←منابع
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[عدالت اجتماعی]] از اصطلاحات [[علوم]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] است و همواره [[آرزوی انسان]] بوده است و به معنای رعایت تناسب، استحقاقها و [[شایستگیها]] در ساحت اجتماع است. در این تعریف، هر گروه و صنف و طبقهای باید در [[جایگاه]] شایستۀ خویش جای گیرد و در پی [[جایگاه]] دیگران برنیاید. [[عدالت اجتماعی]] مبتنی بر احوال و [[افعال]] اعضای [[جامعه]] است و [[مرتبت]] هر کس بنابر استحقاق و استعداد او تعیین میشود | [[عدالت اجتماعی]] از اصطلاحات [[علوم]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] است و همواره [[آرزوی انسان]] بوده است و به معنای رعایت تناسب، استحقاقها و [[شایستگیها]] در ساحت اجتماع است. در این تعریف، هر گروه و صنف و طبقهای باید در [[جایگاه]] شایستۀ خویش جای گیرد و در پی [[جایگاه]] دیگران برنیاید. [[عدالت اجتماعی]] مبتنی بر احوال و [[افعال]] اعضای [[جامعه]] است و [[مرتبت]] هر کس بنابر استحقاق و استعداد او تعیین میشود. | ||
نگاه [[دین مبین اسلام]] به [[عدالت]] با مکاتب بشری متفاوت است. اهمیت [[عدالت]] در [[اسلام]] از آنجا سرچشمه میگیرد که بنابر [[آموزههای اسلامی]]، [[خداوند]]، [[عادل]] است و همۀ [[افعال الهی]] عین [[دادگری]] و عدالتاند و [[ستم]] و [[افراط]] و [[تفریط]] بدانها راه ندارد. [[عدل]] در [[تشیع]] اهمیتی ویژه دارد؛ چونان که از [[اصول دین]] و [[مذهب]] به شمار میآید. [[قرآن کریم]]، برای [[بعثت پیامبران]] و [[نزول]] [[کتب آسمانی]] از دو [[هدف]] یاد میکند: برقرار ساختن [[عدالت]] میان [[انسانها]] و تأمین [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] آنان و دیگر [[هدایت]] [[انسانها]] از تاریکیهای [[شرک]] و [[کفر]] به سوی [[نور]] [[توحید]] و [[بندگی خدا]] {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می کند» سوره حدید، آیه ۲۵</ref>؛ {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«(این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.</ref>. [[انسان]] موظف است بر پایۀ [[تعالیم دینی]]، فعالیتهای فردی و [[اجتماعی]] خویش را با [[عدالت]] همراه سازد و از این گذر به [[سعادت]] دست یابد<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۳.</ref>. | نگاه [[دین مبین اسلام]] به [[عدالت]] با مکاتب بشری متفاوت است. اهمیت [[عدالت]] در [[اسلام]] از آنجا سرچشمه میگیرد که بنابر [[آموزههای اسلامی]]، [[خداوند]]، [[عادل]] است و همۀ [[افعال الهی]] عین [[دادگری]] و عدالتاند و [[ستم]] و [[افراط]] و [[تفریط]] بدانها راه ندارد. [[عدل]] در [[تشیع]] اهمیتی ویژه دارد؛ چونان که از [[اصول دین]] و [[مذهب]] به شمار میآید. [[قرآن کریم]]، برای [[بعثت پیامبران]] و [[نزول]] [[کتب آسمانی]] از دو [[هدف]] یاد میکند: برقرار ساختن [[عدالت]] میان [[انسانها]] و تأمین [[سعادت دنیوی]] و [[اخروی]] آنان و دیگر [[هدایت]] [[انسانها]] از تاریکیهای [[شرک]] و [[کفر]] به سوی [[نور]] [[توحید]] و [[بندگی خدا]] {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می کند» سوره حدید، آیه ۲۵</ref>؛ {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«(این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.</ref>. [[انسان]] موظف است بر پایۀ [[تعالیم دینی]]، فعالیتهای فردی و [[اجتماعی]] خویش را با [[عدالت]] همراه سازد و از این گذر به [[سعادت]] دست یابد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۳.</ref>. | ||
