شریعت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۴۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شریعت در لغت]] - [[شریعت در قرآن]] - [[شریعت در فقه اسلامی]] - [[شریعت در فقه سیاسی]] - [[شریعت در کلام اسلامی]] - [[شریعت در جامعه‌شناسی اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[شریعت در قرآن]] | [[شریعت در حدیث]] | [[شریعت در نهج البلاغه]] | [[شریعت در کلام اسلامی]] | [[شریعت در عرفان اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[شریعت (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== معنای شریعت ==
*اصطلاحی است که بیش‌تر به معنای [[دین]] به کار می‌رود و عبارت است از همان راهی که [[خداوند]] به واسطه [[پیامبران]] بر [[بندگان]] خویش گشوده است و [[اعتقادات]] و [[احکام]] و اخلاقیات [[دینی]] را در بر می‌گیرد<ref>{{متن قرآن| وَآتَيْنَاهُم بَيِّنَاتٍ مِّنَ الأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمْ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ }}؛ سوره جاثیه، آیه ۱۷.</ref>. بدین روی می‌توان- مثلًا- به جای "[[دین]] [[موسی]]"، گفت "شریعت [[موسی]]" یا "شریعت [[یهود]]". این معنا از شریعت، معنای عام آن است؛ اما عرفا و [[فقها]] این اصطلاح را به معنایی خاص نیز به کار برده‌اند که عبارت است از [[احکام عملی]] و [[فقهی]] و ظاهری؛ چنان که کتاب [[علامه حلی]] در [[احکام]] فقهی‌ "شرائع الاسلام" نام دارد و از این رو است که [[علم به احکام]] فرعی را "[[علم]] [[شرایع]]" نام کرده‌اند. عرفا از شریعت، کنار طریقت و [[حقیقت]] یاد می‌کنند و مراد آنان [[احکام]] ظاهری و عملی [[اسلام]] است. اهل عرفان، پای‌بندی به شریعت را شرط راه یافتن به طریقت و [[حقیقت]] دانسته‌اند؛ چنان‌که [[ابوالقاسم قشیری]] گوید: "شریعت، امر به [[التزام]] [[عبودیت]] است و [[حقیقت]]، مشاهده [[ربوبیت]]، و هر شریعتی که مؤید به [[حقیقت]] نباشد، غیر مقبول است و هر حقیقتی که [[مقید]] به شریعت نباشد، غیر محصول است"<ref>رساله قشریه‌، ۴۳ به نقل از فرهنگ معارف اسلامی‌، ۳/ ۹۰.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 300.</ref>.
شریعت، یعنی مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها که [[خدا]] از [[دین]] برای [[انسان]] مقرر کرده و راهی که به واسطۀ [[پیامبران]] بر [[بندگان]] خویش گشوده و به [[پیروی]] کردن<ref>"شرعه" راه و پیروی کردن از قرآن است؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، واژه «شرع».</ref> از آن امر کرده: {{متن قرآن|ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا}}<ref>«سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.</ref>. شریعت، [[قانون]] اساسی [[زندگی]] معتقدان به یک [[دین]] به حساب می‌‌آید و اصطلاحی است که بیش‌تر به معنای [[دین]] به کار می‌رود و [[اعتقادات]] و [[احکام]] و اخلاقیات [[دینی]] را در بر می‌گیرد. بدین روی می‌توان به جای "[[دین]] [[موسی]]"، گفت "شریعت [[موسی]]" یا "شریعت [[یهود]]". این معنا از شریعت، معنای عام آن است؛ اما عرفا و [[فقها]] این اصطلاح را به معنایی خاص نیز به کار برده‌اند که عبارت است از [[احکام عملی]] و [[فقهی]] و ظاهری؛ از این رو [[علم به احکام]] فرعی را "[[علم]] [[شرایع]]" نامیده‌اند<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۷-۱۲۸؛ فرهنگ شیعه، ص۳۰۰.</ref>.
*[[شریعت اسلامی]]- به معنای عام آن- ویژگی‌هایی دارد که عبارت‌اند از: [[جامعیت]]، هماهنگی با خِرَد و [[فطرت]] و دوری از سخت‌گیری، نفی ضرر و زیان، [[اصلاح‌طلبی]]، [[مبارزه]] با [[فساد]] و تأکید بر [[حقوق]] و آزادی‌های فردی و [[اجتماعی]]<ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 300.</ref>.
==[[نسخ شرایع]]==
*هر شریعتی، شریعت پیش از خود را [[نسخ]] می‌کند و [[شریعت اسلام]]- که واپسین شریعت است- همه [[شرایع]] پیشین را [[نسخ]] کرده است؛ اما مراد از [[نسخ]] آن نیست که همه [[تعالیم]] [[پیامبران پیشین]] از [[حقانیت]] و اعتبار می‌افتند. [[تعالیم]] [[پیامبران]] {{صل}} بر دو بخش‌اند: یکی تعالیمی که ماهیت اخباری دارند؛ همانند [[توحید]]، [[نبوت]] و [[معاد]]. [[نسخ]] به این [[تعالیم]] راه ندارد. دیگر، تعالیمی که دارای ماهیت انشائی‌اند و [[صدق]] و کذب‌پذیر نیستند. این [[تعالیم]] دستخوش [[نسخ]] می‌شوند. بدین سان، در نظر [[مسلمانان]]، [[نبوت]] [[پیامبران پیشین]] [[نسخ]] نشده است؛ بلکه [[احکام]] فرعی شریعت آنان با [[ظهور]] [[شریعت محمدی]] {{صل}} به [[نسخ]] دچار گشته‌اند<ref>دائرةالمعارف فارسی‌،۲/ ۱۴۷۱.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 300.</ref>.
*بزرگان و علمای [[اسلام]] معتقدند که پاره‌ای [[احکام شریعت]] خاتم نیز با [[احکام]] جدیدی [[نسخ]] شده و کنار رفته‌اند؛ همانند [[قبله]] که [[مسلمانان]] نخست مؤظف بودند رو به [[بیت المقدس]] [[نماز]] بگزارند؛ اما پس از مدتی این [[حکم]] [[نسخ]] شد و [[وظیفه]] یافتند روی به سوی [[کعبه]] کنند و نیز همانند [[وجوب]] [[صدقه]] برای [[نجوا]] با [[پیامبر]] {{صل}} و خانه‌نشین کردن [[زنان]] اگر خویش را به [[فحشا]] بیالایند<ref>{{متن قرآن| قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ }}؛ سوره بقره، آیه ۱۴۴؛ {{متن قرآن|أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ }}؛ سوره مجادله، آیه ۱۳؛ {{متن قرآن|وَالَّلاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِن نِّسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُواْ عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِّنكُمْ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّىَ يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلاً}}؛ سوره نساء، آیه ۱۵.</ref><ref>[[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 301.</ref>.


