موعظه در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{مدخل مرتبط
{{نبوت}}
| موضوع مرتبط = موعظه
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = موعظه
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[موعظه]]''' است. "'''[[موعظه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| مداخل مرتبط = [[موعظه در قرآن]] - [[موعظه در نهج البلاغه]] - [[موعظه در کلام اسلامی]] - [[موعظه در تاریخ اسلامی]] - [[موعظه در معارف دعا و زیارات]] - [[موعظه در معارف و سیره سجادی]] - [[موعظه در معارف و سیره حسینی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  =  
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[موعظه در قرآن]] | [[موعظه در حدیث]] | [[موعظه در نهج البلاغه]] |[[موعظه در کلام اسلامی]] | [[موعظه در فلسفه اسلامی]] | [[موعظه در عرفان اسلامی]]</div>
}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[موعظه (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
*[[نصیحت]] یا [[موعظه]] به‌معنای منع همراه با بیم‌دادن و نیز یادآوری [[انسان]] نسبت به خوبی‌هاست که موجب پدیداری رقت در [[قلب]] [[انسان]] می‌شود. نتیجه [[نصیحت]]، بازداری [[انسان]] از عمل بد و ترغیب او نسبت به انجام عمل خوب است. [[امام]] {{ع}} [[نصیحت]] را موجب زنده ماندن [[دل]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref> و [[صیقل]] [[جان]] و جلای [[قلب]] [[آدمی]] می‌داند که نتیجه آن، [[بیداری]] [[آدمی]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 837.</ref>.
[[نصیحت]] یا [[موعظه]] به‌معنای منع همراه با بیم‌دادن و نیز یادآوری[[انسان]] نسبت به خوبی‌هاست که موجب پدیداری [[رقت]] در [[قلب]] [[انسان]] می‌شود. نتیجه نصیحت، بازداری انسان از عمل بد و [[ترغیب]] او نسبت به انجام عمل خوب است. [[امام]]{{ع}} نصیحت را موجب زنده ماندن [[دل]]<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref> و [[صیقل]] [[جان]] و جلای قلب [[آدمی]] می‌داند که نتیجه آن، [[بیداری]] آدمی است.
*از آن‌جا که [[نفس]] [[آدمی]] همواره در جهت [[غفلت]] و میل به شهوات نفسانی در حرکت است، از منظر [[امام]]، [[نصیحت]] سودمند [[آدمی]] را بیدار می‌کند و از [[اسارت]] [[غفلت]] حرکت است، از منظر [[امام]]، [[نصیحت]] سودمند [[آدمی]] را بیدار می‌کند و از [[اسارت]] [[غفلت]] بازمی‌دارد. از منظر [[امام]]، [[نصیحت]] و [[موعظه]]، نیازی دائمی و همیشگی است. [[امام]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] سیزده بار از واژه‌های وعظ و [[موعظه]] استفاده کرده است. [[امام]] {{ع}} در [[تبیین]] حرکت [[پیامبر اکرم]] با اشاره به شرایط [[دوران جاهلیت]] [[روش پیامبر]] را روش [[موعظه]] و [[نصیحت]] برمی‌شمرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۴</ref> و روش خود را نیز همین‌گونه [[تبیین]] می‌کند. ایشان می‌فرماید: ای [[مردم]]، من همان‌گونه که [[پیامبران]] امت‌های خویش را [[پند]] می‌دادند، شمایان را [[پند]] دادم و حقایق را از همه سو به گوشتان رساندم و آنچه را [[جانشینان]] [[پیامبران]] به بازماندگانشان گفتند، به شما گفتم<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱</ref>. [[امام]] {{ع}} در فرازهایی چند [[مردمان]] را به گوش [[جان]] سپردن به [[نصایح]] [[قرآنی]] فرامی‌خواند و آنان را از سرسختی در برابر نصیحت‌های [[قرآنی]] پرهیز می‌دهد<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۷۵ و ۱۸۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 837.</ref>.
==شرایط [[موعظه]]==
*واعظ یکی از ارکان [[موعظه]] است. واعظ، خود باید در [[کردار]]، عامل به گفتار باشد. در این‌صورت [[موعظه]] اثرگذار خواهد بود. از این‌رو [[امام]] در [[کلامی]] فرمود: ای [[مردم]]! از شعله چراغ آن اندرزدهنده‌ای که خود به آنچه می‌گوید عمل می‌کند، فروغ گیرد و از آن چشمه‌ای [[آب]] برگیرید که آبش صاف و گواراست نه تیره‌گون و گل آلود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۴</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 838.</ref>.
