فساد اداری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
=== معنای اصطلاحی ===
=== معنای اصطلاحی ===
فساد در اصطلاح؛ بیرون رفتن از حد [[اعتدال]] است که با سوءاستفاده از امکانات و منابع عمومی در جهت کسب منافع شخصی تبلور می‌یابد. فساد از لحاظ حقوقی، [[رفتار]] [[منحرف]] شده از ضوابط و [[وظایف]] رسمی یک نقش عمومی است که بنا به ملاحظات خصوصی یا ملاحظات قومی و منطقه‌‎ای رخ می‌دهد و معمولاً برای موضوعاتی نظیر حکومت‎های [[فاسد]] و [[فقیر]] و اعمالی که از دستگاه‌‎های فعال آنها سر می‎زند، به کار می‌رود<ref>توسلی، غلامعباس، جامع‌شناسی کار و شغل، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.</ref>.<ref>[[مریم هاشمی|هاشمی]]، [[اسماعیل اسدی|اسدی]]، [[حسام‌الدین موسوی|موسوی]]، [[تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب (مقاله)|مقاله «تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب»]].</ref>
فساد در اصطلاح؛ بیرون رفتن از حد [[اعتدال]] است که با سوءاستفاده از امکانات و منابع عمومی در جهت کسب منافع شخصی تبلور می‌یابد. فساد از لحاظ حقوقی، [[رفتار]] [[منحرف]] شده از ضوابط و [[وظایف]] رسمی یک نقش عمومی است که بنا به ملاحظات خصوصی یا ملاحظات قومی و منطقه‌‎ای رخ می‌دهد و معمولاً برای موضوعاتی نظیر حکومت‎های [[فاسد]] و [[فقیر]] و اعمالی که از دستگاه‌‎های فعال آنها سر می‎زند، به کار می‌رود<ref>توسلی، غلامعباس، جامع‌شناسی کار و شغل، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.</ref>.<ref>[[مریم هاشمی|هاشمی]]، [[اسماعیل اسدی|اسدی]]، [[حسام‌الدین موسوی|موسوی]]، [[تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب (مقاله)|مقاله «تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب»]].</ref>
از آنجا که ارزش‎های [[فرهنگی]] و [[اخلاقی]] هر [[جامعه]] متفاوت است و در یک جامعه این ارزش‎ها در طول [[زمان]] [[تغییر]] می‌کنند، برخی از محققان معتقدند: فساد اداری را می‎باید با توجه به دیدگاه‎های عمومی [[مردم]] تعریف کرد<ref>حبیبی، نادر، فساد اداری، ص١۴ و ١۵.</ref>. در ادبیات مرسوم [[توسعه]] نیز [[فساد]] بر دو نوع تقسیم می‌شود: یکی «فساد بوروکراتیک و [[اداری]]» و دیگری «مجموعه ناهنجاری‎هایی که هر یک ناظر بر جنبه‎ای از فساد است». اما فساد اداری، به هر نوع سوءاستفاده‎ای اطلاق می‌شود که از امکانات عمومی در جهت منافع فردی صورت گیرد<ref>مؤمنی، فرشاد، و دانش جعفری، داوود، «عملکرد جمهوری اسلامی از منظر فساد مالی»، مجموعه مصاحبه‌های فساد مالی در حاکمیت، ص۴٩.</ref>. در تعریفی دیگر، فساد عبارت است از: هر نوع تصرف غیرقانونی در اموال دولتی و سوءاستفاده از موقعیت و استفاده غیرقانونی از اختیارات و [[قدرت]] در جهت استفاده از امکانات [[مالی]]، [[فساد مالی]]. که البته این تعریف دارای مصادیق زیادی است: [[اختلاس]]، [[رشوه]]، [[اخاذی]]، رانت‎های [[اقتصادی]]، دریافت وجوه من غیر [[حق]] (بدون داشتن حق) و...<ref>رئیسی، ابراهیم، «نهادهای نظارتی و برخورد با فساد مالی در حاکمیت»، مجموعه مصاحبه‌های فساد مالی در حاکمیت، ص١١۴.</ref>. به بیان دیگر، فساد یعنی هر پدیده‎ای که یک مجموعه را از اهداف و کارکردهای خود باز دارد و یا دور کند. بدین ترتیب، در [[اقتصاد]]، فساد به معنی شکل‌گیری رفتارهای اقتصادی است که با مفاهیم پذیرفته شده و اهداف آن [[مکتب]] ناسازگار باشد<ref>هادوی تهرانی، مهدی، «نظارت در نظام اقتصادی اسلام»، مجموعه مصاحبه‌های فساد مالی در حاکمیت، ص١۶۶.</ref>.<ref>[[علی رضاییان|رضاییان]] و [[حامد اسدالله زاده|اسدالله زاده]]، [[عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی (مقاله)|عوامل بازدارنده فساد اداری از نگاه امیرالمؤمنین علی]].</ref>


فساد پدیده‌ای پیچیده و چند وجهی است و اَشکال، عوامل و کارکردهایی متنوع در زمینه‌های مختلف دارد. پدیده فساد، از یک عمل کوچک خلاف [[قانون]] گرفته تا عملکرد نادرست یک [[نظام سیاسی]] و [[اقتصادی]] در سطح ملی را شامل می‌شود. در نتیجه، تعریف فساد، از اصطلاحات گسترده «[[سوء استفاده از قدرت]] عمومی» و «فساد اخلاقی» گرفته تا تعریف‌های قانونی خاص فساد به عنوان «عمل رشوه‌خواری، که یک کارمند دولتی مرتکب می‌شود» یا «مبادله منابع محسوس»، همه را در بر می‌گیرد.
فساد پدیده‌ای پیچیده و چند وجهی است و اَشکال، عوامل و کارکردهایی متنوع در زمینه‌های مختلف دارد. پدیده فساد، از یک عمل کوچک خلاف [[قانون]] گرفته تا عملکرد نادرست یک [[نظام سیاسی]] و [[اقتصادی]] در سطح ملی را شامل می‌شود. در نتیجه، تعریف فساد، از اصطلاحات گسترده «[[سوء استفاده از قدرت]] عمومی» و «فساد اخلاقی» گرفته تا تعریف‌های قانونی خاص فساد به عنوان «عمل رشوه‌خواری، که یک کارمند دولتی مرتکب می‌شود» یا «مبادله منابع محسوس»، همه را در بر می‌گیرد.
خط ۳۵: خط ۳۳:
# سطح دوم، میان کارمندان رده پایینی است که در این نوع [[مفاسد]]، رشوه‌های عمومی و کارسازی‌‎های غیرقانونی با بخش خصوصی و [[جامعه]] صورت می‌گیرد.  
# سطح دوم، میان کارمندان رده پایینی است که در این نوع [[مفاسد]]، رشوه‌های عمومی و کارسازی‌‎های غیرقانونی با بخش خصوصی و [[جامعه]] صورت می‌گیرد.  


بررسی‎های تجربی نشان می‌دهد که فساد اداری در رده‌های میانی و پایین [[نظام اداری]] تا حدود زیادی به [[میزان]] فساد در بین [[سیاستمداران]] و کارمندان عالی‌رتبه بستگی دارد. همچنین در یک محیط [[سیاسی]] فاسد، کارمندان رده‌های میانی که مرتکب فساد اداری می‎شوند، کمتر نگران [[جرم]] هستند چون غالباً میان مسؤولان رده بالا و [[مدیران]] میانی نوعی [[تبانی]] برای چشم‌پوشی متقابل وجود دارد<ref>ابراهیم آبادی، غلامرضا، «تحلیلی بر وضعیت فساد در ایران»، مجلس و راهبرد، ش۴۶، ص۱۹۰-۲۱۴.</ref>. فساد اداری، جرمی است که معمولاً با سوءاستفاده از قدرت همراه است. بر اساس تئوری فرصت جرم [[هدف]] از به دست گرفتن [[قدرت]] اساسی این است که فرصت‎های اساسی را جهت ارتکاب جرم‎های سودآور تأمین نماید که این فرض را که «قدرت فاسد است» اعتبار می‌بخشد. به این لحاظ فساد اداری می‌تواند از طرف رهبران سیاسی و مدیران عالی‌رتبه دولت، کارمندان [[مشاغل]] در [[نظام اداری]] و یا شاغلین در بخش خصوصی و [[شهروندان]] غیر شاغل نیز رخ دهد. [[سیاستمداران]] [[حکومت]]، گروه معدودی از افراد هستند که [[قدرت سیاسی]] در دست دارند و به بقای [[نظام سیاسی حاکم]] و قدرت سیاسی علاقه‌‎مند و در قانون‎گذاری، سیاست‌گذاری و تخصیص منابع، تأثیرگذار می‌باشند.  
بررسی‎های تجربی نشان می‌دهد که فساد اداری در رده‌های میانی و پایین [[نظام اداری]] تا حدود زیادی به [[میزان]] فساد در بین [[سیاستمداران]] و کارمندان عالی‌رتبه بستگی دارد. همچنین در یک محیط [[سیاسی]] فاسد، کارمندان رده‌های میانی که مرتکب فساد اداری می‎شوند، کمتر نگران [[جرم]] هستند چون غالباً میان مسؤولان رده بالا و [[مدیران]] میانی نوعی [[تبانی]] برای چشم‌پوشی متقابل وجود دارد<ref>ابراهیم آبادی، غلامرضا، «تحلیلی بر وضعیت فساد در ایران»، مجلس و راهبرد، ش۴۶، ص۱۹۰-۲۱۴.</ref>. فساد اداری، جُرمی است که معمولاً با سوءاستفاده از قدرت همراه است. بر اساس تئوری فرصت جرم [[هدف]] از به دست گرفتن [[قدرت]] اساسی این است که فرصت‎های اساسی را جهت ارتکاب جرم‎های سودآور تأمین نماید که این فرض را که «قدرت فاسد است» اعتبار می‌بخشد. به این لحاظ فساد اداری می‌تواند از طرف رهبران سیاسی و مدیران عالی‌رتبه دولت، کارمندان [[مشاغل]] در [[نظام اداری]] و یا شاغلین در بخش خصوصی و [[شهروندان]] غیر شاغل نیز رخ دهد. [[سیاستمداران]] [[حکومت]]، گروه معدودی از افراد هستند که [[قدرت سیاسی]] در دست دارند و به بقای [[نظام سیاسی حاکم]] و قدرت سیاسی علاقه‌‎مند و در قانون‎گذاری، سیاست‌گذاری و تخصیص منابع، تأثیرگذار می‌باشند.


کارمندان شاغل در نظام اداری که به صورت رسمی یا قراردادی در [[استخدام]] ادارات، مؤسسات، نهادها و شرکت‎های دولتی یا خصوصی هستند، [[وظایف]] مشخصی در چارچوب دستورالعمل‎ها و [[قوانین اداری]] دارند و مجری آن هستند<ref>Amundsen، Inge، (۲۰۰۲)، “Political corruption: An introduction to the issues”، Working Paper ۹۹: ۷، Bergen: Chr. Michelsen Institute.</ref>.
[[فساد]] در ارائه کالاها و خدمات دولتی نیز موجب می‌شود تا دریافت کنندگان این کالاها و خدمات که می‌‌توانند افراد [[حقیقی]] یا گروه‌های عمومی باشند، مورد [[تبعیض]] و [[گزینش]] قرار گیرند. از آن جایی که معمولاً مقدار این کالاها و خدمات محدود است و [[دولت]] نیز به جای استفاده از قیمت‌‎های تعادلی به [[دلایل]] مختلف از قیمت‌‎های نازل‎تری برای فروش آنها استفاده می‌کند، در نتیجه به علت کمبود عرضه و افزایش تقاضا، همواره زمینه بروز فساد فراهم شود. مازاد تقاضا برای یک [[خدمت]] یا کالا به کارمندان [[اداری]] ارائه کننده آن خدمت یا کالا فرصت می‌دهد تا با تبعیض قائل شدن بین متقاضیان و حتی ایجاد تأخیرهای عمدی، به [[اخاذی]] و درخواست [[رشوه]] بپردازند. این مسأله در فروش [[اموال]] و [[املاک دولتی]] به شهروندان که بایستی از طریق مزایده صورت گیرد و همچنین در خریدهای دولتی از بخش خصوصی که باید از طریق مناقصه خریداری شود، نیز صادق است<ref>توسلی، غلامعباس، جامع‌شناسی کار و شغل، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.</ref>.<ref>[[مریم هاشمی|هاشمی]]، [[اسماعیل اسدی|اسدی]]، [[حسام‌الدین موسوی|موسوی]]، [[تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب (مقاله)|مقاله «تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب»]].</ref>
 
