اطمینان در قرآن: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{سیره معصوم}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252,...» ایجاد کرد) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = اطمینان | |||
| عنوان مدخل = [[اطمینان]] | |||
| مداخل مرتبط = [[اطمینان در قرآن]] - [[اطمینان در حدیث]] - [[اطمینان در نهج البلاغه]] - [[اطمینان در معارف دعا و زیارات]] - [[اطمینان در عرفان اسلامی]] | |||
| پرسش مرتبط = اطمینان (پرسش) | |||
}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*این واژه از ریشه "طَمَنَ"<ref>لسان العرب، ج ۸، ص ۲۰۴. «طمن».</ref> به معنای [[آرامش]] و استقرار [[جان]] پس از [[نگرانی]] و [[ناراحتی]] است<ref>مفردات، ص ۵۲۴. «طمن».</ref>. [[زمین]] [[پست]] و هموار و فرو رفتهای که آب در آن بی حرکت گرد میآید، [[زمین]] مطمئن گفته میشود<ref>العین، ص ۴۹۴؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۷۷.</ref>. | * این واژه از ریشه "طَمَنَ"<ref>لسان العرب، ج ۸، ص ۲۰۴. «طمن».</ref> به معنای [[آرامش]] و استقرار [[جان]] پس از [[نگرانی]] و [[ناراحتی]] است<ref>مفردات، ص ۵۲۴. «طمن».</ref>. [[زمین]] [[پست]] و هموار و فرو رفتهای که آب در آن بی حرکت گرد میآید، [[زمین]] مطمئن گفته میشود<ref>العین، ص ۴۹۴؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۷۷.</ref>. | ||
*این واژه در اصطلاح [[فقهی]] به حالت استقرار [[نمازگزار]] اطلاق میشود<ref>الکلیات، کفوی، ص ۵۶۵.</ref>. | * این واژه در اصطلاح [[فقهی]] به حالت استقرار [[نمازگزار]] اطلاق میشود<ref>الکلیات، کفوی، ص ۵۶۵.</ref>. | ||
*[[اطمینان]] در [[علم اخلاق]] به [[اعتدال]] صفات و حالات [[انسان]] و [[ثبات]] [[شخصیّت]] [[آدمی]] گفته میشود <ref>التوقیف علی مهمات التعاریف، ص ۲۲۸.</ref>. | * [[اطمینان]] در [[علم اخلاق]] به [[اعتدال]] صفات و حالات [[انسان]] و [[ثبات]] [[شخصیّت]] [[آدمی]] گفته میشود <ref>التوقیف علی مهمات التعاریف، ص ۲۲۸.</ref>. | ||
*[[ابن قیّم]] به تبع [[خواجه]] [[عبدالله انصاری]]<ref>منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۵ و ۸۶.</ref> برای [[اطمینان]]، درجات و مراتبی میشمرد: [[اطمینان]] [[قلب]] به [[یاد خدا]] که شامل [[آرامش]] [[امید به رحمت الهی]] برای [[انسان]] هراسان از [[خداوند]]، آرامشِ [[تسلیم]] در برابر [[قضا و قدر الهی]] و آرامشِ یاد [[پاداش]] خداوندی هنگام [[سختی]] و [[رنج]] زندگانی است. [[اطمینان]] [[جان]]، هنگام [[کشف]] [[حقیقت]] و [[یقین]] به حصول وعدهها و وصول از حال [[تفرقه]] به [[مقام]] جمع، و [[اطمینان]] ناشی از [[شهود]] ذات جامع اسما و [[صفات الهی]] که سالک را به [[مقام فنا]] میرساند<ref> مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۳۴ ـ ۵۴۰.</ref>. | * [[ابن قیّم]] به تبع [[خواجه]] [[عبدالله انصاری]]<ref>منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۵ و ۸۶.</ref> برای [[اطمینان]]، درجات و مراتبی میشمرد: [[اطمینان]] [[قلب]] به [[یاد خدا]] که شامل [[آرامش]] [[امید به رحمت الهی]] برای [[انسان]] هراسان از [[خداوند]]، آرامشِ [[تسلیم]] در برابر [[قضا و قدر الهی]] و آرامشِ یاد [[پاداش]] خداوندی هنگام [[سختی]] و [[رنج]] زندگانی است. [[اطمینان]] [[جان]]، هنگام [[کشف]] [[حقیقت]] و [[یقین]] به حصول وعدهها و وصول از حال [[تفرقه]] به [[مقام]] جمع، و [[اطمینان]] ناشی از [[شهود]] ذات جامع اسما و [[صفات الهی]] که سالک را به [[مقام فنا]] میرساند<ref> مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۳۴ ـ ۵۴۰.</ref>. | ||
*[[فیروزآبادی]]، [[اطمینان]] و سکینه را ملازم یکدیگر شمرده، در عین حال، [[اطمینان]] را مرتبهای بالاتر از سکینه میداند که هیچگاه از دارندهاش جدا نمیشود<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۳، ص ۵۱۷.</ref>. این در حالی است که در [[آیات]] [[اطمینان]]، به گونههای مختلفی | * [[فیروزآبادی]]، [[اطمینان]] و سکینه را ملازم یکدیگر شمرده، در عین حال، [[اطمینان]] را مرتبهای بالاتر از سکینه میداند که هیچگاه از دارندهاش جدا نمیشود<ref>بصائر ذوی التمییز، ج ۳، ص ۵۱۷.</ref>. این در حالی است که در [[آیات]] [[اطمینان]]، به گونههای مختلفی از آرامش توجّه شده که دامنه گستردهتری از سکینه را دربرمیگیرد. [[ابراهیم]] هنگام درخواست [[مشاهده]] چگونگی [[رستاخیز]]، [[اطمینان]] [[قلب]] را [[دلیل]] این درخواست میداند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref>. | ||
