رؤیا در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پانویس2}} +{{پانویس}}))
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = رؤیا
| عنوان مدخل  = [[رؤیا]]
| مداخل مرتبط = [[رؤیا در قرآن]]
| پرسش مرتبط  =
}}
== مقدمه ==
[[خواب]] دیدن یا خواب که در [[قرآن کریم]] با تعبیر «[[رؤیا]]» از آن یاد شده است، از کلمات همسوی آن «نوم»، «منام»، «نائم»، «سنة»، «نعاس»، «قائلون = صاحبان خواب قیلوله»، «یتوفی» و «یهجعون» «احلام» و «[[احادیث]]» را می‌‌توان نام برد. راغب می‌گوید: [[رؤیا]] یعنی آنچه در خواب دیده شود<ref>مفردات، ۳۷۵.</ref>.
رؤیا به معنی خواب دیدن و آنچه در خواب دیده می‌شود است. [[افعال]] مشتق از آن به صورت: {{عربی|رَأَیْتُ}} (ماضی)؛ آری (مضارع معلوم) آمده است. از کلمات همسوی آن: رُؤیه به معنی
# دیدن
# شناختن
# متوجه شدن.
اگر با «إلی» بیاید به معنی پنداشتن، [[گمان]] کردن است. {{عربی|أَرَأَیْتَ}}: به معنی «آیا دیده‌ای»، «چه بینی؟»، «آیا می‌دانی این ترکیب [[پرسش]] برای [[آگاهی]] و توجه بیشتر مخاطب است. ولی اصطلاحاً به جای {{عربی|اَخبِرنی}} به کار می‌رود؛ یعنی «به من بگو» و یا «به من خبر بده». این عبارت گاهی با حرف کاف خطاب و گاهی بدون آن ذکر می‌شود {{عربی|أَرَأَیْتَ ۔ أَرَأَیْتَکَ: أَرَأَیْتُکُمْ}}.
ارائه:
# نشان دادن، نمایاندن
# به خواب آوردن در خواب نشان دادن
# فهماندن، شناساندن، متوجه کردن.
مشتقات آن در قرآن کریم به صورت: اَری، {{متن قرآن|أَرَيْنَا}} (ماضی)؛ یُرِی، یُرِیَ، {{متن قرآن|يُرِيكُمُوهُمْ}}، {{متن قرآن|تُرِيَنِّي}}، اُری [در رسم الخط قرآنهای موجود، این کلمه همراه با یک واو زائد و به صورت «اُورِیکُم» ثبت شده است]، نُرِی، نُرِیَ، نُرِیَنَّ (مضارع)؛ آر، اَروُا (امر)؛ یُرَوا (مضارع مجهول). رئاء: مُراءاة: انجام دادن کار برای نشان دادن به دیگران، [[ظاهرسازی]] کردن، [[ریا]] کاری کردن، [[خودنمایی]] کردن (مصدر یا اسم مصدر)؛ {{متن قرآن|يُرَاءُونَ}} (مضارع معلوم). {{متن قرآن|تَرَانِي}}: همدیگر را دیدن (مصدر)؛ تَراءَا، تَرائَت (ماضی). رِئی: [[چشم]] انداز، منظره، ظاهر (اسم مفرد) {{متن قرآن|هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا}}<ref>«و چه بسیار گروه‌هایی را پیش از آنان نابود کردیم که در ساز و برگ و فرّ و شکوه، نیکوتر بودند» سوره مریم، آیه ۷۴.</ref>. بین آنها دارای اسباب زندگانی و فرّ و [[شکوه]] بهتری بودند. {{متن قرآن|بَادِيَ الرَّأْيِ}}: به نظر سطحی و ابتدایی به حسب ظاهر. {{متن قرآن|أَحْلَامٍ}} و {{متن قرآن|أَحَادِيثِ}} از واژه‌های همسوی «[[رؤیا]]» در [[قرآن]] هستند.
در [[قرآن کریم]] به رؤیای [[ابراهیم]] {{ع}} درباره [[ذبح اسماعیل]] {{ع}} و [[ابتلا]] و آزمایشی که برای آن دو مطرح بوده، اشاره شده است: {{متن قرآن| فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الآخِرِينَ سَلامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ }}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم. بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم. و در میان آیندگان از وی (نامی نیکو) بر جای نهادیم. درود بر ابراهیم» سوره صافات، آیه ۱۰۲-۱۰۹.</ref>
جالب‌ترین رؤیا در قرآن، رؤیای یوسف {{ع}} است که محور داستان یوسف قرار گرفته که از آن با تعبیر «احسن القصص» یاد شده است: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref>«یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند. گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است. و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۴-۶.</ref>.
در همین داستان عبرت‌آموز و پر از نکته‌های شگفت است که دو همراه [[زندانی]] یوسف [[خواب]] می‌بینند و تعبیر آن را از یوسف {{ع}} می‌پرسند: {{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام» سوره یوسف، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>، {{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ}}<ref>«ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.</ref>.
شگفت‌تر از همه [[تعبیر خواب]] شاه [[مصر]] توسط یوسف {{ع}} است که: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه می‌بینم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref>
پس از عاجز ماندن معبران دربار از تعبیر صحیح خواب شاه، سرانجام یکی از آن دو زندانی [[آزاد]] شده به یاد یوسف می‌افتد و او را به عنوان بهترین معبر به شاه معرفی می‌کند: {{متن قرآن|يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند» سوره یوسف، آیه ۴۶.</ref>. {{متن قرآن|قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ}}<ref>«گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمی‌دارید- جز اندکی را که می‌خورید- در خوشه بگذارید» سوره یوسف، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ}}<ref>«آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال) ها از پیش نهاده‌اید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه می‌دارید» سوره یوسف، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ}}<ref>«آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم می‌رسند (/ باران می‌یابند) و (مردم) در آن (از دانه‌ها و میوه‌ها) افشره می‌گیرند (/ از خشکسالی رهایی می‌یابند)» سوره یوسف، آیه ۴۹.</ref>.
از دیگر رؤیاهایی که در [[قرآن کریم]] ذکر گردیده، رؤیای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است که باعث [[آگاهی]] [[مسلمانان]] از ورود به [[مسجد الحرام]] با [[امنیت]] و اجرای [[اعمال]] [[حج]] شده است: {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[مدینه]] [[خواب]] دید که به اتفاق [[یاران]] خود برای [[مناسک]] [[عمره]] وارد [[مکه]] می‌شوند و این خواب را برای یاران بیان کرد. اما چون در [[حدیبیه]] از ورود به مکه باز داشته شدند برخی از یاران [[اعتراض]] کردند که چرا [[وعده]] شما عملی نشد؟ [[حضرت]] فرمود: مگر گفته بودم همین امسال وارد مکه می‌شویم؟! بنابراین، [[زیارت]] [[کعبه]] به تأخیر افتاد و پیش از آن [[صلح حدیبیه]] واقع شد که [[برکات]] فراوانی برای [[مسلمان]] داشت و سال بعد یعنی سال هفتم، پس از [[پیروزی]] [[خیبر]]، مسلمانان آزادانه به [[زیارت]] رفتند که به آن «[[عمرة القضاء]]» گویند.
از دیگر موارد [[رؤیا]]، رؤیای [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در مورد افراد [[دشمن]] و [[ضرورت]] [[پیکار]] با [[سپاه]] [[کفر]] در [[جنگ بدر]] است{{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.</ref> و همچنین رؤیای آن حضرت درباره [[فتنه]] [[مردمان]] و [[شجره ملعونه]] است: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref>
در [[تفسیر]] این [[رؤیا]] میان [[مفسران]] [[اختلاف]] وجود دارد. جمعی از مفسران گفته‌اند: [[پیامبر]] در [[خواب]] دید میمون‌هایی از [[منبر]] او بالا می‌روند و پایین می‌آیند، از این مسئله بسیار [[غمگین]] شد، آن چنان که بعد از آن کمتر می‌خندید (این میمون‌ها را به [[بنی‌امیه]] تفسیر کرده‌اند) که یکی بعد از دیگری بر جای پیامبر {{صل}} نشستند در حالی که از یکدیگر [[تقلید]] می‌کردند و افرادی فاقد [[شخصیت]] بودند و [[حکومت اسلامی]] و [[خلافت]] [[رسول الله]] را به [[فساد]] کشیدند.
اما در باره [[شجره ملعونه]] نیز تفسیرهای گوناگونی شده است. برخی گفته‌اند مراد از آن «شجره [[زقوم]]» است که طبق [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ}}<ref>«بی‌گمان آن درختی است که در ژرفای دوزخ می‌بالد» سوره صافات، آیه ۶۴.</ref> این شجره [[خوراک]] گنه‌کاران است چنان که در [[آیات]] {{متن قرآن|كَغَلْيِ الْحَمِيمِ خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِيمِ}}<ref>«همچون جوشیدن آب داغ او را بگیرید و در میانه دوزخ بکشانید!» سوره دخان، آیه ۴۶-۴۷.</ref> نیز به آن اشاره شده است. بر این اساس، [[لعن]] بودن آن متوجه خورندگانش یعنی [[دوزخیان]] می‌شود.
برخی دیگر گفته‌اند مراد از آن، [[قوم]] [[سرکش]] [[یهود]] هستند که شجره [[نافرمانی]] و [[سرپیچی]] از [[پروردگار]] و [[حضرت موسی]] را تشکیل دادند و به صورت یک گروه و به [[عصیان]] برخاستند و با [[حضرت عیسی]] {{ع}} نیز از سر [[ستیز]] بر آمدند و حتی مدعی [[مصلوب]] کردن [[عیسی]] {{ع}} شدند!
در بسیاری از [[تفاسیر]] نقل شده که مراد از «شجره ملعونه»، [[بنی امیه]] هستند و در این باره از [[عایشه]] روایتی نقل شده که رو به مردان کرد و گفت: {{متن حدیث|لَعَنَ اللَّهُ أَباكَ وَ أَنْتَ فِى صُلْبِهِ فَأَنْتَ بَعْضُ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ}}، «[[خدا]] [[پدر]] تو را [[لعنت]] کرد در حالی که تو در صلب او بودی، بنابراین تو بخشی از کسی هستی که خدا او را لعنت کرده است»<ref>الجامع لأحکام القرآن، ج۱۰، ص۲۸۶؛ مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۲۲؛ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۷۴.</ref>. بر این اساس، «شجره ملعونه» در واقع همسو با «[[شجره خبیثه]]» در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ}}<ref>«و مثل کلمه‌ای پلید چون درختی پلید است که از روی زمین ریشه‌کن شده باشد، آن را هیچ پایداری نیست» سوره ابراهیم، آیه ۲۶.</ref> است.
بنابراین «[[شجره ملعونه]]» با «شجره خبیثه» از نظر معنی متلازم‌اند و در واقع ماهیت این دو یکی است. از طرف دیگر این دو می‌تواند مصادیق گوناگونی داشته باشد از جمله: «[[بنی‌امیه]]، «[[یهودیان]] [[حقیقت]] [[ستیز]]» و «[[منافقان]]» از مصادیق بارز آن به حساب می‌آیند.
از دیگر موارد [[خواب]] در [[قرآن کریم]]، [[خواب]] ۳۰۹ ساله [[اصحاب کهف]] است که نمونه روشنی از [[معاد]] را به نمایش می‌گذارد: {{متن قرآن|فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا}}<ref>«پس آنان را در آن غار چندین سال به خواب بردیم» سوره کهف، آیه ۱۱.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}}<ref>«سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش می‌کند» سوره کهف، آیه ۱۲.</ref>، {{متن قرآن|وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا}}<ref>«و در غار خود سیصد سال درنگ داشتند و نه سال بر آن افزودند» سوره کهف، آیه ۲۵.</ref>
برخی گفته‌اند: این تعبیر برای آن است که مدت درنگ آنها را به سال شمسی و قمری بیان دارند؛ زیرا سیصد سال شمسی، مساوی است با [[سیصد و نه سال]] قمری. از دیگر آیاتی که در آنها به خواب تصریح یا اشاره شده، عبارتند از: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ}}<ref>«به آیات ما تنها کسانی ایمان دارند که چون آنها را بدیشان گوشزد کنند به سجده درمی‌افتند و پروردگارشان را با سپاس، پاک می‌خوانند و گردنکشی نمی‌ورزند» سوره سجده، آیه ۱۵.</ref>، {{متن قرآن|تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«از بسترها پهلو تهی می‌کنند (و برای نماز برمی‌خیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید می‌خوانند و از آنچه به آنان روزی کرده‌ایم می‌بخشند» سوره سجده، آیه ۱۶.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! باید کسانی که بردگان شمایند و نابالغان شما سه بار از شما رخصت بخواهند: پیش از نماز بامداد و هنگامی که نیمروز لباس خود را در می‌آورید و پس از نماز عشاء که سه هنگام برهنگی و تنهایی شماست پس از آن بر شما و ایشان گناهی نیست (اگر از شما رخصت نگیرند) که گرد شما در گردشند و با یکدیگر به سر می‌برید؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن بیان می‌دارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۸.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و چون کودکانتان به بلوغ رسیدند باید (هنگام ورود) اجازه بگیرند مانند کسانی که پیش از آنان اجازه می‌گرفتند، بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌دارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۹.</ref>، {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref>. که در شماری از این [[آیات]] از «مضجع – خوابگاه» نیز سخن به میان آمده است.
در قرآن کریم برای [[رؤیا]] آثاری ذکر شده که عبارتند از:
# [[آرامش]] رؤیای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} درباره تعداد افراد [[دشمن]]، [[اطمینان]] بخش و [[آرامش]] آفرین برای دل‌های [[رزمندگان]] در [[جنگ بدر]] قلمداد شده است: {{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.</ref>.
# [[آزمایش]] و [[آگاهی]] [[حقیقت]] خوابی که [[پیامبر]] [[دین]] به عنوان وسیله آزمایش [[مردم]] یاد شده است: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> و همین گونه است [[آیات]]: {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>، {{متن قرآن|قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم» سوره صافات، آیه ۱۰۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ}}<ref>«بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود» سوره صافات، آیه ۱۰۶.</ref>، {{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام» سوره یوسف، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ذَلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ}}<ref>«و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی می‌کنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره یوسف، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟» سوره یوسف، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.</ref>، {{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ}}<ref>«ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.</ref>،{{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>
# تقویت [[روحیه]] و [[پیشگیری]] از [[ناگواری‌ها]] و [[ایجاد اتحاد]] از دیگر [[فلسفه]] [[خواب]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} یوسف {{ع}} است {{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند» سوره یوسف، آیه ۴۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ}}<ref>«گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمی‌دارید- جز اندکی را که می‌خورید- در خوشه بگذارید» سوره یوسف، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ}}<ref>«آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال) ها از پیش نهاده‌اید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه می‌دارید» سوره یوسف، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ}}<ref>«آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم می‌رسند (/ باران می‌یابند) و (مردم) در آن (از دانه‌ها و میوه‌ها) افشره می‌گیرند (/ از خشکسالی رهایی می‌یابند)» سوره یوسف، آیه ۴۹.</ref>.
در مقابل [[خواب]] صادق و [[مطابق با واقع]]، خواب‌های پریشان و آشفته نیز در [[قرآن]] یاد شده است {{متن قرآن|قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ}}<ref>«گفتند خواب‌هایی پریشان است» سوره یوسف، آیه ۴۴.</ref>. مراد از اضغاث احلام همان خواب‌های پریشان و درهم و برهم است که بیشتر معلول ناراحتی‌های [[روحی]] و آشفتگی‌های [[زندگی]] روزانه است که در عالم خواب به نحوی پدیدار و نمایان میشوند، اما خواب‌های صحیح و درست، دارای [[تأویل]] و تعبیرند و می‌‌توانند بیانگر واقعیت‌هایی باشد که بعداً بر صاحب خواب پدیدار می‌شود و مصداق چنین خواب‌هایی، همان خواب [[رسول خدا]] {{صل}} و خواب یوسف {{ع}} است که نشانه‌های [[حقایق]] و واقعیت‌های عینی سال‌های پس از خواب برای آنان متمثل گردید {{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند» سوره یوسف، آیه ۴۶.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ}}<ref>«گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمی‌دارید- جز اندکی را که می‌خورید- در خوشه بگذارید» سوره یوسف، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ}}<ref>«آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال) ها از پیش نهاده‌اید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه می‌دارید» سوره یوسف، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ}}<ref>«آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم می‌رسند (/ باران می‌یابند) و (مردم) در آن (از دانه‌ها و میوه‌ها) افشره می‌گیرند (/ از خشکسالی رهایی می‌یابند)» سوره یوسف، آیه ۴۹.</ref>.
در داستان یوسف، سه [[رؤیا]] جلب توجه می‌کند و هر سه هم محور اساسی قصه یوسف را تشکیل می‌دهند. یکی [[خواب]] یوسف و دیگری خواب دو [[زندانی]] هم بند او و سومی خواب [[پادشاه مصر]] که یوسف در [[پایتخت حکومت]] او زندانی شده بود. [[خواب]] یوسف چنین است: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.</ref>. [[یعقوب]] هم به طور کلی در [[تعبیر خواب]] فرزندش گفت:{{متن قرآن|تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است» سوره یوسف، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.</ref>
مسأله [[رؤیا]] و خواب دیدن، همیشه از مسائلی بوده است که [[فکر]] افراد عادی و دانشمند را از جهات مختلفی به خود جلب کرده است. در روایتی از [[پیامبر اکرم]] {{صل}}، نقل شده که فرموده‌اند: «رؤیا، سه گونه است: گاهی بشارتی از ناحیه [[خداوند]] است، گاه، وسیله [[غم]] و [[اندوه]] از ناحیه شیطان و گاه مسائلی است که انسان در فکر خود می‌پروراند و آن را در خواب می‌بیند»<ref>بحارالانوار، ۵۸، ۱۸۱ و ۱۸۱.</ref>. روشن است که خواب‌های [[شیطانی]]، چیزی نیست که تعبیر داشته باشد، اما خواب‌های رحمانی که جنبه [[بشارت]] دارد، حتماً باید خوابی باشد که از حادثه مسرت بخش [[آینده]] پرده برمی‌دارد.
شماری از [[دانشمندان]] با [[تفسیر]] مادی خویش به خواب می‌نگرند و می‌گویند: [[رؤیا]] عبارت است از ارضای [[تمایلات]] واپس زده و سر کوفته‌ای که همیشه با [[تغییر]] و تبدیل‌هایی برای [[فریب]] «من» به عرصه [[خود آگاهی]] روی میآورند. اما همه خواب‌ها مشمول چنین [[تفسیری]] نمی‌توانند واقع بشود اصولاً خواب‌های به اصطلاح «اضغاث احلام» که نتیجه [[افکار]] پریشان است غیر از خواب‌هایی است که بارها به تجربه ثابت گردیده که بیانگر واقعیاتی هستند که بعداً اتفاق می‌افتد. و داستان خواب‌های یوسف حکایت از واقعه‌ای بس بزرگ داشت که بعداً اتفاق افتاد. اما [[خواب]] دو هم بند یوسف چنین گزارش شده است: {{متن قرآن| وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.</ref>. یوسف هم خواب آن دو را چنین تعبیر کرد: {{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ}}<ref>«ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.</ref> و نیز خواب [[پادشاه مصر]] چنین نقل شده است: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه می‌بینم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref>
تعبیر بسیار دقیق یوسف {{ع}} از خواب پادشاه مصر، گویای اهمیت شماری از خواب‌ها و از طرف دیگر [[آگاهی]] و [[مهارت]] فوق العاده یوسف از تعبیر چنان خواب پیچیده و شگرف است.
تعبیر یوسف به وضوح نشان داد که او با عالَمی غیر از این عالم ماده در [[ارتباط]] است و [[حقایق]] این عالم تنها در [[امور مادی]] خلاصه نمی‌شود، بلکه عالمی به نام «[[جهان غیب]]» هم وجود دارد که افراد با [[تقوا]] بدان [[ایمان]] دارند و گاهی دریچه‌هایی هم از آن [[عالم غیب]] به رویشان گشوده می‌شود و حقایقی را [[درک]] و [[فهم]] می‌کنند که از حیطه فهم و درک افراد معمولی خارج است. بنابر این می‌‌توان «[[خواب]]» و «[[رؤیا]]» را یکی از [[آیات الهی]] به حساب آورد که گاهی از طریق آن حقایقی ماورایی بر [[اولیاء الهی]] [[کشف]] می‌شود.
خواب [[ابراهیم]] {{ع}} نیز از شگفتی‌های [[عالم غیب]] است: {{متن قرآن|قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ * فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ * وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ * وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ}}<ref>«(ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت * و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)* و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم!* تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم * بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود * و به قربانی سترگی او را بازخریدیم» سوره صافات، آیه ۱۰۲-۱۰۷.</ref>.


