رهبری در معارف دعا و زیارات: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = رهبری
| موضوع مرتبط = رهبری
| عنوان مدخل  = رهبری
| عنوان مدخل  = رهبری
| مداخل مرتبط = [[رهبری در معارف و سیره نبوی]] - [[رهبری در فقه سیاسی]] - [[رهبری در معارف دعا و زیارات]] - [[رهبری در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[رهبری در معارف و سیره نبوی]] - [[رهبری در سیره معصومان]] - [[رهبری در فقه سیاسی]] - [[رهبری در معارف دعا و زیارات]] - [[رهبری در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
خط ۹۸: خط ۹۸:


== جهات [[زمامداری]] ائمه {{عم}} ==
== جهات [[زمامداری]] ائمه {{عم}} ==
به [[اعتقاد شیعه]]، زمامداری حضرات [[معصومین]] {{عم}} نسبت به [[امّت اسلامی]] مسلّم و واضح است. اما زمامداری ایشان نسبت به امّت‌های گذشته و یا علاوه بر زمامداری ظاهر [[اعمال]]، آیا نسبت به [[باطن]] اعمال نیز [[زمامدار]] هستند و آیا تنها در [[سیر]] نزولی زمامدار [[امّت‌ها]] هستند یا سیر صعودی آنها نیز به دست [[با کفایت]] و [[عنایت]] ایشان اجراء می‌شود؟
به اعتقاد شیعه، زمامداری حضرات [[معصومین]] {{عم}} نسبت به [[امّت اسلامی]] مسلّم و واضح است. اما زمامداری ایشان نسبت به امّت‌های گذشته و یا علاوه بر زمامداری ظاهر [[اعمال]]، آیا نسبت به [[باطن]] اعمال نیز [[زمامدار]] هستند و آیا تنها در [[سیر]] نزولی زمامدار [[امّت‌ها]] هستند یا سیر صعودی آنها نیز به دست با کفایت و عنایت ایشان اجراء می‌شود؟ این موارد مطالبی است که در این فراز از زیارت به شرح آن می‌پردازیم.
این موارد مطالبی است که در این فراز از زیارت به شرح آن می‌پردازیم.


=== [[تذکر]] چند نکته ===
=== [[تذکر]] چند نکته ===
۱. [[ربوبیت]] [[حق تعالی]] و انواع آن: یکی از [[اسماء الهی]]، رَبّ است که به معنای پرورش‌دهنده، [[صاحب اختیار]]، آقا، نعمت‌دهنده و تمام‌کننده<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۱۲۷.</ref> می‌باشد و فقط بدون قید به [[خداوند]] اطلاق می‌شود زیرا ربوبیت او نسبت به موجودات از این جهت است که با [[خلقت]] ایشان، شرایط و اسباب و ابزار [[رشد]] آنها را فراهم می‌کند تا به اقتضای رحمانیتش آنها را به [[هدف]] مطلوب برساند.
۱. [[ربوبیت]] [[حق تعالی]] و انواع آن: یکی از [[اسماء الهی]]، رَبّ است که به معنای پرورش‌دهنده، صاحب اختیار، آقا، نعمت‌دهنده و تمام‌کننده<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۱۲۷.</ref> می‌باشد و فقط بدون قید به [[خداوند]] اطلاق می‌شود زیرا ربوبیت او نسبت به موجودات از این جهت است که با [[خلقت]] ایشان، شرایط و اسباب و ابزار [[رشد]] آنها را فراهم می‌کند تا به اقتضای رحمانیتش آنها را به [[هدف]] مطلوب برساند.


صفت ربوبیت [[پروردگار]] دو نوع [[ظهور]] دارد:
صفت ربوبیت [[پروردگار]] دو نوع [[ظهور]] دارد:


اول: [[تکوینی]] که در جهت اداره، رشد و به [[کمال رساندن]] موجودات عالم است. و این معنا در قرآن به {{متن قرآن|رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«پروردگار جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> تعبیر شده است.
اول: [[تکوینی]] که در جهت اداره، رشد و به کمال رساندن موجودات عالم است. و این معنا در قرآن به {{متن قرآن|رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«پروردگار جهانیان» سوره فاتحه، آیه ۲.</ref> تعبیر شده است.


دوم: [[تشریعی]] که مربوط به اداره، رشد و به کمال رساندن موجود صاحب [[شعور]] و [[اراده]] می‌باشد و این امر نیز از راه [[ابلاغ]] [[قانون]]، عملی است و [[آیه]] بالا به این معنا دلالت می‌کند.
دوم: [[تشریعی]] که مربوط به اداره، رشد و به کمال رساندن موجود صاحب شعور و [[اراده]] می‌باشد و این امر نیز از راه [[ابلاغ]] [[قانون]]، عملی است و [[آیه]] بالا به این معنا دلالت می‌کند. بنابراین [[انسان‌ها]] علاوه بر آنکه به [[ربوبیّت]] [[تکوینی]] [[الهی]] پرورش می‌یابند به ربوبیّت [[تشریعی]] نیز [[تربیت]] می‌شوند.
بنابراین [[انسان‌ها]] علاوه بر آنکه به [[ربوبیّت]] [[تکوینی]] [[الهی]] پرورش می‌یابند به ربوبیّت [[تشریعی]] نیز [[تربیت]] می‌شوند.


٢. وساطت در [[ظهور]] [[اسماء الهی]]: با دقت در کیفیت صدور موجودات از [[مقام]] ذات نامحدود الهی، روشن می‌شود که ظهور [[کمالات]] و [[اسماء و صفات]] [[خداوند تبارک و تعالی]]، با واسطه است زیرا این عالم، عالمِ محدودی است و اقتضای [[ارتباط مستقیم]] با [[حق تعالی]] را ندارد و نیازمند واسطه است. چنان که آب دریا را نمی‌توان در کاسه‌ای جمع نمود؛ لذا [[خداوند]] به ما امر می‌کند که: {{متن قرآن|وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}}<ref>«و به سوی او راه جویید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref>.
٢. وساطت در [[ظهور]] [[اسماء الهی]]: با دقت در کیفیت صدور موجودات از مقام ذات نامحدود الهی، روشن می‌شود که ظهور [[کمالات]] و [[اسماء و صفات]] [[خداوند تبارک و تعالی]]، با واسطه است زیرا این عالم، عالمِ محدودی است و اقتضای ارتباط مستقیم با [[حق تعالی]] را ندارد و نیازمند واسطه است. چنان که آب دریا را نمی‌توان در کاسه‌ای جمع نمود؛ لذا [[خداوند]] به ما امر می‌کند که: {{متن قرآن|وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}}<ref>«و به سوی او راه جویید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref>.
هیچ امری در عالم جز اول مخلوق، بدون وجود وسائط از [[خداوند متعال]] تحقق نمی‌یابد.
این قاعده نه تنها در این عالم که در [[عالم آخرت]] نیز که عالم ظهور نتایج [[اعمال]] و [[کردار]] است جریان دارد، حتی اسم [[ربّ]] نیز از این [[قانون]] مستثنی نیست و ظهور تکوینی یا تشریعی آن، به اقتضای وسائط است و هر کس که حقیقتاً به [[وحدانیت]] و [[خالقیت]] خداوند [[معتقد]] باشد، باید به [[ربوبیت تکوینی]] و تشریعی او و وسائط ظهور آن نیز [[اقرار]] کند.
[[حضرت صادق]] {{ع}} این نکته را در [[حدیثی]] خطاب به ابن ابی یعفور<ref>راویان در احادیث خود درجات مختلفی دارند، بعضی از آنها خیلی برجسته هستند و ابن ابی یعفور از برجستگان روات است.</ref> بیان نموده است: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ مُتَوَحِّدٌ بِالْوَحْدَانِيَّةِ مُتَفَرِّدٌ بِأَمْرِهِ فَخَلَقَ خَلْقاً فَقَدَّرَهُمْ لِذَلِكَ الْأَمْرِ فَنَحْنُ هُمْ يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فَنَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ}}<ref>بصائرالدرجات، ص۸۱، ح۴.</ref>؛ «به [[راستی]] خداوند واحد و یگانه در وحدانیت می‌باشد، و به امرش تک و یگانه است، پس خلقی را آفرید و ایشان را برای آن امر مقدر فرمود پس ایشان، ما هستیم ای ابن ابی یعفور، پس ما [[حجت‌های خداوند]] در بندگانش می‌باشیم».


٣. وحدانیت خداوند: [[امام صادق]] {{ع}} در فرمایش بالا بر وحدانیت مطلقه خداوند متعال تکیه کرده و مسائل دیگر را مبتنی بر آن دانسته است و این مطلب بسیار مهمی است چون [[تحمل]] [[رنج‌ها]] و زحمت‌ها برای [[انبیاء]] و [[اولیاء]] از سوی [[انسان‌ها]]، برای فهماندن و فهمیدن معنای دقیق آن و یافتن [[حقیقت]] آن می‌باشد؛ زیرا اگر این معنا خوب فهمیده شود هیچ شرکی در [[اعتقاد]] و عمل وجود نخواهد داشت و کسی برای خود وجود و شأنی در برابر [[حق تعالی]] قائل نمی‌شود؛ لذا در [[جنگ جمل]] وقتی [[اعرابی]] از علی ل از وحداتیت حق تعالی سؤال می‌کند و [[مردم]] بر او [[حمله]] ور می‌شوند که این چه وقت [[پرسش]] این سؤالات است، مگر نمی‌بینی که [[فکر]] علی مشغول<ref>خیال می‌کردند که علی {{ع}} نیز مانند خودشان به هنگام جنگ از امور دیگر غافل می‌شود.</ref>[[جنگ]] است؟ [[حضرت]] فرمود:
هیچ امری در عالم جز اول مخلوق، بدون وجود وسائط از [[خداوند متعال]] تحقق نمی‌یابد. این قاعده نه تنها در این عالم که در [[عالم آخرت]] نیز که عالم ظهور نتایج [[اعمال]] و [[کردار]] است جریان دارد، حتی اسم [[ربّ]] نیز از این [[قانون]] مستثنی نیست و ظهور تکوینی یا تشریعی آن، به اقتضای وسائط است و هر کس که حقیقتاً به وحدانیت و خالقیت خداوند [[معتقد]] باشد، باید به ربوبیت تکوینی و تشریعی او و وسائط ظهور آن نیز [[اقرار]] کند.
{{متن حدیث|دَعُوهُ فَإِنَّ الَّذِي يُرِيدُهُ الْأَعْرَابِيُّ هُوَ الَّذِي نُرِيدُهُ مِنَ الْقَوْمِ ثُمَّ قَالَ يَا أَعْرَابِيُّ إِنَّ الْقَوْلَ فِي أَنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ عَلَى أَرْبَعَةِ أَقْسَامٍ فَوَجْهَانِ مِنْهَا لَا يَجُوزَانِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجْهَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ... وَ أَمَّا الْوَجْهَانِ اللَّذَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ فَقَوْلُ الْقَائِلِ هُوَ وَاحِدٌ لَيْسَ لَهُ فِي الْأَشْيَاءِ شِبْهٌ كَذَلِكَ رَبُّنَا وَ قَوْلُ الْقَائِلِ إِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَدِيُّ الْمَعْنَى يَعْنِي بِهِ أَنَّهُ لَا يَنْقَسِمُ فِي وُجُودٍ وَ لَا عَقْلٍ وَ لَا وَهْمٍ كَذَلِكَ رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>توحید صدوق، ص۸۳، ح۳.</ref>؛
رهایش کنید؛ زیرا اعرابی نیز به دنبال آن چیزی است که ما از این [[قوم]] می‌خواهیم! سپس فرمود: در واحد بودن [[خداوند]] چهار احتمال وجود دارد؛ دو وجه آن شایسه خداوند نیست و دو وجه دیگر بر [[خداوند تبارک و تعالی]] ثابت و صحیح است... اما دو وجه صحیح، آن است که گفته شود: او واحدی است که در اشیاء شبیه ندارد و چنین است [[پروردگار]] ما و اینکه گفته شود: خداوند یگانه در معنا است یعنی در وجود و [[عقل]] و [[وهم]] تقسیم‌پذیر نیست و چنین است پروردگار ما.