*حواریّون [[عیسی]] نیز از او سفرهای آسمانی میطلبند تا دلهایشان با خوردن غذاهای آن به [[اطمینان]] نایل آید:{{متن قرآن|إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء قَالَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دلهایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفتهای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۲-۱۱۳.</ref>. | * حواریّون [[عیسی]] نیز از او سفرهای آسمانی میطلبند تا دلهایشان با خوردن غذاهای آن به [[اطمینان]] نایل آید:{{متن قرآن|إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء قَالَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ}}<ref>«هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دلهایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفتهای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۲-۱۱۳.</ref>. | ||
*[[نزول فرشتگان]] در [[جنگ بدر]] برای [[یاری]] گروه اندک [[مؤمنان]] در برابر [[سپاه قریش]] به منظور [[آرامش]] بخشیدن به دلهای [[مؤمنان]] بوده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُنزَلِينَ بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}} <ref>و بیگمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید. (یاد کن) آنگاه را که به مؤمنان میگفتی: آیا بسندهتان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده (از سوی خود) شما را یاری رساند؟ چرا؛ (بیگمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار | * [[نزول فرشتگان]] در [[جنگ بدر]] برای [[یاری]] گروه اندک [[مؤمنان]] در برابر [[سپاه قریش]] به منظور [[آرامش]] بخشیدن به دلهای [[مؤمنان]] بوده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُنزَلِينَ بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ}} <ref>و بیگمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید. (یاد کن) آنگاه را که به مؤمنان میگفتی: آیا بسندهتان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده (از سوی خود) شما را یاری رساند؟ چرا؛ (بیگمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند. و خداوند آن را جز مژدهای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دلهاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۲۳-۱۲۶.</ref><ref>جامع البیان، ج ۳، ص ۴۲۹ و مج ۳، ج ۴، ص ۱۱۲.</ref> سپس آنان در اثر [[نزول]] [[آرامش]] [[الهی]] بر دلهایشان به خوابی آرامبخش فرو رفته، با [[نزول]] [[باران]] و شستوشوی خویش به وسیله آن و سخت شدن [[زمین]] زیر پایشان، دلهایشان محکم و گامهایشان [[استوار]] میشود: {{متن قرآن|إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.</ref><ref> مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۶۳ و ج ۳، ص ۸۰۸ و ۸۰۹؛ فی ظلال، ج۳، ص ۱۴۸۴.</ref>. | ||
*گروهی از [[مفسّران]] معاصر به تبع برخی از معتزلیان<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۸۰۸.</ref> با استفاده از مفهوم انحصاری استثنا در این [[آیات]]: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و خداوند آن را جز مژدهای (برایتان) قرار نداد و اینکه دلتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند نیست که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۱۰.</ref>. [[نزول فرشتگان]] را فقط عامل تقویت [[روحی]] و [[معنوی]] [[مسلمانان]] شمرده، دخالت مستقیمی در [[جنگ]] برای آنها قائل نیستند<ref>المیزان، ج ۹، ص ۲۱؛ نمونه، ج ۷، ص ۱۰۵.</ref>؛ در مقابل، برخی از [[مفسّران]] گذشته به [[مبارزه]] [[فرشتگان]] با [[کافران]] در [[جنگ بدر]] اشاره کردهاند<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۰۹.</ref>. | * گروهی از [[مفسّران]] معاصر به تبع برخی از معتزلیان<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص ۸۰۸.</ref> با استفاده از مفهوم انحصاری استثنا در این [[آیات]]: {{متن قرآن|وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و خداوند آن را جز مژدهای (برایتان) قرار نداد و اینکه دلتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند نیست که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۱۰.</ref>. [[نزول فرشتگان]] را فقط عامل تقویت [[روحی]] و [[معنوی]] [[مسلمانان]] شمرده، دخالت مستقیمی در [[جنگ]] برای آنها قائل نیستند<ref>المیزان، ج ۹، ص ۲۱؛ نمونه، ج ۷، ص ۱۰۵.</ref>؛ در مقابل، برخی از [[مفسّران]] گذشته به [[مبارزه]] [[فرشتگان]] با [[کافران]] در [[جنگ بدر]] اشاره کردهاند<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۰۹.</ref>. | ||
