شریعت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شریعت در لغت]] - [[شریعت در قرآن]] - [[شریعت در فقه اسلامی]] - [[شریعت در فقه سیاسی]] - [[شریعت در کلام اسلامی]] - [[شریعت در جامعهشناسی اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | |||
==معنای شریعت== | == معنای شریعت == | ||
شریعت، یعنی مجموعهای از دستورالعملها که [[خدا]] از [[دین]] برای [[انسان]] مقرر کرده و راهی که به واسطۀ [[پیامبران]] بر [[بندگان]] خویش گشوده و به [[پیروی]] کردن<ref>"شرعه" راه و پیروی کردن از قرآن است؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، واژه «شرع».</ref> از آن امر کرده: {{متن قرآن|ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا}}<ref>«سپس تو را بر آبشخوری | شریعت، یعنی مجموعهای از دستورالعملها که [[خدا]] از [[دین]] برای [[انسان]] مقرر کرده و راهی که به واسطۀ [[پیامبران]] بر [[بندگان]] خویش گشوده و به [[پیروی]] کردن<ref>"شرعه" راه و پیروی کردن از قرآن است؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، واژه «شرع».</ref> از آن امر کرده: {{متن قرآن|ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا}}<ref>«سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.</ref>. شریعت، [[قانون]] اساسی [[زندگی]] معتقدان به یک [[دین]] به حساب میآید و اصطلاحی است که بیشتر به معنای [[دین]] به کار میرود و [[اعتقادات]] و [[احکام]] و اخلاقیات [[دینی]] را در بر میگیرد. بدین روی میتوان به جای "[[دین]] [[موسی]]"، گفت "شریعت [[موسی]]" یا "شریعت [[یهود]]". این معنا از شریعت، معنای عام آن است؛ اما عرفا و [[فقها]] این اصطلاح را به معنایی خاص نیز به کار بردهاند که عبارت است از [[احکام عملی]] و [[فقهی]] و ظاهری؛ از این رو [[علم به احکام]] فرعی را "[[علم]] [[شرایع]]" نامیدهاند<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۷-۱۲۸؛ فرهنگ شیعه، ص۳۰۰.</ref>. | ||
== | == شریعت اسلام == | ||
{{اصلی|شریعت اسلام}} | |||
[[خداوند متعال]]، شریعت را سهل و آسان قرار داده است<ref>{{متن قرآن|وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ }}؛ سوره حج، آیه ۷۸</ref>. [[قرآن کریم]] با بیانهای مختلف بر این مطلب تأکید کرده است، چنانکه در آیهای میفرماید: [[خداوند]] هیچکس را جز بهقدر تواناییاش [[تکلیف]] نمیکند<ref>{{متن قرآن|لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ }}؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶</ref>. نیز فرمود: اوست که شما را [برای خود] [[برگزیده]] و در [[دین]] بر شما [[سختی]] قرار نداده است<ref>{{متن قرآن|وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ }}؛ سوره حج، آیه ۷۸</ref>. [[خداوند متعال]] در [[مقام]] [[تشریع]]، [[احکام]] مشقتبار وضع نکرده و احوال عادی [[مردمان]] را در نظر آورده است. در عین حال اگر بر اثر شرایطی خاص، حکمی برای کسی مشقّت و [[رنج]] داشته باشد، آن [[حکم]] را از وی برداشته و فرد را از انجام آن معاف داشته است، مانند [[روزه]] [[ماه رمضان]] که در صورت [[بیماری]] از عهده فرد برداشته میشود<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 497.</ref>. | |||
==شریعت از دیدگاه [[فقها]] و عرفا== | == شریعت از دیدگاه [[فقها]] و عرفا == | ||
[[فقها]] معتقدند [[مقررات اسلامی]] در سه بخش مجزا از یکدیگر خلاصه میشود: بخش [[عقاید]] که به [[عقل]] و [[فکر]] مربوط است؛ بخش [[اخلاق]] به [[نفس]] و ملکات و عادات نفسانی و بخش [[احکام]] به اعضا و جوارح مربوط میگردد. | [[فقها]] معتقدند [[مقررات اسلامی]] در سه بخش مجزا از یکدیگر خلاصه میشود: بخش [[عقاید]] که به [[عقل]] و [[فکر]] مربوط است؛ بخش [[اخلاق]] به [[نفس]] و ملکات و عادات نفسانی و بخش [[احکام]] به اعضا و جوارح مربوط میگردد. | ||
