بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف') |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
*[[غیبت]]، اسم مصدر از ثلاثی مجرد ماده "غ ی ب" و به معنای ناپدید شدن و [[پنهان]] شدن از دیدگان است. [[غایب]] به کسی گفته میشود که حاضر و ظاهر نیست. و در اصل، درباره [[پنهان]] شدن [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]] به کار میرود<ref> جوهری، الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۶</ref>. همچنین درباره کسی به کار میرود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمیشود<ref> ابو هلال عسکری، الفروق اللغویة، ص ۶۳</ref>. در اصطلاح [[مهدویت]] به [[پنهانزیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} گفته میشود. | *[[غیبت]]، اسم مصدر از ثلاثی مجرد ماده "غ ی ب" و به معنای ناپدید شدن و [[پنهان]] شدن از دیدگان است. [[غایب]] به کسی گفته میشود که حاضر و ظاهر نیست. و در اصل، درباره [[پنهان]] شدن [[خورشید]]، ماه و [[ستارگان]] به کار میرود<ref> جوهری، الصحاح، ج ۱، ص ۱۹۶</ref>. همچنین درباره کسی به کار میرود که مدتی در جایی حضور دارد و پس از آن، از دیدگان رفته و دیگر دیده نمیشود<ref> ابو هلال عسکری، الفروق اللغویة، ص ۶۳</ref>. در اصطلاح [[مهدویت]] به [[پنهانزیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} گفته میشود. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۵: | ||
[[احمد بن اسحاق بن سعد قمی]] میگوید: «روزی به محضر [[امام هادی]]{{ع}} رسیدم و عرض کردم: من گاهی [[غایب]] و گاهی حاضرم (یعنی گاهی در اینجا هستم و گاهی در نقطه دوردستی هستم) و نمیتوانم مسایل [[شرعی]] خود را از شما بپرسم. و وقتی هم که حاضرم همیشه نمیتوانم به حضور شما برسم. [[سخن]] چه کسی را بپذیرم و از چه کسی [[فرمان]] ببرم؟ [[امام]] فرمود: «این ابوعمرو ([[عثمان بن سعید عمری]]) فردی [[موثق]] و [[امین]] است، او مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] من است، آنچه به شما میگوید، از جانب من میگوید و آنچه به شما میرساند از طرف من میرساند». بعد از آنکه [[امام هادی]]{{ع}} [[رحلت]] نمود، در یکی از روزها به نزد فرزندش [[امام حسن عسکری]]{{ع}} شرفیاب شدم و همان سوال را که نزد [[امام هادی]]{{ع}} بیان داشته بودم، از [[امام عسکری]]{{ع}} پرسیدم. [[حضرت]] همان پاسخ [[امام هادی]]{{ع}} را تکرار نمود و فرمود: «این ابوعمر و ([[عثمان بن سعید عمری]]) مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] [[امام]] پیشین و نیز مورد [[اطمینان]] من در [[زندگی]] و پس از [[مرگ]] من است. آنچه به شما بگوید از جانب من میگوید و آنچه به شما برساند از جانب من میرساند.<REF>کتاب [[الغیبة]]، ص ۳۵۴.</REF> | [[احمد بن اسحاق بن سعد قمی]] میگوید: «روزی به محضر [[امام هادی]]{{ع}} رسیدم و عرض کردم: من گاهی [[غایب]] و گاهی حاضرم (یعنی گاهی در اینجا هستم و گاهی در نقطه دوردستی هستم) و نمیتوانم مسایل [[شرعی]] خود را از شما بپرسم. و وقتی هم که حاضرم همیشه نمیتوانم به حضور شما برسم. [[سخن]] چه کسی را بپذیرم و از چه کسی [[فرمان]] ببرم؟ [[امام]] فرمود: «این ابوعمرو ([[عثمان بن سعید عمری]]) فردی [[موثق]] و [[امین]] است، او مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] من است، آنچه به شما میگوید، از جانب من میگوید و آنچه به شما میرساند از طرف من میرساند». بعد از آنکه [[امام هادی]]{{ع}} [[رحلت]] نمود، در یکی از روزها به نزد فرزندش [[امام حسن عسکری]]{{ع}} شرفیاب شدم و همان سوال را که نزد [[امام هادی]]{{ع}} بیان داشته بودم، از [[امام عسکری]]{{ع}} پرسیدم. [[حضرت]] همان پاسخ [[امام هادی]]{{ع}} را تکرار نمود و فرمود: «این ابوعمر و ([[عثمان بن سعید عمری]]) مورد [[اعتماد]] و [[اطمینان]] [[امام]] پیشین و نیز مورد [[اطمینان]] من در [[زندگی]] و پس از [[مرگ]] من است. آنچه به شما بگوید از جانب من میگوید و آنچه به شما برساند از جانب من میرساند.<REF>کتاب [[الغیبة]]، ص ۳۵۴.</REF> | ||
