بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
پس، تنها [[ذات مقدس]] و بیمثال [[پروردگار]] میتواند نهایت همه کمالجوییها و جمالطلبیها و [[عزت]] و [[رفعت]] و قدرت و عظمتجوییهای [[روح انسان]] باشد و تنها با اقبال [[دل]] به اوست که [[آدمی]] میتواند [[عطش]] بیپایان [[روح]] [[کمالجویی]] خود را آرام و [[بیقراری]] جانش را قرار بخشد. این [[حقیقت]] [[کلام الهی]] است که خود فرمود: {{متن قرآن|أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>. | پس، تنها [[ذات مقدس]] و بیمثال [[پروردگار]] میتواند نهایت همه کمالجوییها و جمالطلبیها و [[عزت]] و [[رفعت]] و قدرت و عظمتجوییهای [[روح انسان]] باشد و تنها با اقبال [[دل]] به اوست که [[آدمی]] میتواند [[عطش]] بیپایان [[روح]] [[کمالجویی]] خود را آرام و [[بیقراری]] جانش را قرار بخشد. این [[حقیقت]] [[کلام الهی]] است که خود فرمود: {{متن قرآن|أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>. | ||
بنابراین، دریافتیم که [[سعه وجودی انسان]] از [[پستترین]] مدارج وجود ([[طبیعت]] مادی) تا عالیترین درجه هستی ([[برترین]] مراتب تقرب به ذات مقدس [[حق تعالی]])، گسترده است و چنان عظمتی دارد که جز با تعبیر «خداگونگی» نمیتوان از آن یاد کرد؛ یعنی آن مرتبهای که [[انسان]] به تناسب [[معرفت]] و قابلیت خویش در پرتو [[فیض]] و [[عنایت خاص]] و [[تربیت الهی]]، همه قوای ظاهری و [[باطنی]] و استعدادهای ملکوتیاش به شکوفایی تمام و کمال رسیده و [[مظهر تام]] و کامل خیر، کمال، [[جمال]]، [[عزت]]، [[عظمت]] و [[قداست]] [[ملکوتی]] و [[الهی]] میگردد.<ref>[[عباس جوارشکیان| | بنابراین، دریافتیم که [[سعه وجودی انسان]] از [[پستترین]] مدارج وجود ([[طبیعت]] مادی) تا عالیترین درجه هستی ([[برترین]] مراتب تقرب به ذات مقدس [[حق تعالی]])، گسترده است و چنان عظمتی دارد که جز با تعبیر «خداگونگی» نمیتوان از آن یاد کرد؛ یعنی آن مرتبهای که [[انسان]] به تناسب [[معرفت]] و قابلیت خویش در پرتو [[فیض]] و [[عنایت خاص]] و [[تربیت الهی]]، همه قوای ظاهری و [[باطنی]] و استعدادهای ملکوتیاش به شکوفایی تمام و کمال رسیده و [[مظهر تام]] و کامل خیر، کمال، [[جمال]]، [[عزت]]، [[عظمت]] و [[قداست]] [[ملکوتی]] و [[الهی]] میگردد.<ref>[[عباس جوارشکیان|جوارشکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|امامت سر خاتمیت]] ص ۵۲.</ref>. | ||
==لوازم و شرایط نیل به [[سعادت]] نهایی== | ==لوازم و شرایط نیل به [[سعادت]] نهایی== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
#ارائه [[الگوی عملی]] و تابلوی روشن و درخشان از [[کمالات]] عینی، مجسم، زنده و تحقق یافته، نه صرف توصیفات نظری و جملات و الفاظ [[زیبا]] و پر طمطراق در وصف [[انسان کامل]]؛ | #ارائه [[الگوی عملی]] و تابلوی روشن و درخشان از [[کمالات]] عینی، مجسم، زنده و تحقق یافته، نه صرف توصیفات نظری و جملات و الفاظ [[زیبا]] و پر طمطراق در وصف [[انسان کامل]]؛ | ||