*تکیه به زندگانی [[دنیا]] در اثر واگرایی از [[خداوند]]، نوعی [[آرامش]] کاذب برای [[انسان]] پدید میآورد که سرانجام آن ناخوشایند است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُواْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ}}<ref>«به یقین آنان که لقای ما را امید نمیبرند و به زندگی این جهان خشنود و به آن دلگرمند و آنان که از نشانههای ما غافلند؛ به سزای آنچه میکردند، جایگاهشان آتش است» سوره یونس، آیه ۷-۸.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص ۲۵۲.</ref> این [[آرامش]] در [[دنیا]] نیز ماندگار نبوده، به محض پیدایش [[سختی]] و رنجی در [[زندگی]] از میان میرود و در نتیجه، این افراد از بهرههای هر دو [[جهان]] بینصیب مانده، زیانکارانی واقعی به شمار میروند:{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی | * تکیه به زندگانی [[دنیا]] در اثر واگرایی از [[خداوند]]، نوعی [[آرامش]] کاذب برای [[انسان]] پدید میآورد که سرانجام آن ناخوشایند است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُواْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ}}<ref>«به یقین آنان که لقای ما را امید نمیبرند و به زندگی این جهان خشنود و به آن دلگرمند و آنان که از نشانههای ما غافلند؛ به سزای آنچه میکردند، جایگاهشان آتش است» سوره یونس، آیه ۷-۸.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص ۲۵۲.</ref> این [[آرامش]] در [[دنیا]] نیز ماندگار نبوده، به محض پیدایش [[سختی]] و رنجی در [[زندگی]] از میان میرود و در نتیجه، این افراد از بهرههای هر دو [[جهان]] بینصیب مانده، زیانکارانی واقعی به شمار میروند:{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ}}<ref>«و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی میپرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار میدارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون میشود؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.</ref><ref>فیظلال، ج ۴، ص ۲۴۱۲ ـ ۲۴۱۳؛ موسوعة اخلاق القرآن، ص۸۵.</ref>. | ||
*[[آرامش]] [[حقیقی]] فقط با [[یاد خدا]] در [[دل]] جای میگیرد: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref><ref>جامع البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۹۰؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۴۷.</ref> این جانهای آرام، درگذر از [[جهان]] [[طبیعت]] به سرای باقی، طیّ مراحل گوناگون آن [[جهان]]، مورد این خطاب [[الهی]] قرار میگیرند که به سوی خدای خویش، رضایتمندانه باز گردید و در میان بندگانم در بهشتم جای گیرید: <ref>{{متن قرآن| يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي}} ای روان آرمیده!به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!؛ سوره فجر، آیه: ۲۷-۳۰.</ref><ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۲۳۷ ـ ۲۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۴۸۹ ـ ۴۹۰.</ref> [[نفس مطمئنّه]]، جانی است که در پرتو [[نور]] [[فطرت]] خویش، از صفات [[ناپاک]] رهیده و به [[رفتار نیکو]] آراسته گشته است<ref>التعریفات، ص ۳۱۲.</ref>. | * [[آرامش]] [[حقیقی]] فقط با [[یاد خدا]] در [[دل]] جای میگیرد: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref><ref>جامع البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۹۰؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۴۷.</ref> این جانهای آرام، درگذر از [[جهان]] [[طبیعت]] به سرای باقی، طیّ مراحل گوناگون آن [[جهان]]، مورد این خطاب [[الهی]] قرار میگیرند که به سوی خدای خویش، رضایتمندانه باز گردید و در میان بندگانم در بهشتم جای گیرید: <ref>{{متن قرآن| يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي}} ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!؛ سوره فجر، آیه: ۲۷-۳۰.</ref><ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۲۳۷ ـ ۲۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۴۸۹ ـ ۴۹۰.</ref> [[نفس مطمئنّه]]، جانی است که در پرتو [[نور]] [[فطرت]] خویش، از صفات [[ناپاک]] رهیده و به [[رفتار نیکو]] آراسته گشته است<ref>التعریفات، ص ۳۱۲.</ref>. | ||