خلاصه فرمایش حضرت این است که خداوند [[وحدت]] عددی ندارد، یکی است که دو بردار نیست.
[[حضرت صادق]] {{ع}} این نکته را در [[حدیثی]] خطاب به ابن ابی یعفور<ref>راویان در احادیث خود درجات مختلفی دارند، بعضی از آنها خیلی برجسته هستند و ابن ابی یعفور از برجستگان روات است.</ref> بیان نموده است: «به [[راستی]] خداوند واحد و یگانه در وحدانیت می‌باشد، و به امرش تک و یگانه است، پس خلقی را آفرید و ایشان را برای آن امر مقدر فرمود پس ایشان، ما هستیم ای ابن ابی یعفور، پس ما [[حجت‌های خداوند]] در بندگانش می‌باشیم»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ مُتَوَحِّدٌ بِالْوَحْدَانِيَّةِ مُتَفَرِّدٌ بِأَمْرِهِ فَخَلَقَ خَلْقاً فَقَدَّرَهُمْ لِذَلِكَ الْأَمْرِ فَنَحْنُ هُمْ يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فَنَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ}}، بصائرالدرجات، ص۸۱، ح۴.</ref>.
برای نزدیک شدن [[ذهن]] به این مطلب بلند مثالی ذکر می‌کنیم، سفیدی بدون اضافه به چیزی خصوصیتی ندارد و از این جهت با همه خصوصیات قابل جمع است و این سفیدی دو بردار نیست برخلاف سفیدی دندان، برف، پارچه و... که مختلف می‌شود.


وجود مطلق و هستی محض [[خداوند متعال]] نیز در [[عالم هستی]] قید ندارد، فلذا دو بردار نبوده و با هر مرتبه از هستی و در همه جا احاطه وجودی دارد:
٣. وحدانیت خداوند: [[امام صادق]] {{ع}} در فرمایش بالا بر وحدانیت مطلقه خداوند متعال تکیه کرده و مسائل دیگر را مبتنی بر آن دانسته است و این مطلب بسیار مهمی است چون تحمل [[رنج‌ها]] و زحمت‌ها برای [[انبیاء]] و [[اولیاء]] از سوی [[انسان‌ها]]، برای فهماندن و فهمیدن معنای دقیق آن و یافتن [[حقیقت]] آن می‌باشد؛ زیرا اگر این معنا خوب فهمیده شود هیچ شرکی در [[اعتقاد]] و عمل وجود نخواهد داشت و کسی برای خود وجود و شأنی در برابر [[حق تعالی]] قائل نمی‌شود؛ لذا در [[جنگ جمل]] وقتی [[اعرابی]] از علی ل از وحداتیت حق تعالی سؤال می‌کند و [[مردم]] بر او حمله‌ور می‌شوند که این چه وقت [[پرسش]] این سؤالات است، مگر نمی‌بینی که [[فکر]] علی مشغول<ref>خیال می‌کردند که علی {{ع}} نیز مانند خودشان به هنگام جنگ از امور دیگر غافل می‌شود.</ref>[[جنگ]] است؟ حضرت فرمود: «رهایش کنید؛ زیرا اعرابی نیز به دنبال آن چیزی است که ما از این [[قوم]] می‌خواهیم! سپس فرمود: در واحد بودن [[خداوند]] چهار احتمال وجود دارد؛ دو وجه آن شایسه خداوند نیست و دو وجه دیگر بر [[خداوند تبارک و تعالی]] ثابت و صحیح است... اما دو وجه صحیح، آن است که گفته شود: او واحدی است که در اشیاء شبیه ندارد و چنین است [[پروردگار]] ما و اینکه گفته شود: خداوند یگانه در معنا است یعنی در وجود و [[عقل]] و وهم تقسیم‌پذیر نیست و چنین است پروردگار ما»{{متن حدیث|دَعُوهُ فَإِنَّ الَّذِي يُرِيدُهُ الْأَعْرَابِيُّ هُوَ الَّذِي نُرِيدُهُ مِنَ الْقَوْمِ ثُمَّ قَالَ يَا أَعْرَابِيُّ إِنَّ الْقَوْلَ فِي أَنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ عَلَى أَرْبَعَةِ أَقْسَامٍ فَوَجْهَانِ مِنْهَا لَا يَجُوزَانِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَجْهَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ... وَ أَمَّا الْوَجْهَانِ اللَّذَانِ يَثْبُتَانِ فِيهِ فَقَوْلُ الْقَائِلِ هُوَ وَاحِدٌ لَيْسَ لَهُ فِي الْأَشْيَاءِ شِبْهٌ كَذَلِكَ رَبُّنَا وَ قَوْلُ الْقَائِلِ إِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَدِيُّ الْمَعْنَى يَعْنِي بِهِ أَنَّهُ لَا يَنْقَسِمُ فِي وُجُودٍ وَ لَا عَقْلٍ وَ لَا وَهْمٍ كَذَلِكَ رَبُّنَا عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>توحید صدوق، ص۸۳، ح۳.</ref>.
{{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۴.</ref>.


لکن این احاطه را هر کسی نمی‌تواند بفهمد، و آن را بیابد؛ زیرا فهمش به دقت زیاد در مفاهیم [[ذهنی]] از اشیاء خارجی نیاز دارد تا مفهوم دقیق واحدی که هیچ کثرت و ترکیبی نداشته و بسیط مطلق است به ذهن بیاید و به [[حق تعالی]] نسبت داده شود؛ لذا در [[روایات]] این‌گونه مفاهیم با مفهومی سلبی به او نسبت داده شده است، {{متن حدیث|وَاحِدٌ لَا بِعَدَدٍ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.</ref>، (واحدی است نه به گونه واحد عددی) و یافتنش به [[صفای روح]] از آلودگی‌های [[گناه]] و [[رذایل اخلاقی]] و توجهات [[شرک]] آلود نیاز دارد؛ لذا با وجود اینکه [[خداوند]] بر [[شمر]] و [[یزید]] و حتی [[شیطان]] هم احاطه دارد اما این [[حقیقت]] را [[امام حسین]] {{ع}} می‌بیند که می‌فرماید:
خلاصه فرمایش حضرت این است که خداوند [[وحدت]] عددی ندارد، یکی است که دو بردار نیست. برای نزدیک شدن ذهن به این مطلب بلند مثالی ذکر می‌کنیم، سفیدی بدون اضافه به چیزی خصوصیتی ندارد و از این جهت با همه خصوصیات قابل جمع است و این سفیدی دو بردار نیست برخلاف سفیدی دندان، برف، پارچه و... که مختلف می‌شود.
{{متن حدیث|أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتَى غِبْتَ حَتَّى تَحْتَاجَ إِلَى دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَى بَعُدْتَ حَتَّى تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَزَالُ [تَرَاكَ‌] عَلَيْهَا رَقِيباً}}<ref>اقبال الاعمال، ص۳۴۹.</ref>؛
آیا برای غیر تو [[ظهور]] و جلوه‌ای است که آن ظهور برای تو نباشد؟! چه وقت [[غائب]] بودی تا به دلیل احتیاج داشته باشی که به تو [[راهنما]] باشد! و چه وقت دور بودی تا آثار، وسیله اتصال و رساندن به تو باشند! [[کور]] است چشمی که تو را بر آنها مراقب نبیند.


بنابراین موجودات، [[ظهور]] آن واحد [[حقیقی]] هستند به گونه ای که او از مظاهرش جدا نیست و مظاهرش نیز از او منفک نیستند لذا [[حضرت]] [[امیر المؤمنین]] {{ع}}از این [[حقیقت]] به تجلی تعبیر فرموده است: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ‌}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸.</ref>؛ [[حمد]] و [[سپاس]] برای [[خداوند]] است که با مخلوقاتش برای آنها جلوه نمود... لکن حجاب‌ها را باید کنار زد تا این حقیقت را [[مشاهده]] نمود.
وجود مطلق و هستی محض [[خداوند متعال]] نیز در [[عالم هستی]] قید ندارد، فلذا دو بردار نبوده و با هر مرتبه از هستی و در همه جا احاطه وجودی دارد: {{متن قرآن|أَلَا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ}}<ref>«آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۴.</ref>.


[[امام سجاد]] {{ع}} نیز این مطلب را در مناجاتش عرض می‌کند:
لکن این احاطه را هر کسی نمی‌تواند بفهمد، و آن را بیابد؛ زیرا فهمش به دقت زیاد در مفاهیم [[ذهنی]] از اشیاء خارجی نیاز دارد تا مفهوم دقیق واحدی که هیچ کثرت و ترکیبی نداشته و بسیط مطلق است به ذهن بیاید و به [[حق تعالی]] نسبت داده شود؛ لذا در [[روایات]] این‌گونه مفاهیم با مفهومی سلبی به او نسبت داده شده است، {{متن حدیث|وَاحِدٌ لَا بِعَدَدٍ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵.</ref>، (واحدی است نه به گونه واحد عددی) و یافتنش به صفای روح از آلودگی‌های [[گناه]] و [[رذایل اخلاقی]] و توجهات [[شرک]] آلود نیاز دارد؛ لذا با وجود اینکه [[خداوند]] بر [[شمر]] و [[یزید]] و حتی [[شیطان]] هم احاطه دارد اما این [[حقیقت]] را [[امام حسین]] {{ع}} می‌بیند که می‌فرماید: «آیا برای غیر تو [[ظهور]] و جلوه‌ای است که آن ظهور برای تو نباشد؟! چه وقت [[غائب]] بودی تا به دلیل احتیاج داشته باشی که به تو [[راهنما]] باشد! و چه وقت دور بودی تا آثار، وسیله اتصال و رساندن به تو باشند! کور است چشمی که تو را بر آنها مراقب نبیند»<ref>{{متن حدیث|أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتَى غِبْتَ حَتَّى تَحْتَاجَ إِلَى دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَى بَعُدْتَ حَتَّى تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَزَالُ [تَرَاكَ‌] عَلَيْهَا رَقِيباً}}، اقبال الاعمال، ص۳۴۹.</ref>.
{{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي... أَعْلَمُ... أَنَّكَ لَا تُحْجَبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ السَّيِّئَةُ دُونَكَ}}<ref>اقبال الاعمال، ص۶۸.</ref>؛
بار الها! من... می‌دانم... که تو از [[مخلوقات]] خود پنهان نیستی جز آنکه ([[آمال]] و آرزوهای غیرخدایی) [[اعمال بد]] ایشان را (از [[شهود]] جمالت) محجوب گردانیده است.
[[کارهای حرام]] و [[قبیح]]، [[اخلاق]] [[رذیله]] و [[اعمال]] غیرخالصانه، [[حجاب]] بین ما و شهود [[پروردگار]] است... تا آنجا که ممکن است پرده‌هایی [[نورانی]] بین او و مخلوقاتش حائل شوند.
حجاب چهره [[جان]] می‌شود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم<ref>دیوان حافظ: چاپ قدسی، ص۲۹۷.</ref>


بنابراین بیان، فرمایش حضرت که به [[ابن ابی یعفور]] فرمود: {{متن حدیث|مُتَفَرِّدٌ بِأَمْرِهِ‌}}: یگانه است در امرش. واضح می‌شود که هیچ کس در مقابل [[خدا]] امری ندارد، همه در طول امر [[خداوند تبارک و تعالی]] هستند همه اعمال، [[رفتار]] و خلق‌ها و... بالله بوده و هیچ موجودی در امری چه در ایجاد یا [[شئون]] هستی حتی وسائط [[فیض]] نیز استقلالی ندارند؛ لذا [[حضرت صادق]] {{ع}} نسبت به وسائط فیض فرمود: {{متن حدیث|فَقَدَّرَهُمْ لِذَلِكَ الْأَمْرِ}}؛ خداوند آن [[خلق]] را برای این امر ([[افاضه]] و ایجاد) مقدر فرمود.<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج۱ ص ۱۶۵.</ref>
بنابراین موجودات، [[ظهور]] آن واحد [[حقیقی]] هستند به گونه ای که او از مظاهرش جدا نیست و مظاهرش نیز از او منفک نیستند لذا حضرت [[امیر المؤمنین]] {{ع}}از این [[حقیقت]] به تجلی تعبیر فرموده است: {{متن حدیث|الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ‌}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸.</ref>؛ [[حمد]] و [[سپاس]] برای [[خداوند]] است که با مخلوقاتش برای آنها جلوه نمود... لکن حجاب‌ها را باید کنار زد تا این حقیقت را مشاهده نمود.


