بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[استحسان در قرآن]] - [[استحسان در فقه اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
اِستِحسان، اصطلاحی برای یکی از روشهای [[اجتهادی]] در [[فقه اهل سنت]] است که اغلب در عرض [[قیاس]] مطرح میشود. این واژه در لغت به معنای «[[نیکو]] شمردن» است و در [[فقه]] سده نخستین، نمودی از عنصر [[اجتهاد]] الرأی بود که در فقه سده ۲ قمری، بهویژه نزد [[ابوحنیفه]] و [[پیروان]] او، مفهوم محدودتر و مشخصتری یافت. مؤلفان کتب [[اصول فقه]] که در سدههای بعد درصدد ارائه تعریفی روشن از استحسان بودهاند، [[تصوری]] مبهم از ماهیت آن نزد [[فقیهان]] سده ۲ قمری داشتند و همین امر موجب میشد تا تشتتی گسترده در تعاریف آنان رخ نماید. در نگرشی کلی و با لحاظ کردن [[مشترکات]] مطرح شده در این تعریفات، میتوان به [[اجمال]]، استحسان را [[عدول]] از [[حکم]] قیاس به حکمی دیگر، یا به تعبیر دیگر عمل نکردن به قیاس، در مواردی خاص و به جهتی خاص دانست. | اِستِحسان، اصطلاحی برای یکی از روشهای [[اجتهادی]] در [[فقه اهل سنت]] است که اغلب در عرض [[قیاس]] مطرح میشود. این واژه در لغت به معنای «[[نیکو]] شمردن» است و در [[فقه]] سده نخستین، نمودی از عنصر [[اجتهاد]] الرأی بود که در فقه سده ۲ قمری، بهویژه نزد [[ابوحنیفه]] و [[پیروان]] او، مفهوم محدودتر و مشخصتری یافت. مؤلفان کتب [[اصول فقه]] که در سدههای بعد درصدد ارائه تعریفی روشن از استحسان بودهاند، [[تصوری]] مبهم از ماهیت آن نزد [[فقیهان]] سده ۲ قمری داشتند و همین امر موجب میشد تا تشتتی گسترده در تعاریف آنان رخ نماید. در نگرشی کلی و با لحاظ کردن [[مشترکات]] مطرح شده در این تعریفات، میتوان به [[اجمال]]، استحسان را [[عدول]] از [[حکم]] قیاس به حکمی دیگر، یا به تعبیر دیگر عمل نکردن به قیاس، در مواردی خاص و به جهتی خاص دانست. | ||
خط ۲۱: | خط ۱۹: | ||
استحسان در منابع اصولی: با شکلگیری [[مذاهب فقهی]]، [[اختلاف]] درباره استحسان که از مباحثات شافعی نشأت گرفته بود، [[استمرار]] یافت و دامنه آن به آثار اصولی کشیده شد، که موج تألیف آنها از سده ۴ قمری آغاز شد. با نگرشی تحلیلی باید گفت شافعی شیوهای فقهی با عنوان «استحسان» را مورد [[حمله]] قرار داده بود که آن را ترک یک [[دلیل شرعی]] ([[قیاس]]) بدون در دست داشتن دلیلی معتبر میانگاشت، اما استحسان به این معنا اگر پیش از [[شافعی]] وجود داشته است، به تحقیق پس از تدوین [[علم اصول]]، هرگز نمیتوانست از سوی فقیهی معتبر از هر [[مذهب]] [[فقهی]] [[تأیید]] شود. خوارزمی در گزارش خود درباره جایگاه استحسان نزد [[مذاهب]] سده ۴ قمری، آن را در زمره [[ادله]] مورد [[اختلاف]] آورده، و از مختصات [[فقه]] [[حنفی]] شمرده است؛ در حالی که او [[عدول]] از تعمیم یک [[حکم]] عام در مواردی خاص به رعایت عرف و [[گریز]] از [[عسر و حرج]] نزد [[مالکیان]] را [[استصلاح]]، و نه استحسان نامیده است. گویا در این عصر [[حنفیان]]، به عنوان تنها هواداران این شیوه، آن را با همین نام [[حمایت]] کرده و در برابر حملات [[شافعیان]] پاسخگو بودند، در حالی که این اختلاف ثمره عملی چندانی نداشت. | استحسان در منابع اصولی: با شکلگیری [[مذاهب فقهی]]، [[اختلاف]] درباره استحسان که از مباحثات شافعی نشأت گرفته بود، [[استمرار]] یافت و دامنه آن به آثار اصولی کشیده شد، که موج تألیف آنها از سده ۴ قمری آغاز شد. با نگرشی تحلیلی باید گفت شافعی شیوهای فقهی با عنوان «استحسان» را مورد [[حمله]] قرار داده بود که آن را ترک یک [[دلیل شرعی]] ([[قیاس]]) بدون در دست داشتن دلیلی معتبر میانگاشت، اما استحسان به این معنا اگر پیش از [[شافعی]] وجود داشته است، به تحقیق پس از تدوین [[علم اصول]]، هرگز نمیتوانست از سوی فقیهی معتبر از هر [[مذهب]] [[فقهی]] [[تأیید]] شود. خوارزمی در گزارش خود درباره جایگاه استحسان نزد [[مذاهب]] سده ۴ قمری، آن را در زمره [[ادله]] مورد [[اختلاف]] آورده، و از مختصات [[فقه]] [[حنفی]] شمرده است؛ در حالی که او [[عدول]] از تعمیم یک [[حکم]] عام در مواردی خاص به رعایت عرف و [[گریز]] از [[عسر و حرج]] نزد [[مالکیان]] را [[استصلاح]]، و نه استحسان نامیده است. گویا در این عصر [[حنفیان]]، به عنوان تنها هواداران این شیوه، آن را با همین نام [[حمایت]] کرده و در برابر حملات [[شافعیان]] پاسخگو بودند، در حالی که این اختلاف ثمره عملی چندانی نداشت. | ||
