سیره تربیتی امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


'''سیره تربیتی امام حسین {{ع}}''' برپایه آنکه ایشان جزء اهل بیت {{ع}} بوده و دارای عصمت است قایل توجه است و علاوه بر اینکه ایشان متصف به همه نشانه‌های کمال هستند، دیگران را هم هدایت به این اوصاف می‌کنند. برخی از اوصاف و مسائل تربیتی آن حضرت عبارت‌اند از: رضا و [[تسلیم]]؛ ایجاد خودباوری و تقویت [[عزت نفس]]؛ [[احترام]] و [[محبت]] به [[کودکان]]؛ احترام به [[افکار]] [[جوانان]]؛ توجه و [[احترام]] به [[همسر]]؛ [[تواضع]] و هم‌نشینی با فقراء؛ جایگاه مادران شایسته و ... .
'''سیره تربیتی امام حسین {{ع}}''' برپایه آنکه ایشان جزء اهل بیت {{ع}} بوده و دارای عصمت است قایل توجه است و علاوه بر اینکه ایشان متصف به همه نشانه‌های کمال هستند، دیگران را هم هدایت به این اوصاف می‌کنند. برخی از اوصاف و مسائل تربیتی آن حضرت عبارت‌اند از: رضا و [[تسلیم]]؛ ایجاد خودباوری و تقویت [[عزت نفس]]؛ [[احترام]] و [[محبت]] به کودکان؛ احترام به [[افکار]] [[جوانان]]؛ توجه و [[احترام]] به [[همسر]]؛ [[تواضع]] و هم‌نشینی با فقراء؛ جایگاه مادران شایسته و ... .


== مقدمه ==
== مقدمه ==
خط ۴۲: خط ۴۲:
بسیاری از [[مشکلات]] [[انسان‌ها]]، به ویژه [[جوانان]] از نداشتن [[روحیه]] [[اعتماد به نفس]] و خودباوری، ناشی می‌شود و بر اساس گفتار [[امامان معصوم]] {{عم}} کسی که دارای عزت نفس است، در جلوگیری و انجام ندادن خواسته‌های [[نفس اماره]]، قوی‌تر است. [[ترس]] از ورود به [[اجتماع]] و اظهار [[اندیشه‌ها]]، نپذیرفتن [[مسئولیت]] و بسیاری از ناکامی‌ها و شکست‌ها، عوارضی است که پیامد [[حقارت]] و [[ذلت نفس]] است. بنابراین [[امامان شیعه]] به عنوان [[بهترین]] [[مربیان]] [[تربیت]] انسان‌ها شیوه‌هایی را برای تقویت [[شخصیت]] انسان‌ها، به ویژه جوانان و [[نوجوانان]] ارائه نموده‌اند، که برخی از آنها عبارت‌اند از:
بسیاری از [[مشکلات]] [[انسان‌ها]]، به ویژه [[جوانان]] از نداشتن [[روحیه]] [[اعتماد به نفس]] و خودباوری، ناشی می‌شود و بر اساس گفتار [[امامان معصوم]] {{عم}} کسی که دارای عزت نفس است، در جلوگیری و انجام ندادن خواسته‌های [[نفس اماره]]، قوی‌تر است. [[ترس]] از ورود به [[اجتماع]] و اظهار [[اندیشه‌ها]]، نپذیرفتن [[مسئولیت]] و بسیاری از ناکامی‌ها و شکست‌ها، عوارضی است که پیامد [[حقارت]] و [[ذلت نفس]] است. بنابراین [[امامان شیعه]] به عنوان [[بهترین]] [[مربیان]] [[تربیت]] انسان‌ها شیوه‌هایی را برای تقویت [[شخصیت]] انسان‌ها، به ویژه جوانان و [[نوجوانان]] ارائه نموده‌اند، که برخی از آنها عبارت‌اند از:


==== [[احترام]] و [[محبت]] به [[کودکان]] ====
==== [[احترام]] و [[محبت]] به کودکان ====
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} بارها [[امام حسن]] و امام حسین را در [[دوران کودکی]] مورد محبت و احترام قرار داده و بدین وسیله [[آموزشی]] برای دیگران و راهی برای بالابردن [[روحیه]] [[اعتماد به نفس]] را در [[شخصیت]] آنان ترسیم می‌نمودند.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} بارها [[امام حسن]] و امام حسین را در [[دوران کودکی]] مورد محبت و احترام قرار داده و بدین وسیله [[آموزشی]] برای دیگران و راهی برای بالابردن [[روحیه]] [[اعتماد به نفس]] را در [[شخصیت]] آنان ترسیم می‌نمودند.