{{نبوت}}
رؤیای [[پیامبر اسلام]] که [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref>. بدان اشاره می‌کند. جمعی از [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] نقل کرده‌اند که: این [[خواب]] اشاره به جریان معروفی است و آن این است که [[پیامبر]] {{صل}} در خواب دید میمون‌هایی از [[منبر]] او بالا می‌روند و پایین می‌آیند.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
 
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[رؤیا]]''' است. "'''[[رؤیا]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
آن [[حضرت]] از این مسئله [[غمگین]] شد. آن چنان که بعد از آن کمتر می‌خندید. این میمون‌ها را به [[بنی‌امیه]] [[تفسیر]] کرده‌اند که یکی پس از دیگری بر جای پیامبر {{صل}} نشستند در حالی که از یکدیگر [[تقلید]] میکردند. افرادی فاقد [[شخصیت]] بودند و [[حکومت اسلامی]] و [[خلافت رسول خدا]] {{صل}} را به [[فساد]] کشیدند<ref>مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۳۶۰؛ الجامع الاحکام القرآن، ج۱۰، ص۲۸۲؛ مجمع البیان، ج۶، ص۶۵۴؛ الصافی فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۹۹.</ref> آن را نقل کرده‌اند. در بسیاری از تفسیرهای [[شیعه]] و سنی نقل شده که «[[شجره ملعونه]]» بنی‌امیه هستند. [[فخر رازی]] در روایتی در این باره از [[ابن عباس]] [[مفسر]] معروف [[اسلامی]] نقل کرده است<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۳۶۰.</ref>.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
 
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[رؤیا در قرآن]] - [[رؤیا در حدیث]] - [[رؤیا در کلام اسلامی]]</div>
در تفسیر این [[رؤیا]] میان [[مفسران]] [[اختلاف]] وجود دارد. جمعی از مفسران گفته‌اند: پیامبر در خواب دید میمون‌هایی از منبر او بالا می‌روند و پایین می‌آیند و بسیار از این مسئله غمگین شد، آن چنان که بعد از آن کمتر می‌خندید (این میمون‌ها را به [[بنی امیه]] تفسیر کرده‌اند) که یکی بعد از دیگری بر جای پیامبر {{صل}} نشستند در حالی که از یکدیگر تقلید می‌کردند و افرادی فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامی و [[خلافت]] [[رسول الله]] را به فساد کشیدند.
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
 
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[رؤیا (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
اما درباره شجره ملعونه نیز تفسیرهای گوناگونی شده است. برخی گفته‌اند مراد از آن «شجره [[زقوم]]» است که طبق [[آیه]] ۶۴ [[سوره صافات]] {{متن قرآن|إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ}}<ref>«بی‌گمان آن درختی است که در ژرفای دوزخ می‌بالد» سوره صافات، آیه ۶۴.</ref> این شجره [[خوراک]] گنه‌کاران است چنان که در [[آیات]] {{متن قرآن|كَغَلْيِ الْحَمِيمِ خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِيمِ}}<ref>«همچون جوشیدن آب داغ او را بگیرید و در میانه دوزخ بکشانید!» سوره دخان، آیه ۴۶-۴۷.</ref> نیز به آن اشاره شده است. بر این اساس، [[لعن]] بودن آن متوجه خورندگانش یعنی [[دوزخیان]] می‌شود. برخی دیگر گفته‌اند مراد از آن، [[قوم]] [[سرکش]] [[یهود]] هستند که شجره [[نافرمانی]] و [[سرپیچی]] از [[پروردگار]] و [[حضرت موسی]] را تشکیل دادند و به صورت یک گروه و شبکه در هم تنیده به [[عصیان]] برخاستند و با [[حضرت عیسی]] نیز از سرستیز بر آمدند و حتی مدعی [[مصلوب]] کردن [[عیسی]] شدند!
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
 
==مقدمه==
اما در بسیاری از [[تفاسیر]] و [[سنی]] نقل شده که مراد از «[[شجره ملعونه]]»، [[بنی امیه]] هستند و در این باره از [[عایشه]] روایتی نقل شده که رو به مردان کرد و گفت: {{متن حدیث|لَعَنَ اللَّهُ أَباكَ وَ أَنْتَ فِى صُلْبِهِ فَأَنْتَ بَعْضُ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ}}، [[خدا]] [[پدر]] تو را [[لعنت]] کرد در حالی که تو در صلب او بودی، بنابراین تو بخشی از کسی هستی که خدا او را لعنت کرده است»<ref> الجامع لأحکام القرآن، ج۶، ص۳۹۰۲؛ مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۲۳۷؛ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۹۶.</ref>.
#{{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.</ref>
 
از دیگر رؤیاهایی که در [[قرآن کریم]] ذکر گردیده، رؤیای [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است که باعث [[آگاهی]] [[مسلمانان]] از ورود به [[مسجد الحرام]] با [[امنیت]] و اجرای [[اعمال]] [[حج]] شده است: {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>.
 
پیامبر اکرم {{صل}} در [[مدینه]] [[خواب]] دید که به اتفاق [[یاران]] خود برای [[مناسک]] [[عمره]] وارد [[مکه]] می‌شوند و این خواب را برای یاران بیان کرد. اما چون در [[حدیبیه]] از ورود به مکه باز داشته شدند برخی از یاران [[اعتراض]] کردند که چرا [[وعده]] شما عملی نشد؟ [[حضرت]] فرمود: مگر گفته بودم همین امسال وارد مکه می‌شویم؟! بنابراین، [[زیارت]] [[کعبه]] به تأخیر افتاد و پیش از آن [[صلح حدیبیه]] واقع شد که [[برکات]] فراوانی برای مسلمانان داشت و سال بعد یعنی سال هفتم، پس از پیروزی[[خیبر]]، مسلمانان آزادانه به [[زیارت]] رفتند که به آن «[[عمرة القضاء]]» گویند.
 
از دیگر موارد [[رؤیا]]، رؤیای [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در مورد افراد [[دشمن]] و [[ضرورت]] [[پیکار]] با [[سپاه]] [[کفر]] در [[جنگ بدر]] است {{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.</ref>. نتیجه اینکه رؤیا بر اساس [[آیات قرآن]] می‌تواند [[حقیقی]] و یا آشفته و پریشان باشد، خواب‌ها و رؤیاهای [[پیامبران]] و [[اولیاء الهی]] و کسانی از [[مردمان]]، جزو خواب‌های [[واقعی]] و حقیقی است. نفس [[رؤیا]] دلالت بر [[تجرد روح]] و [[ارتباط]] [[روح]] با عالم ماوراء ماده دارد. و رؤیا می‌تواند دریچه‌ای از دریچه‌های [[آگاهی انسان]] به سوی [[عالم غیب]] باشد تا [[آدمی]] بداند که این عالم محدود و مادی در برگیرنده تمام [[حقایق]] و [[واقعیات]] نیست و جز این، عالمی دیگر وجود دارد که خواه ناخواه روزی همه [[انسان‌ها]] به سوی آن برانگیخته می‌شوند.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[رؤیا - کوشا (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)| دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص ۶۷۰-۶۷۴.</ref>
 
== رؤیا در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ==
#{{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref>
#{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref>
#{{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلقِینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصرِینَ لاٰ تَخٰافُونَ فَعَلِمَ مٰا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذٰلِک فَتْحاً قَرِیباً}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پ» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>
#{{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلقِینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصرِینَ لاٰ تَخٰافُونَ فَعَلِمَ مٰا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذٰلِک فَتْحاً قَرِیباً}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پ» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>
==نکات==
 
'''نکات:'''
 
در [[آیات]] فوق این موضوعات در باره رؤیای [[پیامبر]] مطرح گردیده است:
در [[آیات]] فوق این موضوعات در باره رؤیای [[پیامبر]] مطرح گردیده است:
#رؤیای [[پیامبر]] در باره تعداد افراد [[دشمن]] [[اطمینان]] بخش و [[آرامش]] آفرین برای قلب‌های [[رزمندگان]] در [[جنگ بدر]]: {{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.</ref>
# رؤیای [[پیامبر]] در باره تعداد افراد [[دشمن]] [[اطمینان]] بخش و [[آرامش]] آفرین برای قلب‌های [[رزمندگان]] در [[جنگ بدر]]: {{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.</ref>
# [[حقیقت]] نمایانده شده در [[رؤیا]] بر [[پیامبر]] وسیله [[آزمایش]] [[مردم]]: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref>
# [[حقیقت]] نمایانده شده در [[رؤیا]] بر [[پیامبر]] وسیله [[آزمایش]] [[مردم]]: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref>
#رؤیای [[پیامبر]] نمایانگر ورود [[مسلمانان]] به [[مسجد الحرام]] با [[امنیت]] و تراشیدن سر و کوتاه کردن مو بدون هیچ خوفی: {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلقِینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصرِینَ لاٰ تَخٰافُونَ}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پ» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۳۸.</ref>.
# رؤیای [[پیامبر]] نمایانگر ورود [[مسلمانان]] به [[مسجد الحرام]] با [[امنیت]] و تراشیدن سر و کوتاه کردن مو بدون هیچ خوفی: {{متن قرآن|لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلقِینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصرِینَ لاٰ تَخٰافُونَ}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پ» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۶۳۸.</ref>.
 
==خواب‌های صادق یا پریشان==
[[رؤیا]] از ریشه «ر ـ أـ ی» و به معنای چیزی است که در [[خواب]] دیده می‌شود<ref>مفردات، ص۳۷۵؛ الصحاح، ج ۶، ص۲۳۴۹، «رأی».</ref>؛ برخلاف «[[رؤیت]]» که [[مشاهده]] در [[حال]] [[بیداری]] است<ref>غریب الحدیث، ج۲، ص۷۶۷؛ الکشاف، ج۲، ص۴۴۴.</ref>. از دیدگاه [[روان‌شناسان]]، رؤیا بازتابی از ترس‌ها، سرخوردگی‌ها و علایق شخصی افراد است. بیننده خواب یکی از شخصیت‌های داستان رؤیاست که گاه از نگاه ناظر بیرونی آن را [[تجربه]] می‌کند و گاه فرد خوابیده، از خواب خویش [[آگاه]] است که به آن خواب شفاف می‌گویند و پدیده نادری نیست. رؤیا در نگاه روان‌شناسان، دروازه‌ای برای ورود به ضمیر ناخودآگاه بیننده خواب است<ref>. The Gale Encyclopedia of psychology، p ۱۹۵.</ref>. [[ادیان ابراهیمی]]، نگاهی متفاوت به موضوع رؤیا دارند: در بخش دوم از رساله براخوت تلمود، رؤیا نوعی تجربه این جهانی معرفی شده است که می‌تواند [[تأویل]] و [[تفسیری]] داشته باشد و تعالیمی را برای [[انسان]] به بار آورد. [[یهودیان]] میان خواب‌های خوب و خواب ‌های [[شیطانی]] تفاوت قائل‌اند و رؤیا برای آنان مانند بسیاری دیگر از [[ادیان]]، راهی برای دریافت [[الهامات]] [[وحیانی]] است<ref>. A lettr that has not been read: dreams in the Hebrew bible،p.۱-۸.</ref>. [[اعتقاد]] [[مسیحیان]] درباره رؤیا نیز از رهگذر [[عهد عتیق]] و رؤیاهای گزارش شده، به ویژه رؤیای نردبان [[یعقوب]] شکل گرفته است<ref>کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۲۸: ۱۰-۱۹.</ref>. رؤیا در [[تعالیم قرآنی]] و [[تاریخ اسلام]] نیز حضوری چشمگیر دارد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} رؤیا را سه گونه برشمرده است: بشارتی از سوی [[خدا]]، وسیله [[غم]] و [[اندوه]] از سوی [[شیطان]] و مسائلی که انسان در [[فکر]] خود می‌پروراند ([[حدیث]] نفس) و آنها را در خواب می‌بیند<ref>مسند احمد، ج ۲، ص۲۶۹؛ مناقب، ص۲۸۰؛بحار الانوار، ج ۵۸، ص۱۸۱.</ref>. رؤیا ارتباط با [[عالم مثال]] و راهی برای [[درک]] [[حقایق]] امور است و گزارش‌های فراوانی از رؤیاهای [[عالمان]] و [[عارفان]] [[مسلمان]] در [[تاریخ]] [[اسلامی]] موجود است. به گفته بزرگانی همچون [[ابن عربی]]، همه تجربه‌های [[شهودی]] [[انبیا]]، از جمله [[رؤیا]] و [[تجربه‌های عرفانی]] [[عارفان]] و [[اولیا]] برخاسته از نسبت [[خیال]] با [[عالم مثال]] است<ref>شرح فصول الحکم، ص۱۳۳؛ مرصاد العباد، ص۲۹.</ref>. [[صدرالمتألهین]] نیز دلیل [[درستی]] [[رؤیاهای صادق]] را اتصال [[نفس انسان]] به جواهر عالیه در عالم بالا می‌داند<ref>الشواهد الربوبیه، ص۳۴۸-۳۴۹؛ تفسیر صدر المتألهین، ج ۶، ص۲۷۸.</ref>. در بررسی واژه‌شناختی رؤیا در [[قرآن]]، به سه واژه «رؤیا» و همخانواده‌های آن، «احلام» و «[[احادیث]]» برمی‌خوریم. واژه رؤیا ۷ بار در قرآن به شکل مفرد آمده است. برخی مشتقات فعلی آن نیز به معنای «[[خواب]] دیدن» به کار رفته است؛ مانند {{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ ٱللَّهُ فِى مَنَامِكَ}}<ref> سوره انفال، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَـٰٓأَبَتِ إِنِّى رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًۭا وَٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِى سَـٰجِدِينَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ ٱلْمَلِكُ إِنِّىٓ أَرَىٰ}}<ref> سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref> و {{متن قرآن|إِنِّىٓ أَرَىٰ فِى ٱلْمَنَامِ}}<ref> سوره صافّات، آیه ۱۰۲.</ref> برخی [[مفسران]]، [[آیه]] ۶۴ [[سوره یونس]]<ref>{{متن قرآن|لَهُمُ ٱلْبُشْرَىٰ فِى ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَفِى ٱلْـَٔاخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَـٰتِ ٱللَّهِ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْفَوْزُ ٱلْعَظِيمُ}} «در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است» سوره یونس، آیه ۶۴.</ref> را که از [[بشارت]] به [[مؤمنان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] خبر می‌دهد نیز در ارتباط با رؤیا دانسته و بشارت در دنیا را رؤیاهای [[نیکو]] می‌دانند که [[انسان]] آن را در خواب می‌بیند<ref>التبیان، ج ۵، ص۴۰۳؛ تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص۱۳۸.</ref>. واژه «اَحْلام» جمع «حُلُم»<ref>القاموس المحیط، ج۴، ص۹۹؛ المعجم الوسیط، ج ۱، ص۱۹۴ ـ ۱۹۵، «حلم».</ref> دیگر واژه‌ای است که به معنای رؤیا به کار رفته و در اصل به معنای [[خودداری نفس]] و کنترل آن از [[هیجان]] و [[غضب]] است<ref>مفردات، ص۲۵۴، «حلم»؛ المیزان، ج ۱۱، ص۱۸۷؛ الامثل، ج ۱۷، ص۱۸۲.</ref> و چون [[رؤیا]] معمولاً در حالت [[خواب]] توأم با [[آرامش]] و به دور از [[هیجان]] و [[غضب]] دیده می‌شود، از آن به احلام تعبیر شده است<ref>التحقیق، ج ۲، ص۲۷۳-۲۷۴، «حلم».</ref>. این واژه ۴ بار در [[قرآن]] آمده که سه بار به معنای رؤیا و خواب و یک بار به معنای «[[عقول]]» است.<ref>{{متن قرآن|أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَـٰمُهُم بِهَـٰذَآ أَمْ هُمْ قَوْمٌۭ طَاغُونَ}} «آیا خردهایشان (آنان را) بدین (پندار) واداشته است یا آنان قومی گردنکش‌اند؟» سوره طور، آیه ۳۲.</ref>.<ref>اعراب القرآن، نحاس، ج ۴، ص۱۷۴؛ الکشاف، ج ۴، ص۴۱۳.</ref> احلام در قرآن برخلاف رؤیا که بیشتر خواب‌های خیر و [[نیک]] است، در باره خواب‌های آشفته به کار رفته<ref>النهایه، ج ۱، ص۴۳۴؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص۱۴۵، «حلم».</ref> و از آن به «اَضْغاث اَحْلام» تعبیر شده است. در برخی از [[احادیث]] نیز منشأ [[رؤیای صالح]]، [[خدا]] و منشأ احلام، [[شیطان]] دانسته شده است<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص۹۵؛ سنن الترمذی، ج ۳، ص۳۶۵.</ref>. واژه سوم، «احادیث» جمع «[[حدیث]]» به معنای امر جدید است که بیشتر درباره سخن به کار می‌رود<ref>العین، ج ۳، ص۱۷۷؛ التحقیق، ج ۲، ص۱۷۶، «حدث».</ref>. رؤیا نیز اغلب دربردارنده مشاهده‌ای تازه است<ref>مفردات، ص۲۲۲ ـ ۲۲۳، «حدث».</ref>. این واژه ۵ بار در قرآن به کار رفته که سه بار در کنار واژه «[[تأویل]]» به معنای رؤیاها استفاده شده است. در وجه کاربرد حدیث برای رؤیا، [[روایت]] [[پیامبر]]{{صل}} نیز می‌تواند راهگشا باشد که رؤیا یا حدیث نفس خواب بیننده است یا حدیث شیطان یا [[فرشته]]<ref>الکشاف، ج ۲، ص۴۴۴؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص۱۷۶؛ تفسیر لاهیجی، ج ۲، ص۴۹۵.</ref>؛ همچنین گفته شده: از این رو که رؤیا پس از خواب، بازگو می‌شود، به آن «حدیث» گفته شده است<ref>المنار، ج ۸، ص۱۰۰؛ التحریر و التنویر، ج ۱۲، ص۲.</ref>.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۶۶.</ref>.
 
