جز
جایگزینی متن - '“' به '«'
جز (جایگزینی متن - 'تکیه' به 'تکیه') |
جز (جایگزینی متن - '“' به '«') |
||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
{{مدخل مرتبط | |||
| موضوع مرتبط = احقاق حق | |||
| عنوان مدخل = [[احقاق حق]] | |||
| مداخل مرتبط = [[احقاق حق در سیره معصوم]] - [[احقاق حق در فقه سیاسی]] | |||
| پرسش مرتبط = | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
مهمترین و بزرگترین معضل در [[جامعه]] [[صدر اسلام]]، [[انحراف]] در خط [[امامت]] و [[رهبری]] [[مسلمانان]] پس از [[رحلت رسول خدا]] بود. [[ظهور اسلام]] همراه با آموزههای سازنده و روشنگرانهاش و نیز کوششهای مستمر و بیوقفه [[رسول خدا]]{{صل}} سبب شد تا [[دشمنیها]] و [[اختلافات]] [[جاهلیت]] جای خود را به [[دوستی]] و [[همبستگی]] و [[اتحاد اسلامی]] بدهد. با درگذشت رسول خدا{{صل}}، جریان [[سقیفه]] موجب شد تا بار دیگر کینههای فروخفته [[اعراب]] جاهلیت مشتعل شود و تکیه بر افتخارات طایفهای و امتیازات قبیلهای در کانون توجه سقیفهنشینان قرار گیرد. این امر در حالی اتفاق افتاد که وصایا و سفارشهای [[پیامبر]]{{صل}} درباره [[خلیفه]] و [[جانشین]] ایشان، نادیده گرفته شد. در حالیکه [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} و [[بنیهاشم]] در حال [[غسل]]، تکفین و [[تدفین]] پیامبر{{صل}} بودند، توافق بر سر [[انتخاب]] خلیفهای جز آنچه پیامبر{{صل}} معیّن فرموده بود، با چنان سرعتی انجام گرفت که حتی [[عمر]] نیز در ارزیابی خود آن را اقدامی شتابزده توصیف نمود و گفت: هرکس پس از آن چنین کند، مستحق [[مرگ]] خواهد بود. [[بیعت با ابوبکر]]، شتابزده و ناگهانی بود که [[خداوند]] مسلمانان را از [[شر]] آن نگاه داشت، هرکس در [[گزینش خلیفه]] اینگونه عمل کند، او را بکشید<ref>ر.ک: ابنحنبل، ابوعبدالله احمد بن محمد الشیبانی، مسند، ج۱، ص۵۵؛ جلال الدین عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۶۷؛ عزالدین ابیالحسن علی بن محمد ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۲۷.</ref>! پیش از آن خود [[ابوبکر]] نیز [[بیعت]] خود را ناگهانی و اتفاقی خواند که بدون مطالعه صورت پذیرفته است<ref>عزالدین بن هبةالله ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۴۷. اکنون جای این پرسش باقی است: اگر چنین اقدام شتابزدهای از نگاه خلفا تا اینحد مذموم است، پس چگونه مشروعیت خلافت خود را به آن مستند میکنند؟!</ref>. | مهمترین و بزرگترین معضل در [[جامعه]] [[صدر اسلام]]، [[انحراف]] در خط [[امامت]] و [[رهبری]] [[مسلمانان]] پس از [[رحلت رسول خدا]] بود. [[ظهور اسلام]] همراه با آموزههای سازنده و روشنگرانهاش و نیز کوششهای مستمر و بیوقفه [[رسول خدا]] {{صل}} سبب شد تا [[دشمنیها]] و [[اختلافات]] [[جاهلیت]] جای خود را به [[دوستی]] و [[همبستگی]] و [[اتحاد اسلامی]] بدهد. با درگذشت رسول خدا {{صل}}، جریان [[سقیفه]] موجب شد تا بار دیگر کینههای فروخفته [[اعراب]] جاهلیت مشتعل شود و تکیه بر افتخارات طایفهای و امتیازات قبیلهای در کانون توجه سقیفهنشینان قرار گیرد. این امر در حالی اتفاق افتاد که وصایا و سفارشهای [[پیامبر]] {{صل}} درباره [[خلیفه]] و [[جانشین]] ایشان، نادیده گرفته شد. در حالیکه [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} و [[بنیهاشم]] در حال [[غسل]]، تکفین و [[تدفین]] پیامبر {{صل}} بودند، توافق بر سر [[انتخاب]] خلیفهای جز آنچه پیامبر {{صل}} معیّن فرموده بود، با چنان سرعتی انجام گرفت که حتی [[عمر]] نیز در ارزیابی خود آن را اقدامی