#وجود مربی [[حقیقی]] و ملازم و مباشر با متربی که حتی بتواند عمق [[جان]] متربی را ببیند و او را هر لحظه مورد [[عنایت]] و [[هدایت]] خود قرار دهد؛ | #وجود مربی [[حقیقی]] و ملازم و مباشر با متربی که حتی بتواند عمق [[جان]] متربی را ببیند و او را هر لحظه مورد [[عنایت]] و [[هدایت]] خود قرار دهد؛ | ||
#ایجاد محیط تربیتی مناسب با اطوار و حالات و ویژگیهای شخصیتی هر کس و مراحل [[رشد]] و لوازم تعالی روحی او.<ref>[[عباس جوارشکیان| | #ایجاد محیط تربیتی مناسب با اطوار و حالات و ویژگیهای شخصیتی هر کس و مراحل [[رشد]] و لوازم تعالی روحی او.<ref>[[عباس جوارشکیان|جوارشکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|امامت سر خاتمیت]] ص ۵۶.</ref>. | ||
==حوزه تواناییهای [[علمی]] و عملی انسان== | ==حوزه تواناییهای [[علمی]] و عملی انسان== | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
از اینجا میتوان [[حقیقت]] مهمی را [[کشف]] کرد که هر [[مکتب]] و مسلک و راهی که در طول [[تاریخ]] برای نیل به [[سعادت حقیقی]] عرضه شده و مدعی [[تربیت]] و [[تکامل انسان]] بوده است، به فرض که حقیقتی نیز داشته و در تحلیل برخی واقعیتهای وجود انسان صائب بوده است، باز چون دسترسی به شناخت همه جانبه از شخصیت انسان ندارد، هرگز در تربیت همه شخصیت او موفق نیست، بلکه اگر موجبات پرورش و رشد یکی از ابعاد شخصیت او را فراهم آورد، با مغفول نهادن دیگر ابعاد، چه بسا در مجموع، موجبات [[عقبماندگی]] و [[انحطاط]] را فراهم کند. | از اینجا میتوان [[حقیقت]] مهمی را [[کشف]] کرد که هر [[مکتب]] و مسلک و راهی که در طول [[تاریخ]] برای نیل به [[سعادت حقیقی]] عرضه شده و مدعی [[تربیت]] و [[تکامل انسان]] بوده است، به فرض که حقیقتی نیز داشته و در تحلیل برخی واقعیتهای وجود انسان صائب بوده است، باز چون دسترسی به شناخت همه جانبه از شخصیت انسان ندارد، هرگز در تربیت همه شخصیت او موفق نیست، بلکه اگر موجبات پرورش و رشد یکی از ابعاد شخصیت او را فراهم آورد، با مغفول نهادن دیگر ابعاد، چه بسا در مجموع، موجبات [[عقبماندگی]] و [[انحطاط]] را فراهم کند. | ||
نمونه عینی و روشن چنین انحطاطی، انسان پرورش یافته در مراکز [[تعلیم و تربیت]] [[فرهنگ]] و [[تمدن]] معاصر است. [[انسانی]] که از جنبه [[ذهنی]] و اطلاعات و شناخت رمز و [[راز]] [[طبیعت]] و تخصصهای بالا در شناخت علل و عوامل طبیعی و [[تصرف در عالم]]، بسیار [[قدرتمند]] و تواناست، اما از نظر شناخت خویش و [[تسلط]] و مهار هوا و هوسهای خودخواهانه و [[شیطانی]]، نفسش عاجز و [[ناتوان]] مانده است، از آنجا که [[انسان]] هنوز از [[اسارت]] خویش [[آزاد]] نشده است، هر اندازه قدرتمندتر و تواناتر گردد، خطرناکتر و هراسناکتر نیز خواهد شد. | نمونه عینی و روشن چنین انحطاطی، انسان پرورش یافته در مراکز [[تعلیم و تربیت]] [[فرهنگ]] و [[تمدن]] معاصر است. [[انسانی]] که از جنبه [[ذهنی]] و اطلاعات و شناخت رمز و [[راز]] [[طبیعت]] و تخصصهای بالا در شناخت علل و عوامل طبیعی و [[تصرف در عالم]]، بسیار [[قدرتمند]] و تواناست، اما از نظر شناخت خویش و [[تسلط]] و مهار هوا و هوسهای خودخواهانه و [[شیطانی]]، نفسش عاجز و [[ناتوان]] مانده است، از آنجا که [[انسان]] هنوز از [[اسارت]] خویش [[آزاد]] نشده است، هر اندازه قدرتمندتر و تواناتر گردد، خطرناکتر و هراسناکتر نیز خواهد شد. | ||
