←کنکاشی پیرامون مفهوم حدیث منزلت
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = حدیث منزلت | | موضوع مرتبط = حدیث منزلت | ||
| عنوان مدخل = حدیث منزلت | | عنوان مدخل = حدیث منزلت | ||
| مداخل مرتبط = [[حدیث منزلت در کلام اسلامی]] - [[حدیث منزلت در تاریخ اسلامی]] | | مداخل مرتبط = [[حدیث منزلت در حدیث]] - [[حدیث منزلت در کلام اسلامی]] - [[حدیث منزلت در تاریخ اسلامی]] - [[حدیث منزلت از دیدگاه اهل سنت]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== | == جایگاه [[هارون]] نسبت به [[حضرت موسی]] {{ع}} == | ||
[[قرآن کریم]]، وقایع مربوط به داستان [[حضرت موسی]]{{ع}} را بارها نقل و گاه از برادرش [[حضرت هارون]] نیز یاد کرده است. موقعیت حضرت هارون نسبت به حضرت موسی{{ع}} در [[قرآن]] اینگونه آمده است: | |||
# [[سوره طه]]، از زبان حضرت موسی: {{متن قرآن|وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي * هَارُونَ أَخِي * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي * وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي}}<ref>«و از خانوادهام دستیاری برایم بگمار * هارون برادرم را * پشتم را به او استوار دار * و او را در کارم شریک ساز» سوره طه، آیه ۲۹-۳۵.</ref>. | |||
# [[سوره فرقان]]: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا}}<ref>«و به راستی ما به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون را وزیری همراه او گرداندیم» سوره فرقان، آیه ۳۵.</ref>. | |||
# [[سوره اعراف]]: {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و موسی به برادر خویش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من شو و به سامان دادن (امور) بپرداز و از راه و روش تبهکاران پیروی مکن!» سوره اعراف، آیه ۱۴۲.</ref>. | |||
# [[سوره مریم]]: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا}}<ref>«و از سر بخشایش خود، برادرش هارون را در حالی که پیامبر بود بدو بخشیدیم» سوره مریم، آیه ۵۳.</ref>. | |||
[[آیات]] بالا در منظر [[مسلمانان]] بود و آنان نسبت به حضرت موسی و [[هارون]]{{ع}} و ارتباط آن دو با یکدیگر و مناصب حضرت هارون{{ع}} اطلاع کافی داشتند. در این آیات درباره حضرت هارون از چند امر سخن رفته است: ۱. [[وزارت]]؛ ۲. پشتیبانی؛ ۳. مشارکت در [[ابلاغ]] [[آیین]]؛ ۴ [[خلافت]] و [[جانشینی]]؛ ۵. [[نبوت]]. | |||
[[پیامبر]] رابطه خود و [[امام علی]]{{ع}} را همانند رابطه حضرت موسی{{ع}} و هارون دانستهاند. این عنوان، از جمله شکوهمندترین عناوینی است که [[رسول الله]]{{صل}} با آن از امام علی{{ع}} یاد کرده و همسانی در [[رهبری]] بین [[رسول]] و [[امام]] را مشخص نموده است. آری، پیامبر، [[خاتم النبیین]] است و بعد از او [[پیامبری]] نیست. پس امام علی{{ع}} نمیتواند [[پیامبر]] باشد، بر خلاف [[هارون]]{{ع}} که پیامبر نیز بوده است. با [[تأمل]] در [[آیات]] فوق و کلام پیامبر روشن میشود که ایشان [[وزارت]] و [[خلافت امام علی]]{{ع}} را به صراحت [[اعلان]] کردهاند<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۱.</ref>. | |||
== موقعیتهای صدور حدیث == | |||
