{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام رضا| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اشجع بن عمرو سلمی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب امام صادق| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اشجع بن عمرو سلمی در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط = }}
== آشنایی اجمالی ==
[[ابوالولید]] یا [[ابوعمرو اشجع بن عمرو سلمی]] در یمامه به [[دنیا]] آمد و در همان جا [[رشد]] و نمو یافت. پس از [[مرگ]] پدر، همراه مادر به [[بصره]] رفت و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی به [[بغداد]] منتقل شد و در آنجا اقامت گزید. او که به [[شعر]] و [[شاعری]] علاقه وافری داشت، پس از مدتی از جمله [[شاعران]] زبردست گردید. به [[خاندان]] [[برامکه]] به خصوص [[جعفر بن یحیی]] پیوست و با قصیدههای بسیار آنان را [[مدح]] کرد و ده هزار درهم جایزه گرفت<ref> الاغانی ۱۸/۲۱۳ تاریخ بغداد ۷/۴۵ الشعر والشعراء ۶۰۹ و ۶۱۰.</ref> و سپس در [[رقّه]] به دربار [[هارون]] پیوست و او را مدح نمود و صد هزار درهم نیز از او جایزه گرفت.<ref>تاریخ بغداد ۷/۴۵ طبقات الشعراء (ابن معتز) ۲۵۰ و۲۵۱.</ref>
== مقدمه ==
اشجع از جمله [[مداحان]] بزرگ بود و بیشتر [[خلفا]] و بزرگان بغداد را مدح کرد.<ref>تاریخ التراث العربی ۲/۴/۶۸.</ref> برخی هم گفتهاند که او بر [[امام صادق]]{{ع}} وارد شد و آن حضرت را مدح کرد و [[امام]] مبلغ چهارصد درهم به او [[هدیه]] فرمود. همچنین [[امام رضا]]{{ع}} را مدح کرد.<ref>اعیان الشیعه ۳/۴۴۷.</ref> از این جهت [[ابن شهرآشوب]] نامش را از جمله شعرای [[اهل بیت]]{{ع}}آورده است<ref>معالم العلماء ۱۵۳.</ref> و [[صاحب اعیان الشیعه]] گفته که مدح امام صادق و [[امام رضا]]{{عم}}، آن هم در شرایط سخت آن [[روزگار]]، دلیل بر [[تشیّع]] او میباشد.<ref>اعیان الشیعه ۳/۴۴۷.</ref> از جمله آثار او، دویست ورقه شعر است که بر جای مانده است.<ref>الفهرست (الندیم) ۴/۱۸۴.</ref> او سرانجام در حدود ۱۹۵ هـ درگذشت<ref>الاعلام ۱/۳۳۱.</ref>.<ref> [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]]، ج۱ ص۱۹۰.</ref>
«سلمی» نسبت [[قبیله]] مشهور [[عرب]]، [[سلیم بن منصور بن عکرمة بن حصفة بن قیس عیلان بن مضر]] است که در سرزمینهای مختلف پراکنده شدند<ref>الأنساب، سمعانی، ج۳، ص۲۷۸؛ اللباب فی تهذیب الأنساب، ج۲، ص۱۲۸-۱۲۹.</ref>. [[اشجع]] از [[اولاد]] [[شرید بن مطرود]] بوده که پدرش، [[عمرو]]، با زنی از [[یمامه]] [[ازدواج]] کرد و در همان [[شهر]]، اشجع متولد شد و در همانجا [[رشد]] کرد. با [[مرگ]] پدرش در یمامه، به همراه [[مادر]] برای دریافت [[میراث]] پدری به [[بصره]] رفته و در آنجا اموالی داشت، در آن شهر نیز مادر خود را از دست داد. اشجع در بصره [[علم]] آموخت و رشد کرد<ref>الأغانی، ج۱۸، ص۳۹۷؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۹، ص۱۰۵؛ الأعلام، ج۱، ص۳۳۱.</ref>. وی [[شعر]] را از بشار فرا گرفت و او را [[تعظیم]] میکرد<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۸۲؛ أعیان الشیعة، ج۳، ص۴۴۷.</ref>. حاصل اینکه از شعرای معروف و مشهور قیس گردید که تا آن [[زمان]] شعر در میان دو [[قبیله ربیعه]] و [[یمن]] بود و قیس شعرای معدودی داشت. او در طبقه شاعرانی چون ابونواس، ابو العتاهیة و بشار قرار گرفت<ref>کتاب الأوراق، ج۱، ص۷۴.</ref>.