شتابزده توصیف نمود و گفت: هرکس پس از آن چنین کند، مستحق [[مرگ]] خواهد بود. [[بیعت با ابوبکر]]، شتابزده و ناگهانی بود که [[خداوند]] مسلمانان را از [[شر]] آن نگاه داشت، هرکس در [[گزینش خلیفه]] اینگونه عمل کند، او را بکشید<ref>ر. ک: ابنحنبل، ابوعبدالله احمد بن محمد الشیبانی، مسند، ج۱، ص۵۵؛ جلال الدین عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی، تاریخ الخلفاء، ص۶۷؛ عزالدین ابیالحسن علی بن محمد ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۲۷.</ref>! پیش از آن خود [[ابوبکر]] نیز [[بیعت]] خود را ناگهانی و اتفاقی خواند که بدون مطالعه صورت پذیرفته است<ref>عزالدین بن هبةالله ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۴۷. اکنون جای این پرسش باقی است: اگر چنین اقدام شتابزدهای از نگاه خلفا تا اینحد مذموم است، پس چگونه مشروعیت خلافت خود را به آن مستند میکنند؟!</ref>. | ||
این واقعه هر چه بود، نخستین سنگبنای [[اختلاف]] و انحراف را در [[جامعه اسلامی]] بنا نهاد. پس از این واقعه، گرچه [[امام علی]]{{ع}} برای [[حفظ]] [[مصالح اسلام]] و جلوگیری از [[فروپاشی]] [[امت اسلامی]] در نهایت به [[بیعت]] با [[خلفا]] مجبور شد و بیستوپنج سال [[خانهنشینی]] را برگزید، اما این بدان معنا نیست که ایشان برای احقاق [[حقّ]] از دسترفته خویش تلاشی انجام نداده باشند. آن [[حضرت]] در عمل، تلاشهای وسیعی در جهت [[پیشگیری]] از [[انحراف]] آغاز کرد. گرچه این اقدامات نتیجه عملیِ مثبتی در بر نداشت، ولی حداقل به ما [[ثابت]] کرد که در سختترین شرایط نیز نباید از تلاش و [[کوشش]] جهت دستیابی به [[هدف]] و احقاق حق و پیشگیری از انحراف باز ایستاد. | این واقعه هر چه بود، نخستین سنگبنای [[اختلاف]] و انحراف را در [[جامعه اسلامی]] بنا نهاد. پس از این واقعه، گرچه [[امام علی]] {{ع}} برای [[حفظ]] [[مصالح اسلام]] و جلوگیری از [[فروپاشی]] [[امت اسلامی]] در نهایت به [[بیعت]] با [[خلفا]] مجبور شد و بیستوپنج سال [[خانهنشینی]] را برگزید، اما این بدان معنا نیست که ایشان برای احقاق [[حقّ]] از دسترفته خویش تلاشی انجام نداده باشند. آن [[حضرت]] در عمل، تلاشهای وسیعی در جهت [[پیشگیری]] از [[انحراف]] آغاز کرد. گرچه این اقدامات نتیجه عملیِ مثبتی در بر نداشت، ولی حداقل به ما [[ثابت]] کرد که در سختترین شرایط نیز نباید از تلاش و [[کوشش]] جهت دستیابی به [[هدف]] و احقاق حق و پیشگیری از انحراف باز ایستاد. | ||
[[امام علی]]{{ع}} در نخستین [[اقدام]]، تا مدتی از بیعت خودداری کرده و با همه تلاشهای صورتیافته از سوی [[خلیفه]] و هوادارانش، حاضر به بیعت و [[همکاری]] نشد. حتی تا مدتی [[خانه]] آن حضرت به روی معترضان به [[دستگاه خلافت]] و [[پیروان]] [[اهلبیت]]{{عم}} باز بود. روزانه گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] در خانه [[فاطمه]]{{س}} گرد هم میآمدند و به بحث درباره این موضوع میپرداختند. دستگاه خلافت که این تجمع را به زیان خود میدید، گروهی را به همراه [[عمر]] جهت [[درهم]] شکستن این تجمع، به [[خانه حضرت زهرا]]{{س}} فرستاد. عمر ساکنان خانه و تحصنکنندگان در آن را [[تهدید]] کرد که در صورت خودداری از بیعت، خانه را به [[آتش]] خواهد کشید و حتی با [[صراحت]] اعلام کرد که اگر فاطمه{{س}} هم در خانه باشد، آن را به آتش میکشم. از اینرو [[حضرت زهرا]]{{س}} از تحصنکنندگان درخواست کرد بهتدریج خانه را ترک کنند<ref>ر.