== ابعاد [[زمامداری]] [[ائمه]] {{عم}} ==
[[امام سجاد]] {{ع}} نیز این مطلب را در مناجاتش عرض می‌کند: «بار الها! من... می‌دانم... که تو از [[مخلوقات]] خود پنهان نیستی جز آنکه ([[آمال]] و آرزوهای غیرخدایی) اعمال بد ایشان را (از [[شهود]] جمالت) محجوب گردانیده است»<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنِّي... أَعْلَمُ... أَنَّكَ لَا تُحْجَبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ السَّيِّئَةُ دُونَكَ}}، اقبال الاعمال، ص۶۸.</ref>.
[[خداوند متعال]] در اداره عالم، مستقل است و برای تحقق آن، وسایطی را مقدر فرموده است، روشن می‌شود که این تقدیر بدون علت نیست زیرا یکی از [[اسماء]] [[حضرت حق]] جلَّ اسمُه، «جَمیل» به معنای زیباست. و از چنین موجودی ([[جمیل]] مطلق) جز [[جمال]] و [[زیبایی]] صادر نمی‌شود و در [[آفرینش]] او [[شر]] و [[زشتی]] و [[پلیدی]] راه ندارد و نسبت به جمیع مخلوقاتش می‌فرماید:
{{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید» سوره سجده، آیه ۷.</ref>.


و در خصوص [[انسان]] نیز می‌فرماید:
[[کارهای حرام]] و [[قبیح]]، [[اخلاق]] [[رذیله]] و [[اعمال]] غیرخالصانه، [[حجاب]] بین ما و شهود [[پروردگار]] است... تا آنجا که ممکن است پرده‌هایی [[نورانی]] بین او و مخلوقاتش حائل شوند. حجاب چهره [[جان]] می‌شود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم<ref>دیوان حافظ: چاپ قدسی، ص۲۹۷.</ref>.
{{متن قرآن|خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«آسمان‌ها و زمین را به حقّ آفرید و شما را چهره‌نگاری کرد و چهره‌هایتان را نیکو نگاشت و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره تغابن، آیه ۳.</ref>.
نیکوئی صورت، عبارت است از تناسب اجزاء مجموعه‌ای با [[غایت]] و [[هدف]] وجودی معین برای او و این نیکوئی غیر از [[نیک]] نامی و [[زیبا]] منظری و ملاحت رخسار است لذا تمامی موجودات، غایت [[حقیقی]] دارند و آن [[رجوع]] به سوی [[خداوند]] است که در آخر [[آیه]] فرمود: {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}.


انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. و به گونه کامل‌تری این رجوع برایش امکان دارد لذا به او خطاب می‌کند:
بنابراین بیان، فرمایش حضرت که به [[ابن ابی یعفور]] فرمود: {{متن حدیث|مُتَفَرِّدٌ بِأَمْرِهِ‌}}: یگانه است در امرش. واضح می‌شود که هیچ کس در مقابل [[خدا]] امری ندارد، همه در طول امر [[خداوند تبارک و تعالی]] هستند همه اعمال، [[رفتار]] و خلق‌ها و... بالله بوده و هیچ موجودی در امری چه در ایجاد یا [[شئون]] هستی حتی وسائط [[فیض]] نیز استقلالی ندارند؛ لذا [[حضرت صادق]] {{ع}} نسبت به وسائط فیض فرمود: {{متن حدیث|فَقَدَّرَهُمْ لِذَلِكَ الْأَمْرِ}}؛ خداوند آن [[خلق]] را برای این امر (افاضه و ایجاد) مقدر فرمود<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)| جلوه‌های لاهوتی ج۱]]، ص ۱۶۵.</ref>.
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بی‌گمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشنده‌ای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>.<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج۱ ص ۱۶۹.</ref>


== [[زمامداری]] [[ائمه]] {{عم}} نسبت به [[ملائکه]] ==
== ابعاد [[زمامداری]] [[ائمه]] {{عم}} ==
اختصاص دادن نیکوئی در [[خلقت انسان]] از جهت ساختار وجودی او است که با هدف از وجودش متناسب است. لکن [[انسان‌ها]] نیز در این رجوع متفاوت می‌باشند، به تعبیر [[قرآن]] بعضی رجوع بسیار بد و سرانجامی سخت ناگوار دارند:
[[خداوند متعال]] در اداره عالم، مستقل است و برای تحقق آن، وسایطی را مقدر فرموده است، روشن می‌شود که این تقدیر بدون علت نیست زیرا یکی از اسماء [[حضرت حق]] جلَّ اسمُه، «جَمیل» به معنای زیباست. و از چنین موجودی (جمیل مطلق) جز [[جمال]] و [[زیبایی]] صادر نمی‌شود و در [[آفرینش]] او [[شر]] و [[زشتی]] و [[پلیدی]] راه ندارد و نسبت به جمیع مخلوقاتش می‌فرماید: {{متن قرآن|الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ}}<ref>«اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید» سوره سجده، آیه ۷.</ref>.
{{متن قرآن|مَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«جایگاه آنان آتش (دوزخ) است و آن، بی‌گمان بد پایانه‌ای است» سوره نور، آیه ۵۷.</ref>.
این افراد در [[حقیقت]] با صفت [[غضب]] و [[سخط]] [[الهی]] [[ملاقات]] می‌نمایند و در [[مظهر]] آن صفت که [[آتش جهنم]] است [[عذاب]] می‌شوند و برخی دیگر با صفت [[رحمت الهی]] ملاقات نموده و در مظهر این صفت که [[بهشت]] جاودان است از نعمت‌های خداوندی بر خوردار شده و در آن جاویدان خواهند بود.


از طرفی حضرات ائمه {{عم}} در [[خلقت]] نیکوی [[انسانی]] در این عالم با دیگر انسان‌ها مشترکند لکن از جهت [[تکوین]]، خلقتی [[برتر]] و شریف‌تر از دیگر موجودات دارند به جهت [[خلقت]] در [[عوالم]] قبل از عالم ماده که به آن خلقت نوری اطلاق می‌شود.
و در خصوص [[انسان]] نیز می‌فرماید: {{متن قرآن|خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«آسمان‌ها و زمین را به حقّ آفرید و شما را چهره‌نگاری کرد و چهره‌هایتان را نیکو نگاشت و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره تغابن، آیه ۳.</ref>. نیکوئی صورت، عبارت است از تناسب اجزاء مجموعه‌ای با غایت و [[هدف]] وجودی معین برای او و این نیکوئی غیر از [[نیک]] نامی و [[زیبا]] منظری و ملاحت رخسار است لذا تمامی موجودات، غایت [[حقیقی]] دارند و آن رجوع به سوی [[خداوند]] است که در آخر [[آیه]] فرمود: {{متن قرآن|وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ}}.


[[امام صادق]] {{ع}} در این باره می‌فرماید:
انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. و به گونه کامل‌تری این رجوع برایش امکان دارد لذا به او خطاب می‌کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ}}<ref>«ای انسان! بی‌گمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشنده‌ای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.</ref>.<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)| جلوه‌های لاهوتی ج۱]]، ص ۱۶۹.</ref>
{{متن حدیث| إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا... وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْلَانَا مَا عُبِدَ اللَّهُ}}<ref>اصول کافی، ج۱، ص۱۹۳، ح۶.</ref>؛
همانا [[خداوند]] ما را آفرید و [[نیکو]] آفرید، و ما را صورت داد و صورت ما را نیکو قرار داد و به [[عبادت]] ما خداوند عبادت شد و اگر ما نبودیم او عبادت نمی‌شد.
[[اسماء و صفات]] [[حق تعالی]] به واسطه خلقت نوری [[ائمه]] و [[پیامبر]] {{عم}} [[ظهور]] می‌یابد و دیگر موجودات حتی [[ملائکه مقرب الهی]] نیز به واسطه این خلقت از خداوند ظهور پیدا کرده و برای [[عبودیت]] او نیز از ایشان کسب [[فیض]] می‌کنند، گرچه عبادت آنها از سنخ [[عبادات]] [[انسان‌ها]] نیست و به اقتضای عوالم وجودیه خود آنها می‌باشد و شاید وساطت هر یک از [[ملائکه]] برای فیض خاصی، عبودیت آنها محسوب شود. و در واقع ملائکه نیز [[شاگردان]] [[مکتب]] ائمه {{عم}} به شمار می‌روند لذا هنگامی که از [[حضرت رسول]] {{صل}} سؤال شد: که مقصود از عالین در [[آیه شریفه]] چه کسانی هستند؟ {{متن قرآن|أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ}}<ref>«سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟» سوره ص، آیه ۷۵.</ref> [[حضرت]] فرمود:
{{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ {{عم}} كُنَّا فِي سُرَادِقِ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ اللَّهَ فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ بِتَسْبِيحِنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ بِأَلْفَيْ عَامٍ...}}<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۴۶، ح۱۹.</ref>؛
من و علی و [[فاطمه]] و حسن و حسین {{عم}} هستیم که دو هزار سال قبل از آن‌که خداوند [[آدم]] را [[خلق]] کند در سرادق و پرده‌سرای [[عرش]] پیوسته مشغول [[تسبیح]] [[الهی]] بودیم و ملائکه به واسطه ما تسبیح‌گوی شدند....


در این [[روایت]] تسبیح ملائکه به واسطه تسبیح [[معصومین]] {{عم}} اشاره به تقدم رتبی در [[آفرینش]] و تجرد نوری و [[شرافت]] در خلقت حضرات و حتی تقدم در [[تسبیح]] گفتن‌شان بر سایر موجودات دارد.
=== [[زمامداری]] [[ائمه]] {{عم}} نسبت به [[ملائکه]] ===
و همچنین در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}<ref>«آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۹.</ref> [[حضرت رسول]] {{صل}} به اندازه دو کمان یا کمتر از آن به [[خداوند]] نزدیک شد. [[حضرت صادق]] {{ع}} می‌فرماید:
اختصاص دادن نیکوئی در [[خلقت انسان]] از جهت ساختار وجودی او است که با هدف از وجودش متناسب است. لکن [[انسان‌ها]] نیز در این رجوع متفاوت می‌باشند، به تعبیر [[قرآن]] بعضی رجوع بسیار بد و سرانجامی سخت ناگوار دارند: {{متن قرآن|مَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«جایگاه آنان آتش (دوزخ) است و آن، بی‌گمان بد پایانه‌ای است» سوره نور، آیه ۵۷.</ref>.
{{متن حدیث|وَ ذَلِكَ أَنَّهُ كَانَ أَقْرَبَ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى، وَ كَانَ بِالْمَكَانِ الَّذِي قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ لَمَّا أُسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ «تَقَدَّمْ يَا مُحَمَّدُ فَقَدْ وَطِئْتَ مَوْطِئاً- لَمْ يَطَأْهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ» وَ لَوْ لَا أَنَّ رُوحَهُ وَ نَفْسَهُ- كَانَتْ مِنْ ذَلِكَ الْمَكَانِ لَمَا قَدَرَ أَنْ يَبْلُغَهُ، فَكَانَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَمَا قَالَ اللَّهُ {{متن قرآن|قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}} أَيْ بَلْ أَدْنَى‌}}<ref>المیزان، ج۱۹، ص۳۳.</ref>؛


و این [[مقام قرب]] ([[پیامبر]]) در [[شب معراج]] به سبب آن است که آن [[حضرت]] نزدیک‌ترین مخلوق به [[خداوند متعال]] است و در جایگاهی قرار گرفت که [[جبرئیل]] به او عرض کرد، قدم بگذار و پیش برو زیرا در جائی قدم می‌گذاری که [[ملک مقرب]] و [[نبی]] مرسلی آنجا قدم نگذاشته است. اگر [[روح]] و [[جان]] حضرتش از آن [[مقام]] نبود نمی‌توانست به آن مقام برسد که نسبت به [[پروردگار]] در درجه‌ای قرار گیرد چنان که خداوند فرمود: فاصله او از خداوند به مقدار دو کمان یا کمتر از آن، بلکه نزدیک‌تر بود.
این افراد در [[حقیقت]] با صفت [[غضب]] و [[سخط]] [[الهی]] [[ملاقات]] می‌نمایند و در مظهر آن صفت که [[آتش جهنم]] است [[عذاب]] می‌شوند و برخی دیگر با صفت [[رحمت الهی]] ملاقات نموده و در مظهر این صفت که [[بهشت]] جاودان است از نعمت‌های خداوندی بر خوردار شده و در آن جاویدان خواهند بود.
حضرت صادق {{ع}} می‌فرماید: چون در [[سیر]] نزولی، کسی از [[حضرت ختمی مرتبت]] به [[حق تعالی]] نزدیک‌تر نبود در سیر صعودی نیز که سیر الی [[الله]] است کسی در مقام و [[منزلت]] ایشان نمی‌باشد.