*وعظ نیز شرایطی دارد که می‌توان به [[کمک]] آن بر مخاطب تأثیر گذاشت. [[امام]] {{ع}} شرایط [[نصیحت]] را این‌گونه بیان می‌کند: نخست، شیوایی [[کلام]] به گونه‌ای که به دور از حشو و زوائد باشد و مخاطب را خسته نکند؛ دوم، [[فهم]] مطلب آسان باشد و برای مخاطب مشکل آفرین نباشد؛ سوم، اختصار [[نیکو]] داشته باشد، یعنی مطابق با مفهوم [[کلام]] صادر شود. البته مفید واقع شدن و دو شرط پیشین زمانی مؤثر است که شنونده آماده شنیدن و پذیرش باشد. [[امام]] شرط اصلی پذیرش [[نصیحت]] را صفای [[دل]] و [[خشوع]] [[قلب]] در برابر حقایق می‌داند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. از این‌رو تا شرایط پذیرش [[نصیحت]] در مخاطب ایجاد نشده باشد، [[نصیحت]] در او اثری نخواهد گذاشت. هر کس که خود، خویشتن را از [[زشتی‌ها]] باز ندارد و [[اندرز]] ندهد، برای او بازدارنده و [[اندرز]] دهنده‌ای نخواهد بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 838.</ref>.
*در منظر [[امام]] برای انسانی که خود را آماده و پذیرای [[نصیحت]] کرده باشد، نصیحت‌های زیادی در عالم وجود دارد. گویا عالم پنددهنده‌ای مشفق برای چنین کسی است. از این‌رو [[دنیا]] را برای چنین کسی خانه [[موعظه]] و [[نصیحت]] بیان می‌کند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶</ref>، گویا از هر چیز [[پند]] و نصیحتی برای فرد پندپذیر وجود دارد. در [[کلامی]] دیگر می‌فرماید: چه مثل‌های [[نیکو]] و چه پندهای رسا، اگر بر دل‌های [[پاک]] نشیند و در گوش‌های شنوا جای گیرد و افکار مصمم را بیابد و اندیشه‌های بلند آن‌را فراگیرند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۲</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 838.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
از آنجا که [[نفس آدمی]] همواره در جهت [[غفلت]] و میل به [[شهوات نفسانی]] در [[حرکت]] است، از منظر امام، نصیحت سودمند آدمی را [[بیدار]] می‌کند و از [[اسارت]] غفلت حرکت است، از منظر امام، نصیحت سودمند آدمی را بیدار می‌کند و از اسارت غفلت بازمی‌دارد. از منظر امام، نصیحت و موعظه، نیازی دائمی و همیشگی است. امام{{ع}} در [[نهج البلاغه]] سیزده بار از واژه‌های [[وعظ]] و موعظه استفاده کرده است. امام{{ع}} در تبیین حرکت [[پیامبر اکرم]] با اشاره به شرایط [[دوران جاهلیت]] [[روش پیامبر]] را روش موعظه و نصیحت برمی‌شمرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۴.</ref> و روش خود را نیز همین‌گونه تبیین می‌کند. ایشان می‌فرماید: ای [[مردم]]، من همان‌گونه که [[پیامبران]] امت‌های خویش را [[پند]] می‌دادند، شمایان را پند دادم و [[حقایق]] را از همه سو به گوشتان رساندم و آنچه را [[جانشینان پیامبران]] به بازماندگانشان گفتند، به شما گفتم<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ بَثَثْتُ لَكُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِي وَعَظَ [بِهَا الْأَنْبِيَاءُ] الْأَنْبِيَاءُ بِهَا أُمَمَهُمْ وَ أَدَّيْتُ إِلَيْكُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِيَاءُ إِلَى مَنْ بَعْدَهُمْ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱.</ref>. امام{{ع}} در فرازهایی چند [[مردمان]] را به [[گوش]] [[جان سپردن]] به [[نصایح]] [[قرآنی]] فرامی‌خواند و آنان را از [[سرسختی]] در برابر نصیحت‌های قرآنی [[پرهیز]] می‌دهد<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۷۵ و ۱۸۹.</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص۸۳۷.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== شرایط موعظه ==
[[واعظ]] یکی از ارکان موعظه است. واعظ، خود باید در [[کردار]]، عامل به گفتار باشد. در این‌صورت [[موعظه]] اثرگذار خواهد بود. از این‌رو [[امام]] در [[کلامی]] فرمود: ای [[مردم]]! از شعله چراغ آن اندرزدهنده‌ای که خود به آنچه می‌گوید عمل می‌کند، فروغ گیرد و از آن چشمه‌ای آب برگیرید که آبش صاف و گواراست نه تیره‌گون و گل آلود<ref>{{متن حدیث|‏أَيُّهَا النَّاسُ اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاحٍ وَاعِظٍ مُتَّعِظٍ وَ امْتَاحُوا مِنْ صَفْوِ عَيْنٍ قَدْ رُوِّقَتْ مِنَ الْكَدَرِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۴.</ref>.