اشجع دو [[برادر]] با نام احمد و [[حریث]] (یزید) داشت که احمد نیز از شاعران بوده ولی جزو شاعران درباری نبود و علاقهای به این امر از خود نشان نمیداد<ref>الأغانی، ج۱۸، ص۳۹۷، ۴۱۴؛ أعیان الشیعة، ج۳، ص۴۵۳.</ref>. اشجع ابتدا در [[حضور مهدی]] همراه شاعران برجستهای چون بشار و ابوالعتاهیه حضور یافته و شعری سروده است<ref>المنتظم، ج۱۰، ص۲۳۹.</ref>. اما در مورد راه رسیدن وی به دربار [[هارون الرشید]] سخنان بسیاری راندهاند. برخی متصل شدن وی به برامکه و مختص شدن به [[جعفر بن یحیی]] و سرودن اشعار بسیاری در [[مدح]] ایشان در [[سفر]] و حضر را علت اصلی دانسته، چنان که با او در خروج از [[دمشق]] حاضر شد و حتی هنگامی که هارون به وی [[ولایت خراسان]] را داد با جعفر همراه بود، جعفر نیز او را به هاورن وصل نمود<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۸۶۶؛ أعیان الشیعة، ج۳، ص۴۵۲.</ref>، ولی به سبب عدم [[زیبایی چهره]] نتوانست توجه [[هارون]] را در بین سایر [[شاعران]] جلب نماید<ref>طبقات الشعراء المحدثین، ج۱، ص۲۵۰.</ref>. با از بین رفتن [[برمکیان]] از طریق [[فضل بن ربیع]] به دربار راه یافت و توصیفاتی که فضل از او نزد [[رشید]] نمود باعث حضور وی در دربار گردید<ref>کتاب الوافی بالوفیات، ج۹، ص۱۵۷؛ أعیان الشیعة، ج۳، ص۴۴۹.</ref>. وی همراه [[خلیفه عباسی]] در غزای [[روم]] حاضر بود<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۸۶۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۹، ص۱۰۶.</ref> و در [[رقه]] پس از بازگشت [[خلیفه]] از [[جنگ]] در میان شعرا، شعری برای خلیفه سرود که صد هزار (ده هزار) [[درهم]] از خلیفه دریافت کرد<ref>کتاب الأوراق، ج۱، ص۷۶؛ تاریخ بغداد، ج۷، ص۴۸.</ref>.
وی علاوه بر مدح خلفا و ائمه به مدح امین، [[مأمون]]، [[جعفر بن منصور]] و... پرداخت و به مناسبت از هر کدام صلههایی نیز دریافت کرد<ref>کتاب الأوراق، ج۱، ص۸۰-۸۲؛ الأغانی، ج۱۸، ص۴۰۸-۴۰۹؛ أعیان الشیعة، ج۳، ص۴۵۱.</ref>. به عنوان مثال [[جعفر بن یحیی]] هر [[جمعه]] در مدت اقامت نزد او صد [[دینار]] برای او قرار داده بود<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۹، ص۱۰۶.</ref>. در مورد [[اعتقادات]] وی، صولی صریحاً او را [[امامی مذهب]] دانسته<ref>کتاب الأوراق، ج۱، ص۷۴.</ref> و [[ابنشهر آشوب]] وی را در شمار شاعرانی چون [[حسان بن ثابت]] و [[مروان بن ابیحفصه]] قرار داده که به خاطر [[اهل بیت]] {{عم}} دچار مشکل شده و به [[سختی]] در افتادند<ref>معالم العلماء، ص۱۸۷؛ نقد الرجال، ج۱، ص۲۳۸؛ منتهی المقال، ج۲، ص۱۰۱.</ref>.