[[شیخ طوسی]] مینویسد: «[[عثمان بن سعید عمری]]»، به [[دستور]] [[حضرت عسکری]]{{ع}} را که اموالی جمعی از [[شیعیان]] «[[یمن]]» آورده بودند، از آنان تحویل گرفت، و در جواب افرادی که گفتند این [[اقدام]]، به اعتبار و [[احترام]] وی میافزاید فرمودند: «بله، [[گواه]] باشید که «[[عثمان بن سعید عمری]]» [[وکیل]] من است و پسرش «[[محمد]]» نیز [[وکیل]] پسرم «[[مهدی]]» خواهد بود.<REF>همان، ص ۳۵۶.</REF> | [[شیخ طوسی]] مینویسد: «[[عثمان بن سعید عمری]]»، به [[دستور]] [[حضرت عسکری]]{{ع}} را که اموالی جمعی از [[شیعیان]] «[[یمن]]» آورده بودند، از آنان تحویل گرفت، و در جواب افرادی که گفتند این [[اقدام]]، به اعتبار و [[احترام]] وی میافزاید فرمودند: «بله، [[گواه]] باشید که «[[عثمان بن سعید عمری]]» [[وکیل]] من است و پسرش «[[محمد]]» نیز [[وکیل]] پسرم «[[مهدی]]» خواهد بود.<REF>همان، ص ۳۵۶.</REF> | ||
*'''استفاده از [[نایب خاص]]''': آخرین راهکار برای ایجاد [[آمادگی]] در [[مردم]] برای ورود به [[عصر غیبت]] بود. بدین معنا که با [[رحلت]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} در سال | *'''استفاده از [[نایب خاص]]''': آخرین راهکار برای ایجاد [[آمادگی]] در [[مردم]] برای ورود به [[عصر غیبت]] بود. بدین معنا که با [[رحلت]] [[امام حسن عسکری]]{{ع}} در سال ۲۶۰ه ق و [[آغاز امامت امام مهدی]]{{ع}} و شروع [[غیبت]] ایشان، چهار نفر از بزرگان [[شیعه]] یکی پس از دیگری به عنوان [[نایب خاص امام]] زمان{{ع}} معرفی شدند و به مدت ۷۰ سال رابط بین [[امام]] و [[مردم]] بودند. بهکارگیری این شیوه که در ادامه برقراری [[نهاد وکالت]] مورد توجّه واقع میشود این امکان را فراهم میآورد تا [[شیعیان]] بتوانند با مرجعیّت [[نایب امام زمان]]{{ع}} [[أنس]] بگیرند و او را تنها [[مرجع]] مستقیم خود را در حلّ مسائل و [[معارف]] دانسته و بتوانند با [[اعتماد]] به او دوران عدم [[حضور ظاهری امام]] را پشت سر بگذارند. از ویژگیهای مهم این دوره [[نامه]] نگاری [[شیعیان]] به [[امام]] و [[فرمایشات امام]] به [[شیعیان]] ([[توقیعات]]) بود که توسط [[نایب خاص]] صورت میگرفت. | ||
بنابر آنچه که بیان شد [[غیبت امام زمان]]{{ع}} در دو مرحله به [[اجرا]] درآمد: ۱- [[غیبت]] کوتاه مدّت (صغرا) که چهار نفر از بزرگان [[شیعه]] از طرف [[امام]]{{ع}} به عنوان [[نایب خاص]] معرفی شده و [[سرپرستی]] امور [[شیعیان]] را به عهده داشتند؛ ۲- [[غیبت]] بلند مدّت (کبرا) که [[عالمان دینی]] با داشتن شرایطی که [[امام]] آنها را بیان فرموده به صورت عام (نه با معرفی خاص) به عنوان [[نایب امام زمان]]{{ع}} عهدهدار امور [[شیعیان]] هستند. | بنابر آنچه که بیان شد [[غیبت امام زمان]]{{ع}} در دو مرحله به [[اجرا]] درآمد: ۱- [[غیبت]] کوتاه مدّت (صغرا) که چهار نفر از بزرگان [[شیعه]] از طرف [[امام]]{{ع}} به عنوان [[نایب خاص]] معرفی شده و [[سرپرستی]] امور [[شیعیان]] را به عهده داشتند؛ ۲- [[غیبت]] بلند مدّت (کبرا) که [[عالمان دینی]] با داشتن شرایطی که [[امام]] آنها را بیان فرموده به صورت عام (نه با معرفی خاص) به عنوان [[نایب امام زمان]]{{ع}} عهدهدار امور [[شیعیان]] هستند. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۵: | ||
===[[غیبت]] سری از [[اسرار الهی]]=== | ===[[غیبت]] سری از [[اسرار الهی]]=== | ||
