←کنکاشی پیرامون مفهوم حدیث منزلت
(←پانویس) |
|||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
# [[سوره مریم]]: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا}}<ref>«و از سر بخشایش خود، برادرش هارون را در حالی که پیامبر بود بدو بخشیدیم» سوره مریم، آیه ۵۳.</ref>. | # [[سوره مریم]]: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا}}<ref>«و از سر بخشایش خود، برادرش هارون را در حالی که پیامبر بود بدو بخشیدیم» سوره مریم، آیه ۵۳.</ref>. | ||
[[آیات]] بالا در منظر [[مسلمانان]] بود و آنان نسبت به حضرت موسی و [[هارون]]{{ع}} و ارتباط آن دو با یکدیگر و | [[آیات]] بالا در منظر [[مسلمانان]] بود و آنان نسبت به حضرت موسی و [[هارون]]{{ع}} و ارتباط آن دو با یکدیگر و مناصب حضرت هارون{{ع}} اطلاع کافی داشتند. در این آیات درباره حضرت هارون از چند امر سخن رفته است: ۱. [[وزارت]]؛ ۲. پشتیبانی؛ ۳. مشارکت در [[ابلاغ]] [[آیین]]؛ ۴ [[خلافت]] و [[جانشینی]]؛ ۵. [[نبوت]]. | ||
[[پیامبر]] رابطه خود و [[امام علی]]{{ع}} را همانند رابطه حضرت موسی{{ع}} و هارون دانستهاند. این عنوان، از جمله شکوهمندترین عناوینی است که [[رسول الله]]{{صل}} با آن از امام علی{{ع}} یاد کرده و همسانی در [[رهبری]] بین [[رسول]] و [[امام]] را مشخص نموده است. آری، پیامبر، [[خاتم النبیین]] است و بعد از او [[پیامبری]] نیست. پس امام علی{{ع}} نمیتواند [[پیامبر]] باشد، بر خلاف [[هارون]]{{ع}} که پیامبر نیز بوده است. با [[تأمل]] در [[آیات]] فوق و کلام پیامبر روشن میشود که ایشان [[وزارت]] و [[خلافت امام علی]]{{ع}} را به صراحت [[اعلان]] کردهاند<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۱.</ref>. | [[پیامبر]] رابطه خود و [[امام علی]]{{ع}} را همانند رابطه حضرت موسی{{ع}} و هارون دانستهاند. این عنوان، از جمله شکوهمندترین عناوینی است که [[رسول الله]]{{صل}} با آن از امام علی{{ع}} یاد کرده و همسانی در [[رهبری]] بین [[رسول]] و [[امام]] را مشخص نموده است. آری، پیامبر، [[خاتم النبیین]] است و بعد از او [[پیامبری]] نیست. پس امام علی{{ع}} نمیتواند [[پیامبر]] باشد، بر خلاف [[هارون]]{{ع}} که پیامبر نیز بوده است. با [[تأمل]] در [[آیات]] فوق و کلام پیامبر روشن میشود که ایشان [[وزارت]] و [[خلافت امام علی]]{{ع}} را به صراحت [[اعلان]] کردهاند<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۱.</ref>. | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
# هنگام بستن درهای منازلی که به [[مسجدالنبی]] باز میشدند. پیامبر تمامی درها را بست و تنها در خانه امام علی{{ع}} را باز نهاد و در جواب [[اعتراض]] برخی، گفت که این بستن و باز گذاردن، [[امتثال]] [[فرمان الهی]] است؛ چون نسبت علی به او نسبت هارون به [[موسی]] است<ref>ابن مغازلی، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۵۵؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ص۲۰۲.</ref>؛ | # هنگام بستن درهای منازلی که به [[مسجدالنبی]] باز میشدند. پیامبر تمامی درها را بست و تنها در خانه امام علی{{ع}} را باز نهاد و در جواب [[اعتراض]] برخی، گفت که این بستن و باز گذاردن، [[امتثال]] [[فرمان الهی]] است؛ چون نسبت علی به او نسبت هارون به [[موسی]] است<ref>ابن مغازلی، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۵۵؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ص۲۰۲.