نهم ذی‌حجه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۷۲: خط ۷۲:
جبرئیل در روز هشتم [[ذیحجه]] ([[یوم]] الترویه) آدم را به [[سرزمین منی]] برد تا شب را آنجا بماند و صبح روز بعد ([[روز عرفه]]) به صحرای [[عرفات]] رفت و به [[تعلیم]] جبرئیل عصر [[عرفه]] [[غسل]] کرد و پس از نماز عصر، در عرفات وقوف کرد و به تعبیر [[قرآن کریم]] «کلماتی» را از [[پروردگار]] دریافت کرد<ref>بحارالأنوار، ج۱۱، ص۱۷۸.</ref>. از [[ابن عباس]] روایت شده که گفت: از [[رسول خدا]] {{صل}} درباره کلماتی که آدم از پروردگارش دریافت نمود و خداوند توبه او را پذیرفت پرسیدم. فرمود: "از خداوند به [[حق]] محمد و علی و [[فاطمه]] و حسن و حسین درخواست کرد که توبه او را بپذیرد، خداوند هم پذیرفت"<ref>{{متن حدیث|سَأَلَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَ فَتَابَ عَلَيْهِ}}، الخصال، ج۱، ص۲۷۰.</ref>.
جبرئیل در روز هشتم [[ذیحجه]] ([[یوم]] الترویه) آدم را به [[سرزمین منی]] برد تا شب را آنجا بماند و صبح روز بعد ([[روز عرفه]]) به صحرای [[عرفات]] رفت و به [[تعلیم]] جبرئیل عصر [[عرفه]] [[غسل]] کرد و پس از نماز عصر، در عرفات وقوف کرد و به تعبیر [[قرآن کریم]] «کلماتی» را از [[پروردگار]] دریافت کرد<ref>بحارالأنوار، ج۱۱، ص۱۷۸.</ref>. از [[ابن عباس]] روایت شده که گفت: از [[رسول خدا]] {{صل}} درباره کلماتی که آدم از پروردگارش دریافت نمود و خداوند توبه او را پذیرفت پرسیدم. فرمود: "از خداوند به [[حق]] محمد و علی و [[فاطمه]] و حسن و حسین درخواست کرد که توبه او را بپذیرد، خداوند هم پذیرفت"<ref>{{متن حدیث|سَأَلَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَ فَتَابَ عَلَيْهِ}}، الخصال، ج۱، ص۲۷۰.</ref>.


[[مرحوم مجلسی]] در «[[بحارالانوار]]» و [[کفعمی]] در «مصباح» نقل کرده‌اند که [[پذیرش توبه]] [[حضرت آدم]] {{ع}} در روز بیست و یکم ذیحجه اتفاق افتاد<ref>بحارالأنوار، ج۹۵، ص۱۸۹؛ مصباح کفعمی، ص۵۱۵.</ref>.<ref>[[حبیب‌الله فرحزاد|فرحزاد، حبیب‌الله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۱۴۳.</ref>
[[مرحوم مجلسی]] در «[[بحارالانوار]]» و کفعمی در «مصباح» نقل کرده‌اند که پذیرش توبه [[حضرت آدم]] {{ع}} در روز بیست و یکم ذیحجه اتفاق افتاد<ref>بحارالأنوار، ج۹۵، ص۱۸۹؛ مصباح کفعمی، ص۵۱۵.</ref>.<ref>[[حبیب‌الله فرحزاد|فرحزاد، حبیب‌الله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۱۴۳.</ref>


=== [[فرمان]] سپردن [[میراث]] [[انبیا]] به علی {{ع}} ===
=== [[فرمان]] سپردن [[میراث]] [[انبیا]] به علی {{ع}} ===
یکی از مناسبت‌های نهم ذیحجه فرمان [[تسلیم]] میراث انبیا به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است. بنا بر آنچه در متون [[روایی]] آمده است، تمام [[آثار نبوت]] که به گونه‌ای [[نشانه]] [[پیامبری]] انبیای پیشین بوده است؛ مانند: [[تابوت]]، الواح و [[عصای موسی]] {{ع}}، صحف ابراهیم {{ع}}، انگشتری سلیمان {{ع}}، [[پیراهن یوسف]] {{عم}} و از همه مهم‌تر [[دانش]] [[پیامبران]]، در نزد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بوده و پس از ایشان، یکی پس از دیگری به [[امامان]] {{عم}} به [[ارث]] می‌رسد. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "هر [[پیامبری]]، آنچه از دانش و غیر دانش به ارث برده است، سرانجام، همه آنها، به [[آل محمد]] {{صل}} می‌رسد"<ref>{{متن حدیث|كُلُّ نَبِيٍّ وَرِثَ عِلْماً أَوْ غَيْرَهُ‌- فَقَدِ انْتَهَى إِلَى مُحَمَّدٍ}}، الکافی، ج۱، ص۲۳۲، ح۵.</ref>.
یکی از مناسبت‌های نهم ذیحجه فرمان [[تسلیم]] میراث انبیا به [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است. بنا بر آنچه در متون [[روایی]] آمده است، تمام [[آثار نبوت]] که به گونه‌ای [[نشانه]] [[پیامبری]] انبیای پیشین بوده است؛ مانند: [[تابوت]]، الواح و [[عصای موسی]] {{ع}}، صحف ابراهیم {{ع}}، انگشتری سلیمان {{ع}}، پیراهن یوسف {{عم}} و از همه مهم‌تر [[دانش]] [[پیامبران]]، در نزد [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بوده و پس از ایشان، یکی پس از دیگری به [[امامان]] {{عم}} به [[ارث]] می‌رسد. [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: "هر [[پیامبری]]، آنچه از دانش و غیر دانش به ارث برده است، سرانجام، همه آنها، به [[آل محمد]] {{صل}} می‌رسد"<ref>{{متن حدیث|كُلُّ نَبِيٍّ وَرِثَ عِلْماً أَوْ غَيْرَهُ‌- فَقَدِ انْتَهَى إِلَى مُحَمَّدٍ}}، الکافی، ج۱، ص۲۳۲، ح۵.</ref>.