==منابع==
[[وعظ]] نیز شرایطی دارد که می‌توان به کمک آن بر مخاطب تأثیر گذاشت. امام{{ع}} شرایط [[نصیحت]] را این‌گونه بیان می‌کند: نخست، شیوایی [[کلام]] به گونه‌ای که به دور از حشو و زوائد باشد و مخاطب را خسته نکند؛ دوم، [[فهم]] مطلب آسان باشد و برای مخاطب مشکل آفرین نباشد؛ سوم، اختصار [[نیکو]] داشته باشد، یعنی مطابق با مفهوم کلام صادر شود. البته مفید واقع شدن و دو شرط پیشین زمانی مؤثر است که شنونده آماده شنیدن و پذیرش باشد. امام شرط اصلی پذیرش نصیحت را صفای [[دل]] و [[خشوع قلب]] در برابر [[حقایق]] می‌داند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. از این‌رو تا شرایط پذیرش نصیحت در مخاطب ایجاد نشده باشد، نصیحت در او اثری نخواهد گذاشت. هر کس که خود، خویشتن را از [[زشتی‌ها]] باز ندارد و [[اندرز]] ندهد، برای او بازدارنده و اندرز دهنده‌ای نخواهد بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۹.</ref>.
* [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]


==پانویس==
در منظر امام برای [[انسانی]] که خود را آماده و پذیرای نصیحت کرده باشد، نصیحت‌های زیادی در عالم وجود دارد. گویا عالم پنددهنده‌ای [[مشفق]] برای چنین کسی است. از این‌رو [[دنیا]] را برای چنین کسی [[خانه]] موعظه و نصیحت بیان می‌کند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶.</ref>، گویا از هر چیز [[پند]] و نصیحتی برای فرد پندپذیر وجود دارد. در کلامی دیگر می‌فرماید: چه مثل‌های نیکو و چه پندهای رسا، اگر بر دل‌های [[پاک]] نشیند و در گوش‌های شنوا جای گیرد و [[افکار]] مصمم را بیابد و اندیشه‌های بلند آن‌را فراگیرند<ref>{{متن حدیث|فَيَا لَهَا أَمْثَالًا صَائِبَةً وَ مَوَاعِظَ شَافِيَةً لَوْ صَادَفَتْ قُلُوباً زَاكِيَةً وَ أَسْمَاعاً وَاعِيَةً وَ آرَاءً عَازِمَةً وَ أَلْبَاباً حَازِمَةً}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۲.</ref>.<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۲]]، ص۸۳۸.</ref>
{{یادآوری پانویس}}
 
{{پانویس2}}
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:13681049.jpg|22px]] [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۲''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:موعظه]]
[[رده:موعظه]]
[[رده:موعظه در نهج البلاغه]]
[[رده:مفاهیم در نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]
[[رده:مدخل نهج البلاغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۲

مقدمه

نصیحت یا موعظه به‌معنای منع همراه با بیم‌دادن و نیز یادآوریانسان نسبت به خوبی‌هاست که موجب پدیداری رقت در قلب انسان می‌شود. نتیجه نصیحت، بازداری انسان از عمل بد و ترغیب او نسبت به انجام عمل خوب است. امام(ع) نصیحت را موجب زنده ماندن دل[۱] و صیقل جان و جلای قلب آدمی می‌داند که نتیجه آن، بیداری آدمی است.