مراد عرفا از شریعت، [[احکام]] ظاهری و عملی [[اسلام]] است که [[پایبندی]] به شریعت شرط راه یافتن به طریقت و [[حقیقت]] است و [[باطن شریعت]]، راه است و آن را "طریقت" میخوانند و پایان این راه "[[حقیقت]]" یعنی همان [[توحید]] است و شریعت وسیله یا پوستهای است برای طریقت و طریقت وسیلهای برای [[حقیقت]] و اینها از یکدیگر مجزا نیستند، بلکه در عین [[اختلاف]]، با یکدیگر متحدند و یکی ظاهر است و دیگری [[باطن]] و سومی [[باطن]] باطن<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۷-۱۲۸.</ref>. | مراد عرفا از شریعت، [[احکام]] ظاهری و عملی [[اسلام]] است که [[پایبندی]] به شریعت شرط راه یافتن به طریقت و [[حقیقت]] است و [[باطن شریعت]]، راه است و آن را "طریقت" میخوانند و پایان این راه "[[حقیقت]]" یعنی همان [[توحید]] است و شریعت وسیله یا پوستهای است برای طریقت و طریقت وسیلهای برای [[حقیقت]] و اینها از یکدیگر مجزا نیستند، بلکه در عین [[اختلاف]]، با یکدیگر متحدند و یکی ظاهر است و دیگری [[باطن]] و سومی [[باطن]] باطن<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۷-۱۲۸.</ref>. | ||
عرفا و [[فقها]] متفق القولاند که شریعت، مقررات و [[احکام اسلامی]] مبتنی بر سلسلهای از حقایق و [[مصالح]] است. [[فقها]] این [[مصالح]] را [[علل]] و [[روح]] شریعت به شمار می آورند که [[انسان]] را به [[سعادت]] میرساند؛ ولی عرفا معتقدند همۀ [[مصالح]] و حقایق از نوع شرایط و امکانات، منازل و مراحلی است که [[انسان]] را به [[مقام قرب الهی]] و وصول به [[حقیقت]] سوق میدهد<ref>ر. ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۷-۱۲۸.</ref>. | |||
== نسخ در شریعت == | |||
{{اصلی|نسخ شریعت}} | |||
هر شریعتی، [[احکام شریعت]] پیش از خود را [[نسخ]] میکند و [[شریعت اسلام]] ـ که آخرین شریعت است ـ همۀ [[شرایع]] پیشین را [[نسخ]] کرده است؛ اما مراد از [[نسخ]] آن نیست که همۀ تعالیم پیامبران پیشین از حقانیت و اعتبار میافتند، بلکه [[احکام]] فرعی و [[فقهی]] شریعت آنان با [[ظهور]] [[شریعت محمدی]] {{صل}} به [[نسخ]] دچار گشتهاند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۰۰.</ref>. | |||
==[[ | ==شریعت== | ||
شریعت در لغت به معنای راه باریکه به سوی [[نهر]] آبی است که تشنگان به سوی آن میروند، ولی در اصطلاح [[فقها]] عبارت از [[اوامر و نواهی]] و ارشاداتی است که [[خداوند]] برای [[تربیت]] انسانهای با [[ایمان]] و [[تکامل]] [[بشریت]] از راه [[وحی]] صادر کرده است. | |||
[[هدف]] از شریعت در تمامی موارد، یعنی آنچه به [[عقاید]] یا [[اخلاق]] و یا [[اعمال انسان]] مربوط میشود، [[هدایت]] او به [[حق]] و [[عدالت]] و [[انصاف]] است، تا از راه عمل به شریعت، به [[شایستگی]] [[مقام خلافت الهی]] ارتقا یابد. | |||
[[شریعت اسلام]] شامل سه بخش زیر است: | |||
# [[احکام اعتقادی]] که مربوط به [[شناخت جهان]] و [[حقیقت]] [[آفرینش]] و رابطه آن با [[خدا]] و [[انسان]] است؛ | |||
# [[احکام اخلاقی]] که بیانگر آن است که انسان از نظر صفات و خلقیات چگونه باید باشد؛ | |||
# [[احکام عملی]] که نوع گفتار و [[رفتار انسان]] را در [[رابطه با خدا]] و خویشتن و دیگران مشخص میکند<ref>فقه سیاسی، ج۲، ص۲۲ – ۲۱.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۲ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۲]]، ص ۱۶۰.</ref> | |||
==جستارهای وابسته== | == جستارهای وابسته == | ||
{{مدخل وابسته}} | |||
* [[دین]] | * [[دین]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | |||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | # [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | ||
#[[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | # [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{ارزشهای اجتماعی}} | {{ارزشهای اجتماعی}} | ||
[[رده:شریعت]] | [[رده:شریعت]] |
نسخهٔ کنونی تا ۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۴
معنای شریعت
شریعت، یعنی مجموعهای از دستورالعملها که خدا از دین برای انسان مقرر کرده و راهی که به واسطۀ پیامبران بر بندگان خویش گشوده و به پیروی کردن[۱] از آن امر کرده: ﴿ثُمَّ جَعَلْنَاكَ عَلَى شَرِيعَةٍ مِّنَ الأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا﴾[۲]. شریعت، قانون اساسی زندگی معتقدان به یک دین به حساب میآید و اصطلاحی است که بیشتر به معنای دین به کار میرود و اعتقادات و احکام و اخلاقیات دینی را در بر میگیرد. بدین روی میتوان به جای "دین موسی"، گفت "شریعت موسی" یا "شریعت یهود". این معنا از شریعت، معنای عام آن است؛ اما عرفا و فقها این اصطلاح را به معنایی خاص نیز به کار بردهاند که عبارت است از احکام عملی و فقهی و ظاهری؛ از این رو علم به احکام فرعی را "علم شرایع" نامیدهاند[۳].
