّهای برای [[اثبات]] شرک [[ابو طالب]]{{ع}}، پدر [[علی بن ابی طالب]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[دفاع]] [[شیعه]] در این مورد، [[گواه]] خوبی بر این مدعاست که موقعیت پدر، تأثیر فراوانی در تعیین [[جایگاه اجتماعی]] فرزند دارد<ref>.. برای اطلاع از تفصیل این بحث ر.ک: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۶۵ - ۸۵. وی ذیل همین بحث اشارهای نیز به بحث پدر ابراهیم{{ع}} به کرده است.</ref>.
| |
| مطلب دیگر این که در [[روایات]] درباره پدر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} [[اختلاف]] وجود دارد و برخی از روایات، «[[آزر]]» را پدر ابراهیم{{ع}} میدانند و در برخی دیگر از «تارُخ» یا «تارح» نام برده شده است<ref>. برای مثال در کتاب کافی روایتی آمده است و به صراحت آزر را پدر حضرت ابراهیم{{ع}} میداند، کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۶۶، حدیث ۵۵۸؛ ولی در تمام روایاتی که در آنها نام انبیای الهی آمده است از تاریخ به عنوان پدر حضرت ابراهیم{{ع}} نام برده شده است. ر.ک: بحار الانوار، ج۱۵، ص۳۶ و ۱۰۶ - ۱۰۸؛ ص۲۸۰؛ ج۱۷، ص۱۴۸؛ ج۲۳، ص۱۴۵.</ref>. و نیز نقل شده که بین علمای [[انساب]] هیچ اختلافی وجود ندارد که نام پدر ابراهیم{{ع}} «تارُخ» بوده است<ref>. ر.ک: ابن کثیر، الحافظ ابی الفداء، البدایه والنهایه، ج۱، ص۱۶۳؛ تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۱۵۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۱۹؛ الزبیدی، تاج العروس، ج۳، ص۱۲.</ref>. در کتاب [[تورات]] نیز همین دو نام ذکر شده است<ref>. کتاب مقدس عهد عتیق، سفر پیدایش ۱۱</ref>.
| |
| | |
| دلیل دیگری که میتوان بر این مدعا اقامه کرد، عدم [[کفر]] و [[شرک]] آباء و اجداد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است. از آنجا که [[نبی گرامی اسلام]]{{صل}} از [[نسل حضرت ابراهیم]]{{ع}} است، با [[اثبات]] دوری اجداد ایشان از شرک و کفر، پدر ابراهیم{{ع}} شد نیز مشمول این [[حکم]] خواهد بود. | |
| قاطبه [[علمای شیعه]] و برخی از علمای [[اهل سنت]] در این [[مورد اتفاق]] نظر دارند و در میان مستندات ایشان میتوان به [[آیه]] {{متن قرآن|وَتَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ}}<ref>«و گردش تو را در میان سجدهگزاران (میبیند)» سوره شعراء، آیه ۲۱۹.</ref> اشاره کرد که طبق نظر [[مفسرین]]، صفت ساجدین، درباره اجداد [[پیامبر]]{{صل}} است<ref>. ر.ک: طبرسی، امین الاسلام فضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۵۶ وی این تفسیر را به عنوان یک قول ذکر میکند و روایاتی را نیز در ذیل آن میآورد. استناد به این آیه را امام فخر رازی نیز در تفسیر خود به شیعیان نسبت داده است، ر.ک: بحار الانوار، ج۱۲، ص۴۸.</ref>. به علاوه در منابع [[اهل تسنن]] و [[شیعه]] روایتی از وجود [[مقدس]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که میفرماید: «من همواره از صلب [[پاکان]]، به رحم پاکیزگان در حال انتقالم<ref>. {{متن حدیث|لَم أَزل أَنتَقِلُ من أَصلابِ الطَّاهرين إِلى أَرحام الطَّاهِراتِ}} (سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۲۹۲؛ بحار الأنوار، ج۱۵، ص۱۱۸).</ref>». این [[روایت]] در کنار [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ}}<ref>«ای مؤمنان! مشرکان پلیدند بنابراین پس از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از ناداری بیمناکید خداوند به زودی شما را با بخشش خویش اگر بخواهد بینیاز میگرداند که خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۲۸.</ref> رساننده مقصود است<ref>. ر.ک: مجلسی، بحار الانوار، ج۱۲، ص۴۸.</ref>؛ زیرا اجداد [[پیامبر]]{{صل}} [[پاک]] توصیف شدهاند، در حالی که [[خداوند]] [[مشرکین]] را [[نجس]] میداند. البته در نقل دیگری از این [[حدیث]] تصریح شده است که: {{متن حدیث|لَم تُدَنِسُنا الجاهِليَّة بِأرجاسِها و سَفاحُها}}<ref>. العاملی النباطی، علی بن یونس الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۳۴۱. او این حدیث را از کتابی به نام الیاقوت نوشته ابوعمر الزاهد، از علمای اهل سنت نقل میکند.</ref>، و از این رو خود روایت به [[تنهایی]] بر مقصود دلالت میکند.