امروزه شاهدیم که تواناییهای [[علمی]] و تکنیکی [[بشر]] معاصر چگونه در [[خدمت]] گسترش جنایات، [[خیانت]]، [[فساد]] و [[فحشا]] قرار گرفته و [[انحطاط اخلاقی]] و [[معنوی]] هرچه بیشتر انسان و [[انسانیت]] را فراهم آورده است.<ref>[[عباس جوارشکیان| | امروزه شاهدیم که تواناییهای [[علمی]] و تکنیکی [[بشر]] معاصر چگونه در [[خدمت]] گسترش جنایات، [[خیانت]]، [[فساد]] و [[فحشا]] قرار گرفته و [[انحطاط اخلاقی]] و [[معنوی]] هرچه بیشتر انسان و [[انسانیت]] را فراهم آورده است.<ref>[[عباس جوارشکیان|جوارشکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|امامت سر خاتمیت]] ص ۵۷.</ref>. | ||
===دو ویژگی انحصاری [[روح انسان]]=== | ===دو ویژگی انحصاری [[روح انسان]]=== | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
آنهایی که شناختپذیرند به دلیل حساسیت فوقالعاده روحی انسان و غیرارادی و ناخودآگاه و لاشعوری بودن بسیاری از این تأثیر و تأثرات، قابل کنترل و ضبط دقیق آزمایشگاهی نیستند. از این رو، [[علم روانشناسی]] هرگز نمیتواند به [[طور]] کاملاً عینی و دقیق، کیفیات روحی و روانی انسان را بشناسد، بلکه نهایت سعی و اهتمام آن تنها در رفتارشناسی انسان، آن هم رفتارهای شایع و عمومی (بهنجار یا نابهنجار) منحصر و خلاصه میشود؛ یعنی تنها به بخشی از [[شخصیت انسان]] که قابل [[مشاهده]] و مطالعه [[تجربی]] است، آن هم در محدوده عللی که تاکنون مورد [[شناسایی]] و تحلیل [[علمی]] قرار گرفته متمرکز است. | آنهایی که شناختپذیرند به دلیل حساسیت فوقالعاده روحی انسان و غیرارادی و ناخودآگاه و لاشعوری بودن بسیاری از این تأثیر و تأثرات، قابل کنترل و ضبط دقیق آزمایشگاهی نیستند. از این رو، [[علم روانشناسی]] هرگز نمیتواند به [[طور]] کاملاً عینی و دقیق، کیفیات روحی و روانی انسان را بشناسد، بلکه نهایت سعی و اهتمام آن تنها در رفتارشناسی انسان، آن هم رفتارهای شایع و عمومی (بهنجار یا نابهنجار) منحصر و خلاصه میشود؛ یعنی تنها به بخشی از [[شخصیت انسان]] که قابل [[مشاهده]] و مطالعه [[تجربی]] است، آن هم در محدوده عللی که تاکنون مورد [[شناسایی]] و تحلیل [[علمی]] قرار گرفته متمرکز است. | ||
بنا بر آنچه بیان شد، شدت [[لطافت]] و [[غایت]] اثرپذیری [[روح]] و [[روان آدمی]] از هر عامل پیدا و ناپیدای ظاهری، [[باطنی]]، مادی [[معنوی]]، موجب میشود که یک [[مکتب]] [[تربیتی]]، مدعی [[تربیت]] روحی و معنوی انسان در جزئیترین [[اعمال]] و [[رفتار]]، ظریفترین و دقیقترین [[افکار]] و خطورات [[ذهنی]] و لطیفترین [[احساسها]] و خفایای [[قلبی]] و روحی او باشد و دستورالعمل، [[الگو]]، [[موازین]] و معیارهایی روشن و صریح ارائه دهد؛ یعنی برای همه ابعاد [[زندگی]] انسان و هر آنچه انسان در مواجهه و ارتباط با آن واقع میشود (چه مستقیم و چه غیر مستقیم)، الگو و معیار عرضه کند. بدیهی است چنین کاری نیازمند [[معرفت]] و [[علم]] بسیار گستردهای است که