روزی [[پیامبر]] {{صل}} نشسته بودند که دو [[کودک]] وارد شدند، پیامبر به [[احترام]] آن دو از جای خود برخاستند و به [[انتظار]] ایستادند، لحظاتی طول کشید، آنان نرسیدند. [[رسول گرامی اسلام]] به طرف [[کودکان]] پیش رفتند و از آنان استقبال نمودند، بغل باز کردند و هر دو را بر شانه خود سوار کردند و به راه افتاده فرمودند: {{متن حدیث|نِعْمَ الْمَطِيُّ مَطِيُّكُمَا وَ نِعْمَ الرَّاكِبَانِ أَنْتُمَا}}<ref>«فرزندان عزیزم مرکب شما چه خوب مرکبی است و شما چه سواران خوبی هستید» سید بن طاووس، اللهوف، ص۱۰۸.</ref>.
روزی [[پیامبر]] {{صل}} نشسته بودند که دو [[کودک]] وارد شدند، پیامبر به [[احترام]] آن دو از جای خود برخاستند و به [[انتظار]] ایستادند، لحظاتی طول کشید، آنان نرسیدند. [[رسول گرامی اسلام]] به طرف کودکان پیش رفتند و از آنان استقبال نمودند، بغل باز کردند و هر دو را بر شانه خود سوار کردند و به راه افتاده فرمودند: {{متن حدیث|نِعْمَ الْمَطِيُّ مَطِيُّكُمَا وَ نِعْمَ الرَّاكِبَانِ أَنْتُمَا}}<ref>«فرزندان عزیزم مرکب شما چه خوب مرکبی است و شما چه سواران خوبی هستید» سید بن طاووس، اللهوف، ص۱۰۸.</ref>.


آنان که در دامان چنین رسولی به [[تکامل]] رسیده‌اند، هم‌چنان که از خانواده‌های خود [[عشق]] و [[محبت]] آموخته‌اند، در بذل آن به فرزندان و تقویت شخصیت آنان دریغ نمی‌ورزند. [[عبدالله بن عتبه]] می‌گوید: «روزی در [[خدمت]] [[سید الشهداء]] {{ع}} بودم که فرزند کوچک آن حضرت ([[امام سجاد]] {{ع}}) وارد شد [[امام]] او را پیش خواند و به سینه‌اش چسبانید، پیشانی‌اش را بوسید و فرمود: {{متن حدیث|بِأَبِي أَنْتَ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ وَ أَحْسَنَ خَلْقَكَ}}<ref>«پدرم به فدایت باد! چقدر خوش‌بو و زیبایی!» کفایة الاثر، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[محمد علی قاسمی|قاسمی، محمد علی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص۲۲.</ref>
آنان که در دامان چنین رسولی به [[تکامل]] رسیده‌اند، هم‌چنان که از خانواده‌های خود [[عشق]] و [[محبت]] آموخته‌اند، در بذل آن به فرزندان و تقویت شخصیت آنان دریغ نمی‌ورزند. [[عبدالله بن عتبه]] می‌گوید: «روزی در [[خدمت]] [[سید الشهداء]] {{ع}} بودم که فرزند کوچک آن حضرت ([[امام سجاد]] {{ع}}) وارد شد [[امام]] او را پیش خواند و به سینه‌اش چسبانید، پیشانی‌اش را بوسید و فرمود: {{متن حدیث|بِأَبِي أَنْتَ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ وَ أَحْسَنَ خَلْقَكَ}}<ref>«پدرم به فدایت باد! چقدر خوش‌بو و زیبایی!» کفایة الاثر، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[محمد علی قاسمی|قاسمی، محمد علی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص۲۲.</ref>