==انواع رویا==
در نگاه کلی قرآن، رؤیا دو گونه است: صادق که از سوی خدا به [[انسان]] [[القا]] می‌شود و کاذب که رؤیای پریشان و دارای منشأ [[شیطانی]] است. [[رؤیای صادق]] دارای [[تأویل]] و تعبیر است که [[علم]] آن به برخی [[پیامبران الهی]] همچون [[حضرت یوسف]]{{ع}} و [[حضرت یعقوب]]{{ع}} عطا شده است.
 
[[خداوند]] متعالی با به‌کارگیری مشتقات واژه «[[صدق]]» درباره برخی رؤیاها، بر [[درستی]] آنها [[گواهی]] داده است: {{متن قرآن|قَدْ صَدَّقْتَ ٱلرُّءْيَآ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُحْسِنِينَ}}<ref>«تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم» سوره صافّات، آیه ۱۰۵.</ref>، {{متن قرآن|لَّقَدْ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءْيَا بِٱلْحَقِّ}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>؛ نیز با نقل خواب‌هایی که تعبیر آن یا عین [[خواب]]<ref>{{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ ٱللَّهُ فِى مَنَامِكَ قَلِيلًۭا وَلَوْ أَرَىٰكَهُمْ كَثِيرًۭا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَـٰزَعْتُمْ فِى ٱلْأَمْرِ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُۥ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ * وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ ٱلْتَقَيْتُمْ فِىٓ أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًۭا وَيُقَلِّلُكُمْ فِىٓ أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِىَ ٱللَّهُ أَمْرًۭا كَانَ مَفْعُولًا وَإِلَى ٱللَّهِ تُرْجَعُ ٱلْأُمُورُ}} «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست * و آنگاه را (یاد کن) که آنان را- چون رویاروی شدید- به چشمتان اندک نمود و شما را نیز در چشم آنان، اندک نشان داد تا خداوند کاری انجام یافتنی را به پایان برد و کارها به خداوند باز گردانده می‌شود» سوره انفال، آیه ۴۳-۴۴.</ref> اتفاق افتاده، [[حقیقی]] بودن برخی خواب‌ها را [[تأیید]] کرده است<ref>تعطیر الانام، ج ۱، ص۴؛ المنار، ج ۱۰، ص۱۸ ـ ۱۹.</ref>؛ همچنین تعبیر «مِن ورائی حِجابٍ» به عنوان یکی از راه‌های [[وحی]] در [[آیه]] ۵۱ [[سوره شوری]]<ref>{{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَآئِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًۭا فَيُوحِىَ بِإِذْنِهِۦ مَا يَشَآءُ إِنَّهُۥ عَلِىٌّ حَكِيمٌۭ}} «و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.</ref> را شامل [[رؤیای صادق]] نیز دانسته‌اند<ref>الامثل، ج ۱۵، ص۵۷۲.</ref>. در [[قرآن]] و [[روایات]]، ویژگی‌هایی برای رؤیای صادق مطرح شده‌اند؛ مانند تکرار [[رؤیا]]. تعابیری مانند {{متن قرآن|إِنِّىٓ أَرَىٰ فِى ٱلْمَنَامِ}} درباره [[خواب]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى}}.. درباره خواب [[پادشاه مصر]] و {{متن قرآن|إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ}}<ref> سوره یوسف، آیه ۳۶.</ref>. در باره خواب [[زندانیان]] به صورت مضارع، بر استمرار خواب‌ها و [[صادق بودن]] آنها دلالت دارند<ref>المیزان، ج ۱۱، ص۱۸۵؛ ج ۱۷، ص۱۵۲؛ احسن الحدیث، ج ۵، ص۱۳۵.</ref>؛ همچنین اگر در رؤیایی مأموریتی از سوی خدای متعالی به [[پیامبری]] [[ابلاغ]] گردد، عمل به آن [[واجب]] می‌شود، چنان که در خواب حضرت ابراهیم{{ع}} مبنی بر [[ذبح]] فرزندش [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} رخ داده است<ref>احکام القرآن، ج ۴، ص۳۵۷؛ اطیب البیان، ج ۱۱، ص۱۷۷.</ref>، از این رو رؤیای صادق [[انبیا]]{{عم}} نیز [[وحی]] نامیده شده<ref>الامالی، ص۳۳۸؛ متشابه القرآن، ج ۱، ص۳۸.</ref> و یکی از ۴۶ جزء<ref>الموطأ، ج ۲، ص۹۵۶؛ شعب الایمان، ج ۴، ص۱۸۷.</ref> یا ۷۰ جزء<ref>المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص۲۲۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۸۵.</ref> [[نبوت]] بیان شده است<ref>الفتوحات، ج ۲، ص۳۷۵؛ ممد الهمم، ص۲۳۰.</ref>. در خصوص [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[تلقی وحی]] در خواب به صورت رؤیای صادق گزارش شده است<ref>السیرة النبویه، ج ۱،ص ۲۳۴؛ دلائل النبوه، ج ۷،ص ۵۷.</ref>. از خواب‌های آشفته و پریشان در برابر رؤیای صادق، با عنوان {{متن قرآن|أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ}}<ref>سوره یوسف، آیه ۴۴.</ref> یاد شده است<ref>اطیب البیان، ج ۹، ص۱۳۸.</ref>. «اَضغـثُ» جمع «ضِغْث» به معانی متفاوتی به کار رفته که نوعی [[آشفتگی]] و درآمیختگی سره و ناسره در تمامی آنها نهفته است<ref>ایجاز البیان، ج ۱، ص۴۳۷؛ لسان العرب، ج ۲، ص۱۶۳ ـ ۱۶۴، «ضغث».</ref> و از این رو، خوابی که [[حقیقت]] آن روشن نیست و اجزای آن به هم پیوسته نیستند، به این نام خوانده شده است<ref>مفردات، ص۵۰۹؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۲۵۸، «ضغث».</ref>. برخی [[مفسران]] با استفاده از [[آیه]] ۴۴ [[سوره یوسف]]<ref>{{متن قرآن|قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِينَ}} «گفتند خواب‌هایی پریشان است و ما تعبیر خواب‌های پریشان را نمی‌دانیم» سوره یوسف، آیه ۴۴.</ref> هر خوابی را که تأویلی نداشته باشد، {{متن قرآن|أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ}} شمرده<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۱۹۵؛ ارشاد الاذهان، ص۲۴۶.</ref> و این واژه را استعاره‌ای برای رؤیای کاذب دانسته‌اند<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۱۶۵؛ الاصفی، ج ۱، ص۵۷۳.</ref>. یکی از فرق‌های بارز خواب‌های صادق و کاذب، منشأ و مصدر آنهاست که منشأ خواب‌های صادق [[خداوند]] متعالی است، برخلاف خواب‌های کاذب. [[قرآن]] با استفاده از عبارات {{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ ٱللَّهُ فِى مَنَامِكَ...}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد.».. سوره انفال، آیه ۴۳.</ref> و {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا ٱلرُّءْيَا ٱلَّتِىٓ أَرَيْنَـٰكَ...}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> منشأ [[رؤیاهای صادق]] را خدای متعالی می‌شمرد و در مقابل، از [[شیطان]]، حالات [[نفسانی]]<ref>الکافی، ج ۸، ص۹۰؛ کنز العمال، ج ۱۵، ص۳۶۶.</ref> و [[افکار]] بشری<ref>التبیان، ج ۵، ص۱۲۸-۱۲۹؛ مجمع البیان،ج ۴، ص۸۴۰.</ref> به عنوان منشأ رؤیاهای کاذب یاد شده است.
 
از [[آیات]] مربوط به رؤیای [[حضرت یوسف]]{{ع}} استفاده شده که نقل [[رؤیا]] در صورت [[برانگیختن]] [[حسادت]] [[حسودان]]، درست نیست، چنان که [[حضرت یعقوب]]{{ع}} از نقل رؤیای حضرت یوسف{{ع}} برای برادرانش [[نهی]] کرد<ref>تفسیر مقاتل، ج ۲، ص۳۱۸؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص۷.</ref>: {{متن قرآن|قَالَ يَـٰبُنَىَّ لَا تَقْصُصْ رُءْيَاكَ عَلَىٰٓ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا۟ لَكَ كَيْدًا إِنَّ ٱلشَّيْطَـٰنَ لِلْإِنسَـٰنِ عَدُوٌّۭ مُّبِينٌۭ}}<ref>«گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است» سوره یوسف، آیه ۵.</ref> روایتی با همین مضمون از [[امام صادق]]{{ع}} نیز وارد شده که از نقل [[خواب]] برای [[حسودان]] و [[کینه‌توزان]] [[نهی]] می‌کند<ref>الکافی، ج ۸، ص۳۳۶؛ بحارالانوار، ج ۵۸، ص۱۷۴.</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز به [[طور]] کلی از نقل رؤیاهای [[شیطانی]] و اضغاث احلام نهی کرده است<ref>المستدرک، ج ۴، ص۴۳۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۵، ص۱۱۲.</ref>.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۶۸.</ref>.
 
==[[تاویل]] و تعبیر رویا==
[[تأویل]] از باب تفعیل از ریشه «اَ ـ و ـ ل» به معنای [[رجوع]] و بازگشت چیزی به اصل آن است<ref>مفردات، ص۹۹؛ مجمع البحرین، ج ۵، ص۳۱۱، «اول».</ref> و تأویل [[رؤیا]] در عبارت {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ}}<ref> سوره یوسف، آیه ۶.</ref> به معنای [[تفسیر]] آن<ref>مفردات، ص۹۹ ـ ۱۰۰؛ لسان العرب، ج ۱۱، ص۳۳، «اول».</ref> یا پیشامدی دانسته شده که پس از دیدن [[خواب]] اتفاق می‌افتد<ref>المیزان، ج ۱۱، ص۷۹؛ انوار درخشان، ج ۹، ص۱۲ ـ ۱۳.</ref> و تحقق خارجی همان چیزی است که در خواب دیده است. نسبت معنای لغوی و اصطلاحی از آن جهت است که تأویل، رؤیا را به اصلش باز می‌گرداند<ref>تفسیر بغوی، ج ۲، ص۴۷۶؛ لباب التأویل، ج ۲، ص۵۱.</ref>. «تعبیر» از باب تفعیل و از ریشه «ع ـ ب ـ ر» اصطلاح دیگری در زمینه تفسیر رؤیا و به معنای گذشتن از حالتی به حالتی دیگر است<ref>مفردات، ص۵۴۳؛ المحیط فی اللغه، ج ۱، ص۹۵، «عبر».</ref>. مقصود از «تعبیر رؤیا»، تطبیق تصاویر و مفاهیم [[نفسانی]] بر [[حقایق]] عینی خارجی دانسته شده است<ref>الکلیات، ص۴۸۰؛ کشف الظنون، ج ۱، ص۴۱۶.</ref>. تأویل نسبت به تعبیر معنایی عام دارد؛ زیرا هم در باره خواب به کار می‌رود، هم درباره غیر آن؛ مانند تأویل [[آیات متشابه]] [[قرآن]]<ref>{{متن قرآن|هُوَ ٱلَّذِىٓ أَنزَلَ عَلَيْكَ ٱلْكِتَـٰبَ مِنْهُ ءَايَـٰتٌۭ مُّحْكَمَـٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلْكِتَـٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَـٰبِهَـٰتٌۭ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌۭ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَـٰبَهَ مِنْهُ ٱبْتِغَآءَ ٱلْفِتْنَةِ وَٱبْتِغَآءَ تَأْوِيلِهِۦ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِى ٱلْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ كُلٌّۭ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُو۟لُوا۟ ٱلْأَلْبَـٰبِ}} «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)‌اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)‌اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد» سوره آلعمران، آیه ۷.</ref>؛ اما تعبیر، اخص بوده، تنها در باره [[خواب]] به کار می‌رود<ref>الکلیات، ص۴۸۰؛ بیان المعانی، ج ۳، ص۲۱۷.</ref>. در [[قرآن]] از برخی معبّران خواب یاد شده است: یوسف{{ع}} بنا به تصریح [[آیه]] ۶ [[سوره یوسف]]<ref>{{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُۥ عَلَيْكَ وَعَلَىٰٓ ءَالِ يَعْقُوبَ كَمَآ أَتَمَّهَا عَلَىٰٓ أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَٰهِيمَ وَإِسْحَـٰقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌۭ}} «و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.</ref> [[برگزیده خدا]] و دارای [[علم]] [[تأویل]] بود که در [[آیات]] ۴۱ و ۴۷ - ۴۹ سوره یوسف برخی از تأویلات آن حضرت که به [[واقعیت]] پیوسته‌اند، ذکر شده است و در آیات ۲۱، ۳۷ و ۱۰۱ بر [[الهی]] بودن این علم تأکید شده است. تأویل [[احادیث]] در این آیات به علم تعبیر [[رؤیا]] [[تفسیر]] شده است. علم و [[حکمت]]، دانستن فرجام امور<ref>تفسیر ماوردی، ج ۳،ص ۸؛ تفسیر ثعالبی، ج ۲، ص۳۱۷ ـ ۳۱۸.</ref> و [[آگاهی]] از معانی کتب و [[سنن]] [[انبیای سلف]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص۴۲۰؛ الوجیز، ج ۲، ص۹۴.</ref> نیز از [[تفاسیر]] دیگر آن شمرده شده است.
 
درباره آگاهی [[حضرت یعقوب]]{{ع}} و پسرانش از [[تعبیر خواب]] به صراحت سخنی گفته نشده؛ ولی تعبیر {{متن قرآن|ءَالِ يَعْقُوبَ}} در آیه {{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُۥ عَلَيْكَ وَعَلَىٰٓ ءَالِ يَعْقُوبَ كَمَآ أَتَمَّهَا عَلَىٰٓ أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَٰهِيمَ وَإِسْحَـٰقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌۭ}}<ref>«و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.</ref> دلیل بر [[آگاهی]] [[یعقوب]] و برخی فرزندانش از [[تعبیر خواب]] دانسته شده است<ref>تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج ۷، ص۲۱۰۲؛ التحریر و التنویر، ج ۱۲، ص۲۰؛ المیزان، ج ۱۱، ص۸۴.</ref>. برخی [[مفسران]] از [[آیه]] «قالَ یـبُنَیَّ لا تَقصُص رُءیاکَ عَلی اِخوَتِکَ» نیز استفاده کرده‌اند که [[برادران یوسف]]{{ع}} با [[تأویل]] [[رؤیا]] آشنا بودند و از این رو یعقوب فرزندش را از بازگویی رؤیایش برای برادرانش [[نهی]] کرد<ref>لباب التاویل، ج ۲، ص۵۱۲؛ زاد المسیر، ج ۲، ص۴۱۳.</ref>. افزون بر این افراد، آیه {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه می‌بینم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref> نشان از وجود کسانی در [[مصر]] دارد که دانای به تعبیر خواب شمرده می‌شدند<ref>التحریر و التنویر، ج ۱۲، ص۶۰.</ref>. درباره «المَلاَُ» دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد: درباریان، اشراف و بزرگان و [[دانشمندان]]<ref>تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۷، ص۲۱۵۰ ـ ۲۱۵۱؛ التبیان، ج ۶، ص۱۴۵؛ ارشاد الاذهان، ص۲۴۵.</ref>، [[ساحران]] و [[کاهنان]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۱۹۵؛ روح البیان، ج ۴، ص۲۶۶.</ref>، یا [[منجمان]] [[مصری]]<ref>بیان المعانی، ج ۳، ص۲۱۷ ـ ۲۱۹.</ref>. با این [[حال]]، آنان نتوانستند [[خواب]] [[پادشاه]] را تعبیر کنند و خواب او را {{متن قرآن|أَضْغَـٰثُ أَحْلَـٰمٍۢ}} دانستند: {{متن قرآن|قَالُوٓا۟ أَضْغَـٰثُ أَحْلَـٰمٍۢ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ ٱلْأَحْلَـٰمِ بِعَـٰلِمِينَ}}<ref>«گفتند خواب‌هایی پریشان است و ما تعبیر خواب‌های پریشان را نمی‌دانیم» سوره یوسف، آیه ۴۴.</ref>.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۰.</ref>.
 