[[فساد]] در ارائه کالاها و خدمات دولتی نیز موجب می‌شود تا دریافت کنندگان این کالاها و خدمات که می‌‌توانند افراد [[حقیقی]] یا گروه‌های عمومی باشند، مورد [[تبعیض]] و [[گزینش]] قرار گیرند. از آن جایی که معمولاً مقدار این کالاها و خدمات محدود است و [[دولت]] نیز به جای استفاده از قیمت‌‎های تعادلی به [[دلایل]] مختلف از قیمت‌‎های نازل‎تری برای فروش آنها استفاده می‌کند، در نتیجه به علت کمبود عرضه و افزایش تقاضا، همواره زمینه بروز فساد فراهم شود. مازاد تقاضا برای یک [[خدمت]] یا کالا به کارمندان [[اداری]] ارائه کننده آن خدمت یا کالا [[فرصت]] می‌دهد تا با تبعیض قائل شدن بین متقاضیان و حتی ایجاد تأخیرهای عمدی، به [[اخاذی]] و درخواست [[رشوه]] بپردازند. این مسأله در فروش [[اموال]] و [[املاک دولتی]] به شهروندان که بایستی از طریق مزایده صورت گیرد و همچنین در خریدهای دولتی از بخش خصوصی که باید از طریق مناقصه خریداری شود، نیز صادق است<ref>توسلی، غلامعباس، جامع‌شناسی کار و شغل، انتشارات سمت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.</ref>.<ref>[[مریم هاشمی|هاشمی]]، [[اسماعیل اسدی|اسدی]]، [[حسام‌الدین موسوی|موسوی]]، [[تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب (مقاله)|مقاله «تبیین مفهوم فساد اداری از دیدگاه اسلام و ارائه الگوی مناسب»]].</ref>


== موارد و مصداق‌ها ==
== موارد و مصداق‌ها ==
در [[آیات قرآن]] و روایات اسلامی به مواردی از فساد اشاره شده است که معادل آن را در سامانه [[اداری]] [[جامعه]] می‌‌توان مشاهده کرد. مفاسدی از قبیل: دریافت [[رشوه]]، [[خیانت]] در [[امانت]]، [[تقلب]] و [[غش]] در معامله، [[احتکار]]، رابطه‌گرایی، [[کم فروشی]]، [[رباخواری]]، اتلاف سرمایه‌های خدادادی، عدم پرداخت سهم بیت المال از اموال شخصی، [[تکاثر]]، [[کنز]]، [[اسراف]] و غیره. در ذیل به برخی از رایج‌ترین و شناخته‌شده‌ترین [[مفاسد اداری]] با استفاده از [[قرآن]] و [[احادیث]] اشاره می‌شود:
در [[آیات قرآن]] و روایات اسلامی به مواردی از فساد اشاره شده است که معادل آن را در سامانه [[اداری]] [[جامعه]] می‌‌توان مشاهده کرد. مفاسدی از قبیل: دریافت [[رشوه]]، [[خیانت]] در [[امانت]]، تقلب و [[غش]] در معامله، [[احتکار]]، رابطه‌گرایی، کم فروشی، [[رباخواری]]، اتلاف سرمایه‌های خدادادی، عدم پرداخت سهم بیت المال از اموال شخصی، [[تکاثر]]، [[کنز]]، [[اسراف]] و غیره. در ذیل به برخی از رایج‌ترین و شناخته‌شده‌ترین [[مفاسد اداری]] با استفاده از [[قرآن]] و [[احادیث]] اشاره می‌شود:


=== نخست: [[ارتشا]]===
=== نخست: [[ارتشا]] ===
{{همچنین|ارتشا}}
مورد استعمال رشوه معمولاً برای چیزی است که به منظور [[باطل]] کردن [[حق]] یا اجرای باطلی داده می‌شود<ref>طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، ج۱.</ref>. ارتشا در اصطلاح حقوق جزا، «گرفتن یا قبول (مستقیم یا غیرمستقیم) وجه یا [[مال]] یا سند پرداخت وجه یا [[تسلیم]] مال از سوی هر یک از مستخدمان و ماموران دولتی یا قوای سهگانه و نیروهای مسلح و... به منظور انجام دادن یا ندادن امری که به سازمانها و ادارات فوق الذکر مربوط است<ref>شاملو احمدی، محمد حسین، فرهنگ اصطلاحات و عناوین جزایی، ص۲۹.</ref>.
مورد استعمال رشوه معمولاً برای چیزی است که به منظور [[باطل]] کردن [[حق]] یا اجرای باطلی داده می‌شود<ref>طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، ج۱.</ref>. ارتشا در اصطلاح حقوق جزا، «گرفتن یا قبول (مستقیم یا غیرمستقیم) وجه یا [[مال]] یا سند پرداخت وجه یا [[تسلیم]] مال از سوی هر یک از مستخدمان و ماموران دولتی یا قوای سهگانه و نیروهای مسلح و... به منظور انجام دادن یا ندادن امری که به سازمانها و ادارات فوق الذکر مربوط است<ref>شاملو احمدی، محمد حسین، فرهنگ اصطلاحات و عناوین جزایی، ص۲۹.</ref>.


در متن [[قرآن کریم]] این واژه به کار نرفته است؛ اما کلمه سُحت سه بار در [[آیات]] ۴۲، ۶۲ و ۶۳ [[سوره مائده]] بیان شده که به معنای [[حرام]] یا هر نوع کسب حرام است. ارتشا یکی از مصداق‌های کسب حرام است که معمولاً [[مفسران]] در ذیل [[تفسیر]] سُحت آن را بیان کرده‌اند. در تقسیم انواع معانی [[سحت]]، که در تفسیر [[زاد المسیر]] آمده است از سه معنی دو مورد به رشوه بر می‌گردد و آن دیگری مفهوم عامی است که رشوه را نیز در بر دارد<ref>ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، زاد المسیر فی علم التفسیر، ج١.</ref>. صاحب [[تفسیر روایی]] [[جامع البیان]] نیز با بیان [[اسناد]] متعدد و مختلف، سحت را به معنای رشوه دانسته است<ref>طبری، ابوجعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶.</ref>. اما چگونگی برخورد با ارتشا از بررسی آیات ۴۲ و ۶۳ سوره مائده به دست می‌آید؛ به عنوان مثال در [[آیه]] ۶۳ بر [[لزوم]] برخورد [[قاطع]] [[نخبگان]] و صاحبان [[جامعه]] با هر گونه [[فساد]] و از جمله [[فساد مالی]] [[ارتشا]] تأکید می‌شود: {{متن قرآن|لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ}}<ref>«چرا دانشوران ربانی و دانشمندان (تورات‌شناس) آنان را از گفتار گناه‌آلود و رشوه‌خواری باز نمی‌دارند؟ به راستی زشت است آنچه می‌کردند!» سوره مائده، آیه ۶۳.</ref>.
ارتشا یکی از مصداق‌های کسب حرام است که معمولاً [[مفسران]] در ذیل [[تفسیر]] سُحت آن را بیان کرده‌اند. [[رسول خدا]]{{صل}} در باب [[تحریم]] [[رشوه]] می‌فرمایند: «شما را باد بر رشوه که از آن [[حذر]] کنید؛ زیرا [[کفر]] محض است و صاحب رشوه بوی [[بهشت]] را استشمام نخواهد کرد»<ref>{{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ الرِّشْوَةَ فَإِنَّهَا مَحْضُ الْكُفْرِ وَ لَا يَشَمُّ صَاحِبُ الرِّشْوَةِ رِيحَ الْجَنَّةِ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ص۲۷۴.</ref>؛ همچنین در [[حدیثی]] عتاب آمیز، سه طرف ارتشا را مورد [[لعن]] قرار می‌دهند: «رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه بین آنها، هر سه ملعونند»<ref>{{متن حدیث|الرَّاشِي وَ الْمُرْتَشِي وَ الْمَاشِي بَيْنَهُمَا مَلْعُونُونَ}}؛ شعیری، تاج الدین، جامع الأخبار، ص۱۵۶.</ref>.


[[رسول خدا]]{{صل}} نیز در باب [[تحریم]] [[رشوه]] می‌فرمایند: «شما را باد بر رشوه که از آن [[حذر]] کنید؛ زیرا [[کفر]] محض است و صاحب رشوه بوی [[بهشت]] را استشمام نخواهد کرد»<ref>{{متن حدیث|إِيَّاكُمْ وَ الرِّشْوَةَ فَإِنَّهَا مَحْضُ الْكُفْرِ وَ لَا يَشَمُّ صَاحِبُ الرِّشْوَةِ رِيحَ الْجَنَّةِ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ص۲۷۴.</ref>؛ همچنین در [[حدیثی]] عتاب آمیز، سه طرف ارتشا را مورد [[لعن]] قرار می‌دهند: «رشوه دهنده و رشوه گیرنده و واسطه بین آنها، هر سه ملعونند»<ref>{{متن حدیث|الرَّاشِي وَ الْمُرْتَشِي وَ الْمَاشِي بَيْنَهُمَا مَلْعُونُونَ}}؛ شعیری، تاج الدین، جامع الأخبار، ص۱۵۶.</ref>.
[[امام علی]]{{ع}} نیز در [[نامه]] ۷۹ [[نهج البلاغه]] در باب آثار شوم ارتشا در [[جامعه]] چنین سخن می‌گویند: «پس از [[یاد خدا]] و [[درود]]! همانا ملتهای پیش از شما به [[هلاکت]] رسیدند؛ بدان دلیل که [[حق مردم]] را نپرداختند؛ پس [[دنیا]] را با رشوه دادن به دست آوردند و [[مردم]] را به راه [[باطل]] بردند و آنان [[اطاعت]] کردند»<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْهُ}}.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 172-173؛ [[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 83-84.</ref>


[[امام علی]]{{ع}} نیز در [[نامه]] ۷۹ [[نهج البلاغه]] در باب آثار شوم ارتشا در [[جامعه]] چنین سخن می‌گویند: «پس از [[یاد خدا]] و [[درود]]! همانا ملتهای پیش از شما به [[هلاکت]] رسیدند؛ بدان دلیل که [[حق مردم]] را نپرداختند؛ پس [[دنیا]] را با رشوه دادن به دست آوردند و [[مردم]] را به راه [[باطل]] بردند و آنان [[اطاعت]] کردند»<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ أَنَّهُمْ مَنَعُوا النَّاسَ الْحَقَّ فَاشْتَرَوْهُ وَ أَخَذُوهُمْ بِالْبَاطِلِ فَاقْتَدَوْهُ}}.</ref>.
=== دوم: رابطه‌گرایی ===
 
{{همچنین|ویژه‌خواری}}
علاوه بر این، [[معصومین]]{{عم}} در عمل نیز با [[قاطعیت]] به برخورد با رشوهخواری پرداخته‌اند که گزارش محکمترین این برخوردها در منابع روایی موجود است<ref>برای نمونه نک: نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 172-173؛ [[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 83-84.</ref>
 
=== دوم: رابطه‌گرایی===
خویشاوند‌گرایی یا [[گرایش]] به [[خاندان]] و [[قوم]] خود در زبان عربی با واژه‌های [[عصبیت]] و [[تعصب]] بیان می‌شود<ref>مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، نرمافزار جامع التفاسیر نور.</ref>. رابطه‌گرایی در [[علم]] [[مدیریت]] به این معناست که [[دوستان]] و [[خویشاوندان]] [[مدیر]] در خارج از [[سازمان]]، ممکن است [[دوستی]] و [[خویشاوندی]] را با سازمان مد نظر قرار دهند و [[انتظار]] داشته باشند که امتیازات ویژه‌ای به آنها تعلق گیرد <ref>خدمتی، ابو طالب؛ آقا پیروز، علی؛ شفیعی؛ عباس، مدیریت علوی.</ref>. گاهی از این امتیازات ویژه به «[[رانت‌خواری]]» تعبیر می‌شود؛ یعنی هر نوع استفاده مادی و [[معنوی]] که از ارتباطات ویژه و جایگاه و موقعیت [[مدیر]] توسط اطرافیان صورت بگیرد و به دلیل آن چیزی که دیگران امکان دسترسی به آن را ندارند به آسانی بتوانند به خود اختصاص دهند<ref>امیری، علی نقی، مدیریت اسلامی (تحلیلی مدیریتی بر فرمان امام علی{{ع}} به مالک اشتر).</ref>.
خویشاوند‌گرایی یا [[گرایش]] به [[خاندان]] و [[قوم]] خود در زبان عربی با واژه‌های [[عصبیت]] و [[تعصب]] بیان می‌شود<ref>مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی – فارسی، نرمافزار جامع التفاسیر نور.</ref>. رابطه‌گرایی در [[علم]] [[مدیریت]] به این معناست که [[دوستان]] و [[خویشاوندان]] [[مدیر]] در خارج از [[سازمان]]، ممکن است [[دوستی]] و [[خویشاوندی]] را با سازمان مد نظر قرار دهند و [[انتظار]] داشته باشند که امتیازات ویژه‌ای به آنها تعلق گیرد <ref>خدمتی، ابو طالب؛ آقا پیروز، علی؛ شفیعی؛ عباس، مدیریت علوی.</ref>. گاهی از این امتیازات ویژه به «[[رانت‌خواری]]» تعبیر می‌شود؛ یعنی هر نوع استفاده مادی و [[معنوی]] که از ارتباطات ویژه و جایگاه و موقعیت [[مدیر]] توسط اطرافیان صورت بگیرد و به دلیل آن چیزی که دیگران امکان دسترسی به آن را ندارند به آسانی بتوانند به خود اختصاص دهند<ref>امیری، علی نقی، مدیریت اسلامی (تحلیلی مدیریتی بر فرمان امام علی{{ع}} به مالک اشتر).</ref>.