خط ۵۹: خط ۵۹:


==== [[سلام کردن]] با لحنی محبت‌آمیز ====
==== [[سلام کردن]] با لحنی محبت‌آمیز ====
«[[سلام کردن]]» از [[بهترین]] آموزه‌های [[دین مبین اسلام]] است، [[سلام]] یک نوع آغاز [[ارتباط اجتماعی]] با دیگران است. سلام نمودن به [[کودکان]]، سبب [[رشد شخصیت]] و تقویت [[عزت نفس]] در آنان می‌شود، [[امام حسین]] {{ع}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|لِلسَّلَامِ سَبْعُونَ حَسَنَةً تِسْعٌ وَ سِتُّونَ لِلْمُبْتَدِئِ وَ وَاحِدَةٌ لِلرَّادِّ}}<ref>«سلام کردن هفتاد حسنه دارد، شصت و نه حسنه آن برای سلام‌کننده و یک حسنه و پاداش، برای پاسخ‌دهنده است» ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۴۸.</ref> و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرمایند: «پنج چیز را تا لحظه [[مرگ]] ترک نمی‌کنم که یکی از آنها سلام کردن به کودکان است، تا بعد از من نیز به عنوان رسمی رایج باقی بماند»<ref>الخصال، ج۱، ص۲۷۱.</ref> و [[امام حسن]] {{ع}} می‌فرمایند: «از [[مروت]] و [[جوان مردی]] [[انسان]] این است... که [[حقوق]] دیگران را بپردازد و با بانگ رسا و دل‌پذیر سلام گوید.»<ref>بحار الانوار، ج۴۴، ص۸۸.</ref>.<ref>[[محمد علی قاسمی|قاسمی، محمد علی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص۲۶.</ref>
«[[سلام کردن]]» از [[بهترین]] آموزه‌های [[دین مبین اسلام]] است، [[سلام]] یک نوع آغاز [[ارتباط اجتماعی]] با دیگران است. سلام نمودن به کودکان، سبب [[رشد شخصیت]] و تقویت [[عزت نفس]] در آنان می‌شود، [[امام حسین]] {{ع}} می‌فرمایند: {{متن حدیث|لِلسَّلَامِ سَبْعُونَ حَسَنَةً تِسْعٌ وَ سِتُّونَ لِلْمُبْتَدِئِ وَ وَاحِدَةٌ لِلرَّادِّ}}<ref>«سلام کردن هفتاد حسنه دارد، شصت و نه حسنه آن برای سلام‌کننده و یک حسنه و پاداش، برای پاسخ‌دهنده است» ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۲۴۸.</ref> و [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌فرمایند: «پنج چیز را تا لحظه [[مرگ]] ترک نمی‌کنم که یکی از آنها سلام کردن به کودکان است، تا بعد از من نیز به عنوان رسمی رایج باقی بماند»<ref>الخصال، ج۱، ص۲۷۱.</ref> و [[امام حسن]] {{ع}} می‌فرمایند: «از [[مروت]] و [[جوان مردی]] [[انسان]] این است... که [[حقوق]] دیگران را بپردازد و با بانگ رسا و دل‌پذیر سلام گوید.»<ref>بحار الانوار، ج۴۴، ص۸۸.</ref>.<ref>[[محمد علی قاسمی|قاسمی، محمد علی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص۲۶.</ref>


=== توجه و [[احترام]] به [[همسر]] ===
=== توجه و [[احترام]] به [[همسر]] ===
خط ۹۵: خط ۹۵:


=== بهره‌گیری از کلمات دلپذیر در سخن ===
=== بهره‌گیری از کلمات دلپذیر در سخن ===
[[سخن گفتن]] به گونه‌ای مُعَرّف [[شخصیت]] کسی است که لب به سخن می‌گشاید و از سوی دیگر، لحن و صوت و کلمات می‌تواند در اطرافیان تأثیری سازنده و یا مخرب داشته باشد. سخن نرم و [[نیکو]] و محبت‌آمیز می‌تواند از [[مشکلات]] [[روحی]] و ناهنجاری‌های [[کودکان]] و [[نوجوانان]] بکاهد و [[محبت]] را در [[قلب]] و [[دل]] بزرگسالان ریشه‌دارتر نماید، در مقابل [[تندخویی]] در سخن می‌تواند سبب [[افسردگی]]، [[گوشه‌گیری]]، [[بدبینی]] و یا [[ناامیدی]] در آنان گردد. اکنون نمونه‌هایی از [[ارتباط]] [[کلامی]] امام حسین {{ع}} با [[فرزندان]] و یارانش را تقدیم می‌نماییم.
[[سخن گفتن]] به گونه‌ای مُعَرّف [[شخصیت]] کسی است که لب به سخن می‌گشاید و از سوی دیگر، لحن و صوت و کلمات می‌تواند در اطرافیان تأثیری سازنده و یا مخرب داشته باشد. سخن نرم و [[نیکو]] و محبت‌آمیز می‌تواند از [[مشکلات]] [[روحی]] و ناهنجاری‌های کودکان و [[نوجوانان]] بکاهد و [[محبت]] را در [[قلب]] و [[دل]] بزرگسالان ریشه‌دارتر نماید، در مقابل [[تندخویی]] در سخن می‌تواند سبب [[افسردگی]]، [[گوشه‌گیری]]، [[بدبینی]] و یا [[ناامیدی]] در آنان گردد. اکنون نمونه‌هایی از [[ارتباط]] [[کلامی]] امام حسین {{ع}} با [[فرزندان]] و یارانش را تقدیم می‌نماییم.
# در هنگام گفت‌و‌گو با دخترش [[سکینه]] برای تسکین دردهای روحی وی، این‌گونه می‌فرماید: {{متن حدیث|یَا نُورُ عَیْنِی، کَیْفَ لَا يَسْتَسْلِمُ لِلْمَوْتِ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِينَ}}<ref>«ای نور چشم من! چگونه کسی که یاوری ندارد، تسلیم مرگ نباشد» موسوعة کلمات الامام الحسین {{ع}}، همان، ص۴۹۰.</ref>.
# در هنگام گفت‌و‌گو با دخترش [[سکینه]] برای تسکین دردهای روحی وی، این‌گونه می‌فرماید: {{متن حدیث|یَا نُورُ عَیْنِی، کَیْفَ لَا يَسْتَسْلِمُ لِلْمَوْتِ مَنْ لَا نَاصِرَ لَهُ وَ لَا مُعِينَ}}<ref>«ای نور چشم من! چگونه کسی که یاوری ندارد، تسلیم مرگ نباشد» موسوعة کلمات الامام الحسین {{ع}}، همان، ص۴۹۰.</ref>.
# آن هنگام که برادرش [[عباس]] {{ع}} را برای جست‌و‌جو از علت حرکت [[سپاه]] [[دشمن]] می‌فرستد، علاقه [[قلبی]] خویش را به او با این عبارت ابراز می‌دارد: {{متن حدیث|يَا عَبَّاسُ ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ يَا أَخِي حَتَّى تَلْقَاهُمْ وَ تَقُولَ لَهُمْ مَا لَكُمْ وَ مَا بَدَا لَكُمْ وَ تَسْأَلَهُمْ عَمَّا جَاءَ بِهِمْ‌}}.<ref>«برادرم [[عباس]]، جانم به فدایت، سوار شو و به نزد آنان برو و بگو شما را چه شده است؟ چه می‌خواهید؟ و از سبب آمدن [[سپاه]] بپرس» تاریخ طبری، همان، ج۴، ص۳۱۵.</ref>.