==رویاهای صادق [[قرآنی]]==
[[رؤیاهای صادق]] گزارش شده در [[قرآن]] عبارت‌اند از:
 
===رویای [[ذبح اسماعیل]]{{ع}}===
هنگامی که فرزند [[حضرت ابراهیم]] به سن [[نوجوانی]] رسید<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۷، ص۲۳؛ ارشاد الاذهان، ص۴۵۴.</ref>: {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعْىَ}}<ref> سوره صافّات، آیه ۱۰۲.</ref> ابراهیم{{ع}} در سه شب پیاپی<ref>تفسیر بغوی، ج ۴، ص۳۷؛ غرائب القرآن، ج ۵، ص۵۷.</ref> در [[خواب]] دید که از سوی [[خداوند]] به او دستور داده شد تا فرزندش را با دست خود در [[موسم حج]] [[قربانی]]<ref>الکشاف، ج ۴، ص۵۳-۵۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص۳۴۶؛ تفسیر آسان، ج ۱۶، ص۳۶۱.</ref> کند. عبارت {{متن قرآن|إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ}} نشان از [[مشاهده]] صحنه [[ذبح]] توسط ابراهیم{{ع}} در خواب دارد<ref>زاد المسیر، ج ۳، ص۵۴۷؛ غریب القرآن، ص۳۲۱؛ التسهیل، ج ۲، ص۱۹۵.</ref>؛ اما بیشتر [[مفسران]] گفته‌اند که [[فرمان]] ذبح، در خواب به ابراهیم{{ع}} [[ابلاغ]] شد<ref>الوجیز، ج ۳، ص۸۳؛ تفسیر قاسمی، ج ۸، ص۲۱۸؛ المیزان، ج ۱۷، ص۱۵۲.</ref>؛ همچنین درباره متعلق ذبح (اسماعیل یا [[اسحاق]]) میان مفسران [[اختلاف]] است که براساس [[ظاهر قرآن]] و بیشتر [[روایات]] [[امامیه]]، مراد، [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} است<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۹۹؛ قس: مجمع البیان، ج ۸، ص۷۰۷؛ المیزان، ج ۷، ص۲۳۲.</ref>. به هر روی، ابراهیم{{ع}} [[مأموریت]] خود را با فرزندش در میان گذاشت و نظر وی را دراین باره جویا شد: {{متن حدیث|قالَ يـبُنَيَّ اِنّي اَري فِي المَنامِ اَنّي اَذبَحُكَ فَانظُر ماذا تَري}}. او نیز بی‌درنگ در برابر [[فرمان خداوند]]، [[تسلیم]] شد: {{متن حدیث|يـاَبَتِ افعَل ما تُؤمَرُ سَتَجِدُني اِن شاءَ اللّهُ مِنَ الصّـبِرين}}؛ اما سرانجام خداوند از انجام ذبح ممانعت کرد و به ابراهیم ندا داد که [[رؤیا]] را تحقق بخشیدی و به مأموریت خود عمل کردی و ما این گونه به محسنان [[پاداش]] می‌دهیم: {{متن قرآن|قَدْ صَدَّقْتَ ٱلرُّءْيَآ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُحْسِنِينَ}}<ref>«تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم» سوره صافّات، آیه ۱۰۵.</ref>.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۲.</ref>.
 
===رویای [[پادشاهی]] یوسف{{ع}}===
وی در خواب ۱۱ [[ستاره]] و [[خورشید و ماه]] را در [[حال]] [[سجده]] بر خود دید و آن [[خواب]] را برای پدرش بازگو کرد: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَـٰٓأَبَتِ إِنِّى رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًۭا وَٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِى سَـٰجِدِينَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.</ref> بیشتر [[مفسران]]، تکرار «رَاَیتُ» در این [[آیه]] را برای تأکید دانسته‌اند<ref>اعراب القرآن، نحاس،ج ۲، ص۱۹۲؛التبیان، ج ۶، ص۹۵؛ البحر المحیط، ج ۶، ص۲۳۸.</ref>. برخی نیز «رَاَیتُ» را به معنای دیدن شخص آنها و «رَاَیتُهُم» را به معنای دیدن [[سجده]] آنها دانسته‌اند<ref>ایجاز البیان، ج ۱، ص۴۳۰؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۱ ـ ۳۲۰؛ المیزان، ج ۱۱، ص۷۷.</ref>. در ادامه داستان با بیان سجده پدر و مادر و همه [[برادران]] در برابر یوسف: {{متن قرآن|وَخَرُّوا۟ لَهُۥ سُجَّدًۭا}}<ref> سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref> [[تأویل]] [[رؤیا]] آشکار می‌گردد و یوسف{{ع}} خود نیز بر وقوع تعبیر خوابش تأکید می‌کند: {{متن قرآن|وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ}}<ref> سوره یوسف، آیه ۱۰۰.</ref>. در باره سجده ۱۱ [[ستاره]] بر [[حضرت یوسف]]{{ع}} همگان اتفاق دارند که ۱۱ [[برادر]] آن حضرت بودند<ref>تفسیر سمعانی، ج ۳، ص۷؛ تفسیر العز بن عبد السلام، ج ۱، ص۴۹۲.</ref>؛ اما در تأویل [[خورشید و ماه]]، برخی [[خورشید]] را [[حضرت یعقوب]]{{ع}} و ماه را مادر<ref>تفسیر ماوردی، ج ۳، ص۶؛ تفسیر بغوی، ج ۲، ص۴۷۵.</ref> یا خاله حضرت یوسف<ref>ممد الهمم، ص۲۳۳؛ لباب التأویل، ج ۲، ص۵۱۱.</ref> تعبیر کرده و برخی دیگر ماه را حضرت یعقوب و خورشید را مادر یا خاله آن حضرت دانسته‌اند<ref>تفسیر مقاتل، ج ۳، ص۳۱۱؛ تیسیر الکریم الرحمن، ص۴۵۲.</ref>. فاصله میان خواب حضرت یوسف و تعبیر آن ۴۰ سال<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص۱۹۷؛ تفسیر ثعالبی، ج ۲، ص۲۴.</ref> یا ۸۰ سال<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۳۲۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص۴۱۹؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۴، ص۳۱۷.</ref> دانسته شده است.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۲.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
===رویای همبندی‌های یوسف{{ع}}===
از جمله [[رؤیاهای صادق]] در [[قرآن]]، خواب همزندانی‌های یوسف{{ع}} است که با آن حضرت وارد [[زندان]] شده بودند. یکی از آنان که [[مأمور]] شراب [[پادشاه]] بود<ref>تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص۲۲۱؛ الصافی، ج ۳، ص۲۰.</ref>، در [[خواب]] دید برای پادشاه انگور می‌فشرد یا آب انگور (شراب) می‌برد و دیگری که مأمور طعام وی بود<ref>تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۳۳۲؛تفسیر شبر، ص۲۴۲.</ref>، در خواب دید که بر روی سرش برای پادشاه نان می‌برد و پرندگان از آن نان‌ها می‌خورند.<ref>{{متن قرآن|وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}} «و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.</ref> دو [[زندانی]]، رؤیای خود را برای آن حضرت بیان کردند و تعبیر خوابشان را از او خواستند. آن حضرت در پاسخ، رؤیای آن دو را این گونه تعبیر کرد که یکی از شما، ساقی پادشاه و دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از [[مغز]] سر وی می‌خورند.<ref>{{متن قرآن|يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ}} «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۱۲، ص۱۳۱-۱۳۲؛ تفسیر شبر، ص۲۴۳.</ref>.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
===رویاهای [[پادشاه مصر]]===
این [[رؤیا]] در دو [[آیه]]، یک بار برای معبّران دربار و دیگر بار برای یوسف{{ع}} بازگو شد. پادشاه ۷ خوشه سبز و ۷ خوشه خشکیده و ۷ گاو لاغر را در خواب دید که ۷ گاو فربه و چاق را می‌خورند: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ}}<ref>«و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه می‌بینم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.</ref> در [[روایات تفسیری]]، رؤیای [[پادشاه مصر]] با تفصیل بیشتری آمده است<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۳۶۱ ـ ۳۶۴؛ تفسیر ثعلبی، ج، ص۲۲۶.</ref>. در دو [[آیه]] مربوط به [[خواب]] پادشاه مصر، تعداد خوشه‌های خشک<ref>تفسیر جلالین، ص۲۴۳.</ref> و پیچیدن خوشه‌های خشک به دور خوشه‌های سبز، به قرینه قسمت نخست آیه و وضوح آن حذف شده است<ref>الجوهر الثمین، ج ۳، ص۲۸۱؛ بیان السعاده، ج ۲، ص۳۶۴.</ref>؛ اما برخی [[مفسران]]، چنین مطلبی را از آیه برداشت نکرده و ذکر تعداد ۷ برای سنبله‌های خشک را از روی [[گمان]] دانسته‌اند<ref>الکشاف، ج ۲، ص۴۷۴؛ اللباب، ج ۱۱، ص۱۱۵.</ref>. به هر روی، پادشاه مصر از معبّران دربارش خواست تا خواب وی را تعبیر کنند و آنها رؤیای [[پادشاه]] را «اَضغـثُ اَحلـمٍ» خواندند. گروهی از مفسران، مراد از «اَضغـثُ اَحلـمٍ» را خواب‌های پریشان و بی‌تعبیر<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۳۶۵.</ref> ندانسته، بلکه آن را پیچیده و مرکب از بخش‌های گوناگون شمرده‌اند. در واقع معبّران دربار با اظهار عجز از تعبیر آن، خود را تنها [[قادر]] به تعبیر خواب‌های یکدست و یکنواخت معرفی کردند و امکان تعبیر آن توسط استاد ماهری را [[انکار]] نکردند<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۱۶۵؛ انوار درخشان،ج ۹،ص ۸۶؛ الامثل، ج ۷، ص۲۲۱.</ref>. این احتمال نیز داده شده که آنها [[پیش‌بینی]] وقوع رخدادهای ناگوار را در [[آینده]] داشتند و برای [[پرهیز]] از پریشان ساختن خاطر پادشاه، از تعبیرش خودداری کردند<ref>الامثل، ج ۷، ص۲۲۱.</ref>. با [[اصرار]] پادشاه بر [[تعبیر خواب]] یاد شده، ساقی وی که پیش از این، همبند یوسف{{ع}} بود، به یاد وی افتاد و نزدش رفته، [[تعبیر خواب]] را چنین دریافت کرد که ۷ سال پیاپی به جهت بارندگی فراوان باید با [[جدیت]] [[زراعت]] کنید و محصول خود را در خوشه‌هایش در انبارها ذخیره کنید و جز به مقدار کم و جیره‌بندی به اندازه نیاز، از آن صرف نکنید که پس از این، ۷ سال خشک و کم [[باران]] و سخت در پیش دارید و تنها باید از ذخیره سال‌های پیش استفاده کنید. پس از آن یک‌سالِ پرباران نصیب [[مردم]] خواهد شد.<ref>{{متن قرآن|قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ * ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ * ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ}} «گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمی‌دارید- جز اندکی را که می‌خورید- در خوشه بگذارید * آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال)‌ها از پیش نهاده‌اید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه می‌دارید * آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم می‌رسند (/ باران می‌یابند) و (مردم) در آن (از دانه‌ها و میوه‌ها) افشره می‌گیرند (/ از خشکسالی رهایی می‌یابند)» سوره یوسف، آیه ۴۷-۴۹.</ref> در ادامه [[آیات]]، [[درستی]] تعبیر یوسف از [[خواب]] [[پادشاه]] آشکار می‌شود.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۳.</ref>.


==منابع==
===رویاهای [[پیامبر اکرم]]{{صل}}===
در [[قرآن]] از سه [[رؤیای صادق]] پیامبر اکرم{{صل}} یاد شده است:
#'''رویای ورود به [[مسجدالحرام]]''': [[پیامبر]]{{صل}} پیش از [[صلح حدیبیه]] در [[مدینه]] در خواب دید که همراه [[اصحاب]] خود در [[امنیت]] کامل و با سر تراشیده و مو و ناخن کوتاه شده، وارد [[مکه]] می‌شوند. [[مسلمانان]] با شنیدن خبر این [[رؤیا]] [[گمان]] کردند که تعبیر آن در همان سال خواهد بود و چون از [[حدیبیه]] بازگشتند، [[منافقان]] گفتند: به مسجدالحرام وارد نشدیم و حلق و تقصیر نکردیم؛ آن‌گاه [[آیه]] {{متن قرآن|لَّقَدْ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءْيَا بِٱلْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ ٱلْمَسْجِدَ ٱلْحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا۟ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِكَ فَتْحًۭا قَرِيبًا}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref> در پاسخ آنها فرود آمد و تحقق آن [[رؤیا]] حتمی و قریب الوقوع شمرده شد<ref>جوامع الجامع، ج ۴، ص۱۴۶؛ الامثل، ج ۱۶، ص۴۸۶.</ref>. [[حضرت محمّد]]{{صل}} با اصحابش در سال بعد ([[ذیقعده]] [[سال هفتم هجری]]) از [[مدینه]] به سمت [[مکه]] بیرون آمد، و همان‌گونه که [[قرآن]] بر [[صدق]] رؤیای [[پیامبر]]{{صل}} تأکید کرده بود، در کمال [[عزّت]]، [[شوکت]] و [[امنیت]] وارد مکه شد، و سه [[روز]] در مکه ماند و سپس به مدینه بازگشت<ref>عیون الاثر، ج ۲، ص۱۶۳ ـ ۱۶۵؛ سبل الهدی، ج ۵، ص۶۹؛ تفسیر قاسمی، ج ۸، ص۵۰۵.</ref>. مراد از {{متن قرآن|فَتْحًۭا قَرِيبًا}} در پایان [[آیه]] و [[پیروزی]] نزدیکی که به پیامبر و [[مسلمانان]] [[وعده]] داده شده، بنابه دیدگاه برخی، [[فتح خیبر]] است<ref>دلائل النبوه، ج ۴، ص۱۶۲؛ الجدید، ج ۶، ص۴۹۵.</ref>، هرچند گروهی دیگر از [[مفسران]] با توجه به [[سیاق آیه]] و نیز تأثیر [[صلح حدیبیه]] در ورود ایمن به [[مسجدالحرام]]، {{متن قرآن|فَتْحًۭا قَرِيبًا}} را به آن [[تفسیر]] کرده‌اند<ref>روض الجنان، ج ۱۷، ص۳۶۳؛ منهج الصادقین، ج ۸، ص۳۹۳.</ref>. این رخداد از [[اخبار غیبی]] قرآن و [[معجزات]] [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} به شمار می‌رود.
#'''رویای [[شجره ملعونه]]''': [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] از رؤیایی برای پیامبر به [[اجمال]] یاد کرده و آن را سبب [[آزمون]] [[مردم]] خوانده است: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا ٱلرُّءْيَا ٱلَّتِىٓ أَرَيْنَـٰكَ إِلَّا فِتْنَةًۭ لِّلنَّاسِ وَٱلشَّجَرَةَ ٱلْمَلْعُونَةَ فِى ٱلْقُرْءَانِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَـٰنًۭا كَبِيرًۭا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.</ref> در این باره که آیا «[[رؤیا]]» در [[آیه]] از [[خواب]] خاصی که [[پیامبر]]{{صل}} دیده بود حکایت دارد یا مراد از آن دیدن در [[بیداری]] است [[اختلاف]] نظر است: بعضی آن را به معنای دیدن در بیداری و مراد از آن را نمایاندن [[آیات الهی]] در [[سفر]] [[معراج]] دانسته‌اند که در آغاز همین [[سوره]] از آن یاد شده است<ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۷۶؛ تاریخ الاسلام، ج ۱، ص۲۵۳؛ امتاع الاسماع، ج ۸، ص۲۲۸.</ref>. برخی دیگر آن را خوابی می‌دانند که پیامبر درباره ورود به [[مسجد الحرام]] دیده بود که به [[صلح حدیبیه]] انجامید و تأخیر در ورود به [[مسجدالحرام]] در آن سال دانسته‌اند که آزمونی بود برای برخی [[اصحاب]]<ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۷۶؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص۱۴۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۲۸۲.</ref>. عده‌ای نیز آن را درباره [[جنگ بدر]] شمرده‌اند<ref>تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۲۵۹ ـ ۲۶۰؛ نک: البحرالمحیط، ج ۷، ص۷۴؛ الصافی، ج ۳، ص۱۹۹.</ref>. از [[یهود]]<ref>التفسیر الکبیر،ج ۲۰، ص۳۶۱؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص۶۰.</ref> و درخت زقّوم در [[جهنم]]<ref>التبیان، ج ۶، ص۴۹۴؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۷۶.</ref> نیز به عنوان [[تفسیر]] [[شجره ملعونه]] یاد شده است. در [[روایات تفسیری]]، شجره ملعونه به [[بنی امیه]] تفسیر و رؤیای آن حضرت چنین تفسیر شده که دسته‌ای میمون از [[منبر]] آن حضرت بالا و پایین رفته، منبر ایشان را بازیچه خود قرار می‌دهند. سپس [[خداوند]] پاره‌ای از فسادهایشان را در آن رؤیا به آن حضرت نشان داد<ref>الدر المنثور، ج ۴، ص۱۹۱؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۲۷۴؛ البرهان، ج ۳، ص۵۴۳.</ref>. تحلیل جامع آیه با توجه به [[سیاق]] و وجود مصادیق مختلف برای آن، احتمال شمولش نسبت به همه [[منافقان]]، چه در دوره [[پیامبر]] و چه پس از آن دوره را تقویت می‌کند<ref>المیزان، ج ۱۳، ص۱۳۷؛ الفرقان، ج ۱۷، ص۲۴۸.</ref>.
#'''رویای [[جنگ بدر]]''': [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در رؤیایی پیش از وقوع [[جنگ]]، شمار [[مشرکان]] را اندک دید و آن را برای اصحابش بازگفت که [[بشارت]] [[پیروزی]] بر مشرکان تلقی شد: {{متن قرآن|إِذْ يُرِيكَهُمُ ٱللَّهُ فِى مَنَامِكَ قَلِيلًۭا وَلَوْ أَرَىٰكَهُمْ كَثِيرًۭا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَـٰزَعْتُمْ فِى ٱلْأَمْرِ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُۥ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.</ref><ref>کشف الاسرار، ج ۴، ص۵۴؛ تفسیر ثعلبی، ج ۴، ص۳۶؛ التفسیر الکاشف، ج ۳، ص۴۸۷.</ref>. در ادامه [[آیات]] از تحقق رؤیای پیامبر یاد می‌شود. شمار مشرکان در چشم [[مسلمانان]] اندک آمد و این امر مایه [[قوت نفس]] آنان شد. شمار مسلمانان نیز در چشم مشرکان اندک آمد و این امر سبب [[غرور]] و تهییج بیشترشان شد که به شکستشان انجامید<ref>المغازی، ج ۱، ص۱۳۴؛ التبیان، ج ۵، ص۱۲۹؛ البرهان، ج ۲، ص۷۰۲.</ref>.<ref>[[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۴، ص ۱۷۴.</ref>.
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[رؤیا - کوشا (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1100408.jpg|22px]] [[رقیه جعفرپور|جعفرپور، رقیه]]، [[رؤیا - جعفرپور (مقاله)|مقاله «رؤیا»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۴''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:رؤیا در قرآن]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۷

مقدمه

خواب دیدن یا خواب که در قرآن کریم با تعبیر «رؤیا» از آن یاد شده است، از کلمات همسوی آن «نوم»، «منام»، «نائم»، «سنة»، «نعاس»، «قائلون = صاحبان خواب قیلوله»، «یتوفی» و «یهجعون» «احلام» و «احادیث» را می‌‌توان نام برد. راغب می‌گوید: رؤیا یعنی آنچه در خواب دیده شود[۱].

