←آشنایی اجمالی
جز (جایگزینی متن - '22px عزیزی، رستگار، بیات، '''راویان مشترک ج۲'''' به '22px عزیزی، رستگار، بیات، '''راویان مشترک ج۲'''') |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
منابع رجالی [[شیعه]] در باره علت پذیرش [[منصب قضاوت]] از سوی او نوشتهاند: او از سبب نیآمدن برادرش [[جمیل]] به [[مسجد]] پرسید، جمیل پاسخ داد: لباسی که با آن تنم را بپوشانم، ندارم<ref> اختیار معرفة الرجال / ش ۴۶۸. ظاهراً هیچ یک از دانش مندان شیعی که داستان بالا را نقل کردهاند، به توضیح آن نپرداختهاند. به نظر میآید که نوح از پاسخ برادرش جمیل چنین برداشت کرده است که نیآمدنش به مسجد، به جهت حرمت حضور در مساجد و اجتماعات عصر بنی عبّاس نبوده است و گرنه باید پاسخ خود را به گونه ای دیگر میداد و از این رو، نوح چنین دریافت که وارد شدن در دستگاه اجرایی آن عصر، از جمله امر قضا، جایز است.</ref>. | منابع رجالی [[شیعه]] در باره علت پذیرش [[منصب قضاوت]] از سوی او نوشتهاند: او از سبب نیآمدن برادرش [[جمیل]] به [[مسجد]] پرسید، جمیل پاسخ داد: لباسی که با آن تنم را بپوشانم، ندارم<ref> اختیار معرفة الرجال / ش ۴۶۸. ظاهراً هیچ یک از دانش مندان شیعی که داستان بالا را نقل کردهاند، به توضیح آن نپرداختهاند. به نظر میآید که نوح از پاسخ برادرش جمیل چنین برداشت کرده است که نیآمدنش به مسجد، به جهت حرمت حضور در مساجد و اجتماعات عصر بنی عبّاس نبوده است و گرنه باید پاسخ خود را به گونه ای دیگر میداد و از این رو، نوح چنین دریافت که وارد شدن در دستگاه اجرایی آن عصر، از جمله امر قضا، جایز است.</ref>. | ||
او از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} و از [[راویان طبقه هشتم]] است واز کسانی چون: [[عبدالله بن شبرمه]]، [[سلیمان اعمش]]، [[اسماعیل بن ابی خالد]]، [[سعد بن طریف]]، [[ابوحنیفه]]، [[اجلح]]، [[ابن ابی لیلی]]، [[فطر بن خلیفه]] [[روایت]] کرده است. و [[عباد بن یعقوب]]، برادرش [[جمیل بن دراج]]، [[ابن ابی عمیر]]، [[محمد بن سکین]]، [[اسماعیل بن موسی | او از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} و از [[راویان طبقه هشتم]] است واز کسانی چون: [[عبدالله بن شبرمه]]، [[سلیمان اعمش]]، [[اسماعیل بن ابی خالد]]، [[سعد بن طریف]]، [[ابوحنیفه]]، [[اجلح]]، [[ابن ابی لیلی]]، [[فطر بن خلیفه]] [[روایت]] کرده است. و [[عباد بن یعقوب]]، برادرش [[جمیل بن دراج]]، [[ابن ابی عمیر]]، [[محمد بن سکین]]، [[اسماعیل بن موسی فزاری سُدّی]]، [[ابونُعَیم ضرار بن صُرد]] از وی روایت کردهاند<ref>تهذیب الکمال ۳۰/ ۴۳ و جامع الرواة ۲/ ۲۹۶ و معجم رجال الحدیث ۱۹/ ۱۷۹.</ref>. | ||
در باره منزلت رواییاش، کسانی چون: [[محمد بن عبدالله بن نمیر]]، [[شیخ طوسی]]، [[علامه]] و [[سید میرداماد]] به [[وثاقت]] و اعتبار [[روایات]] وی [[گواهی]] دادهاند. [[ابو زرعه]] و [[ابن عدی]]، [[احادیث]] او را قابل [[نوشتن]] و بدون اشکال دانستهاند، امّا [[ابوداوود]]، [[یحیی بن معین]]، [[ابراهیم جوزجانی]]، [[دارقطنی]]، [[نسائی]]، [[ذهبی]]، [[ابن حجر]] و [[جزائری]] در کتاب [[حاوی الاقوال]]، وی را [[ضعیف]]، [[غیر موثق]]، [[کذّاب]]، [[متروک الحدیث]] یا [[منکر الحدیث]] خواندهاند. | در باره منزلت رواییاش، کسانی چون: [[محمد بن عبدالله بن نمیر]]، [[شیخ طوسی]]، [[علامه]] و [[سید میرداماد]] به [[وثاقت]] و اعتبار [[روایات]] وی [[گواهی]] دادهاند. [[ابو زرعه]] و [[ابن عدی]]، [[احادیث]] او را قابل [[نوشتن]] و بدون اشکال دانستهاند، امّا [[ابوداوود]]، [[یحیی بن معین]]، [[ابراهیم جوزجانی]]، [[دارقطنی]]، [[نسائی]]، [[ذهبی]]، [[ابن حجر]] و [[جزائری]] در کتاب [[حاوی الاقوال]]، وی را [[ضعیف]]، [[غیر موثق]]، [[کذّاب]]، [[متروک الحدیث]] یا [[منکر الحدیث]] خواندهاند. |