==منابع==
== شریعت اسلام ==
* [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
{{اصلی|شریعت اسلام}}


==جستارهای وابسته==
[[خداوند متعال]]، شریعت را سهل و آسان قرار داده است<ref>{{متن قرآن|وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ }}؛ سوره حج، آیه ۷۸</ref>. [[قرآن کریم]] با بیان‌های مختلف بر این مطلب تأکید کرده است، چنان‌که در آیه‌ای می‌فرماید: [[خداوند]] هیچ‌کس را جز به‌قدر توانایی‌اش [[تکلیف]] نمی‌کند<ref>{{متن قرآن|لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ }}؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶</ref>. نیز فرمود: اوست که شما را [برای خود] [[برگزیده]] و در [[دین]] بر شما [[سختی]] قرار نداده است<ref>{{متن قرآن|وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ }}؛ سوره حج، آیه ۷۸</ref>. [[خداوند متعال]] در [[مقام]] [[تشریع]]، [[احکام]] مشقت‌بار وضع نکرده و احوال عادی [[مردمان]] را در نظر آورده است. در عین حال اگر بر اثر شرایطی خاص، حکمی برای کسی مشقّت و [[رنج]] داشته باشد، آن [[حکم]] را از وی برداشته و فرد را از انجام آن معاف داشته است، مانند [[روزه]] [[ماه رمضان]] که در صورت [[بیماری]] از عهده فرد برداشته می‌شود<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 497.</ref>.


==پانویس==
== شریعت از دیدگاه [[فقها]] و عرفا ==
{{یادآوری پانویس}}
[[فقها]] معتقدند [[مقررات اسلامی]] در سه بخش مجزا از یکدیگر خلاصه می‌‌شود: بخش [[عقاید]] که به [[عقل]] و [[فکر]] مربوط است؛ بخش [[اخلاق]] به [[نفس]] و ملکات و عادات نفسانی و بخش [[احکام]] به اعضا و جوارح مربوط می‌‌گردد.
{{پانویس2}}
 
مراد عرفا از شریعت، [[احکام]] ظاهری و عملی [[اسلام]] است که [[پایبندی]] به شریعت شرط راه یافتن به طریقت و [[حقیقت]] است و [[باطن شریعت]]، راه است و آن را "طریقت" می‌‌خوانند و پایان این راه "[[حقیقت]]" یعنی همان [[توحید]] است و شریعت وسیله یا پوسته‌ای است برای طریقت و طریقت وسیله‌ای برای [[حقیقت]] و اینها از یکدیگر مجزا نیستند، بلکه در عین [[اختلاف]]، با یکدیگر متحدند و یکی ظاهر است و دیگری [[باطن]] و سومی [[باطن]] باطن<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۷-۱۲۸.</ref>.
 