بنابر [[روایت]] [[امام باقر]] {{ع}} در [[حجة الوداع]]، چون [[رسول خدا]] {{صل}} در [[عرفات]] وقوف فرمود، [[جبرئیل]] به حضورش رسید و گفت: ای محمد، خدای عزو جل [[سلامت]] می‌رساند و می‌فرماید: همانا [[مرگ]] تو نزدیک و مدت عمرت سپری شده است و من تو را به چیزی که از آن چاره و گریزی نیست پیش می‌برم. بعد فرمود: "اکنون [[وصیت]] خویش را فراهم ساز و آنچه از [[علوم]] و [[میراث]] [[علوم پیامبران]] پیش از تو و [[سلاح]] و [[تابوت سکینه]] نزد تو هست و همه [[آیات]] [[پیامبران پیشین]] را به [[وصی]] و [[خلیفه]] بعد از خودت [[تسلیم]] کن که او [[حجت بالغه]] من بر [[مردم]] است و او [[علی بن ابی‌طالب]] {{عم}} است"<ref>{{متن حدیث|فَاعْهَدْ عَهْدَكَ وَ تَقَدَّمْ وَصِيَّتَكَ وَ اعْمِدْ إِلَى مَا عِنْدَكَ مِنَ الْعِلْمِ وَ مِيرَاثِ عُلُومِ الْأَنْبِيَاءِ مِنْ قَبْلِكَ وَ السِّلَاحِ وَ التَّابُوتِ وَ جَمِيعِ مَا عِنْدَكَ مِنْ آيَاتِ الْأَنْبِيَاءِ فَسَلِّمْهَا إِلَى وَصِيِّكَ وَ خَلِيفَتِكَ مِنْ بَعْدِكَ حُجَّتِيَ الْبَالِغَةِ عَلَى خَلْقِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}، روضة الواعظین، ج۱، ص۸۹.</ref>.<ref>[[حبیب‌الله فرحزاد|فرحزاد، حبیب‌الله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۱۴۵.</ref>
بنابر [[روایت]] [[امام باقر]] {{ع}} در [[حجة الوداع]]، چون [[رسول خدا]] {{صل}} در [[عرفات]] وقوف فرمود، [[جبرئیل]] به حضورش رسید و گفت: ای محمد، خدای عزو جل [[سلامت]] می‌رساند و می‌فرماید: همانا [[مرگ]] تو نزدیک و مدت عمرت سپری شده است و من تو را به چیزی که از آن چاره و گریزی نیست پیش می‌برم. بعد فرمود: "اکنون [[وصیت]] خویش را فراهم ساز و آنچه از [[علوم]] و [[میراث]] [[علوم پیامبران]] پیش از تو و [[سلاح]] و [[تابوت سکینه]] نزد تو هست و همه [[آیات]] پیامبران پیشین را به [[وصی]] و [[خلیفه]] بعد از خودت [[تسلیم]] کن که او [[حجت بالغه]] من بر [[مردم]] است و او [[علی بن ابی‌طالب]] {{عم}} است"<ref>{{متن حدیث|فَاعْهَدْ عَهْدَكَ وَ تَقَدَّمْ وَصِيَّتَكَ وَ اعْمِدْ إِلَى مَا عِنْدَكَ مِنَ الْعِلْمِ وَ مِيرَاثِ عُلُومِ الْأَنْبِيَاءِ مِنْ قَبْلِكَ وَ السِّلَاحِ وَ التَّابُوتِ وَ جَمِيعِ مَا عِنْدَكَ مِنْ آيَاتِ الْأَنْبِيَاءِ فَسَلِّمْهَا إِلَى وَصِيِّكَ وَ خَلِيفَتِكَ مِنْ بَعْدِكَ حُجَّتِيَ الْبَالِغَةِ عَلَى خَلْقِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}، روضة الواعظین، ج۱، ص۸۹.</ref>.<ref>[[حبیب‌الله فرحزاد|فرحزاد، حبیب‌الله]]، [[غدیر برترین پیام آسمانی (کتاب)|غدیر برترین پیام آسمانی]]، ص ۱۴۵.</ref>


=== سد الابواب ===
=== سد الابواب ===
خط ۸۳: خط ۸۳:
پیامبر اکرم {{صل}} پس از [[هجرت به مدینه]] منوره و تشکیل [[نظام اسلامی]]، در آغازین روزهای حضورش در این [[شهر]]، [[اقدام]] به ساختن [[مسجد]] نمود تا پایگاه و محل گردهمایی و [[عبادت]] [[مسلمانان]] باشد. مهاجرانی که از [[مکه معظمه]] به [[مدینه منوره]] [[هجرت]] کرده و فاقد [[خانه]] و [[مسکن]] بودند، همین مسجد را خوابگاه خویش قرار دادند. اما پس از مدتی [[پیامبر]] {{صل}} آنان را از خوابیدن و بیتوته کردن در مسجد به خاطر [[حفظ]] شئونات [[اسلامی]] و [[احترام]] به اماکن مقدس بازداشت و دستور داد تا برای خویش خانه‌هایی بسازند و از [[مسجد]] بیرون روند. [[مهاجران]]، خانه‌هایی در اطراف مسجد ساختند، ولی هرکدام از آنان دری به مسجد گشودند تا ضمن ابراز علاقه‌مندی به مسجد، رفت و آمد آنان به مسجد آسان شود و برای [[درک]] [[نماز جماعت]] [[توفیق]] بیشتری داشته باشند.
پیامبر اکرم {{صل}} پس از [[هجرت به مدینه]] منوره و تشکیل [[نظام اسلامی]]، در آغازین روزهای حضورش در این [[شهر]]، [[اقدام]] به ساختن [[مسجد]] نمود تا پایگاه و محل گردهمایی و [[عبادت]] [[مسلمانان]] باشد. مهاجرانی که از [[مکه معظمه]] به [[مدینه منوره]] [[هجرت]] کرده و فاقد [[خانه]] و [[مسکن]] بودند، همین مسجد را خوابگاه خویش قرار دادند. اما پس از مدتی [[پیامبر]] {{صل}} آنان را از خوابیدن و بیتوته کردن در مسجد به خاطر [[حفظ]] شئونات [[اسلامی]] و [[احترام]] به اماکن مقدس بازداشت و دستور داد تا برای خویش خانه‌هایی بسازند و از [[مسجد]] بیرون روند. [[مهاجران]]، خانه‌هایی در اطراف مسجد ساختند، ولی هرکدام از آنان دری به مسجد گشودند تا ضمن ابراز علاقه‌مندی به مسجد، رفت و آمد آنان به مسجد آسان شود و برای [[درک]] [[نماز جماعت]] [[توفیق]] بیشتری داشته باشند.


این وضعیت بود تا اینکه [[جبرئیل امین]] بر [[رسول خدا]] {{صل}} فرود آمد و به آن حضرت [[وحی]] کرد که [[خداوند سبحان]] می‌خواهد مسجد [[پاک]] و نظیف بماند و رفت و آمد [[مسلمانان]] در آن، در حال [[پاکی]] و [[طهارت]] باشد؛ بدین جهت تمام درهایی که به آن گشوده شده است باید بسته شوند، جز در [[خانه علی]] {{ع}} که از این امر استثناست.
این وضعیت بود تا اینکه [[جبرئیل امین]] بر [[رسول خدا]] {{صل}} فرود آمد و به آن حضرت [[وحی]] کرد که [[خداوند سبحان]] می‌خواهد مسجد [[پاک]] و نظیف بماند و رفت و آمد [[مسلمانان]] در آن، در حال [[پاکی]] و [[طهارت]] باشد؛ بدین جهت تمام درهایی که به آن گشوده شده است باید بسته شوند، جز در خانه علی {{ع}} که از این امر استثناست.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[معاذ بن جبل]] را مأموریت داد که این خبر را به مسلمانان برساند و بگوید درهای خود را به سوی [[مسجدالنبی]] ببندند. معاذ بن جبل [[پیام]] رسول خدا {{صل}} را به [[صحابه]] آن حضرت [[ابلاغ]] کرد و همگی [[اطاعت]] کردند و درهای خود را بستند. برخی از آنان در صدد چانه‌زنی برآمده و برای خود امتیاز اندکی طلب می‌کردند.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}}، [[معاذ بن جبل]] را مأموریت داد که این خبر را به مسلمانان برساند و بگوید درهای خود را به سوی [[مسجدالنبی]] ببندند. معاذ بن جبل [[پیام]] رسول خدا {{صل}} را به [[صحابه]] آن حضرت [[ابلاغ]] کرد و همگی [[اطاعت]] کردند و درهای خود را بستند. برخی از آنان در صدد چانه‌زنی برآمده و برای خود امتیاز اندکی طلب می‌کردند.