رؤیا به معنی خواب دیدن و آنچه در خواب دیده می‌شود است. افعال مشتق از آن به صورت: رَأَیْتُ (ماضی)؛ آری (مضارع معلوم) آمده است. از کلمات همسوی آن: رُؤیه به معنی

  1. دیدن
  2. شناختن
  3. متوجه شدن.

اگر با «إلی» بیاید به معنی پنداشتن، گمان کردن است. أَرَأَیْتَ: به معنی «آیا دیده‌ای»، «چه بینی؟»، «آیا می‌دانی این ترکیب پرسش برای آگاهی و توجه بیشتر مخاطب است. ولی اصطلاحاً به جای اَخبِرنی به کار می‌رود؛ یعنی «به من بگو» و یا «به من خبر بده». این عبارت گاهی با حرف کاف خطاب و گاهی بدون آن ذکر می‌شود أَرَأَیْتَ ۔ أَرَأَیْتَکَ: أَرَأَیْتُکُمْ.

ارائه:

  1. نشان دادن، نمایاندن
  2. به خواب آوردن در خواب نشان دادن
  3. فهماندن، شناساندن، متوجه کردن.

مشتقات آن در قرآن کریم به صورت: اَری، ﴿أَرَيْنَا (ماضی)؛ یُرِی، یُرِیَ، ﴿يُرِيكُمُوهُمْ، ﴿تُرِيَنِّي، اُری [در رسم الخط قرآنهای موجود، این کلمه همراه با یک واو زائد و به صورت «اُورِیکُم» ثبت شده است]، نُرِی، نُرِیَ، نُرِیَنَّ (مضارع)؛ آر، اَروُا (امر)؛ یُرَوا (مضارع مجهول). رئاء: مُراءاة: انجام دادن کار برای نشان دادن به دیگران، ظاهرسازی کردن، ریا کاری کردن، خودنمایی کردن (مصدر یا اسم مصدر)؛ ﴿يُرَاءُونَ (مضارع معلوم). ﴿تَرَانِي: همدیگر را دیدن (مصدر)؛ تَراءَا، تَرائَت (ماضی). رِئی: چشم انداز، منظره، ظاهر (اسم مفرد) ﴿هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثًا وَرِئْيًا[۲]. بین آنها دارای اسباب زندگانی و فرّ و شکوه بهتری بودند. ﴿بَادِيَ الرَّأْيِ: به نظر سطحی و ابتدایی به حسب ظاهر. ﴿أَحْلَامٍ و ﴿أَحَادِيثِ از واژه‌های همسوی «رؤیا» در قرآن هستند.

در قرآن کریم به رؤیای ابراهیم (ع) درباره ذبح اسماعیل (ع) و ابتلا و آزمایشی که برای آن دو مطرح بوده، اشاره شده است: ﴿ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِينُ وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الآخِرِينَ سَلامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ [۳]

جالب‌ترین رؤیا در قرآن، رؤیای یوسف (ع) است که محور داستان یوسف قرار گرفته که از آن با تعبیر «احسن القصص» یاد شده است: ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ [۴].

در همین داستان عبرت‌آموز و پر از نکته‌های شگفت است که دو همراه زندانی یوسف خواب می‌بینند و تعبیر آن را از یوسف (ع) می‌پرسند: ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ[۵]، ﴿قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ[۶]، ﴿مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۷]، ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ[۸].

شگفت‌تر از همه تعبیر خواب شاه مصر توسط یوسف (ع) است که: ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ[۹]

پس از عاجز ماندن معبران دربار از تعبیر صحیح خواب شاه، سرانجام یکی از آن دو زندانی آزاد شده به یاد یوسف می‌افتد و او را به عنوان بهترین معبر به شاه معرفی می‌کند: ﴿يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ[۱۰]. ﴿قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ[۱۱]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ[۱۲]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ[۱۳].

از دیگر رؤیاهایی که در قرآن کریم ذکر گردیده، رؤیای پیامبر اکرم (ص) است که باعث آگاهی مسلمانان از ورود به مسجد الحرام با امنیت و اجرای اعمال حج شده است: ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا[۱۴]

پیامبر اکرم (ص) در مدینه خواب دید که به اتفاق یاران خود برای مناسک عمره وارد مکه می‌شوند و این خواب را برای یاران بیان کرد. اما چون در حدیبیه از ورود به مکه باز داشته شدند برخی از یاران اعتراض کردند که چرا وعده شما عملی نشد؟ حضرت فرمود: مگر گفته بودم همین امسال وارد مکه می‌شویم؟! بنابراین، زیارت کعبه به تأخیر افتاد و پیش از آن صلح حدیبیه واقع شد که برکات فراوانی برای مسلمان داشت و سال بعد یعنی سال هفتم، پس از پیروزی خیبر، مسلمانان آزادانه به زیارت رفتند که به آن «عمرة القضاء» گویند.

از دیگر موارد رؤیا، رؤیای پیامبر اسلام (ص) در مورد افراد دشمن و ضرورت پیکار با سپاه کفر در جنگ بدر است﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۱۵] و همچنین رؤیای آن حضرت درباره فتنه مردمان و شجره ملعونه است: ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا[۱۶]

در تفسیر این رؤیا میان مفسران اختلاف وجود دارد. جمعی از مفسران گفته‌اند: پیامبر در خواب دید میمون‌هایی از منبر او بالا می‌روند و پایین می‌آیند، از این مسئله بسیار غمگین شد، آن چنان که بعد از آن کمتر می‌خندید (این میمون‌ها را به بنی‌امیه تفسیر کرده‌اند) که یکی بعد از دیگری بر جای پیامبر (ص) نشستند در حالی که از یکدیگر تقلید می‌کردند و افرادی فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامی و خلافت رسول الله را به فساد کشیدند.

اما در باره شجره ملعونه نیز تفسیرهای گوناگونی شده است. برخی گفته‌اند مراد از آن «شجره زقوم» است که طبق آیه ﴿إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ[۱۷] این شجره خوراک گنه‌کاران است چنان که در آیات ﴿كَغَلْيِ الْحَمِيمِ خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِيمِ[۱۸] نیز به آن اشاره شده است. بر این اساس، لعن بودن آن متوجه خورندگانش یعنی دوزخیان می‌شود.

برخی دیگر گفته‌اند مراد از آن، قوم سرکش یهود هستند که شجره نافرمانی و سرپیچی از پروردگار و حضرت موسی را تشکیل دادند و به صورت یک گروه و به عصیان برخاستند و با حضرت عیسی (ع) نیز از سر ستیز بر آمدند و حتی مدعی مصلوب کردن عیسی (ع) شدند!

در بسیاری از تفاسیر نقل شده که مراد از «شجره ملعونه»، بنی امیه هستند و در این باره از عایشه روایتی نقل شده که رو به مردان کرد و گفت: «لَعَنَ اللَّهُ أَباكَ وَ أَنْتَ فِى صُلْبِهِ فَأَنْتَ بَعْضُ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ»، «خدا پدر تو را لعنت کرد در حالی که تو در صلب او بودی، بنابراین تو بخشی از کسی هستی که خدا او را لعنت کرده است»[۱۹]. بر این اساس، «شجره ملعونه» در واقع همسو با «شجره خبیثه» در آیه ﴿وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ[۲۰] است.

بنابراین «شجره ملعونه» با «شجره خبیثه» از نظر معنی متلازم‌اند و در واقع ماهیت این دو یکی است. از طرف دیگر این دو می‌تواند مصادیق گوناگونی داشته باشد از جمله: «بنی‌امیه، «یهودیان حقیقت ستیز» و «منافقان» از مصادیق بارز آن به حساب می‌آیند.

از دیگر موارد خواب در قرآن کریم، خواب ۳۰۹ ساله اصحاب کهف است که نمونه روشنی از معاد را به نمایش می‌گذارد: ﴿فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا[۲۱]، ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا[۲۲]، ﴿وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا[۲۳]

برخی گفته‌اند: این تعبیر برای آن است که مدت درنگ آنها را به سال شمسی و قمری بیان دارند؛ زیرا سیصد سال شمسی، مساوی است با سیصد و نه سال قمری. از دیگر آیاتی که در آنها به خواب تصریح یا اشاره شده، عبارتند از: ﴿إِنَّمَا يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ[۲۴]، ﴿تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ[۲۵]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمُ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَيْكُمْ بَعْضُكُمْ عَلَى بَعْضٍ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۲۶]، ﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمُ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۲۷]، ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا[۲۸]. که در شماری از این آیات از «مضجع – خوابگاه» نیز سخن به میان آمده است.

در قرآن کریم برای رؤیا آثاری ذکر شده که عبارتند از:

  1. آرامش رؤیای پیامبر اکرم (ص) درباره تعداد افراد دشمن، اطمینان بخش و آرامش آفرین برای دل‌های رزمندگان در جنگ بدر قلمداد شده است: ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۲۹].
  2. آزمایش و آگاهی حقیقت خوابی که پیامبر دین به عنوان وسیله آزمایش مردم یاد شده است: ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ[۳۰] و همین گونه است آیات: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ[۳۱]، ﴿قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ[۳۲]، ﴿إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ[۳۳]، ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ[۳۴]، ﴿قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَنْ يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ[۳۵]، ﴿وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَائِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَنْ نُشْرِكَ بِاللَّهِ مِنْ شَيْءٍ ذَلِكَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ[۳۶]، ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ[۳۷]، ﴿مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ[۳۸]، ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ[۳۹]،﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا[۴۰]
  3. تقویت روحیه و پیشگیری از ناگواری‌ها و ایجاد اتحاد از دیگر فلسفه خواب پیامبر اکرم (ص) یوسف (ع) است ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۴۱]، ﴿يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ[۴۲]، ﴿قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ[۴۳]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ[۴۴]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ[۴۵].

در مقابل خواب صادق و مطابق با واقع، خواب‌های پریشان و آشفته نیز در قرآن یاد شده است ﴿قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ[۴۶]. مراد از اضغاث احلام همان خواب‌های پریشان و درهم و برهم است که بیشتر معلول ناراحتی‌های روحی و آشفتگی‌های زندگی روزانه است که در عالم خواب به نحوی پدیدار و نمایان میشوند، اما خواب‌های صحیح و درست، دارای تأویل و تعبیرند و می‌‌توانند بیانگر واقعیت‌هایی باشد که بعداً بر صاحب خواب پدیدار می‌شود و مصداق چنین خواب‌هایی، همان خواب رسول خدا (ص) و خواب یوسف (ع) است که نشانه‌های حقایق و واقعیت‌های عینی سال‌های پس از خواب برای آنان متمثل گردید ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۴۷]، ﴿يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ[۴۸]، ﴿قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ[۴۹]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ[۵۰]، ﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ[۵۱].

در داستان یوسف، سه رؤیا جلب توجه می‌کند و هر سه هم محور اساسی قصه یوسف را تشکیل می‌دهند. یکی خواب یوسف و دیگری خواب دو زندانی هم بند او و سومی خواب پادشاه مصر که یوسف در پایتخت حکومت او زندانی شده بود. خواب یوسف چنین است: ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ[۵۲]. یعقوب هم به طور کلی در تعبیر خواب فرزندش گفت:﴿تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ[۵۳]، ﴿وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِنْ قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ[۵۴]

مسأله رؤیا و خواب دیدن، همیشه از مسائلی بوده است که فکر افراد عادی و دانشمند را از جهات مختلفی به خود جلب کرده است. در روایتی از پیامبر اکرم (ص)، نقل شده که فرموده‌اند: «رؤیا، سه گونه است: گاهی بشارتی از ناحیه خداوند است، گاه، وسیله غم و اندوه از ناحیه شیطان و گاه مسائلی است که انسان در فکر خود می‌پروراند و آن را در خواب می‌بیند»[۵۵]. روشن است که خواب‌های شیطانی، چیزی نیست که تعبیر داشته باشد، اما خواب‌های رحمانی که جنبه بشارت دارد، حتماً باید خوابی باشد که از حادثه مسرت بخش آینده پرده برمی‌دارد.

شماری از دانشمندان با تفسیر مادی خویش به خواب می‌نگرند و می‌گویند: رؤیا عبارت است از ارضای تمایلات واپس زده و سر کوفته‌ای که همیشه با تغییر و تبدیل‌هایی برای فریب «من» به عرصه خود آگاهی روی میآورند. اما همه خواب‌ها مشمول چنین تفسیری نمی‌توانند واقع بشود اصولاً خواب‌های به اصطلاح «اضغاث احلام» که نتیجه افکار پریشان است غیر از خواب‌هایی است که بارها به تجربه ثابت گردیده که بیانگر واقعیاتی هستند که بعداً اتفاق می‌افتد. و داستان خواب‌های یوسف حکایت از واقعه‌ای بس بزرگ داشت که بعداً اتفاق افتاد. اما خواب دو هم بند یوسف چنین گزارش شده است: ﴿ وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ[۵۶]. یوسف هم خواب آن دو را چنین تعبیر کرد: ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ[۵۷] و نیز خواب پادشاه مصر چنین نقل شده است: ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ[۵۸]

تعبیر بسیار دقیق یوسف (ع) از خواب پادشاه مصر، گویای اهمیت شماری از خواب‌ها و از طرف دیگر آگاهی و مهارت فوق العاده یوسف از تعبیر چنان خواب پیچیده و شگرف است.

تعبیر یوسف به وضوح نشان داد که او با عالَمی غیر از این عالم ماده در ارتباط است و حقایق این عالم تنها در امور مادی خلاصه نمی‌شود، بلکه عالمی به نام «جهان غیب» هم وجود دارد که افراد با تقوا بدان ایمان دارند و گاهی دریچه‌هایی هم از آن عالم غیب به رویشان گشوده می‌شود و حقایقی را درک و فهم می‌کنند که از حیطه فهم و درک افراد معمولی خارج است. بنابر این می‌‌توان «خواب» و «رؤیا» را یکی از آیات الهی به حساب آورد که گاهی از طریق آن حقایقی ماورایی بر اولیاء الهی کشف می‌شود.

خواب ابراهیم (ع) نیز از شگفتی‌های عالم غیب است: ﴿قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ * فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ * وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ * وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ[۵۹].

رؤیای پیامبر اسلام که آیه ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا[۶۰]. بدان اشاره می‌کند. جمعی از مفسران شیعه و سنی نقل کرده‌اند که: این خواب اشاره به جریان معروفی است و آن این است که پیامبر (ص) در خواب دید میمون‌هایی از منبر او بالا می‌روند و پایین می‌آیند.

آن حضرت از این مسئله غمگین شد. آن چنان که بعد از آن کمتر می‌خندید. این میمون‌ها را به بنی‌امیه تفسیر کرده‌اند که یکی پس از دیگری بر جای پیامبر (ص) نشستند در حالی که از یکدیگر تقلید میکردند. افرادی فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامی و خلافت رسول خدا (ص) را به فساد کشیدند[۶۱] آن را نقل کرده‌اند. در بسیاری از تفسیرهای شیعه و سنی نقل شده که «شجره ملعونه» بنی‌امیه هستند. فخر رازی در روایتی در این باره از ابن عباس مفسر معروف اسلامی نقل کرده است[۶۲].

در تفسیر این رؤیا میان مفسران اختلاف وجود دارد. جمعی از مفسران گفته‌اند: پیامبر در خواب دید میمون‌هایی از منبر او بالا می‌روند و پایین می‌آیند و بسیار از این مسئله غمگین شد، آن چنان که بعد از آن کمتر می‌خندید (این میمون‌ها را به بنی امیه تفسیر کرده‌اند) که یکی بعد از دیگری بر جای پیامبر (ص) نشستند در حالی که از یکدیگر تقلید می‌کردند و افرادی فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامی و خلافت رسول الله را به فساد کشیدند.

اما درباره شجره ملعونه نیز تفسیرهای گوناگونی شده است. برخی گفته‌اند مراد از آن «شجره زقوم» است که طبق آیه ۶۴ سوره صافات ﴿إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ[۶۳] این شجره خوراک گنه‌کاران است چنان که در آیات ﴿كَغَلْيِ الْحَمِيمِ خُذُوهُ فَاعْتِلُوهُ إِلَى سَوَاء الْجَحِيمِ[۶۴] نیز به آن اشاره شده است. بر این اساس، لعن بودن آن متوجه خورندگانش یعنی دوزخیان می‌شود. برخی دیگر گفته‌اند مراد از آن، قوم سرکش یهود هستند که شجره نافرمانی و سرپیچی از پروردگار و حضرت موسی را تشکیل دادند و به صورت یک گروه و شبکه در هم تنیده به عصیان برخاستند و با حضرت عیسی نیز از سرستیز بر آمدند و حتی مدعی مصلوب کردن عیسی شدند!

اما در بسیاری از تفاسیر و سنی نقل شده که مراد از «شجره ملعونه»، بنی امیه هستند و در این باره از عایشه روایتی نقل شده که رو به مردان کرد و گفت: «لَعَنَ اللَّهُ أَباكَ وَ أَنْتَ فِى صُلْبِهِ فَأَنْتَ بَعْضُ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ»، خدا پدر تو را لعنت کرد در حالی که تو در صلب او بودی، بنابراین تو بخشی از کسی هستی که خدا او را لعنت کرده است»[۶۵].

از دیگر رؤیاهایی که در قرآن کریم ذکر گردیده، رؤیای پیامبر اکرم (ص) است که باعث آگاهی مسلمانان از ورود به مسجد الحرام با امنیت و اجرای اعمال حج شده است: ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذَلِكَ فَتْحًا قَرِيبًا[۶۶].

پیامبر اکرم (ص) در مدینه خواب دید که به اتفاق یاران خود برای مناسک عمره وارد مکه می‌شوند و این خواب را برای یاران بیان کرد. اما چون در حدیبیه از ورود به مکه باز داشته شدند برخی از یاران اعتراض کردند که چرا وعده شما عملی نشد؟ حضرت فرمود: مگر گفته بودم همین امسال وارد مکه می‌شویم؟! بنابراین، زیارت کعبه به تأخیر افتاد و پیش از آن صلح حدیبیه واقع شد که برکات فراوانی برای مسلمانان داشت و سال بعد یعنی سال هفتم، پس از پیروزیخیبر، مسلمانان آزادانه به زیارت رفتند که به آن «عمرة القضاء» گویند.

