|
|
(۵۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۱ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{خرد}}
| | #تغییر_مسیر [[مالک بن حارث اشتر نخعی]] |
| {{امامت}}
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[مالک اشتر در رجال]] | [[مالک اشتر در تاریخ اسلامی]]</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[مالک اشتر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
| |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
| |
| | |
| ==مقدمه==
| |
| *(مالک بن حارث الأشتر النخعی)، اهل یمن و از قبیلۀ مذحج، که در سفر [[امام علی|علی]]{{ع}} به یمن مسلمان شد. ایمان، [[بصیرت]]، [[شجاعت]] و ولای او نسبت به مولا، زبانزد بود. در کوفه میزیست. در دوران [[خلافت امام علی|خلافت علی]]{{ع}} از فرماندهان سپاه او در [[جنگ جمل]] و [[جنگ صفین]] و [[جنگ نهروان|نهروان]] بود. [[امام علی|علی]]{{ع}} او را به استانداری مصر تعیین کرد و همراه با عهدنامۀ معروف به آنجا فرستاد، امّا پیش از آنکه به مصر برسد، در بین راه با توطئۀ معاویه در سال ۳۸ هجری مسموم و شهید شد. [[شهادت]] او بر [[امام علی|علی]]{{ع}} بسیار سنگین بود. در [[نهج البلاغه]] با تعابیر بلندی او را ستوده است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۷۴.</ref>.
| |
| ==مالک اشتر در موعودنامه==
| |
| *در برخی [[روایات]] از وی بهعنوان یکی از یاران [[حضرت مهدی]] {{ع}} یاد شده که پس از ظهور حضرت، زنده میگردد<ref>مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۸۹؛ ارشاد مفید، ص ۳۶۵.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۰۸.</ref>.
| |
| ==مالک اشتر نخعی در گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین==
| |
| مالک بن حارث بن عبدِ یغوث نَخَعی کوفی (مشهور به "اشتر")، چهره درخشان، قهرمان [[شکست ناپذیر]]، شیر بیشه [[نبرد]] و استوارگامترین [[یاور]] [[علی]]{{ع}} است.
| |
| [[علی]]{{ع}} به او [[اطمینان]] و [[اعتماد]] داشت و هماره [[درایت]]، [[کاردانی]]، [[دلاوری]]، [[آگاهی]] و بزرگواریهای مالک را میستود و بدان میبالید. آگاهیهای چندانی از آغازین سالهای رشد او در [[اختیار]] نداریم. اولین حضور جدی مالک در جریانات [[سیاسی]]- [[اجتماعی]] آن روزگار، درِ [[فتح]] [[دمشق]] و [[یرموک]] است. او در این [[نبرد]] از [[ناحیه]] چشم، آسیب دید و به "اشتر"<ref>اشتر به کسی گفته میشود که پلک چشمش به پایین برگردد (ر.ک: النهایة، ج ۲، ص ۴۴۳).</ref> مشهور شد. مالک در [[کوفه]] میزیست. قامتی بلند، سینهای ستبر و زبانی گویا داشت و سوارکاری بینظیر بود. [[خوشخویی]]، [[جوانمردی]]، بلند نگری، [[ابهت]] و حشمت او، در چشم [[کوفیان]]، تأثیری شگفت داشت. بدین سبب، سخن او را میشنیدند و بر دیدگاههایش [[حرمت]] مینهادند.
