بنی مران بن جعفی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۶: خط ۲۶:
همین مصلحت‌اندیشی‌ها و توجه به [[منافع مادی]] باعث شده بود تا زحر بن قیس از کسانی باشد که موضوع [[صلح با معاویه]] را به شدت دنبال کند و به برقراری این [[صلح]] تأکید بورزد<ref>ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۴۸؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۰۷.</ref>. علاوه بر [[زحر بن قیس]]، [[هبیرة بن نعمان]]<ref>ابن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، ج‌۶، ص۴۴۶.</ref>، [[شریح بن یزید بن مره]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۶.</ref> و [[عمرو بن خلیفه]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۶.</ref> از دیگر نام‌آوران بنی مرّان در [[نبرد صفین]] به شمار آمده‌اند. با این حال، گزارشاتی هم در دست است که از اعتزال برخی دیگر از آنان مانند [[سلامة بن ثمامة بن شراحیل]] از حضرت و سکونت در [[رقّه]] خبر می‌دهد<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۵. ابن حجر به نقل از ابن کلبی آورده که او و عده‌ای از مردم از جنگ [صفین] که آن را فتنه می‌خواندند، از امیرالمؤمنین{{ع}} کناره گرفت و در رقّه ساکن شدند. علی{{ع}} هدایایی برای آنها فرستاد و فرمود: «شما را از گرفتن حقتان از غنایم جنگی منع‌تان نمی‌کنم،؛ چراکه مسلمانید؛ گرچه ما را یاری ندادید». (ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۱۱۶) برخی دیگر از منابع هم، ضمن نقل گزارشی متفاوت، از این فرد با نام سلمان بن ثمامة بن شراحیل یاد کردند و از حضور و همراهی او با امام علی{{ع}} در جنگ صفین خبر داده، آورده‌اند که وی پس از جنگ، در رقّه ساکن شده است. (ابونعیم اصفهانی، معرفة الصحابه، ج۲، ص۴۶۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۶۳ به نقل از ابن منده؛ مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳۲، ص۲۱۸.)</ref>. ضمن این که از هبیرة بن نعمان، در شمار اشراف و [[امراء]] [[امام علی]]{{ع}} و از [[کارگزاران]] ایشان در [[مدائن]] نام برده‌اند<ref>ابن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، ج‌۶، ص۴۴۶.</ref>. [[ازدواج]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}}<ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۱۲۹.</ref> و به [[نقلی]] [[امام حسین]]{{ع}}<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۶.</ref> با [[عائشه]] دختر [[مثلم بن قیس بن معاویة بن سیحان]] از دیگر حوادث مرتبط با بنی مرّان در دوران [[حکومت]] [[مولی الموحدین]]{{ع}} یاد شده است.
همین مصلحت‌اندیشی‌ها و توجه به [[منافع مادی]] باعث شده بود تا زحر بن قیس از کسانی باشد که موضوع [[صلح با معاویه]] را به شدت دنبال کند و به برقراری این [[صلح]] تأکید بورزد<ref>ابن قتیبه دینوری، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۴۸؛ ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۴، ص۲۰۷.</ref>. علاوه بر [[زحر بن قیس]]، [[هبیرة بن نعمان]]<ref>ابن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، ج‌۶، ص۴۴۶.</ref>، [[شریح بن یزید بن مره]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۶.</ref> و [[عمرو بن خلیفه]]<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۰۶.</ref> از دیگر نام‌آوران بنی مرّان در [[نبرد صفین]] به شمار آمده‌اند. با این حال، گزارشاتی هم در دست است که از اعتزال برخی دیگر از آنان مانند [[سلامة بن ثمامة بن شراحیل]] از حضرت و سکونت در [[رقّه]] خبر می‌دهد<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۵. ابن حجر به نقل از ابن کلبی آورده که او و عده‌ای از مردم از جنگ [صفین] که آن را فتنه می‌خواندند، از امیرالمؤمنین{{ع}} کناره گرفت و در رقّه ساکن شدند. علی{{ع}} هدایایی برای آنها فرستاد و فرمود: «شما را از گرفتن حقتان از غنایم جنگی منع‌تان نمی‌کنم،؛ چراکه مسلمانید؛ گرچه ما را یاری ندادید». (ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۱۱۶) برخی دیگر از منابع هم، ضمن نقل گزارشی متفاوت، از این فرد با نام سلمان بن ثمامة بن شراحیل یاد کردند و از حضور و همراهی او با امام علی{{ع}} در جنگ صفین خبر داده، آورده‌اند که وی پس از جنگ، در رقّه ساکن شده است. (ابونعیم اصفهانی، معرفة الصحابه، ج۲، ص۴۶۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۲، ص۲۶۳ به نقل از ابن منده؛ مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳۲، ص۲۱۸.)</ref>. ضمن این که از هبیرة بن نعمان، در شمار اشراف و [[امراء]] [[امام علی]]{{ع}} و از [[کارگزاران]] ایشان در [[مدائن]] نام برده‌اند<ref>ابن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، ج‌۶، ص۴۴۶.</ref>. [[ازدواج]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}}<ref>ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۱، ص۱۲۹.</ref> و به [[نقلی]] [[امام حسین]]{{ع}}<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۶.</ref> با [[عائشه]] دختر [[مثلم بن قیس بن معاویة بن سیحان]] از دیگر حوادث مرتبط با بنی مرّان در دوران [[حکومت]] [[مولی الموحدین]]{{ع}} یاد شده است.