این امر به تسبیح اختصاص ندارد بلکه [[تکبیر]] و [[تهلیل]] و [[تحمید]] و [[معرفت]] ایشان نسبت به خداوند متعال نیز از طریق [[ائمه]] {{عم}} است. [[روایات]] زیادی به این مطلب دلالت می‌کند<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۲۵-۳۵۰.</ref>. و چون به اقتضای [[خلقت]] نوری تفاوت و فرقی بین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و دیگر ائمه {{عم}} در [[کمالات]] و [[مقامات معنوی]] نیست چنان چه امیرالمؤمنین علی {{ع}} در [[حدیث]] [[نورانیت]] فرمود:
از طرفی حضرات ائمه {{عم}} در [[خلقت]] نیکوی [[انسانی]] در این عالم با دیگر انسان‌ها مشترکند لکن از جهت [[تکوین]]، خلقتی [[برتر]] و شریف‌تر از دیگر موجودات دارند به جهت [[خلقت]] در [[عوالم]] قبل از عالم ماده که به آن خلقت نوری اطلاق می‌شود.
{{متن حدیث|أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ كُلُّنَا مُحَمَّدٌ فَلَا تَفَرَّقُوا بَيْنَنَا}}<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۶.</ref>؛
اول ما محمد است و آخر ما محمد است و وسط ما محمد است و همه ما محمد هستیم پس بین ما فرقی نگذارید.


لذا تمامی [[معصومین]] {{عم}} در مطالبی که گذشت و شرحی که در این [[زیارت]] مطرح می‌شود نیز مشترکند.
[[امام صادق]] {{ع}} در این باره می‌فرماید: «همانا [[خداوند]] ما را آفرید و [[نیکو]] آفرید، و ما را صورت داد و صورت ما را نیکو قرار داد و به [[عبادت]] ما خداوند عبادت شد و اگر ما نبودیم او عبادت نمی‌شد»<ref>{{متن حدیث| إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنَا فَأَحْسَنَ خَلْقَنَا وَ صَوَّرَنَا فَأَحْسَنَ صُوَرَنَا... وَ بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْلَانَا مَا عُبِدَ اللَّهُ}}، اصول کافی، ج۱، ص۱۹۳، ح۶.</ref>.
البته به اقتضای [[خلقت]] مادی تفاوت‌هایی بین ایشان وجود دارد مانند: [[منصب نبوت]] و [[امامت]] و روایاتی بر [[افضلیت]] بعضی [[ائمه]] بر بعض دیگر دلالت می‌کند مانند: فرمایش [[حضرت صادق]] {{ع}} که در ذیل [[ثواب]] زیارت [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی {{ع}} نقل شده است:
{{متن حدیث|أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ كُلِّهِمْ وَ لَهُ ثَوَابُ أَعْمَالِهِمْ وَ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فُضِّلُوا}}<ref>کامل الزیارات، ص۸۹، ح۱.</ref>؛
[[فضیلت امیرالمؤمنین]] {{ع}} نزد [[خداوند]] از همه ائمه {{عم}} بالاتر است و ثواب [[اعمال]] آنان برای اوست و [[فضیلت]] هر یک از ایشان به اندازه اعمالشان است.


این [[برتری]] ظاهری، فقط برای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است از جهاتی مانند [[اخوت]] با [[رسول اکرم]] {{صل}}، تقدم در امامت، [[وراثت]] از آن [[حضرت]]، [[پدر]] ائمه بودن و...<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج۱ ص ۱۷۰.</ref>
[[اسماء و صفات]] [[حق تعالی]] به واسطه خلقت نوری [[ائمه]] و [[پیامبر]] {{عم}} [[ظهور]] می‌یابد و دیگر موجودات حتی ملائکه مقرب الهی نیز به واسطه این خلقت از خداوند ظهور پیدا کرده و برای [[عبودیت]] او نیز از ایشان کسب [[فیض]] می‌کنند، گرچه عبادت آنها از سنخ [[عبادات]] [[انسان‌ها]] نیست و به اقتضای عوالم وجودیه خود آنها می‌باشد و شاید وساطت هر یک از [[ملائکه]] برای فیض خاصی، عبودیت آنها محسوب شود. و در واقع ملائکه نیز شاگردان [[مکتب]] ائمه {{عم}} به شمار می‌روند لذا هنگامی که از [[حضرت رسول]] {{صل}} سؤال شد: که مقصود از عالین در [[آیه شریفه]] چه کسانی هستند؟ {{متن قرآن|أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ}}<ref>«سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟» سوره ص، آیه ۷۵.</ref> حضرت فرمود: «من و علی و [[فاطمه]] و حسن و حسین {{عم}} هستیم که دو هزار سال قبل از آن‌که خداوند [[آدم]] را [[خلق]] کند در سرادق و پرده‌سرای [[عرش]] پیوسته مشغول [[تسبیح]] [[الهی]] بودیم و ملائکه به واسطه ما تسبیح‌گوی شدند»<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ {{عم}} كُنَّا فِي سُرَادِقِ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ اللَّهَ فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ بِتَسْبِيحِنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ بِأَلْفَيْ عَامٍ...}}، بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۴۶، ح۱۹.</ref>.


== [[زمامداری]] ائمه {{عم}} نسبت به [[انبیاء]] ==
در این [[روایت]] تسبیح ملائکه به واسطه تسبیح [[معصومین]] {{عم}} اشاره به تقدم رتبی در [[آفرینش]] و تجرد نوری و [[شرافت]] در خلقت حضرات و حتی تقدم در [[تسبیح]] گفتن‌شان بر سایر موجودات دارد. همچنین در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}}<ref>«آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۹.</ref> [[حضرت رسول]] {{صل}} به اندازه دو کمان یا کمتر از آن به [[خداوند]] نزدیک شد. [[حضرت صادق]] {{ع}} می‌فرماید: «و این [[مقام قرب]] ([[پیامبر]]) در [[شب معراج]] به سبب آن است که آن حضرت نزدیک‌ترین مخلوق به [[خداوند متعال]] است و در جایگاهی قرار گرفت که [[جبرئیل]] به او عرض کرد، قدم بگذار و پیش برو زیرا در جائی قدم می‌گذاری که ملک مقرب و [[نبی]] مرسلی آنجا قدم نگذاشته است. اگر [[روح]] و [[جان]] حضرتش از آن مقام نبود نمی‌توانست به آن مقام برسد که نسبت به [[پروردگار]] در درجه‌ای قرار گیرد چنان که خداوند فرمود: فاصله او از خداوند به مقدار دو کمان یا کمتر از آن، بلکه نزدیک‌تر بود»<ref>{{عربی|وَ ذَلِكَ أَنَّهُ كَانَ أَقْرَبَ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى، وَ كَانَ بِالْمَكَانِ الَّذِي قَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ لَمَّا أُسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ «تَقَدَّمْ يَا مُحَمَّدُ فَقَدْ وَطِئْتَ مَوْطِئاً- لَمْ يَطَأْهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ» وَ لَوْ لَا أَنَّ رُوحَهُ وَ نَفْسَهُ- كَانَتْ مِنْ ذَلِكَ الْمَكَانِ لَمَا قَدَرَ أَنْ يَبْلُغَهُ، فَكَانَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ كَمَا قَالَ اللَّهُ {{متن قرآن|قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى}} أَيْ بَلْ أَدْنَى‌}}، المیزان، ج۱۹، ص۳۳.</ref>.
[[خداوند متعال]] [[صفات کمالیه]] خود را از طریق مظاهر خویش خظهور می‌دهد و از آنجایی که او [[انسان‌ها]] را برای [[هدایت]] به [[هدف]] [[حقیقی]] [[آفریده]] است که همان [[بندگی]] [[واقعی]] خود می‌باشد؛ لذا برای [[ظهور]] این [[رحمت]] [[خاصه]] و [[ربوبیت]] [[تشریعیه]] در هر [[زمان]] باید وسایل هدایت را نیز قرار داده و بیافریند و از راه ظاهری خاص از قبیل کتاب، آن را برای [[بشر]] معرفی کرده و با [[معجزه]] تثبیت نماید، تا [[حجت]] برای [[مردم]] تمام شود:
{{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>.


لکن خداوند متعال به جهت ظهورات تامه [[اسماء]] و صفاتش قابلیت بیشتری به بعضی از [[اولیاء]] {{عم}} برای [[رهبری]] اعطا فرمود به گونه ای که ایشان فیوضات [[الهی]] را در مرتبه اول گرفته، سپس دیگران از طریق ایشان بهره‌مند شوند و چون حضرات [[ائمه]] {{عم}} به جهت [[خلقت]] نوری مظهریت تامه برای این [[اسم الهی]] پیدا کرده‌اند لذا تمامی امت‌های گذشته از [[حقیقت]] ایشان رهبری می‌شوند و [[انبیاء]] {{عم}} تا به [[ولایت]] ایشان [[اقرار]] نمی‌کردند به [[مقام نبوت]] نمی‌رسیدند زیرا ولایت ایشان همان [[ظهور]] [[ولایت الله]] است که از حقیقت ایشان (خلقت نوری ایشان که در تمامی [[عوالم]] حضور و ظهور دارد) نشأت می‌گیرد و انبیای [[اولوالعزم]] به واسطه [[راسخ]] بودن در این اقرار، اولوالعزم و [[صاحب شریعت]] شدند که [[روایات]] زیادی بر این مطالب دلالت می‌کند<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۶۷-۳۱۹.</ref>.
حضرت صادق {{ع}} می‌فرماید: چون در [[سیر]] نزولی، کسی از [[حضرت ختمی مرتبت]] به [[حق تعالی]] نزدیک‌تر نبود در سیر صعودی نیز که سیر الی [[الله]] است کسی در مقام و [[منزلت]] ایشان نیست.


== [[زمامداری]] ائمه {{عم}} نسبت به [[جن]] و حیوانات ==
این امر به تسبیح اختصاص ندارد بلکه [[تکبیر]] و [[تهلیل]] و [[تحمید]] و [[معرفت]] ایشان نسبت به خداوند متعال نیز از طریق [[ائمه]] {{عم}} است. [[روایات]] زیادی به این مطلب دلالت می‌کند<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۲۵-۳۵۰.</ref>. و چون به اقتضای [[خلقت]] نوری تفاوت و فرقی بین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و دیگر ائمه {{عم}} در [[کمالات]] و مقامات معنوی نیست چنان چه امیرالمؤمنین علی {{ع}} در [[حدیث]] نورانیت فرمود: «اول ما محمد است و آخر ما محمد است و وسط ما محمد است و همه ما محمد هستیم پس بین ما فرقی نگذارید»<ref>{{متن حدیث|أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ كُلُّنَا مُحَمَّدٌ فَلَا تَفَرَّقُوا بَيْنَنَا}}، بحارالانوار، ج۲۶، ص۶.</ref>.
جن نوعی از [[مخلوقات]] مادی [[خداوند]] است که از حیطه حواس ما بیرون است و از دیدگان ما پوشیده هستند. [[قرآن کریم]] وجود آنها را [[تصدیق]] نموده و بیان می‌کند که [[آفرینش]] ایشان از [[آتش]] بوده و قبل از [[خلقت انسان]] خاکی موجود شده است. و آنها نیز چون [[انسان]] [[زن]] و مرد، ازدیاد [[نسل]]، [[زندگی]] و [[مرگ]] و در [[قیامت]] [[حیات]] دارند. و مانند [[انسان‌ها]] [[مکلف]] بوده و در بین آنها [[مؤمن]] و [[کافر]] و [[صالح]] و طالح وجود دارد<ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۹.</ref>.