| |
| | |
| مالک، به روزگار [[خلافت عثمان]]، بر اثر درگیری با [[سعید بن عاص]] ([[فرماندار کوفه]])، با تنی چند از یارانش به حِمص<ref>حِمْص: شهری کهن و مشهور در میانه راه دمشق به حلب است (معجم البلدان، ج ۲، ص ۳۰۲).</ref> [[تبعید]] شد. چون زمزمههای [[مخالفت]] با [[عثمان]] بالا گرفت، مالک به [[کوفه]] بازگشت و فرماندار [[عثمان]] را که در آن زمان به [[مدینه]] رفته بود، از ورود به [[کوفه]] باز داشت. او در خیزش [[امت اسلامی]] علیه [[عثمان]]، شرکت جست و [[فرماندهی]] گروه کوفیانی را که به [[مدینه]] رفته بودند، به عهده گرفت و در پایان بخشیدن به [[حکومت]] [[عثمان]]، نقش تعیین کننده داشت. او که از شناختی ژرف برخوردار بود و چهرههای مؤثر روزگارش را به درستی میشناخت و از عمق جریانها [[آگاه]] بود، بر [[خلافت]] مولا{{ع}} [[اصرار]] میورزید. بدینسان، پس از به [[خلافت]] رسیدن [[علی]]{{ع}}، [[یار]]، همکار و بازوی پرتوان مولا بود و [[پیروی از امام]]{{ع}} و [[اخلاص]] در برابر او، آمیزه جانش بود. [[علی]]{{ع}} نیز برای مالک، [[احترام]] ویژهای قائل بود و دیدگاههایش را در مسائل، محترم میشمرد.
| |
| | |
| مالک بر ابقای [[ابو موسی]] در [[حکومت]] [[کوفه]] نظر داشت. [[علی]]{{ع}} نیز با آن که از اعماق [[اندیشه]] [[ابو موسی]] [[آگاهی]] داشت و به ابقای او نظر نداشت، نظر مالک را پذیرفت. مالک، قبل از آغاز [[جنگ جمل]] و در هنگامی که [[ابو موسی]]، [[مردم]] را از [[همراهی]] با [[علی]]{{ع}} باز میداشت، به [[کوفه]] رفت و [[ابو موسی]] را- که [[علی]]{{ع}} او را [[عزل]] کرده بود- از [[کوفه]] بیرون کرد و [[مردم]] را برای [[حمایت]] از مولا{{ع}} و [[همراهی]] در [[نبرد]] علیه جملیان، [[بسیج]] کرد. نقش وی در [[جنگ جمل]]، شگرف و تعیینکننده بود و [[فرماندهی]] جناح راست [[سپاه]] را به عهده داشت. در آویختن او با [[عبد الله بن زبیر]] در این [[جنگ]]، مشهور است. مالک، پس از [[جنگ جمل]]، فرماندار جزیره (مناطقی میان بین دجله و [[فرات]]) شد. این منطقه به سرزمین [[شام]]، [[حوزه]] [[حکومتی]] [[معاویه]]، نزدیک بود. [[علی]]{{ع}} قبل از آغاز [[جنگ]] صِفین، مالک را فرا خواند. مالک در [[جنگ]] صِفین، در آغاز، [[فرماندهی]] طلایه [[سپاه]] را به عهده داشت که طلایه [[سپاه معاویه]] را درهم [[شکست]]. همچنین، آن هنگام که [[سپاهیان]] [[معاویه]] مسیر [[آب]] را بر روی [[سپاهیان]] [[امام]]{{ع}} بستند، مالک، نقش تعیینکنندهای در آزاد سازی آبراه داشت.
| |
| | |
| او در هنگام [[نبرد]]، رزمآوری [[بیباک]]، بُرنا [[دل]]، فوقالعاده دلیر و سختکوش بود و در [[صفین]]، به همراه [[اشعث]]، [[فرماندهی سپاه]] را بر عهده داشت. و در طول [[جنگ]]، گاه [[فرماندهی]] سواره [[نظام]] [[کوفه]] و گاهْ [[فرماندهی]] بخشهایی دیگر از [[سپاه]]، از آنِ او بود. در صِفین، در نبردهای آغازینِ ماه [[ذی حجه]]، [[مسئولیت]] اصلی و نقش بنیادین بر دوش مالک بود و در مرحله دوم (ماه صفر) نیز [[فرماندهی]] روزانه دو روز از هشت روز را بر عهده داشت. مالک، در نبردهای تن به تن و گشودن گِرِههای [[جنگ]] و حل مشکلات [[سپاه]] و به پیش بردن [[سپاهیان]] به [[فرمان امام]]{{ع}}، جلوهای شگفت داشت؛ اما جلوه خیره کننده و جاودانه مالک، در آخرین روزهای [[جنگ]]، بویژه در "روز [[پنج شنبه]]" و "لیلة الهَریر (شب زوزه)" است. روز [[پنج شنبه]] و [[شب جمعه]] مشهور به "[[لیلة الهریر]]"، میدان نمایش شگرف [[شجاعت]]، [[شهامت]]، رزمآوری و [[نبرد]] بیامان مالک بود که [[آرایش لشکر]] [[معاویه]] را در هم ریخت و صبح [[جمعه]] تا نزدیکی [[خیمه]] [[فرماندهی]] او به پیش تاخت.
