بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «==مقدمه== میثم از یاران خاص و با وفای امام علی{{ع}} بود. او به سبب نزدیکی به ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==مقدمه== | {{مدخل مرتبط | ||
میثم از [[یاران خاص]] و با وفای [[امام علی]]{{ع}} بود. او به سبب نزدیکی به [[امام]] و [[استعداد]] فراوان خود توانست به برخی از [[اسرار]] [[نهان]] و [[حوادث آینده]] [[آگاهی]] یابد<ref>الرجال، طوسی، ص۵۸؛ خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۲۹، ص۹۴.</ref>. وی در [[عشق]] و [[اخلاص]] خود به امام سر از پا نمیشناخت. وقتی امام خبر شهادتش را داد خوش حال شد و [[شهادت]] در راه آن [[حضرت]] را افتخاری برای خود به شمار آورد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۳؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۴۴.</ref>. | | موضوع مرتبط = میثم تمار | ||
| عنوان مدخل = میثم تمار | |||
| مداخل مرتبط = [[میثم تمار در تراجم و رجال]] - [[میثم تمار در تاریخ اسلامی]] - [[میثم تمار در معارف و سیره علوی]] - [[میثم تمار در معارف و سیره حسینی]] - [[میثم تمار در علوم قرآنی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
== مقدمه == | |||
[[میثم تمار]] از [[یاران خاص]] و با وفای [[امام علی]] {{ع}} بود. او به سبب نزدیکی به [[امام]] و [[استعداد]] فراوان خود توانست به برخی از [[اسرار]] [[نهان]] و [[حوادث آینده]] [[آگاهی]] یابد<ref>الرجال، طوسی، ص۵۸؛ خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۲۹، ص۹۴.</ref>. وی در [[عشق]] و [[اخلاص]] خود به امام سر از پا نمیشناخت. وقتی امام خبر شهادتش را داد خوش حال شد و [[شهادت]] در راه آن [[حضرت]] را افتخاری برای خود به شمار آورد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۳؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۴۴.</ref>. | |||
در آخرین سال عمرش [[حج]] (و به قول کشّی [[عمره]]) گزارد و در [[مدینه]] نزد [[ام سلمه]] [[همسر]] [[پیامبر اسلام]] رفت. ام سلمه از او پرسید: تو کیستی؟ گفت: مردی عراقی هستم. او گفت: [[نسب]] تو چیست؟ گفت: من [[غلام]] آزاد شده علی هستم. آیا تو میثمی؟ گفت: من میثم هستم. ام سلمه گفت: سبحان [[الله]]، به [[خدا]] [[سوگند]]! بسیار میشنیدم که [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>در رجال کشی حسین بن علی{{ع}} آمده است.</ref> نام تو را بسیار میبرد، در نیمههای شب از تو یاد مینمود و تو را به علی{{ع}} سفارش میکرد. | در آخرین سال عمرش [[حج]] (و به قول کشّی [[عمره]]) گزارد و در [[مدینه]] نزد [[ام سلمه]] [[همسر]] [[پیامبر اسلام]] رفت. ام سلمه از او پرسید: تو کیستی؟ گفت: مردی عراقی هستم. او گفت: [[نسب]] تو چیست؟ گفت: من [[غلام]] آزاد شده علی هستم. آیا تو میثمی؟ گفت: من میثم هستم. ام سلمه گفت: سبحان [[الله]]، به [[خدا]] [[سوگند]]! بسیار میشنیدم که [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>در رجال کشی حسین بن علی {{ع}} آمده است.</ref> نام تو را بسیار میبرد، در نیمههای شب از تو یاد مینمود و تو را به علی {{ع}} سفارش میکرد. | ||
میثم سراغ [[حسین بن علی]] را گرفت، ام سلمه گفت: در نخلستان است. میثم گفت: به او بگو که من [[دوست]] داشتم تو را ببینم و بر تو [[سلام]] دهم و ما به زودی در پیشگاه [[خداوند تعالی]] همدیگر را [[ملاقات]] خواهیم کرد. امروز [[فرصت]] [[دیدار]] او را ندارم و میخواهم باز گردم. آنگاه ام سلمه بوی خوشی طلبید و [[محاسن]] او را [[معطر]] کرد. میثم گفت: به زودی این محاسن در راه [[دوستی]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} به [[خون]] [[خضاب]] خواهد شد. ام سلمه پرسید: چه کسی این خبر را به تو داده است؟ گفت: [[سرور]] و آقایم علی{{ع}} به من خبر داده است. ام سلمه گریست و گفت: او فقط [[سرور]] تو نیست که سرور من و همه [[مسلمانان]] است. سپس میثم خداحافظی کرد و رفت<ref>کشی، الرجال، ص۸۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۲؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۴۴.</ref>. | میثم سراغ [[حسین بن علی]] را گرفت، ام سلمه گفت: در نخلستان است. میثم گفت: به او بگو که من [[دوست]] داشتم تو را ببینم و بر تو [[سلام]] دهم و ما به زودی در پیشگاه [[خداوند تعالی]] همدیگر را [[ملاقات]] خواهیم کرد. امروز [[فرصت]] [[دیدار]] او را ندارم و میخواهم باز گردم. آنگاه ام سلمه بوی خوشی طلبید و [[محاسن]] او را [[معطر]] کرد. میثم گفت: به زودی این محاسن در راه [[دوستی]] [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} به [[خون]] [[خضاب]] خواهد شد. ام سلمه پرسید: چه کسی این خبر را به تو داده است؟ گفت: [[سرور]] و آقایم علی {{ع}} به من خبر داده است. ام سلمه گریست و گفت: او فقط [[سرور]] تو نیست که سرور من و همه [[مسلمانان]] است. سپس میثم خداحافظی کرد و رفت<ref>کشی، الرجال، ص۸۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۲؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۴۴.</ref>. | ||
[[میثم]] به [[کوفه]] بازگشت، اما [[ابن زیاد]] که از رابطه خاص او با [[امام]] و [[عشق]] او به [[اهل بیت]]{{عم}} [[آگاه]] بود، او را [[زندانی]] کرد. آن بزرگمرد ده [[روز]] پیش از ورود [[امام حسین]]{{ع}} به [[کربلا]] به دار آویخته شد. وی در بالای دار [[فضایل]] و [[مناقب اهل بیت]] و پستیهای [[بنیامیه]] و [[زمان]] [[انقراض]] آنان را برای [[مردم]] شرح داد<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۱ - ۲۹۴؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۴۳ - ۳۴۵.</ref>. | [[میثم]] به [[کوفه]] بازگشت، اما [[ابن زیاد]] که از رابطه خاص او با [[امام]] و [[عشق]] او به [[اهل بیت]] {{عم}} [[آگاه]] بود، او را [[زندانی]] کرد. آن بزرگمرد ده [[روز]] پیش از ورود [[امام حسین]] {{ع}} به [[کربلا]] به دار آویخته شد. وی در بالای دار [[فضایل]] و [[مناقب اهل بیت]] و پستیهای [[بنیامیه]] و [[زمان]] [[انقراض]] آنان را برای [[مردم]] شرح داد<ref> ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۹۱ - ۲۹۴؛ بحار الانوار، ج۴۱، ص۳۴۳ - ۳۴۵.</ref>.<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۳۷-۳۹.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | |||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[ام سلمه]] | |||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1100854.jpg|22px]] [[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|'''نقش زنان در حماسه عاشورا''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
[[رده:میثم تمار]] |