در [[سوره جن]] آمده است که به [[قرآن]] گوش فرا می‌دادند و به [[قوم]] خود [[رجوع]] کرده و [[کلام الهی]] را برایشان نقل می‌کردند<ref>{{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا}} «بگو: به من وحی شده است که دسته‌ای از پریان (به قرآن) گوش فراداشته‌اند آنگاه گفته‌اند: ما قرآنی شگفت‌انگیز را شنیده‌ایم» سوره جن، آیه ۱.</ref>. و پس از [[ارتحال پیامبر]] {{صل}} بر [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی {{ع}} وارد می‌شدند و مسائل و مشکلاتشان را مرتفع می‌ساختند و آن [[حضرت]] بعضی از ایشان را به عنوان [[خلیفه]] خود بر قومشان معین می‌فرمود<ref>بصائرالدرجات، ص۹۷، ح۷.</ref>. و پس از آن [[حضرت]] نیز به حضور [[ائمه معصومین]] {{ع}}می‌رسیدند.
لذا تمامی [[معصومین]] {{عم}} در مطالبی که گذشت و شرحی که در این [[زیارت]] مطرح می‌شود نیز مشترکند. البته به اقتضای [[خلقت]] مادی تفاوت‌هایی بین ایشان وجود دارد مانند: [[منصب نبوت]] و [[امامت]] و روایاتی بر [[افضلیت]] بعضی [[ائمه]] بر بعض دیگر دلالت می‌کند مانند: فرمایش [[حضرت صادق]] {{ع}} که در ذیل [[ثواب]] زیارت [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی {{ع}} نقل شده است: «[[فضیلت امیرالمؤمنین]] {{ع}} نزد [[خداوند]] از همه ائمه {{عم}} بالاتر است و ثواب [[اعمال]] آنان برای اوست و [[فضیلت]] هر یک از ایشان به اندازه اعمالشان است»<ref>{{متن حدیث|أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ كُلِّهِمْ وَ لَهُ ثَوَابُ أَعْمَالِهِمْ وَ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِمْ فُضِّلُوا}}، کامل الزیارات، ص۸۹، ح۱.</ref>.


سعدالاسکاف گوید: با عده‌ای از [[اصحاب]] خود جهت شرفیابی به درب [[خانه]] [[امام باقر]] {{ع}} رفتیم، در این هنگام هشت نفر که گویا از یک [[پدر]] و [[مادر]] بودند و جامه‌های رنگین (سبز و قرمز) بر تن داشتند و به روی آن قباهائی بدون جیب و عمامه‌های زرد بر سر گذاشته بودند، داخل شدند، چیزی نگذشت که خارج گشتند. حضرت به من فرمود: ای اباسعد، ایشان را دیدی؟ عرض کردم: آری فدایت شوم، حضرت فرمود: اینان [[برادران]] شما از (جنس) [[جن]] هستند که نزد ما می‌آیند و از ما مسائل [[حلال]] و حرامشان را [[استفتاء]] می‌کنند، آن‌گونه که شما نزد ما می‌آئید و در حلال و حرامتان استفتاء می‌نمائید<ref>{{متن حدیث|عَنْ سَعْدٍ الْإِسْكَافِ قَالَ: أَتَيْتُ بَابَ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} مَعَ أَصْحَابٍ لَنَا لِنَدْخُلَ عَلَيْهِ فَإِذَا ثَمَانِيَةُ نَفَرٍ كَأَنَّهُمْ مِنْ أَبٍ وَ أُمٍّ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ زَرَابِيُّ وَ أَقْبِيَةٌ طَاقَ طَاقَ وَ عَمَائِمُ صُفْرٌ دَخَلُوا فَمَا احْتَبَسُوا حَتَّى خَرَجُوا قَالَ لِي يَا أَبَا سَعْدٍ رَأَيْتَهُمْ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ أُولَئِكَ إِخْوَانُكُمْ مِنَ الْجِنِّ أَتَوْنَا يَسْتَفْتُونَنَا فِي حَلَالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ كَمَا تَأْتُونَّا وَ تَسْتَفْتُونَنَا فِي حَلَالِكُمْ وَ حَرَامِكُمْ}}؛ بصائرالدرجات، ص۹۷، ح۵.</ref>.
این [[برتری]] ظاهری، فقط برای [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است از جهاتی مانند [[اخوت]] با [[رسول اکرم]] {{صل}}، تقدم در امامت، [[وراثت]] از آن حضرت، پدر ائمه بودن و...<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)| جلوه‌های لاهوتی ج۱]]، ص ۱۷۰.</ref>
بنابراین [[ائمه]] {{عم}} بر [[طوایف]] و امت‌های جن نیز [[زمامدار]] هستند، حیوانات نیز مانند [[انسان]] فطرتشان با [[دین الهی]] آمیخته است و ثمره این نهال، [[حشر]] حیوانات در [[قیامت]] است و به فرموده [[قرآن کریم]]:
{{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست و نیز هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود می‌پرد، جز اینکه گروه‌هایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده می‌شوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref>.


[[خداوند]] در این [[آیه]] انسان را مخاطب قرار داده و می‌فرماید حیوانات زمینی و هوایی امت‌هایی مانند شما هستند. و در ابتدای بحث در معنای امم گفته شد به جماعتی می‌گویند که مقصد واحدی چون [[دین]] واحد، [[زمان]] واحد یا مکان واحد آنها را گرد یکدیگر جمع نموده است.
=== [[زمامداری]] ائمه {{عم}} نسبت به [[انبیاء]] ===
حال مقصد واحدی که برای حیوانات می‌توان ذکر کرد تشابه آنان به [[انسان]] است؛ زیرا [[خداوند تبارک و تعالی]] این مطلب را در آخر [[آیه]] متذکر شده است که: به سوی پروردگارشان [[محشور]] می‌شوند.
[[خداوند متعال]] صفات کمالیه خود را از طریق مظاهر خویش خظهور می‌دهد و از آنجایی که او [[انسان‌ها]] را برای [[هدایت]] به [[هدف]] [[حقیقی]] [[آفریده]] است که همان [[بندگی]] [[واقعی]] خود می‌باشد؛ لذا برای [[ظهور]] این [[رحمت]] [[خاصه]] و [[ربوبیت]] تشریعیه در هر [[زمان]] باید وسایل هدایت را نیز قرار داده و بیافریند و از راه ظاهری خاص از قبیل کتاب، آن را برای [[بشر]] معرفی کرده و با [[معجزه]] تثبیت نماید، تا [[حجت]] برای [[مردم]] تمام شود: {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>.


[[حشر]] جهت جامع حیوانات است که سبب مشابهت آنان به انسان گردیده است و ملاک حشر انسان به سوی [[پروردگار]]، [[حیات]] و [[زندگی]] با [[شعور]] و [[فهم]] او یعنی [[فطرت انسانی]] است و آیا در حیوان نیز به همین معنا است؟
لکن خداوند متعال به جهت ظهورات تامه اسماء و صفاتش قابلیت بیشتری به بعضی از [[اولیاء]] {{عم}} برای [[رهبری]] اعطا فرمود به گونه ای که ایشان فیوضات [[الهی]] را در مرتبه اول گرفته، سپس دیگران از طریق ایشان بهره‌مند شوند و چون حضرات [[ائمه]] {{عم}} به جهت [[خلقت]] نوری مظهریت تامه برای این [[اسم الهی]] پیدا کرده‌اند لذا تمامی امت‌های گذشته از [[حقیقت]] ایشان رهبری می‌شوند و [[انبیاء]] {{عم}} تا به [[ولایت]] ایشان [[اقرار]] نمی‌کردند به [[مقام نبوت]] نمی‌رسیدند زیرا ولایت ایشان همان [[ظهور]] [[ولایت الله]] است که از حقیقت ایشان (خلقت نوری ایشان که در تمامی [[عوالم]] حضور و ظهور دارد) نشأت می‌گیرد و انبیای [[اولوالعزم]] به واسطه [[راسخ]] بودن در این اقرار، اولوالعزم و صاحب شریعت شدند که [[روایات]] زیادی بر این مطالب دلالت می‌کند<ref>بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۶۷-۳۱۹.</ref>.
اگر عمق معنای [[فطرت]] را بنگریم در می‌یابیم که فطرت [[برانگیختن]] به سوی خیر و [[طاعت]] و بازداشتن از [[شر]] و [[معصیت]] است و به عبارت دیگر [[دعوت]] به سوی [[عدل]] و [[نهی]] از [[ظالم]] است و لذا فطرت [[پاک]]، [[عدالت]] به خویشتن یا به دیگران را [[نیکو]] می‌شمرد و [[ظلم به خویشتن]] یا روا داشتن آن را به دیگران [[قبیح]] و [[زشت]] می‌داند و در مورد حیوانات نیز این چنین است یعنی [[فطرت سالم]] آنها، بعضی از حیوانات مانند گرگ را ظالم و [[اعمال]] او را [[ظالمانه]] می‌بیند و بعضی دیگر چون گوسفند و مرغ را به جهت صفاتشان [[تحسین]] کرده و اعمال و رفتارشان را نیکو قلمداد می‌کند. پس فطرتی که در حیوانات است آنان را به امور نیکو و [[پسندیده]] دعوت می‌کند.
بنابراین حیوانات دارای اختیاری [[ضعیف]] هستند که تکالیفی متناسب با آن برایشان معین شده است لذا در صورت عمل به آن و یا [[مخالفت]] با آن، [[پاداش]] داده شده و یا [[مؤاخذه]] می‌شوند<ref>المیزان، ج۷، ص۷۳.</ref>.


[[ظهور]] [[ربوبیت تکوینی]] [[حضرت حق]] در حیوانات نیز، بدون وساطت وجود [[نورانی]] حضرات [[ائمه]] {{عم}} غیرممکن است؛ لذا [[فضیل بن عیاض]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل می‌کند: در محضر [[حضرت صادق]] {{ع}} بودم که متوجه یک جفت کبوتر در نزد [[حضرت]] شدم، جفت نر برای ماده‌اش بغ‌بغو می‌کرد، [[حضرت صادق]] {{ع}} به من فرمود: آیا میدانی این کبوتر، چه می‌گوید؟ عرض کردم: خیر، فرمود: می‌گوید: ای آرام بخش من و ای عروس من؛ هیچ آفریده‌ای در نزد من محبوب‌تر از تو نیست مگر [[صاحب اختیار]] و مولایم جعفربن محمد {{عم}}<ref>{{متن حدیث|كُنْتُ عِنْدَهُ إِذْ نَظَرْتُ إِلَى زَوْجِ حَمَامٍ عِنْدَهُ فَهَدَرَ الذَّكَرُ عَلَى الْأُنْثَى فَقَالَ لِي أَ تَدْرِي مَا يَقُولُ قُلْتُ لَا قَالَ يَقُولُ يَا سَكَنِي وَ عِرْسِي مَا خُلِقَ أَحَبُّ إِلَيَ مِنْكِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَوْلَايَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ {{صل}}}}؛ بصائرالدرجات، ص۳۶۲، ح۴.</ref>.
=== [[زمامداری]] ائمه {{عم}} نسبت به [[جن]] و حیوانات ===
۲. تعبیر کبوتر از [[حضرت]] به صاحب اختیار و مولا، [[شاهد]] بر [[زمامداری]] آن حضرات نسبت به حیوانات و [[درک]] فی الجمله حیوانات نسبت به این مطلب است.<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج۱ ص ۱۷۴.</ref>
جن نوعی از [[مخلوقات]] مادی [[خداوند]] است که از حیطه حواس ما بیرون است و از دیدگان ما پوشیده هستند. [[قرآن کریم]] وجود آنها را [[تصدیق]] نموده و بیان می‌کند که [[آفرینش]] ایشان از [[آتش]] بوده و قبل از [[خلقت انسان]] خاکی موجود شده است. و آنها نیز چون [[انسان]] [[زن]] و مرد، ازدیاد [[نسل]]، [[زندگی]] و [[مرگ]] و در [[قیامت]] [[حیات]] دارند. و مانند [[انسان‌ها]] [[مکلف]] بوده و در بین آنها [[مؤمن]] و [[کافر]] و [[صالح]] و طالح وجود دارد<ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۹.</ref>.
 