در [[قرآن کریم]] برای [[دوستی]]، گرایش‌ها و [[روابط انسانی]] معیار تعیین شده است؛ معیار [[ایمان]] و [[تقوا]] نه [[تعصب‌ها]] و [[منفعت‌طلبی]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند» سوره توبه، آیه ۲۳.</ref>.
در [[روایات اسلامی]] به این موضوع مهم پرداخته شده است؛ به عنوان مثال از [[امام سجاد]]{{ع}} درباره [[عصبیت]] سؤال شد، ایشان پاسخ دادند: «[[قوم‌گرایی]] که [[گناه]] به شمار می‌رود، این است که فرد، [[اشرار]] [[خاندان]] خود را بهتر از [[برگزیدگان]] و [[نیکان]] [[قوم]] دیگر بداند و صرف [[دوست داشتن]] خاندان خویش، عصبیت نیست. اما [[تعصب]] و تبارگرایی این است که کسی قومش را بر انجام ظلمی [[یاری]] دهد»<ref>{{متن حدیث|الْعَصَبِيَّةُ- الَّتِي يَأْثَمُ عَلَيْهَا صَاحِبُهَا أَنْ يَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَيْراً مِنْ خِيَارِ قَوْمٍ آخَرِينَ، وَ لَيْسَ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُحِبَّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ، وَ لكِنْ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُعِينَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ}}؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج١۵، ص۳۷۳.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز در [[مذمت]] عمل [[رانت]] [[خوار]] و رانت دهنده از دیدگاه [[اسلام]]، بیان رسایی دارند: «کسی که قوم‌مداری (بی‌جا) می‌کند و یا کسی که این کار به نفع او صورت می‌گیرد، گردن آویز [[ایمان]] را از گردن خود بیرون کشیده است<ref>{{متن حدیث|مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِيمَانِ مِنْ عُنُقِهِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ص۳۰۷.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 173-175.</ref>
 
در [[آیه]] دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ}}<ref>«و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۳.</ref>.
 
علاوه بر این، [[خداوند متعال]]، تبارگرایی بدون زمینه‌های [[شایستگی]] و [[استحقاق]] را از جانب هر کس که صورت گیرد نمی‌پذیرد: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. [[خداوند]] در این آیه، هم اهمیت و حساسیت جایگاه [[رهبری]] و [[اداره جامعه]] را بیان می‌فرماید و هم از به [[کرسی]] نشستن [[مردمان]] [[ظالم]] و [[فاسد]] [[نهی]] می‌کند. در نهایت نیز خویشاوندی و نسبت داشتن با [[پیامبر خدا]] را دلیل کافی برای [[امامت]] و [[جانشینی]] ایشان نمی‌داند و آشکارا از اینگونه رابطه‌گرایی [[نهی]] می‌کند. این نوع طرد و دفع قوم‌مداری در ارتباط با دیگر [[پیامبران الهی]] همچون [[حضرت نوح]]{{ع}} و پسر وی، [[حضرت لوط]]{{ع}} و [[همسر]] او و... دیده می‌شود. در [[روایات اسلامی]] نیز به این موضوع مهم پرداخته شده است؛ به عنوان مثال از [[امام سجاد]]{{ع}} درباره [[عصبیت]] سؤال شد، ایشان پاسخ دادند: «[[قوم‌گرایی]] که [[گناه]] به شمار می‌رود، این است که فرد [[اشرار]] [[خاندان]] خود را بهتر از [[برگزیدگان]] و [[نیکان]] [[قوم]] دیگر بداند و صرف [[دوست داشتن]] خاندان خویش، عصبیت نیست. اما [[تعصب]] و تبارگرایی این است که کسی قومش را بر انجام ظلمی [[یاری]] دهد».<ref>{{متن حدیث|الْعَصَبِيَّةُ- الَّتِي يَأْثَمُ عَلَيْهَا صَاحِبُهَا أَنْ يَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَيْراً مِنْ خِيَارِ قَوْمٍ آخَرِينَ، وَ لَيْسَ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُحِبَّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ، وَ لكِنْ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُعِينَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ}}؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج١۵، ص۳۷۳.</ref>
 
[[امام صادق]]{{ع}} نیز در [[مذمت]] عمل [[رانت]] [[خوار]] و رانت دهنده از دیدگاه [[اسلام]]، بیان رسایی دارند: «کسی که قوم‌مداری (بی‌جا) می‌کند و یا کسی که این کار به نفع او صورت می‌گیرد، گردن آویز [[ایمان]] را از گردن خود بیرون کشیده است<ref>{{متن حدیث|مَنْ تَعَصَّبَ أَوْ تُعُصِّبَ لَهُ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِيمَانِ مِنْ عُنُقِهِ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ص۳۰۷.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 173-175.</ref>


=== سوم: تقلب و تزویر ===
=== سوم: تقلب و تزویر ===
بسیاری از [[مفاسد اداری]] را که امروزه به وقوع می‌پیوندد می‌‌توان در زیر مجموعه بحث تقلب و [[کلاهبرداری]] و تعبیر [[دینی]] آن یعنی [[غش]] جای داد. «غش در لغت به معنای تقلب و تزویر و [[خیانت]]، و در اصطلاح یعنی جنس خوب را با جنس بد مخلوط کردن یا اینکه فروشنده، جنس نامرغوب را به صورت کالای مرغوب عرضه کند به گونه‌ای که مشتری و خریدار نفهمد<ref>حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف، ج۷، ص۶۱۰.</ref>. باید دانست که غش و تقلب تنها در معاملات تجاری و در صحنه [[بازار]] روی نمی‌دهد؛ بلکه این اصطلاح، معنایی عام دارد که هر نوع [[تزویر]] و [[کلاهبرداری]] و تدلیسی را شامل می‌شود و اگر این [[مفسده]] در حوزه کاری کارمندان [[دولت]] و صاحبان مناصب [[مدیریتی]] روی دهد با عنوان فساد اداری از آن یاد می‌شود. کارمندان و [[مدیران دولتی]] ممکن است با سوء استفاده از موقعیتی همچون پیچیدگی‌های مقررات [[اداری]] و نبودن [[قوه]] نظارتی کارآمد و... به [[جعل]]، [[تقلب]] و [[تدلیس]] برای جلب منافع تحت تصدی به نفع خود یا دیگران اقدام کنند. واژه [[غش]] در [[قرآن کریم]] نیامده است، اما در [[روایات اسلامی]] بسیار به چشم میخورد و به عنوان یکی از محرمات الهی از آن [[نهی]] شده است؛ مانند [[روایات]] ذیل: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: «هر کس در [[خرید و فروش]] با [[برادر]] [[مسلمان]] خود [[فریبکاری]] نماید از ما نیست و در [[روز قیامت]] با [[قوم یهود]] [[محشور]] خواهد شد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ غَشَّ مُسْلِماً فِي شِرَاءٍ أَوْ بَيْعٍ فَلَيْسَ مِنَّا وَ يُحْشَرُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ الْيَهُودِ}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۳.</ref>.
بسیاری از [[مفاسد اداری]] را که امروزه به وقوع می‌پیوندد می‌‌توان در زیر مجموعه بحث تقلب و [[کلاهبرداری]] و تعبیر [[دینی]] آن یعنی [[غش]] جای داد. «غش در لغت به معنای تقلب و تزویر و [[خیانت]] و در اصطلاح یعنی جنس خوب را با جنس بد مخلوط کردن یا اینکه فروشنده، جنس نامرغوب را به صورت کالای مرغوب عرضه کند به گونه‌ای که مشتری و خریدار نفهمد<ref>حسینی دشتی، مصطفی، معارف و معاریف، ج۷، ص۶۱۰.</ref>. باید دانست که غش و تقلب تنها در معاملات تجاری و در صحنه [[بازار]] روی نمی‌دهد؛ بلکه این اصطلاح، معنایی عام دارد که هر نوع [[تزویر]] و [[کلاهبرداری]] و تدلیسی را شامل می‌شود و اگر این [[مفسده]] در حوزه کاری کارمندان [[دولت]] و صاحبان مناصب [[مدیریتی]] روی دهد با عنوان فساد اداری از آن یاد می‌شود. کارمندان و [[مدیران دولتی]] ممکن است با سوء استفاده از موقعیتی همچون پیچیدگی‌های مقررات [[اداری]] و نبودن [[قوه]] نظارتی کارآمد و... به [[جعل]]، [[تقلب]] و [[تدلیس]] برای جلب منافع تحت تصدی به نفع خود یا دیگران اقدام کنند. واژه [[غش]] در [[قرآن کریم]] نیامده است، اما در [[روایات اسلامی]] بسیار به چشم می‌خورد و به عنوان یکی از محرمات الهی از آن [[نهی]] شده است؛ مانند [[روایات]] ذیل: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: «هر کس در [[خرید و فروش]] با [[برادر]] [[مسلمان]] خود [[فریبکاری]] نماید از ما نیست و در [[روز قیامت]] با [[قوم یهود]] [[محشور]] خواهد شد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ غَشَّ مُسْلِماً فِي شِرَاءٍ أَوْ بَيْعٍ فَلَيْسَ مِنَّا وَ يُحْشَرُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَعَ الْيَهُودِ}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۱۳.</ref>.


باز از آن حضرت{{صل}} [[روایت]] شده است که: «هر که به برادر مسلمان خود دغلکاری روا دارد، [[خداوند]] [[برکت]] را از روزی او بگیرد و زندگیش را بر وی تباه گرداند و او را به خودش واگذارد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ غَشَّ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ نَزَعَ اللَّهُ مِنْهُ بَرَكَةَ رِزْقِهِ وَ أَفْسَدَ عَلَيْهِ مَعِيشَتَهُ وَ وَكَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ص۳۶۴.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز در همین رابطه می‌فرمایند: «انسان‌های [[نیرنگ]] پیشه [[ایمان]] ندارند».<ref>{{متن حدیث|لَا دِينَ لِخَدَّاعٍ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۷۸۰.</ref>.
باز از آن حضرت{{صل}} [[روایت]] شده است که: «هر که به برادر مسلمان خود دغلکاری روا دارد، [[خداوند]] [[برکت]] را از روزی او بگیرد و زندگیش را بر وی تباه گرداند و او را به خودش واگذارد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ غَشَّ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ نَزَعَ اللَّهُ مِنْهُ بَرَكَةَ رِزْقِهِ وَ أَفْسَدَ عَلَيْهِ مَعِيشَتَهُ وَ وَكَلَهُ إِلَى نَفْسِهِ}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ص۳۶۴.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} نیز در همین رابطه می‌فرمایند: «انسان‌های [[نیرنگ]] پیشه [[ایمان]] ندارند».<ref>{{متن حدیث|لَا دِينَ لِخَدَّاعٍ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۷۸۰.</ref>.


یکی از مصداق‌های غش در معامله، [[کم‌فروشی]] است. در [[قرآن کریم]] سوره‌ای به همین نام هست که در اولین [[آیات]] آن با لحنی کوبنده، کم فروشان را مورد [[عتاب]] قرار داده است: {{متن قرآن|وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ}}<ref>«وای بر کم‌فروشان! آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند» سوره مطففین، آیه ۱-۳.</ref>.
یکی از مصداق‌های غش در معامله، [[کم‌فروشی]] است. در [[قرآن کریم]] سوره‌ای به همین نام هست که در اولین [[آیات]] آن با لحنی کوبنده، کم فروشان را مورد [[عتاب]] قرار داده است: {{متن قرآن|وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ}}<ref>«وای بر کم‌فروشان! آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند» سوره مطففین، آیه ۱-۳.</ref>. کم‌فروشی مسئله‌ای تعمیم‌پذیر و در هر صنف و هر عرصه فعالیتی ممکن است روی دهد. کم‌کاری و اهمال در [[مسئولیت]] و یا در برابر ارباب رجوع به منظور دستیابی به مقاصد خود از جمله [[مفاسد]] شایع [[اداری]] به شمار می‌رود<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 175-176.</ref>.
 
[[کم‌فروشی]] مسئله‌ای تعمیم‌پذیر، و در هر صنف و هر عرصه فعالیتی ممکن است روی دهد. کم‌کاری و اهمال در [[مسئولیت]] و یا در برابر ارباب رجوع به منظور دستیابی به مقاصد خود از جمله [[مفاسد]] شایع [[اداری]] به شمار می‌رود<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 175-176.</ref>.


=== چهارم: [[اختلاس]] ===
=== چهارم: اختلاس ===
{{همچنین|اختلاس}}
اختلاس، دزدیدن منابع توسط افرادی است که بر این منابع دست دارند؛ و زمانی اتفاق می‌افتد که کارمندان [[خائن]]، به [[سرقت]] این منابع از کارفرمایان خویش اقدام می‌کنند. این پدیده زمانی بسیار اهمیت پیدا می‌کند که کارمندان بخش عمومی، از نهادهای عمومیای که در آن [[استخدام]] شده‌اند و از منابعی که باید در راستای منافع عمومی از آنها استفاده کنند، اقدام به [[دزدی]] نمایند.
اختلاس، دزدیدن منابع توسط افرادی است که بر این منابع دست دارند؛ و زمانی اتفاق می‌افتد که کارمندان [[خائن]]، به [[سرقت]] این منابع از کارفرمایان خویش اقدام می‌کنند. این پدیده زمانی بسیار اهمیت پیدا می‌کند که کارمندان بخش عمومی، از نهادهای عمومیای که در آن [[استخدام]] شده‌اند و از منابعی که باید در راستای منافع عمومی از آنها استفاده کنند، اقدام به [[دزدی]] نمایند.