از آنجا که نفس آدمی همواره در جهت غفلت و میل به شهوات نفسانی در حرکت است، از منظر امام، نصیحت سودمند آدمی را بیدار می‌کند و از اسارت غفلت حرکت است، از منظر امام، نصیحت سودمند آدمی را بیدار می‌کند و از اسارت غفلت بازمی‌دارد. از منظر امام، نصیحت و موعظه، نیازی دائمی و همیشگی است. امام(ع) در نهج البلاغه سیزده بار از واژه‌های وعظ و موعظه استفاده کرده است. امام(ع) در تبیین حرکت پیامبر اکرم با اشاره به شرایط دوران جاهلیت روش پیامبر را روش موعظه و نصیحت برمی‌شمرد[۲] و روش خود را نیز همین‌گونه تبیین می‌کند. ایشان می‌فرماید: ای مردم، من همان‌گونه که پیامبران امت‌های خویش را پند می‌دادند، شمایان را پند دادم و حقایق را از همه سو به گوشتان رساندم و آنچه را جانشینان پیامبران به بازماندگانشان گفتند، به شما گفتم[۳]. امام(ع) در فرازهایی چند مردمان را به گوش جان سپردن به نصایح قرآنی فرامی‌خواند و آنان را از سرسختی در برابر نصیحت‌های قرآنی پرهیز می‌دهد[۴].[۵]

شرایط موعظه

واعظ یکی از ارکان موعظه است. واعظ، خود باید در کردار، عامل به گفتار باشد. در این‌صورت موعظه اثرگذار خواهد بود. از این‌رو امام در کلامی فرمود: ای مردم! از شعله چراغ آن اندرزدهنده‌ای که خود به آنچه می‌گوید عمل می‌کند، فروغ گیرد و از آن چشمه‌ای آب برگیرید که آبش صاف و گواراست نه تیره‌گون و گل آلود[۶].

وعظ نیز شرایطی دارد که می‌توان به کمک آن بر مخاطب تأثیر گذاشت. امام(ع) شرایط نصیحت را این‌گونه بیان می‌کند: نخست، شیوایی کلام به گونه‌ای که به دور از حشو و زوائد باشد و مخاطب را خسته نکند؛ دوم، فهم مطلب آسان باشد و برای مخاطب مشکل آفرین نباشد؛ سوم، اختصار نیکو داشته باشد، یعنی مطابق با مفهوم کلام صادر شود. البته مفید واقع شدن و دو شرط پیشین زمانی مؤثر است که شنونده آماده شنیدن و پذیرش باشد. امام شرط اصلی پذیرش نصیحت را صفای دل و خشوع قلب در برابر حقایق می‌داند[۷]. از این‌رو تا شرایط پذیرش نصیحت در مخاطب ایجاد نشده باشد، نصیحت در او اثری نخواهد گذاشت. هر کس که خود، خویشتن را از زشتی‌ها باز ندارد و اندرز ندهد، برای او بازدارنده و اندرز دهنده‌ای نخواهد بود[۸].

در منظر امام برای انسانی که خود را آماده و پذیرای نصیحت کرده باشد، نصیحت‌های زیادی در عالم وجود دارد. گویا عالم پنددهنده‌ای مشفق برای چنین کسی است. از این‌رو دنیا را برای چنین کسی خانه موعظه و نصیحت بیان می‌کند[۹]، گویا از هر چیز پند و نصیحتی برای فرد پندپذیر وجود دارد. در کلامی دیگر می‌فرماید: چه مثل‌های نیکو و چه پندهای رسا، اگر بر دل‌های پاک نشیند و در گوش‌های شنوا جای گیرد و افکار مصمم را بیابد و اندیشه‌های بلند آن‌را فراگیرند[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  2. نهج البلاغه، خطبه ۹۴.
  3. «أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي قَدْ بَثَثْتُ لَكُمُ الْمَوَاعِظَ الَّتِي وَعَظَ [بِهَا الْأَنْبِيَاءُ] الْأَنْبِيَاءُ بِهَا أُمَمَهُمْ وَ أَدَّيْتُ إِلَيْكُمْ مَا أَدَّتِ الْأَوْصِيَاءُ إِلَى مَنْ بَعْدَهُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱.
  4. نهج البلاغه، خطبه‌های ۱۷۵ و ۱۸۹.
  5. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۸۳۷.
  6. «‏أَيُّهَا النَّاسُ اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاحٍ وَاعِظٍ مُتَّعِظٍ وَ امْتَاحُوا مِنْ صَفْوِ عَيْنٍ قَدْ رُوِّقَتْ مِنَ الْكَدَرِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۴.
  7. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  8. نهج البلاغه، خطبه ۸۹.
  9. نهج البلاغه، حکمت ۱۲۶.
  10. «فَيَا لَهَا أَمْثَالًا صَائِبَةً وَ مَوَاعِظَ شَافِيَةً لَوْ صَادَفَتْ قُلُوباً زَاكِيَةً وَ أَسْمَاعاً وَاعِيَةً وَ آرَاءً عَازِمَةً وَ أَلْبَاباً حَازِمَةً»؛ نهج البلاغه، خطبه ۸۲.
  11. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۸۳۸.