در برخی [[روایات]] آمده است که [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} سری از [[اسرار الهی]] است که [[حکمت]] آن بر [[بندگان]] مخفی و پوشیده بوده و [[بعد از ظهور]] [[حضرت]] روشن خوهد شد. [[ابن عبّاس]] از [[رسول خدا]]{{ع}} [[روایت]] کند که فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ إِمَامُ أُمَّتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْهَا بَعْدِي وَ مِنْ وُلْدِهِ اَلْقَائِمُ اَلْمُنْتَظَرُ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَللَّهُ بِهِ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً إِنَّ اَلثَّابِتِينَ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ لَأَعَزُّ مِنَ اَلْكِبْرِيتِ اَلْأَحْمَرِ فَقَامَ إِلَيْهِ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ لِلْقَائِمِ مِنْ وُلْدِكَ غَيْبَةٌ قَالَ إِي وَ رَبِّي وَ لِيُمَحِّصَ اَللّٰهُ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ اَلْكٰافِرِينَ يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ عِلَّتُهُ مَطْوِيَّةٌ عَنْ عِبَادِ اَللَّهِ فَإِيَّاكَ وَ اَلشَّكَّ فَإِنَّ اَلشَّكَّ فِي اَللَّهِ كُفْرٌ}}.<REF>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، ح | در برخی [[روایات]] آمده است که [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} سری از [[اسرار الهی]] است که [[حکمت]] آن بر [[بندگان]] مخفی و پوشیده بوده و [[بعد از ظهور]] [[حضرت]] روشن خوهد شد. [[ابن عبّاس]] از [[رسول خدا]]{{ع}} [[روایت]] کند که فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ إِمَامُ أُمَّتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَيْهَا بَعْدِي وَ مِنْ وُلْدِهِ اَلْقَائِمُ اَلْمُنْتَظَرُ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَللَّهُ بِهِ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ اَلَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ بَشِيراً إِنَّ اَلثَّابِتِينَ عَلَى اَلْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ لَأَعَزُّ مِنَ اَلْكِبْرِيتِ اَلْأَحْمَرِ فَقَامَ إِلَيْهِ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْأَنْصَارِيُّ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ لِلْقَائِمِ مِنْ وُلْدِكَ غَيْبَةٌ قَالَ إِي وَ رَبِّي وَ لِيُمَحِّصَ اَللّٰهُ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ اَلْكٰافِرِينَ يَا جَابِرُ إِنَّ هَذَا أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اَللَّهِ وَ سِرٌّ مِنْ سِرِّ اَللَّهِ عِلَّتُهُ مَطْوِيَّةٌ عَنْ عِبَادِ اَللَّهِ فَإِيَّاكَ وَ اَلشَّكَّ فَإِنَّ اَلشَّكَّ فِي اَللَّهِ كُفْرٌ}}.<REF>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۸، ح ۷.</REF>، علیّ بن أبی طالب پس از من [[امام]] [[امّت]] و [[خلیفه]] من بر آنها خواهد بود و [[قائم]] منتظری که [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] نماید همان گونه که پر از [[ظلم و جور]] شده باشد از [[فرزندان]] اوست، و قسم به خدایی که مرا [[بشیر]] و نذیر [[مبعوث]] فرمود کسانی که در دوران غیبتش بر [[اعتقاد]] بدو ثابت باشند از [[کبریت احمر]] کمیابترند، آنگاه [[جابر بن عبدالله انصاری]] برخاست و پیش آمد و گفت: آیا پیش آمد و گفت: آیا قائمی که از [[فرزندان]] توست [[غیبت]] دارد؟ فرمود: به [[خدا]] چنین است تا در آن [[غیبت]] [[مؤمنان]] باز شناخته شده و کافراننابود شوند، ای [[جابر]]! این امر از امور [[الهی]] و سرّی از [[اسرار]] [[ربوبی]] و مستور از [[بندگان خدا]] است، مبادا در آن [[شکّ]] کنی که [[شکّ]] در امر [[خدای تعالی]] [[کفر]] است. برخی از [[صاحبنظران]] براساس این [[روایات]]، علت اصلی [[غیبت]] را از [[اسرار الهی]] دانسته و بقیه وجوه و موارد را از حکمتها و آثار [[غیبت]] برشمردهاند. | ||
===[[حفظ جان امام]]=== | ===[[حفظ جان امام]]=== |