اختلاس، از نظر صریح [[قانون]]، فساد اداری به شمار نمی‌آید؛ بلکه در تعریفی گسترده‌تر از فساد میگنجد. از نظر قانونی، فساد اداری عبارت است از مبادله بین دو فرد که یکی عامل [[حکومتی]] و دیگری [[شهروند]] است، در جایی که عامل حکومتی، فراتر از محدودیتهای قانونی و مقرراتی می‌رود تا [[منفعت]] شخصی خودش را در شکل [[رشوه]] تأمین کند؛ اما [[اختلاس]]، [[دزدی]] قلمداد می‌شود؛ زیرا در آن، طرف شهروند وجود ندارد. وقتی اختلاس صورت میگیرد، [[منافع عمومی]] به خطر میافتد؛ اما هیچ [[دارایی]] شخصی [[سرقت]] نمی‌شود و [[شهروندان]]، از [[حقوق]] قانونی برای [[محاکمه]] برخوردار نیستند<ref>Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۵-۱۶.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 84.</ref>
اختلاس، از نظر صریح [[قانون]]، فساد اداری به شمار نمی‌آید؛ بلکه در تعریفی گسترده‌تر از فساد میگنجد. از نظر قانونی، فساد اداری عبارت است از مبادله بین دو فرد که یکی عامل [[حکومتی]] و دیگری [[شهروند]] است، در جایی که عامل حکومتی، فراتر از محدودیتهای قانونی و مقرراتی می‌رود تا منفعت شخصی خودش را در شکل [[رشوه]] تأمین کند؛ اما [[اختلاس]]، [[دزدی]] قلمداد می‌شود؛ زیرا در آن، طرف شهروند وجود ندارد. وقتی اختلاس صورت میگیرد، [[منافع عمومی]] به خطر میافتد؛ اما هیچ [[دارایی]] شخصی [[سرقت]] نمی‌شود و [[شهروندان]]، از [[حقوق]] قانونی برای محاکمه برخوردار نیستند<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 84.</ref>.


=== پنجم: [[کلاهبرداری]] ===
=== پنجم: کلاهبرداری ===
کلاهبرداری [[جرمی]] [[اقتصادی]] است که در بردارنده برخی از انواع حیله‎گری، [[خدعه]] و [[فریب]] است. کلاهبرداری، دستکاری یا [[تحریف]] اطلاعات، واقعیتها و [[تخصص]] توسط مأموران بخش عمومی است که واسطه بین [[سیاستمداران]] و شهرونداناند و به دنبال [[کسب منافع شخصی]] می‌باشند. این پدیده زمانی اتفاق می‌افتد که یک [[مأمور]] بخش عمومی (عامل) که [[مسئول]] انجام [[دستورها]] و [[وظایف]] محوله از جانب مافوقش است، جریان اطلاعات را به سمت منفعت شخصی خودش دستکاری می‌کند.
{{همچنین|کلاهبرداری}}
کلاهبرداری جرمی [[اقتصادی]] است که در بردارنده برخی از انواع حیله‎گری، [[خدعه]] و [[فریب]] است. کلاهبرداری، دستکاری یا [[تحریف]] اطلاعات، واقعیتها و تخصص توسط مأموران بخش عمومی است که واسطه بین [[سیاستمداران]] و شهرونداناند و به دنبال کسب منافع شخصی می‌باشند. این پدیده زمانی اتفاق می‌افتد که یک [[مأمور]] بخش عمومی (عامل) که [[مسئول]] انجام [[دستورها]] و [[وظایف]] محوله از جانب مافوقش است، جریان اطلاعات را به سمت منفعت شخصی خودش دستکاری می‌کند.


کلاهبرداری، واژه‌ای [[حقوقی]] و عام است که پدیده‎هایی بیشتر از رشوه و اختلاس را تحت [[پوشش]] قرار می‌دهد؛ مثلاً وقتی عاملان و [[نمایندگان]] دولتی درگیر شبکه‌های [[تجاری]] غیرقانونی میشوند، [[جعل]] [[اسناد]] می‌کنند، درگیر [[قاچاق]] میشوند و وارد دیگر جرمهای اقتصادی [[سازمان]] یافته می‌گردند، همگی مصداق کلاهبرداری قرار میگیرند<ref>Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۶.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 84-85.</ref>
کلاهبرداری، واژه‌ای حقوقی و عام است که پدیده‎هایی بیشتر از رشوه و اختلاس را تحت [[پوشش]] قرار می‌دهد؛ مثلاً وقتی عاملان و نمایندگان دولتی درگیر شبکه‌های [[تجاری]] غیرقانونی می‌شوند، جعل [[اسناد]] می‌کنند، درگیر [[قاچاق]] می‌شوند و وارد دیگر جرم‌های اقتصادی [[سازمان]] یافته می‌گردند، همگی مصداق کلاهبرداری قرار می‌گیرند<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 84-85.</ref>.


=== ششم: [[اخاذی]] یا باج‌گیری ===
=== ششم: اخاذی یا باج‌گیری ===
باج‌گیری عبارت است از به دست آوردن [[پول]] و اشیای دیگر با استفاده از [[اجبار]]، [[خشونت]] یا [[تهدید]] به استفاده از [[قدرت]]. هرجا که پول به صورت خشونت‌آمیز به دست آید، باجگیری و اخاذی صورت گرفته است و برای کسی که قدرت انجام آن را دارد، [[معامله]] فاسدی به شمار می‌آید.
{{همچنین|سرقت}}
باج‌گیری عبارت است از به دست آوردن [[پول]] و اشیای دیگر با استفاده از [[اجبار]]، [[خشونت]] یا [[تهدید]] به استفاده از [[قدرت]]. هرجا که پول به صورت خشونت‌آمیز به دست آید، باجگیری و اخاذی صورت گرفته است و برای کسی که قدرت انجام آن را دارد، معامله فاسدی به شمار می‌آید.


چنین فعالیت‎های فاسدی، ممکن است به صورت‌های گوناگون واقع شود؛ یکی اینکه به صورت باج‌گیری از پایین باشد. این نوع باج‌گیری زمانی است که نیروهای غیر دولتی برای به دست آوردن امتیازات شغلی، نپرداختن [[مالیات]]، و [[آزادی]] از مجازات‎های [[قضایی]] [[قادر]] به [[اعمال]] [[نفوذ]] بین اعضای [[دولت]] و سازمان‌های [[حکومتی]] از طریق [[تهدید]]، [[ترساندن]] و [[ترور]] باشند. گاهی ممکن است [[باج‌گیری]] از بالا صورت بگیرد؛ جایی که دولت، خود بزرگ‎ترین مافیاست. این مسئله زمانی اتفاق می‌افتد که برای مثال، دولت و به طور خاص، سرویسهای [[امنیتی]] و گروههای شبه نظامی آن، از افراد، گروه‌ها و صاحبان [[کسب و کار]] [[پول]] دریافت کنند. به علاوه، کارمندان ادارات مختلف ممکن است از شهروندانی که به عنوان ارباب [[رجوع]]، مشتری، مریض یا [[دانش]] آموز [[مدرسه]] به دولت مراجعه می‌کنند، زیرمیزی‌ها و هدایایی را اخذ کنند. این اقدامها ممکن است به اشکال غیر رسمی مالیات، تعبیر و [[تفسیر]] شوند<ref>Jens Chr. Andvig and Odd-Helge Fjeldstad، “Research on Corruption. A Policy Oriented Survey”، p. ۱۷.</ref>.<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 85.</ref>
چنین فعالیت‎های فاسدی، ممکن است به صورت‌های گوناگون واقع شود؛ یکی اینکه به صورت باج‌گیری از پایین باشد. این نوع باج‌گیری زمانی است که نیروهای غیر دولتی برای به دست آوردن امتیازات شغلی، نپرداختن [[مالیات]]، و [[آزادی]] از مجازات‎های [[قضایی]] [[قادر]] به [[اعمال]] [[نفوذ]] بین اعضای [[دولت]] و سازمان‌های [[حکومتی]] از طریق [[تهدید]]، [[ترساندن]] و [[ترور]] باشند. گاهی ممکن است [[باج‌گیری]] از بالا صورت بگیرد؛ جایی که دولت، خود بزرگ‎ترین مافیاست. این مسئله زمانی اتفاق می‌افتد که برای مثال، دولت و به طور خاص، سرویسهای [[امنیتی]] و گروههای شبه نظامی آن، از افراد، گروه‌ها و صاحبان [[کسب و کار]] [[پول]] دریافت کنند. به علاوه، کارمندان ادارات مختلف ممکن است از شهروندانی که به عنوان ارباب [[رجوع]]، مشتری، مریض یا [[دانش]] آموز [[مدرسه]] به دولت مراجعه می‌کنند، زیرمیزی‌ها و هدایایی را اخذ کنند. این اقدامها ممکن است به اشکال غیر رسمی مالیات، تعبیر و [[تفسیر]] شوند<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 85.</ref>.


=== هفتم: پارتی‌بازی ===
=== هفتم: پارتی‌بازی ===
پارتی‌بازی به عنوان آخرین شکل [[فساد]]، نوعی از [[سوءاستفاده از قدرت]] است که در فرایند [[خصوصی‌سازی]] و [[توزیع]] جانبدارانه منابع دولتی، بدون توجه به اینکه این منابع در محل اول چگونه جمع‌آوری شده‌اند، به کار می‌رود. پارتی‌بازی، [[تمایل]] طبیعی [[انسان]] به جانبداری از [[دوستان]]، [[خویشاوندان]] و دیگر افراد نزدیک و مورد [[اعتماد]] است. این پدیده، تا جایی که توزیع فسادآمیز منابع را به نمایش می‎گذارد، رابطه‌ای نزدیک با فساد اداری دارد. به عبارت دیگر، پارتی‌بازی روی دیگر سکه فساد اداری است که به انباشت منابع می‌انجامد. مأمورین حکومتی و سیاستمدارانی که به منابع دولتی و [[قدرت]] [[تصمیم‌گیری]] در خصوص توزیع این منابع دسترسی دارند، تمایل شدید به پارتی‌بازی دارند تا امتیازاتی را به افرادی خاص ببخشند. در بسیاری از کشورهای [[استبدادی]] و نیمه [[دموکراتیک]]، پارتی‌بازی یکی از مکانیسم‌های [[سیاسی]] اساسی به شمار می‌آید. در بسیاری از نظام‌‎های غیردموکراتیک، [[رئیس جمهور]] از [[حقوق اساسی]] جهت [[نصب]] مقام‌های رده بالای [[نظام]] برخوردار است. این [[حق]] قانونی و [[عرفی]]، به صورتی گسترده زمینه را برای پارتی‌بازی فراهم می‌سازد<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 85-86.</ref>.
پارتی‌بازی به عنوان آخرین شکل [[فساد]]، نوعی از [[سوءاستفاده از قدرت]] است که در فرایند خصوصی‌سازی و توزیع جانبدارانه منابع دولتی، بدون توجه به اینکه این منابع در محل اول چگونه جمع‌آوری شده‌اند، به کار می‌رود. پارتی‌بازی، [[تمایل]] طبیعی [[انسان]] به جانبداری از [[دوستان]]، [[خویشاوندان]] و دیگر افراد نزدیک و مورد اعتماد است. این پدیده، تا جایی که توزیع فسادآمیز منابع را به نمایش می‎گذارد، رابطه‌ای نزدیک با فساد اداری دارد. به عبارت دیگر، پارتی‌بازی روی دیگر سکه فساد اداری است که به انباشت منابع می‌انجامد. مأمورین حکومتی و سیاستمدارانی که به منابع دولتی و [[قدرت]] تصمیم‌گیری در خصوص توزیع این منابع دسترسی دارند، تمایل شدید به پارتی‌بازی دارند تا امتیازاتی را به افرادی خاص ببخشند. در بسیاری از کشورهای [[استبدادی]] و نیمه [[دموکراتیک]]، پارتی‌بازی یکی از مکانیسم‌های [[سیاسی]] اساسی به شمار می‌آید. در بسیاری از نظام‌‎های غیردموکراتیک، رئیس جمهور از [[حقوق اساسی]] جهت [[نصب]] مقام‌های رده بالای [[نظام]] برخوردار است. این [[حق]] قانونی و [[عرفی]]، به صورتی گسترده زمینه را برای پارتی‌بازی فراهم می‌سازد<ref>[[علی حسنی|حسنی]] و [[عبدالحمید شمس|شمس]]، [[راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی (مقاله)|راهکارهای مبارزه با فساد اداری بر اساس ارزش‌های اسلامی]]، [[اسلام و پژوهش‌های مدیریتی (نشریه)|دوفصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی]]، ص 85-86.</ref>.


