جوان‌مردی در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل...» ایجاد کرد)
 
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[جوان‌مردی]]''' است. "'''[[جوان‌مردی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = جوان‌مردی
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[جوان‌مردی در نهج البلاغه]] - [[جوان‌مردی در معارف و سیره حسینی]] - [[جوان‌مردی در معارف و سیره نبوی]]</div>
| عنوان مدخل = [[جوان‌مردی]]
 
| مداخل مرتبط = [[جوان‌مردی در نهج البلاغه]] - [[جوان‌مردی در معارف و سیره نبوی]] - [[جوان‌مردی در معارف و سیره علوی]] - [[جوان‌مردی در معارف و سیره حسینی]]
==مقدمه==
| پرسش مرتبط  =
گذشت و [[جوان مردی]] از مهم‌ترین پایه‌های [[اخلاق]] کریمانه است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز از این ویژگی به طور کامل بهره مند بود. ازاین رو، در برابر [[اشتباه]] [[یاران]] و اطرافیان خود، گذشت پیشه می‌ساخته با [[چشم پوشی]] از کارهای [[ناشایست]] شان، آنان را شرمسار می‌ساخت. آن بزرگوار حتی از [[یهودیان]] لجوج [[مدینه]] که همواره آن [[حضرت]] را [[آزار]] می‌دادند، درمی گذشت. [[قرآن کریم]] می‌فرماید:
}}
== مقدمه ==
[[آمرزش|گذشت]] و [[جوان مردی]] از مهم‌ترین پایه‌های [[اخلاق]] کریمانه است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز از این ویژگی به طور کامل بهره مند بود. ازاین رو، در برابر [[اشتباه]] [[یاران]] و اطرافیان خود، گذشت پیشه می‌ساخته با [[چشم پوشی]] از کارهای [[ناشایست]] شان، آنان را شرمسار می‌ساخت. آن بزرگوار حتی از [[یهودیان]] لجوج [[مدینه]] که همواره آن [[حضرت]] را [[آزار]] می‌دادند، درمی گذشت. [[قرآن کریم]] می‌فرماید:
{{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بی‌گمان خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref>.
{{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بی‌گمان خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref>.


[[جاحظ]] از نویسندگان [[قرن سوم]] درباره [[بزرگواری]] [[حضرت محمد]]{{صل}} می‌نویسد:
[[جاحظ]] از نویسندگان [[قرن سوم]] درباره [[بزرگواری]] [[حضرت محمد]] {{صل}} می‌نویسد:
اگر از آثار گستردگی و بزرگی گذشتش و وفور بردباری‌اش جز آنچه در [[روز فتح مکه]] از او سر زد، نبود، برای اینکه او [[برترین]] برترها باشد، بسنده است. چون هنگامی که وارد [[مکه]] شد، با آنکه آنان عموها، پسرعموها و یاران و بزرگان انصارش را کشته و بسیاری از آنان را [[شکنجه]] داده بودند و خود آن حضرت را مجروح و [[اذیت]] کرده بودند، به [[سخنرانی]] پرداخت و گفت: من خبر همان [[کلام]] را که برادرم، [[یوسف]] گفت، می‌گویم: {{متن قرآن|قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«(یوسف) گفت: امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه ۹۲.</ref>.
اگر از آثار گستردگی و بزرگی گذشتش و وفور بردباری‌اش جز آنچه در [[روز فتح مکه]] از او سر زد، نبود، برای اینکه او [[برترین]] برترها باشد، بسنده است. چون هنگامی که وارد [[مکه]] شد، با آنکه آنان عموها، پسرعموها و یاران و بزرگان انصارش را کشته و بسیاری از آنان را [[شکنجه]] داده بودند و خود آن حضرت را مجروح و [[اذیت]] کرده بودند، به [[سخنرانی]] پرداخت و گفت: من خبر همان [[کلام]] را که برادرم، [[یوسف]] گفت، می‌گویم: {{متن قرآن|قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«(یوسف) گفت: امروز (دیگر) بر شما سرزنشی نیست، خداوند شما را ببخشاید و او مهربان‌ترین مهربانان است» سوره یوسف، آیه ۹۲.</ref>.