| |
| بر اساس نقل [[علامه مجلسی]]، [[سیوطی]] نیز در این [[عقیده]] با [[امامیه]] همراه است و به جز [[دلایل]] فوق، خود نیز دلیلی بر این مدعا اقامه کرده است که با دو مقدمه آن را به [[اثبات]] میرساند. او میگوید: «[[احادیث]] صحیحهای وجود دارد مبنی بر این که اجداد پیامبر{{صل}} در هر زمانی، از همه [[اهل]] [[زمان]] خود [[افضل]] و [[برتر]] بودهاند. [[روایات]] دیگری نیز داریم که میگویند هیچ دورانی خالی از انسانهای [[موحد]] نبوده است و همیشه کسانی بودهاند که با [[فطرت]] پاک خود [[خدا]] را یافته باشند و خداوند نیز [[زمین]] را به خاطر آنها از [[فروپاشی]] [[حفظ]] کرده است». او سپس از این دو نکته نتیجه میگیرد که اجداد [[رسول اکرم]]{{صل}}، همگی جزو موحّدین بودهاند. سیوطی، در این باره، [[امام]] [[فخر رازی]] را نیز هم [[رأی]] خود میداند<ref>. ر.ک: بحار الانوار، ج۱۵، ص۱۱۸ - ۱۲۲، پاورقی.</ref>.
| |
| | |
| نتیجه آنکه اولا، [[مشرک]] نبودن پدر و مادر [[انبیا]]، امری است مسلّم، که در انجام [[وظایف]] [[رسالت]] لازم است و از این رو خلاف آن ممکن نیست، و این نکته مورد پذیرش برخی از علمای [[اهل سنت]] نیز قرار گرفته است. پدر [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز [[مشرک]] نبوده است و آن کس که نامش در [[قرآن]] آمده، پدر [[واقعی]] ابراهیم{{ع}} نیست.
| |
| ثانیا، بر فرض آنکه پدر مورد نظر ابراهیم در [[آیه]] پدر صلبی او باشد، و بر فرض اینکه پدر صلبی ابراهیم{{ع}} مشرک بوده باشد و [[طهارت مولد]] یا عدم آن تأثیری در موضوع مورد بحث ما نداشته باشد، از آنجا که [[سلام]]، روش و پیرامون [[عصمت پیامبران اولوالعزم]] [[عادت]] بزرگواران است، حضرت ابراهیم{{ع}} با تقدیم آن [[جهالت]] پدر را [[تلافی]] کرد؛ او که وی را به خاطر حرف حقی که زده بود، [[تهدید]] به [[رجم]] و طرد کرد، ولی وی او را [[وعده]] [[امنیت]] و [[سلامتی]] و [[احسان]] داد. این همان دستورالعملی است که [[قرآن کریم]] در آیه {{متن قرآن|وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا}}<ref>«و آنان که گواهی دروغ نمیدهند و چون بر یاوه بگذرند بزرگوارانه میگذرند» سوره فرقان، آیه ۷۲.</ref>؛ و آیه ۶۳سوره [[فرقان]]{{متن قرآن|وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا}}<ref>«و بندگان (خداوند) بخشنده آنانند که بر زمین فروتنانه گام برمیدارند و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.</ref>؛ بیان کرده است. بنابراین [[استغفار]] او هیچ منافاتی با [[عصمت]] ایشان ندارد.»<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]] ص ۲۹۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| === آیه 114 سوره توبه === | | === آیه 114 سوره توبه === |