== عوامل بازدارنده از مفاسد اداری ==
== عوامل بازدارنده از مفاسد اداری ==
خط ۱۱۲: خط ۱۰۱:
# '''عوامل [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]]:''' نهادینه نبودن هنجارها و [[ارزش‌های اخلاقی]] در [[فرهنگ]] و [[سلوک]] افراد یک [[جامعه]] و نداشتن [[درک]] مناسب از [[مسئولیت همگانی]] در قبال [[اجتماع]]، هم بزهکاران را در انجام [[فساد]] جری‌تر کرده و هم [[شاهدان]] را نسبت به این [[ناهنجاری‌ها]] و قانون‌شکنی‌ها، بی‌تفاوت و منفعل می‌نماید.
# '''عوامل [[فرهنگی]] و [[اجتماعی]]:''' نهادینه نبودن هنجارها و [[ارزش‌های اخلاقی]] در [[فرهنگ]] و [[سلوک]] افراد یک [[جامعه]] و نداشتن [[درک]] مناسب از [[مسئولیت همگانی]] در قبال [[اجتماع]]، هم بزهکاران را در انجام [[فساد]] جری‌تر کرده و هم [[شاهدان]] را نسبت به این [[ناهنجاری‌ها]] و قانون‌شکنی‌ها، بی‌تفاوت و منفعل می‌نماید.
# '''عوامل [[قضایی]]:''' قوه قضاییه به عنوان مهم‌ترین دستگاه [[نظارت و کنترل]] رسمی، [[وظیفه]] رسیدگی به تخلفات و مجازات مجرمان را بر عهده دارد. واضح است که [[قوانین]] جزایی تا چه اندازه در پیشگیری از وقوع جرم و [[مبارزه]] با آن تأثیرگذار است.
# '''عوامل [[قضایی]]:''' قوه قضاییه به عنوان مهم‌ترین دستگاه [[نظارت و کنترل]] رسمی، [[وظیفه]] رسیدگی به تخلفات و مجازات مجرمان را بر عهده دارد. واضح است که [[قوانین]] جزایی تا چه اندازه در پیشگیری از وقوع جرم و [[مبارزه]] با آن تأثیرگذار است.
# '''عوامل [[سیاسی]] و [[اداری]]:''' امروزه یکی از عوامل مهم بروز فساد اداری را تمرکز اداری می‌دانند؛ زیرا «دخالت [[دولت]] در بخش تصدی‌گری و ایفای نقش‌های تولیدی و توزیعی، فرصت‌های زیادی برای [[سودجویی]]، رانت‌جویی و [[اخاذی]] توسط کارکنان بخش عمومی فراهم می‌آورد. همچنین دخالت‌های گسترده دولت در زمینه [[اختیار]] [[صدور مجوز]] برای فعالیت‌های گوناگون باعث می‌شود که متصدیان امر [[فرصت]] بیابند دست به [[انتخاب]] متقاضیانی بزنند که چراغ سبز نشان داده‌اند<ref>خداداد حسینی، سید حمید؛ فرهادی‌نژاد، محسن، «بررسی فساد اداری و روش‌های کنترل آن»، فصلنامه مدرس علوم انسانی، دوره ۵، شماره ۱، ص۴۰.</ref>.<ref>[[جمال فرزند وحی|فرزند وحی، جمال]]، [[فساد اداری عوامل و راهکارهای مقابله با آن از منظر آیات و روایات (مقاله)|فساد اداری عوامل و راهکارهای مقابله با آن از منظر آیات و روایات]] ص۱۵۷ ـ ۱۵۹.</ref>
# '''عوامل [[سیاسی]] و [[اداری]]:''' امروزه یکی از عوامل مهم بروز فساد اداری را تمرکز اداری می‌دانند؛ زیرا «دخالت [[دولت]] در بخش تصدی‌گری و ایفای نقش‌های تولیدی و توزیعی، فرصت‌های زیادی برای سودجویی، رانت‌جویی و [[اخاذی]] توسط کارکنان بخش عمومی فراهم می‌آورد. همچنین دخالت‌های گسترده دولت در زمینه [[اختیار]] صدور مجوز برای فعالیت‌های گوناگون باعث می‌شود که متصدیان امر فرصت بیابند دست به [[انتخاب]] متقاضیانی بزنند که چراغ سبز نشان داده‌اند<ref>خداداد حسینی، سید حمید؛ فرهادی‌نژاد، محسن، «بررسی فساد اداری و روش‌های کنترل آن»، فصلنامه مدرس علوم انسانی، دوره ۵، شماره ۱، ص۴۰.</ref>.<ref>[[جمال فرزند وحی|فرزند وحی، جمال]]، [[فساد اداری عوامل و راهکارهای مقابله با آن از منظر آیات و روایات (مقاله)|فساد اداری عوامل و راهکارهای مقابله با آن از منظر آیات و روایات]] ص۱۵۷ ـ ۱۵۹.</ref>


== زمینه‌ها و بسترها ==
== زمینه‌ها و بسترها ==
{{اصلی|بسترهای فساد اداری}}
{{اصلی|بسترهای فساد اداری}}
اسلام فساد اداری را استفاده ناروای شخصی و گروهی، از [[جایگاه اجتماعی]] می‌داند. کارگزارانی که به [[تنهایی]] و با همدستان، [[دست]] به [[فساد]] می‎آلایند. فساد اداری را دامن می‎زنند و سبب [[ناهنجاری]] در اداره می‌‎شوند. فساد اداری در بعد [[اجتماعی]]، عبارت است از: رشوه‎خواری، پایمال، یا نادیده انگاری [[حق مردم]]، به کارگماری ناشایستگان، کوتاه کردن دست نیروهای [[توانمند]] از [[کارها]] و در بعد [[سیاسی]]: گماردن [[کارگزاران]] و نیروهای اجرایی، بر اساس گرایش‎های حزبی و جناحی، [[پشتیبانی]] از [[خطاکاران]] سیاسی، [[کارمندان]] [[خطاکار]] طرفدار خود و در [[بعد اقتصادی]]: [[اختلاس]]، فروش منابع طبیعی، کارخانه‌‎ها و با ثمن [[بخس]] به [[نزدیکان]] خود، [[رانت‌خواری]] و فروش اطلاعات و در [[اختیار]] گروه‌‎ها و کسان خاص گذاشتن آن‎ها، واگذاردن پروژه‌ها به پیمانکاران ناشایسته و غیرکاردان و [[ناتوان]] است اسلام دلایل زیر را در بروز فساد مؤثر می‌داند<ref> [[مصطفی صالحی|صالحی، مصطفی]]، [[عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام (مقاله)|عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام]]، ص۱۱۱-۱۳۱.</ref>.
اسلام فساد اداری را استفاده ناروای شخصی و گروهی، از جایگاه اجتماعی می‌داند. کارگزارانی که به تنهایی و با همدستان، [[دست]] به [[فساد]] می‎آلایند. فساد اداری را دامن می‎زنند و سبب [[ناهنجاری]] در اداره می‌‎شوند. فساد اداری در بعد [[اجتماعی]]، عبارت است از: رشوه‎خواری، پایمال، یا نادیده انگاری [[حق مردم]]، به کارگماری ناشایستگان، کوتاه کردن دست نیروهای [[توانمند]] از [[کارها]] و در بعد [[سیاسی]]: گماردن [[کارگزاران]] و نیروهای اجرایی، بر اساس گرایش‎های حزبی و جناحی، پشتیبانی از خطاکاران سیاسی، کارمندان خطاکار طرفدار خود و در [[بعد اقتصادی]]: [[اختلاس]]، فروش منابع طبیعی، کارخانه‌‎ها و با ثمن [[بخس]] به [[نزدیکان]] خود، [[رانت‌خواری]] و فروش اطلاعات و در [[اختیار]] گروه‌‎ها و کسان خاص گذاشتن آن‎ها، واگذاردن پروژه‌ها به پیمانکاران ناشایسته و غیرکاردان و [[ناتوان]] است اسلام دلایل زیر را در بروز فساد مؤثر می‌داند<ref>[[مصطفی صالحی|صالحی، مصطفی]]، [[عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام (مقاله)|عوامل بروز فساد اداری از دیدگاه اسلام]]، ص۱۱۱-۱۳۱.</ref>.


== آثار و پیامدها ==
== آثار و پیامدها ==
پیامد فساد اداری صرفاً جنبه‌های منفی دربر ندارد، بلکه در شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی، [[فساد]] و پیامدهای آن می‌تواند هم از لحاظ اجتماعی و هم از لحاظ فردی، کارساز باشد؛ اما اکثر [[محققان]] برای [[فساد]] پیامدهای منفی در نظر گرفته‌اند و آن را برای [[رشد]] و [[توسعه]]، مخرب می‌دانند که برخی از این پیامدها عبارت‌اند از:
پیامد فساد اداری صرفاً جنبه‌های منفی دربر ندارد، بلکه در شرایط نامساعد اقتصادی و اجتماعی، [[فساد]] و پیامدهای آن می‌تواند هم از لحاظ اجتماعی و هم از لحاظ فردی، کارساز باشد؛ اما اکثر محققان برای [[فساد]] پیامدهای منفی در نظر گرفته‌اند و آن را برای [[رشد]] و [[توسعه]]، مخرب می‌دانند که برخی از این پیامدها عبارت‌اند از:


=== پیامدهای عمومی ===
=== پیامدهای عمومی ===
==== تضعیف نظام سیاسی ====
==== تضعیف نظام سیاسی ====
فساد اداری با سلب اعتماد [[مردم]] مشروعیت سیاسی حکومت‌ها را به مخاطره می‌اندازد<ref>آژانس توسعه بین الملل آمریکا، ۲۰۰۰. (USAID).</ref>؛ زیرا [[نظام اداری]] هر [[کشور]]، ابزار اجرای سیاست‌ها و برنامه‌های [[حکومت]] به شمار می‌رود و بروز فساد گسترده در آن، علاوه بر جلوگیری از تحقق اهداف مورد نظر، نگرش مردم را نسبت به حکومت منفی می‌کند و در نهایت می‌تواند به بی‌اعتباری آن در میان عموم منجر شود. اعتصاب‌ها و شورش‌های داخلی و بعضاً نیز [[فروپاشی]] نظام سیاسی هر کشور از نتایج طبیعی چنین وضعی خواهد بود. [[اهلاک]] و نابودی [[اقوام]] [[فاسد]] و [[ستمگر]] به دلیل [[رفتار]] منافی [[حق]] و [[عدالت]] آنها یکی از سنت‌های حتمی [[الهی]] به شمار می‌رود: {{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}}<ref>«و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم» سوره انبیاء، آیه ۱۱.</ref>. در [[آیات]] دیگری نیز به این [[سنت]] مهم اشاره شده است؛ از جمله در [[سوره هود]]، [[آیه]] ۱۰۲، [[سوره حج]]، آیات ۴۵ و ۴۸، [[سوره قصص]]، آیه ۵۹، [[سوره عنکبوت]]، آیه ۳۱، [[سوره انفال]]، آیه ۵۴ و... .
فساد اداری با سلب اعتماد [[مردم]] مشروعیت سیاسی حکومت‌ها را به مخاطره می‌اندازد؛ زیرا [[نظام اداری]] هر [[کشور]]، ابزار اجرای سیاست‌ها و برنامه‌های [[حکومت]] به شمار می‌رود و بروز فساد گسترده در آن، علاوه بر جلوگیری از تحقق اهداف مورد نظر، نگرش مردم را نسبت به حکومت منفی می‌کند و در نهایت می‌تواند به بی‌اعتباری آن در میان عموم منجر شود. اعتصاب‌ها و شورش‌های داخلی و بعضاً نیز فروپاشی نظام سیاسی هر کشور از نتایج طبیعی چنین وضعی خواهد بود. [[اهلاک]] و نابودی اقوام [[فاسد]] و [[ستمگر]] به دلیل [[رفتار]] منافی [[حق]] و [[عدالت]] آنها یکی از سنت‌های حتمی [[الهی]] به شمار می‌رود: {{متن قرآن|وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ}}<ref>«و بسا شهرهایی را در هم کوفتیم که (مردم آنها) ستمگر بودند و پس از آنها گروهی دیگر پدید آوردیم» سوره انبیاء، آیه ۱۱.</ref>. [[روایات اسلامی]] نیز بر این [[حقیقت]] مهم صحه می‌گذارند: «هر کس که در [[حکومت]] خویش [[ستم]] پیشه کند و دشمنانش زیاد گردند، [[خداوند]]، اساس و پایه‌های ملکش را ویران خواهد کرد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ جَارَ فِي سُلْطَانِهِ وَ أَكْثَرَ عُدْوَانَهُ هَدَمَ اللَّهُ بُنْيَانَهُ وَ هَدَّ أَرْكَانَهُ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۶۴۷.</ref>.