[[حدیث منزلت]] در موقعیتها و مناسبتهای مختلف و متفاوت تکرار شده است؛ مثلاً [[رسول اکرم]]{{صل}} تأکید داشتهاند که در همه جا و نزد همه کس ارتباط خاص خود را با [[امام علی]]{{ع}} بیان کنند. در منابع روایی شیعه و [[سنی]]، از این کلام پیامبر در این مواقع یاد شده است: | |||
# اولین [[روز]] دعوت عمومی ([[دعوة]] العشیره)<ref>کراجکی، کنزالفوائد، ج۲، ص۱۷۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۳۲۳.</ref>؛ | |||
# روز [[برادری]] بین [[مسلمانان]]<ref>احمد بن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۶۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۵۳؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۶۳. فضائل الصحابه از محدوج بن زید نقل کرده است: رسول الله پیمان برادری بین مسلمانان برقرار کرد و سپس گفت: «یا علی تو برادر من هستی و منزلت تو نسبت به من همانند هارون به موسی است؛ به جز این که پیامبری بعد از من نیست.</ref>. (روزهای اول [[هجرت به مدینه]])؛ | |||
# هنگام بستن درهای منازلی که به [[مسجدالنبی]] باز میشدند. پیامبر تمامی درها را بست و تنها در خانه امام علی{{ع}} را باز نهاد و در جواب [[اعتراض]] برخی، گفت که این بستن و باز گذاردن، [[امتثال]] [[فرمان الهی]] است؛ چون نسبت علی به او نسبت هارون به [[موسی]] است<ref>ابن مغازلی، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۵۵؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ص۲۰۲.</ref>؛ | |||
# پس از [[فتح خیبر]]. آنگاه که امام علی{{ع}} [[پیروزی]] [[باور]] نکردنی [[اسلام]] را پس از چند [[شکست]]، [[هدیه]] آورد، پیامبر فرمود: اگر نبود که گروهی از [[امت]] من درباره تو آن گویند که [[مسیحیان]] درباره [[عیسی بن مریم]] میگویند، درباره تو سخنی میگفتم که بر هر گروه از [[مسلمین]] که بگذری خاک قدمهایت و باقی آب وضویت را برای [[شفا]] بردارند. همین کافی است که {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى غَيْرَ أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۴۰؛ خوارزمی، المناقب، ص۱۰۹.</ref>. | |||
# مشهورترین نقل، در جریان [[غزوه تبوک]] است که در آن [[امام]] [[جانشین پیامبر]] در [[مدینه]] بود. گفتنی است در هر مناسبت که [[پیامبر]] از مدینه خارج میشد، شخصی را نماینده خود در مدینه معین میکرد؛ حتی اگر مدت [[زمان]] خروجش بسیار کوتاه - مثلاً یک [[روز]] - بود. در غزوه تبوک به دلیل شدت گرفتن فعالیتهای [[منافقان]] در مدینه و خارج آن، پیامبر [[امام علی]]{{ع}} را [[جانشین]] خود در مدینه باقی نهاد و فرمود: یا من باید در مدینه بمانم و یا تو<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۰۳؛ محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳ ص۲۴؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۵۵.</ref>. دو حادثه مهم که تحرک [[منافقین]] را در آن روزها روشنتر میکند، عبارتاند از: ۱. واقعه [[مسجد ضرار]] و خراب کردن آن به [[امر الهی]]<ref>ابن هشام، السیره، ج۴، ص۱۷۴.</ref>؛ ۲. حادثه پی کردن شتر پیامبر به قصد کشتن آن حضرت<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۹۳.