←پانویس
(←پانویس) |
|||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = کوفه | | موضوع مرتبط = کوفه | ||
| عنوان مدخل = کوفه | | عنوان مدخل = کوفه | ||
| مداخل مرتبط = [[کوفه در نهج البلاغه]] - [[کوفه در معارف | | مداخل مرتبط = [[کوفه در نهج البلاغه]] - [[کوفه در معارف و سیره علوی]] - [[کوفه در معارف و سیره حسینی]] - [[کوفه در معارف مهدویت]] - [[کوفه در تاریخ اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
# [[ضعف]] [[شخصیت]] [[یزید]]: از نظر [[مردم کوفه]] او [[جوانی]] تازه کار بود و ضعف [[مدیریتی]]، سیاسی و [[اجتماعی]] داشت. | # [[ضعف]] [[شخصیت]] [[یزید]]: از نظر [[مردم کوفه]] او [[جوانی]] تازه کار بود و ضعف [[مدیریتی]]، سیاسی و [[اجتماعی]] داشت. | ||
# ضعف شخصیت [[نعمان بن بشیر]] ([[والی]] وقت کوفه): [[بشیر بن سعد]] [[پدر]] نعمان، در جریان [[سقیفه]] در [[مخالفت]]<ref>واقدی، کتاب الرده، ص۷۱ و۷۲.</ref> با [[سعد بن عباده]] که او هم [[انصاری]] و [[خزرجی]] بود، با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کرد. [[بشیر]] در امر بیعت با [[اسید بن حضیر اوسی]] در [[رقابت]] هم بود<ref>زبیر بن بکار، اخبار الموفقیات، ص۵۸۷.</ref>. [[نعمان بن بشیر]] و [[مسلمة بن نحله]] هم تنها انصاریانی بودند که [[عثمانی]] و همراه [[معاویه]] شدند و از [[حضرت علی]] {{ع}} کناره گرفتند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۹؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۵.</ref>. معاویه خود را [[منتقم]] [[خون عثمان]] معرفی میکرد. نعمان در این [[زمان]] که مسلم در [[کوفه]] و [[امام]] در راه آن بود، سنین [[پیری]] را میگذراند و [[قدرت]] جمعآوری [[سپاه]] و مقابله با مسلم را نداشت. | # ضعف شخصیت [[نعمان بن بشیر]] ([[والی]] وقت کوفه): [[بشیر بن سعد]] [[پدر]] نعمان، در جریان [[سقیفه]] در [[مخالفت]]<ref>واقدی، کتاب الرده، ص۷۱ و۷۲.</ref> با [[سعد بن عباده]] که او هم [[انصاری]] و [[خزرجی]] بود، با [[ابوبکر]] [[بیعت]] کرد. [[بشیر]] در امر بیعت با [[اسید بن حضیر اوسی]] در [[رقابت]] هم بود<ref>زبیر بن بکار، اخبار الموفقیات، ص۵۸۷.</ref>. [[نعمان بن بشیر]] و [[مسلمة بن نحله]] هم تنها انصاریانی بودند که [[عثمانی]] و همراه [[معاویه]] شدند و از [[حضرت علی]] {{ع}} کناره گرفتند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۹؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۵.</ref>. معاویه خود را [[منتقم]] [[خون عثمان]] معرفی میکرد. نعمان در این [[زمان]] که مسلم در [[کوفه]] و [[امام]] در راه آن بود، سنین [[پیری]] را میگذراند و [[قدرت]] جمعآوری [[سپاه]] و مقابله با مسلم را نداشت. | ||
# در اثر گذشت زمان نسلی به وجود آمده بود که دوران [[ظلم]] معاویه را تجربه کرده و افرادی مانند [[سلیمان بن صرد]]، [[رفاعة بن شداد]] و [[مسیب بن نجبه]] در میان آنها [[حکومت عدل]] علی {{ع}} را