== زمامداری [[ائمه]] {{عم}} نسبت به [[باطن]] [[اعمال]] ==
آیا [[آدمی]] در چرخه هستی فاعل مطلق و مؤثر [[حقیقی]] است؟ آیا [[افعال]] او در این [[نظام]] مؤثر است؟ و بین افعال او و نتایج مترتبه بر آنها، واسطه‌ای وجود ندارد؟ اگر واسطه‌ای در کار نیست چرا بسیاری از کارهایش سرانجام ندارد و بسیاری از آرزوهای خود را در طول [[زندگی]] نمی‌تواند [[جامه]] عمل بپوشاند؟ و اگر واسطه ای وجود دارد [[ارتباط]] آن با فعل [[انسان]] چگونه است؟
 
در [[منطق قرآن]] انسان در [[نظام هستی]] برزگری است که بذر اعمال خود را در کشتزار وجودش می‌نشاند و زمینه‌های [[رشد]] آن را فراهم آورده و موانع بر سر راه آن را مرتفع می‌سازد و هیچ یک از این امور عامل کامل [[شکوفایی]] او نیست و آدمی نیز زارع آن زرع نیست بلکه وی فقط زمینه‌ساز و مهیا کننده شرایط برای به وجود آمدن قابلیت‌هاست و [[خداوند متعال]] است که به اقتضای ربوبیتش آن اعمال را به ثمر می‌رساند. به عنوان مثال: اگر انسان تمامی شرایط و زمینه‌های [[نماز]] را فراهم آورد (که در [[کتب فقهی]] به تفصیل آمده است) و اهتمام به [[حضور قلب]] نیز داشته باشد و موانع قبولی را مرتفع سازد، نماز او بر [[روح]] وی تأثیر کمالی گذارده و [[جان]] او را از آلودگی‌ها پیرایش می‌دهد. در اینجاست که فقط تهیه مقدمات با [[نمازگزار]] است و اثرگذاری را [[خداوند متعال]] به عمل او [[عنایت]] می‌کند و این [[واقعیت]] در تمام [[اعمال آدمی]] جاری است و [[آیات]] و [[روایات]] بی‌شماری به این معنا دلالت می‌کند، که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
 
{{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ * لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ}}<ref>«آیا آنچه را می‌کارید، دیده‌اید؟ * آیا شما آن را می‌رویانید یا رویاننده ماییم؟ * اگر می‌خواستیم آن را گیاهی خشک و خرد می‌گرداندیم که به پشیمانی می‌افتید» سوره واقعه، آیه ۶۳-۶۵.</ref>.
به این جهت [[حضرت رسول]] {{صل}} در ذیل این [[آیه]] می‌فرماید: هیچ‌گاه کسی از شما نگوید که رویاندم (زرعتُ) بلکه باید بگوید کاشتم<ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۴۰.</ref>.
بنابراین [[ربوبیت]] [[حق تعالی]] اقتضا می‌کند که [[اعمال]] و [[افعال]] [[انسان]] را (چه در جهات [[تشریع]] و چه در ابعاد [[تکوین]]) [[هدایت]] و به ثمر رساند و در نهایت، [[جان آدمی]] از اعمال او متأثر شده و [[رشد]] [[روحی]] پیدا کرده و به حق تعالی [[تقرب]] می‌یابد. [[ظهور]] این ربوبیت نیز چنان‌چه گفته شد به دست [[با کفایت]] حضرات [[ائمه]] {{عم}} است که وسایط [[فیض]] و وسائل [[فیاض]] جل اسمه در بین [[مخلوقات]] هستند.<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج۱ ص ۱۷۷.</ref>
 
== [[شفاعت کبری]] یا [[مقام محمود]] ==
با دقت در ماهیت [[عالم دنیا]] به این [[حقیقت]] پی می‌بریم که آن محدود بوده و قابلیت ظهور نتایج اعمال را به طور کامل ندارد، بلکه عرصه ظهور کامل آن [[عالم آخرت]] است که محل ظهور صفت [[جلالیه]] حق تعالی است. ظهور این صفت نیز وسائط فیض را می‌طلبد؛ زیرا تا امر [[افاضه]] فیض از سوی [[پروردگار متعال]] مطرح است وساطت در فیوضات نیز جریان دارد.
 
[[علی بن حمزه]] می‌گوید: شخصی به [[امام صادق]] {{ع}} عرض کرد: همسایه‌ای از [[خوارج]] دارم و می‌گوید: [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[روز قیامت]] به [[فکر]] خویشتن است (تا خود را [[نجات]] دهد) پس چگونه [[شفاعت]] می‌کند؟ [[حضرت]] فرمود:...
{{متن حدیث|مَا أَحَدٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ إِلَّا وَ هُوَ يَحْتَاجُ إِلَى شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ {{صل}} يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>بحارالانوار، ج۸، ص۴۲، ح۱۶، ۳۱، ۵۱ و ۵۲.</ref>؛
هیچ یک از اولین و آخرین نیست در [[روز قیامت]] مگر اینکه به [[شفاعت حضرت]] محمد {{صل}} محتاج است.
 
[[شفاعت]] و ضمیمه شدن وجود افرادی که بدون انضمام آنها نتایج [[اعمال]] [[ظهور]] نخواهد داشت، عبارت دیگری از واسطه در [[فیض]] بودن است که هیچ شخصی حتی [[انبیاء]] و [[اولیاء]] از این [[قانون]] مستثنی نیست<ref>المیزان، ج۱، ص۱۷۵؛ تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۲۰۶؛ بحارالانوار، ج۸، ص۴۵، ح۴۶ و ۴۸.</ref>.
در [[روایت]] بالا شفاعت دیگران [[نفی]] نشده است بلکه شفاعت کنندگان در [[قیامت]] حتی انبیاء و اولیاء نیز جهت ظهور اعمال خود به بزرگ‌ترین وسائط [[فیض الهی]] و شفاعت ایشان نیازمند هستند و چنان‌چه شفاعتی از دیگران در روز قیامت باشد از طریق حضرات [[ائمه]] {{عم}} است؛ لذا در [[روایات]] متعددی وارد شده است که در قیامت هنگامی که عرصه بر [[مردم]] سخت می‌گردد، به [[حضرت آدم]] {{ع}} روی می‌آورند و از ایشان [[طلب]] شفاعت می‌نمایند و حضرت آنها را به [[حضرت نوح]] {{ع}} [[راهنمایی]] می‌کند و حضرت نوح به [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} و حضرت ابراهیم به [[حضرت موسی]] {{ع}}و حضرت موسی به [[حضرت عیسی]] {{ع}} و حضرت عیسی به [[حضرت محمد]] {{صل}} ارجاع می‌دهند. در این هنگام از سوی [[خداوند]] خطاب می‌رسد: شفاعت بنما که شفاعتت مقبول است<ref>بحارالانوار، ج۸، ص۴۸، ح۵۲.</ref>.
 
بنابراین [[زمامداری]] ظهور نتایج اعمال انبیاء {{عم}} و امت‌هایشان در قیامت بر عهده ائمه {{عم}} می‌باشد.<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج۱ ص ۱۷۹.</ref>
 
== خلاصه بحث ==
با دقت در [[کتاب و سنت]]، استفاده می‌شود که [[خداوند متعال]] خواسته است ائمه {{عم}} نه تنها [[زمامدار]] امور این [[امت]] باشند بلکه زمامدار امور [[جن]] و حیوانات و بالاتر از آن، (به جهت [[خلقت]] نوری ایشان) زمامدار امور [[ملائکه]] و [[انبیا]] {{عم}} و امت‌های ایشان در این عالم و عالم پس از این باشند.<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج۱ ص۱۸۰.</ref>
 
== [[مقام ولایت]] ==
{{متن حدیث|وَ قَادَةَ الْأُمَمِ‌}}
(و [[درود]] بر شما) ای [[پیشوایان]] [[اهل دین]]، و ای [[سرداران سپاه]] [[اسلام]].
قادة - جمع [[قائد]] است، و قائد، به معنی - [[رئیس]]، [[پیشوا]]، جلودار، سردار [[زمامدار]] و [[فرمانروا]] می‌باشد.
اُمَم - جمع [[امت]]، و اُمت مشتق از (ام) است که به معنی [[مادر]] و اصل هر چیز را گویند.
 
امت معانی گسترده‌ای دارد و با [[ارتباط]] به [[آیات قرآنی]] که در ۶۴ مورد بر مضامین گوناگون آمده است این معانی روشن می‌شود:
گروهی از [[مردم]] ۔ [[قوم]] ۔ [[دین]] و [[ملت]] - [[پیروان]] یک آئین و روش (پیروان [[پیمبران]]) حین و [[زمان]] - جماعتی که در میان آنها یک‌نوع [[وحدت]] با [[هدف]] مشخصی بوده باشد.
اگر در معانی وسیع امت به‌طور دقت توجھی حاصل شود خواهیم دریافت که اهمیت این فقره از [[زیارت]] تا چه حد است که [[زائر]] عرض می‌کند: [[سلام]] بر شما (ای پیشوایان [[امت‌ها]]).
پیشوای کدام امت هستند؟!
 
خوب است در این مورد توجه خود را به آیات قرآنی معطوف داشته تا معنا کاملاً روشن و آشکار گردد.
گفتیم: یکی از معانی امت، [[جمعیت]] و گروهی است که تابع یک دین و آئین و یا پیرو [[پیغمبری]] باشند، همچنان‌که [[خدای‌تعالی]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ}}<ref>«و هر امّتی را پیامبری است» سوره یونس، آیه ۴۷.</ref> و همچنین در [[آیه]] دیگر که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}}<ref>«و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید» سوره نحل، آیه ۳۶.</ref>. از این معنا روشن می‌شود که تمام پیمبران امت‌هایی داشته که از آنها [[پیروی]] می‌کردند و این بحث بسیار در آیات قرآنی آمده است، حال باید دید که قر‌آن درباره [[امت اسلام]] و پیروان [[پیامبر اسلام]] چه گفته و چگونه آنها را معرفی کرده است، و آیا چه فضیلتی بر سایر امت‌ها دارند.
 
و در [[سوره آل عمران]] آیه ۱۰۴ می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ}}<ref>«و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.</ref>. اشاره بر اینکه: باید از میان شما جمعی [[دعوت]] به [[نیکی]] کند و امر به‌معروف و [[نهی از منکر]] نماید.
 
بنابراین در امتی که در میان آنها آمر به‌معروف و [[ناهی از منکر]] باشد آن [[امت]] را به‌سوی [[رستگاری]] می‌کشاند و همچنین در [[آیه]] ۱۱۰ از همین [[سوره]] [[قریب]] به همین مضمون باز می‌فرماید: {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>.
و باز [[قرآن مجید]] در این رابطه اشاره‌ای دارد که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ}}<ref>«و از آفریدگان ما دسته‌ای هستند که به حقّ رهنمون می‌شوند و به حقّ داد می‌ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۸۱.</ref>.
 
در منابع [[حدیث]] [[اسلامی]] آمده است: از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نقل شده که فرمود: منظور از این گروه امت محمد {{صل}} است.
در [[تفسیر المیزان]]، در ذیل [[آیه شریفه]] چنین فرموده: که گروهی که [[مردم]] را به [[حق]] [[هدایت]] می‌کنند باید [[انبیاء]] و [[اوصیاء]] ایشان باشند، و یا آنکه مراد از امت، بعضی از افراد امت باشند و کل، به وصف بعضی توصیف شده است.
 