از ماهیت هر چیز و آثار و چگونگی فعل و انفعالات آن با [[روح انسان]] مطلع و از طرفی، همه زوایا و خفایا و زمینههای قابلی روح انسان و کم و کیف اثر پذیریهایش را بشناسد. چنین علمی که همه چیز را؛ یعنی خود انسان و هر آنچه با او در ارتباط است، عمیقاً و دقیقاً بشناساند و بالاتر از آن، معیارهایی برای هر اقدام و عملی در [[اختیار]] او قرار دهد که رعایت آنها از آثار منفی و خلاف جهت [[تکامل]] [[پیشگیری]] کند و هر عامل مثبت مؤثر در پیش برد [[تکامل انسان]] را تقویت نماید، به اندازهای به اندازهای عظیم، وسیع و بیحد و [[حصر]] است که هرگز نمیتوان از [[بینش]] و [[دانش]] و مجموعه معلومات بشری توقع داشت.<ref>[[عباس جوارشکیان| | بنا بر آنچه بیان شد، شدت [[لطافت]] و [[غایت]] اثرپذیری [[روح]] و [[روان آدمی]] از هر عامل پیدا و ناپیدای ظاهری، [[باطنی]]، مادی [[معنوی]]، موجب میشود که یک [[مکتب]] [[تربیتی]]، مدعی [[تربیت]] روحی و معنوی انسان در جزئیترین [[اعمال]] و [[رفتار]]، ظریفترین و دقیقترین [[افکار]] و خطورات [[ذهنی]] و لطیفترین [[احساسها]] و خفایای [[قلبی]] و روحی او باشد و دستورالعمل، [[الگو]]، [[موازین]] و معیارهایی روشن و صریح ارائه دهد؛ یعنی برای همه ابعاد [[زندگی]] انسان و هر آنچه انسان در مواجهه و ارتباط با آن واقع میشود (چه مستقیم و چه غیر مستقیم)، الگو و معیار عرضه کند. بدیهی است چنین کاری نیازمند [[معرفت]] و [[علم]] بسیار گستردهای است که از ماهیت هر چیز و آثار و چگونگی فعل و انفعالات آن با [[روح انسان]] مطلع و از طرفی، همه زوایا و خفایا و زمینههای قابلی روح انسان و کم و کیف اثر پذیریهایش را بشناسد. چنین علمی که همه چیز را؛ یعنی خود انسان و هر آنچه با او در ارتباط است، عمیقاً و دقیقاً بشناساند و بالاتر از آن، معیارهایی برای هر اقدام و عملی در [[اختیار]] او قرار دهد که رعایت آنها از آثار منفی و خلاف جهت [[تکامل]] [[پیشگیری]] کند و هر عامل مثبت مؤثر در پیش برد [[تکامل انسان]] را تقویت نماید، به اندازهای به اندازهای عظیم، وسیع و بیحد و [[حصر]] است که هرگز نمیتوان از [[بینش]] و [[دانش]] و مجموعه معلومات بشری توقع داشت.<ref>[[عباس جوارشکیان|جوارشکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|امامت سر خاتمیت]] ص ۶۱.</ref>. | ||
==ظرفیت و قابلیت [[دین]] در [[تربیت]] [[انسان]]== | ==ظرفیت و قابلیت [[دین]] در [[تربیت]] [[انسان]]== | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
[[نیروی معنوی]] چنین [[ایمانی]] است که هیجانها و طغیانهای [[نفسانی]] را کنترل و هواها و هوسهای [[شیطانی]] را قلع و قمع میکند. همه کششها در [[جاذبه]] این میل و [[گرایش]] قدرتمند درونی ([[ایمان به خدا]]) جهت واحد مییابد. وقتی زمام [[اختیار]] و عنان [[جان]]، کاملاً در کف چنین ایمانی درآمد، [[انسان]] به [[وحدت شخصیت]]؛ یعنی عالیترین مدارج [[تزکیه]] و [[تقوا]]، نایل و آماده [[عروج]] به [[عوالم]] [[ملکوتی]] میگردد. با بال و پر چنین ایمانی است که هر لحظه، مدارج [[روحی]] و [[معنوی]] را یکی پس از دیگری طی کرده، [[شاهد]] مقصود