دیده بودند. آنها میخواستند از | # در اثر گذشت زمان نسلی به وجود آمده بود که دوران [[ظلم]] معاویه را تجربه کرده و افرادی مانند [[سلیمان بن صرد]]، [[رفاعة بن شداد]] و [[مسیب بن نجبه]] در میان آنها [[حکومت عدل]] علی {{ع}} را دیده بودند. آنها میخواستند از خلأ [[قدرت سیاسی]] استفاده کرده و قبل از تثبیت قدرت [[یزید]] [[حکومتی]] نظیر [[حکومت امام علی]] {{ع}} به [[رهبری]] فرزندش - که او هم امام بود - تشکیل دهند. | ||
# رقابت [[شام]] و [[عراق]]: قبل از [[اسلام]] در زمان درگیریهای [[روم]] و [[ایران]]، در شام [[حکومت]] [[عربی]] غسانیان ([[آل]] جَفْنه) دستنشانده روم و در عراق نزدیک کوفه، حکومت عربی [[حمیریان]] ([[لخمیان]]) دستنشانده ایران، در رقابت و [[ستیزه]] بودند<ref>غلامحسین زرگرینژاد، تاریخ صدر اسلام، ص۶۹ و ۷۴.</ref>. پس از اسلام، کوفه در [[زمان حضرت علی]] {{ع}} پایتخت رسمی و مهمترین [[شهر]] [[مملکت اسلامی]] بود. برخی [[فتوحات]] [[لشکر اسلام]] پیش از زمان [[حضرت]]، از کوفه [[هدایت]] میگردید و کوفه [[مظهر]] قدرت و [[عزت اسلام]] بود. | # رقابت [[شام]] و [[عراق]]: قبل از [[اسلام]] در زمان درگیریهای [[روم]] و [[ایران]]، در شام [[حکومت]] [[عربی]] غسانیان ([[آل]] جَفْنه) دستنشانده روم و در عراق نزدیک کوفه، حکومت عربی [[حمیریان]] ([[لخمیان]]) دستنشانده ایران، در رقابت و [[ستیزه]] بودند<ref>غلامحسین زرگرینژاد، تاریخ صدر اسلام، ص۶۹ و ۷۴.</ref>. پس از اسلام، کوفه در [[زمان حضرت علی]] {{ع}} پایتخت رسمی و مهمترین [[شهر]] [[مملکت اسلامی]] بود. برخی [[فتوحات]] [[لشکر اسلام]] پیش از زمان [[حضرت]]، از کوفه [[هدایت]] میگردید و کوفه [[مظهر]] قدرت و [[عزت اسلام]] بود. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
موقعیت کوفه با [[شام]] متفاوت است. این شهر حدود پنج سال [[مرکز حکومت]] علی {{ع}} و [[شیعیان]] و پایگاه [[دوستان]] آن حضرت بوده است. زینب کبری و بسیاری از [[زنان]] [[بنیهاشم]] تا چند سال پیش، با [[احترام]] در آنجا به سر میبردهاند. اینک آنان میخواهند وارد بر آن شهر شوند، در حالی که اسیرند و در میان محملی بیرو پوش جای دارند. موقعیت خاص آن [[شهر]] بر [[ابن زیاد]] نیز پوشیده نیست. از این رو او با این که بر اوضاع مسلط است و توانسته است با [[زر و زور]] [[مردم کوفه]] را در برابر [[حکومت]] خود [[خاضع]] کند، ولی در عین حال، از آوردن [[اهل بیت امام حسین]] به [[کوفه]] به عنوان [[اسیر]] [[ترس]] دارد؛ لذا به شدت مراقب اوضاع است، به گونهای که دستور داده است هنگام ورود کاروان [[اسیران]] هیچ کس اجازه حمل [[سلاح]] را ندارد. همچنین دستور داده است ده هزار مرد مسلح در قسمتهای حسّاس شهر و مسیر کاروان اسیران گمارده شوند تا به شدت مراقب اوضاع باشند<ref>معالی السبطین، ج۲، ص۵۷.