از دیگر موارد رؤیا، رؤیای پیامبر اسلام (ص) در مورد افراد دشمن و ضرورت پیکار با سپاه کفر در جنگ بدر است ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۶۷]. نتیجه اینکه رؤیا بر اساس آیات قرآن می‌تواند حقیقی و یا آشفته و پریشان باشد، خواب‌ها و رؤیاهای پیامبران و اولیاء الهی و کسانی از مردمان، جزو خواب‌های واقعی و حقیقی است. نفس رؤیا دلالت بر تجرد روح و ارتباط روح با عالم ماوراء ماده دارد. و رؤیا می‌تواند دریچه‌ای از دریچه‌های آگاهی انسان به سوی عالم غیب باشد تا آدمی بداند که این عالم محدود و مادی در برگیرنده تمام حقایق و واقعیات نیست و جز این، عالمی دیگر وجود دارد که خواه ناخواه روزی همه انسان‌ها به سوی آن برانگیخته می‌شوند.[۶۸]

رؤیا در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

  1. ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَلَكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۶۹]
  2. ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا[۷۰]
  3. ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلقِینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصرِینَ لاٰ تَخٰافُونَ فَعَلِمَ مٰا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذٰلِک فَتْحاً قَرِیباً[۷۱]

نکات:

در آیات فوق این موضوعات در باره رؤیای پیامبر مطرح گردیده است:

  1. رؤیای پیامبر در باره تعداد افراد دشمن اطمینان بخش و آرامش آفرین برای قلب‌های رزمندگان در جنگ بدر: ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلًا وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ[۷۲]
  2. حقیقت نمایانده شده در رؤیا بر پیامبر وسیله آزمایش مردم: ﴿وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ[۷۳]
  3. رؤیای پیامبر نمایانگر ورود مسلمانان به مسجد الحرام با امنیت و تراشیدن سر و کوتاه کردن مو بدون هیچ خوفی: ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلقِینَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصرِینَ لاٰ تَخٰافُونَ[۷۴][۷۵].

خواب‌های صادق یا پریشان

رؤیا از ریشه «ر ـ أـ ی» و به معنای چیزی است که در خواب دیده می‌شود[۷۶]؛ برخلاف «رؤیت» که مشاهده در حال بیداری است[۷۷]. از دیدگاه روان‌شناسان، رؤیا بازتابی از ترس‌ها، سرخوردگی‌ها و علایق شخصی افراد است. بیننده خواب یکی از شخصیت‌های داستان رؤیاست که گاه از نگاه ناظر بیرونی آن را تجربه می‌کند و گاه فرد خوابیده، از خواب خویش آگاه است که به آن خواب شفاف می‌گویند و پدیده نادری نیست. رؤیا در نگاه روان‌شناسان، دروازه‌ای برای ورود به ضمیر ناخودآگاه بیننده خواب است[۷۸]. ادیان ابراهیمی، نگاهی متفاوت به موضوع رؤیا دارند: در بخش دوم از رساله براخوت تلمود، رؤیا نوعی تجربه این جهانی معرفی شده است که می‌تواند تأویل و تفسیری داشته باشد و تعالیمی را برای انسان به بار آورد. یهودیان میان خواب‌های خوب و خواب ‌های شیطانی تفاوت قائل‌اند و رؤیا برای آنان مانند بسیاری دیگر از ادیان، راهی برای دریافت الهامات وحیانی است[۷۹]. اعتقاد مسیحیان درباره رؤیا نیز از رهگذر عهد عتیق و رؤیاهای گزارش شده، به ویژه رؤیای نردبان یعقوب شکل گرفته است[۸۰]. رؤیا در تعالیم قرآنی و تاریخ اسلام نیز حضوری چشمگیر دارد. پیامبر اکرم(ص) رؤیا را سه گونه برشمرده است: بشارتی از سوی خدا، وسیله غم و اندوه از سوی شیطان و مسائلی که انسان در فکر خود می‌پروراند (حدیث نفس) و آنها را در خواب می‌بیند[۸۱]. رؤیا ارتباط با عالم مثال و راهی برای درک حقایق امور است و گزارش‌های فراوانی از رؤیاهای عالمان و عارفان مسلمان در تاریخ اسلامی موجود است. به گفته بزرگانی همچون ابن عربی، همه تجربه‌های شهودی انبیا، از جمله رؤیا و تجربه‌های عرفانی عارفان و اولیا برخاسته از نسبت خیال با عالم مثال است[۸۲]. صدرالمتألهین نیز دلیل درستی رؤیاهای صادق را اتصال نفس انسان به جواهر عالیه در عالم بالا می‌داند[۸۳]. در بررسی واژه‌شناختی رؤیا در قرآن، به سه واژه «رؤیا» و همخانواده‌های آن، «احلام» و «احادیث» برمی‌خوریم. واژه رؤیا ۷ بار در قرآن به شکل مفرد آمده است. برخی مشتقات فعلی آن نیز به معنای «خواب دیدن» به کار رفته است؛ مانند ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ ٱللَّهُ فِى مَنَامِكَ[۸۴]، ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَـٰٓأَبَتِ إِنِّى رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًۭا وَٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِى سَـٰجِدِينَ[۸۵]، ﴿وَقَالَ ٱلْمَلِكُ إِنِّىٓ أَرَىٰ[۸۶] و ﴿إِنِّىٓ أَرَىٰ فِى ٱلْمَنَامِ[۸۷] برخی مفسران، آیه ۶۴ سوره یونس[۸۸] را که از بشارت به مؤمنان در دنیا و آخرت خبر می‌دهد نیز در ارتباط با رؤیا دانسته و بشارت در دنیا را رؤیاهای نیکو می‌دانند که انسان آن را در خواب می‌بیند[۸۹]. واژه «اَحْلام» جمع «حُلُم»[۹۰] دیگر واژه‌ای است که به معنای رؤیا به کار رفته و در اصل به معنای خودداری نفس و کنترل آن از هیجان و غضب است[۹۱] و چون رؤیا معمولاً در حالت خواب توأم با آرامش و به دور از هیجان و غضب دیده می‌شود، از آن به احلام تعبیر شده است[۹۲]. این واژه ۴ بار در قرآن آمده که سه بار به معنای رؤیا و خواب و یک بار به معنای «عقول» است.[۹۳].[۹۴] احلام در قرآن برخلاف رؤیا که بیشتر خواب‌های خیر و نیک است، در باره خواب‌های آشفته به کار رفته[۹۵] و از آن به «اَضْغاث اَحْلام» تعبیر شده است. در برخی از احادیث نیز منشأ رؤیای صالح، خدا و منشأ احلام، شیطان دانسته شده است[۹۶]. واژه سوم، «احادیث» جمع «حدیث» به معنای امر جدید است که بیشتر درباره سخن به کار می‌رود[۹۷]. رؤیا نیز اغلب دربردارنده مشاهده‌ای تازه است[۹۸]. این واژه ۵ بار در قرآن به کار رفته که سه بار در کنار واژه «تأویل» به معنای رؤیاها استفاده شده است. در وجه کاربرد حدیث برای رؤیا، روایت پیامبر(ص) نیز می‌تواند راهگشا باشد که رؤیا یا حدیث نفس خواب بیننده است یا حدیث شیطان یا فرشته[۹۹]؛ همچنین گفته شده: از این رو که رؤیا پس از خواب، بازگو می‌شود، به آن «حدیث» گفته شده است[۱۰۰].[۱۰۱].

انواع رویا

در نگاه کلی قرآن، رؤیا دو گونه است: صادق که از سوی خدا به انسان القا می‌شود و کاذب که رؤیای پریشان و دارای منشأ شیطانی است. رؤیای صادق دارای تأویل و تعبیر است که علم آن به برخی پیامبران الهی همچون حضرت یوسف(ع) و حضرت یعقوب(ع) عطا شده است.

خداوند متعالی با به‌کارگیری مشتقات واژه «صدق» درباره برخی رؤیاها، بر درستی آنها گواهی داده است: ﴿قَدْ صَدَّقْتَ ٱلرُّءْيَآ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُحْسِنِينَ[۱۰۲]، ﴿لَّقَدْ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءْيَا بِٱلْحَقِّ[۱۰۳]؛ نیز با نقل خواب‌هایی که تعبیر آن یا عین خواب[۱۰۴] اتفاق افتاده، حقیقی بودن برخی خواب‌ها را تأیید کرده است[۱۰۵]؛ همچنین تعبیر «مِن ورائی حِجابٍ» به عنوان یکی از راه‌های وحی در آیه ۵۱ سوره شوری[۱۰۶] را شامل رؤیای صادق نیز دانسته‌اند[۱۰۷]. در قرآن و روایات، ویژگی‌هایی برای رؤیای صادق مطرح شده‌اند؛ مانند تکرار رؤیا. تعابیری مانند ﴿إِنِّىٓ أَرَىٰ فِى ٱلْمَنَامِ درباره خواب حضرت ابراهیم(ع) و ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى.. درباره خواب پادشاه مصر و ﴿إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ[۱۰۸]. در باره خواب زندانیان به صورت مضارع، بر استمرار خواب‌ها و صادق بودن آنها دلالت دارند[۱۰۹]؛ همچنین اگر در رؤیایی مأموریتی از سوی خدای متعالی به پیامبری ابلاغ گردد، عمل به آن واجب می‌شود، چنان که در خواب حضرت ابراهیم(ع) مبنی بر ذبح فرزندش حضرت اسماعیل(ع) رخ داده است[۱۱۰]، از این رو رؤیای صادق انبیا(ع) نیز وحی نامیده شده[۱۱۱] و یکی از ۴۶ جزء[۱۱۲] یا ۷۰ جزء[۱۱۳] نبوت بیان شده است[۱۱۴]. در خصوص پیامبر اکرم(ص) نیز تلقی وحی در خواب به صورت رؤیای صادق گزارش شده است[۱۱۵]. از خواب‌های آشفته و پریشان در برابر رؤیای صادق، با عنوان ﴿أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ[۱۱۶] یاد شده است[۱۱۷]. «اَضغـثُ» جمع «ضِغْث» به معانی متفاوتی به کار رفته که نوعی آشفتگی و درآمیختگی سره و ناسره در تمامی آنها نهفته است[۱۱۸] و از این رو، خوابی که حقیقت آن روشن نیست و اجزای آن به هم پیوسته نیستند، به این نام خوانده شده است[۱۱۹]. برخی مفسران با استفاده از آیه ۴۴ سوره یوسف[۱۲۰] هر خوابی را که تأویلی نداشته باشد، ﴿أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ شمرده[۱۲۱] و این واژه را استعاره‌ای برای رؤیای کاذب دانسته‌اند[۱۲۲]. یکی از فرق‌های بارز خواب‌های صادق و کاذب، منشأ و مصدر آنهاست که منشأ خواب‌های صادق خداوند متعالی است، برخلاف خواب‌های کاذب. قرآن با استفاده از عبارات ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ ٱللَّهُ فِى مَنَامِكَ...[۱۲۳] و ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا ٱلرُّءْيَا ٱلَّتِىٓ أَرَيْنَـٰكَ...[۱۲۴] منشأ رؤیاهای صادق را خدای متعالی می‌شمرد و در مقابل، از شیطان، حالات نفسانی[۱۲۵] و افکار بشری[۱۲۶] به عنوان منشأ رؤیاهای کاذب یاد شده است.

از آیات مربوط به رؤیای حضرت یوسف(ع) استفاده شده که نقل رؤیا در صورت برانگیختن حسادت حسودان، درست نیست، چنان که حضرت یعقوب(ع) از نقل رؤیای حضرت یوسف(ع) برای برادرانش نهی کرد[۱۲۷]: ﴿قَالَ يَـٰبُنَىَّ لَا تَقْصُصْ رُءْيَاكَ عَلَىٰٓ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا۟ لَكَ كَيْدًا إِنَّ ٱلشَّيْطَـٰنَ لِلْإِنسَـٰنِ عَدُوٌّۭ مُّبِينٌۭ[۱۲۸] روایتی با همین مضمون از امام صادق(ع) نیز وارد شده که از نقل خواب برای حسودان و کینه‌توزان نهی می‌کند[۱۲۹]. پیامبر اکرم(ص) نیز به طور کلی از نقل رؤیاهای شیطانی و اضغاث احلام نهی کرده است[۱۳۰].[۱۳۱].

تاویل و تعبیر رویا

تأویل از باب تفعیل از ریشه «اَ ـ و ـ ل» به معنای رجوع و بازگشت چیزی به اصل آن است[۱۳۲] و تأویل رؤیا در عبارت ﴿وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ[۱۳۳] به معنای تفسیر آن[۱۳۴] یا پیشامدی دانسته شده که پس از دیدن خواب اتفاق می‌افتد[۱۳۵] و تحقق خارجی همان چیزی است که در خواب دیده است. نسبت معنای لغوی و اصطلاحی از آن جهت است که تأویل، رؤیا را به اصلش باز می‌گرداند[۱۳۶]. «تعبیر» از باب تفعیل و از ریشه «ع ـ ب ـ ر» اصطلاح دیگری در زمینه تفسیر رؤیا و به معنای گذشتن از حالتی به حالتی دیگر است[۱۳۷]. مقصود از «تعبیر رؤیا»، تطبیق تصاویر و مفاهیم نفسانی بر حقایق عینی خارجی دانسته شده است[۱۳۸]. تأویل نسبت به تعبیر معنایی عام دارد؛ زیرا هم در باره خواب به کار می‌رود، هم درباره غیر آن؛ مانند تأویل آیات متشابه قرآن[۱۳۹]؛ اما تعبیر، اخص بوده، تنها در باره خواب به کار می‌رود[۱۴۰]. در قرآن از برخی معبّران خواب یاد شده است: یوسف(ع) بنا به تصریح آیه ۶ سوره یوسف[۱۴۱] برگزیده خدا و دارای علم تأویل بود که در آیات ۴۱ و ۴۷ - ۴۹ سوره یوسف برخی از تأویلات آن حضرت که به واقعیت پیوسته‌اند، ذکر شده است و در آیات ۲۱، ۳۷ و ۱۰۱ بر الهی بودن این علم تأکید شده است. تأویل احادیث در این آیات به علم تعبیر رؤیا تفسیر شده است. علم و حکمت، دانستن فرجام امور[۱۴۲] و آگاهی از معانی کتب و سنن انبیای سلف[۱۴۳] نیز از تفاسیر دیگر آن شمرده شده است.

درباره آگاهی حضرت یعقوب(ع) و پسرانش از تعبیر خواب به صراحت سخنی گفته نشده؛ ولی تعبیر ﴿ءَالِ يَعْقُوبَ در آیه ﴿وَكَذَٰلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُۥ عَلَيْكَ وَعَلَىٰٓ ءَالِ يَعْقُوبَ كَمَآ أَتَمَّهَا عَلَىٰٓ أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَٰهِيمَ وَإِسْحَـٰقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌۭ[۱۴۴] دلیل بر آگاهی یعقوب و برخی فرزندانش از تعبیر خواب دانسته شده است[۱۴۵]. برخی مفسران از آیه «قالَ یـبُنَیَّ لا تَقصُص رُءیاکَ عَلی اِخوَتِکَ» نیز استفاده کرده‌اند که برادران یوسف(ع) با تأویل رؤیا آشنا بودند و از این رو یعقوب فرزندش را از بازگویی رؤیایش برای برادرانش نهی کرد[۱۴۶]. افزون بر این افراد، آیه ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ[۱۴۷] نشان از وجود کسانی در مصر دارد که دانای به تعبیر خواب شمرده می‌شدند[۱۴۸]. درباره «المَلاَُ» دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد: درباریان، اشراف و بزرگان و دانشمندان[۱۴۹]، ساحران و کاهنان[۱۵۰]، یا منجمان مصری[۱۵۱]. با این حال، آنان نتوانستند خواب پادشاه را تعبیر کنند و خواب او را ﴿أَضْغَـٰثُ أَحْلَـٰمٍۢ دانستند: ﴿قَالُوٓا۟ أَضْغَـٰثُ أَحْلَـٰمٍۢ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ ٱلْأَحْلَـٰمِ بِعَـٰلِمِينَ[۱۵۲].[۱۵۳].

رویاهای صادق قرآنی

رؤیاهای صادق گزارش شده در قرآن عبارت‌اند از:

رویای ذبح اسماعیل(ع)

هنگامی که فرزند حضرت ابراهیم به سن نوجوانی رسید[۱۵۴]: ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعْىَ[۱۵۵] ابراهیم(ع) در سه شب پیاپی[۱۵۶] در خواب دید که از سوی خداوند به او دستور داده شد تا فرزندش را با دست خود در موسم حج قربانی[۱۵۷] کند. عبارت ﴿إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ نشان از مشاهده صحنه ذبح توسط ابراهیم(ع) در خواب دارد[۱۵۸]؛ اما بیشتر مفسران گفته‌اند که فرمان ذبح، در خواب به ابراهیم(ع) ابلاغ شد[۱۵۹]؛ همچنین درباره متعلق ذبح (اسماعیل یا اسحاق) میان مفسران اختلاف است که براساس ظاهر قرآن و بیشتر روایات امامیه، مراد، حضرت اسماعیل(ع) است[۱۶۰]. به هر روی، ابراهیم(ع) مأموریت خود را با فرزندش در میان گذاشت و نظر وی را دراین باره جویا شد: «قالَ يـبُنَيَّ اِنّي اَري فِي المَنامِ اَنّي اَذبَحُكَ فَانظُر ماذا تَري». او نیز بی‌درنگ در برابر فرمان خداوند، تسلیم شد: «يـاَبَتِ افعَل ما تُؤمَرُ سَتَجِدُني اِن شاءَ اللّهُ مِنَ الصّـبِرين»؛ اما سرانجام خداوند از انجام ذبح ممانعت کرد و به ابراهیم ندا داد که رؤیا را تحقق بخشیدی و به مأموریت خود عمل کردی و ما این گونه به محسنان پاداش می‌دهیم: ﴿قَدْ صَدَّقْتَ ٱلرُّءْيَآ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِى ٱلْمُحْسِنِينَ[۱۶۱].[۱۶۲].