برخلاف اقلیتی از حنفیان چون [[ابو جعفر طحاوی]] که بنابر آنچه به او منسوب داشتهاند، راه [[انکار]] استحسان را در پیش گرفت، | برخلاف اقلیتی از حنفیان چون [[ابو جعفر طحاوی]] که بنابر آنچه به او منسوب داشتهاند، راه [[انکار]] استحسان را در پیش گرفت، غالب اصولیان حنفی با پافشاری بر [[مشروعیت]] استحسان، در تعاریفی که از استحسان موردنظر خود بهدست میدادند، شیوهای را مطرح میکردند که نمیتوانست از سوی اصولیان دیگر مذاهب [[اهل سنت]] مورد انکار قرار گیرد. [[ابوالحسن]] کرخی در تعریف استحسان، آن را عبارت از عدول [[مجتهد]] در یک مسئله از حکم کردن به مثل مواردِ نظیر (قیاس) به [[انگیزه]] وجود وجهی قویتر که عدول را اقتضا کند، دانسته است. در تعاریف دیگر گاه آن وجه اقتضا کننده عدول، بهطور روشنتری بازتاب یافته است: وجه مقتضی عدول گاه قیاسی دقیقتر یا قویتر از قیاس نخست دانسته شده است. به عنوان نتیجهگیری، باید یادآور شد که تعریف ارائه شده از سوی کرخی و تعریفات ثانوی هماهنگ با آن، در عمل با نتایج یک مطالعه تحلیلی درباره استحسانات موجود در فقه [[ابوحنیفه]] [[سازگاری]] دارد. | ||
بر پایه آنچه یاد شد، در آثار اصولی [[حنفیان]]، استحسان به اعتبار وجه [[عدول]] بر دو قسم است: استحسان القیاس و آن استحسانی است که در آن عدول از یک [[قیاس]] جلی و [[ضعیف]] الاثر به قیاس دیگری است که خفی، اما قویالاثر است؛ قسم دیگر استحسانی است که وجه عدول در آن [[عنایت]] به یک اثر، [[اجماع]] یا ضرورتی باشد که ترک قیاس را اقتضا دارد. | بر پایه آنچه یاد شد، در آثار اصولی [[حنفیان]]، استحسان به اعتبار وجه [[عدول]] بر دو قسم است: استحسان القیاس و آن استحسانی است که در آن عدول از یک [[قیاس]] جلی و [[ضعیف]] الاثر به قیاس دیگری است که خفی، اما قویالاثر است؛ قسم دیگر استحسانی است که وجه عدول در آن [[عنایت]] به یک اثر، [[اجماع]] یا ضرورتی باشد که ترک قیاس را اقتضا دارد. | ||
خط ۳۱: | خط ۲۹: | ||
در [[فقه حنبلی]]، نمونههایی از عمل به استحسان و [[عدول]] از [[قیاس]]، با تصریح به اصطلاح استحسان در کتب مسائل احمد، نقل شده، و گاه نیز از دیگر سو [[نکوهش]] استحسان بیپایه از زبان احمد نقل شده است. از همینرو، گاه نام [[حنبلیان]] در شمار پذیرندگان استحسان و گاه در عداد مخالفان آن آورده شده است. | در [[فقه حنبلی]]، نمونههایی از عمل به استحسان و [[عدول]] از [[قیاس]]، با تصریح به اصطلاح استحسان در کتب مسائل احمد، نقل شده، و گاه نیز از دیگر سو [[نکوهش]] استحسان بیپایه از زبان احمد نقل شده است. از همینرو، گاه نام [[حنبلیان]] در شمار پذیرندگان استحسان و گاه در عداد مخالفان آن آورده شده است. | ||
درباره دیگر [[مذاهب فقهی]]، به اختصار باید بیان داشت که زیدیان در [[تأیید]] استحسان با [[حنفیان]] همراهند؛ [[امامیه]] و [[ظاهریه]]، اساس [[مشروعیت]] قیاس و به تبع آن استحسان را [[انکار]] دارند؛ اما [[اباضیه]]، اگرچه استحسان بیپایه را به [[نقد]] میگیرند، در روشهای [[فقهی]] خود از عمل به استحسان روی گردان نبودهاند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ص۱۶۷ - ۱۶۵.</ref> | درباره دیگر [[مذاهب فقهی]]، به اختصار باید بیان داشت که زیدیان در [[تأیید]] استحسان با [[حنفیان]] همراهند؛ [[امامیه]] و [[ظاهریه]]، اساس [[مشروعیت]] قیاس و به تبع آن استحسان را [[انکار]] دارند؛ اما [[اباضیه]]، اگرچه استحسان بیپایه را به [[نقد]] میگیرند، در روشهای [[فقهی]] خود از عمل به استحسان روی گردان نبودهاند<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۸، ص۱۶۷ - ۱۶۵.</ref><ref>فقه سیاسی (درآمدی بر حقوق اسلامی تطبیقی)، ص۹۵ - ۴۰.</ref><ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۴۴.</ref>. | ||
== منابع == | |||
==منابع== | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']] | # [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:استحسان]] | [[رده:استحسان]] | ||
[[رده: | [[رده:مدخلهای در انتظار تلخیص]] |