خط ۹۱: خط ۹۱:


این امر بر برخی از [[صحابه]] و ریش سفیدان همراه [[پیامبر]] {{صل}} گران آمد و پشت سر آن حضرت گلایه و شکوه نمودند. این خبر به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} رسید. پیامبر {{صل}} روزی در [[مسجد مدینه]] برای آنان [[خطبه]] خواندند و در ضمن آن فرمودند:
این امر بر برخی از [[صحابه]] و ریش سفیدان همراه [[پیامبر]] {{صل}} گران آمد و پشت سر آن حضرت گلایه و شکوه نمودند. این خبر به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} رسید. پیامبر {{صل}} روزی در [[مسجد مدینه]] برای آنان [[خطبه]] خواندند و در ضمن آن فرمودند:
{{متن حدیث|قَدْ بَلَغَنِي مَا قُلْتُمْ فِي سَدِّ الْأَبْوَابِ وَ اللَّهِ مَا أَنَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ فَعَلَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى مُوسَى أَنْ يَتَّخِذَ بَيْتاً طُهْراً لَا يُجْنِبُ فِيهِ إِلَّا هُوَ وَ هَارُونُ وَ ابْنَاهُ يَعْنِي لَا يُجَامِعُ فِيهِ غَيْرُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَيَّ أَنْ أَتَّخِذَ هَذَا الْبَيْتَ طُهْراً لَا يَنْكِحُ فِيهِ إِلَّا أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ اللَّهِ مَا أَنَا أَمَرْتُ بِسَدِّ أَبْوَابِكُمْ وَ لَا فَتَحْتُ بَابَ عَلِيٍّ بَلِ اللَّهُ أَمَرَنِي بِهِ}}<ref>دعائم الإسلام، ج۱، ص۱۷.</ref>؛ آنچه درباره بسته شدن درها گفتید، خبرش به من رسید. به [[خدا]] [[سوگند]] من (از پیش خود) آن را انجام ندادم، بلکه این [[فرمان الهی]] بود که از طریق من به شما [[ابلاغ]] گردید. [[خداوند متعال]] به [[حضرت موسی]] {{ع}} [[وحی]] فرستاد که [[خانه]] [[پاکی]] را برای [[عبادت]] و [[پرستش]] برگزیند و کسی در آن به جنابت نرسد، مگر خود [[موسی]] {{ع}} و برادرش [[هارون]] و [[فرزندان]] هارون، یعنی غیر از آنان کسی در آن آمیزش انجام ندهد. [[خدای سبحان]] به من نیز وحی فرستاد که این خانه (مسجدالنبی) را [[پاکیزه]] نگه دارم و کسی در آن [[نکاح]] انجام ندهد و به حالت جنابت وارد نشود، جز من، علی، حسن و حسین که از این [[فرمان]] مستثنا شدیم. به خدا سوگند من بسته شدن درهای شما را و باز بودن در [[خانه علی]] را فرمان ندادم، بلکه این [[خدای بزرگ]] بود که به من چنین فرمانی داد.
{{متن حدیث|قَدْ بَلَغَنِي مَا قُلْتُمْ فِي سَدِّ الْأَبْوَابِ وَ اللَّهِ مَا أَنَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ فَعَلَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى مُوسَى أَنْ يَتَّخِذَ بَيْتاً طُهْراً لَا يُجْنِبُ فِيهِ إِلَّا هُوَ وَ هَارُونُ وَ ابْنَاهُ يَعْنِي لَا يُجَامِعُ فِيهِ غَيْرُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَيَّ أَنْ أَتَّخِذَ هَذَا الْبَيْتَ طُهْراً لَا يَنْكِحُ فِيهِ إِلَّا أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ اللَّهِ مَا أَنَا أَمَرْتُ بِسَدِّ أَبْوَابِكُمْ وَ لَا فَتَحْتُ بَابَ عَلِيٍّ بَلِ اللَّهُ أَمَرَنِي بِهِ}}<ref>دعائم الإسلام، ج۱، ص۱۷.</ref>؛ آنچه درباره بسته شدن درها گفتید، خبرش به من رسید. به [[خدا]] [[سوگند]] من (از پیش خود) آن را انجام ندادم، بلکه این [[فرمان الهی]] بود که از طریق من به شما [[ابلاغ]] گردید. [[خداوند متعال]] به [[حضرت موسی]] {{ع}} [[وحی]] فرستاد که [[خانه]] [[پاکی]] را برای [[عبادت]] و [[پرستش]] برگزیند و کسی در آن به جنابت نرسد، مگر خود [[موسی]] {{ع}} و برادرش [[هارون]] و [[فرزندان]] هارون، یعنی غیر از آنان کسی در آن آمیزش انجام ندهد. [[خدای سبحان]] به من نیز وحی فرستاد که این خانه (مسجدالنبی) را [[پاکیزه]] نگه دارم و کسی در آن [[نکاح]] انجام ندهد و به حالت جنابت وارد نشود، جز من، علی، حسن و حسین که از این [[فرمان]] مستثنا شدیم. به خدا سوگند من بسته شدن درهای شما را و باز بودن در خانه علی را فرمان ندادم، بلکه این [[خدای بزرگ]] بود که به من چنین فرمانی داد.


به هر روی [[خداوند سبحان]] بار دیگر [[فضیلت]] و [[برتری علی]] {{ع}} را پس از پیامبر {{صل}} بر تمامی خلایق، از جمله بر همه [[اصحاب]] و [[یاران رسول خدا]] {{صل}} [[اثبات]] و آشکار نمود.
به هر روی [[خداوند سبحان]] بار دیگر [[فضیلت]] و [[برتری علی]] {{ع}} را پس از پیامبر {{صل}} بر تمامی خلایق، از جمله بر همه [[اصحاب]] و [[یاران رسول خدا]] {{صل}} [[اثبات]] و آشکار نمود.

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۱

مناسبت‌های نهم ذی‌حجه

روز عرفه

نهم ماه ذیحجه، روز عرفه و آغاز اعمال حج تمتع است. این روز در تمام سال برای دعا و عبادت امتیاز دارد. همان طور که در میان شب‌های سال هیچ شبی به اندازه شب قدر اهمیت ندارد، بعد از ظهر روز عرفه نیز در میان روزهای سال از امتیاز ویژه‌ای برخوردار است.

هرچند در روز عرفه حضور در کنار قبر مطهر سید الشهدا (ع) و نیز تشرف به حج و وقوف در صحرای عرفات فضیلت و توفیق عظیمی است، اما دعا و درخواست از پیشگاه خداوند رحمان و رحیم در عصر روز عرفه برای هرکس در هر کجا که باشد بسیار مغتنم است. امام سجاد (ع) در دعای روز عرفه عرضه می‌دارند: «اللَّهُمَّ هَذَا يَوْمُ عَرَفَةَ يَوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ، نَشَرْتَ فِيهِ رَحْمَتَكَ‌، وَ مَنَنْتَ فِيهِ بِعَفْوِكَ، وَ أَجْزَلْتَ فِيهِ عَطِيَّتَكَ، وَ تَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَى عِبَادِكَ»[۱]؛ بار خدایا، این روز عرفه است، روزی است که آن را شریف و گرامی و بزرگ داشته‌ای، و رحمت خود را در آن گسترده، و عفوت را انعام نموده، و عطایت را در آن بسیار کرده، و به سبب آن بر بندگانت تفضل و احسان فرموده‌ای![۲]

روز دعا و درخواست از خداوند

امام باقر (ع) فرمودند: روز عرفه روز دعا و درخواست از خداوند است[۳].