[[روایات اسلامی]] نیز بر این [[حقیقت]] مهم صحه می‌گذارند: «هر کس که در [[حکومت]] خویش [[ستم]] پیشه کند و دشمنانش زیاد گردند، [[خداوند]]، اساس و پایه‌های ملکش را ویران خواهد کرد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ جَارَ فِي سُلْطَانِهِ وَ أَكْثَرَ عُدْوَانَهُ هَدَمَ اللَّهُ بُنْيَانَهُ وَ هَدَّ أَرْكَانَهُ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۶۴۷.</ref>؛ «هر کس که ستم روا دارد، ظلمش او را نابود خواهد نمود»<ref>{{متن حدیث|مَنْ جَارَ أَهْلَكَهُ جَوْرُهُ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۵۸۲.</ref>؛ «دل‌های [[مردمان]]، گنجینه‌های حاکمانشان است؛ پس هر آنچه از [[عدل]] یا [[ظلم]] در آنها به [[ودیعه]] بگذارند، همان را می‌یابند»<ref>{{متن حدیث|قُلُوبُ الرَّعِيَّةِ خَزَائِنُ رَاعِيهَا فَمَا أَوْدَعَهَا مِنْ عَدْلٍ أَوْ جَوْرٍ وَجَدَهُ}}؛ تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۵۰۵.</ref>.
[[سیره معصومین]]{{عم}} در [[مبارزه با جور]] [[حکام]] نیز دلیلی دیگر بر این امر است. [[امام حسین]]{{ع}}، [[هدف]] [[قیام]] خود را علیه [[حکومت فاسد]] یزید اینگونه بیان می‌کنند: «انگیزه من از قیام، [[شرارت]]، خوشگذرانی، [[فساد]] و ستم نیست؛ بلکه هدف من از این حرکت، [[اصلاح امت]] جدم است. قصد من این است که به خوبی‌ها [[فرمان]] دهم و از بدی‌ها باز دارم و به [[سیره]] جدم [[رسول خدا]]{{صل}} و پدرم [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} [[رفتار]] کنم»<ref>{{متن حدیث|أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي{{صل}} أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۲۹.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص ۱۷۶-۱۷۷؛ [[عبدالقادر تکه‌یی|تکه‌یی]]، [[سید رضی میرجمال گیلانی|گیلانی]] و [[علی نوروزی|نوروزی]]، [[بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمان‌های دولتی (مقاله)| مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمان‌های دولتی»]] ص ۸.</ref>
 
[[سیره معصومین]]{{عم}} در [[مبارزه با جور]] [[حکام]] نیز دلیلی دیگر بر این امر است. [[امام حسین]]{{ع}}، [[هدف]] [[قیام]] خود را علیه [[حکومت فاسد]] یزید اینگونه بیان می‌کنند: «انگیزه من از قیام، [[شرارت]]، [[خوشگذرانی]]، [[فساد]] و ستم نیست؛ بلکه هدف من از این حرکت، [[اصلاح امت]] جدم است. قصد من این است که به خوبی‌ها [[فرمان]] دهم و از بدی‌ها باز دارم و به [[سیره]] جدم [[رسول خدا]]{{صل}} و پدرم [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} [[رفتار]] کنم»<ref>{{متن حدیث|أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي{{صل}} أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}}}؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج۴۴، ص۳۲۹.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص ۱۷۶-۱۷۷؛ [[عبدالقادر تکه‌یی|تکه‌یی]]، [[سید رضی میرجمال گیلانی|گیلانی]] و [[علی نوروزی|نوروزی]]، [[بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمان‌های دولتی (مقاله)| مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمان‌های دولتی»]] ص ۸.</ref>


==== تخریب سامانه [[اقتصادی]] ====
==== تخریب سامانه [[اقتصادی]] ====
فساد، رشد اقتصادی را کاهش می‌دهد و [[سرمایه‌گذاری]] مستقیم خارجی را [[تشویق]] می‌کند. فساد در نهادهای درآمدزا به معنای [[پول]] کمتر برای [[بودجه]] [[دولت]] و بنابراین منابع مالی کمتر برای پاسخ‌گویی به نیازهای [[جامعه]] به خصوص در بخش‌های [[فقیر]] است<ref>قلی‌پور، رحمت‌الله و نیک‌رفتار، طیبه، «فساد اداری و راهکارهای مناسب برای مبارزه با آن»، مجلس و پژوهش، سال ۱۳، شماره ۵۳، ص۳۳-۵۳.</ref>. فساد موجب کاهش [[تولید]] نسبت به تقاضا و کاهش [[اشتغال]] است. از طرفی، از آثار کاهش تولید، افزایش نرخ [[تورم]] است. همچنین فساد موجب کاهش سرمایه‌گذاری مولد و درازمدت، [[توزیع]] ناعادلانه فرصت‌های اقتصادی و درآمدها، افزایش نرخ خطر‌پذیری سرمایه‌گذاری، [[فرار]] [[سرمایه]]، افزایش قلمرو [[اقتصاد]] زیرزمینی ([[واردات]] کالاهای [[قاچاق]] ارزان قیمت)، اتلاف منابع، افزایش هزینه معاملات [[تجارت]] رسمی، منع رشد [[رقابت]] و افزایش [[ناامنی]] اقتصادی می‌شود<ref>حسن‌پور، حمیدرضا و رضوی، بهزاد، «اهمیت پیشگیری از فساد اداری و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی»، مجله آموزش و سلامت جامعه، دوره ۵، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۷، ص۷۲–۸۱.</ref>.<ref>[[عبدالقادر تکه‌یی|تکه‌یی]]، [[سید رضی میرجمال گیلانی|گیلانی]] و [[علی نوروزی|نوروزی]]، [[بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمان‌های دولتی (مقاله)| مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمان‌های دولتی»]] ص ۷.</ref>
فساد، رشد اقتصادی را کاهش می‌دهد و [[سرمایه‌گذاری]] مستقیم خارجی را [[تشویق]] می‌کند. فساد در نهادهای درآمدزا به معنای [[پول]] کمتر برای [[بودجه]] [[دولت]] و بنابراین منابع مالی کمتر برای پاسخ‌گویی به نیازهای [[جامعه]] به خصوص در بخش‌های [[فقیر]] است<ref>قلی‌پور، رحمت‌الله و نیک‌رفتار، طیبه، «فساد اداری و راهکارهای مناسب برای مبارزه با آن»، مجلس و پژوهش، سال ۱۳، شماره ۵۳، ص۳۳-۵۳.</ref>. فساد موجب کاهش [[تولید]] نسبت به تقاضا و کاهش [[اشتغال]] است. از طرفی، از آثار کاهش تولید، افزایش نرخ تورم است. همچنین فساد موجب کاهش سرمایه‌گذاری مولد و درازمدت، توزیع ناعادلانه فرصت‌های اقتصادی و درآمدها، افزایش نرخ خطر‌پذیری سرمایه‌گذاری، فرار سرمایه، افزایش قلمرو [[اقتصاد]] زیرزمینی ([[واردات]] کالاهای [[قاچاق]] ارزان قیمت)، اتلاف منابع، افزایش هزینه معاملات [[تجارت]] رسمی، منع رشد [[رقابت]] و افزایش [[ناامنی]] اقتصادی می‌شود<ref>حسن‌پور، حمیدرضا و رضوی، بهزاد، «اهمیت پیشگیری از فساد اداری و تأثیر آن بر سلامت اجتماعی»، مجله آموزش و سلامت جامعه، دوره ۵، شماره ۲، تابستان ۱۳۹۷، ص۷۲–۸۱.</ref>.<ref>[[عبدالقادر تکه‌یی|تکه‌یی]]، [[سید رضی میرجمال گیلانی|گیلانی]] و [[علی نوروزی|نوروزی]]، [[بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمان‌های دولتی (مقاله)| مقاله «بررسی عوامل تأثیر گذار بر فساد اداری در سازمان‌های دولتی»]] ص ۷؛ [[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص ۱۷۶-۱۷۹.</ref>
 
[[برقراری عدالت]]، اصل اساسی و هدفی اولیه در [[تشکیل حکومت الهی]] به شمار می‌رود. برجسته‌ترین مصداق [[عدالت]] هم در [[عدالت اقتصادی]] نمود می‌یابد. منظور از عدالت اقتصادی در [[اسلام]]، این است همه کسانی که [[توانایی]] و [[عزم]] بهره‌گیری از [[امکانات جامعه]] برای کار و [[تولید]] و هر نوع فعالیت اقتصادی دیگری دارند، بتوانند بدون هیچگونه جلوگیری غیرقانونی و یا تبعیضی در راستای اهداف خود اقدام کنند؛ زیرا [[قرآن کریم]] تصریح می‌کند که منابع و امکانات [[زمین]]، [[آفریده]] [[خداوند]] و برای استفاده همگان قرار داده شده است: {{متن قرآن|وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ}}<ref>«و زمین را برای آفریدگان پدید آورد» سوره الرحمن، آیه ۱۰.</ref>. کلمه «أنام» به معنای [[مردم]] است و بعضی آن را به انس و [[جن]] و برخی دیگر به معنای هر جنبندهای تعبیر کرده‌اند<ref>آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۲۷، ص۱۰۳.</ref>. در [[آیه]] ۲۹ [[سوره بقره]] نیز بر همین معنا می‌شود: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>.
 
علاوه بر این طبق، [[آموزه‌های قرآنی]]، [[انسان‌ها]] به تناسب [[میزان]] تلاش و [[کوشش]] خود، می‌‌توانند منافع بیشتری از امکانات [[الهی]] به دست آورند و اصولاً [[عدالت]] در [[اسلام]] هم به همین معناست؛ یعنی اعطای [[حق]] به هر صاحب حقی. [[خداوند متعال]] به این [[اختلاف]] در روزی انسان‌ها اشاره کرده است: {{متن قرآن|وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ}}<ref>«و خداوند برخی از شما را بر برخی دیگر در روزی، برتری داده است و برتری یافتگان روزی‌های خود را به بردگان خویش باز نمی‌گردانند تا با همه در آن برابر گردند. آیا نعمت خداوند را انکار می‌کنند؟» سوره نحل، آیه ۷۱.</ref>. خداوند در آیه دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ}}<ref>«آیا آنان بخشایش پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ماییم که توشه زندگی آنان را در زندگانی این جهان میانشان تقسیم کرده‌ایم و برخی از آنان را بر دیگری به پایه‌هایی برتری داده‌ایم تا برخی، برخی دیگر را به کار گیرند و بخشایش پروردگارت از آنچه آنان فراهم می‌آورند بهتر است» سوره زخرف، آیه ۳۲.</ref>. از دیدگاه [[قرآن]]، منشأ این [[اختلاف]] به خود [[انسان]] برمی‌گردد: {{متن قرآن|وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى}}<ref>«و اینکه آدمی را چیزی جز آنچه (برای آن) کوشیده است نخواهد بود» سوره نجم، آیه ۳۹.</ref>.
 
در نهایت نیز [[دین اسلام]] از طریق وضع احکامی همچون [[زکات]]، [[خمس]]، [[مالیات]] و دستورهایی همچون [[انفاق]]، [[صدقه]] و... به [[ثروتمندان]] توصیه می‌کند که [[حقوق]] افرادی را بپردازد که [[توانایی]] [[فعالیت اقتصادی]] ندارند تا به این وسیله، ثروت‌های همگانی به صورت انحصاری و تنها بین عده معدودی دست به دست نگردد. به این ترتیب، [[فقر]] و [[فاصله طبقاتی]] در [[جامعه]] و آسیب‌های ناشی از آن کمتر می‌شود. [[خداوند متعال]] در همین رابطه می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ}}<ref>«آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>.
 
بنابراین، [[عدالت اقتصادی]] در [[اسلام]] به معنای [[برابری]] در دسترسی به امکانات و زیرساخت‌های [[اقتصادی]] و نیز [[عدالت توزیعی]] متناسب با نوع و [[میزان]] فعالیت اقتصادی و در نهایت رسیدگی به اقشار آسیب‌پذیر و پر نمودن شکاف‌های طبقاتی است. با توجه به جایگاه ویژه [[دولت]] در سامانه اقتصادی، فساد اداری، می‌تواند در روند هر یک از انواع این [[عدالت]] اختلال و مانع ایجاد کند.  
 