اما قابل توجه آن است که قرآن مجید در جایی [[امت اسلام]] را بر [[نیکوترین]] وجهی از نظر [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] توصیف کرده و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. اشاره بر اینکه: این‌گونه شما را [[امت وسط]] ([[معتدل]] و میانه‌رو) قرار دادیم تا [[امت]] نمونه‌ای در برابر [[مردم]] باشید و [[پیامبر]] هم فرد نمونه‌ای در برابر شما، یا آنکه معنا چنین است (تا شما [[گواه]] بر مردم باشید و [[پیمبر]] هم گواه بر شما) گواه بر اینکه نه مایل به [[افراط]] و نه متوجه [[تفریط]] باشید (نه مایل به [[شرق]] و نه مایل به [[غرب]] باشید) تا در جنبه مادی و [[معنوی]] هر دو کامل و از طریق [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] [[سعادت]] خود را دریابید.
اکنون از این بیانات چنین نتیجه گرفته می‌شود، که هر [[پیامبری]] امتی داشته و [[بهترین]] امت، [[امت پیامبر اسلام]] است؛ لذا باید دید که [[پیشوایی]] این [[امت‌ها]] به دست چه کسانی سپرده شده است.
 
و هیچ شکی نیست در همان [[روز]] که [[رسول اکرم]]، [[پیغمبر]] خاتم در [[اجتماع]] [[امت اسلام]] از بیان قول [[حق تعالی]] فرمود: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}}<ref>«امروز دینتان را کامل کردم.».. سوره مائده، آیه ۳.</ref>. این معنا روشن شده است که زمام تمام امت‌ها و امت [[عظیم]] الشأن [[اسلام]] به دست [[اوصیاء]] آن بزرگوار [[ائمه هدی]] {{عم}} قرار گرفته است.
 
اینکه گفته می‌شود: زمام تمام امت‌ها از آن جهت است که تمام [[پیمبران]] [[الهی]] همه در مسیر [[توحید]] حرکت کرده و امت‌های خود را بر [[هدف]] واحدی [[هدایت]] می‌کردند و پس از آنکه دوران هر امتی سپری شد، و امت اسلام به وسیله وجود [[مقدس]] [[خاتم الانبیاء]] در مسیر [[تکامل]] قرار گرفت، پیشوایی و [[زمامداری]] همه امت‌ها به اوصیاء کرام و ائمه هدی {{عم}} سپرده شد، چون در واقع آن بزرگواران [[قائم مقام]] رسول اکرم و [[وارث]] تمام [[انبیاء]] عظام بوده و [[فرمانروایی]] آنان تا پایان امر ادامه خواهد داشت.


و از همین جهت است که در فقره مورد شرح از این [[زیارت]] آمده است، {{متن حدیث|وَ قَادَةَ الْأُمَمِ‌}} و همان‌طور که گفته شد [[امت]] را به صیغه جمع آورده که معلوم می‌دارد، تمام [[امت‌ها]] در [[دنیا]] زیر [[پوشش]] [[زمامداری]] آن بزرگواران قرار دارند، و اگر امروز این معنا در ظاهر نمایان نیست ولی در [[باطن]] [[ثبات]] و برقراری این عالم در هر دوران بستگی به وجود این [[پیشوایان]] عالی‌قدر داشته که همه [[حجت خدا]] در روی زمینند، و زمانی در رسد که با [[ظهور]] [[قائد]] عظیم‌الشأن [[امام زمان]] {{ع}} [[یکتا]] [[زمامدار]] تمام امت‌های [[جهان]] مصداق [[آیه شریفه]] را ظاهر سازد که فرمود: {{متن قرآن|لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ...}}<ref>«تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد.».. سوره توبه، آیه ۳۳.</ref> و تمام [[ملت‌ها]] و [[حکومت‌ها]] و امت‌ها از [[شرق]] و [[غرب]] عالم در زیر لوای [[توحید]] به زمامداری آن بزرگوار امت واحده‌ای تشکیل دهند و در آن موقع است که این معنا ظاهر خواهد شد: {{متن قرآن|إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ}}<ref>«به راستی این امّت شماست، امّتی یگانه و من پروردگار شمایم بنابراین مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۹۲.</ref>. اشاره بر اینکه: این است آئین شما آئین واحده و من [[پروردگار]] شما هستم تنها مرا بپرستید.
در [[سوره جن]] آمده است که به [[قرآن]] گوش فرا می‌دادند و به [[قوم]] خود رجوع کرده و [[کلام الهی]] را برایشان نقل می‌کردند<ref>{{متن قرآن|قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا}} «بگو: به من وحی شده است که دسته‌ای از پریان (به قرآن) گوش فراداشته‌اند آنگاه گفته‌اند: ما قرآنی شگفت‌انگیز را شنیده‌ایم» سوره جن، آیه ۱.</ref>. و پس از [[ارتحال پیامبر]] {{صل}} بر [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی {{ع}} وارد می‌شدند و مسائل و مشکلاتشان را مرتفع می‌ساختند و آن حضرت بعضی از ایشان را به عنوان [[خلیفه]] خود بر قومشان معین می‌فرمود<ref>بصائرالدرجات، ص۹۷، ح۷.</ref>. و پس از آن حضرت نیز به حضور [[ائمه معصومین]] {{ع}}می‌رسیدند.


آری این خطابی عمومی است که تمامی افراد [[مکلف]] [[بشر]] را در بر می‌گیرد.
سعدالاسکاف گوید: با عده‌ای از [[اصحاب]] خود جهت شرفیابی به درب [[خانه]] [[امام باقر]] {{ع}} رفتیم، در این هنگام هشت نفر که گویا از یک پدر و مادر بودند و جامه‌های رنگین (سبز و قرمز) بر تن داشتند و به روی آن قباهائی بدون جیب و عمامه‌های زرد بر سر گذاشته بودند، داخل شدند، چیزی نگذشت که خارج گشتند. حضرت به من فرمود: ای اباسعد، ایشان را دیدی؟ عرض کردم: آری فدایت شوم، حضرت فرمود: اینان [[برادران]] شما از (جنس) [[جن]] هستند که نزد ما می‌آیند و از ما مسائل [[حلال]] و حرامشان را [[استفتاء]] می‌کنند، آن‌گونه که شما نزد ما می‌آئید و در حلال و حرامتان استفتاء می‌نمائید<ref>{{متن حدیث|عَنْ سَعْدٍ الْإِسْكَافِ قَالَ: أَتَيْتُ بَابَ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} مَعَ أَصْحَابٍ لَنَا لِنَدْخُلَ عَلَيْهِ فَإِذَا ثَمَانِيَةُ نَفَرٍ كَأَنَّهُمْ مِنْ أَبٍ وَ أُمٍّ عَلَيْهِمْ ثِيَابٌ زَرَابِيُّ وَ أَقْبِيَةٌ طَاقَ طَاقَ وَ عَمَائِمُ صُفْرٌ دَخَلُوا فَمَا احْتَبَسُوا حَتَّى خَرَجُوا قَالَ لِي يَا أَبَا سَعْدٍ رَأَيْتَهُمْ قُلْتُ نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ أُولَئِكَ إِخْوَانُكُمْ مِنَ الْجِنِّ أَتَوْنَا يَسْتَفْتُونَنَا فِي حَلَالِهِمْ وَ حَرَامِهِمْ كَمَا تَأْتُونَّا وَ تَسْتَفْتُونَنَا فِي حَلَالِكُمْ وَ حَرَامِكُمْ}}؛ بصائرالدرجات، ص۹۷، ح۵.</ref>.
بنابراین باید گفت: [[سلام]] و [[درود]] بر آن سردار و زمامداری که تمام افراد بشر را به سوی یک [[هدف]] مشخص [[راهنمایی]] کرده و تمام [[اختلافات]] را از میان هر [[قوم]] و [[ملت]] به در برده [[مردم]] جهان را در [[اجتماع]] [[عظیم]] واحده‌ای قرار می‌دهد و این است اشاره به معنای {{متن حدیث|وَ قَادَةَ الْأُمَمِ‌}}.


از آنچه تا کنون در این بحث مورد توجه خواننده [[عزیز]] قرار گرفت در معانی وسیع کلمه (امت) بود که ما از نظر [[اختیار]] نتوانستیم [[حق]] این معنا را ادا نماییم، اطلاق شده است. ولی موضوع قابل توجهی که بی‌ارتباط به فقره مورد شرح نیست آن است که دانسته شود، آیا منظور از [[آیه شریفه]] درباره [[امت]] غیر بشری چیست که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ...}}<ref>«و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست و نیز هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود می‌پرد، جز اینکه گروه‌هایی همچون شما هستند.».. سوره انعام، آیه ۳۸.</ref>.
بنابراین [[ائمه]] {{عم}} بر [[طوایف]] و امت‌های جن نیز [[زمامدار]] هستند، حیوانات نیز مانند [[انسان]] فطرتشان با [[دین الهی]] آمیخته است و ثمره این نهال، [[حشر]] حیوانات در [[قیامت]] است و به فرموده [[قرآن کریم]]: {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست و نیز هیچ پرنده‌ای که با دو بال خود می‌پرد، جز اینکه گروه‌هایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده می‌شوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref>.


در [[تفسیر المیزان]] آورده: این [[آیه]] خطابش به [[مردم]] است که [[خدای تعالی]] می‌فرماید حیوانات زمینی و هوایی همه امت‌هایی هستند مثل شما مردم، و در این مورد بحث مفصلی آورده که بیان آن از [[وظیفه]] این کتاب خارج است، ولی خلاصه چنین است که می‌گوید: [[تفکر]] عمیق در اطراف [[زندگی]] حیواناتی که ما در بسیاری از [[شئون]] حیاتی خود با آنها سر و کار داریم ما را به این نکته واقف می‌سازد که حیوانات هم مانند [[انسان]] دارای آراء و [[عقاید]] فردی و [[اجتماعی]] هستند و حرکات و سکناتی که در راه بقاء و جلوگیری از نابود شدن خودشان نشان می‌دهند همه بر مبنای آن عقاید است، همچنان‌که زیست شناسان در بسیاری از انواع حیوانات مانند مورچه و [[زنبور عسل]] به آثار عجیبی از [[تمدن]] و نازک‌کاری‌های ظریفی در طرز اداره مملکت برخورده‌اند که هر گز نظیر آن جز در بعضی از [[ملل]] [[متمدن]] دیده نشده است.
[[خداوند]] در این [[آیه]] انسان را مخاطب قرار داده و می‌فرماید حیوانات زمینی و هوایی امت‌هایی مانند شما هستند. و در ابتدای بحث در معنای امم گفته شد به جماعتی می‌گویند که مقصد واحدی چون [[دین]] واحد، [[زمان]] واحد یا مکان واحد آنها را گرد یکدیگر جمع نموده است. حال مقصد واحدی که برای حیوانات می‌توان ذکر کرد تشابه آنان به [[انسان]] است؛ زیرا [[خداوند تبارک و تعالی]] این مطلب را در آخر [[آیه]] متذکر شده است که: به سوی پروردگارشان [[محشور]] می‌شوند.


و در مورد اینکه در پایان آیه شریفه می‌فرماید: {{متن قرآن|ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده می‌شوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref> در آن [[تفسیر]] می‌گوید: به‌طوری‌که از [[آیات]] بسیار دیگری استفاده می‌شود تنها انسان و حیوانات [[محشور]] نمی‌شوند، بلکه [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و [[خورشید و ماه]] و [[ستارگان]] و [[جن]] و بسیاری از چیزهای دیگر همه محشور خواهند شد.
[[حشر]] جهت جامع حیوانات است که سبب مشابهت آنان به انسان گردیده است و ملاک حشر انسان به سوی [[پروردگار]]، [[حیات]] و [[زندگی]] با شعور و فهم او یعنی [[فطرت انسانی]] است و آیا در حیوان نیز به همین معناست؟ اگر عمق معنای [[فطرت]] را بنگریم در می‌یابیم که فطرت برانگیختن به سوی خیر و [[طاعت]] و بازداشتن از [[شر]] و [[معصیت]] است و به عبارت دیگر [[دعوت]] به سوی [[عدل]] و [[نهی]] از [[ظالم]] است و لذا فطرت [[پاک]]، [[عدالت]] به خویشتن یا به دیگران را [[نیکو]] می‌شمرد و [[ظلم به خویشتن]] یا روا داشتن آن را به دیگران [[قبیح]] و [[زشت]] می‌داند و در مورد حیوانات نیز این چنین است یعنی فطرت سالم آنها، بعضی از حیوانات مانند گرگ را ظالم و [[اعمال]] او را [[ظالمانه]] می‌بیند و بعضی دیگر چون گوسفند و مرغ را به جهت صفاتشان تحسین کرده و اعمال و رفتارشان را نیکو قلمداد می‌کند. پس فطرتی که در حیوانات است آنان را به امور نیکو و پسندیده دعوت می‌کند. بنابراین حیوانات دارای اختیاری [[ضعیف]] هستند که تکالیفی متناسب با آن برایشان معین شده است لذا در صورت عمل به آن و یا [[مخالفت]] با آن، [[پاداش]] داده شده و یا مؤاخذه می‌شوند<ref>المیزان، ج۷، ص۷۳.</ref>.