ریشه مباحث [[عدل]]، به [[علم کلام]] و [[فقه اسلامی]] بازمیگردد. از جمله مباحث [[کلامی]]، [[جبر و اختیار]] است که بحث [[عدل]] را به میان آورد. در واقع میان [[اختیار]] و [[عدل]] و میان [[جبر]] و [[نفی]] [[عدل]] [[ارتباط]] وجود دارد. در صورت [[نفی]] [[اختیار]] از [[بشر]]، [[تکلیف]] و [[پاداش]] و [[کیفر]] عادلانه نیز تهی از معنا است؛ این بحث، مباحث و پرسشهای دیگری را به دنبال آورد. از جمله این [[پرسش]] اساسی که آیا [[خداوند]] [[عادل]] است یا خیر؟ و آیا [[خلقت]] بر [[موازین]] [[عدل]] و [[اراده خدا]]، تابع [[میزان]] و قانونی است یا خیر؟ | ریشه مباحث [[عدل]]، به [[علم کلام]] و [[فقه اسلامی]] بازمیگردد. از جمله مباحث [[کلامی]]، [[جبر و اختیار]] است که بحث [[عدل]] را به میان آورد. در واقع میان [[اختیار]] و [[عدل]] و میان [[جبر]] و [[نفی]] [[عدل]] [[ارتباط]] وجود دارد. در صورت [[نفی]] [[اختیار]] از [[بشر]]، [[تکلیف]] و [[پاداش]] و [[کیفر]] عادلانه نیز تهی از معنا است؛ این بحث، مباحث و پرسشهای دیگری را به دنبال آورد. از جمله این [[پرسش]] اساسی که آیا [[خداوند]] [[عادل]] است یا خیر؟ و آیا [[خلقت]] بر [[موازین]] [[عدل]] و [[اراده خدا]]، تابع [[میزان]] و قانونی است یا خیر؟ | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
در مقابل، غیر [[عدلیه]] [[معتقد]] بودند [[حق]] و ذیحق و [[عدل]] و [[ظلم]]، واقیت ندارد و تابع [[حکم]] و [[دستور]] [[شرع]] است؛ بنابراین [[عقل]] نمیتواند [[راهنما]] باشد. [[قوانین اسلام]] شکل و صورتی دارد و با [[تغییر]] آن شکل، همه چیز عوض میشود. از این رو [[حق]] و [[مصلحت]]، صورتی خیالی دارند. آنان [[معتقد]] بودند بنای [[شرع]] در [[قوانین]] [[تشریعی]] بر پایه قاعده و قانونی نیست و بر جمع متفرقات و [[تفرقه]] مجتمعات قرار دارد. علت [[گمراهی]] [[مردم]] [[دوران جاهلیت]] نیز همین مطلب بوده است. آنان هر قبیحی را با عنوان [[دین]] قبول میکردند و [[باور]] نداشتند که [[دعوت]] [[خداوند]] به کارهای [[زشت]] ناممکن است. در آیاتی از [[قرآن]] به این مسئله اشاره شده است: {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ * قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟ * بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۸ - 29.</ref> بنابراین چنین نیست که با [[امر و نهی]] [[خداوند]]، [[فحشا]] [[عفاف]] شود و یا [[عفاف]] [[فحشا]] شود؛ بلکه تشخیص [[درستی]] و [[نادرستی]] به [[فهم]] خود [[انسان]] و [[راهنمایی]] [[عقل]] وابسته است. بنابراین از جمله ثمرات مهم بحث [[حسن و قبح عقلی]]، چنانکه اشاره شد، دخالت یا عدم دخالت دادن [[عقل]] و [[اجتهاد]] در [[فهم دین]] و [[اداره امور]] [[زندگی]] است. [[تعقل]] راهنمای تدین است و با از دست دادن آن، [[دین]] را نیز از دست خواهیم داد<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد مطهری، ج۶، ص۲۱۵-۲۱۶. </ref>. | در مقابل، غیر [[عدلیه]] [[معتقد]] بودند [[حق]] و ذیحق و [[عدل]] و [[ظلم]]، واقیت ندارد و تابع [[حکم]] و [[دستور]] [[شرع]] است؛ بنابراین [[عقل]] نمیتواند [[راهنما]] باشد. [[قوانین اسلام]] شکل و صورتی دارد و با [[تغییر]] آن شکل، همه چیز عوض میشود. از این رو [[حق]] و [[مصلحت]]، صورتی خیالی دارند. آنان [[معتقد]] بودند بنای [[شرع]] در [[قوانین]] [[تشریعی]] بر پایه قاعده و قانونی نیست و بر جمع متفرقات و [[تفرقه]] مجتمعات قرار دارد. علت [[گمراهی]] [[مردم]] [[دوران جاهلیت]] نیز همین مطلب بوده است. آنان هر قبیحی را با عنوان [[دین]] قبول میکردند و [[باور]] نداشتند که [[دعوت]] [[خداوند]] به کارهای [[زشت]] ناممکن است. در آیاتی از [[قرآن]] به این مسئله اشاره شده است: {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ * قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟ * بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است» سوره اعراف، آیه ۲۸ - 29.