[[امام علی]]{{ع}} به نقش [[حکومت]] و [[نظام اداری]] [[فاسد]] در تخریب بنیادهای [[اقتصاد جامعه]] اینگونه اشاره می‌فرماید: «همانا ویرانی [[زمین]] به دلیل [[تنگدستی]] [[مردم]] است و تنگدستی مردم به دلیل [[غارت اموال]] به دست زمامدارانی است که به [[آینده]] حکومتشان [[اعتماد]] ندارند و از [[تاریخ]] گذشتگان [[عبرت]] نمی‌گیرند<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ}}، نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>؛ همچنین فرموده‌اند: «آفت [[آبادانی]]، [[ستم]] [[حکمرانان]] است»<ref>{{متن حدیث|آفَةُ الْعُمْرَانِ جَوْرُ السُّلْطَانِ}}، تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، ص۲۸۰.</ref> و در جای دیگر به ممانعت‌ها و تبعیض‌های [[اقتصادی]] دستگاه [[اداری]] اشاره می‌کنند و نسبت به آنها، هشدار می‌دهند: «همانا شما دانستید که سزاوار نیست بر [[ناموس]] و [[جان]] و غنیمت‌ها و [[احکام]] [[مسلمین]]، [[بخیل]] [[ولایت]] یابد و [[امامت]] مسلمین را عهدهدار شود تا در [[اموال]] آنها [[حریص]] گردد... و نه کسی که در [[تقسیم بیت المال]] [[عدالت]] ندارد؛ زیرا در اموال و [[ثروت]] آنان، [[حیف و میل]] می‌کند و گروهی را بر گروه دیگر، مقدم می‌دارد»<ref>{{متن حدیث|وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِينَ الْبَخِيلُ فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ... وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ}}، نهج البلاغه، خطبه ۱۳۱.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 176-179.</ref>


==== پیامدهای [[اداری]] ====
==== پیامدهای [[اداری]] ====
خط ۱۵۱: خط ۱۲۸:


==== زمینه‌سازی سلطه بیگانگان ====
==== زمینه‌سازی سلطه بیگانگان ====
در موقعیتی که به دلیل فساد اداری، [[نظام سیاسی]] و شاکله [[اقتصادی]] [[جامعه]] تضعیف و انحراف اخلاقی در عرصه [[اجتماعی]] ریشه دوانده است، احتمال طمع‌ورزی و سوء استفاده [[بیگانگان]] و [[دشمنان]] در جهت [[سلطه]] بر [[ملت]]، دور از [[ذهن]] نخواهد بود؛ به عنوان نمونه، واقعیت‌های [[تاریخی]] نشان می‌دهد که [[دولت]] انگلستان با استفاده از حربه فساد اداری، توانست [[حکومت]] عظیم عثمانی و برخی دیگر از [[کشورهای اسلامی]] را ناکارآمد کند و به زانو درآورد<ref>هنله، ۱۹۷۲، ص۲۳، ۴۶، ۲۴۳ (Henle).</ref>. [[نفوذ]] و سلطه‌ای که آثار [[استعماری]] آن، تاکنون نیز پیامدهای جبران‌ناپذیری برای کشورهای منطقه به دنبال داشته است؛ این در حالی است که [[قرآن کریم]] از فراهم‌سازی زمینه [[تسلط]] دشمنان بر [[مؤمنان]] [[نهی]] می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref>.
در موقعیتی که به دلیل فساد اداری، [[نظام سیاسی]] و شاکله [[اقتصادی]] [[جامعه]] تضعیف و انحراف اخلاقی در عرصه [[اجتماعی]] ریشه دوانده است، احتمال طمع‌ورزی و سوء استفاده [[بیگانگان]] و [[دشمنان]] در جهت [[سلطه]] بر [[ملت]]، دور از [[ذهن]] نخواهد بود؛ به عنوان نمونه، واقعیت‌های [[تاریخی]] نشان می‌دهد که [[دولت]] انگلستان با استفاده از حربه فساد اداری، توانست [[حکومت]] عظیم عثمانی و برخی دیگر از [[کشورهای اسلامی]] را ناکارآمد کند و به زانو درآورد<ref>هنله، ۱۹۷۲، ص۲۳، ۴۶، ۲۴۳ (Henle).</ref>. [[نفوذ]] و سلطه‌ای که آثار [[استعماری]] آن، تاکنون نیز پیامدهای جبران‌ناپذیری برای کشورهای منطقه به دنبال داشته است؛ این در حالی است که [[قرآن کریم]] از فراهم‌سازی زمینه [[تسلط]] دشمنان بر [[مؤمنان]] [[نهی]] می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 180-181.</ref>
 
[[امام علی]]{{ع}} [[نگرانی]] خود را از [[شورش]] و هجوم امصار تحت تسلط [[حکومت اسلامی]] به دلیل [[فساد]] [[کارگزاران]] این ایالات و خطر جدی که [[مملکت اسلامی]] را [[تهدید]] می‌کرد، این گونه با [[مردم]] در میان می‌گذارند: «لکن از این اندوهناکم که بی‌خردان و [[تبهکاران]] این [[امت]]، [[حکومت]] را به دست آورند، آنگاه [[مال]] [[خدا]] را دست به دست بگردانند و [[بندگان]] او را به [[بردگی]] کشند با [[نیکوکاران]] در [[جنگ]]، و با [[فاسقان]] همراه باشند؛ زیرا از آنان کسی در میان شماست که شراب نوشید و حد بر او جاری شد و کسی که [[اسلام]] را نپذیرفت اما بناحق بخشش‌هایی به او عطا گردید.... آیا نمی‌بینید که مرزهای شما را [[تصرف]] کردند و [[شهرها]] را گشودند و دستاوردهای شما را [[غارت]] کردند و در میان شهرهای شما [[آتش]] جنگ را بر افروختند»<ref>{{متن حدیث|وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ... أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى}}؛ نهج البلاغه، نامه ۶۲.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 180-181.</ref>


==== پیامدهای [[فرهنگی]] و اجتماعی ====
==== پیامدهای [[فرهنگی]] و اجتماعی ====
خط ۱۶۰: خط ۱۳۵:
=== پیامدهای فردی ===
=== پیامدهای فردی ===
==== [[کیفر]] [[قضایی]] ====
==== [[کیفر]] [[قضایی]] ====
از جمله مهمترین بازدارنده‌ها و کنترل کننده‌های رفتارهای غیرقانونی [[شهروندان]]، برخوردهای مناسب و به‌موقع [[دستگاه قضایی]] [[جامعه]] است. هر فردی که در سامانه [[اداری]]، تصمیم به عمل خلاف [[قانون]] بگیرد، می‌باید [[منتظر]] پیامد آن نیز باشد. برخی از این [[رفتارها]] در قالب [[تخلف]] اداری جای می‌گیرد که در همان سامانه اداری، تذکرات، جبران خسارات و تنبیهات متناسب در نظر گرفته خواهد شد. برخی دیگر از [[رفتار]] خلاف نیز به مراکز قضایی ارجاع داده می‌شود و در آنجا مورد بررسی و پیگیری قرار می‌گیرد. پیدایش [[سوء]] سابقه، پرداخت غرامت [[مالی]]، طردشدگی [[اجتماعی]]، [[حبس]] و حتی [[مجازات]] [[مرگ]] از جمله پیامدهای سنگین [[دادرسی]] قضایی است که می‌تواند دامن‌گیر [[مفسد]] اداری شود؛ به عنوان نمونه، می‌‌توان به مجازات یک نیروی اطلاعاتی متخلف در دوران [[حکومت امام علی]]{{ع}} اشاره کرد که آن حضرت در این باره به [[حاکم اهواز]] چنین نوشتند: «هنگامی که نامه‌ام را خواندی، [[ابن هرمه]] را از [[بازار]] برکنار کن و او را به خاطر ([[حقوق]]) [[مردم]] از کار، باز دار و سپس [[زندانی]] نما و خبر آن را [[اعلان]] عمومی کن و به کارگزارانت بنویس و نظرم را به آنان [[ابلاغ]] نما. درباره ابن هرمه، [[غفلت]] یا کوتاهی نکنی که نزد [[خداوند]]، هلاک شوی و من هم به بدترین شیوه برکنارت خواهم کرد که از این کار، تو را به [[خدا]] پناه می‌دهم. هنگامی که [[جمعه]] شد، او را از [[زندان]] بیرون آر و ۳۵ تازیانه بر او بزن و در بازارها بچرخان. اگر کسی از او [[شکایت]] کرد و [[شاهد]] آورد، او را به همراه شاهدش [[سوگند]] ده و از درآمد ابن هرمه،‌طلبی را که شاهد آورده است به او بپرداز. [[فرمان]] ده تا او را با [[خواری]] و [[زشتی]] و فریاد کشیدن بر سرش به زندان ببرند؛ با طنابی پاهایش را ببند و وقت [[نماز]] او را بیرون آور. اگر کسی برایش غذا، [[آشامیدنی]]، [[لباس]] و زیراندازی آورد، مانع مشو. مگذار کسی بر او وارد شود تا به او چاره‌ای تلقین کند یا به [[آزادی]] امیدوارش سازد. اگر برایت روشن شد که کسی مطلبی را به او [[القا]] کرده است که به [[مسلمانی]] [[زبان]] می‌رساند، او را با تازیانه [[تأدیب]] نما و [[زندانی]] کن تا [[توبه]] نماید و دستور بده که شب‌ها [[زندانیان]] را برای هواخوری به حیاط [[زندان]] بیاورند؛ جز [[ابن هرمه]] را، مگر اینکه [[ترس]] از تلف شدنش داشته باشی که او را نیز شبها همراه با زندانیان به حیاط زندان بیاور. اگر در او [[طاقت]] و توان دیدی، پس از سی [[روز]]، ۳۵ تازیانه دیگر، افزون بر ۳۵ تازیانه قبلی بر او بزن. برای من گزارش کارَت را در [[بازار]] بنویس و اینکه چه کسی را پس از آن [[خائن]] برگزیدی. [[حقوق]] ابن هرمه خائن را هم قطع کن»<ref>{{متن حدیث|إِذَا قَرَأْتَ كِتَابِي فَنَحِ ابْنَ هَرْمَةَ عَنِ السُّوقِ وَ أَوْقِفْهُ لِلنَّاسِ وَ اسْجُنْهُ وَ نَادِ عَلَيْهِ وَ اكْتُبْ إِلَى أَهْلِ عَمَلِكَ تُعْلِمُهُمْ رَأْيِي فِيهِ وَ لَا تَأْخُذْكَ فِيهِ غَفْلَةٌ وَ لَا تَفْرِيطٌ فَتَهْلِكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَعْزِلُكَ أَخْبَثَ عُزْلَةٍ وَ أُعِيذُكَ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ فَأَخْرِجْهُ مِنَ السِّجْنِ وَ اضْرِبْهُ خَمْسَةً وَ ثَلَاثِينَ سَوْطاً وَ طُفْ بِهِ إِلَى الْأَسْوَاقِ فَمَنْ أَتَى عَلَيْهِ بِشَاهِدٍ فَحَلِّفْهُ مَعَ شَاهَدِهِ وَ ادْفَعْ إِلَيْهِ مِنْ مَكْسَبِهِ مَا شُهِدَ بِهِ عَلَيْهِ وَ مُرْ بِهِ إِلَى السِّجْنِ مُهَانًا مَقْبُوحاً مَنْبُوحاً وَ احْزِمْ رِجْلَيْهِ بِحِزَامٍ وَ أَخْرِجْهُ وَقْتَ الصَّلَاةِ وَ لَا تَحُلْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَنْ يَأْتِيهِ بِمَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ أَوْ مَفْرَشٍ وَ لَا تَدَعْ أَحَداً يَدْخُلُ إِلَيْهِ مِمَّنْ يُلَقِّنُهُ اللَّدَدَ وَ يُرَجِّيهِ الْخُلُوصَ فَإِنْ صَحَّ عِنْدَكَ أَنَّ أَحَداً لَقَّنَهُ مَا يَضُرُّ بِهِ مُسْلِماً فَاضْرِبْهُ بِالدِّرَّةِ فَاحْبِسْهُ حَتَّى يَتُوبَ وَ مُرْ بِإِخْرَاجِ أَهْلِ السِّجْنِ فِي اللَّيْلِ إِلَى صَحْنِ السِّجْنِ لِيَتَفَرَّجُوا غَيْرَ ابْنِ هَرْمَةَ إِلَّا أَنْ تَخَافَ مَوْتَهُ فَتُخْرِجَهُ مَعَ أَهْلِ السِّجْنِ إِلَى الصَّحْنِ فَإِنْ رَأَيْتَ بِهِ طَاقَةً أَوِ اسْتِطَاعَةً فَاضْرِبْهُ بَعْدَ ثَلَاثِينَ يَوْماً خَمْسَةً وَ ثَلَاثِينَ سَوْطاً بَعْدَ الْخَمْسَةِ وَ الثَّلَاثِينَ الْأُولَى وَ اكْتُبْ إِلَيَّ بِمَا فَعَلْتَ فِي السُّوقِ وَ مَنِ اخْتَرْتَ بَعْدَ الْخَائِنِ وَ اقْطَعْ عَنِ الْخَائِنِ رِزْقَهُ}}؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۲، ص۵۳۲.</ref>.
از جمله مهمترین بازدارنده‌ها و کنترل کننده‌های رفتارهای غیرقانونی [[شهروندان]]، برخوردهای مناسب و به‌موقع [[دستگاه قضایی]] [[جامعه]] است. هر فردی که در سامانه [[اداری]]، تصمیم به عمل خلاف [[قانون]] بگیرد، می‌باید [[منتظر]] پیامد آن نیز باشد. برخی از این [[رفتارها]] در قالب [[تخلف]] اداری جای می‌گیرد که در همان سامانه اداری، تذکرات، جبران خسارات و تنبیهات متناسب در نظر گرفته خواهد شد. برخی دیگر از [[رفتار]] خلاف نیز به مراکز قضایی ارجاع داده می‌شود و در آنجا مورد بررسی و پیگیری قرار می‌گیرد. پیدایش [[سوء]] سابقه، پرداخت غرامت [[مالی]]، طردشدگی [[اجتماعی]]، [[حبس]] و حتی [[مجازات]] [[مرگ]] از جمله پیامدهای سنگین [[دادرسی]] قضایی است که می‌تواند دامن‌گیر [[مفسد]] اداری شود<ref> به عنوان نمونه، می‌‌توان به مجازات یک نیروی اطلاعاتی متخلف در دوران [[حکومت امام علی]]{{ع}} اشاره کرد که آن حضرت در این باره به [[حاکم اهواز]] چنین نوشتند: {{متن حدیث|إِذَا قَرَأْتَ كِتَابِي فَنَحِ ابْنَ هَرْمَةَ عَنِ السُّوقِ وَ أَوْقِفْهُ لِلنَّاسِ وَ اسْجُنْهُ وَ نَادِ عَلَيْهِ وَ اكْتُبْ إِلَى أَهْلِ عَمَلِكَ تُعْلِمُهُمْ رَأْيِي فِيهِ وَ لَا تَأْخُذْكَ فِيهِ غَفْلَةٌ وَ لَا تَفْرِيطٌ فَتَهْلِكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَعْزِلُكَ أَخْبَثَ عُزْلَةٍ وَ أُعِيذُكَ بِاللَّهِ مِنْ ذَلِكَ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْجُمُعَةِ فَأَخْرِجْهُ مِنَ السِّجْنِ وَ اضْرِبْهُ خَمْسَةً وَ ثَلَاثِينَ سَوْطاً وَ طُفْ بِهِ إِلَى الْأَسْوَاقِ فَمَنْ أَتَى عَلَيْهِ بِشَاهِدٍ فَحَلِّفْهُ مَعَ شَاهَدِهِ وَ ادْفَعْ إِلَيْهِ مِنْ مَكْسَبِهِ مَا شُهِدَ بِهِ عَلَيْهِ وَ مُرْ بِهِ إِلَى السِّجْنِ مُهَانًا مَقْبُوحاً مَنْبُوحاً وَ احْزِمْ رِجْلَيْهِ بِحِزَامٍ وَ أَخْرِجْهُ وَقْتَ الصَّلَاةِ وَ لَا تَحُلْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَنْ يَأْتِيهِ بِمَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ أَوْ مَفْرَشٍ وَ لَا تَدَعْ أَحَداً يَدْخُلُ إِلَيْهِ مِمَّنْ يُلَقِّنُهُ اللَّدَدَ وَ يُرَجِّيهِ الْخُلُوصَ فَإِنْ صَحَّ عِنْدَكَ أَنَّ أَحَداً لَقَّنَهُ مَا يَضُرُّ بِهِ مُسْلِماً فَاضْرِبْهُ بِالدِّرَّةِ فَاحْبِسْهُ حَتَّى يَتُوبَ وَ مُرْ بِإِخْرَاجِ أَهْلِ السِّجْنِ فِي اللَّيْلِ إِلَى صَحْنِ السِّجْنِ لِيَتَفَرَّجُوا غَيْرَ ابْنِ هَرْمَةَ إِلَّا أَنْ تَخَافَ مَوْتَهُ فَتُخْرِجَهُ مَعَ أَهْلِ السِّجْنِ إِلَى الصَّحْنِ فَإِنْ رَأَيْتَ بِهِ طَاقَةً أَوِ اسْتِطَاعَةً فَاضْرِبْهُ بَعْدَ ثَلَاثِينَ يَوْماً خَمْسَةً وَ ثَلَاثِينَ سَوْطاً بَعْدَ الْخَمْسَةِ وَ الثَّلَاثِينَ الْأُولَى وَ اكْتُبْ إِلَيَّ بِمَا فَعَلْتَ فِي السُّوقِ وَ مَنِ اخْتَرْتَ بَعْدَ الْخَائِنِ وَ اقْطَعْ عَنِ الْخَائِنِ رِزْقَهُ}}؛ «هنگامی که نامه‌ام را خواندی، [[ابن هرمه]] را از [[بازار]] برکنار کن و او را به خاطر ([[حقوق]]) [[مردم]] از کار، باز دار و سپس [[زندانی]] نما و خبر آن را [[اعلان]] عمومی کن و به کارگزارانت بنویس و نظرم را به آنان [[ابلاغ]] نما. درباره ابن هرمه، [[غفلت]] یا کوتاهی نکنی که نزد [[خداوند]]، هلاک شوی و من هم به بدترین شیوه برکنارت خواهم کرد که از این کار، تو را به [[خدا]] پناه می‌دهم. هنگامی که [[جمعه]] شد، او را از [[زندان]] بیرون آر و ۳۵ تازیانه بر او بزن و در بازارها بچرخان. اگر کسی از او [[شکایت]] کرد و [[شاهد]] آورد، او را به همراه شاهدش [[سوگند]] ده و از درآمد ابن هرمه،‌ طلبی را که شاهد آورده است به او بپرداز. [[فرمان]] ده تا او را با [[خواری]] و [[زشتی]] و فریاد کشیدن بر سرش به زندان ببرند؛ با طنابی پاهایش را ببند و وقت [[نماز]] او را بیرون آور. اگر کسی برایش غذا، [[آشامیدنی]]، [[لباس]] و زیراندازی آورد، مانع مشو. مگذار کسی بر او وارد شود تا به او چاره‌ای تلقین کند یا به [[آزادی]] امیدوارش سازد. اگر برایت روشن شد که کسی مطلبی را به او [[القا]] کرده است که به [[مسلمانی]] [[زبان]] می‌رساند، او را با تازیانه [[تأدیب]] نما و [[زندانی]] کن تا [[توبه]] نماید و دستور بده که شب‌ها [[زندانیان]] را برای هواخوری به حیاط [[زندان]] بیاورند؛ جز [[ابن هرمه]] را، مگر اینکه [[ترس]] از تلف شدنش داشته باشی که او را نیز شبها همراه با زندانیان به حیاط زندان بیاور. اگر در او [[طاقت]] و توان دیدی، پس از سی [[روز]]، ۳۵ تازیانه دیگر، افزون بر ۳۵ تازیانه قبلی بر او بزن. برای من گزارش کارَت را در [[بازار]] بنویس و اینکه چه کسی را پس از آن [[خائن]] برگزیدی. [[حقوق]] ابن هرمه خائن را هم قطع کن»؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۲، ص۵۳۲.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 181-183.</ref>
 