عرفا و [[فقها]] متفق القول‌اند که شریعت، مقررات و [[احکام اسلامی]] مبتنی بر سلسله‌ای از حقایق و [[مصالح]] است. [[فقها]] این [[مصالح]] را [[علل]] و [[روح]] شریعت به شمار می‌‌ آورند که [[انسان]] را به [[سعادت]] می‌‌رساند؛ ولی عرفا معتقدند همۀ [[مصالح]] و حقایق از نوع شرایط و امکانات، منازل و مراحلی است که [[انسان]] را به [[مقام قرب الهی]] و وصول به [[حقیقت]] سوق می‌دهد<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۷-۱۲۸.</ref>.
 
== نسخ در شریعت ==
{{اصلی|نسخ شریعت}}
هر شریعتی، [[احکام شریعت]] پیش از خود را [[نسخ]] می‌کند و [[شریعت اسلام]] ـ که آخرین شریعت است ـ همۀ [[شرایع]] پیشین را [[نسخ]] کرده است؛ اما مراد از [[نسخ]] آن نیست که همۀ تعالیم پیامبران پیشین از حقانیت و اعتبار می‌افتند، بلکه [[احکام]] فرعی و [[فقهی]] شریعت آنان با [[ظهور]] [[شریعت محمدی]] {{صل}} به [[نسخ]] دچار گشته‌اند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۰۰.</ref>.
 
==شریعت==
شریعت در لغت به معنای راه باریکه به سوی [[نهر]] آبی است که تشنگان به سوی آن می‌روند، ولی در اصطلاح [[فقها]] عبارت از [[اوامر و نواهی]] و ارشاداتی است که [[خداوند]] برای [[تربیت]] انسان‌های با [[ایمان]] و [[تکامل]] [[بشریت]] از راه [[وحی]] صادر کرده است.
[[هدف]] از شریعت در تمامی موارد، یعنی آنچه به [[عقاید]] یا [[اخلاق]] و یا [[اعمال انسان]] مربوط می‌شود، [[هدایت]] او به [[حق]] و [[عدالت]] و [[انصاف]] است، تا از راه عمل به شریعت، به [[شایستگی]] [[مقام خلافت الهی]] ارتقا یابد.
[[شریعت اسلام]] شامل سه بخش زیر است:
# [[احکام اعتقادی]] که مربوط به [[شناخت جهان]] و [[حقیقت]] [[آفرینش]] و رابطه آن با [[خدا]] و [[انسان]] است؛
# [[احکام اخلاقی]] که بیانگر آن است که انسان از نظر صفات و خلقیات چگونه باید باشد؛
# [[احکام عملی]] که نوع گفتار و [[رفتار انسان]] را در [[رابطه با خدا]] و خویشتن و دیگران مشخص می‌کند<ref>فقه سیاسی، ج۲، ص۲۲ – ۲۱.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۱۶۰.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[دین]]
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
{{ارزش‌های اجتماعی}}


[[رده:مدخل‌]]
[[رده:شریعت]]
[[رده:شریعت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۴

معنای شریعت

شریعت، یعنی مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها که خدا از دین برای انسان مقرر کرده و راهی که به واسطۀ پیامبران بر بندگان خویش گشوده و به پیروی کردن[۱] از آن امر کرده: ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا[۲]. شریعت، قانون اساسی زندگی معتقدان به یک دین به حساب می‌‌آید و اصطلاحی است که بیش‌تر به معنای دین به کار می‌رود و اعتقادات و احکام و اخلاقیات دینی را در بر می‌گیرد. بدین روی می‌توان به جای "دین موسی"، گفت "شریعت موسی" یا "شریعت یهود". این معنا از شریعت، معنای عام آن است؛ اما عرفا و فقها این اصطلاح را به معنایی خاص نیز به کار برده‌اند که عبارت است از احکام عملی و فقهی و ظاهری؛ از این رو علم به احکام فرعی را "علم شرایع" نامیده‌اند[۳].