# آن هنگام که برادرش [[عباس]] {{ع}} را برای جست‌و‌جو از علت حرکت [[سپاه]] [[دشمن]] می‌فرستد، علاقه [[قلبی]] خویش را به او با این عبارت ابراز می‌دارد: {{متن حدیث|يَا عَبَّاسُ ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ يَا أَخِي حَتَّى تَلْقَاهُمْ وَ تَقُولَ لَهُمْ مَا لَكُمْ وَ مَا بَدَا لَكُمْ وَ تَسْأَلَهُمْ عَمَّا جَاءَ بِهِمْ‌}}.<ref>«برادرم [[عباس]]، جانم به فدایت، سوار شو و به نزد آنان برو و بگو شما را چه شده است؟ چه می‌خواهید؟ و از سبب آمدن [[سپاه]] بپرس» تاریخ طبری، همان، ج۴، ص۳۱۵.</ref>.
# هنگامی که قاسم {{ع}} از [[شهادت]] خود پرسید، [[امام حسین]] {{ع}} به او چنین فرمود: {{متن حدیث|إِي وَ اللَّهِ فَدَاكَ عَمِّكَ إِنَّكَ لأَحَدٌ فَمَنْ يُقْتَلُ مِنَ الرِّجَالِ مَعِي‌}}.<ref>«آری، عمویت فدایت باد، به [[خدا]] [[سوگند]]! تو هم در ردیف مردانی هستی که با من [[شهید]] خواهند شد» سید هاشم بحرانی، مدینة المعاجز، ج۴ ص۲۱۴.</ref>.
# هنگامی که قاسم {{ع}} از [[شهادت]] خود پرسید، [[امام حسین]] {{ع}} به او چنین فرمود: {{متن حدیث|إِي وَ اللَّهِ فَدَاكَ عَمِّكَ إِنَّكَ لأَحَدٌ فَمَنْ يُقْتَلُ مِنَ الرِّجَالِ مَعِي‌}}.<ref>«آری، عمویت فدایت باد، به [[خدا]] [[سوگند]]! تو هم در ردیف مردانی هستی که با من [[شهید]] خواهند شد» سید هاشم بحرانی، مدینة المعاجز، ج۴ ص۲۱۴.</ref>.
# و در آخرین لحظات هنگام خداحافظی، [[امام سجاد]] {{ع}} را در آغوش کشیده، فرمود: پسرم تو پاکیزه‌ترین [[فرزندان]] من هستی و [[بهترین]] [[خاندان]] من می‌باشی، تو از طرف من، [[سرپرست]] این [[زنان]] و [[کودکان]] خواهی بود<ref>علی بن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۱۶.</ref>.<ref>[[محمد علی قاسمی|قاسمی، محمد علی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص۳۴.</ref>
# و در آخرین لحظات هنگام خداحافظی، [[امام سجاد]] {{ع}} را در آغوش کشیده، فرمود: پسرم تو پاکیزه‌ترین [[فرزندان]] من هستی و [[بهترین]] [[خاندان]] من می‌باشی، تو از طرف من، [[سرپرست]] این [[زنان]] و کودکان خواهی بود<ref>علی بن شهر آشوب، المناقب، ج۴، ص۱۶.</ref>.<ref>[[محمد علی قاسمی|قاسمی، محمد علی]]، [[امام حسین و تربیت دینی (مقاله)|مقاله «امام حسین و تربیت دینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۷ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۷]] ص۳۴.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۵٬۸۹۷

ویرایش