را هر لحظه بیشتر در آغوش میکشد. | [[نیروی معنوی]] چنین [[ایمانی]] است که هیجانها و طغیانهای [[نفسانی]] را کنترل و هواها و هوسهای [[شیطانی]] را قلع و قمع میکند. همه کششها در [[جاذبه]] این میل و [[گرایش]] قدرتمند درونی ([[ایمان به خدا]]) جهت واحد مییابد. وقتی زمام [[اختیار]] و عنان [[جان]]، کاملاً در کف چنین ایمانی درآمد، [[انسان]] به [[وحدت شخصیت]]؛ یعنی عالیترین مدارج [[تزکیه]] و [[تقوا]]، نایل و آماده [[عروج]] به [[عوالم]] [[ملکوتی]] میگردد. با بال و پر چنین ایمانی است که هر لحظه، مدارج [[روحی]] و [[معنوی]] را یکی پس از دیگری طی کرده، [[شاهد]] مقصود را هر لحظه بیشتر در آغوش میکشد. | ||
۴. '''محیط [[تربیتی]] مناسب برای هر فرد''': از آنجا که فقط [[خداوند]]، [[قادر]] مطلق و توانای به هر کار است و هر [[تحول]] و [[تغییر]] و حادثهای در همه عالم و در جزء جزء [[زندگی]] [[بشر]] به [[حول و قوه]] او و به تقدیر و [[مشیت]] کامل و بالغه اوست، پس فقط او میتواند محیط تربیتی مناسبی با توجه به تقدیر و [[هدایت]] ویژهاش برای هر [[انسانی]] فراهم آورد و متناسب با سرمایههای وجودی و مراتب آمادگیاش او را دمادم از فیوضات ربانی خویش بهرهمند سازد. [[نظام]] [[عالم تکوین]] را برای او چنان مقدر سازد که در کش و قوسها، گیرودارها و افتوخیزهای زندگی، شکستها و ظفرمندیها، کامیابیها و ناکامیها، دردها و [[شادمانیها]] و [[مصیبتها]] و خوشحالیها او را [[تربیت]] کند و در صحنهها و موقعیتهای خاص و [[بحرانی]]، زندگی او را به [[آزمایش]] و [[ابتلا]] کشاند و قدم به قدم او را با پای اختیار و [[انتخاب]] خودش، به سوی تعالی و [[نجات]] سوق دهد.<ref>[[عباس جوارشکیان| | ۴. '''محیط [[تربیتی]] مناسب برای هر فرد''': از آنجا که فقط [[خداوند]]، [[قادر]] مطلق و توانای به هر کار است و هر [[تحول]] و [[تغییر]] و حادثهای در همه عالم و در جزء جزء [[زندگی]] [[بشر]] به [[حول و قوه]] او و به تقدیر و [[مشیت]] کامل و بالغه اوست، پس فقط او میتواند محیط تربیتی مناسبی با توجه به تقدیر و [[هدایت]] ویژهاش برای هر [[انسانی]] فراهم آورد و متناسب با سرمایههای وجودی و مراتب آمادگیاش او را دمادم از فیوضات ربانی خویش بهرهمند سازد. [[نظام]] [[عالم تکوین]] را برای او چنان مقدر سازد که در کش و قوسها، گیرودارها و افتوخیزهای زندگی، شکستها و ظفرمندیها، کامیابیها و ناکامیها، دردها و [[شادمانیها]] و [[مصیبتها]] و خوشحالیها او را [[تربیت]] کند و در صحنهها و موقعیتهای خاص و [[بحرانی]]، زندگی او را به [[آزمایش]] و [[ابتلا]] کشاند و قدم به قدم او را با پای اختیار و [[انتخاب]] خودش، به سوی تعالی و [[نجات]] سوق دهد.<ref>[[عباس جوارشکیان|جوارشکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|امامت سر خاتمیت]] ص ۶۴.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:587.jpg|22px]] [[عباس جوارشکیان| | # [[پرونده:587.jpg|22px]] [[عباس جوارشکیان|جوارشکیان، عباس]]، [[امامت سر خاتمیت (کتاب)|'''امامت سر خاتمیت''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||