</ref>؛ | ||
# پس از [[فتح خیبر]]. آنگاه که امام علی{{ع}} [[پیروزی]] [[باور]] نکردنی [[اسلام]] را پس از چند [[شکست]]، [[هدیه]] آورد، پیامبر فرمود: اگر نبود که گروهی از [[امت]] من درباره تو آن گویند که [[مسیحیان]] درباره [[عیسی بن مریم]] میگویند، درباره تو سخنی میگفتم که بر هر گروه از [[مسلمین]] که بگذری خاک قدمهایت و باقی آب وضویت را برای [[شفا]] بردارند. همین کافی است که {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى غَيْرَ أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۴۰؛ خوارزمی، المناقب، ص۱۰۹.</ref>. | # پس از [[فتح خیبر]]. آنگاه که امام علی{{ع}} [[پیروزی]] [[باور]] نکردنی [[اسلام]] را پس از چند [[شکست]]، [[هدیه]] آورد، پیامبر فرمود: اگر نبود که گروهی از [[امت]] من درباره تو آن گویند که [[مسیحیان]] درباره [[عیسی بن مریم]] میگویند، درباره تو سخنی میگفتم که بر هر گروه از [[مسلمین]] که بگذری خاک قدمهایت و باقی آب وضویت را برای [[شفا]] بردارند. همین کافی است که {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى غَيْرَ أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۴۰؛ خوارزمی، المناقب، ص۱۰۹.</ref>. | ||
# مشهورترین نقل، در جریان [[غزوه تبوک]] است که در آن [[امام]] [[جانشین پیامبر]] در [[مدینه]] بود. گفتنی است در هر مناسبت که [[پیامبر]] از مدینه خارج میشد، شخصی را نماینده خود در مدینه معین میکرد؛ حتی اگر مدت [[زمان]] خروجش بسیار کوتاه - مثلاً یک [[روز]] - بود. در غزوه تبوک به دلیل شدت گرفتن فعالیتهای [[منافقان]] در مدینه و خارج آن، پیامبر [[امام علی]]{{ع}} را [[جانشین]] خود در مدینه باقی نهاد و فرمود: یا من باید در مدینه بمانم و یا تو<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۰۳؛ محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳ ص۲۴؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۵۵.</ref>. دو حادثه مهم که تحرک [[منافقین]] را در آن روزها روشنتر میکند، عبارتاند از: ۱. واقعه [[مسجد ضرار]] و خراب کردن آن به [[امر الهی]]<ref>ابن هشام، السیره، ج۴، ص۱۷۴.</ref>؛ ۲. حادثه پی کردن شتر پیامبر به قصد کشتن آن حضرت<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۹۳.</ref>. این دو حادثه در محدوده زمانی نزدیک به هم نشان میدهد که منافقان در آن روزها حالت تشکیلاتی به خود گرفته و مجتمع شده بودند و احتمال هر خطر از ناحیه آنان وجود داشت. آنان که با حضور امام علی{{ع}} در مدینه، تمامی نقشههای خود را بر آب میدیدند، حمله تبلیغاتی جدیدی را آغاز کرده، گفتند: «پیامبر از امام [[دل]] چرکین است که او را همراه خود نبرده و با [[زنان]] و | # مشهورترین نقل، در جریان [[غزوه تبوک]] است که در آن [[امام]] [[جانشین پیامبر]] در [[مدینه]] بود. گفتنی است در هر مناسبت که [[پیامبر]] از مدینه خارج میشد، شخصی را نماینده خود در مدینه معین میکرد؛ حتی اگر مدت [[زمان]] خروجش بسیار کوتاه - مثلاً یک [[روز]] - بود. در غزوه تبوک به دلیل شدت گرفتن فعالیتهای [[منافقان]] در مدینه و خارج آن، پیامبر [[امام علی]]{{ع}} را [[جانشین]] خود در مدینه باقی نهاد و فرمود: یا من باید در مدینه بمانم و یا تو<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۰۳؛ محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳ ص۲۴؛ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۵۵.</ref>. دو حادثه مهم که تحرک [[منافقین]] را در آن روزها روشنتر میکند، عبارتاند از: ۱. واقعه [[مسجد ضرار]] و خراب کردن آن به [[امر الهی]]<ref>ابن هشام، السیره، ج۴، ص۱۷۴.</ref>؛ ۲. حادثه پی کردن شتر پیامبر به قصد کشتن آن حضرت<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۲۱، ص۱۹۳.