</ref>. این دو حادثه در محدوده زمانی نزدیک به هم نشان میدهد که منافقان در آن روزها حالت تشکیلاتی به خود گرفته و مجتمع شده بودند و احتمال هر خطر از ناحیه آنان وجود داشت. آنان که با حضور امام علی{{ع}} در مدینه، تمامی نقشههای خود را بر آب میدیدند، حمله تبلیغاتی جدیدی را آغاز کرده، گفتند: «پیامبر از امام [[دل]] چرکین است که او را همراه خود نبرده و با [[زنان]] و کودکان در مدینه باقی نهاده است!» این [[اعتراض]] موجب آن شد که منقبت و [[فضیلت]] بزرگتری برای امام علی{{ع}} رقم خورد و آن [[کلام]] بلند پیامبر بود که فرمود: «آیا ناخشنودی از اینکه برای من همچون [[هارون]] برای [[موسی]] باشی؛ جز آنکه پیامبر نیستی. سزاوار نیست که من بروم مگر آنکه تو [[خلیفه]] من باشی»<ref>ابن حنبل، المسند، ج۱، ص۷۰۹.</ref>. | |||
# در جاهای دیگری نیز این سخن از پیامبر شنیده شده است<ref>ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۲، ص۱۶۲ – ۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۱.</ref> | |||
== تواتر حدیث == | |||
[[حدیث منزلت]] از احادیث صحیح و بسیار مشهور است، منابع متعدد و مختلف [[روایی]] [[سنی]] و [[شیعه]] - حتی کسانی که سعی در پوشاندن [[فضایل]] [[مولی]] دارند - آن را [[روایت]] کردهاند<ref>بخاری، الجامع الصحیح، ج۴، ص۱۶۰۲؛ مسلم، الجامع الصحیح، ج۴، ص۱۸۷۱؛ ابن حبان، الصحیح، ج۱۵، ص۳۷۱؛ ابن حنبل، المسند، ج۱، ص۳۸۶ و ص۳۹۰؛ همو، فضائل الصحابه، ج۲، ص۵۶۹ و ص۶۱۰؛ محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۴؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۷؛ بیهقی، السنن الکبری، ج۹، ص۶۸؛ ابن أبی عاصم، السنة، ص۵۸۶ و ص۶۱۰؛ نسائی، خصائص امیرالمؤمنین، ص۱۲۱ و ص۱۲۴؛ ابن أبی شیبه، المصنف، ج۷، ص۴۹۶؛ أبو یعلی، المسند، ج۱، ص۱۹۹؛ طیالسی، المسند، ص۲۹؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱۲، ص۷۸؛ خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۱، ص۴۳۲ و ج۴، ص۲۰۴؛ بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۲۲۰؛ ذهبی، تاریخ الإسلام، ج۳، ص۶۲۷؛ ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۷، ص۱۹۶؛ ابن کثیر، البدایة و النهایه، ج۷، ص۳۴۱؛ ترمذی، السنن، ج۵، ص۶۳۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۱۳ و ۱۱۲؛ ابن اثیر، أسد الغابه، ج۴، ص۹۹؛ ابن مغازلی، مناقب، ص۲۹؛ خوارزمی، المناقب، ص۱۰۸ و....</ref>. [[سیوطی]] آن را متواتر دانسته است<ref>سیوطی، الازهار المتناثره فی اخبار المتواتره، ص۷۶.</ref> و مؤلف کتاب [[الاستیعاب]] درباره آن گفته است: «این روایت از صحیحترین و ثابتترین [[روایات]] است و آن را [[سعد بن ابی وقاص]] و [[ابن عباس]] و [[ابوسعید خدری]] و [[ام سلمه]] و [[اسماء بنت عمیس]] و [[جابر بن عبدالله]] و گروهی دیگر - که ذکر نام آنان طولانی میشود - روایت کردهاند»<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص٢۵٢.</ref>. یکی از راویانی که این روایت را در موقعیتهای مختلف - و خصوصاً در مقابل [[معاویه]] - نقل کرده، سعد بن ابی وقاص است. او این عنوان را همراه با دو خصوصیت دیگر از امتیازات ویژه [[امام علی]]{{ع}} میداند که نمیتوان آنها را ارزشگذاری کرد و هیچ مدحی با او قابل قیاس نیست. جالب آنکه معاویه در جواب [[سعد بن ابی وقاص]] گفته است: هیچ کس نزد من در حال حاضر لئیمتر از تو نیست. [تو که این مطالب را درباره [[امام علی]]{{ع}} میگویی] پس چرا او را [[یاری]] نکردی و از [[بیعت]] با او سر باز زدی؟ اگر من این مطالب را میشنیدم، تا آخر عمرم او را خدمت میکردم<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۲۴.</ref>. | |||