ک: ابومحمد عبدالله بن مسلم ابنقتیبه الدینوری، الإمامة و السیاسة، ج۱، ص۱۹؛ عزالدین ابیالحسن علی بن محمد ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۲۵؛ ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، ج۲، ص۴۴۳؛ عزالدین بن هبة الله ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۱؛ ابوعمر احمد بن محمد ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۳، ص۶۴ و....</ref>. معروف است امام علی{{ع}} به عمر فرمود: | [[امام علی]] {{ع}} در نخستین [[اقدام]]، تا مدتی از بیعت خودداری کرده و با همه تلاشهای صورتیافته از سوی [[خلیفه]] و هوادارانش، حاضر به بیعت و [[همکاری]] نشد. حتی تا مدتی [[خانه]] آن حضرت به روی معترضان به [[دستگاه خلافت]] و [[پیروان]] [[اهلبیت]] {{عم}} باز بود. روزانه گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] در خانه [[فاطمه]] {{س}} گرد هم میآمدند و به بحث درباره این موضوع میپرداختند. دستگاه خلافت که این تجمع را به زیان خود میدید، گروهی را به همراه [[عمر]] جهت [[درهم]] شکستن این تجمع، به [[خانه حضرت زهرا]] {{س}} فرستاد. عمر ساکنان خانه و تحصنکنندگان در آن را [[تهدید]] کرد که در صورت خودداری از بیعت، خانه را به [[آتش]] خواهد کشید و حتی با [[صراحت]] اعلام کرد که اگر فاطمه {{س}} هم در خانه باشد، آن را به آتش میکشم. از اینرو [[حضرت زهرا]] {{س}} از تحصنکنندگان درخواست کرد بهتدریج خانه را ترک کنند<ref>ر. ک: ابومحمد عبدالله بن مسلم ابنقتیبه الدینوری، الإمامة و السیاسة، ج۱، ص۱۹؛ عزالدین ابیالحسن علی بن محمد ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۲۵؛ ابوجعفر محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک (تاریخ طبری)، ج۲، ص۴۴۳؛ عزالدین بن هبة الله ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۱؛ ابوعمر احمد بن محمد ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ج۳، ص۶۴ و....</ref>. معروف است امام علی {{ع}} به عمر فرمود: «شیری را بدوش که بخشی از آن، به خودت باز خواهد گشت؛ اکنون پایههای [[امارت]] [[ابوبکر]] را [[استوار]] ساز تا فردا به سویت بازگردد و در دامنت جای گیرد”<ref>عزالدین بن هبة الله ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۱۱.</ref>. | ||
افزون بر این جریانات، [[امام]]{{ع}} برای دستیابی به [[حقوق]] از دسترفته خود، با بسیاری از چهرههای برجسته [[انصار]] و [[مهاجر]] تماس گرفت، از آنان کمک خواست و [[سخنان پیامبر]]{{صل}} را به آنان [[یادآوری]] کرد. آن [[حضرت]] خود در شرح این واقعه میفرماید: {{متن حدیث|ثُمَّ أَخَذْتُ بِيَدِ فَاطِمَةَ وَ ابْنَيَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ...}}<ref>ابومنصور احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۹۰ و ۸۱؛ ابومحمد عبدالله بن مسلم ابنقتیبه الدینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۹؛ عزالدین بن هبة الله ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، ج۱۱، ص۱۴.</ref>. سپس دست [[فاطمه]] و [[حسن]] و [[حسین]] را گرفتم و نزد بدریان و [[پیشگامان]] در [[پذیرش اسلام]] شتافتم و [[حقّ]] از دسترفته خود را به آنها گوشزد کرده و از آنان [[یاری]]طلبیدم؛ اما بهجز چهار نفر: [[سلمان]]، [[عمار]]، [[مقداد]] و [[ابوذر]] پاسخی نشنیدم. | افزون بر این جریانات، [[امام]] {{ع}} برای دستیابی به [[حقوق]] از دسترفته خود، با بسیاری از چهرههای برجسته [[انصار]] و [[مهاجر]] تماس گرفت، از آنان کمک خواست و [[سخنان پیامبر]] {{صل}} را به آنان [[یادآوری]] کرد. آن [[حضرت]] خود در شرح این واقعه میفرماید: {{متن حدیث|ثُمَّ أَخَذْتُ بِيَدِ فَاطِمَةَ وَ ابْنَيَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ...}}<ref>ابومنصور احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۹۰ و ۸۱؛ ابومحمد عبدالله بن مسلم ابنقتیبه الدینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۹؛ عزالدین بن هبة الله ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، ج۱۱، ص۱۴.</ref>. سپس دست [[فاطمه]] و [[حسن]] و [[حسین]] را گرفتم و نزد بدریان و [[پیشگامان]] در [[پذیرش اسلام]] شتافتم و [[حقّ]] از دسترفته خود را به آنها گوشزد کرده و از آنان [[یاری]]طلبیدم؛ اما بهجز چهار نفر: [[سلمان]]، [[عمار]]، [[مقداد]] و [[ابوذر]] پاسخی نشنیدم. | ||
پاسخ انصار و بدریان در برابر خواست و [[اصرار]] [[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} چنین بود: ما با این [[مرد]] [[بیعت]] کردهایم و اگر شما زودتر نزد ما میآمدید، بیتردید شما را به [[حکومت]] برمیگزیدیم و دیگری را بر شما [[برتری]] نمیدادیم. و امام در پاسخ میفرمود: آیا میگویید جنازه [[رسول خدا]]{{صل}} را در خانهاش وا مینهادم و با [[مردم]] بر سر حکومت و [[میراث]] وی به [[نزاع]] برمیخاستم؟!<ref>ابومحمد عبدالله بن مسلم ابنقتیبة الدینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۹؛ عزالدین بن هبة الله ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۴۷.</ref> داستان [[فدک]] و تلاش [[حضرت زهرا]]{{س}} برای بازپسگیری آن، نمونه دیگری از تلاش [[ائمه اطهار]]{{عم}} برای احقاق حقّ خود در برابر [[حاکمان جور]] است که در سالهای بعد، از سوی ائمه اطهار{{عم}} نیز مطرح شد و نمونه آن، [[مذاکره]] [[سیاسی]] [[امام کاظم]]{{ع}} درباره فدک و مطالبه حدود آن از [[مهدی عباسی]] است<ref>شرح این ماجرا در فرازهای پیشین گذشت.</ref><ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۸۹.</ref> | پاسخ انصار و بدریان در برابر خواست و [[اصرار]] [[امام علی]] {{ع}} و [[فاطمه زهرا]] {{س}} چنین بود: ما با این [[مرد]] [[بیعت]] کردهایم و اگر شما زودتر نزد ما میآمدید، بیتردید شما را به [[حکومت]] برمیگزیدیم و دیگری را بر شما [[برتری]] نمیدادیم. و امام در پاسخ میفرمود: آیا میگویید جنازه [[رسول خدا]] {{صل}} را در خانهاش وا مینهادم و با [[مردم]] بر سر حکومت و [[میراث]] وی به [[نزاع]] برمیخاستم؟!<ref>ابومحمد عبدالله بن مسلم ابنقتیبة الدینوری، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۹؛ عزالدین بن هبة الله ابن ابیالحدید معتزلی، شرح نهجالبلاغه، ج۲، ص۴۷.</ref> داستان [[فدک]] و تلاش [[حضرت زهرا]] {{س}} برای بازپسگیری آن، نمونه دیگری از تلاش [[ائمه اطهار]] {{عم}} برای احقاق حقّ خود در برابر [[حاکمان جور]] است که در سالهای بعد، از سوی ائمه اطهار {{عم}} نیز مطرح شد و نمونه آن، [[مذاکره]] [[سیاسی]] [[امام کاظم]] {{ع}} درباره فدک و مطالبه حدود آن از [[مهدی عباسی]] است<ref>شرح این ماجرا در فرازهای پیشین گذشت.</ref><ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]]، ص ۲۸۹.</ref> | ||
== | == پرسشهای وابسته == | ||
* [[سیره اهل بیت برای احقاق حق چه بوده است؟ (پرسش)]] | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:136812498.jpg|22px]] [[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|'''سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور''']] | # [[پرونده:136812498.jpg|22px]] [[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|'''سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:حق]] | ||