*[[آرامش]] از نگاه [[قرآن]] در یک طبقهبندی کلّی به دو بخش [[دنیایی]] و [[آخرتی]] تقسیم میشود که دو روی یک [[حقیقت]] هستند: {{متن قرآن|أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} <ref>آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند. آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری میورزیدند، در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره یونس، آیه: ۶۲ـ۶۴.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| آرامش]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | * [[آرامش]] از نگاه [[قرآن]] در یک طبقهبندی کلّی به دو بخش [[دنیایی]] و [[آخرتی]] تقسیم میشود که دو روی یک [[حقیقت]] هستند: {{متن قرآن|أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}} <ref>آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند. آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری میورزیدند، در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره یونس، آیه: ۶۲ـ۶۴.</ref><ref>[[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)| آرامش]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>. | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)|آرامش]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱''']] | # [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی معموری|معموری، علی]]، [[آرامش (مقاله)|آرامش]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۱''']] | ||
{{پایان منابع}} | |||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{ | {{پانویس}} | ||
[[رده:اطمینان]] | [[رده:اطمینان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۸
مقدمه
- این واژه از ریشه "طَمَنَ"[۱] به معنای آرامش و استقرار جان پس از نگرانی و ناراحتی است[۲]. زمین پست و هموار و فرو رفتهای که آب در آن بی حرکت گرد میآید، زمین مطمئن گفته میشود[۳].
- این واژه در اصطلاح فقهی به حالت استقرار نمازگزار اطلاق میشود[۴].
- اطمینان در علم اخلاق به اعتدال صفات و حالات انسان و ثبات شخصیّت آدمی گفته میشود [۵].
- ابن قیّم به تبع خواجه عبدالله انصاری[۶] برای اطمینان، درجات و مراتبی میشمرد: اطمینان قلب به یاد خدا که شامل آرامش امید به رحمت الهی برای انسان هراسان از خداوند، آرامشِ تسلیم در برابر قضا و قدر الهی و آرامشِ یاد پاداش خداوندی هنگام سختی و رنج زندگانی است. اطمینان جان، هنگام کشف حقیقت و یقین به حصول وعدهها و وصول از حال تفرقه به مقام جمع، و اطمینان ناشی از شهود ذات جامع اسما و صفات الهی که سالک را به مقام فنا میرساند[۷].
- فیروزآبادی، اطمینان و سکینه را ملازم یکدیگر شمرده، در عین حال، اطمینان را مرتبهای بالاتر از سکینه میداند که هیچگاه از دارندهاش جدا نمیشود[۸]. این در حالی است که در آیات اطمینان، به گونههای مختلفی از آرامش توجّه شده که دامنه گستردهتری از سکینه را دربرمیگیرد. ابراهیم هنگام درخواست مشاهده چگونگی رستاخیز، اطمینان قلب را دلیل این درخواست میداند: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۹].
- حواریّون عیسی نیز از او سفرهای آسمانی میطلبند تا دلهایشان با خوردن غذاهای آن به اطمینان نایل آید:﴿إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء قَالَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ﴾[۱۰].
- نزول فرشتگان در جنگ بدر برای یاری گروه اندک مؤمنان در برابر سپاه قریش به منظور آرامش بخشیدن به دلهای مؤمنان بوده است: ﴿وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُنزَلِينَ بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ﴾ [۱۱][۱۲] سپس آنان در اثر نزول آرامش الهی بر دلهایشان به خوابی آرامبخش فرو رفته، با نزول باران و شستوشوی خویش به وسیله آن و سخت شدن زمین زیر پایشان، دلهایشان محکم و گامهایشان استوار میشود: ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ﴾[۱۳][۱۴].