از جمله دعاهای آن روز دعای عرفه حضرت سیدالشهدا (ع) است که مجموعه‌ای گرانقدر از ناب‌ترین معارف توحیدی و والاترین دروس معرفت الله و تهذیب نفس است. و نیز دعای روز عرفه امام سجاد (ع) که چهل و هفتمین دعای صحیفه سجادیه، این زبور آل محمد (ص) است.

در روز عرفه حجاج از شهر مکه به صحرای عرفات آمده و در آنجا به راز و نیاز و دعا پرداخته و پس از نماز ظهر و عصر این دعا را در آن وادی رحمت می‌خوانند. سپس به سمت سرزمین مشعرالحرام حرکت می‌کنند تا در روز عید قربان در سرزمین منا باشند.

امیرمؤمنان علی (ع) درباره راز وقوف در عرفات فرمود: «عرفات، خارج از مرز حرم است و مهمان خدا باید بیرون دروازه، آن قدر تضرع کند تا لایق ورود به حرم شود»[۴].[۵]

مباهات خدای متعال

عصر روز عرفه و ظهر روز دهم که حاجیان در منا حضور دارند، خدای سبحان به فرشتگان مباهات می‌کند و می‌فرماید: "اینان بندگان من هستند که از راه‌های دور، با چهره‌های غبارآلود و مشکلات بسیار به اینجا آمده‌اند و به خاطر جلب خشنودی من لذت‌ها را کنار گذاشته‌اند و شهرو وطن و دوستان خود را رها کرده‌اند"[۶]. این روز، برای تقویت معرفت الهی و رابطه عمیق‌تر با خداوند متعال و شناخت صفات جمال و جلال پروردگار، بسیار مناسب و مغتنم است.

این روز، به ویژه برای کسانی که در سرزمین پرخاطره و انسان ساز عرفات باشند و در مناسک حج شرکت داشته باشند، سعادت مضاعف خواهد بود؛ آنان که در لباس سفید احرام، با قلبی مملو از عشق خداوند، دعای عرفه امام حسین (ع) را در سرزمین عرفات زمزمه می‌کنند، از این زلال معرفت ناب، بیش از دیگران سیراب می‌شوند.

پیامبر خدا (ص) فرمودند: خداوند، بر اهل عرفات نعمت داده، به وسیله آنان، بر فرشتگان مباهات می‌کند و می‌فرماید: "ای فرشتگان من! به بندگانم بنگرید که ژولیده و غبارآلود، از هر راه دوری، راه سپرده‌اند و آمده‌اند. شما را گواه می‌گیرم که دعایشان را مستجاب کردم، خواسته‌شان را بر آوردم، خطاکارشان را به خاطر نیکوکارشان بخشیدم و به نیکوکارشان، هر چه که از من خواست عطا کردم؛ جز تبعاتی را که میان خودشان دارند (حق الناس) [۷].

امام سجاد (ع) در روز عرفه صدای سائلی را شنید که از مردم درخواست می‌کرد، به او فرمودند: "وای بر تو! آیا در چنین روزی از غیر خدا درخواست می‌کنی؟! درحالی که در این روز برای بچه‌هایی که در شکم مادران هستند، امید سعادت و خوشبختی می‌رود[۸]. حضرت همواره می‌فرمودند: روز عرفه روزی است که هیچ کس نباید جز از خدای تعالی درخواست کند[۹].[۱۰]

دعا برای دیگران

در روز عرفه، مخصوصاً دعا برای مؤمنان و دوستان بسیار سفارش شده است، چه آنان که زنده‌اند و چه کسانی که از دنیا رفته‌اند. امام صادق (ع) فرمودند: چون کسی غیاباً برادر خود را دعا کند، وی را از فراز عرش ندا دهند: و برای تو صد هزار برابر آنچه برای برادر خود خواستی مقرر است، و چون برای خود دعا کند، همان یک چیز که خواسته است به او داده خواهد شد. بنابراین، آن صد هزار دعای ضمانت شده از این یک دعا که اجابتش معلوم نیست بهتر است[۱۱].

در روز عرفه مثل شب قدر همه باید برای دعا و نیایش بسیج شوند که برای دعا کردن روزی بهتر از روز عرفه نداریم. انسان گناهان متفاوتی دارد. برخی از آنها نابخشودنی به نظر می‌رسند. از آنجا که لطف و کرم الهی در عرفات بسیار متبلور است، حتی این‌گونه گناه‌کاران هم در عرفات بخشوده می‌شوند. رسول خدا (ص) فرمودند: «مِنَ الذُّنُوبِ ذُنُوبٌ لَا تُغْفَرُ إِلَّا بِعَرَفَاتٍ»[۱۲]؛ برخی از گناهان هستند که جز در عرفات بخشوده نمی‌شوند[۱۳].

بخشش گناهان

خدا در سوره فجر به دهه اول ذیحجه قسم خورده است و اوج این ایام شب و روز عرفه است. برای انس و ارتباط با خدا و توبه در روزها، روزی مثل روز عرفه نداریم. امام صادق (ع) فرمودند: "اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد، غفرانی برای او نیست، مگر آن‌که عرفه را درک کند"[۱۴].

در روز عرفه، روزه گرفتن مستحب است، ولی اگر روزه گرفتن مانع انجام دعا می‌شود، روزه را نگیرید؛ زیرا دعا مهم‌تر است[۱۵].

عنایات خداوند به زائران امام حسین (ع)

در روز عرفه خدا رحمتش را سرازیر می‌کند و اول به زوار قبر امام حسین (ع) نظر می‌کند و بعد به حجاج و کسانی که در سرزمین عرفات هستند. امام صادق (ع) فرمودند: "کسی که روز عرفه را در عرفات درک نکند، ولی آن را کنار قبر مطهر حضرت امام حسین (ع) درک نماید، عرفه از او فوت نشده است و خداوند متعال ابتدا کسانی را که در کنار قبر آن حضرت هستند مورد نظر و التفات قرار داده، بعد به اهل عرفات نظر نموده و با ایشان انس می‌گیرد"[۱۶].

باید در این روز ارتباط قلبی با خدا ایجاد کنیم. همه دنبال آرامش‌اند. بیشتر مردم فکر می‌کنند آرامش در پول و مقام و مدرک است، ولی این طور نیست. روز عرفه روز پیدا کردن گمشده ماست، و گمشده ما خداست. اگر به خدا برسیم، تمام مشکلاتمان حل می‌شود[۱۷].

شناخت خدا

روز عرفه یادآور دعا و مناجات امام حسین (ع) با خدای تعالی در عرفات است، دعایی که دارای مضامین بلند و همه درس توحید و خداشناسی است. سعی کنید دعای عرفه را با دقت و توجه بخوانید. امام حسین (ع) در بخشی از این دعا به خدای تعالی عرضه می‌دارند: «مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ‌»؛ آنکه تو را از دست داد، چه یافت؟! و آنکه تو را یافت، چه از دست داد؟!

در این روز با بندگی کردن و توجه به خدای مهربان خدا را بشناسیم که کمترین درجه شناخت و معرفت خدا، انسان را از دغدغه‌های دنیا راحت می‌کند. نباید نسبت به دنیا حریص و وابسته باشیم؛ اگر وابسته نباشیم اسیر دنیا نمی‌شویم و انفاق می‌کنیم.