</ref> بنابراین چنین نیست که با [[امر و نهی]] [[خداوند]]، [[فحشا]] [[عفاف]] شود و یا [[عفاف]] [[فحشا]] شود؛ بلکه تشخیص [[درستی]] و [[نادرستی]] به [[فهم]] خود [[انسان]] و [[راهنمایی]] [[عقل]] وابسته است. بنابراین از جمله ثمرات مهم بحث [[حسن و قبح عقلی]]، چنانکه اشاره شد، دخالت یا عدم دخالت دادن [[عقل]] و [[اجتهاد]] در [[فهم دین]] و [[اداره امور]] [[زندگی]] است. [[تعقل]] راهنمای تدین است و با از دست دادن آن، [[دین]] را نیز از دست خواهیم داد<ref>مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد مطهری، ج۶، ص۲۱۵-۲۱۶. </ref>. | ||
افزون بر مطالب گفته شده اگر قائل به [[دینی]] بودن منشأ [[عدالت]] باشیم، [[عدالت]] از این نظر که نوعی [[ارزش]] به حساب میآید، در [[ارتباط مستقیم]] با [[اخلاق]] است و بلکه [[دلبستگی]] به [[خدا]] سرسلسله و منشأ آن است. [[احساس]] [[خداجویی]] و [[خداپرستی]] که در [[فطرت انسانها]] نهفته است و [[پیامبران]] آن را بیدار میکنند، به [[انسان]] ایده میدهد و او را طرفدار [[حق]] و [[حقیقت]] میسازد. در این حالت، [[عدالت]] و [[برابری]]، نه صرفاً ابزارهایی برای [[پیروزی]] در [[تنازع]] [[زندگی]]، بلکه از آن جهت که ارزشهای خدایی هستند، به صورت [[هدف]] و مطلوب در میآیند. چنین [[انسانی]] طرفدار [[عدل]] است نه [[عادل]]، [[دشمن]] [[ظلم]] است نه [[ظالم]]؛ طرفداریاش از [[عادل]] و دشمنیاش با [[ظالم]] از عقدههای شخصی و [[روانی]] ناشی نمیشود، بلکه اصولی و مسلکی است<ref>مطهری، مرتضی، نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، ص۶۴ و ۶۵.</ref>.<ref>[[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، عدالت اجتماعی ( | افزون بر مطالب گفته شده اگر قائل به [[دینی]] بودن منشأ [[عدالت]] باشیم، [[عدالت]] از این نظر که نوعی [[ارزش]] به حساب میآید، در [[ارتباط مستقیم]] با [[اخلاق]] است و بلکه [[دلبستگی]] به [[خدا]] سرسلسله و منشأ آن است. [[احساس]] [[خداجویی]] و [[خداپرستی]] که در [[فطرت انسانها]] نهفته است و [[پیامبران]] آن را بیدار میکنند، به [[انسان]] ایده میدهد و او را طرفدار [[حق]] و [[حقیقت]] میسازد. در این حالت، [[عدالت]] و [[برابری]]، نه صرفاً ابزارهایی برای [[پیروزی]] در [[تنازع]] [[زندگی]]، بلکه از آن جهت که ارزشهای خدایی هستند، به صورت [[هدف]] و مطلوب در میآیند. چنین [[انسانی]] طرفدار [[عدل]] است نه [[عادل]]، [[دشمن]] [[ظلم]] است نه [[ظالم]]؛ طرفداریاش از [[عادل]] و دشمنیاش با [[ظالم]] از عقدههای شخصی و [[روانی]] ناشی نمیشود، بلکه اصولی و مسلکی است<ref>مطهری، مرتضی، نهضتهای اسلامی در صد ساله اخیر، ص۶۴ و ۶۵.</ref>.<ref>[[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، [[عدالت اجتماعی (کتاب)|عدالت اجتماعی]]، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|چلچراغ حکمت]].</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] | # [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:1100595.jpg|22px]] [[نجمه کیخا|کیخا، نجمه]]، [[عدالت اجتماعی (کتاب)|عدالت اجتماعی]]، [[چلچراغ حکمت ج۳۰ (کتاب)|'''چلچراغ حکمت''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:عدالت]] | [[رده:عدالت اجتماعی]] | ||
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] | [[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]] | ||
[[رده:اهداف اسلام]] | [[رده:اهداف اسلام]] |