رویای پادشاهی یوسف(ع)

وی در خواب ۱۱ ستاره و خورشید و ماه را در حال سجده بر خود دید و آن خواب را برای پدرش بازگو کرد: ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَـٰٓأَبَتِ إِنِّى رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًۭا وَٱلشَّمْسَ وَٱلْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِى سَـٰجِدِينَ[۱۶۳] بیشتر مفسران، تکرار «رَاَیتُ» در این آیه را برای تأکید دانسته‌اند[۱۶۴]. برخی نیز «رَاَیتُ» را به معنای دیدن شخص آنها و «رَاَیتُهُم» را به معنای دیدن سجده آنها دانسته‌اند[۱۶۵]. در ادامه داستان با بیان سجده پدر و مادر و همه برادران در برابر یوسف: ﴿وَخَرُّوا۟ لَهُۥ سُجَّدًۭا[۱۶۶] تأویل رؤیا آشکار می‌گردد و یوسف(ع) خود نیز بر وقوع تعبیر خوابش تأکید می‌کند: ﴿وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ[۱۶۷]. در باره سجده ۱۱ ستاره بر حضرت یوسف(ع) همگان اتفاق دارند که ۱۱ برادر آن حضرت بودند[۱۶۸]؛ اما در تأویل خورشید و ماه، برخی خورشید را حضرت یعقوب(ع) و ماه را مادر[۱۶۹] یا خاله حضرت یوسف[۱۷۰] تعبیر کرده و برخی دیگر ماه را حضرت یعقوب و خورشید را مادر یا خاله آن حضرت دانسته‌اند[۱۷۱]. فاصله میان خواب حضرت یوسف و تعبیر آن ۴۰ سال[۱۷۲] یا ۸۰ سال[۱۷۳] دانسته شده است.[۱۷۴].

رویای همبندی‌های یوسف(ع)

از جمله رؤیاهای صادق در قرآن، خواب همزندانی‌های یوسف(ع) است که با آن حضرت وارد زندان شده بودند. یکی از آنان که مأمور شراب پادشاه بود[۱۷۵]، در خواب دید برای پادشاه انگور می‌فشرد یا آب انگور (شراب) می‌برد و دیگری که مأمور طعام وی بود[۱۷۶]، در خواب دید که بر روی سرش برای پادشاه نان می‌برد و پرندگان از آن نان‌ها می‌خورند.[۱۷۷] دو زندانی، رؤیای خود را برای آن حضرت بیان کردند و تعبیر خوابشان را از او خواستند. آن حضرت در پاسخ، رؤیای آن دو را این گونه تعبیر کرد که یکی از شما، ساقی پادشاه و دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از مغز سر وی می‌خورند.[۱۷۸].[۱۷۹].[۱۸۰].

رویاهای پادشاه مصر

این رؤیا در دو آیه، یک بار برای معبّران دربار و دیگر بار برای یوسف(ع) بازگو شد. پادشاه ۷ خوشه سبز و ۷ خوشه خشکیده و ۷ گاو لاغر را در خواب دید که ۷ گاو فربه و چاق را می‌خورند: ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنْبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِنْ كُنْتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ[۱۸۱] در روایات تفسیری، رؤیای پادشاه مصر با تفصیل بیشتری آمده است[۱۸۲]. در دو آیه مربوط به خواب پادشاه مصر، تعداد خوشه‌های خشک[۱۸۳] و پیچیدن خوشه‌های خشک به دور خوشه‌های سبز، به قرینه قسمت نخست آیه و وضوح آن حذف شده است[۱۸۴]؛ اما برخی مفسران، چنین مطلبی را از آیه برداشت نکرده و ذکر تعداد ۷ برای سنبله‌های خشک را از روی گمان دانسته‌اند[۱۸۵]. به هر روی، پادشاه مصر از معبّران دربارش خواست تا خواب وی را تعبیر کنند و آنها رؤیای پادشاه را «اَضغـثُ اَحلـمٍ» خواندند. گروهی از مفسران، مراد از «اَضغـثُ اَحلـمٍ» را خواب‌های پریشان و بی‌تعبیر[۱۸۶] ندانسته، بلکه آن را پیچیده و مرکب از بخش‌های گوناگون شمرده‌اند. در واقع معبّران دربار با اظهار عجز از تعبیر آن، خود را تنها قادر به تعبیر خواب‌های یکدست و یکنواخت معرفی کردند و امکان تعبیر آن توسط استاد ماهری را انکار نکردند[۱۸۷]. این احتمال نیز داده شده که آنها پیش‌بینی وقوع رخدادهای ناگوار را در آینده داشتند و برای پرهیز از پریشان ساختن خاطر پادشاه، از تعبیرش خودداری کردند[۱۸۸]. با اصرار پادشاه بر تعبیر خواب یاد شده، ساقی وی که پیش از این، همبند یوسف(ع) بود، به یاد وی افتاد و نزدش رفته، تعبیر خواب را چنین دریافت کرد که ۷ سال پیاپی به جهت بارندگی فراوان باید با جدیت زراعت کنید و محصول خود را در خوشه‌هایش در انبارها ذخیره کنید و جز به مقدار کم و جیره‌بندی به اندازه نیاز، از آن صرف نکنید که پس از این، ۷ سال خشک و کم باران و سخت در پیش دارید و تنها باید از ذخیره سال‌های پیش استفاده کنید. پس از آن یک‌سالِ پرباران نصیب مردم خواهد شد.[۱۸۹] در ادامه آیات، درستی تعبیر یوسف از خواب پادشاه آشکار می‌شود.[۱۹۰].

رویاهای پیامبر اکرم(ص)

در قرآن از سه رؤیای صادق پیامبر اکرم(ص) یاد شده است:

  1. رویای ورود به مسجدالحرام: پیامبر(ص) پیش از صلح حدیبیه در مدینه در خواب دید که همراه اصحاب خود در امنیت کامل و با سر تراشیده و مو و ناخن کوتاه شده، وارد مکه می‌شوند. مسلمانان با شنیدن خبر این رؤیا گمان کردند که تعبیر آن در همان سال خواهد بود و چون از حدیبیه بازگشتند، منافقان گفتند: به مسجدالحرام وارد نشدیم و حلق و تقصیر نکردیم؛ آن‌گاه آیه ﴿لَّقَدْ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءْيَا بِٱلْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ ٱلْمَسْجِدَ ٱلْحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا۟ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِكَ فَتْحًۭا قَرِيبًا[۱۹۱] در پاسخ آنها فرود آمد و تحقق آن رؤیا حتمی و قریب الوقوع شمرده شد[۱۹۲]. حضرت محمّد(ص) با اصحابش در سال بعد (ذیقعده سال هفتم هجری) از مدینه به سمت مکه بیرون آمد، و همان‌گونه که قرآن بر صدق رؤیای پیامبر(ص) تأکید کرده بود، در کمال عزّت، شوکت و امنیت وارد مکه شد، و سه روز در مکه ماند و سپس به مدینه بازگشت[۱۹۳]. مراد از ﴿فَتْحًۭا قَرِيبًا در پایان آیه و پیروزی نزدیکی که به پیامبر و مسلمانان وعده داده شده، بنابه دیدگاه برخی، فتح خیبر است[۱۹۴]، هرچند گروهی دیگر از مفسران با توجه به سیاق آیه و نیز تأثیر صلح حدیبیه در ورود ایمن به مسجدالحرام، ﴿فَتْحًۭا قَرِيبًا را به آن تفسیر کرده‌اند[۱۹۵]. این رخداد از اخبار غیبی قرآن و معجزات پیغمبر اکرم(ص) به شمار می‌رود.
  2. رویای شجره ملعونه: خداوند در قرآن کریم از رؤیایی برای پیامبر به اجمال یاد کرده و آن را سبب آزمون مردم خوانده است: ﴿وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا ٱلرُّءْيَا ٱلَّتِىٓ أَرَيْنَـٰكَ إِلَّا فِتْنَةًۭ لِّلنَّاسِ وَٱلشَّجَرَةَ ٱلْمَلْعُونَةَ فِى ٱلْقُرْءَانِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَـٰنًۭا كَبِيرًۭا[۱۹۶] در این باره که آیا «رؤیا» در آیه از خواب خاصی که پیامبر(ص) دیده بود حکایت دارد یا مراد از آن دیدن در بیداری است اختلاف نظر است: بعضی آن را به معنای دیدن در بیداری و مراد از آن را نمایاندن آیات الهی در سفر معراج دانسته‌اند که در آغاز همین سوره از آن یاد شده است[۱۹۷]. برخی دیگر آن را خوابی می‌دانند که پیامبر درباره ورود به مسجد الحرام دیده بود که به صلح حدیبیه انجامید و تأخیر در ورود به مسجدالحرام در آن سال دانسته‌اند که آزمونی بود برای برخی اصحاب[۱۹۸]. عده‌ای نیز آن را درباره جنگ بدر شمرده‌اند[۱۹۹]. از یهود[۲۰۰] و درخت زقّوم در جهنم[۲۰۱] نیز به عنوان تفسیر شجره ملعونه یاد شده است. در روایات تفسیری، شجره ملعونه به بنی امیه تفسیر و رؤیای آن حضرت چنین تفسیر شده که دسته‌ای میمون از منبر آن حضرت بالا و پایین رفته، منبر ایشان را بازیچه خود قرار می‌دهند. سپس خداوند پاره‌ای از فسادهایشان را در آن رؤیا به آن حضرت نشان داد[۲۰۲]. تحلیل جامع آیه با توجه به سیاق و وجود مصادیق مختلف برای آن، احتمال شمولش نسبت به همه منافقان، چه در دوره پیامبر و چه پس از آن دوره را تقویت می‌کند[۲۰۳].
  3. رویای جنگ بدر: پیامبر اکرم(ص) در رؤیایی پیش از وقوع جنگ، شمار مشرکان را اندک دید و آن را برای اصحابش بازگفت که بشارت پیروزی بر مشرکان تلقی شد: ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ ٱللَّهُ فِى مَنَامِكَ قَلِيلًۭا وَلَوْ أَرَىٰكَهُمْ كَثِيرًۭا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَـٰزَعْتُمْ فِى ٱلْأَمْرِ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُۥ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ[۲۰۴][۲۰۵]. در ادامه آیات از تحقق رؤیای پیامبر یاد می‌شود. شمار مشرکان در چشم مسلمانان اندک آمد و این امر مایه قوت نفس آنان شد. شمار مسلمانان نیز در چشم مشرکان اندک آمد و این امر سبب غرور و تهییج بیشترشان شد که به شکستشان انجامید[۲۰۶].[۲۰۷].