امام سجاد (ع) در مناجات محبین عرضه می‌دارد: بارالها، چه کسی شیرینی محبت تو را چشید و پس از آن، در پی جایگزینی برایت برآمد؟! چه کسی به نزدیکی با تو انس گرفت و پس از آن، خواستار جا به جایی از کنارت شد؟![۱۸]. باید برای معرفت خدا تلاش کنیم تا خدا خودش را به ما نشان بدهد. کسی که به خد اعتماد کند، خدا دلش را مسرور می‌کند و درونش آرام می‌شود. کسی که به خدا توکل کند، خدا همه امور او را کفایت می‌کند[۱۹]

پیامبر در عرفات

بر اساس برخی از روایات پیامبر اکرم (ص) در حجة الوداع، روز عرفه و در سرزمین عرفات برای اهل عرفات خطبه بسیار مهمی خواندند و برای آنان بسیار دعا کردند. وجود مبارک پیغمبر اکرم (ص) در شامگاه عرفه، هنگامی که حاجیان کم‌کم می‌خواهند از عرفات به طرف مشعر بروند، در حضور همه قیام کردند و به مقام و منزلت امیرالمؤمنین (ع) و محبت آن حضرت اشاره کرده و فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَاهَى بِكُمُ الْمَلَائِكَةَ عَامَّةً وَ غَفَرَ لَكُمْ عَامَّةً وَ بَاهَى بِعَلِيٍّ خَاصَّةً وَ غَفَرَ لَهُ خَاصَّةً»؛ خداوند به وسیله شما به ملائکه افتخار و مباهات می‌کنند و همه شما را می‌بخشد؛ و درباره علی یک مباهات ویژه‌ای است، و یک مغفرت ویژه.

بعد فرمودند: «إِنِّي قَائِلٌ لَكُمْ قَوْلًا غَيْرَ مُحَابٍ فِيهِ لِقَرَابَتِي إِنَّ السَّعِيدَ كُلَّ السَّعِيدِ حَقَّ السَّعِيدِ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً فِي حَيَاتِهِ وَ بَعْدَ مَمَاتِهِ»[۲۰]؛ این سخن نه از روی دوستی و خویشی است که سعادتمند تنها کسی است که علی را در حیاتش و در مماتش دوست داشته باشد.

روز عرفه نیز از روزهایی است که آیات برائت توسط امیرالمؤمنین (ع) برای اهالی مکه قرائت شد[۲۱].[۲۲]

پذیرش توبه آدم (ع)

آدم و حوا (ع) روز اول ذیقعده از بهشت بیرون رانده شدند. وقتی که از بهشت دنیا خارج شدند، در سرزمین مکه فرود آمدند. حضرت آدم بر کوه صفا در کنار کعبه، هبوط کرد و در آنجا سکونت گزید و از این‌رو آن کوه را صفا گویند که آدم صفی الله (برگزیده خدا) در آنجا وارد شد. حضرت حوا بر روی کوه مروه (که نزدیک کوه صفاست) فرود آمد و در آنجا سکونت گزید. آن کوه را از این‌رو مروه گویند که مرئه (یعنی زن که منظور حوا باشد) در آن سکونت نمود.

بر اساس روایت امام صادق (ع) آدم - علی نبینا و آله (ع) - پس از خروج از بهشت و فرود به دنیا، چهل روز هر بامداد بر فراز کوه صفا با چشم گریان در حال سجود بود. جبرئیل بر آدم فرود آمد و پرسید: ای آدم، چرا گریه می‌کنی؟! گفت: چگونه می‌توانم گریه نکنم، در حالی که خداوند مرا از جوارش بیرون رانده و در دنیا فرود آورده است. گفت: ای آدم، به درگاه خدا توبه کن و به سوی او بازگرد. گفت: چگونه توبه کنم؟

جبرئیل در روز هشتم ذیحجه (یوم الترویه) آدم را به سرزمین منی برد تا شب را آنجا بماند و صبح روز بعد (روز عرفه) به صحرای عرفات رفت و به تعلیم جبرئیل عصر عرفه غسل کرد و پس از نماز عصر، در عرفات وقوف کرد و به تعبیر قرآن کریم «کلماتی» را از پروردگار دریافت کرد[۲۳]. از ابن عباس روایت شده که گفت: از رسول خدا (ص) درباره کلماتی که آدم از پروردگارش دریافت نمود و خداوند توبه او را پذیرفت پرسیدم. فرمود: "از خداوند به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین درخواست کرد که توبه او را بپذیرد، خداوند هم پذیرفت"[۲۴].

مرحوم مجلسی در «بحارالانوار» و کفعمی در «مصباح» نقل کرده‌اند که پذیرش توبه حضرت آدم (ع) در روز بیست و یکم ذیحجه اتفاق افتاد[۲۵].[۲۶]

فرمان سپردن میراث انبیا به علی (ع)

یکی از مناسبت‌های نهم ذیحجه فرمان تسلیم میراث انبیا به امیرالمؤمنین (ع) است. بنا بر آنچه در متون روایی آمده است، تمام آثار نبوت که به گونه‌ای نشانه پیامبری انبیای پیشین بوده است؛ مانند: تابوت، الواح و عصای موسی (ع)، صحف ابراهیم (ع)، انگشتری سلیمان (ع)، پیراهن یوسف (ع) و از همه مهم‌تر دانش پیامبران، در نزد پیامبر اکرم (ص) بوده و پس از ایشان، یکی پس از دیگری به امامان (ع) به ارث می‌رسد. امام صادق (ع) فرمودند: "هر پیامبری، آنچه از دانش و غیر دانش به ارث برده است، سرانجام، همه آنها، به آل محمد (ص) می‌رسد"[۲۷].

بنابر روایت امام باقر (ع) در حجة الوداع، چون رسول خدا (ص) در عرفات وقوف فرمود، جبرئیل به حضورش رسید و گفت: ای محمد، خدای عزو جل سلامت می‌رساند و می‌فرماید: همانا مرگ تو نزدیک و مدت عمرت سپری شده است و من تو را به چیزی که از آن چاره و گریزی نیست پیش می‌برم. بعد فرمود: "اکنون وصیت خویش را فراهم ساز و آنچه از علوم و میراث علوم پیامبران پیش از تو و سلاح و تابوت سکینه نزد تو هست و همه آیات پیامبران پیشین را به وصی و خلیفه بعد از خودت تسلیم کن که او حجت بالغه من بر مردم است و او علی بن ابی‌طالب (ع) است"[۲۸].[۲۹]

سد الابواب

پیامبر اکرم (ص) پس از هجرت به مدینه منوره و تشکیل نظام اسلامی، در آغازین روزهای حضورش در این شهر، اقدام به ساختن مسجد نمود تا پایگاه و محل گردهمایی و عبادت مسلمانان باشد. مهاجرانی که از مکه معظمه به مدینه منوره هجرت کرده و فاقد خانه و مسکن بودند، همین مسجد را خوابگاه خویش قرار دادند. اما پس از مدتی پیامبر (ص) آنان را از خوابیدن و بیتوته کردن در مسجد به خاطر حفظ شئونات اسلامی و احترام به اماکن مقدس بازداشت و دستور داد تا برای خویش خانه‌هایی بسازند و از مسجد بیرون روند. مهاجران، خانه‌هایی در اطراف مسجد ساختند، ولی هرکدام از آنان دری به مسجد گشودند تا ضمن ابراز علاقه‌مندی به مسجد، رفت و آمد آنان به مسجد آسان شود و برای درک نماز جماعت توفیق بیشتری داشته باشند.