روشن است که ادعای [[معاویه]] در ندانستن این ویژگیها تجاهل است و او به خوبی از امتیازات و خصوصیات امام علی{{ع}} اطلاع داشته است. نقل [[کلام]] او بدین جهت است که نشان دهیم [[استدلال]] به این [[دلایل]] برای [[اثبات افضلیت امام]] بر [[خلافت]] کافی است<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۱.</ref>. | |||
== شرایط صدور حدیث == | |||
=== [[شایعهسازی]] [[منافقان]] علیه [[جانشین پیامبر]] === | === [[شایعهسازی]] [[منافقان]] علیه [[جانشین پیامبر]] === | ||
بعد از حرکت [[پیامبر]] به [[غزوه تبوک]]، چنان که دیدیم منافقان حرفهایی زده و شایعاتی پراکنده کرده بودند. [[مدینه]] از این [[شایعات]] در غلیان بود. آنها با این شایعات میخواستند [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را به ستوه بیاورند و کاری کنند که ایشان مدینه را برای این [[جنگ]] ترک کرده و آنها بتوانند به | بعد از حرکت [[پیامبر]] به [[غزوه تبوک]]، چنان که دیدیم منافقان حرفهایی زده و شایعاتی پراکنده کرده بودند. [[مدینه]] از این [[شایعات]] در غلیان بود. آنها با این شایعات میخواستند [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} را به ستوه بیاورند و کاری کنند که ایشان مدینه را برای این [[جنگ]] ترک کرده و آنها بتوانند به راحتی مدینه را به چنگ آورند و [[امنیت]] [[اسلام]] و [[شهر]] را خدشهدار کنند. مثلاً گفته بودند: علی دیگر مورد علاقه پیامبر نبوده و ایشان از [[همراهی]] او [[کراهت]] دارد!<ref>{{عربی|فقال بعض الناس ما منعه أن یخرج به الا انه کره صحبته}}؛ المعجم الکبیر، ج۵، ص۲۰۳، ش۵۰۹۴؛ الطبقات، ج۳، ص۱۷؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۱۸۶.</ref> گفته بودند پیامبر نسبت به علی ناخشنود بوده و [[غضب]] کرده است!<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّكَ إِنَّمَا خَلَّفْتَنِي اسْتِثْقَالًا وَ مَقْتاً}}؛ الارشاد، ج۱، ص۱۵۶؛ کشف الغمة، ج۱، ص۳۲۸.</ref> گفته بودند: پیامبر دیگر همراهی علی را مزاحمت دانسته و خواسته از او خلاصی یابد، به همین دلیل او را در شهر گذاشته و همراه خود نبرده است!<ref>السیرة النبویة، ج۲، ص۵۱۹. {{متن حدیث|زَعَمَ الْمُنَافِقُونَ أَنَّكَ إِنَّمَا خَلَّفْتَنِي اسْتَثْقَلْتَنِي وَ تَخَفَّفْتَ مِنِّي}}؛ الارشاد، ج۱، ص۱۵۶؛ السیرة النبویة، ج۲، ص۵۱۹؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۰۳؛ البدء و التاریخ، ج۴، ص۲۳۹؛ تاریخ دمشق، ج۲، ص۳۱؛ عیون الاثر، ج۲، ص۲۶۸؛ البدایة والنهایة، ج۷، ص۱۵۵؛ سبل الهدی، ج۵، ص۴۴۱؛ السیرة الحلبیه، ج۳، ص۱۸۷.</ref> زیرا هیچ [[جنگی]] نبود که امیرالمؤمنین در آن همراه پیامبر نباشد<ref>دیده بودیم همیشه مشکل جنگها را امیرالمؤمنین {{ع}} حل کرده بود؛ سرنوشت بدر را، احد را، خندق را و حنین را امیرالمؤمنین {{ع}} به نفع اسلام تغییر داده بود.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۶۷.</ref> | ||