</ref>. کاروان اسیران را در این شرایط وارد کوفه کردند. | موقعیت کوفه با [[شام]] متفاوت است. این شهر حدود پنج سال [[مرکز حکومت]] علی {{ع}} و [[شیعیان]] و پایگاه [[دوستان]] آن حضرت بوده است. زینب کبری و بسیاری از [[زنان]] [[بنیهاشم]] تا چند سال پیش، با [[احترام]] در آنجا به سر میبردهاند. اینک آنان میخواهند وارد بر آن شهر شوند، در حالی که اسیرند و در میان محملی بیرو پوش جای دارند. موقعیت خاص آن [[شهر]] بر [[ابن زیاد]] نیز پوشیده نیست. از این رو او با این که بر اوضاع مسلط است و توانسته است با [[زر و زور]] [[مردم کوفه]] را در برابر [[حکومت]] خود [[خاضع]] کند، ولی در عین حال، از آوردن [[اهل بیت امام حسین]] به [[کوفه]] به عنوان [[اسیر]] [[ترس]] دارد؛ لذا به شدت مراقب اوضاع است، به گونهای که دستور داده است هنگام ورود کاروان [[اسیران]] هیچ کس اجازه حمل [[سلاح]] را ندارد. همچنین دستور داده است ده هزار مرد مسلح در قسمتهای حسّاس شهر و مسیر کاروان اسیران گمارده شوند تا به شدت مراقب اوضاع باشند<ref>معالی السبطین، ج۲، ص۵۷.</ref>. کاروان اسیران را در این شرایط وارد کوفه کردند. | ||
=== چگونگی استقبال مردم کوفه از | === چگونگی استقبال مردم کوفه از کاروان حسینی === | ||
[[اجتماع]] بزرگ و بیسابقهای از [[زن]] و مرد و طبقات گوناگون [[مردم]] در خیابانها و کوچههای کوفه گرد آمده بودند تا تماشاگر ورود کاروان اسیران باشند. | [[اجتماع]] بزرگ و بیسابقهای از [[زن]] و مرد و طبقات گوناگون [[مردم]] در خیابانها و کوچههای کوفه گرد آمده بودند تا تماشاگر ورود کاروان اسیران باشند. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
بسیاری از [[مورخان]] و نویسندگان، واکنش مردم کوفه را آوردهاند. بیشتر آنان از [[گریه]] و ناله [[زنان]] کوفه سخن گفتهاند. نویسنده ریاض الاحزان در این باره مینویسد: «زن و مرد، پیر و [[جوان]]، [[دوست]] و [[دشمن]] اجتماع کرده بودند. برخی [[گریه و زاری]] میکردند و بعضی [[خنده]] و [[شادی]]. گروهی بر حادثه عظیمی که برای [[خاندان پیامبر]] پیش آمده بود، آگاه و عدهای دیگر [[غافل]] بودند»<ref>ریاض الاحزان، ص۴۸.</ref>. | بسیاری از [[مورخان]] و نویسندگان، واکنش مردم کوفه را آوردهاند. بیشتر آنان از [[گریه]] و ناله [[زنان]] کوفه سخن گفتهاند. نویسنده ریاض الاحزان در این باره مینویسد: «زن و مرد، پیر و [[جوان]]، [[دوست]] و [[دشمن]] اجتماع کرده بودند. برخی [[گریه و زاری]] میکردند و بعضی [[خنده]] و [[شادی]]. گروهی بر حادثه عظیمی که برای [[خاندان پیامبر]] پیش آمده بود، آگاه و عدهای دیگر [[غافل]] بودند»<ref>ریاض الاحزان، ص۴۸.</ref>. | ||
[[ابن اعثم کوفی]]، [[یعقوبی]]، [[شیخ طوسی]]، [[ | [[ابن اعثم کوفی]]، [[یعقوبی]]، [[شیخ طوسی]]، [[سید بن طاووس]]، [[شیخ صدوق]] و بسیاری از دیگر مورخان و نویسندگان از [[گریه]] و ناله [[زنان]] [[کوفی]] گزارش دادهاند<ref>الفتوح، ج۵، ص۱۳۹؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۵؛ الملهوف، ص۱۹۱؛ امالی صدوق، ص۱۴۰، مجلس ۳۱،ح ۳.</ref>. | ||