| |
| | |
| [[شکست]] [[دشمن]]، قطعی بود. [[ستم]]، نَفَسهای پایانی را میکشید. شور [[پیروزی]] در چشمان مالک، برق میزد که [[عمرو عاص]]، دام [[توطئه]] بگسترد و [[خوارج]] و [[اشعث]] به یاریاش رفتند و حماقت، پیرایه بر آن افزود و بدینسان، مولا{{ع}} را در تنگنا نهادند که [[صلح]] را بپذیرد و مالک را باز گردانَد. طبیعی بود که در چنین لحظه حساس شگرف و [[سرنوشت]] سازی، مالک نپذیرد و [[علی]]{{ع}} نیز؛ اما چون بدو خبر رساندند که [[جان]] مولا در خطر است، با دلی آکنده از [[اندوه]]، [[شمشیر]] در نیام کرد و [[معاویه]]- که آماده [[امان]] گرفتن بر جانش بود-، از [[مرگ]] جَست و از تنگنا رها شد. مالک با [[خوارج]] و [[اشعث]]، درگیر شد و در باب آنچه پیش آمده بود، با آنها سخن گفت و با [[هوشمندی]] وتیزبینی، ریشه مقدسمآبی آنان را در فرار از [[مسئولیت]] و دنیازدگی دانست. چون [[امام علی]]{{ع}} [[عبد الله بن عباس]] را به عنوان داور ([[حَکم]])، پیشنهاد کرد و [[خوارج]] نپذیرفتند، مالک را پیشنهاد داد؛ اما شگفتا که آنان ([[خوارج]] و [[اشعث]]) که بر [[یمنی]] بودن داورْ [[اصرار]] داشتند، مالک را- که ریشه در [[یمن]] داشت- نپذیرفتند. مالک، پس از [[جنگ]] صِفین به محل [[مأموریت]] خود بازگشت و چون در [[مصر]]، کار بر [[محمد]] بن ابی بکرْ دشوار گشت و [[مصریان]] بر او شوریدند، [[امام]]{{ع}} مالک را فرا خواند و او را بر [[حکومت مصر]] گمارد.
| |
| | |
| مولا{{ع}} که با توجه به [[شایستگیها]]، والاییها، [[تدبیر]]، نستوهی و [[هوشمندی]] و کارآگاهی مالک، وی را بدین سمت گمارده بود، در معرفی او به [[مردم]] آن دیار نوشت: "... من بندهای از [[بندگان خدا]] را به سوی شما روانه کردم که در روزهای [[هراس]] نمیخوابد و در ساعتهای [[ترس]]، روی از [[دشمن]] بر نمیتابد و برای بدکاران، از [[آتش]] سوزانْ سختتر است. او مالک، پسر حارث، از [[قبیله]] مَذحِج است. به او گوش سپارید و تا آن گاه که [[حق]] میگوید از او [[فرمان]] برید که او شمشیری از شمشیرهای خداست. نه تیزی آن کند میشود و نه ضربتش بیاثر. اگر به شما [[فرمان]] داد که" حرکت کنید"، حرکت کنید و اگر گفت:" بِایستید"، بایستید که جز به [[فرمان]] من، نه پیشروی کند و نه عقبنشینی، و نه [[کارها]] را پس و پیش میاندازد. بدانید که من [در اعزام او] شما را بر خودم مقدم داشتم؛ چرا که او [[خیرخواه]] شماست و در برابر دشمنانتان سرسخت است"<ref>نهج البلاغة، نامه ۳۸.</ref>.
| |
| | |
| [[آیین]] [[نامه]] [[حکومتی]] مولا- که به "[[عهدنامه مالک اشتر]]" مشهور شده است- بلندترین و شکوهمندترین [[سند]] [[عدالت گستری]] و [[حکومت صالح]] است که جاودانه [[تاریخ]] است.