این وضعیت بود تا اینکه جبرئیل امین بر رسول خدا (ص) فرود آمد و به آن حضرت وحی کرد که خداوند سبحان می‌خواهد مسجد پاک و نظیف بماند و رفت و آمد مسلمانان در آن، در حال پاکی و طهارت باشد؛ بدین جهت تمام درهایی که به آن گشوده شده است باید بسته شوند، جز در خانه علی (ع) که از این امر استثناست. پیامبر اکرم (ص)، معاذ بن جبل را مأموریت داد که این خبر را به مسلمانان برساند و بگوید درهای خود را به سوی مسجدالنبی ببندند. معاذ بن جبل پیام رسول خدا (ص) را به صحابه آن حضرت ابلاغ کرد و همگی اطاعت کردند و درهای خود را بستند. برخی از آنان در صدد چانه‌زنی برآمده و برای خود امتیاز اندکی طلب می‌کردند.

روایت شده است عمر بن خطاب پس از دریافت پیام رسول خدا (ص) به نزد آن حضرت رفت و به وی عرض کرد: «يَا رَسُولَ اللَّهِ دَعْ لِي بِقَدْرِ مَا أَنْظُرُ إِلَيْكَ بِعَيْنِي»؛ «ای رسول خدا، از تو خواهش دارم که به اندازه دیدن چشم مرا معاف داری تا من از آن سوراخ تو را و داخل مسجد را بنگرم». پیامبر (ص) از پذیرش درخواست عمر بن خطاب امتناع نمود و فرمان داد که کلاً باید بسته شود.

بر اساس این روایت پیامبر اکرم (ص) اجازه ندادند حتی روزنه‌ای از خانه عمر به مسجد باز باشد. در برخی از روایات اهل سنت آمده است که این درخواست از سوی ابوبکر بوده است و پیامبر (ص) به او اجازه داده‌اند که روزنه‌ای به مسجد داشته باشد و این را از فضائل ابوبکر برشمرده‌اند. در این زمان هم نشانه‌ای به این عنوان در مسجدالنبی جای‌گذاری کرده‌اند و آن را «خوخه ابوبکر» نامیده‌اند.

این امر بر برخی از صحابه و ریش سفیدان همراه پیامبر (ص) گران آمد و پشت سر آن حضرت گلایه و شکوه نمودند. این خبر به پیامبر اسلام (ص) رسید. پیامبر (ص) روزی در مسجد مدینه برای آنان خطبه خواندند و در ضمن آن فرمودند: «قَدْ بَلَغَنِي مَا قُلْتُمْ فِي سَدِّ الْأَبْوَابِ وَ اللَّهِ مَا أَنَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ فَعَلَهُ وَ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَى مُوسَى أَنْ يَتَّخِذَ بَيْتاً طُهْراً لَا يُجْنِبُ فِيهِ إِلَّا هُوَ وَ هَارُونُ وَ ابْنَاهُ يَعْنِي لَا يُجَامِعُ فِيهِ غَيْرُهُمْ وَ إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَيَّ أَنْ أَتَّخِذَ هَذَا الْبَيْتَ طُهْراً لَا يَنْكِحُ فِيهِ إِلَّا أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ اللَّهِ مَا أَنَا أَمَرْتُ بِسَدِّ أَبْوَابِكُمْ وَ لَا فَتَحْتُ بَابَ عَلِيٍّ بَلِ اللَّهُ أَمَرَنِي بِهِ»[۳۰]؛ آنچه درباره بسته شدن درها گفتید، خبرش به من رسید. به خدا سوگند من (از پیش خود) آن را انجام ندادم، بلکه این فرمان الهی بود که از طریق من به شما ابلاغ گردید. خداوند متعال به حضرت موسی (ع) وحی فرستاد که خانه پاکی را برای عبادت و پرستش برگزیند و کسی در آن به جنابت نرسد، مگر خود موسی (ع) و برادرش هارون و فرزندان هارون، یعنی غیر از آنان کسی در آن آمیزش انجام ندهد. خدای سبحان به من نیز وحی فرستاد که این خانه (مسجدالنبی) را پاکیزه نگه دارم و کسی در آن نکاح انجام ندهد و به حالت جنابت وارد نشود، جز من، علی، حسن و حسین که از این فرمان مستثنا شدیم. به خدا سوگند من بسته شدن درهای شما را و باز بودن در خانه علی را فرمان ندادم، بلکه این خدای بزرگ بود که به من چنین فرمانی داد.

به هر روی خداوند سبحان بار دیگر فضیلت و برتری علی (ع) را پس از پیامبر (ص) بر تمامی خلایق، از جمله بر همه اصحاب و یاران رسول خدا (ص) اثبات و آشکار نمود.

حدیث سد ابواب، فضیلتی انحصاری برای حضرت علی (ع) است. حاکم نیشابوری پس از نقل حدیث سد ابواب و بیان این نکته که این حدیث صحیح الاسناد است، می‌نویسد: از عمر بن خطاب نقل شده است که گفت: به علی سه خصلت عطا شد که دوست داشتم یکی از آنها برای من بود. به او گفتند: این سه خصلت چیست؟ گفت: پیامبر فاطمه را به ازدواج او درآورد؛ او را در مسجد سکونت داد و حلال کرد برای او آنچه برای خودش حلال بود؛ و پرچم را در روز خیبر به دست او داد[۳۱]. تاریخ دقیق واقعه سد الابواب، در منابع حدیثی و تاریخی نیامده است. علامه مجلسی بدون مشخص کردن سال وقوع، روز عرفه را برای آن ذکر کرده است[۳۲].[۳۳]

معراج پیامبر (ص)

مرحوم مجلسی در «بحارالانوار» نقل کرده است که معراج پیامبر خدا (ص) در روز نهم ذیحجه بوده است[۳۴]. معراج ماجرای عروج پیامبر اسلام (ص) از مسجد الاقصی به آسمان‌هاست. بر اساس گزارش منابع اسلامی پیامبر (ص) در شبی، از مکه به مسجدالاقصی انتقال یافت و از آنجا به آسمان عروج کرد.

آن حضرت در شب معراج، با برخی از ملائکه دیدار و گفت‌وگو کرد و اهل بهشت و اهل جهنم را مشاهده نمود. بر اساس احادیث، پیامبر در شب معراج، با برخی از پیامبران نیز دیدار کرد و گفت‌وگویی هم میان آن حضرت و خداوند انجام گرفت که به حدیث معراج شهرت یافته است[۳۵].

داستان معراج در احادیث شیعه و اهل سنت، به صورت متواتر آمده است؛ البته درباره جزئیات آن مانند زمان، مکان، تعداد، چگونگی و جسمانی یا روحانی بودن آن، اختلاف نظر وجود دارد. قرآن نیز در دو سوره اسراء و نجم به داستان معراج پرداخته است. به هر حال معراج پیامبر اسلام (ص) از مشهورترین معجزات حضرت است. امام صادق (ع) فرمودند: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) قَالَ لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ فَصِرْتُ فِي السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ جَمَعَ اللَّهُ إِلَيَّ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الْمَلَائِكَةَ فَأَذَّنَ جَبْرَئِيلُ وَ أَقَامَ الصَّلَاةَ ثُمَّ قَدَّمَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) فَصَلَّى بِهِمْ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ بِمَ تَشْهَدُونَ قَالُوا نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّكَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّ عَلِيّاً أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ»؛ رسول خدا (ص) فرمود: «زمانی که مرا به آسمان بردند در آسمان چهارم بودم که خداوند، تمام پیامبران، صدیقان و فرشتگان را جمع نمود».