=== [[رفتار]] جانشین پیامبر علیه شایعات === | === [[رفتار]] جانشین پیامبر علیه شایعات === | ||
با پراکنده شدن این شایعات موقعیت و | با پراکنده شدن این شایعات موقعیت و جایگاه امیرالمؤمنین {{ع}} به عنوان جانشین پیامبر در مدینه متزلزل شده بود و حضرت میبایست این شایعات را از بین میبرد؛ زیرا این جوسازی میتوانست [[سرنوشت]] مدینه و [[حکومت اسلامی]] را در سایه تزلزل جایگاه [[حاکم مدینه]] و [[جانشین پیامبر]] در خطر بیاندازد؛ لذا حضرت [[لباس]] رزم پوشید، [[شمشیر]] به دست گرفت و خود را در سرزمین جُرف<ref>{{عربی|موضع علی ثلاثة امیال من المدینه، نحو الشام}}؛ (مراصد الاطلاع، ج۱، ص۳۲۶).</ref> به [[پیامبر]] رسانید. به محضر ایشان عرضه داشت. [[مردم]] این چنین سخنانی میگویند. در اینجا [[پیامبر اکرم]] {{صل}} جایگاه امیرالمؤمنین {{ع}} را در یک جمله کوتاه بیان فرمود و نشان داد که ایشان چه [[منزلت]] و [[قربی]] نسبت به پیامبر و چه جایگاه مهمی در [[اسلام]] دارند. پیامبر فرمود: {{متن حدیث|أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>صحیح بخاری، ش۳۷۰۶ و ۴۴۱۶؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۰ و ۱۸۷۱؛ المسند، ج۳، ص۸۴ و ۹۵ و ۹۷؛ ج۵، ص۱۸۰؛ ج۱۷، ص۳۷۳؛ ج۲۳، ص۹؛ ج۴۵، ص۱۴ و ۴۵۹؛ السنن الکبری، ج۵، ص۴۴؛ الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۴؛ المعجم الاوسط، ج۴، ص۲۸۴؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۹؛ المصنف، ج۷، ص۴۹۶(ابن ابی شیبه)؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۳۹؛ الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۷.</ref>: آیا [[راضی]] نیستی برای من همانند [[هارون]]، نسبت به [[موسی]] باشی؟ جز اینکه بعد از من دیگر نبوتی نخواهد بود. | ||
این سخن در شمار معتبرترین سخنان نقل شده از پیامبر اکرم {{صل}} است<ref>تا آنجا که ابن تیمیه دشمن متعصب و اشکال تراش عمده صحت آن را قبول کرده است. (منهاج السنة، ج۴، ص۸۷).</ref> و به «[[حدیث منزلت]]» [[شهرت]] دارد. این [[روایت]] در بسیاری از کتب درجه اول و معتبر [[مکتب خلافت]] نقل شده و | این سخن در شمار معتبرترین سخنان نقل شده از پیامبر اکرم {{صل}} است<ref>تا آنجا که ابن تیمیه دشمن متعصب و اشکال تراش عمده صحت آن را قبول کرده است. (منهاج السنة، ج۴، ص۸۷).</ref> و به «[[حدیث منزلت]]» [[شهرت]] دارد. این [[روایت]] در بسیاری از کتب درجه اول و معتبر [[مکتب خلافت]] نقل شده و راویان این [[حدیث]] بیش از «بیست نفر» از [[صحابه]] میباشند؛ از جمله «[[امیرالمؤمنین]] {{ع}}» که در رأس راویان این حدیث قرار دارند و اشخاص دیگری چون [[جابر بن عبدالله انصاری]] و [[ابوسعید خدری]] و [[عبدالله بن مسعود]] و [[معاویة بن ابی سفیان]] و [[عبدالله بن عباس]] و [[سعد بن ابی وقاص]] و [[عمر بن الخطاب]] و [[جابر بن سمرة]] و [[ابوایوب انصاری]] و [[ابوهریره]] و [[انس بن مالک]] و [[براء بن عازب]] و... همگی از راویان حدیث منزلت میباشند<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۶۸.</ref>. | ||