[[پس از شهادت علی]]{{ع}} و در دوران [[حکومت امام حسن]]{{ع}} هم، از معدود مواردی که نامی از این [[قوم]] در گزارشات [[تاریخی]] به ثبت رسیده است می‌توان به ارسال نامه‌ای از [[امام حسن]]{{ع}} به [[زحر بن قیس]] اشاره کرد. در این [[نامه]]، حضرت از او خواستند تا ضمن [[اعلان]] موقعیت خود، خود و همراهانش با [[امام]]{{ع}} [[بیعت]] کنند<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۴۸۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
[[پس از شهادت علی]]{{ع}} و در دوران [[حکومت امام حسن]]{{ع}} هم، از معدود مواردی که نامی از این [[قوم]] در گزارشات [[تاریخی]] به ثبت رسیده است می‌توان به ارسال نامه‌ای از [[امام حسن]]{{ع}} به [[زحر بن قیس]] اشاره کرد. در این [[نامه]]، حضرت از او خواستند تا ضمن [[اعلان]] موقعیت خود، خود و همراهانش با [[امام]]{{ع}} [[بیعت]] کنند<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۴۸۸؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۳.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>
==بنی مرّان و تعامل با [[خلفای اموی]]==
دوره [[امویان]]، دوره حضور بیش از پیش [[جعفی‌ها]] و [[طوایف]] آن در مسائل [[سیاسی]] و نظامی است. عرب‌گرایی [[بنی امیه]] و برپا داشتن [[جنگ]] قبیله‌ای میان [[عرب]] و [[غیر عرب]]، تفاخرات قومی و [[جاه‌طلبی]]، موجب می‌شد که رؤسای [[قبایل]] و نام‌آوران و جنگاوران عرب برای کسب [[منافع مادی]] و [[اجتماعی]] بیشتر، جذب آنها شوند. یکی از برجسته‌ترین زمینه‌های [[همکاری]] اشراف و رؤسای [[جعفی]] و طوایف آن با بنی امیه را می‌توان در همکاری با آنان در [[اداره ولایات]] و امور نظامی جست. [[جهم بن زحر]]، سرشناس‌ترین دست‌پرورده امویان از میان [[بنی جعفی]] و بنی مرّان بود. جهم از [[کارگزاران]] [[آل]] مُهلَّب بود که همزمان با امارت این [[خاندان]] در [[عراق]] و [[ایران]] وارد عرصه [[اداری]] و نظامی شد و مسئولیت‌های مهمی از جانب [[آل مهلب]] به وی واگذار شد<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ج۳، ص۴۱۴.</ref> که آخرین آن [[فرمانروایی]] [[گرگان]] بود. جهم، چنان روش جبارانه و [[سختی]] را بر [[مردم]] [[تحمیل]] کرد که اهالی گرگان او را از [[ولایت]] خود بیرون راندند<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱۳، ص۲۵۱-۲۵۴.</ref>. وی پس از [[اخراج]] از این [[شهر]]، به [[خراسان]] رفت و به قتیبة بن مسلم باهلیّ پیوست. ولی چون قتیبه، مغضوب [[خلیفه]] و [[اعراب]] شد، در کشتن او و ربودن دارایی‌هایش همکاری کرد<ref>بلاذری، فتوح البلدان، ج۳، ص۴۰۹-۴۱۰؛ نرشخی، تاریخ بخارا، ص۱۶۶.</ref>. پس از کشته شدن قتیبه به دست [[جهم بن زحر]]، وی مدتی عهده‌دار امارت [[خراسان]] گردید<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۸.</ref>. گویا او مدتی بعد، به گرکان بازگشت و بار دیگر، امارت آنجا را برعهده گرفت. سرانجام در حالی که جهم بر مصدر [[فرمانروایی]] [[گرگان]] تکیه زده بود؛ به خاطر خودسری و [[سختگیری]] بر [[مردم]] دستگیر و [[زندانی]] شد<ref>ابن خلدون، العبر، ترجمه، ج۲، ص۱۲۵.</ref> و بر اثر [[شکنجه]] در [[سال ۹۸ هجری]] درگذشت<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۵، ص۲۸۱.</ref>.<ref>ر.ک: مریم سعیدیان جزی، «قبیله جُعفی و نقش آن در تاریخ اسلام تا پایان خلافت امویان»، فصلنامه علمی - پژوهشی پژوهش نامۀ تاریخ اسلام، ص۱۳-۱۴.</ref> علاوه بر [[زحر بن قیس]]، [[عبدالرحمن بن سبره جعفی]]، [[والی]] [[اصفهان]] در [[زمان]] [[حجاج بن یوسف ثقفی]]<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۱۰؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج۱۱، ص۳۴۱.</ref> و [[محمد بن عبدالرحمن]] - [[امیر]] مسالح [[ری]] -<ref>ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج‌۱، ص۳۰۹.</ref> از دیگر بزرگان این [[طایفه]] بودند که در کسوت [[کارگزار]]، به [[دولت اموی]] [[خدمت‌رسانی]] کردند.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، مکاتبه اختصاصی با [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۰۳۰

ویرایش