اما اصل موضوع که در این مورد [[شاهد]] [[کلام]] قرار دارد، آن است که: آیا حیوانات [[تکالیف]] خود را از [[پیغمبری]] که [[وحی]] بر او نازل می‌شود می‌گیرند یا نه؟ و آیا پیغمبرانی که فرضاً هر کدام به یک نوع از انواع حیوانات [[مبعوث]] می‌شوند از افراد همان نوعند یا نه؟ گویا جواب این سؤال آن است که تا کنون [[بشر]] نتوانسته از عالم حیوانات از این جهت سر در آورد و حجاب‌هایی که در این طریق بین خود و حیوانات است پس بزند؛ لذا بحث کردن درباره این موضوع فایده‌ای ندارد چون [[کلام الهی]] هم تا آنجا که ما از [[ظواهر]] آن می‌فهمیم اشاره‌ای به این مطلب نداشته و در [[روایات]] هم چیزی که بتوان بر آن [[اعتماد]] داشت دیده نشده است ولی آنچه که مسلم است، اجتماعات حیوانی هم مانند اجتماعات بشری ماده و [[استعداد]] [[پذیرفتن]] [[دین الهی]] در فطرتشان وجود دارد همان فطرتی که در بشر سرچشمه دین الهی بوده و برای [[حشر]] و [[بازگشت به سوی خدا]] آنها را مستعد و آماده می‌سازد در حیوانات هم نیز هست!
[[ظهور]] ربوبیت تکوینی [[حضرت حق]] در حیوانات نیز، بدون وساطت وجود [[نورانی]] حضرات [[ائمه]] {{عم}} غیرممکن است؛ لذا [[فضیل بن عیاض]] از [[امام صادق]] {{ع}} نقل می‌کند: در محضر [[حضرت صادق]] {{ع}} بودم که متوجه یک جفت کبوتر در نزد حضرت شدم، جفت نر برای ماده‌اش بغ‌بغو می‌کرد، حضرت صادق {{ع}} به من فرمود: آیا میدانی این کبوتر، چه می‌گوید؟ عرض کردم: خیر، فرمود: می‌گوید: ای آرام بخش من و ای عروس من؛ هیچ آفریده‌ای در نزد من محبوب‌تر از تو نیست مگر صاحب اختیار و مولایم جعفربن محمد {{عم}}<ref>{{متن حدیث|كُنْتُ عِنْدَهُ إِذْ نَظَرْتُ إِلَى زَوْجِ حَمَامٍ عِنْدَهُ فَهَدَرَ الذَّكَرُ عَلَى الْأُنْثَى فَقَالَ لِي أَ تَدْرِي مَا يَقُولُ قُلْتُ لَا قَالَ يَقُولُ يَا سَكَنِي وَ عِرْسِي مَا خُلِقَ أَحَبُّ إِلَيَ مِنْكِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَوْلَايَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ {{صل}}}}؛ بصائرالدرجات، ص۳۶۲، ح۴.</ref>. تعبیر کبوتر از حضرت به صاحب اختیار و مولا، [[شاهد]] بر [[زمامداری]] آن حضرات نسبت به حیوانات و [[درک]] فی الجمله حیوانات نسبت به این مطلب است<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)| جلوه‌های لاهوتی ج۱]]، ص ۱۷۴.</ref>.


پس در این حال نگارنده با توجه به [[تفسیر]] [[آیه شریفه]]، از [[مفسرین]] عالی‌قدر و آنهایی که به مرتبه والای [[مقام ولایت]] آشنایی دارند این [[پرسش]] را دارد: که آیا در فقره مورد شرح که [[ائمه هدی]] {{عم}} را {{متن حدیث|قَادَةَ الْأُمَمِ‌}} خوانده است و آن بزرگواران را [[قائد]] و [[پیشوا]] بر تمام [[امت‌ها]]، گروه‌ها، جمعیت‌ها، و [[ملت‌ها]] دانسته است، با آن [[مقام]] شامخ و مراتب عالی و درجات [[علمی]] و [[فضائل]] [[معنوی]] که [[خدای تعالی]] برایشان [[افاضه]] فرموده، آیا [[شایستگی]] دارد که آن بزرگواران [[زمامداری]] و [[فرمانروایی]] [[امت]] غیر بشری را هم به عهده داشته باشند؟!!! ([[الله]] أعلم).
=== زمامداری [[ائمه]] {{عم}} نسبت به [[باطن]] [[اعمال]] ===
آیا [[آدمی]] در چرخه هستی فاعل مطلق و مؤثر [[حقیقی]] است؟ آیا [[افعال]] او در این [[نظام]] مؤثر است؟ و بین افعال او و نتایج مترتبه بر آنها، واسطه‌ای وجود ندارد؟ اگر واسطه‌ای در کار نیست چرا بسیاری از کارهایش سرانجام ندارد و بسیاری از آرزوهای خود را در طول [[زندگی]] نمی‌تواند [[جامه]] عمل بپوشاند؟ و اگر واسطه ای وجود دارد ارتباط آن با فعل [[انسان]] چگونه است؟


چند [[روایت]] در رابطه با فقره مورد شرح!
در منطق قرآن، انسان در نظام هستی برزگری است که بذر اعمال خود را در کشتزار وجودش می‌نشاند و زمینه‌های [[رشد]] آن را فراهم آورده و موانع بر سر راه آن را مرتفع می‌سازد و هیچ یک از این امور عامل کامل شکوفایی او نیست و آدمی نیز زارع آن زرع نیست بلکه وی فقط زمینه‌ساز و مهیا کننده شرایط برای به وجود آمدن قابلیت‌هاست و [[خداوند متعال]] است که به اقتضای ربوبیتش آن اعمال را به ثمر می‌رساند. به عنوان مثال: اگر انسان تمامی شرایط و زمینه‌های [[نماز]] را فراهم آورد و اهتمام به [[حضور قلب]] نیز داشته باشد و موانع قبولی را مرتفع سازد، نماز او بر [[روح]] وی تأثیر کمالی گذارده و [[جان]] او را از آلودگی‌ها پیرایش می‌دهد. در اینجاست که فقط تهیه مقدمات با [[نمازگزار]] است و اثرگذاری را [[خداوند متعال]] به عمل او عنایت می‌کند و این واقعیت در تمام اعمال آدمی جاری است و [[آیات]] و [[روایات]] بی‌شماری به این معنا دلالت می‌کند، که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
در «در المنثور» از [[ابن ابی حاتم]] (از [[ابی جعفر]] {{ع}}) نقل کرده که در معنای {{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ...}}<ref>«شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref> فرمود: آنان [[اهل بیت]] [[پیغمبر]] {{صل}} می‌باشند (و به این اعتبار [[امت پیامبر اسلام]] [[بهترین]] امت‌ها هستند).


در کافی:به سند خود از [[عبدالله بن سنان]] روایت کرده، که گفت از [[حضرت صادق]] {{ع}} معنای [[آیه]] {{متن قرآن|وَمِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ}}<ref>«و از آفریدگان ما دسته‌ای هستند که به حقّ رهنمون می‌شوند و به حقّ داد می‌ورزند» سوره اعراف، آیه ۱۸۱.</ref> پرسیدم فرمود: آن [[امت]] [[ائمه]] هستند.
{{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ * أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ * لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ}}<ref>«آیا آنچه را می‌کارید، دیده‌اید؟ * آیا شما آن را می‌رویانید یا رویاننده ماییم؟ * اگر می‌خواستیم آن را گیاهی خشک و خرد می‌گرداندیم که به پشیمانی می‌افتید» سوره واقعه، آیه ۶۳-۶۵.</ref>. به این جهت [[حضرت رسول]] {{صل}} در ذیل این [[آیه]] می‌فرماید: هیچ‌گاه کسی از شما نگوید که رویاندم (زرعتُ) بلکه باید بگوید کاشتم<ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۴۰.</ref>.


در [[تفسیر قمی]] و [[تفسیر المیزان]]، در ذیل [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا}}<ref>«و (به یاد آور) روزی را که از هر امّتی گواهی برانگیزیم» سوره نحل، آیه ۸۴.</ref>، از [[امام صادق]] {{ع}} روایتی نقل می‌کند، که فرمود: برای هر عصر و امتی شهیدی([[گواهی]]) است و هر امتی با امامش [[محشور]] می‌شود (در ذیل [[کلام امام]] همان مضمون آیه شریفه: {{متن قرآن|يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ}}<ref>«روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.</ref> آمده است.
بنابراین [[ربوبیت]] [[حق تعالی]] اقتضا می‌کند که [[اعمال]] و [[افعال]] [[انسان]] را (چه در جهات [[تشریع]] و چه در ابعاد [[تکوین]]) [[هدایت]] و به ثمر رساند و در نهایت، [[جان آدمی]] از اعمال او متأثر شده و [[رشد]] [[روحی]] پیدا کرده و به حق تعالی [[تقرب]] می‌یابد. [[ظهور]] این ربوبیت نیز چنان‌چه گفته شد به دست با کفایت حضرات [[ائمه]] {{عم}} است که وسایط [[فیض]] و وسائل فیاض جل اسمه در بین [[مخلوقات]] هستند<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)| جلوه‌های لاهوتی ج۱]]، ص ۱۷۷.</ref>.
در [[تفسیر]]، [[مجمع البیان]]، در ذیل آیه شریفه: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا...}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم.».. سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref> آورده است که [[امام باقر]] {{ع}} فرمود: [[امت وسط]] ماییم و همچنین [[گواهان]] [[خدا]] بر [[مردم]] و [[حجت]] او در روی [[زمین]] ما هستیم.


نگارنده گوید: همان‌طور که این بزرگواران خود [[بهترین]] امت و بالاترین افراد در [[مقام هدایت]] [[خلق]] هستند، همین آقایان هم باید [[پیشوا]] و [[زمامدار]] بهترین امت نمونه‌ای از امت [[خاتم الانبیاء]] باشند که در مرتبه [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] سر آمد تمام امت‌های گذشته بوده و می‌باشند.
== جمع‌بندی ==
بنابراین در شرح این فقره از [[زیارت]] با توجه به [[تفسیر آیات]] [[قرآنی]] و [[روایات]] معنای {{متن حدیث|وَ قَادَةَ الْأُمَمِ‌}} در [[شأن]] [[ائمه اطهار]] {{عم}} به‌خوبی روشن و آشکار گردید.<ref>[[احمد زمردیان|زمردیان، احمد]]، [[مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره (کتاب)|مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره]]، ص ۷۰-۷۶.</ref>
با دقت در [[کتاب و سنت]]، استفاده می‌شود که [[خداوند متعال]] خواسته است ائمه {{عم}} نه تنها [[زمامدار]] امور این [[امت]] باشند بلکه زمامدار امور [[جن]] و حیوانات و بالاتر از آن، (به جهت [[خلقت]] نوری ایشان) زمامدار امور [[ملائکه]] و [[انبیا]] {{عم}} و امت‌های ایشان در این عالم و عالم پس از این باشند<ref>[[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی ج۱]]، ص۱۸۰.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۹۱: خط ۱۹۵:
# [[پرونده:Adab-1.jpg|22px]] [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۱ (کتاب)|'''ادب فنای مقربان ج۱''']]
# [[پرونده:Adab-1.jpg|22px]] [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۱ (کتاب)|'''ادب فنای مقربان ج۱''']]
# [[پرونده:lahuti1.jpg|22px]] [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)|'''جلوه‌های لاهوتی ج۱''']]
# [[پرونده:lahuti1.jpg|22px]] [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی ج۱ (کتاب)|'''جلوه‌های لاهوتی ج۱''']]
# [[پرونده:11031312.jpg|22px]] [[احمد زمردیان|زمردیان، احمد]]، [[مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره (کتاب)|'''مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۷٬۳۴۴

ویرایش