شریعت اسلام
خداوند متعال، شریعت را سهل و آسان قرار داده است[۴]. قرآن کریم با بیانهای مختلف بر این مطلب تأکید کرده است، چنانکه در آیهای میفرماید: خداوند هیچکس را جز بهقدر تواناییاش تکلیف نمیکند[۵]. نیز فرمود: اوست که شما را [برای خود] برگزیده و در دین بر شما سختی قرار نداده است[۶]. خداوند متعال در مقام تشریع، احکام مشقتبار وضع نکرده و احوال عادی مردمان را در نظر آورده است. در عین حال اگر بر اثر شرایطی خاص، حکمی برای کسی مشقّت و رنج داشته باشد، آن حکم را از وی برداشته و فرد را از انجام آن معاف داشته است، مانند روزه ماه رمضان که در صورت بیماری از عهده فرد برداشته میشود[۷].
شریعت از دیدگاه فقها و عرفا
فقها معتقدند مقررات اسلامی در سه بخش مجزا از یکدیگر خلاصه میشود: بخش عقاید که به عقل و فکر مربوط است؛ بخش اخلاق به نفس و ملکات و عادات نفسانی و بخش احکام به اعضا و جوارح مربوط میگردد.
مراد عرفا از شریعت، احکام ظاهری و عملی اسلام است که پایبندی به شریعت شرط راه یافتن به طریقت و حقیقت است و باطن شریعت، راه است و آن را "طریقت" میخوانند و پایان این راه "حقیقت" یعنی همان توحید است و شریعت وسیله یا پوستهای است برای طریقت و طریقت وسیلهای برای حقیقت و اینها از یکدیگر مجزا نیستند، بلکه در عین اختلاف، با یکدیگر متحدند و یکی ظاهر است و دیگری باطن و سومی باطن باطن[۸].
عرفا و فقها متفق القولاند که شریعت، مقررات و احکام اسلامی مبتنی بر سلسلهای از حقایق و مصالح است. فقها این مصالح را علل و روح شریعت به شمار می آورند که انسان را به سعادت میرساند؛ ولی عرفا معتقدند همۀ مصالح و حقایق از نوع شرایط و امکانات، منازل و مراحلی است که انسان را به مقام قرب الهی و وصول به حقیقت سوق میدهد[۹].
نسخ در شریعت
هر شریعتی، احکام شریعت پیش از خود را نسخ میکند و شریعت اسلام ـ که آخرین شریعت است ـ همۀ شرایع پیشین را نسخ کرده است؛ اما مراد از نسخ آن نیست که همۀ تعالیم پیامبران پیشین از حقانیت و اعتبار میافتند، بلکه احکام فرعی و فقهی شریعت آنان با ظهور شریعت محمدی (ص) به نسخ دچار گشتهاند[۱۰].
شریعت
شریعت در لغت به معنای راه باریکه به سوی نهر آبی است که تشنگان به سوی آن میروند، ولی در اصطلاح فقها عبارت از اوامر و نواهی و ارشاداتی است که خداوند برای تربیت انسانهای با ایمان و تکامل بشریت از راه وحی صادر کرده است. هدف از شریعت در تمامی موارد، یعنی آنچه به عقاید یا اخلاق و یا اعمال انسان مربوط میشود، هدایت او به حق و عدالت و انصاف است، تا از راه عمل به شریعت، به شایستگی مقام خلافت الهی ارتقا یابد. شریعت اسلام شامل سه بخش زیر است:
- احکام اعتقادی که مربوط به شناخت جهان و حقیقت آفرینش و رابطه آن با خدا و انسان است؛
- احکام اخلاقی که بیانگر آن است که انسان از نظر صفات و خلقیات چگونه باید باشد؛
- احکام عملی که نوع گفتار و رفتار انسان را در رابطه با خدا و خویشتن و دیگران مشخص میکند[۱۱].[۱۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ "شرعه" راه و پیروی کردن از قرآن است؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، واژه «شرع».
- ↑ «سپس تو را بر آبشخوری از کار (دین) برگماشتیم، از همان پیروی کن» سوره جاثیه، آیه ۱۸.
- ↑ ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۲۷-۱۲۸؛ فرهنگ شیعه، ص۳۰۰.
- ↑ ﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴾؛ سوره حج، آیه ۷۸
- ↑ ﴿لاَ يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۲۸۶
- ↑ ﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴾؛ سوره حج، آیه ۷۸
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 497.
- ↑ ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۲۷-۱۲۸.
- ↑ ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۲۷-۱۲۸.
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۳۰۰.
- ↑ فقه سیاسی، ج۲، ص۲۲ – ۲۱.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۱۶۰.