نامۀ ۴۲ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = نهج البلاغه
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  =
}}
== مقدمه ==
== مقدمه ==
* [[عمر بن ابی‌سلمه]] [[فرزند]] [[ام‌ سلمه]]، [[همسر گرامی پیامبر]] {{صل}}، بود. [[ام‌سلمه]] هنگام [[جنگ جمل]] و پس از این‌که نتوانست [[عایشه]] را از [[جنگ]] و مقابله با [[امام]] {{ع}} بازدارد، نامه‌ای خطاب به [[امام]] نوشت که اگر [[جهاد]] از [[زنان]] برداشته نشده بود، خودم در رکاب شما می‌جنگیدم. اینک پسرم را به‌جای خود می‌فرستم؛ و [[عمر]] را همراه [[نامه]] نزد [[امام]] فرستاد. [[عمر]] از معتمدین [[امام]] بود و پس از [[جمل]]، او را به کارگزاری [[بحرین]] فرستاد. هنگامی که [[امام]] آماده عزیمت به [[صفین]] شد و [[عمر]] را مرد میادین سخت می‌دانست، او را از [[امارت بحرین]] به‌ سوی [[کوفه]] فراخواند و دیگری را به جای او نشاند. [[امام]] در توضیح خود، ضمن [[سپاس]] از [[فرمانداری]] نیکوی [[عمر]]، برکناری او را نه از جهت کم‌کاری و سوءمدیریت، که به‌دلیل نیازی که در امر خطیر [[جنگ]] با [[معاویه]] و اعتمادی که به او در [[حسن]] انجام مسئولیت‌های سنگین دارد، می‌داند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 787.</ref>.
[[عمر بن ابی‌سلمه]] [[فرزند]] [[ام‌ سلمه]]، [[همسر گرامی پیامبر]] {{صل}}، بود. [[ام‌سلمه]] هنگام [[جنگ جمل]] و پس از این‌که نتوانست [[عایشه]] را از [[جنگ]] و مقابله با [[امام]] {{ع}} بازدارد، نامه‌ای خطاب به [[امام]] نوشت که اگر [[جهاد]] از [[زنان]] برداشته نشده بود، خودم در رکاب شما می‌جنگیدم. اینک پسرم را به‌جای خود می‌فرستم؛ و [[عمر]] را همراه [[نامه]] نزد [[امام]] فرستاد. [[عمر]] از معتمدین [[امام]] بود و پس از [[جمل]]، او را به کارگزاری [[بحرین]] فرستاد. هنگامی که [[امام]] آماده عزیمت به [[صفین]] شد و [[عمر]] را مرد میادین سخت می‌دانست، او را از [[امارت بحرین]] به‌ سوی [[کوفه]] فراخواند و دیگری را به جای او نشاند. [[امام]] در توضیح خود، ضمن [[سپاس]] از فرمانداری نیکوی [[عمر]]، برکناری او را نه از جهت کم‌کاری و سوءمدیریت، که به‌دلیل نیازی که در امر خطیر [[جنگ]] با [[معاویه]] و اعتمادی که به او در [[حسن]] انجام مسئولیت‌های سنگین دارد، می‌داند.
 
== فرازی از [[نامه]] ==
== فرازی از [[نامه]] ==
* اما بعد، من نعمان پسر عجلان زرقی را بر [[بحرین]] [[فرمانروا]] کردم و تو را بی‌آن‌که بر تو نکوهشی باشد یا سرزنشی، از آن کار برکنار داشتم. همانا که تو [[وظیفه]] [[فرمانداری]] [[نیکو]] انجام دادی و شرط [[امانت]] به جای آوردی. پس اکنون به تو نه بدگمانم، نه توبیخی روامی‌دارم، نه تهمتی بر تو است نه گناهی. نزد من آی که بر آنم تا با [[ستمگران]] [[شام]] درآویزم و [[دوست]] می‌دارم که در این سفر با من باشی، چه، تو از آن زمره مردمی هستی که در [[جهاد]] با [[دشمن]] و برپا داشتن ستون [[دین]] از آنان [[یاری]] می‌جویم<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 788.</ref>.
اما بعد، من نعمان پسر عجلان زرقی را بر [[بحرین]] [[فرمانروا]] کردم و تو را بی‌آن‌که بر تو نکوهشی باشد یا سرزنشی، از آن کار برکنار داشتم. همانا که تو [[وظیفه]] فرمانداری [[نیکو]] انجام دادی و شرط [[امانت]] به جای آوردی. پس اکنون به تو نه بدگمانم، نه توبیخی روامی‌دارم، نه تهمتی بر تو است نه گناهی. نزد من آی که بر آنم تا با [[ستمگران]] [[شام]] درآویزم و [[دوست]] می‌دارم که در این سفر با من باشی، چه، تو از آن زمره مردمی هستی که در [[جهاد]] با [[دشمن]] و برپا داشتن ستون [[دین]] از آنان [[یاری]] می‌جویم<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص۷۸۷ ـ ۷۸۸.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۰

مقدمه

عمر بن ابی‌سلمه فرزند ام‌ سلمه، همسر گرامی پیامبر (ص)، بود. ام‌سلمه هنگام جنگ جمل و پس از این‌که نتوانست عایشه را از جنگ و مقابله با امام (ع) بازدارد، نامه‌ای خطاب به امام نوشت که اگر جهاد از زنان برداشته نشده بود، خودم در رکاب شما می‌جنگیدم. اینک پسرم را به‌جای خود می‌فرستم؛ و عمر را همراه نامه نزد امام فرستاد. عمر از معتمدین امام بود و پس از جمل، او را به کارگزاری بحرین فرستاد. هنگامی که امام آماده عزیمت به صفین شد و عمر را مرد میادین سخت می‌دانست، او را از امارت بحرین به‌ سوی کوفه فراخواند و دیگری را به جای او نشاند. امام در توضیح خود، ضمن سپاس از فرمانداری نیکوی عمر، برکناری او را نه از جهت کم‌کاری و سوءمدیریت، که به‌دلیل نیازی که در امر خطیر جنگ با معاویه و اعتمادی که به او در حسن انجام مسئولیت‌های سنگین دارد، می‌داند.

فرازی از نامه

اما بعد، من نعمان پسر عجلان زرقی را بر بحرین فرمانروا کردم و تو را بی‌آن‌که بر تو نکوهشی باشد یا سرزنشی، از آن کار برکنار داشتم. همانا که تو وظیفه فرمانداری نیکو انجام دادی و شرط امانت به جای آوردی. پس اکنون به تو نه بدگمانم، نه توبیخی روامی‌دارم، نه تهمتی بر تو است نه گناهی. نزد من آی که بر آنم تا با ستمگران شام درآویزم و دوست می‌دارم که در این سفر با من باشی، چه، تو از آن زمره مردمی هستی که در جهاد با دشمن و برپا داشتن ستون دین از آنان یاری می‌جویم[۱].

منابع

پانویس