=== کنکاشی پیرامون مفهوم [[حدیث منزلت]] === | === کنکاشی پیرامون مفهوم [[حدیث منزلت]] === | ||
اولاً: کلمه «منزلة» اسم جنس<ref>اسم جنس، لفظی است که دلالت بر اصل ماهیت یک شیء میکند و نظر به افراد و مصادیق ندارد، به دلیل اطلاقی که دارد میتواند همه افراد و مصادیق را شامل شود مانند کلمه «رجل» و «شجر».</ref> است؛ یعنی همه منزلتهای [[هارون]] را در بر میگیرد و عمومیت دارد. | اولاً: کلمه «منزلة» اسم جنس<ref>اسم جنس، لفظی است که دلالت بر اصل ماهیت یک شیء میکند و نظر به افراد و مصادیق ندارد، به دلیل اطلاقی که دارد میتواند همه افراد و مصادیق را شامل شود مانند کلمه «رجل» و «شجر».</ref> است؛ یعنی همه منزلتهای [[هارون]] را در بر میگیرد و عمومیت دارد. | ||
ثانیاً: این «منزلة» به یک اسم معرفه<ref>اسم شخص شناخته شده.</ref> یعنی به اسم هارون ([[برادر]] [[موسی]]) اضافه شده و طبق نظر علمای فن، این چنین اضافهای بیانگر و دلیل دیگری برای عمومیت داشتن معنای منزلة است و یک شمول و عمومیت تازه را افاده میکند. در این صورت معنای عبارت اینگونه میشود: «آیا [[راضی]] نیستی که در همه | ثانیاً: این «منزلة» به یک اسم معرفه<ref>اسم شخص شناخته شده.</ref> یعنی به اسم هارون ([[برادر]] [[موسی]]) اضافه شده و طبق نظر علمای فن، این چنین اضافهای بیانگر و دلیل دیگری برای عمومیت داشتن معنای منزلة است و یک شمول و عمومیت تازه را افاده میکند. در این صورت معنای عبارت اینگونه میشود: «آیا [[راضی]] نیستی که در همه مناصب و [[شئون]] برای من همانند مناصب و شئون هارون نسبت به موسی باشی؟» | ||
ثالثاً: جمله استثنا {{متن حدیث|إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}} نیز در کلام پیامبر، صراحت در عموم مستثنی منه یعنی «منزلة» دارد؛ یعنی در میان شئونات فراوان [[پیامبر اسلام]] تنها یک شان و منصب ([[نبوت]]) از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} استثناء شده و مابقی مناصب و شئونات آن حضرت، برای امیرالمؤمنین {{ع}} ثابت است. | |||
با توجه به این سخن، تمام نسبتها و منزلتهایی که هارون نسبت به [[حضرت موسی]] {{ع}} داشته است، برای امیرالمؤمنین علی {{ع}} وجود خواهد داشت، جز [[مقام نبوت]]. تشبیه، تشبیه دو [[منزلت]] باهم است، نه تشبیه هارون و موسی با [[پیامبر اکرم]] و امیرالمؤمنین<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۶۹.</ref>. | |||
با توجه به این سخن، تمام نسبتها و منزلتهایی که هارون نسبت به [[حضرت موسی]] {{ع}} داشته است، برای امیرالمؤمنین علی {{ع}} وجود خواهد داشت، جز [[مقام نبوت]]. | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:IM010213.jpg|22px]] [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|'''جانشین پیامبر''']] | # [[پرونده:IM010213.jpg|22px]] [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|'''جانشین پیامبر''']] | ||
# [[پرونده:1368101.jpg|22px]] [[سید کاظم طباطبایینژاد|طباطبایینژاد، سید کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)|'''ادله و نصوص امامت علی''']]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۳۱: | خط ۵۸: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:حدیث منزلت]] | ||