(امام (ع) ادامه دادند که) جبرئیل اذان و اقامه نماز را گفت و رسول خدا (ص) جلو رفته و با آنها نماز گزارد. بعد از نماز (پیامبر (ص) به آنها) فرمود: «به چه چیزی گواهی می‌دهید؟» گفتند: «گواهی می‌دهیم خدایی جز خدای یکتا نیست و تو رسول خدایی و علی امیر مؤمنان است».

اصل جریان معراج و صعود رسول خدا (ص) به آسمان‌ها برای مشاهده آثار عظمت خدا، از مسلمات و ضروریات دین اسلام است[۳۶] و هیچ راهی برای انکار آن وجود ندارد؛ زیرا قرآن کریم به صراحت از آن خبر داده و روایات رسیده درباره آن نیز متواتر است[۳۷]. اما اینکه این جریان چند بار و در چه سالی و در کدام ماه و چه شبی اتفاق افتاده، مورد اختلاف است. از آیات قرآن کریم استفاده می‌شود که این برنامه حداقل دو بار اتفاق افتاده است. در برخی از روایات شیعه، بیش از اینها و تا صد و بیست بار نیز نقل شده است؛ چنان که از امام صادق (ع) روایت شده است: "پیامبر (ص) یکصد و بیست بار برای معراج به آسمان برده شد، در هربار خدای سبحان درباره ولایت علی (ع) و امامان بعد از او بیش از سایر واجبات توصیه و تأکید نمود"[۳۸].

بنابراین حدیث، همه اقوال مربوط به زمان معراج صحیح خواهد بود؛ زیرا هر یک از راویان، زمان معراجی را نقل کرده که از آن آگاه شده است[۳۹].

معراج جسمانی و روحانی

مشهور میان علمای فریقین آن است که رسول خدا (ص) این سیر زمینی و آسمانی را در حال بیداری و با همین جسم و روح انجام داده‌اند و توجیه آن به چیزی شبیه یک خواب یا مکاشفه روحی و یا جسمی مثالی و... با ظاهر آیات و روایات مخالف است.

طبرسی می‌گوید: «نظر اکثر مفسران قرآن و ظاهر مذهب و روایات شیعه این است که خدای تعالی پیامبر (ص) را با همین جسم سالم و زنده و بیدار، به آسمان برد تا اینکه حضرت ملکوت آسمان‌ها را با چشمش مشاهده کرد[۴۰].[۴۱]

تولد حضرت عیسی (ع)

بنا بر فرموده کفعمی در «مصباح»، روز نهم ذیحجه روز ولادت حضرت عیسی (ع) است[۴۲]. حضرت عیسی بن مریم (ع) یکی از پیامبران اولوالعزم است که هم تولد و هم زندگی و هم پایان کار او، همراه با معجزه بوده است. او با اراده خداوند، بدون داشتن پدر، از مادری پاکدامن و موحد به نام مریم به دنیا آمد.

حضرت مریم (س) دختر عمران از بانوان فرزانه و از شخصیت‌های برجسته بنی‌اسرائیل بود. پدر مریم (س) به نام عمران از نسل حضرت سلیمان (ع) و از علمای برجسته و پارسا و عابد بنی‌اسرائیل به شمار می‌آمد.

نام مریم (س) ۳۴ بار در قرآن آمده است و یک سوره قرآن هم به نام مریم است که در بخشی از آن به ماجرای ولادت حضرت عیسی (ع) و سخن گفتن او در گهواره، و بخشی از زندگی او و چگونگی دعوتش می‌پردازد[۴۳].

مژده تولد حضرت عیسی (ع)

قبل از آنکه حضرت عیسی (ع) متولد شود، فرشتگان از جانب خدای تعالی مریم (ع) را به تولد او مژده دادند و شخصیت آن حضرت را معرفی کردند: ﴿إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ[۴۴]. حضرت عیسی (ع) تحت سرپرستی مادرش مریم (س) بزرگ شد و در سن دوازده سالگی به مجلس عابدان و پارسایان و اندیشمندان راه یافت و با آنها به مباحثه و مناظره پرداخت. آثار عظمت و معرفت فوق‌العاده، در همان نوجوانی در چهره‌اش دیده می‌شد.

حضرت عیسی (ع) در سی سالگی مبعوث به رسالت شد، هرچند بر اساس آیه ۳۰ سوره مریم ﴿وَجَعَلَنِي نَبِيًّا[۴۵]، هنگام کودکی در گهواره سخن گفت و خود را پیامبر خواند، ولی رسمیت رسالتش از سی سالگی بود. او دارای معجزات فراوان، از جمله درمان نمودن بیماری‌های لاعلاج، و زنده کردن مردگان بود.

کتاب انجیل بر او نازل شد و دارای شریعت مستقل بود، و بنی‌اسرائیل را به سوی خدای یکتا و بی‌همتا دعوت می‌کرد، و بر اثر شرایط خاص زندگی و اجبار به سفرهای متعدد برای تبلیغ دین خدا، ازدواج نکرد و ناگزیر بود که به طور مجرد زندگی کند. عیسی (ع) سی و سه سال عمر کرد، یهودیان او را دستگیر کردند تا بکشند، خداوند او را از دست آنها نجات داد و به آسمان برد. وی در روزهای آخر عمر، شمعون را وصی و جانشین خود نمود[۴۶].

ولادت حضرت عیسی (ع) و ولادت امیرمؤمنان (ع)

نکته‌ای زیبا که حکایت از مقام والای امیرالمؤمنین (ع) می‌کند این است که با اینکه حضرت مریم (س) از هر نظر پاک بود، و همواره در محراب عبادت به سر می‌برد و خدمتگزار ظاهر و باطن بیت المقدس بود. هنگام زایمان، از جانب خداوند به او خطاب شد: از مسجد بیرون برو، و به تعبیر قرآن به مکان دوردستی رفت. ﴿فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا[۴۷]. ولی در مورد ولادت حضرت امیرمؤمنان علی (ع) هنگامی که مادرش فاطمه بنت اسد (س) مشغول طواف کعبه بود و درد زایمان او را فرا گرفت، دیوار کعبه شکافته شد، و ندایی به او رسید که وارد خانه کعبه شو! فاطمه (س) داخل خانه کعبه شد، و آن دیوار ترمیم یافت و حضرت علی (ع) در درون کعبه، یعنی در مقدس‌ترین مکان، متولد شد.

این واقعه بر اساس اخبار متواتری است که اهل سنت نیز بر تواتر آن اذعان دارند. از جمله حاکم نیشابوری در «المستدرک» می‌گوید: اخبار متواتر بر آن دلالت دارد که فاطمه بنت اسد، امیرالمؤمؤمنین (ع) را در درون کعبه به دنیا آورد[۴۸] و این یک افتخار بزرگی است که بیانگر عظمت حضرت علی (ع) در مقایسه با حضرت عیسی (ع) است، با اینکه قرآن حضرت عیسی (ع) را بسیار می‌ستاید و می‌فرماید: ﴿وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ[۴۹].