در [[زندگی پیامبر اسلام]]، هیچ چیز به برجستگی [[روح]] بلند گذشت و [[جوانمردی]]، توجه دیگران را به خود جلب نکرده است. یکی از جلوه‌های [[جوانمردی]]، [[ستم‌ستیزی]] است. بیست سال بیشتر از عمرش نمی‌گذشت که در حرکت جوانمردانه و ستم‌ناپذیری به نام «[[حلف الفضول]]» شرکت کرد. گفته‌اند مردی از بنی زُبید در ماه [[ذی قعده]] وارد [[مکه]] شد و کالایی داشت. [[عاص بن وائل سهمی]]، آن کالا را خرید، ولی از پرداخت بهای آن خودداری کرد. کار به [[مشاجره]] کشید. مرد زبیدی که نمی‌توانست [[حق]] خود را بگیرد، به ناچار بالای [[کوه]] ابوقبیس رفت و [[دادخواهی]] کرد و آزادگان [[قریش]] را به [[دفاع از مظلوم]] و جلوگیری از [[ستم]] عاص فراخواند. وی گفت: ای مردان قریش! به داد ستم‌دیده‌ای برسید که کالایش را در مکه به ستم گرفته‌اند و دور از [[طایفه]] و کسان خویش است. [[حرمت]]، خاص کسی است که حرمت نگه دارد و کسی که [[جامه]] [[خیانت]] پوشیده است، حرمت ندارد.
در [[زندگی پیامبر اسلام]]، هیچ چیز به برجستگی [[روح]] بلند گذشت و [[جوانمردی]]، توجه دیگران را به خود جلب نکرده است. یکی از جلوه‌های [[جوانمردی]]، [[ستم‌ستیزی]] است. بیست سال بیشتر از عمرش نمی‌گذشت که در حرکت جوانمردانه و ستم‌ناپذیری به نام «[[حلف الفضول]]» شرکت کرد. گفته‌اند مردی از بنی زُبید در ماه [[ذی قعده]] وارد [[مکه]] شد و کالایی داشت. [[عاص بن وائل سهمی]]، آن کالا را خرید، ولی از پرداخت بهای آن خودداری کرد. کار به [[مشاجره]] کشید. مرد زبیدی که نمی‌توانست [[حق]] خود را بگیرد، به ناچار بالای [[کوه]] ابوقبیس رفت و [[دادخواهی]] کرد و آزادگان [[قریش]] را به [[دفاع از مظلوم]] و جلوگیری از [[ستم]] عاص فراخواند. وی گفت: ای مردان قریش! به داد ستم‌دیده‌ای برسید که کالایش را در مکه به ستم گرفته‌اند و دور از [[طایفه]] و کسان خویش است. [[حرمت]]، خاص کسی است که حرمت نگه دارد و کسی که [[جامه]] [[خیانت]] پوشیده است، حرمت ندارد.


[[بنی هاشم]]، [[بنی مطلب بن عبدمناف]]، [[بنی زهره بن کلاب]]، [[بنی تیم]] بن مُرَّه و [[بنی حارث بن فهد]] در [[خانه]] [[عبدالله بن جدعان]] تیمی گرد آمدند و [[پیمان]] بستند که هر ستم‌دیده‌ای را [[یاری]] کنند و در گرفتن حق [[مظلوم]] هم داستان باشند و اجازه ندهند در مکه بر هیچ کس ستم رود<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸.</ref>. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است که پس از [[مهاجرت به مدینه]] فرمود:
[[بنی هاشم]]، [[بنی مطلب بن عبدمناف]]، [[بنی زهره بن کلاب]]، [[بنی تیم بن مُرَّه]] و [[بنی حارث بن فهد]] در [[خانه]] [[عبدالله بن جدعان تیمی]] گرد آمدند و [[پیمان]] بستند که هر ستم‌دیده‌ای را [[یاری]] کنند و در گرفتن حق [[مظلوم]] هم داستان باشند و اجازه ندهند در مکه بر هیچ کس ستم رود<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸.</ref>. از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[روایت]] شده است که پس از [[مهاجرت به مدینه]] فرمود:
در خانه عبدالله بن جدعان در پیمانی حضور یافتم که اگر در [[اسلام]] هم به مانند آن [[دعوت]] کنند، [[اجابت]] می‌کنم و اسلام جز [[استحکام]] چیزی بر آن نیفزوده است<ref>سیره ابن هشام، ج۱، ص۱۴۵.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|نگین رسالت]] ص ۵۸.</ref>
در خانه عبدالله بن جدعان در پیمانی حضور یافتم که اگر در [[اسلام]] هم به مانند آن [[دعوت]] کنند، [[اجابت]] می‌کنم و اسلام جز [[استحکام]] چیزی بر آن نیفزوده است<ref>سیره ابن هشام، ج۱، ص۱۴۵.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|نگین رسالت]] ص ۵۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== منابع ==
 
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1379752.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|'''نگین رسالت''']]
# [[پرونده:1379752.jpg|22px]] [[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|'''نگین رسالت''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:جوان‌مردی]]
[[رده:جوان‌مردی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:سیره پیامبر خاتم]]
۲۴٬۵۵۵

ویرایش