[[شیخ طوسی]] مینویسد: [[سپاه ابن زیاد]]، کاروان [[اسیران]] را در محاصره داشتند. [[مردم]] برای تماشا بیرون آمده بودند. زنان [[کوفه]] با دیدن آنها بر شتران بیجهاز میگریستند و سیلی به صورت میزدند. [[راوی]] نقل میکند: «شنیدم که [[علی بن الحسین]] در حالی که از شدت [[بیماری]] [[ناتوان]] گشته بود و کند و زنجیر به گردن داشت، میگفت: این زنان گریه میکنند، پس چه کسی ما را کشته است؟»<ref>امالی طوسی، ص۹۱؛ امالی مفید، ۳۲۱.</ref>. | [[شیخ طوسی]] مینویسد: [[سپاه ابن زیاد]]، کاروان [[اسیران]] را در محاصره داشتند. [[مردم]] برای تماشا بیرون آمده بودند. زنان [[کوفه]] با دیدن آنها بر شتران بیجهاز میگریستند و سیلی به صورت میزدند. [[راوی]] نقل میکند: «شنیدم که [[علی بن الحسین]] در حالی که از شدت [[بیماری]] [[ناتوان]] گشته بود و کند و زنجیر به گردن داشت، میگفت: این زنان گریه میکنند، پس چه کسی ما را کشته است؟»<ref>امالی طوسی، ص۹۱؛ امالی مفید، ۳۲۱.</ref>. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
به [[خدا]] [[سوگند]]! در آن [[روز]] مردم کوفه را دیدم که حیران و سرگردان [[اشک]] میریختند و از شدت [[غم]] دستها را بر دهان گرفته بودند و انگشتهای خود را میگزیدند. پیرمردی را دیدم که در کنارم ایستاده بود و آن قدر [[گریه]] کرده بود که محاسنشتر شده بود و میگفت: [[پدر]] و مادرم فدایتان! [[پیران]] تان [[بهترین]] پیرها، [[جوانان]] تان بهترین جوانان، [[زنان]] تان [[بهترین زنان]] و [[نسل]] شما بهترین نسل هاست. شما نه خوار میشوید نه [[شکست]] میخورید<ref>الملهوف، ص۱۹۴؛ مثیر الاحزان، ص۸۶؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۰.</ref>. | به [[خدا]] [[سوگند]]! در آن [[روز]] مردم کوفه را دیدم که حیران و سرگردان [[اشک]] میریختند و از شدت [[غم]] دستها را بر دهان گرفته بودند و انگشتهای خود را میگزیدند. پیرمردی را دیدم که در کنارم ایستاده بود و آن قدر [[گریه]] کرده بود که محاسنشتر شده بود و میگفت: [[پدر]] و مادرم فدایتان! [[پیران]] تان [[بهترین]] پیرها، [[جوانان]] تان بهترین جوانان، [[زنان]] تان [[بهترین زنان]] و [[نسل]] شما بهترین نسل هاست. شما نه خوار میشوید نه [[شکست]] میخورید<ref>الملهوف، ص۱۹۴؛ مثیر الاحزان، ص۸۶؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۰.</ref>. | ||
[[امام زین العابدین]] پس از [[خطابه]] یاد شده به زینب فرمود: عمه [[جان]] آرام بگیر؛ زیرا در وجود بازماندگان، برای مردم درس عبرتی وجود دارد | [[امام زین العابدین]] پس از [[خطابه]] یاد شده به زینب فرمود: عمه [[جان]] آرام بگیر؛ زیرا در وجود بازماندگان، برای مردم درس عبرتی وجود دارد<ref>{{متن حدیث|و أنتِ بحَمدِاللهِ عالمةٌ غیرُ مُعَلَّمَةٍ و فَهمَةٌ غیرُ مُفَهَّمَةٍ}}احتجاج، ج۲، ص۳۱.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:کوفه]] | ||
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] | [[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]] |