[[اشجع]] ملاقاتی با [[امام صادق]] {{ع}} داشته و آن [[حضرت]] را که از [[بیماری]] [[رنج]] میبرد در قالب شعری ستوده و چهارصد درهم به عنوان [[هدیه]] دریافت نموده است<ref>الأمالی، طوسی، ص۲۸۱-۲۸۲؛ تنبیه الخواطر، ج۲، ص۴۹۰.</ref>. از جمله شعرهای قابل توجه وی، بعد از [[شهادت امام رضا]] {{ع}} در وصف [[محل دفن]] آن حضرت، [[طوس]] است که با اینکه [[ابوالفرج]] در الأغانی از آن یاد نکرده اما در [[مقاتل]] الطالبیین این [[شعر]] را در وصف [[علی بن موسی]] {{ع}} دانسته که با انتشار آن و به نظر میرسد [[ترس]] [[اشجع]]، وی الفاظ آن را به نام [[هارون الرشید]] [[تغییر]] داده است<ref>مقاتل الطالبیین، ص۳۷۸؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۶۸۵؛ حیاة الإمام الرضا {{ع}}، ج۲، ص۳۷۸.</ref>. با این حال از اشجع در میان رجالیون با صفت [[ممدوح]]<ref>الوجیزة فی الرجال، ص۳۳.</ref>، و [[حسان]] یاد شده است و مامقانی با [[اطمینان]] در [[دوستدار اهل بیت]] {{عم}} بودن وی اما به دلیل اتصال به عباسیون و [[مدح]] آنها، ضعفش را [[قوی]] دانسته است<ref>تنقیح المقال، ج۱۱، ص۸۷.</ref>.
ابنندیم تعداد ابیات وی را حدود ۲۰۰ ورق میداند<ref>الفهرست، ابن ندیم، ص۱۸۴.</ref>. از [[زمان]] [[مرگ]] وی اطلاع دقیقی در دست نیست اما صفدی وی را متوفای حدود ۲۰۰ق دانسته<ref>کتاب الوافی بالوفیات، ج۹، ص۱۵۸؛ فوات الوفیات، ج۱، ص۲۲۵.</ref> که با قبول شعری که وی برای [[امام رضا]] {{ع}} سروده میتوان مرگ اشجع را بعد از [[سال ۲۰۳ ق]]، [[شهادت امام رضا]] {{ع}} دانست.<ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[اشجع بن عمرو سلمی - مقدسی (مقاله)|مقاله «اشجع بن عمرو سلمی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۲۵۹.</ref>
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده: 1100515.jpg|22px]] [[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[اشجع بن عمرو سلمی (مقاله)|مقاله «اشجع بن عمرو سلمی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']]
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگنامه مؤلفان اسلامی ج۱''']]
ابوالولید یا ابوعمرو اشجع بن عمرو سلمی در یمامه به دنیا آمد و در همان جا رشد و نمو یافت. پس از مرگ پدر، همراه مادر به بصره رفت و پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی به بغداد منتقل شد و در آنجا اقامت گزید. او که به شعر و شاعری علاقه وافری داشت، پس از مدتی از جمله شاعران زبردست گردید. به خاندانبرامکه به خصوص جعفر بن یحیی پیوست و با قصیدههای بسیار آنان را مدح کرد و ده هزار درهم جایزه گرفت[۱] و سپس در رقّه به دربار هارون پیوست و او را مدح نمود و صد هزار درهم نیز از او جایزه گرفت.[۲]
اشجع از جمله مداحان بزرگ بود و بیشتر خلفا و بزرگان بغداد را مدح کرد.[۳] برخی هم گفتهاند که او بر امام صادق(ع) وارد شد و آن حضرت را مدح کرد و امام مبلغ چهارصد درهم به او هدیه فرمود. همچنین امام رضا(ع) را مدح کرد.[۴] از این جهت ابن شهرآشوب نامش را از جمله شعرای اهل بیت(ع)آورده است[۵] و صاحب اعیان الشیعه گفته که مدح امام صادق و امام رضا(ع)، آن هم در شرایط سخت آن روزگار، دلیل بر تشیّع او میباشد.[۶] از جمله آثار او، دویست ورقه شعر است که بر جای مانده است.[۷] او سرانجام در حدود ۱۹۵ هـ درگذشت[۸].[۹]