منابع

پانویس

  1. مفردات، ۳۷۵.
  2. «و چه بسیار گروه‌هایی را پیش از آنان نابود کردیم که در ساز و برگ و فرّ و شکوه، نیکوتر بودند» سوره مریم، آیه ۷۴.
  3. «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت. و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)؛ و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم! تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم. بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود. و به قربانی سترگی او را بازخریدیم. و در میان آیندگان از وی (نامی نیکو) بر جای نهادیم. درود بر ابراهیم» سوره صافات، آیه ۱۰۲-۱۰۹.
  4. «یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند. گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است. و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۴-۶.
  5. «و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.
  6. «(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام» سوره یوسف، آیه ۳۷.
  7. «شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.
  8. «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.
  9. «و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه می‌بینم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.
  10. «یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند» سوره یوسف، آیه ۴۶.
  11. «گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمی‌دارید- جز اندکی را که می‌خورید- در خوشه بگذارید» سوره یوسف، آیه ۴۷.
  12. «آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال) ها از پیش نهاده‌اید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه می‌دارید» سوره یوسف، آیه ۴۸.
  13. «آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم می‌رسند (/ باران می‌یابند) و (مردم) در آن (از دانه‌ها و میوه‌ها) افشره می‌گیرند (/ از خشکسالی رهایی می‌یابند)» سوره یوسف، آیه ۴۹.
  14. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.
  15. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  16. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  17. «بی‌گمان آن درختی است که در ژرفای دوزخ می‌بالد» سوره صافات، آیه ۶۴.
  18. «همچون جوشیدن آب داغ او را بگیرید و در میانه دوزخ بکشانید!» سوره دخان، آیه ۴۶-۴۷.
  19. الجامع لأحکام القرآن، ج۱۰، ص۲۸۶؛ مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۲۲؛ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۷۴.
  20. «و مثل کلمه‌ای پلید چون درختی پلید است که از روی زمین ریشه‌کن شده باشد، آن را هیچ پایداری نیست» سوره ابراهیم، آیه ۲۶.
  21. «پس آنان را در آن غار چندین سال به خواب بردیم» سوره کهف، آیه ۱۱.
  22. «سپس آنان را (از خواب) برانگیختیم تا روشن گردانیم کدام یک از دو گروه در ازای درنگی را که (در غار) داشتند بهتر شمارش می‌کند» سوره کهف، آیه ۱۲.
  23. «و در غار خود سیصد سال درنگ داشتند و نه سال بر آن افزودند» سوره کهف، آیه ۲۵.
  24. «به آیات ما تنها کسانی ایمان دارند که چون آنها را بدیشان گوشزد کنند به سجده درمی‌افتند و پروردگارشان را با سپاس، پاک می‌خوانند و گردنکشی نمی‌ورزند» سوره سجده، آیه ۱۵.
  25. «از بسترها پهلو تهی می‌کنند (و برای نماز برمی‌خیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید می‌خوانند و از آنچه به آنان روزی کرده‌ایم می‌بخشند» سوره سجده، آیه ۱۶.
  26. «ای مؤمنان! باید کسانی که بردگان شمایند و نابالغان شما سه بار از شما رخصت بخواهند: پیش از نماز بامداد و هنگامی که نیمروز لباس خود را در می‌آورید و پس از نماز عشاء که سه هنگام برهنگی و تنهایی شماست پس از آن بر شما و ایشان گناهی نیست (اگر از شما رخصت نگیرند) که گرد شما در گردشند و با یکدیگر به سر می‌برید؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن بیان می‌دارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۸.
  27. «و چون کودکانتان به بلوغ رسیدند باید (هنگام ورود) اجازه بگیرند مانند کسانی که پیش از آنان اجازه می‌گرفتند، بدین گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می‌دارد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نور، آیه ۵۹.
  28. «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.
  29. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  30. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  31. «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
  32. «تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم» سوره صافات، آیه ۱۰۵.
  33. «بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود» سوره صافات، آیه ۱۰۶.
  34. «و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.
  35. «(یوسف) گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمی‌رسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه می‌کنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهاده‌ام» سوره یوسف، آیه ۳۷.
  36. «و از آیین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی می‌کنم؛ در خور ما نیست که هیچ چیز را شریک خداوند بدانیم؛ این از بخشش خداوند به ما و به مردم است امّا بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند» سوره یوسف، آیه ۳۸.
  37. «ای دو یار زندان! آیا خدایان پراکنده بهتر است یا خداوند یگانه دادفرما؟» سوره یوسف، آیه ۳۹.
  38. «شما به جای او جز نام‌هایی را نمی‌پرستید که خود و پدرانتان آنها را نامیده‌اید و خداوند بر آنها هیچ حجّتی نفرستاده است، داوری جز از آن خداوند نیست، فرمان داده است که جز وی را نپرستید؛ این، دین پا برجاست اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۴۰.
  39. «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.
  40. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.
  41. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  42. «یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند» سوره یوسف، آیه ۴۶.
  43. «گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمی‌دارید- جز اندکی را که می‌خورید- در خوشه بگذارید» سوره یوسف، آیه ۴۷.
  44. «آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال) ها از پیش نهاده‌اید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه می‌دارید» سوره یوسف، آیه ۴۸.
  45. «آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم می‌رسند (/ باران می‌یابند) و (مردم) در آن (از دانه‌ها و میوه‌ها) افشره می‌گیرند (/ از خشکسالی رهایی می‌یابند)» سوره یوسف، آیه ۴۹.
  46. «گفتند خواب‌هایی پریشان است» سوره یوسف، آیه ۴۴.
  47. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  48. «یوسف، ای (یار) راستگو! درباره (خواب دیدن) هفت گاو فربه که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک دیگر نظرت را به ما بگو باشد که من نزد مردم برگردم شاید که (به تعبیر آن) دانا گردند» سوره یوسف، آیه ۴۶.
  49. «گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمی‌دارید- جز اندکی را که می‌خورید- در خوشه بگذارید» سوره یوسف، آیه ۴۷.
  50. «آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال) ها از پیش نهاده‌اید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه می‌دارید» سوره یوسف، آیه ۴۸.
  51. «آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم می‌رسند (/ باران می‌یابند) و (مردم) در آن (از دانه‌ها و میوه‌ها) افشره می‌گیرند (/ از خشکسالی رهایی می‌یابند)» سوره یوسف، آیه ۴۹.
  52. «(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.
  53. «گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است» سوره یوسف، آیه ۵.
  54. «و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.
  55. بحارالانوار، ۵۸، ۱۸۱ و ۱۸۱.
  56. «و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.
  57. «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.
  58. «و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه می‌بینم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.
  59. «(ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت * و چون هر دو (بدین کار) تن دادند و (ابراهیم) او را به روی درافکند (او را از آن کار بازداشتیم)* و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم!* تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم * بی‌گمان این همان آزمایش آشکار بود * و به قربانی سترگی او را بازخریدیم» سوره صافات، آیه ۱۰۲-۱۰۷.
  60. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  61. مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۳۶۰؛ الجامع الاحکام القرآن، ج۱۰، ص۲۸۲؛ مجمع البیان، ج۶، ص۶۵۴؛ الصافی فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۹۹.
  62. فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۳۶۰.
  63. «بی‌گمان آن درختی است که در ژرفای دوزخ می‌بالد» سوره صافات، آیه ۶۴.
  64. «همچون جوشیدن آب داغ او را بگیرید و در میانه دوزخ بکشانید!» سوره دخان، آیه ۴۶-۴۷.
  65. الجامع لأحکام القرآن، ج۶، ص۳۹۰۲؛ مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۲۳۷؛ تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۱۹۶.
  66. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.
  67. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  68. کوشا، محمد علی، مقاله «رؤیا»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص ۶۷۰-۶۷۴.
  69. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  70. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  71. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پ» سوره فتح، آیه ۲۷.
  72. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  73. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  74. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پ» سوره فتح، آیه ۲۷.
  75. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۶۳۸.
  76. مفردات، ص۳۷۵؛ الصحاح، ج ۶، ص۲۳۴۹، «رأی».
  77. غریب الحدیث، ج۲، ص۷۶۷؛ الکشاف، ج۲، ص۴۴۴.
  78. . The Gale Encyclopedia of psychology، p ۱۹۵.
  79. . A lettr that has not been read: dreams in the Hebrew bible،p.۱-۸.
  80. کتاب مقدس، سفر پیدایش، ۲۸: ۱۰-۱۹.
  81. مسند احمد، ج ۲، ص۲۶۹؛ مناقب، ص۲۸۰؛بحار الانوار، ج ۵۸، ص۱۸۱.
  82. شرح فصول الحکم، ص۱۳۳؛ مرصاد العباد، ص۲۹.
  83. الشواهد الربوبیه، ص۳۴۸-۳۴۹؛ تفسیر صدر المتألهین، ج ۶، ص۲۷۸.
  84. سوره انفال، آیه ۴۳.
  85. «(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.
  86. سوره یوسف، آیه ۴۳.
  87. سوره صافّات، آیه ۱۰۲.
  88. ﴿لَهُمُ ٱلْبُشْرَىٰ فِى ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَفِى ٱلْـَٔاخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَـٰتِ ٱللَّهِ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلْفَوْزُ ٱلْعَظِيمُ «در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است» سوره یونس، آیه ۶۴.
  89. التبیان، ج ۵، ص۴۰۳؛ تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص۱۳۸.
  90. القاموس المحیط، ج۴، ص۹۹؛ المعجم الوسیط، ج ۱، ص۱۹۴ ـ ۱۹۵، «حلم».
  91. مفردات، ص۲۵۴، «حلم»؛ المیزان، ج ۱۱، ص۱۸۷؛ الامثل، ج ۱۷، ص۱۸۲.
  92. التحقیق، ج ۲، ص۲۷۳-۲۷۴، «حلم».
  93. ﴿أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَـٰمُهُم بِهَـٰذَآ أَمْ هُمْ قَوْمٌۭ طَاغُونَ «آیا خردهایشان (آنان را) بدین (پندار) واداشته است یا آنان قومی گردنکش‌اند؟» سوره طور، آیه ۳۲.
  94. اعراب القرآن، نحاس، ج ۴، ص۱۷۴؛ الکشاف، ج ۴، ص۴۱۳.
  95. النهایه، ج ۱، ص۴۳۴؛ لسان العرب، ج ۱۲، ص۱۴۵، «حلم».
  96. صحیح البخاری، ج ۴، ص۹۵؛ سنن الترمذی، ج ۳، ص۳۶۵.
  97. العین، ج ۳، ص۱۷۷؛ التحقیق، ج ۲، ص۱۷۶، «حدث».
  98. مفردات، ص۲۲۲ ـ ۲۲۳، «حدث».
  99. الکشاف، ج ۲، ص۴۴۴؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص۱۷۶؛ تفسیر لاهیجی، ج ۲، ص۴۹۵.
  100. المنار، ج ۸، ص۱۰۰؛ التحریر و التنویر، ج ۱۲، ص۲.
  101. جعفرپور، رقیه، مقاله «رؤیا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۱۶۶.
  102. «تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم» سوره صافّات، آیه ۱۰۵.
  103. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛» سوره فتح، آیه ۲۷.
  104. ﴿إِذْ يُرِيكَهُمُ ٱللَّهُ فِى مَنَامِكَ قَلِيلًۭا وَلَوْ أَرَىٰكَهُمْ كَثِيرًۭا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَـٰزَعْتُمْ فِى ٱلْأَمْرِ وَلَـٰكِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُۥ عَلِيمٌۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ * وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ ٱلْتَقَيْتُمْ فِىٓ أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًۭا وَيُقَلِّلُكُمْ فِىٓ أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِىَ ٱللَّهُ أَمْرًۭا كَانَ مَفْعُولًا وَإِلَى ٱللَّهِ تُرْجَعُ ٱلْأُمُورُ «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست * و آنگاه را (یاد کن) که آنان را- چون رویاروی شدید- به چشمتان اندک نمود و شما را نیز در چشم آنان، اندک نشان داد تا خداوند کاری انجام یافتنی را به پایان برد و کارها به خداوند باز گردانده می‌شود» سوره انفال، آیه ۴۳-۴۴.
  105. تعطیر الانام، ج ۱، ص۴؛ المنار، ج ۱۰، ص۱۸ ـ ۱۹.
  106. ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ ٱللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَآئِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًۭا فَيُوحِىَ بِإِذْنِهِۦ مَا يَشَآءُ إِنَّهُۥ عَلِىٌّ حَكِيمٌۭ «و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.
  107. الامثل، ج ۱۵، ص۵۷۲.
  108. سوره یوسف، آیه ۳۶.
  109. المیزان، ج ۱۱، ص۱۸۵؛ ج ۱۷، ص۱۵۲؛ احسن الحدیث، ج ۵، ص۱۳۵.
  110. احکام القرآن، ج ۴، ص۳۵۷؛ اطیب البیان، ج ۱۱، ص۱۷۷.
  111. الامالی، ص۳۳۸؛ متشابه القرآن، ج ۱، ص۳۸.
  112. الموطأ، ج ۲، ص۹۵۶؛ شعب الایمان، ج ۴، ص۱۸۷.
  113. المعجم الکبیر، ج ۱۰، ص۲۲۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۸۵.
  114. الفتوحات، ج ۲، ص۳۷۵؛ ممد الهمم، ص۲۳۰.
  115. السیرة النبویه، ج ۱،ص ۲۳۴؛ دلائل النبوه، ج ۷،ص ۵۷.
  116. سوره یوسف، آیه ۴۴.
  117. اطیب البیان، ج ۹، ص۱۳۸.
  118. ایجاز البیان، ج ۱، ص۴۳۷؛ لسان العرب، ج ۲، ص۱۶۳ ـ ۱۶۴، «ضغث».
  119. مفردات، ص۵۰۹؛ مجمع البحرین، ج ۲، ص۲۵۸، «ضغث».
  120. ﴿قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِينَ «گفتند خواب‌هایی پریشان است و ما تعبیر خواب‌های پریشان را نمی‌دانیم» سوره یوسف، آیه ۴۴.
  121. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۱۹۵؛ ارشاد الاذهان، ص۲۴۶.
  122. تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۱۶۵؛ الاصفی، ج ۱، ص۵۷۳.
  123. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد.».. سوره انفال، آیه ۴۳.
  124. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  125. الکافی، ج ۸، ص۹۰؛ کنز العمال، ج ۱۵، ص۳۶۶.
  126. التبیان، ج ۵، ص۱۲۸-۱۲۹؛ مجمع البیان،ج ۴، ص۸۴۰.
  127. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص۳۱۸؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص۷.
  128. «گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است» سوره یوسف، آیه ۵.
  129. الکافی، ج ۸، ص۳۳۶؛ بحارالانوار، ج ۵۸، ص۱۷۴.
  130. المستدرک، ج ۴، ص۴۳۲؛ مستدرک الوسائل، ج ۵، ص۱۱۲.
  131. جعفرپور، رقیه، مقاله «رؤیا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۱۶۸.
  132. مفردات، ص۹۹؛ مجمع البحرین، ج ۵، ص۳۱۱، «اول».
  133. سوره یوسف، آیه ۶.
  134. مفردات، ص۹۹ ـ ۱۰۰؛ لسان العرب، ج ۱۱، ص۳۳، «اول».
  135. المیزان، ج ۱۱، ص۷۹؛ انوار درخشان، ج ۹، ص۱۲ ـ ۱۳.
  136. تفسیر بغوی، ج ۲، ص۴۷۶؛ لباب التأویل، ج ۲، ص۵۱.
  137. مفردات، ص۵۴۳؛ المحیط فی اللغه، ج ۱، ص۹۵، «عبر».
  138. الکلیات، ص۴۸۰؛ کشف الظنون، ج ۱، ص۴۱۶.
  139. ﴿هُوَ ٱلَّذِىٓ أَنزَلَ عَلَيْكَ ٱلْكِتَـٰبَ مِنْهُ ءَايَـٰتٌۭ مُّحْكَمَـٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلْكِتَـٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَـٰبِهَـٰتٌۭ فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌۭ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَـٰبَهَ مِنْهُ ٱبْتِغَآءَ ٱلْفِتْنَةِ وَٱبْتِغَآءَ تَأْوِيلِهِۦ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِى ٱلْعِلْمِ يَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ كُلٌّۭ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّآ أُو۟لُوا۟ ٱلْأَلْبَـٰبِ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)‌اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)‌اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد» سوره آلعمران، آیه ۷.
  140. الکلیات، ص۴۸۰؛ بیان المعانی، ج ۳، ص۲۱۷.
  141. ﴿وَكَذَٰلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ ٱلْأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُۥ عَلَيْكَ وَعَلَىٰٓ ءَالِ يَعْقُوبَ كَمَآ أَتَمَّهَا عَلَىٰٓ أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَٰهِيمَ وَإِسْحَـٰقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌۭ «و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.
  142. تفسیر ماوردی، ج ۳،ص ۸؛ تفسیر ثعالبی، ج ۲، ص۳۱۷ ـ ۳۱۸.
  143. التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص۴۲۰؛ الوجیز، ج ۲، ص۹۴.
  144. «و بدین گونه پروردگارت تو را برمی‌گزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری می‌آموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام می‌گرداند چنان‌که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است» سوره یوسف، آیه ۶.
  145. تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج ۷، ص۲۱۰۲؛ التحریر و التنویر، ج ۱۲، ص۲۰؛ المیزان، ج ۱۱، ص۸۴.
  146. لباب التاویل، ج ۲، ص۵۱۲؛ زاد المسیر، ج ۲، ص۴۱۳.
  147. «و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه می‌بینم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.
  148. التحریر و التنویر، ج ۱۲، ص۶۰.
  149. تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۷، ص۲۱۵۰ ـ ۲۱۵۱؛ التبیان، ج ۶، ص۱۴۵؛ ارشاد الاذهان، ص۲۴۵.
  150. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص۱۹۵؛ روح البیان، ج ۴، ص۲۶۶.
  151. بیان المعانی، ج ۳، ص۲۱۷ ـ ۲۱۹.
  152. «گفتند خواب‌هایی پریشان است و ما تعبیر خواب‌های پریشان را نمی‌دانیم» سوره یوسف، آیه ۴۴.
  153. جعفرپور، رقیه، مقاله «رؤیا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۱۷۰.
  154. تفسیر ابن کثیر، ج ۷، ص۲۳؛ ارشاد الاذهان، ص۴۵۴.
  155. سوره صافّات، آیه ۱۰۲.
  156. تفسیر بغوی، ج ۴، ص۳۷؛ غرائب القرآن، ج ۵، ص۵۷.
  157. الکشاف، ج ۴، ص۵۳-۵۴؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۶، ص۳۴۶؛ تفسیر آسان، ج ۱۶، ص۳۶۱.
  158. زاد المسیر، ج ۳، ص۵۴۷؛ غریب القرآن، ص۳۲۱؛ التسهیل، ج ۲، ص۱۹۵.
  159. الوجیز، ج ۳، ص۸۳؛ تفسیر قاسمی، ج ۸، ص۲۱۸؛ المیزان، ج ۱۷، ص۱۵۲.
  160. تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص۹۹؛ قس: مجمع البیان، ج ۸، ص۷۰۷؛ المیزان، ج ۷، ص۲۳۲.
  161. «تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم» سوره صافّات، آیه ۱۰۵.
  162. جعفرپور، رقیه، مقاله «رؤیا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۱۷۲.
  163. «(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.
  164. اعراب القرآن، نحاس،ج ۲، ص۱۹۲؛التبیان، ج ۶، ص۹۵؛ البحر المحیط، ج ۶، ص۲۳۸.
  165. ایجاز البیان، ج ۱، ص۴۳۰؛ مجمع البیان، ج ۵، ص۳۱ ـ ۳۲۰؛ المیزان، ج ۱۱، ص۷۷.
  166. سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
  167. سوره یوسف، آیه ۱۰۰.
  168. تفسیر سمعانی، ج ۳، ص۷؛ تفسیر العز بن عبد السلام، ج ۱، ص۴۹۲.
  169. تفسیر ماوردی، ج ۳، ص۶؛ تفسیر بغوی، ج ۲، ص۴۷۵.
  170. ممد الهمم، ص۲۳۳؛ لباب التأویل، ج ۲، ص۵۱۱.
  171. تفسیر مقاتل، ج ۳، ص۳۱۱؛ تیسیر الکریم الرحمن، ص۴۵۲.
  172. تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص۱۹۷؛ تفسیر ثعالبی، ج ۲، ص۲۴.
  173. مجمع البیان، ج ۵، ص۳۲۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص۴۱۹؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج ۴، ص۳۱۷.
  174. جعفرپور، رقیه، مقاله «رؤیا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۱۷۲.
  175. تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص۲۲۱؛ الصافی، ج ۳، ص۲۰.
  176. تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص۳۳۲؛تفسیر شبر، ص۲۴۲.
  177. ﴿وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الْآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ «و دو جوان با او به زندان در آمدند، یکی از آنها گفت من در خواب می‌دیدم که شراب می‌اندازم و دیگری گفت: من در خواب می‌دیدم که روی سرم نان می‌برم، پرندگان از آن می‌خورند، ما را از تعبیر آن آگاه کن که ما تو را از نیکوکاران می‌بینیم» سوره یوسف، آیه ۳۶.
  178. ﴿يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ «ای دو یار زندان! اما (تعبیر خواب) یکی از شما (این است که) به سرور خود باده می‌نوشاند؛ و اما دیگری به دار آویخته می‌شود و پرندگان از سرش خواهند خورد؛ کاری که از من درباره آن نظر می‌خواستید قطعی شده است» سوره یوسف، آیه ۴۱.
  179. جامع البیان، ج ۱۲، ص۱۳۱-۱۳۲؛ تفسیر شبر، ص۲۴۳.
  180. جعفرپور، رقیه، مقاله «رؤیا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۱۷۳.
  181. «و پادشاه (مصر) گفت: من (در خواب) هفت گاو فربه می‌بینم که هفت گاو لاغر آنها را می‌خورند و هفت خوشه سبز و (هفت خوشه) دیگر خشک؛ ای بزرگان! اگر خوابگزارید به من درباره خوابم نظر بدهید» سوره یوسف، آیه ۴۳.
  182. مجمع البیان، ج ۵، ص۳۶۱ ـ ۳۶۴؛ تفسیر ثعلبی، ج، ص۲۲۶.
  183. تفسیر جلالین، ص۲۴۳.
  184. الجوهر الثمین، ج ۳، ص۲۸۱؛ بیان السعاده، ج ۲، ص۳۶۴.
  185. الکشاف، ج ۲، ص۴۷۴؛ اللباب، ج ۱۱، ص۱۱۵.
  186. مجمع البیان، ج ۵، ص۳۶۵.
  187. تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۱۶۵؛ انوار درخشان،ج ۹،ص ۸۶؛ الامثل، ج ۷، ص۲۲۱.
  188. الامثل، ج ۷، ص۲۲۱.
  189. ﴿قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدْتُمْ فَذَرُوهُ فِي سُنْبُلِهِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تَأْكُلُونَ * ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّا تُحْصِنُونَ * ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ «گفت: هفت سال پیاپی بکارید و آنچه برمی‌دارید- جز اندکی را که می‌خورید- در خوشه بگذارید * آنگاه پس از آن، هفت سال سخت خواهد آمد، که (مردم) آنچه را برای آن (سال)‌ها از پیش نهاده‌اید، خواهند خورد جز اندکی را که (در انبارها) نگه می‌دارید * آنگاه پس از آن، سالی خواهد آمد که در آن به فریاد مردم می‌رسند (/ باران می‌یابند) و (مردم) در آن (از دانه‌ها و میوه‌ها) افشره می‌گیرند (/ از خشکسالی رهایی می‌یابند)» سوره یوسف، آیه ۴۷-۴۹.
  190. جعفرپور، رقیه، مقاله «رؤیا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۱۷۳.
  191. «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کرده‌اید، بی‌آنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد می‌شوید بنابراین او چیزی را می‌دانست که شما نمی‌دانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.
  192. جوامع الجامع، ج ۴، ص۱۴۶؛ الامثل، ج ۱۶، ص۴۸۶.
  193. عیون الاثر، ج ۲، ص۱۶۳ ـ ۱۶۵؛ سبل الهدی، ج ۵، ص۶۹؛ تفسیر قاسمی، ج ۸، ص۵۰۵.
  194. دلائل النبوه، ج ۴، ص۱۶۲؛ الجدید، ج ۶، ص۴۹۵.
  195. روض الجنان، ج ۱۷، ص۳۶۳؛ منهج الصادقین، ج ۸، ص۳۹۳.
  196. «و (یاد کن) آنگاه را که با تو گفتیم: پروردگارت به مردم چیرگی دارد و خوابی که ما به تو نمایاندیم و درخت لعنت شده در قرآن را جز برای آزمون مردم قرار ندادیم و آنان را بیم می‌دهیم اما جز سرکشی بزرگ، به آنان نمی‌افزاید» سوره اسراء، آیه ۶۰.
  197. کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۷۶؛ تاریخ الاسلام، ج ۱، ص۲۵۳؛ امتاع الاسماع، ج ۸، ص۲۲۸.
  198. کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۷۶؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص۱۴۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۲۸۲.
  199. تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص۲۵۹ ـ ۲۶۰؛ نک: البحرالمحیط، ج ۷، ص۷۴؛ الصافی، ج ۳، ص۱۹۹.
  200. التفسیر الکبیر،ج ۲۰، ص۳۶۱؛ التفسیر الکاشف، ج ۵، ص۶۰.
  201. التبیان، ج ۶، ص۴۹۴؛ کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۷۶.
  202. الدر المنثور، ج ۴، ص۱۹۱؛ تأویل الآیات الظاهره، ص۲۷۴؛ البرهان، ج ۳، ص۵۴۳.
  203. المیزان، ج ۱۳، ص۱۳۷؛ الفرقان، ج ۱۷، ص۲۴۸.
  204. «(یاد کن) آنگاه را که خداوند آنان را به تو در خوابت «اندک» نشان داد و اگر آنان را «بسیار» نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید ولی خداوند (شما را) در امان داشت که او به اندیشه‌ها داناست» سوره انفال، آیه ۴۳.
  205. کشف الاسرار، ج ۴، ص۵۴؛ تفسیر ثعلبی، ج ۴، ص۳۶؛ التفسیر الکاشف، ج ۳، ص۴۸۷.
  206. المغازی، ج ۱، ص۱۳۴؛ التبیان، ج ۵، ص۱۲۹؛ البرهان، ج ۲، ص۷۰۲.
  207. جعفرپور، رقیه، مقاله «رؤیا»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۴، ص ۱۷۴.