- گروهی از مفسّران معاصر به تبع برخی از معتزلیان[۱۵] با استفاده از مفهوم انحصاری استثنا در این آیات: ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۱۶]. نزول فرشتگان را فقط عامل تقویت روحی و معنوی مسلمانان شمرده، دخالت مستقیمی در جنگ برای آنها قائل نیستند[۱۷]؛ در مقابل، برخی از مفسّران گذشته به مبارزه فرشتگان با کافران در جنگ بدر اشاره کردهاند[۱۸].
- تکیه به زندگانی دنیا در اثر واگرایی از خداوند، نوعی آرامش کاذب برای انسان پدید میآورد که سرانجام آن ناخوشایند است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُواْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ﴾[۱۹][۲۰] این آرامش در دنیا نیز ماندگار نبوده، به محض پیدایش سختی و رنجی در زندگی از میان میرود و در نتیجه، این افراد از بهرههای هر دو جهان بینصیب مانده، زیانکارانی واقعی به شمار میروند:﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ﴾[۲۱][۲۲].
- آرامش حقیقی فقط با یاد خدا در دل جای میگیرد: ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۲۳][۲۴] این جانهای آرام، درگذر از جهان طبیعت به سرای باقی، طیّ مراحل گوناگون آن جهان، مورد این خطاب الهی قرار میگیرند که به سوی خدای خویش، رضایتمندانه باز گردید و در میان بندگانم در بهشتم جای گیرید: [۲۵][۲۶] نفس مطمئنّه، جانی است که در پرتو نور فطرت خویش، از صفات ناپاک رهیده و به رفتار نیکو آراسته گشته است[۲۷].
- آرامش از نگاه قرآن در یک طبقهبندی کلّی به دو بخش دنیایی و آخرتی تقسیم میشود که دو روی یک حقیقت هستند: ﴿أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ [۲۸][۲۹].
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج ۸، ص ۲۰۴. «طمن».
- ↑ مفردات، ص ۵۲۴. «طمن».
- ↑ العین، ص ۴۹۴؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۷۷.
- ↑ الکلیات، کفوی، ص ۵۶۵.
- ↑ التوقیف علی مهمات التعاریف، ص ۲۲۸.
- ↑ منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۵ و ۸۶.
- ↑ مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۳۴ ـ ۵۴۰.
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج ۳، ص ۵۱۷.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
- ↑ «هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دلهایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفتهای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۲-۱۱۳.
- ↑ و بیگمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید. (یاد کن) آنگاه را که به مؤمنان میگفتی: آیا بسندهتان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده (از سوی خود) شما را یاری رساند؟ چرا؛ (بیگمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند. و خداوند آن را جز مژدهای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دلهاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۲۳-۱۲۶.
- ↑ جامع البیان، ج ۳، ص ۴۲۹ و مج ۳، ج ۴، ص ۱۱۲.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۶۳ و ج ۳، ص ۸۰۸ و ۸۰۹؛ فی ظلال، ج۳، ص ۱۴۸۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۸۰۸.
- ↑ «و خداوند آن را جز مژدهای (برایتان) قرار نداد و اینکه دلتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند نیست که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۱۰.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۲۱؛ نمونه، ج ۷، ص ۱۰۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۰۹.
- ↑ «به یقین آنان که لقای ما را امید نمیبرند و به زندگی این جهان خشنود و به آن دلگرمند و آنان که از نشانههای ما غافلند؛ به سزای آنچه میکردند، جایگاهشان آتش است» سوره یونس، آیه ۷-۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص ۲۵۲.
- ↑ «و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی میپرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار میدارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون میشود؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.
- ↑ فیظلال، ج ۴، ص ۲۴۱۲ ـ ۲۴۱۳؛ موسوعة اخلاق القرآن، ص۸۵.
- ↑ «همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۹۰؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۴۷.
- ↑ ﴿ يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾ ای روان آرمیده! به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!؛ سوره فجر، آیه: ۲۷-۳۰.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۲۳۷ ـ ۲۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۴۸۹ ـ ۴۹۰.
- ↑ التعریفات، ص ۳۱۲.
- ↑ آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند. آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری میورزیدند، در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره یونس، آیه: ۶۲ـ۶۴.
- ↑ معموری، علی، آرامش، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.