روز شهادت مسلم

روز نهم ذیحجه نیز روز شهادت حضرت مسلم بن عقیل (ع) پسرعمو و از یاران پرافتخار امام حسین (ع) است که در پنجم شوال سال ۶۰ هجری قمری، برای سامان بخشیدن به قیام شیعیان کوفه بر ضد یزید بن معاویه، به عنوان نماینده آن حضرت وارد کوفه شد و در پی بی‌وفایی کوفیان و درگیری وی با نیروهای ابن زیاد، والی کوفه، دستگیر و در نهم ذیحجه همان سال به شهادت رسید[۵۰].[۵۱]

منابع

پانویس

  1. صحیفه سجادیه، دعای ۴۷.
  2. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۳۵.
  3. «يَوْمُ عَرَفَةَ يَوْمُ دُعَاءٍ وَ مَسْأَلَةٍ»، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۸۸.
  4. الکافی، ج۴، ص۲۲۴.
  5. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۳۶.
  6. «لَهُمْ هَؤُلَاءِ عِبَادِي وَ إِمَائِي حَضَرُونِي هَاهُنَا مِنَ الْبِلَادِ السَّحِيقَةِ الْبَعِيدَةِ شُعْثاً غُبْراً قَدْ فَارَقُوا شَهَوَاتِهِمْ وَ بِلَادَهُمْ وَ أَوْطَانَهُمْ وَ أَخْدَانَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِي»، بحارالأنوار، ج۹۶، ص۲۵۹.
  7. «يا مَلائِكَتي انظُروا إلى عِبادي شُعثاً غُبراً أقبَلوا يَضرِبونَ إلَيَّ مِن كُلِّ فَجٍّ عَميقٍ فَاشهِدُكُمْ أنّي قَد أجَبتُ دُعاءَهُمْ وَ شَفَّعتُ رَغبَتَهُمْ وَ وَهَبتُ مُسيئَهُمْ لِمُحْسِنِهِمْ وَ أعطَيْتُ مُحْسِنَهُمْ جَمِيعَ مَا سَأَلَني غَيرَ التَّبِعاتِ الَّتي بَيْنَهُمْ»، بحارالأنوار، ج۹۹، ص۲۵۹.
  8. «وَيْحَكَ أَ غَيْرَ اللَّهِ تَسْأَلُ فِي هَذَا الْيَوْمِ إِنَّهُ لَيُرْجَى لِمَا فِي بُطُونِ الْحَبَالَى فِي هَذَا الْيَوْمِ أَنْ يَكُونَ سَعِيداً»، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۱۱.
  9. «يَوْمُ عَرَفَةَ يَوْمٌ لَا يَسْأَلْ فِيهِ أَحَدٌ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ»، الأصول الستة عشر، ص۳۴۱.
  10. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۳۶.
  11. «إِذَا دَعَا الرَّجُلُ لِأَخِيهِ بِظَهْرِ الْغَيْبِ نُودِيَ مِنَ الْعَرْشِ وَ لَكَ مِائَةُ أَلْفِ ضِعْفِ مِثْلِهِ وَ إِذَا دَعَا لِنَفْسِهِ كَانَتْ لَهُ وَاحِدَةٌ فَمِائَةُ أَلْفٍ مَضْمُونَةٌ خَيْرٌ مِنْ وَاحِدَةٍ لَا يُدْرَى يُسْتَجَابُ لَهُ أَمْ لَا»، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۱۲.
  12. دعائم الإسلام، ج۱، ص۲۹۴.
  13. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۳۸.
  14. «مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ يَشْهَدَ عَرَفَةَ»، الکافی، ج۴، ص۶۶.
  15. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۴۰.
  16. «مَنْ فَاتَتْهُ عَرَفَةُ بِعَرَفَاتٍ فَأَدْرَكَهَا بِقَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) لَمْ تَفُتْهُ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَبْدَأُ بِأَهْلِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ (ع) قَبْلَ أَهْلِ الْعَرَفَاتِ ثُمَّ يُخَاطِبُهُمْ بِنَفْسِهِ»، کامل الزیارات، ص۱۷۰.
  17. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۴۰.
  18. «إِلَهِي مَنْ ذَا الَّذِي ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلًا وَ مَنْ ذَا الَّذِي أَنِسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغَى عَنْكَ حِوَلًا»، مفاتیح الجنان، مناجات محبین.
  19. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۴۱.
  20. ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۶۸؛ بحارالأنوار، ج۴۵، ص۸۱.
  21. الإقبال بالأعمال الحسنة، ج۲، ص۳۶.
  22. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۴۳.
  23. بحارالأنوار، ج۱۱، ص۱۷۸.
  24. «سَأَلَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَ فَتَابَ عَلَيْهِ»، الخصال، ج۱، ص۲۷۰.
  25. بحارالأنوار، ج۹۵، ص۱۸۹؛ مصباح کفعمی، ص۵۱۵.
  26. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۴۳.
  27. «كُلُّ نَبِيٍّ وَرِثَ عِلْماً أَوْ غَيْرَهُ‌- فَقَدِ انْتَهَى إِلَى مُحَمَّدٍ»، الکافی، ج۱، ص۲۳۲، ح۵.
  28. «فَاعْهَدْ عَهْدَكَ وَ تَقَدَّمْ وَصِيَّتَكَ وَ اعْمِدْ إِلَى مَا عِنْدَكَ مِنَ الْعِلْمِ وَ مِيرَاثِ عُلُومِ الْأَنْبِيَاءِ مِنْ قَبْلِكَ وَ السِّلَاحِ وَ التَّابُوتِ وَ جَمِيعِ مَا عِنْدَكَ مِنْ آيَاتِ الْأَنْبِيَاءِ فَسَلِّمْهَا إِلَى وَصِيِّكَ وَ خَلِيفَتِكَ مِنْ بَعْدِكَ حُجَّتِيَ الْبَالِغَةِ عَلَى خَلْقِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ»، روضة الواعظین، ج۱، ص۸۹.
  29. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۴۵.
  30. دعائم الإسلام، ج۱، ص۱۷.
  31. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۵.
  32. بحارالأنوار، ج۹۷، ص۳۸۴.
  33. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۴۶.
  34. بحارالأنوار، ج۹۵، ص۱۸۸.
  35. بحارالأنوار، ج۳۷، ص۳۳۹.
  36. الغدیر، ج۵، ص۱۶.
  37. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۳، ص۳۲.
  38. «عُرِجَ بِالنَّبِيِّ (ص) إِلَى السَّمَاءِ مِائَةً وَ عِشْرِينَ مَرَّةً مَا مِنْ مَرَّةٍ إِلَّا وَ قَدْ أَوْصَى اللَّهُ النَّبِيَّ (ص) بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ أَكْثَرَ مِمَّا أَوْصَاهُ بِالْفَرَائِضِ‌»، بصائر الدرجات، ص۷۹، ح۱۰؛ بحار الانوار، ج۱۸، ص۳۸۷؛ ج۲۳، ص۶۹.
  39. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۴۹.
  40. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۶۴.
  41. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۵۱.
  42. کفعمی، المصباح، ص۵۱۵.
  43. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۵۱.
  44. «آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای از خویش نوید می‌دهد (که) نامش مسیح پسر مریم است، در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  45. «و مرا پیامبر کرده است» سوره مریم، آیه ۳۰.
  46. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۵۲.
  47. «پس (مریم) بدو باردار شد و با او در جایگاهی دور گوشه گزید» سوره مریم، آیه ۲۲.
  48. وَ قَدْ تَواتَرَتِ الأخْبَارُ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتِ اَسَدٍ وَلَدَتْ أمِيرَالمؤمِنِينَ عَلِيِّ بنِ أَبِي طالِبٍ كَرَّمَ اللّه وَجْهَهُ، فِي جَوْفِ الْكَعْبَةِ، المستدرک، ج۳، ص۴۸۳.
  49. «در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.
  50. الارشاد، ص۳۸۰.
  51. فرحزاد، حبیب‌الله، غدیر برترین پیام آسمانی، ص ۱۵۳.