</ref>. این دو حادثه در محدوده زمانی نزدیک به هم نشان میدهد که منافقان در آن روزها حالت تشکیلاتی به خود گرفته و مجتمع شده بودند و احتمال هر خطر از ناحیه آنان وجود داشت. آنان که با حضور امام علی{{ع}} در مدینه، تمامی نقشههای خود را بر آب میدیدند، حمله تبلیغاتی جدیدی را آغاز کرده، گفتند: «پیامبر از امام [[دل]] چرکین است که او را همراه خود نبرده و با [[زنان]] و کودکان در مدینه باقی نهاده است!» این [[اعتراض]] موجب آن شد که منقبت و [[فضیلت]] بزرگتری برای امام علی{{ع}} رقم خورد و آن [[کلام]] بلند پیامبر بود که فرمود: «آیا ناخشنودی از اینکه برای من همچون [[هارون]] برای [[موسی]] باشی؛ جز آنکه پیامبر نیستی. سزاوار نیست که من بروم مگر آنکه تو [[خلیفه]] من باشی»<ref>ابن حنبل، المسند، ج۱، ص۷۰۹.</ref>. | ||
# در جاهای دیگری نیز این سخن از پیامبر شنیده شده است<ref>ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۲، ص۱۶۲ – ۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۱.</ref> | # در جاهای دیگری نیز این سخن از پیامبر شنیده شده است<ref>ر.ک: موسوعة الامام علی بن ابی طالب{{ع}}، ج۲، ص۱۶۲ – ۱۵۵.</ref>.<ref>[[سید محمد کاظم طباطبایی|طباطبایی، سید محمد کاظم]]، [[ادله و نصوص امامت علی (مقاله)| مقاله «ادله و نصوص امامت علی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۳ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۳]]، ص ۲۱۱.</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
=== [[رفتار]] جانشین پیامبر علیه شایعات === | === [[رفتار]] جانشین پیامبر علیه شایعات === | ||
با پراکنده شدن این شایعات موقعیت و جایگاه امیرالمؤمنین {{ع}} به عنوان جانشین پیامبر در مدینه متزلزل شده بود و | با پراکنده شدن این شایعات موقعیت و جایگاه امیرالمؤمنین {{ع}} به عنوان جانشین پیامبر در مدینه متزلزل شده بود و حضرت میبایست این شایعات را از بین میبرد؛ زیرا این جوسازی میتوانست [[سرنوشت]] مدینه و [[حکومت اسلامی]] را در سایه تزلزل جایگاه [[حاکم مدینه]] و [[جانشین پیامبر]] در خطر بیاندازد؛ لذا حضرت [[لباس]] رزم پوشید، [[شمشیر]] به دست گرفت و خود را در سرزمین جُرف<ref>{{عربی|موضع علی ثلاثة امیال من المدینه، نحو الشام}}؛ (مراصد الاطلاع، ج۱، ص۳۲۶).</ref> به [[پیامبر]] رسانید. به محضر ایشان عرضه داشت. [[مردم]] این چنین سخنانی میگویند. در اینجا [[پیامبر اکرم]] {{صل}} جایگاه امیرالمؤمنین {{ع}} را در یک جمله کوتاه بیان فرمود و نشان داد که ایشان چه [[منزلت]] و [[قربی]] نسبت به پیامبر و چه جایگاه مهمی در [[اسلام]] دارند. پیامبر فرمود: {{متن حدیث|أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>صحیح بخاری، ش۳۷۰۶ و ۴۴۱۶؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۰ و ۱۸۷۱؛ المسند، ج۳، ص۸۴ و ۹۵ و ۹۷؛ ج۵، ص۱۸۰؛ ج۱۷، ص۳۷۳؛ ج۲۳، ص۹؛ ج۴۵، ص۱۴ و ۴۵۹؛ السنن الکبری، ج۵، ص۴۴؛ الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۴؛ المعجم الاوسط، ج۴، ص۲۸۴؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۰۹؛ المصنف، ج۷، ص۴۹۶(ابن ابی شیبه)؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۳۹؛ الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۷.</ref>: آیا [[راضی]] نیستی برای من همانند [[هارون]]، نسبت به [[موسی]] باشی؟ جز اینکه بعد از من دیگر نبوتی نخواهد بود. | ||