شریعت اسلام

خداوند متعال، شریعت را سهل و آسان قرار داده است[۴]. قرآن کریم با بیان‌های مختلف بر این مطلب تأکید کرده است، چنان‌که در آیه‌ای می‌فرماید: خداوند هیچ‌کس را جز به‌قدر توانایی‌اش تکلیف نمی‌کند[۵]. نیز فرمود: اوست که شما را [برای خود] برگزیده و در دین بر شما سختی قرار نداده است[۶]. خداوند متعال در مقام تشریع، احکام مشقت‌بار وضع نکرده و احوال عادی مردمان را در نظر آورده است. در عین حال اگر بر اثر شرایطی خاص، حکمی برای کسی مشقّت و رنج داشته باشد، آن حکم را از وی برداشته و فرد را از انجام آن معاف داشته است، مانند روزه ماه رمضان که در صورت بیماری از عهده فرد برداشته می‌شود[۷].

شریعت از دیدگاه فقها و عرفا

فقها معتقدند مقررات اسلامی در سه بخش مجزا از یکدیگر خلاصه می‌‌شود: بخش عقاید که به عقل و فکر مربوط است؛ بخش اخلاق به نفس و ملکات و عادات نفسانی و بخش احکام به اعضا و جوارح مربوط می‌‌گردد.

مراد عرفا از شریعت، احکام ظاهری و عملی اسلام است که پایبندی به شریعت شرط راه یافتن به طریقت و حقیقت است و باطن شریعت، راه است و آن را "طریقت" می‌‌خوانند و پایان این راه "حقیقت" یعنی همان توحید است و شریعت وسیله یا پوسته‌ای است برای طریقت و طریقت وسیله‌ای برای حقیقت و اینها از یکدیگر مجزا نیستند، بلکه در عین اختلاف، با یکدیگر متحدند و یکی ظاهر است و دیگری باطن و سومی باطن باطن[۸].

عرفا و فقها متفق القول‌اند که شریعت، مقررات و احکام اسلامی مبتنی بر سلسله‌ای از حقایق و مصالح است. فقها این مصالح را علل و روح شریعت به شمار می‌‌ آورند که انسان را به سعادت می‌‌رساند؛ ولی عرفا معتقدند همۀ مصالح و حقایق از نوع شرایط و امکانات، منازل و مراحلی است که انسان را به مقام قرب الهی و وصول به حقیقت سوق می‌دهد[۹].

نسخ در شریعت

هر شریعتی، احکام شریعت پیش از خود را نسخ می‌کند و شریعت اسلام ـ که آخرین شریعت است ـ همۀ شرایع پیشین را نسخ کرده است؛ اما مراد از نسخ آن نیست که همۀ تعالیم پیامبران پیشین از حقانیت و اعتبار می‌افتند، بلکه احکام فرعی و فقهی شریعت آنان با ظهور شریعت محمدی (ص) به نسخ دچار گشته‌اند[۱۰].

شریعت

شریعت در لغت به معنای راه باریکه به سوی نهر آبی است که تشنگان به سوی آن می‌روند، ولی در اصطلاح فقها عبارت از اوامر و نواهی و ارشاداتی است که خداوند برای تربیت انسان‌های با ایمان و تکامل بشریت از راه وحی صادر کرده است. هدف از شریعت در تمامی موارد، یعنی آنچه به عقاید یا اخلاق و یا اعمال انسان مربوط می‌شود، هدایت او به حق و عدالت و انصاف است، تا از راه عمل به شریعت، به شایستگی مقام خلافت الهی ارتقا یابد. شریعت اسلام شامل سه بخش زیر است:

  1. احکام اعتقادی که مربوط به شناخت جهان و حقیقت آفرینش و رابطه آن با خدا و انسان است؛
  2. احکام اخلاقی که بیانگر آن است که انسان از نظر صفات و خلقیات چگونه باید باشد؛
  3. احکام عملی که نوع گفتار و رفتار انسان را در رابطه با خدا و خویشتن و دیگران مشخص می‌کند[۱۱].[۱۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. "شرعه" راه و پیروی کردن از قرآن است؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، واژه «شرع».
  2. «سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.
  3. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۲۷-۱۲۸؛ فرهنگ شیعه، ص۳۰۰.
  4. ﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ؛ سوره حج، آیه ۷۸
  5. ﴿لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶
  6. ﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ؛ سوره حج، آیه ۷۸
  7. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 497.
  8. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۲۷-۱۲۸.
  9. ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۲۷-۱۲۸.
  10. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۰۰.
  11. فقه سیاسی، ج۲، ص۲۲ – ۲۱.
  12. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۱۶۰.