| |
| [[معاویه]] که به [[مصر]]، [[امید]] بسته بود و با حضور مالک، همه نقشههایش را نقش بر [[آب]] میدید، پیش از رسیدن مالک به [[مصر]]، او را از پای درآورد و بدینسان، شیر بیشههای [[نبرد]] و رزمآور بیهمانند و [[یار]] بیهمتای مولا، ناجوانمردانه با شربت عسل آلوده به زهر جگرسوز، شهد [[شهادت]] نوشید و [[روح]] [[نورانی]] و مینوییاش به [[ملکوت]]، پرواز کرد. [[جان]] مولا{{ع}} با این [[غم]]، فسُرد و این داغ، بسی بر او گران آمد و [[مرگ]] مالک را از مصیبتهای روزگار شمرد. سوگنامههای مولا{{ع}} در [[مرگ]] مالک، بینظیر است. گویی وجود مالک نیز برایش بینظیر بود. [[امام]]{{ع}} چون خبر جانکاه [[شهادت]] مالک را شنید، بر منبرْ فراز آمد و فرمود: "بدانید که مالک بن حارث، روزگار خود را به پایان برد و به [[پیمان]] خویش وفا نمود و به [[دیدار]] پرورگارش شتافت. [[خدا]] مالک را بیامرزد! اگر کوه میبود، قلهای دست نیافتنی و دور و بلند مینمود! و اگر سنگ میبود، صخرهای سخت مینمود!
| |
| آفرین بر مالک! مالک که بود؟! آیا [[زنان]]، مانند مالک را میزایند؟! آیا هیچ آفریدهای چون مالک هست؟!"<ref>الإختصاص، ص ۸۱.</ref>.
| |
| | |
| [[معاویه]] نیز که در آتشْنهادی، خیرهسری و فضیلتکشی بیبدیل بود، با [[مرگ]] مالک، در پوست خود نمیگنجید و از شدت خوشحالی- که شگفتا آن را [[پنهان]] هم نمیداشت- میگفت: [[علی بن ابی طالب]]، دو دست راست داشت. یکی در [[جنگ]] صِفینْ قطع شد (یعنی [[عمار بن یاسر]]) و دیگری، امروز، و او [[مالک اشتر]] بود. [[امام]]{{ع}} هرگاه از او یاد میکرد، [[غم]] بر جانش سنگینی میکرد و بر نبودش [[تأسف]] میخورد و چون روزگاری از جَست و خیز ستمگرانه [[شامیان]] به ستوه آمده بود و از این که سپاهیانش سخن وی را نمیشنیدند و برای ریشهکن ساختن [[فتنه]] بر نمیخاستند، ناله کرد، شخصی گفت: فقدان اشتر در میان عراقیان، معلوم شد. اگر زنده بود، [[بیهودهگویی]] کم میشد و هر کس میدانست که چه میگوید. به [[راستی]] چنین بود و چونان او، یک نفر دیگر هم در [[سپاه امام]]{{ع}} وجود نداشت<ref>[[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۸۵۲-۸۵۶.</ref>.
| |
| == پرسشهای وابسته ==
| |
| {{جستارهای وابسته}}==منابع==
| |
| * [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
| |
| * [[پرونده:29873800.jpg|22px]] [[مجتبی تونهای|مجتبی تونهای]]، [[موعودنامه (کتاب)|'''موعودنامه''']]
| |
| * [[پرونده:13681148.jpg|22px]] [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین''']]
| |
| ==پانویس==
| |
| {{یادآوری پانویس}}
| |
| {{پانویس2}}
| |
| {{امام مهدی}}
| |
| {{شیعه-افقی}}
| |
| {{یاران امام علی}}
| |
| {{امام علی}}
| |
| | |
| [[رده:مدخل]]
| |
| [[رده:امام علی]]
| |
| [[رده:امام مهدی]]
| |
| [[رده:مالک اشتر نخعی]]
| |
| [[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
| |
| [[رده:مدخل موعودنامه]]
| |
| [[رده:مدخل گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]
| |
| | |
| [[رده:اعلام]]
| |