این سخن در شمار معتبرترین سخنان نقل شده از پیامبر اکرم {{صل}} است<ref>تا آنجا که ابن تیمیه دشمن متعصب و اشکال تراش عمده صحت آن را قبول کرده است. (منهاج السنة، ج۴، ص۸۷).</ref> و به «[[حدیث منزلت]]» [[شهرت]] دارد. این [[روایت]] در بسیاری از کتب درجه اول و معتبر [[مکتب خلافت]] نقل شده و راویان این [[حدیث]] بیش از «بیست نفر» از [[صحابه]] میباشند؛ از جمله «[[امیرالمؤمنین]] {{ع}}» که در رأس راویان این حدیث قرار دارند و اشخاص دیگری چون [[جابر بن عبدالله انصاری]] و [[ابوسعید خدری]] و [[عبدالله بن مسعود]] و [[معاویة بن ابی سفیان]] و [[عبدالله بن عباس]] و [[سعد بن ابی وقاص]] و [[عمر بن الخطاب]] و [[جابر بن سمرة]] و [[ابوایوب انصاری]] و [[ابوهریره]] و [[انس بن مالک]] و [[براء بن عازب]] و... همگی از راویان حدیث منزلت میباشند<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۶۸.</ref>. | این سخن در شمار معتبرترین سخنان نقل شده از پیامبر اکرم {{صل}} است<ref>تا آنجا که ابن تیمیه دشمن متعصب و اشکال تراش عمده صحت آن را قبول کرده است. (منهاج السنة، ج۴، ص۸۷).</ref> و به «[[حدیث منزلت]]» [[شهرت]] دارد. این [[روایت]] در بسیاری از کتب درجه اول و معتبر [[مکتب خلافت]] نقل شده و راویان این [[حدیث]] بیش از «بیست نفر» از [[صحابه]] میباشند؛ از جمله «[[امیرالمؤمنین]] {{ع}}» که در رأس راویان این حدیث قرار دارند و اشخاص دیگری چون [[جابر بن عبدالله انصاری]] و [[ابوسعید خدری]] و [[عبدالله بن مسعود]] و [[معاویة بن ابی سفیان]] و [[عبدالله بن عباس]] و [[سعد بن ابی وقاص]] و [[عمر بن الخطاب]] و [[جابر بن سمرة]] و [[ابوایوب انصاری]] و [[ابوهریره]] و [[انس بن مالک]] و [[براء بن عازب]] و... همگی از راویان حدیث منزلت میباشند<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۶۸.</ref>. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
اولاً: کلمه «منزلة» اسم جنس<ref>اسم جنس، لفظی است که دلالت بر اصل ماهیت یک شیء میکند و نظر به افراد و مصادیق ندارد، به دلیل اطلاقی که دارد میتواند همه افراد و مصادیق را شامل شود مانند کلمه «رجل» و «شجر».</ref> است؛ یعنی همه منزلتهای [[هارون]] را در بر میگیرد و عمومیت دارد. | اولاً: کلمه «منزلة» اسم جنس<ref>اسم جنس، لفظی است که دلالت بر اصل ماهیت یک شیء میکند و نظر به افراد و مصادیق ندارد، به دلیل اطلاقی که دارد میتواند همه افراد و مصادیق را شامل شود مانند کلمه «رجل» و «شجر».</ref> است؛ یعنی همه منزلتهای [[هارون]] را در بر میگیرد و عمومیت دارد. | ||
ثانیاً: این «منزلة» به یک اسم معرفه<ref>اسم شخص شناخته شده.</ref> یعنی به اسم هارون ([[برادر]] [[موسی]]) اضافه شده و طبق نظر علمای فن، این چنین اضافهای بیانگر و دلیل دیگری برای عمومیت داشتن معنای منزلة است و یک شمول و عمومیت تازه را افاده میکند. در این صورت معنای عبارت اینگونه میشود: «آیا [[راضی]] نیستی که در همه | ثانیاً: این «منزلة» به یک اسم معرفه<ref>اسم شخص شناخته شده.</ref> یعنی به اسم هارون ([[برادر]] [[موسی]]) اضافه شده و طبق نظر علمای فن، این چنین اضافهای بیانگر و دلیل دیگری برای عمومیت داشتن معنای منزلة است و یک شمول و عمومیت تازه را افاده میکند. در این صورت معنای عبارت اینگونه میشود: «آیا [[راضی]] نیستی که در همه مناصب و [[شئون]] برای من همانند مناصب و شئون هارون نسبت به موسی باشی؟» | ||
ثالثاً: جمله استثنا {{متن حدیث|إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}} نیز در کلام پیامبر، صراحت در عموم مستثنی منه یعنی «منزلة» دارد؛ یعنی در میان شئونات فراوان [[پیامبر اسلام]] تنها یک شان و منصب ([[نبوت]]) از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} استثناء شده و مابقی مناصب و شئونات آن حضرت، برای امیرالمؤمنین {{ع}} ثابت است. | ثالثاً: جمله استثنا {{متن حدیث|إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}} نیز در کلام پیامبر، صراحت در عموم مستثنی منه یعنی «منزلة» دارد؛ یعنی در میان شئونات فراوان [[پیامبر اسلام]] تنها یک شان و منصب ([[نبوت]]) از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} استثناء شده و مابقی مناصب و شئونات آن حضرت، برای امیرالمؤمنین {{ع}} ثابت است. |