نمونه‌های دیگری از انواع [[مجازات]] [[قضایی]] در نامه‌های ۲۶، ۴۳،۷۱، ۵۳ [[نهج البلاغه]] و نیز در کتاب [[دعائم الاسلام]]، ج۱، ص۳۹۶ و کتاب [[بحارالانوار]]، ج۴۱، ص۱۱۹، قابل ملاحظه است<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 181-183.</ref>.


==== عقوبت اخروی ====
==== عقوبت اخروی ====
در [[جامعه]] و [[دولت اسلامی]]، فساد اداری به منزله گذار از [[اخلاق]]، [[تعدی]] از [[حدود شرعی]]، ضایع نمودن [[حق الناس]] و جلوگیری از تحقق حکومت عدل الهی است که [[خداوند متعال]] [[پیامبران]] خود را یکی پس از دیگری به منظور استقرار آن [[مبعوث]] نموده است، بنابراین، می‌‌توان [[انتظار]] داشت که به دلیل حساسیت و ذو ابعاد بودن این مسئله، پیامدهای [[اخروی]] آن نیز بسی گسترده و سنگین باشد. علی{{ع}} از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال فرمود: «ای [[رسول خدا]]{{صل}} پدر و مادرم به فدای شما، جایگاه پیشوای [[ستمگر]] متجاوزی که برای مردمش [[اصلاح]] نمی‌کند و [[دستور خداوند]] را در میان آنها به [[اجرا]] در نمی‌آورد، چیست؟<ref>{{متن حدیث|يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ مَا مَنْزِلَةُ إِمَامٍ جَائِرٍ مُعْتَدٍ لَمْ يَصْلُحْ لِرَعِيَّتِهِ وَ لَمْ يَقُمْ فِيهِمْ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى}}.</ref> حضرت پاسخ دادند: «او چهارمین از چهار تنی است که شدیدترین [[عذاب]] را در میان [[مردم]] در [[روز قیامت]] خواهند داشت: [[ابلیس]]، [[فرعون]]، [[قاتل]] نفس و چهارمین آنها [[حاکم ظالم]] است»<ref>{{متن حدیث|قَالَ هُوَ رَابِعُ أَرْبَعَةٍ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ عَذَاباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِبْلِيسَ وَ فِرْعَوْنَ وَ قَاتِلِ النَّفْسِ وَ رَابِعُهُمْ سُلْطَانٌ جَائِرٌ}}، ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۸۷.</ref>؛ پرورده [[رسول]]{{صل}} نیز در [[نامه]] به یکی از [[فرمانداران]] خود، سنگینی [[محاسبه]] و [[عذاب اخروی]] ناشی از [[خیانت]] را در [[مسئولیت اداری]] چنین یادآور می‌شوند: «بعد از [[درود]] [[خداوند]]، درباره تو به من جریانی گزارش شده است که اگر انجام داده باشی، پروردگارت را به [[خشم]] آورده‌ای؛ [[امامت]] را [[عصیان]] کرده‌ای و [[امانت]] ([[فرمانداری]]) خود را به [[رسوایی]] کشیده‌ای به من خبر رسیده است که تو زمین‎های آباد را ویران کرده‌ای و آنچه توانسته‌ای تصاحب نموده‌ای و از [[بیت المال]] که زیر دستت بوده است به خیانت خورده‌ای. فوراً حساب خویش را برایم بفرست و بدان که حساب خداوند از حساب مردم سخت‌تر است<ref>{{متن حدیث|أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَلَغَنِي عَنْكَ أَمْرٌ إِنْ كُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ رَبَّكَ وَ عَصَيْتَ إِمَامَكَ وَ أَخْزَيْتَ أَمَانَتَكَ بَلَغَنِي أَنَّكَ جَرَّدْتَ الْأَرْضَ فَأَخَذْتَ مَا تَحْتَ قَدَمَيْكَ وَ أَكَلْتَ مَا تَحْتَ يَدَيْكَ فَارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ حِسَابَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ حِسَابِ النَّاسِ وَ السَّلَامُ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۴۰.</ref>.
در [[جامعه]] و [[دولت اسلامی]]، فساد اداری به منزله گذار از [[اخلاق]]، [[تعدی]] از [[حدود شرعی]]، ضایع نمودن [[حق الناس]] و جلوگیری از تحقق حکومت عدل الهی است که [[خداوند متعال]] [[پیامبران]] خود را یکی پس از دیگری به منظور استقرار آن [[مبعوث]] نموده است، بنابراین، می‌‌توان [[انتظار]] داشت که به دلیل حساسیت و ذوابعاد بودن این مسئله، پیامدهای [[اخروی]] آن نیز بسی گسترده و سنگین باشد. علی{{ع}} از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال فرمود: «ای [[رسول خدا]]{{صل}} پدر و مادرم به فدای شما، جایگاه پیشوای [[ستمگر]] متجاوزی که برای مردمش [[اصلاح]] نمی‌کند و [[دستور خداوند]] را در میان آنها به [[اجرا]] در نمی‌آورد، چیست؟<ref>{{متن حدیث|يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي وَ مَا مَنْزِلَةُ إِمَامٍ جَائِرٍ مُعْتَدٍ لَمْ يَصْلُحْ لِرَعِيَّتِهِ وَ لَمْ يَقُمْ فِيهِمْ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى}}.</ref> حضرت پاسخ دادند: «او چهارمین از چهار تنی است که شدیدترین [[عذاب]] را در میان [[مردم]] در [[روز قیامت]] خواهند داشت: [[ابلیس]]، [[فرعون]]، [[قاتل]] نفس و چهارمین آنها [[حاکم ظالم]] است»<ref>{{متن حدیث|قَالَ هُوَ رَابِعُ أَرْبَعَةٍ مِنْ أَشَدِّ النَّاسِ عَذَاباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِبْلِيسَ وَ فِرْعَوْنَ وَ قَاتِلِ النَّفْسِ وَ رَابِعُهُمْ سُلْطَانٌ جَائِرٌ}}، ابن بابویه، محمد بن علی، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۲۸۷.</ref>.<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 183.</ref>
 
قریب به چنین مضمونی را در نامه‌های ۲۶ و ۵۳ آن حضرت در [[نهج البلاغه]] می‌‌توان ملاحظه کرد<ref>[[مهدی اکبرنژاد|اکبرنژاد]]، [[مینا یعقوبی|یعقوبی]]، [[فرزاد غلامی|غلامی]]، [[بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث (مقاله)|مقاله «بررسی فساد اداری از دیدگاه قرآن و احادیث»]]، [[مدیریت اسلامی (نشریه)|فصلنامه مدیریت اسلامی]]، ص 183.</ref>.


==مقابله با مفاسد اداری==
== مقابله با مفاسد اداری ==
{{اصلی|مبارزه با فساد اداری}}
{{اصلی|مبارزه با فساد اداری}}
مبارزه با فساد دارای ابعاد و راهکارهای محتلفی است. یکی از راهکارهای اساسی در جلوگیری از بروز فساد در نظام اداری، توجه به راه‌حل‌هایی است که [[اسلام]] در این زمینه ارائه کرده است. راهکارهای [[استنباط]] شده از منابع اسلامی برای مبارزه با فساد را می‌توان در دو بخش دسته‌بندی نمود:
مبارزه با فساد دارای ابعاد و راهکارهای محتلفی است. یکی از راهکارهای اساسی در جلوگیری از بروز فساد در نظام اداری، توجه به راه‌حل‌هایی است که [[اسلام]] در این زمینه ارائه کرده است. راهکارهای [[استنباط]] شده از منابع اسلامی برای مبارزه با فساد را می‌توان در دو بخش دسته‌بندی نمود:
۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش