نقش زنان در قیام امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهر مکه' به 'شهر مکه')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = قیام امام حسین | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[نقش زنان در قیام امام حسین در تاریخ اسلامی]] - [[نقش زنان در قیام امام حسین در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[نقش زنان در قیام امام حسین در تاریخ اسلامی]] - [[نقش زنان در قیام امام حسین در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}


== مقدمه ==
== مقدمه ==
یکی از شگفتی‌هایی که در [[حادثه کربلا]] به وضوح [[مشاهده]] می‌شود، و چهره حماسی [[حادثه عاشورا]] را برجسته‌تر می‌سازد، حضور فعال همه اقشار [[اجتماع]] در [[تولد]] آن [[تحول]] [[عظیم]] بوده است.
یکی از شگفتی‌هایی که در [[حادثه کربلا]] به وضوح مشاهده می‌شود و چهره حماسی [[حادثه عاشورا]] را برجسته‌تر می‌سازد، حضور فعال همه اقشار [[اجتماع]] در تولد آن تحول عظیم بوده است. کاروانی که از [[شهر مکه]] و از لا به لای [[مناسک]] [[حج]] راه خویش را یافته و راهی سرزمین [[حماسه]] و [[عشق]] «[[کربلا]]» می‌شود، کاروانی است متشکل از [[زن]]، مرد، پیر، [[جوان]]، نوجوان، خردسال و حتی کودک شیرخوار و [[غلام]] و برده.
 
کاروانی که از [[شهر مکه]] و از لا به لای [[مناسک]] [[حج]] راه خویش را یافته و راهی [[سرزمین]] [[حماسه]] و [[عشق]] «[[کربلا]]» می‌شود، کاروانی است متشکل از [[زن]]، مرد، پیر، [[جوان]]، [[نوجوان]]، خردسال و حتی [[کودک شیرخوار]] و [[غلام]] و برده.


بررسی داستان کربلا و نقش اقشار مختلف [[اجتماعی]] در این حرکت پیام‌آور نکات قابل توجهی است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
بررسی داستان کربلا و نقش اقشار مختلف [[اجتماعی]] در این حرکت پیام‌آور نکات قابل توجهی است که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
# ایجاد تحول‌های اجتماعی، تنها با تحول در کلیه اقشار اجتماع متصور و ممکن است.
# ایجاد تحول‌های اجتماعی، تنها با تحول در کلیه اقشار اجتماع متصور و ممکن است.
#{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. برخلاف [[قوم حضرت موسی]] {{ع}} که او را در برابر صحنه [[نبرد]] با [[دشمنان]] تنها گذارده و رها می‌کردند و می‌گفتند: {{متن قرآن|إِذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ}}<ref>«تو برو و پروردگارت، (با آنان) نبرد کنید که ما همین‌جا خواهیم نشست» سوره مائده، آیه ۲۴.</ref>. در کربلا [[امام حسین]] {{ع}} همراهانی داشت اگرچه اندک بودند، اما در برابر توصیه‌های اکید آن [[حضرت]] به ترک نمودن صحنه نبرد هرگز او را تنها نگذاردند. در این میان، سهم [[بانوان]]، گاه سنگین‌تر از سهم مردان کاروان بود، به‌ویژه که پس از [[عصر عاشورا]] و [[شهادت امام حسین]] {{ع}} با [[تحمل]] [[اسارت]] و [[آزار]] همواره بر اهداف [[حسینی]] پای فشردند و [[مکتب عاشورا]] را زنده نگهداشتند.
#{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>. برخلاف [[قوم حضرت موسی]] {{ع}} که او را در برابر صحنه [[نبرد]] با [[دشمنان]] تنها گذارده و رها می‌کردند و می‌گفتند: {{متن قرآن|إِذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ}}<ref>«تو برو و پروردگارت، (با آنان) نبرد کنید که ما همین‌جا خواهیم نشست» سوره مائده، آیه ۲۴.</ref>. در کربلا [[امام حسین]] {{ع}} همراهانی داشت اگرچه اندک بودند، اما در برابر توصیه‌های اکید آن حضرت به ترک نمودن صحنه نبرد هرگز او را تنها نگذاردند. در این میان، سهم [[بانوان]]، گاه سنگین‌تر از سهم مردان کاروان بود، به‌ویژه که پس از عصر عاشورا و [[شهادت امام حسین]] {{ع}} با تحمل [[اسارت]] و [[آزار]] همواره بر اهداف [[حسینی]] پای فشردند و مکتب عاشورا را زنده نگه داشتند.
# [[امامان معصوم]] و [[رهبران اجتماعی]] می‌بایست با همه اقشار اجتماع مرتبط بوده و چون [[پدری]] [[مهربان]] که با همه اعضای [[خانواده]] مرتبط است، از حضور و نقش همه اقشار اجتماعی در عرصه تحولات اجتماع استقبال نمایند. آنچه این مجموعه در صدد بیان آن است بررسی حضور و نقش [[بانوان]] در حادثه کربلاست.
# [[امامان معصوم]] و رهبران اجتماعی می‌بایست با همه اقشار اجتماع مرتبط بوده و چون پدری [[مهربان]] که با همه اعضای [[خانواده]] مرتبط است، از حضور و نقش همه اقشار اجتماعی در عرصه تحولات اجتماع استقبال نمایند.


بر خلاف [[تصور]] مألوف، [[حادثه کربلا]] یک جریان حماسی و [[عرفانی]] ویژه مردان نیست، بلکه نقش بانوان در این راستا چنان مشهود و واضح است که به جرأت می‌توان گفت: اگر فداکاری‌ها و از خود گذشتگی‌های بانوان و به‌ویژه [[حضرت زینب]] کبری {{س}} نبود، هرگز [[خون امام حسین]] {{ع}} در مجرای صحیحی که بنیان یک [[انقلاب]] بود و به [[جاودانگی]] انجامید، جریان نمی‌یافت. اگر روشن‌گری‌های بانوان کاروان [[کربلا]] نبود، هرگز خبر حادثه کربلا به رغم تصور [[دشمنان]] با این سرعت و [[صراحت]] در اقصی نقاط [[کشور]] پهناور [[اسلامی]] آن [[زمان]] منتشر نمی‌شد و یا چنان که در بعضی حوادث [[اجتماعی]] دیگر دیده می‌شود، دست‌خوش [[تحریف]] یا [[تغییر]] و ابهام می‌شد.
بر خلاف تصور مألوف، [[حادثه کربلا]] یک جریان حماسی و [[عرفانی]] ویژه مردان نیست، بلکه نقش بانوان در این راستا چنان مشهود و واضح است که به جرأت می‌توان گفت: اگر فداکاری‌ها و از خود گذشتگی‌های بانوان و به‌ویژه حضرت [[زینب کبری]] {{س}} نبود، هرگز خون امام حسین {{ع}} در مجرای صحیحی که بنیان یک [[انقلاب]] بود و به [[جاودانگی]] انجامید، جریان نمی‌یافت. اگر روشن‌گری‌های بانوان کاروان [[کربلا]] نبود، هرگز خبر حادثه کربلا به رغم تصور [[دشمنان]] با این سرعت و صراحت در اقصی نقاط [[کشور]] پهناور [[اسلامی]] آن [[زمان]] منتشر نمی‌شد و یا چنان که در بعضی حوادث [[اجتماعی]] دیگر دیده می‌شود، دست‌خوش [[تحریف]] یا [[تغییر]] و ابهام می‌شد.


[[هدف]] از بررسی نقش بانوان در عرصه حادثه کربلا، بیان شگفتی‌هایی است که [[زن]] [[مسلمان]] می‌تواند در عین [[حفظ]] [[حجاب]] و [[عفت]] و در عین برخورداری از ارزش‎های یک زن مسلمان لرزش‌های اجتماعی و [[فرهنگی]] بیافریند. او می‌تواند با [[وفاداری]] به [[مقام ولایت]] و [[امام]] [[معصوم]] و [[رهبر]] و مقتدای خویش مثمر ثمرات بنیادین اجتماعی باشد و بدون نیاز به طرح پیش‌فرض‌هایی چون فمنیسم و [[تساوی]] [[حقوق زن]] و مرد در عین حفظ جایگاه شخصیتی و اجتماعی خویش در ایجاد [[تحولات اجتماعی]]، چنان موثر باشد که همه جا نامش و یادش و حماسه‌اش تلألؤ نام امام معصوم {{عم}} قرار گیرد و همچون چراغ روشنی فرا راه آیندگان باشد.
[[هدف]] از بررسی نقش بانوان در عرصه حادثه کربلا، بیان شگفتی‌هایی است که [[زن]] [[مسلمان]] می‌تواند در عین [[حفظ]] [[حجاب]] و [[عفت]] و در عین برخورداری از ارزش‎های یک زن مسلمان لرزش‌های اجتماعی و [[فرهنگی]] بیافریند. او می‌تواند با [[وفاداری]] به [[مقام ولایت]] و [[امام]] [[معصوم]] و [[رهبر]] و مقتدای خویش مثمر ثمرات بنیادین اجتماعی باشد و بدون نیاز به طرح پیش‌فرض‌هایی چون فمنیسم و [[تساوی]] حقوق زن و مرد در عین حفظ جایگاه شخصیتی و اجتماعی خویش در ایجاد تحولات اجتماعی، چنان موثر باشد که همه جا نامش و یادش و حماسه‌اش تلألؤ نام امام معصوم {{عم}} قرار گیرد و همچون چراغ روشنی فرا راه آیندگان باشد.


گفتنی است که نقش بانوان در کربلا تنها ویژه کسانی نبود که قافله را [[همراهی]] می‌کردند. گاه بانوانی در این حرکت صاحب نقش و اثر بوده‌اند که اصلاً موفق به حضور در کربلا نگردیدند، ولی نقش مؤثر آنان غیر قابل [[انکار]] است.
گفتنی است که نقش بانوان در کربلا تنها ویژه کسانی نبود که قافله را [[همراهی]] می‌کردند. گاه بانوانی در این حرکت صاحب نقش و اثر بوده‌اند که اصلاً موفق به حضور در کربلا نگردیدند، ولی نقش مؤثر آنان غیر قابل [[انکار]] است. از این دسته می‌توان به نقش بانوی پیراسته و مهذبی، چون [[ام البنین]] [[همسر]] حضرت [[امیرمؤمنان]] {{ع}} اشاره کرد، با آنکه در کربلا حاضر نبود، ولی چهار گل به آستان [[حسینی]] تقدیم داشت و پرچمدار سپاه سیدالشهدا از دامان وی بود. او همچنین با [[سوگواری]] پیوسته خود در [[شهر مدینه]] همواره یاد [[شهیدان کربلا]] را زنده می‌داشت و حوادث دلخراش و [[مصایب]] [[کربلا]] را یادآور می‌شد<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص ۵۹.</ref>.
از این دسته می‌توان به نقش بانوی پیراسته و مهذبی، چون [[ام البنین]] [[همسر]] [[حضرت]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} اشاره کرد، با آنکه در کربلا حاضر نبود، ولی چهار گل به آستان [[حسینی]] تقدیم داشت و [[پرچمدار سپاه سیدالشهدا]] از دامان وی بود. او همچنین با [[سوگواری]] پیوسته خود در [[شهر مدینه]] همواره یاد [[شهیدان کربلا]] را زنده می‌داشت و حوادث دلخراش و [[مصایب]] [[کربلا]] را یادآور می‌شد.
 
به این ترتیب در این مجموعه [[کوشش]] می‌شود، تا نقش [[بانوان]] را در ده بخش مجزا تقسیم و بررسی نموده. اگر چه به [[یقین]] این مختصر نمی‌تواند انعکاس کامل همه [[حقایق]] باشد که گفته‌اند: آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر [[تشنگی]] باید چشید! بدان [[امید]] که [[اسوه]] [[نیکو]] و الگوی [[شایسته]] همه کسانی باشد که می‌کوشند تا با [[متابعت]] از [[اولیای دین]]، راه صحیح [[هدایت]] را بپیمایند.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۵۹.</ref>


== بانوانی که در [[کربلا]] به [[شهادت]] رسیدند ==
== بانوانی که در [[کربلا]] به [[شهادت]] رسیدند ==
اکنون [[شایسته]] است جهت تیمن و [[تبرک]]، سخن را با نام [[بانوان]] [[سعادت‌مندی]] آغاز کنیم که با [[نثار خون]] خود بر پهنای [[زمین]] کربلا نام خود را در جوار نام [[شهیدان کربلا]] [[جاودانه]] گردانیدند.
اکنون شایسته است جهت تیمن و [[تبرک]]، سخن را با نام [[بانوان]] [[سعادت‌مندی]] آغاز کنیم که با نثار خون خود بر پهنای [[زمین]] کربلا نام خود را در جوار نام [[شهیدان کربلا]] [[جاودانه]] گردانیدند.


=== [[ام وهب]] ===
=== [[ام وهب]] ===
از این گروه می‌توان به نام «[[ام وهب]]» [[همسر]] [[عبدالله بن عمیر کلبی]] یکی از شهیدان کربلا اشاره کرد. [[ابو مخنف]]، [[راوی]] اولین [[مقتل]] شهیدان کربلا، می‌گوید: عبدالله بن عمیر کلبی به میدان [[جنگ]] رفت و با حضور او [[کارزار]] [[سختی]] در گرفت، به گونه‌ای که گرد و غبار این زد و خوردها از افق دید می‌کاست. وقتی گرد و غبار میدان فرو نشست، همسر [[عبدالله بن عمیر]] از خیمه‌ها خارج شد و به سوی میدان شتافت و چون با منظره شهادت همسرش مواجه شد، خود را به نزدیک [[بدن]] او رسانید و بالای سرش نشسته و پیوسته می‌گفت: [[بهشت]] گوارای تو باد. امیدوارم [[خدا]] مرا نیز در کنار تو بپذیرد. چیزی نگذشت که [[شمر]] به غلامش رستم دستور داد، تا با ستون [[خیمه]] بر سرش بکوبد. [[عمود]] آهنین سرش را شکافت. او نیز در جایگاه شهیدان کربلا جای گرفت<ref>سماوی، ابصار العین، ترجمه عقیقی بخشایشی، ص۱۸۰ و ص۲۰۹.</ref>.
از این گروه می‌توان به نام «[[ام وهب]]» [[همسر]] [[عبدالله بن عمیر کلبی]] یکی از شهیدان کربلا اشاره کرد. [[ابو مخنف]]، راوی اولین [[مقتل]] شهیدان کربلا، می‌گوید: عبدالله بن عمیر کلبی به میدان [[جنگ]] رفت و با حضور او [[کارزار]] [[سختی]] در گرفت، به گونه‌ای که گرد و غبار این زد و خوردها از افق دید می‌کاست. وقتی گرد و غبار میدان فرو نشست، همسر [[عبدالله بن عمیر]] از خیمه‌ها خارج شد و به سوی میدان شتافت و چون با منظره شهادت همسرش مواجه شد، خود را به نزدیک بدن او رسانید و بالای سرش نشسته و پیوسته می‌گفت: [[بهشت]] گوارای تو باد. امیدوارم [[خدا]] مرا نیز در کنار تو بپذیرد. چیزی نگذشت که [[شمر]] به غلامش رستم دستور داد، تا با ستون [[خیمه]] بر سرش بکوبد. [[عمود]] آهنین سرش را شکافت. او نیز در جایگاه شهیدان کربلا جای گرفت<ref>سماوی، ابصار العین، ترجمه عقیقی بخشایشی، ص۱۸۰ و ص۲۰۹.</ref>.


=== [[عاتکه]] دختر [[مسلم بن عقیل]] ===
=== عاتکه دختر [[مسلم بن عقیل]] ===
همچنین، [[عاتکه]] فرزند [[مسلم بن عقیل]] نیز از کسانی بود که در اثر [[حمله]] [[دشمن]] به خیام، زیر دست و پای اسبان قرار گرفت و به گونه‌ای سخت و [[مشقت‌آور]] به شهادت رسید.
همچنین، عاتکه فرزند [[مسلم بن عقیل]] نیز از کسانی بود که در اثر حمله [[دشمن]] به خیام، زیر دست و پای اسبان قرار گرفت و به گونه‌ای سخت و مشقت‌آور به شهادت رسید.


=== [[هانیه]] ===
=== هانیه ===
همچنین، نام هانیه، نوعروسی که در کربلا به همراه همسرش از روز اول [[محرم]] و در مسیر حرکت [[سیدالشهداء]] [[اسلام]] آورده و به کاروان آن حضرت ملحق گردیدند، از شهیدان کربلا شمرده شده است. او نیز پس از شهادت همسرش وارد میدان شد و چون بر سر [[جسد]] بی‌جان همسرش نشست، [[غلام]] شمر او را به شهادت رسانید<ref>سوگنامه آل محمد {{صل}} ص۲۱۲.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۶۳.</ref>
همچنین، نام هانیه، نوعروسی که در کربلا به همراه همسرش از روز اول [[محرم]] و در مسیر حرکت [[سیدالشهداء]] [[اسلام]] آورده و به کاروان آن حضرت ملحق گردیدند، از شهیدان کربلا شمرده شده است. او نیز پس از شهادت همسرش وارد میدان شد و چون بر سر جسد بی‌جان همسرش نشست، [[غلام]] شمر او را به شهادت رسانید<ref>سوگنامه آل محمد {{صل}} ص۲۱۲.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۶۳.</ref>


== بانوانی که فرزندشان را تقدیم کردند ==
== بانوانی که فرزندشان را تقدیم کردند ==
گروه دیگری از بانوان که تأثیر حضور آنان در کربلا غیرمستقیم بود، بانوانی بودند که با تقدیم فرزندانشان به آستان [[حسینی]]، در یاری‌گیری فرزند [[غریب]] [[رسول اکرم]] {{صل}} سهم داشتند.
گروه دیگری از بانوان که تأثیر حضور آنان در کربلا غیرمستقیم بود، بانوانی بودند که با تقدیم فرزندانشان به آستان [[حسینی]]، در یاری‌گیری فرزند غریب [[رسول اکرم]] {{صل}} سهم داشتند.


=== [[ام البنین]] ===
=== [[ام البنین]] ===
از این دسته، می‌توان به نام «[[ام البنین]]» اشاره کرد که [[مادر]] [[پرچمدار]] [[سپاه]] حسینی است. او علاوه بر تقدیم فرزند رشیدش [[حضرت عباس|اباالفضل العباس]] به آستان حسینی، سه تن دیگر از فرزندانش را به گلستان حسینی تقدیم کرد و از این روی سهم به سزایی در [[کربلا]] داشت.
از این دسته، می‌توان به نام «[[ام البنین]]» اشاره کرد که مادر [[پرچمدار]] [[سپاه]] حسینی است. او علاوه بر تقدیم فرزند رشیدش [[حضرت عباس|اباالفضل العباس]] به آستان حسینی، سه تن دیگر از فرزندانش را به گلستان حسینی تقدیم کرد و از این روی سهم به سزایی در [[کربلا]] داشت.


=== [[ام لیلا]]؛ مادر [[قاسم بن الحسن]] {{ع}} و [[رباب]] ===
=== [[ام لیلا]]؛ مادر [[قاسم بن الحسن]] {{ع}} و [[رباب]] ===
خط ۴۶: خط ۴۰:


=== زنان دیگر ===
=== زنان دیگر ===
[[لیلی]] مادر حضرت علی اکبر، مادر [[قاسم بن حسن]] ([[رمله]])، مادر [[عمرو بن جناده انصاری]] و [[عبدالله بن مسلم]] از این گروه بودند<ref>سماوی، ابصارالعین، ترجمه عقیقی بخشایشی، ص۲۰۶. </ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۶۴.</ref>
[[لیلی]] مادر حضرت علی اکبر، مادر [[قاسم بن حسن]] ([[رمله]])، مادر [[عمرو بن جناده انصاری]] و [[عبدالله بن مسلم]] از این گروه بودند<ref>سماوی، ابصارالعین، ترجمه عقیقی بخشایشی، ص۲۰۶. </ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص ۶۴.</ref>


== بانوانی که همسرانشان را تقدیم کردند ==
== بانوانی که همسرانشان را تقدیم کردند ==
خط ۵۷: خط ۵۱:
همچنین همسر [[عبدالله بن عمیر کلبی]] و همسر [[جنادة بن کعب انصاری]] از این قسم بانوان‌اند. اگر چه تأثیر بانوانی، چون همسر زهیر «[[دلهم]]» با آنکه در کربلا حاضر نبود، کمتر از تأثیر حضور اینان نبود. به‌ویژه آنکه زهیر از [[مشورت]] با او، [[توفیق]] و [[سعادت]] [[یاری]] سیدالشهدا {{ع}} را دریافت.
همچنین همسر [[عبدالله بن عمیر کلبی]] و همسر [[جنادة بن کعب انصاری]] از این قسم بانوان‌اند. اگر چه تأثیر بانوانی، چون همسر زهیر «[[دلهم]]» با آنکه در کربلا حاضر نبود، کمتر از تأثیر حضور اینان نبود. به‌ویژه آنکه زهیر از [[مشورت]] با او، [[توفیق]] و [[سعادت]] [[یاری]] سیدالشهدا {{ع}} را دریافت.


یکی از همراهان [[زهیر بن قین]] که در بازگشت از [[سفر حج]] با او هم‎سفر بود، گوید: ما به ناچار با [[قافله حسینی]] که راه به سوی کربلا می‌پیمود، هم‌مسیر بودیم. به همین جهت زهیر می‌کوشید که هر کجا قافله حسینی توقف می‌کند، او حرکت کند و بالعکس، تا آنکه به ناچار در یکی از منازل، هر دو در یک بیابان توقف کردیم. مشغول صرف [[غذا]] بودیم که فرستاده [[امام حسین]] {{ع}} آمد و [[زهیر]] را به نزد خویش خواند. زهیر نمی‌خواست آن [[حضرت]] را در این [[سفر]] [[همراهی]] کند، به همین جهت از دیدن فرستاده او خیلی ناراحت شد. ولی «[[دلهم]]» [[همسر]] زهیر گوید، به او گفتم: {{متن قرآن|سُبْحَانَ اللَّهِ}} نمی‌خواهی به [[پسر رسول خدا]] جواب مثبت بدهی؟ می‌توانی نزد او بروی و سخنش را بشنوی و بازگردی. زهیر به پیشنهاد همسرش و علی‌رغم [[میل باطنی]] خود به سوی خیام [[حسینی]] رفت و از جمله برجسته‌ترین [[یاران]] حسینی و در شمار [[شهیدان]] سرشناس دشت گلگون [[کربلا]] جای یافت<ref>سماوی، ابصارالعین، ترجمه عقیقی بخشایشی، ص۱۶۷.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۶۵.</ref>
یکی از همراهان [[زهیر بن قین]] که در بازگشت از سفر حج با او همسفر بود، گوید: ما به ناچار با [[قافله حسینی]] که راه به سوی کربلا می‌پیمود، هم‌مسیر بودیم. به همین جهت زهیر می‌کوشید که هر کجا قافله حسینی توقف می‌کند، او حرکت کند و بالعکس، تا آنکه به ناچار در یکی از منازل، هر دو در یک بیابان توقف کردیم. مشغول صرف غذا بودیم که فرستاده [[امام حسین]] {{ع}} آمد و [[زهیر]] را به نزد خویش خواند. زهیر نمی‌خواست آن حضرت را در این [[سفر]] [[همراهی]] کند، به همین جهت از دیدن فرستاده او خیلی ناراحت شد. ولی «[[دلهم]]» [[همسر]] زهیر گوید، به او گفتم: {{متن قرآن|سُبْحَانَ اللَّهِ}} نمی‌خواهی به [[پسر رسول خدا]] جواب مثبت بدهی؟ می‌توانی نزد او بروی و سخنش را بشنوی و بازگردی. زهیر به پیشنهاد همسرش و علی‌رغم میل باطنی خود به سوی خیام [[حسینی]] رفت و از جمله برجسته‌ترین [[یاران]] حسینی و در شمار [[شهیدان]] سرشناس دشت گلگون [[کربلا]] جای یافت<ref>سماوی، ابصارالعین، ترجمه عقیقی بخشایشی، ص۱۶۷.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص ۶۵.</ref>


== بانوانی که همسر و فرزند خود را تقدیم نمودند ==
== بانوانی که همسر و فرزند خود را تقدیم نمودند ==
=== [[بحریه]] ===
=== بحریه ===
از این قسم می‌توان بانویی به نام «بحریه» را نام برد که وی همسر [[جنادة بن کعب انصاری]] [[خزرجی]] و [[مادر]] [[عمرو بن جنادة]] است.
از این قسم می‌توان بانویی به نام «بحریه» را نام برد که وی همسر [[جنادة بن کعب انصاری]] [[خزرجی]] و مادر [[عمرو بن جنادة]] است.
 
=== مادر [[جناده]] ===
[[جنادة]] از یاران [[سیدالشهدا]] {{ع}} بود که در جریان اولین [[حمله]] [[دشمن]] به [[شهادت]] رسید. پس از شهادت این [[صحابی]] باوفا، فرزند [[نوجوان]] او که یازده سال بیشتر نداشت<ref>مقتل مقرم، ص۳۱۴.</ref> [[خدمت]] امام حسین {{ع}} رسید و اجازه میدان خواست. امام حسین {{ع}} فرمود: این نوجوان پدرش در [[جنگ]] کشته شده و ممکن است مادرش ناراضی باشد.


اما [[عمرو]] پاسخ داد: مادرم به من دستور داده که در جنگ شرکت نمایم<ref>ر. ک: مقتل مقرم، ص۳۱۴.</ref>. در نقل دیگری چنین آمده که امام حسین {{ع}} به او فرمود: پسرم! پدرت به شهادت رسیده و اگر تو هم کشته شوی، مادرت در این بیابان به چه کسی [[پناه]] ببرد؟
=== مادر جناده ===
[[جوان]] با شنیدن [[سخن امام]] خواست برگردد، اما مادرش به او گفت: پسرم! آیا [[سلامتی]] خودت را بر [[یاری]] پسر رسول خدا {{صل}} ترجیح می‌دهی<ref>معالی السبطین، ج۱، ص۳۸۰.</ref>؟ نوجوان به سوی میدان رزم شتافت و جنگید تا به شهادت رسید.
جنادة از یاران [[سیدالشهدا]] {{ع}} بود که در جریان اولین حمله [[دشمن]] به [[شهادت]] رسید. پس از شهادت این [[صحابی]] باوفا، فرزند نوجوان او که یازده سال بیشتر نداشت<ref>مقتل مقرم، ص۳۱۴.</ref> خدمت امام حسین {{ع}} رسید و اجازه میدان خواست. امام حسین {{ع}} فرمود: این نوجوان پدرش در [[جنگ]] کشته شده و ممکن است مادرش ناراضی باشد. اما عمرو پاسخ داد: مادرم به من دستور داده که در جنگ شرکت نمایم<ref>ر. ک: مقتل مقرم، ص۳۱۴.</ref>. در نقل دیگری چنین آمده که امام حسین {{ع}} به او فرمود: پسرم! پدرت به شهادت رسیده و اگر تو هم کشته شوی، مادرت در این بیابان به چه کسی پناه ببرد؟ [[جوان]] با شنیدن سخن امام خواست برگردد، اما مادرش به او گفت: پسرم! آیا [[سلامتی]] خودت را بر [[یاری]] پسر رسول خدا {{صل}} ترجیح می‌دهی<ref>معالی السبطین، ج۱، ص۳۸۰.</ref>؟ نوجوان به سوی میدان رزم شتافت و جنگید تا به شهادت رسید.


آنگاه دشمن سرش را از [[بدن]] جدا کرد و به سوی خیمه‌ها پرتاب کرد. مادر جلو آمد سر فرزندش را برداشت و گفت: آفرین پسرم. آنگاه سر [[بریده]] را چنان به سوی [[دشمن]] پرتاب کرد که با ضربه آن یکی از [[دشمنان]] به [[هلاکت]] رسید. سپس [[عمود]] خیمه‌ای را از جا کند و [[رجز]] خوانان به سوی دشمن [[حمله]] کرد، [[امام]] {{ع}} در [[حق]] او [[دعا]] کرد و او را به [[خیمه]] بازگرداند.
آنگاه دشمن سرش را از بدن جدا کرد و به سوی خیمه‌ها پرتاب کرد. مادر جلو آمد سر فرزندش را برداشت و گفت: آفرین پسرم. آنگاه سر بریده را چنان به سوی [[دشمن]] پرتاب کرد که با ضربه آن یکی از [[دشمنان]] به هلاکت رسید. سپس [[عمود]] خیمه‌ای را از جا کند و [[رجز]] خوانان به سوی دشمن حمله کرد، [[امام]] {{ع}} در [[حق]] او [[دعا]] کرد و او را به [[خیمه]] بازگرداند.


=== [[ام کلثوم]] همسر [[مسلم بن عقیل]] ===
=== [[ام کلثوم]] همسر [[مسلم بن عقیل]] ===
از دیگر [[بانوان]] این دسته می‌توان به [[ام کلثوم]] صغری ([[رقیه]]) [[دختر امیرمؤمنان]] {{ع}} اشاره کرد که [[همسر]] [[مسلم بن عقیل]] [[سفیر]] [[امام حسین]] {{ع}} بود. او که در [[مسیر کربلا]] خبر [[شهادت]] همسرش را دریافت، در [[روز عاشورا]] فرزندش را نیز به آستان [[حسینی]] تقدیم کرد.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۶۶.</ref>
از دیگر [[بانوان]] این دسته می‌توان به [[ام کلثوم]] صغری ([[رقیه]]) دختر امیرمؤمنان {{ع}} اشاره کرد که [[همسر]] [[مسلم بن عقیل]] [[سفیر]] [[امام حسین]] {{ع}} بود. او که در مسیر کربلا خبر [[شهادت]] همسرش را دریافت، در [[روز عاشورا]] فرزندش را نیز به آستان [[حسینی]] تقدیم کرد<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص ۶۶.</ref>.


== بانوانی که علی‌رغم [[اصرار]] همسرانشان [[خاندان]] حسینی را ترک نکردند ==
== بانوانی که علی‌رغم اصرار همسرانشان [[خاندان]] حسینی را ترک نکردند ==
از خلال [[حدیث]] طولانی و [[زیبایی]] که از زبان شیرزن [[کربلا]] [[حضرت زینب]] کبری {{س}} در بیان حوادث [[شب عاشورا]] و احوال خیام حسینی در آن شب شنیده‌ایم درمی‌یابیم که: پس از آنکه امام حسین {{ع}} با [[یاران]] [[ثابت قدم]] خود [[اتمام حجت]] نمود و [[بیعت]] خویش را از آنان برداشت تا بازگردند، ولی هرگز کسی بازنگشت!
از خلال [[حدیث]] طولانی و [[زیبایی]] که از زبان شیرزن [[کربلا]] [[حضرت زینب]] کبری {{س}} در بیان حوادث [[شب عاشورا]] و احوال خیام حسینی در آن شب شنیده‌ایم درمی‌یابیم که: پس از آنکه امام حسین {{ع}} با [[یاران]] [[ثابت قدم]] خود [[اتمام حجت]] نمود و [[بیعت]] خویش را از آنان برداشت تا بازگردند، ولی هرگز کسی بازنگشت!


به آنان فرمود: [[خدا]] شما را [[رحمت]] کند و به شما جزای خیر [[عنایت]] فرماید؛ اکنون هر که به همراه خود خانمی آورده برخیزد و او را به [[قبیله بنی اسد]] ـ در نزدیکی [[زمین]] کربلا ـ بسپارد. بانوانی که به همراه من هستند، پس از [[مرگ]] من به [[اسارت]] دشمن درمی‌آیند، می‌ترسم که [[زنان]] شما هم [[اسیر]] شوند، پس برخیزید و آنها را به [[بنی اسد]] بسپارید.  
به آنان فرمود: [[خدا]] شما را [[رحمت]] کند و به شما جزای خیر عنایت فرماید؛ اکنون هر که به همراه خود خانمی آورده برخیزد و او را به [[قبیله بنی اسد]] ـ در نزدیکی [[زمین]] کربلا ـ بسپارد. بانوانی که به همراه من هستند، پس از [[مرگ]] من به [[اسارت]] دشمن درمی‌آیند، می‌ترسم که [[زنان]] شما هم [[اسیر]] شوند، پس برخیزید و آنها را به [[بنی اسد]] بسپارید.  
 
=== همسر [[علی بن مظاهر]] ===
علی بن مظاهر با شنیدن این سخن از جای برخاست و به سوی خیمه رفت. همسرش با دیدن او به [[احترام]] از جای برخاست و پرسید: شنیدم که [[غریب]] فاطمه در میان شما [[خطبه]] می‌خواند، اما در پایان جمله‌هایی فرمود که به خاطر همهمه مجلس، چیزی نشنیدم. آن جناب در جمع شما چه فرمود؟


علی بن مظاهر، پیغام امام را [[ابلاغ]] کرد و گفت: اکنون برخیز تا به سوی قبیله بنی اسد برویم و من تو را به آنها ملحق نمایم.
=== همسر علی بن مظاهر ===
علی بن مظاهر با شنیدن این سخن از جای برخاست و به سوی خیمه رفت. همسرش با دیدن او به [[احترام]] از جای برخاست و پرسید: شنیدم که غریب فاطمه در میان شما [[خطبه]] می‌خواند، اما در پایان جمله‌هایی فرمود که به خاطر همهمه مجلس، چیزی نشنیدم. آن جناب در جمع شما چه فرمود؟ علی بن مظاهر، پیغام امام را [[ابلاغ]] کرد و گفت: اکنون برخیز تا به سوی قبیله بنی اسد برویم و من تو را به آنها ملحق نمایم.


اما [[همسر]] علی بن مظاهر با شنیدن این سخنان از جای برخاست و سرش را به [[عمود]] [[خیمه]] کوبید و اظهار داشت: به [[خدا]] قسم [[بی‌انصافی]] کردی، ای پسر مظاهر! آیا برای تو سهل است که [[دختران]] [[رسول خدا]] {{صل}} به [[اسارت]] بروند و من از اسارت [[دشمن]] در [[امان]] باشم؟ برایت سهل است که چادر از سر [[بانوان]] [[اهل بیت]] بردارند و من چادر بر سر داشته باشم؟ برایت سهل است که زینت‌های دختران رسول خدا {{صل}} را بربایند و من خود را به [[زینت]] مزین کرده باشم؟ آیا می‌خواهی تو [[روز قیامت]] نزد رسول خدا {{صل}} به خاطر پاری فرزندش روسفید باشی و من نزد [[فاطمه زهرا]] {{س}} روسیاه؟ به خدا [[سوگند]]! که شما با مردان اهل بیت {{عم}} [[همراهی]] می‌کنید، ما نیز زنانشان را تنها نمی‌گذاریم.
اما [[همسر]] علی بن مظاهر با شنیدن این سخنان از جای برخاست و سرش را به [[عمود]] [[خیمه]] کوبید و اظهار داشت: به [[خدا]] قسم [[بی‌انصافی]] کردی، ای پسر مظاهر! آیا برای تو سهل است که [[دختران]] [[رسول خدا]] {{صل}} به [[اسارت]] بروند و من از اسارت [[دشمن]] در [[امان]] باشم؟ برایت سهل است که چادر از سر [[بانوان]] [[اهل بیت]] بردارند و من چادر بر سر داشته باشم؟ برایت سهل است که زینت‌های دختران رسول خدا {{صل}} را بربایند و من خود را به [[زینت]] مزین کرده باشم؟ آیا می‌خواهی تو [[روز قیامت]] نزد رسول خدا {{صل}} به خاطر پاری فرزندش روسفید باشی و من نزد [[فاطمه زهرا]] {{س}} روسیاه؟ به خدا [[سوگند]]! که شما با مردان اهل بیت {{عم}} [[همراهی]] می‌کنید، ما نیز زنانشان را تنها نمی‌گذاریم.


[[علی بن مظاهر]] با دیدگان گریان نزد فرزند رسول خدا {{صل}} بازگشت و عرض کرد: همسرم با آنکه از [[قبیله بنی اسد]] است، اکنون از رفتن خودداری می‌کند و می‌خواهد با شما همراهی نماید. [[امام]] با شنیدن این خبر گریست و فرمود: [[خداوند]] به شما از جانب ما جزای خیر [[عنایت]] فرماید<ref>موسوعة کلمات الحسین {{ع}}، ص۴۱۱ - ۴۱۲.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۶۸.</ref>
علی بن مظاهر با دیدگان گریان نزد فرزند رسول خدا {{صل}} بازگشت و عرض کرد: همسرم با آنکه از [[قبیله بنی اسد]] است، اکنون از رفتن خودداری می‌کند و می‌خواهد با شما همراهی نماید. [[امام]] با شنیدن این خبر گریست و فرمود: [[خداوند]] به شما از جانب ما جزای خیر عنایت فرماید<ref>موسوعة کلمات الحسین {{ع}}، ص۴۱۱ - ۴۱۲.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص ۶۸.</ref>


== بانوانی که خانه‌هایشان مرکز تجمع [[شیعیان]] و بحث و تحلیل‌های [[سیاسی]] بود ==
== بانوانی که خانه‌هایشان مرکز تجمع [[شیعیان]] و بحث و تحلیل‌های [[سیاسی]] بود ==
خط ۹۲: خط ۸۱:
در میان [[اهل کوفه]] که به تعبیر [[حضرت زینب]] {{س}} [[اهل]] [[دروغ]] و [[فریب‌کاری]] بودند و [[رفتار]] ناجوان‌مردانه‌شان با [[حضرت علی]] {{ع}} و [[مسلم بن عقیل]] [[سفیر]] [[امام حسین]] {{ع}} و خود آن حضرت شهره گردیده است، گاه بانوان غیرت‌مندی چون «[[ماریه]] عبدیه» را می‌بینیم که نه تنها در [[دل]] هوای [[یاری]] [[سیدالشهدا]] را دارد که خانه‌اش را در مرکز حوادث توطئه‌آمیز عبیدالله، به محلی [[امن]] برای هواداران سیدالشهدا تبدیل می‌کند.
در میان [[اهل کوفه]] که به تعبیر [[حضرت زینب]] {{س}} [[اهل]] [[دروغ]] و [[فریب‌کاری]] بودند و [[رفتار]] ناجوان‌مردانه‌شان با [[حضرت علی]] {{ع}} و [[مسلم بن عقیل]] [[سفیر]] [[امام حسین]] {{ع}} و خود آن حضرت شهره گردیده است، گاه بانوان غیرت‌مندی چون «[[ماریه]] عبدیه» را می‌بینیم که نه تنها در [[دل]] هوای [[یاری]] [[سیدالشهدا]] را دارد که خانه‌اش را در مرکز حوادث توطئه‌آمیز عبیدالله، به محلی [[امن]] برای هواداران سیدالشهدا تبدیل می‌کند.


این بانوی [[شیعه]] ـ که از [[طایفه]] «[[عبدالقیس]]» بود و او را [[ماریه بنت سعد]] می‌نامیدند ـ مرکزی برای گفت و شنودها و تحلیل [[اخبار]] سیاسی آن [[روز]] به نفع سیدالشهدا {{ع}} دایر نموده بود. وقتی این خبر به [[گوش]] [[ابن زیاد]] رسید، به عاملانش دستور داد از این عمل ممانعت کنند و راه [[منزل]] این بانو را برای [[شیعیان]] [[مشتاق]] سد نمایند.
این بانوی [[شیعه]] ـ که از طایفه «[[عبدالقیس]]» بود و او را [[ماریه بنت سعد]] می‌نامیدند ـ مرکزی برای گفت و شنودها و تحلیل [[اخبار]] سیاسی آن [[روز]] به نفع سیدالشهدا {{ع}} دایر نموده بود. وقتی این خبر به [[گوش]] [[ابن زیاد]] رسید، به عاملانش دستور داد از این عمل ممانعت کنند و راه [[منزل]] این بانو را برای [[شیعیان]] [[مشتاق]] سد نمایند.


اما این بانو، اگرچه خود در عرصه [[کربلا]] حضور نیافت، توانست مردان [[جنگی]] را از خلال مباحث این [[خانه]] راهی [[کاروان حسینی]] نماید. از آن جمله [[یزید بن ثبیت]] و دو فرزند [[عبدالله بن یزید بن نبیط عبدی|عبدالله]] و [[عبیدالله بن یزید]] از خلال مباحث و [[نقد]] و تحلیل‌های [[سیاسی]] در این خانه بود که راه خویش را یافتند و به [[مکه]] برای [[یاری]] فرزند [[رسول خدا]] {{صل}} شتافتند<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۸؛ محلاتی، ریاحین الشریعه، ج۴، ص۳۲۶؛ گفتنی است که صاحب منتخب التواریخ (خراسانی) ص۳۰۶، معتقد است شیعیان در خانه ماریه جمع شدند و برای امام حسین {{ع}} نامه نوشتند و آن حضرت را به بصره دعوت نمودند.</ref>.
اما این بانو، اگرچه خود در عرصه [[کربلا]] حضور نیافت، توانست مردان [[جنگی]] را از خلال مباحث این [[خانه]] راهی کاروان حسینی نماید. از آن جمله [[یزید بن ثبیت]] و دو فرزند [[عبدالله بن یزید بن نبیط عبدی|عبدالله]] و [[عبیدالله بن یزید]] از خلال مباحث و نقد و تحلیل‌های [[سیاسی]] در این خانه بود که راه خویش را یافتند و به [[مکه]] برای [[یاری]] فرزند [[رسول خدا]] {{صل}} شتافتند<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۷۸؛ محلاتی، ریاحین الشریعه، ج۴، ص۳۲۶؛ گفتنی است که صاحب منتخب التواریخ (خراسانی) ص۳۰۶، معتقد است شیعیان در خانه ماریه جمع شدند و برای امام حسین {{ع}} نامه نوشتند و آن حضرت را به بصره دعوت نمودند.</ref>.


=== [[طوعه]] ===
=== [[طوعه]] ===
بانویی که به [[حضرت]] مسلم {{ع}} در [[شهر کوفه]] [[پناه]] داد و خانه‌اش را در [[اختیار]] او گذارد: از این دسته از [[بانوان]] که به گونه غیرمستقیم فرزند رسول خدا {{صل}} را یاری کردند، می‌توان از «[[طوعه]]» بانوی [[مجاهد]] و شیرزنی نام برد که در [[شهر]] نامردان ـ شهر [[پیمان‌شکنان]] [[کوفه]] ـ به [[سفیر]] [[سیدالشهدا]] {{ع}} پناه داد و او را در [[غربت]] شهر کوفه تنها نگذارد. طوعه همان بانوی [[سعادت‌مندی]] است که یک شب، سفیر سیدالشهدا {{ع}} در خانه‌اش شب تا صبح را با [[عبادت]] به سرآورد و آماده [[فوز عظیم]] [[شهادت]] گردید.
بانویی که به حضرت مسلم {{ع}} در [[شهر کوفه]] پناه داد و خانه‌اش را در [[اختیار]] او گذارد: از این دسته از [[بانوان]] که به گونه غیرمستقیم فرزند رسول خدا {{صل}} را یاری کردند، می‌توان از «طوعه» بانوی [[مجاهد]] و شیرزنی نام برد که در [[شهر]] نامردان ـ شهر [[پیمان‌شکنان]] [[کوفه]] ـ به [[سفیر]] [[سیدالشهدا]] {{ع}} پناه داد و او را در غربت شهر کوفه تنها نگذارد. طوعه همان بانوی [[سعادت‌مندی]] است که یک شب، سفیر سیدالشهدا {{ع}} در خانه‌اش شب تا صبح را با [[عبادت]] به سرآورد و آماده فوز عظیم [[شهادت]] گردید.


=== بانویی از [[طایفه]] [[بکر بن وائل]] ===
=== بانویی از طایفه [[بکر بن وائل]] ===
پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} و [[یاران]] با وفایش در کربلا، [[لشکر]] [[عمر سعد]] به سوی خیمه‌های [[حسینی]] [[هجوم]] آورده، به [[غارت]] و [[آتش]] زدن خیام و [[آزار]] [[اهل]] [[حرم]] [[اقدام]] نمودند. در این میان، یکی از بانوان که لشکر عمر سعد را [[همراهی]] می‌کرد و از [[قبیله بکر بن وائل]] بود، با دیدن این منظره [[شمشیر]] کشید و به سوی [[خیمه]] بانوان شتافت و صدا زد: ای [[آل]] بکر بن وائل! چگونه ایستاده‌اید و غارت خیمه‌های [[دختران]] رسول خدا {{صل}} را تماشا می‌کنید؟ [[مردانگی]] و غیرتتان کجا رفته؟ آنگاه با [[شعار]] یا لثارات [[رسول الله]] {{صل}} به [[حمایت]] از [[بانوان]] [[اهل بیت]] پرداخت. سخن از [[دل]] برخاسته این بانو، سرلوحه قیام‌های [[شیعی]] شد و به همین جهت قیام‌هایی که پس از آن برای [[خون خواهی]] [[امام حسین]] {{ع}} انجام یافت، غالباً با شعار [[یالثارات الحسین]] {{ع}} شناخته می‌شد<ref>محدث قمی، منتهی الأمال، ج۲، ص۲۸۹؛ نفس المهموم، ص۱۷۴.</ref>.
پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} و [[یاران]] با وفایش در کربلا، [[لشکر]] [[عمر سعد]] به سوی خیمه‌های [[حسینی]] هجوم آورده، به [[غارت]] و [[آتش]] زدن خیام و [[آزار]] [[اهل]] [[حرم]] [[اقدام]] نمودند. در این میان، یکی از بانوان که لشکر عمر سعد را [[همراهی]] می‌کرد و از [[قبیله بکر بن وائل]] بود، با دیدن این منظره [[شمشیر]] کشید و به سوی [[خیمه]] بانوان شتافت و صدا زد: ای [[آل]] بکر بن وائل! چگونه ایستاده‌اید و غارت خیمه‌های [[دختران]] رسول خدا {{صل}} را تماشا می‌کنید؟ [[مردانگی]] و غیرتتان کجا رفته؟ آنگاه با [[شعار]] یا لثارات [[رسول الله]] {{صل}} به حمایت از [[بانوان]] [[اهل بیت]] پرداخت. سخن از [[دل]] برخاسته این بانو، سرلوحه قیام‌های [[شیعی]] شد و به همین جهت قیام‌هایی که پس از آن برای [[خون خواهی]] [[امام حسین]] {{ع}} انجام یافت، غالباً با شعار [[یالثارات الحسین]] {{ع}} شناخته می‌شد<ref>محدث قمی، منتهی الأمال، ج۲، ص۲۸۹؛ نفس المهموم، ص۱۷۴.</ref>.


=== بانوان [[قبیله بنی اسد]] ===
=== بانوان [[قبیله بنی اسد]] ===
مطابق نقل موران، بانوان قبیله بنی اسد که در نزدیکی [[سرزمین کربلا]] بودند، پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} به سرزمین کربلا آمده و چون دیدند که [[سپاه عمر سعد]]، کشتگان خود را [[دفن]] کرده، ولی [[شهیدان]] اهل بیت {{عم}} و [[یاران امام حسین]] {{ع}} را با بدن‌های پاره پاره بر روی [[زمین]] رها کرده‌اند، نزد همسرانشان رفتند و گفتند: شما در پیشگاه [[خدا]] چه عذری دارید که [[فرزندان]] او را [[یاری]] نکردید. اکنون که از [[سعادت]] حمایت [[آل پیغمبر]] {{صل}} [[محروم]] شدید، برخیزید و این پیکرهای به [[خون]] آغشته را دفن کنید و [[راضی]] نشوید که بیش از این [[آفتاب]] بر این بدن‌ها بتابد.
مطابق نقل مورخان، بانوان قبیله بنی اسد که در نزدیکی [[سرزمین کربلا]] بودند، پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} به سرزمین کربلا آمده و چون دیدند که سپاه عمر سعد، کشتگان خود را [[دفن]] کرده، ولی [[شهیدان]] اهل بیت {{عم}} و [[یاران امام حسین]] {{ع}} را با بدن‌های پاره پاره بر روی [[زمین]] رها کرده‌اند، نزد همسرانشان رفتند و گفتند: شما در پیشگاه [[خدا]] چه عذری دارید که [[فرزندان]] او را [[یاری]] نکردید. اکنون که از [[سعادت]] حمایت آل پیغمبر {{صل}} [[محروم]] شدید، برخیزید و این پیکرهای به [[خون]] آغشته را دفن کنید و [[راضی]] نشوید که بیش از این [[آفتاب]] بر این بدن‌ها بتابد.


مردان قبیله بنی اسد با شنیدن این سخنان [[غیرت]] ورزیدند و به دفن [[شهیدان کربلا]] [[اقدام]] نمودند... همین بانوان سعادت‌مند بودند که در [[اربعین]] [[شهدای کربلا]] سه [[روز]] [[حضرت زینب]] {{س}} و همراهان او را در کربلا تنها نگذاردند و با [[همدردی]] با آنان، خود را در [[مصیبت]] اهل بیت {{عم}} [[شریک]] دانستند<ref>سوگنامه آل محمد {{صل}}، ص۴۰۵.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۷۰.</ref>
مردان قبیله بنی اسد با شنیدن این سخنان [[غیرت]] ورزیدند و به دفن [[شهیدان کربلا]] [[اقدام]] نمودند... همین بانوان سعادت‌مند بودند که در [[اربعین]] [[شهدای کربلا]] سه [[روز]] [[حضرت زینب]] {{س}} و همراهان او را در کربلا تنها نگذاردند و با [[همدردی]] با آنان، خود را در [[مصیبت]] اهل بیت {{عم}} [[شریک]] دانستند<ref>سوگنامه آل محمد {{صل}}، ص۴۰۵.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص ۷۰.</ref>


== بانوانی که بر همسرانشان به خاطر یزیدی بودن آنها شوریدند ==
== بانوانی که بر همسرانشان به خاطر یزیدی بودن آنها شوریدند ==
=== عیّوف ([[همسر]] [[خولی]]) ===
[[عمر سعد]] پس از [[واقعه کربلا]]، [[سر مقدس امام حسین]] {{ع}} را به [[خولی بن یزید اصبحی]] داد، تا نزد [[ابن زیاد]] ببرند. [[منزل]] خولی در یک فرسخی [[کوفه]] بود؛ شب یازدهم خولی سر [[سیدالشهدا]] {{ع}} را به [[خانه]] آورد تا صبحگاهان آن را نزد ابن زیاد ببرد.


=== [[عیّوف]] ([[همسر]] [[خولی]]) ===
خولی دو همسر به نام‌های «عیوف» و «نوار» داشت. عیوف از [[مسلمانان]] [[مدینه]] ([[انصار]]) بود و سخت دل بسته اهل بیت [[عترت]] و [[طهارت]] بود. خولی که از علاقه همسرش به [[اهل بیت]] {{عم}} مطلع بود، سر را مخفیانه درون تنوری پنهان کرد، ولی عیوف نیمه‌های شب نوری دید که از تنور به [[آسمان]] ساطع بود. او با [[اندوه]] فراوان از جای برخاست و شیون‌کنان در سوگ [[سیدالشهدا]] [[لباس]] [[ماتم]] به تن کرد<ref>مقتل الحسین مقرم، ص۳۷۵.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص ۷۳.</ref>
[[عمر سعد]] پس از [[واقعه کربلا]]، [[سر مقدس امام حسین]] {{ع}} را به [[خولی بن یزید اصبحی]] داد، تا نزد [[ابن زیاد]] ببرند. [[منزل]] خولی در یک فرسخی [[کوفه]] بود؛ شب یازدهیم خولی سر [[سیدالشهدا]] {{ع}} را به [[خانه]] آورد تا صبحگاهان آن را نزد ابن زیاد ببرد.
خولی دو همسر به نام‌های «عیوف» و «نوار» داشت. عیوف از [[مسلمانان]] [[مدینه]] ([[انصار]]) بود و سخت دل بسته اهل بیت [[عترت]] و [[طهارت]] بود. خولی که از علاقه همسرش به [[اهل بیت]] {{عم}} مطلع بود، سر را مخفیانه درون تنوری پنهان کرد، ولی عیوف نیمه‌های شب نوری دید که از تنور به [[آسمان]] ساطع بود. او با [[اندوه]] فراوان از جای برخاست و شیون‌کنان در سوگ [[سیدالشهدا]] [[لباس]] [[ماتم]] به تن کرد<ref>مقتل الحسین مقرم، ص۳۷۵.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۷۳.</ref>


=== نوار، [[همسر]] [[خولی]] ===
=== نوار، [[همسر]] [[خولی]] ===
خولی همسر دیگری به نام «نوار» داشت. آن هنگام که خولی به ناچار سر [[بریده]] [[امام حسین]] {{ع}} را به [[خانه]] برد، تا در [[فرصت]] مناسب به [[کاخ]] [[ابن زیاد]] ببرد، همسرش متوجه شد و به او گفت: وای بر تو! [[مردم]] طلا و نقره به خانه‌هایشان می‌برند و تو سر فرزند [[رسول خدا]] {{صل}} را به خانه آورده‌ای؟ به [[خدا]] [[سوگند]]! دیگر هرگز مرا در خانه خویش نخواهی دید و به این ترتیب از همسرش جدا شد. او می‌گفت: نوری دیدم که از آن سر به سوی آسمان می‌رفت و پرندگان سفیدی در اطراف آن تا صبح در پرواز بودند<ref>معالی السبطین، ج۲، ص۹۳.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۷۴.</ref>
خولی همسر دیگری به نام «نوار» داشت. آن هنگام که خولی به ناچار سر بریده [[امام حسین]] {{ع}} را به [[خانه]] برد، تا در فرصت مناسب به کاخ [[ابن زیاد]] ببرد، همسرش متوجه شد و به او گفت: وای بر تو! [[مردم]] طلا و نقره به خانه‌هایشان می‌برند و تو سر فرزند [[رسول خدا]] {{صل}} را به خانه آورده‌ای؟ به [[خدا]] [[سوگند]]! دیگر هرگز مرا در خانه خویش نخواهی دید و به این ترتیب از همسرش جدا شد. او می‌گفت: نوری دیدم که از آن سر به سوی آسمان می‌رفت و پرندگان سفیدی در اطراف آن تا صبح در پرواز بودند<ref>معالی السبطین، ج۲، ص۹۳.</ref>.<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص ۷۴.</ref>


=== [[هند]]، [[همسر یزید]] ===
=== هند، همسر یزید ===
هند فرزند [[عبدالله بن عامر]] در خانواده‌ای [[یهودی]] متولد شده بود. او در اثر یک [[بیماری]] مادرزادی فلج بود. پدرش برای درمان وی پزشکان فراوانی را تجربه کرده بود، ولی نتیجه‌ای نگرفت. به همین جهت به رسم آن [[روز]] در [[شهر مدینه]] او را به خانه [[حضرت علی]] {{ع}} برد تا اگر در این خانه [[شفا]] یافت، او را به کنیزی در آن خانه بگذارد.
هند فرزند [[عبدالله بن عامر]] در خانواده‌ای [[یهودی]] متولد شده بود. او در اثر یک [[بیماری]] مادرزادی فلج بود. پدرش برای درمان وی پزشکان فراوانی را تجربه کرده بود، ولی نتیجه‌ای نگرفت. به همین جهت به رسم آن [[روز]] در [[شهر مدینه]] او را به خانه [[حضرت علی]] {{ع}} برد تا اگر در این خانه [[شفا]] یافت، او را به کنیزی در آن خانه بگذارد.
هند به دست امام حسین {{ع}} شفا یافت و به همین جهت در این خانه ماند و [[پس از شهادت حضرت علی]] {{ع}} برای کنیزی به [[خانه امام]] حسن {{ع}} رفت. در [[زمان]] [[خلافت]] [[معاویه]] به حسب تقدیر به [[ازدواج]] [[یزید]] درآمد و از [[مدینه]] رفت. اما به جهت آنکه همه خاطرات [[دوران کودکی]] و [[نوجوانی]] او متعلق به شهر مدینه و خانه اهل بیت {{عم}} بود، سخت به این خانه [[دل]] بسته بود<ref>سوگنامه آل محمد، ص۴۸۶.</ref>.


او که در [[شهر]] [[شام]] بود و از داستان حوادث [[کربلا]] خبری نداشت؛ روزی به همراه یکی از [[بانوان]] به [[خرابه شام]] رفت، تا از اسیرانی که به تازگی آنها را به [[شام]] آورده بودند، دیدن کند. [[حضرت زینب]] {{س}} و [[ام کلثوم]] {{س}} با دیدن [[هند]] او را شناختند، اما هند متوجه این امر نشد. به همین جهت از کاروان [[اسیران]] سوال کرد: شما از کدام [[شهرها]] به این جا آمده‌اید؟ ابتدا کسی پاسخی نداد، ولی چون سؤال را تکرار کرد؛ حضرت زینب {{س}} فرمود: از [[شهر مدینه]] هستیم. هند با شنیدن نام [[مدینه]] از جای برخاست و گفت: [[بهترین]] سلام‌های من بر [[اهل]] مدینه. سپس گفت: می‌خواهم در مورد خانه‌ای از شهر مدینه سوال کنم. آیا شما [[خانه]] و [[خاندان]] [[حضرت علی]] {{ع}} را در این [[شهر]] می‌شناسید؟ حضرت زینب {{س}} باز پرسیدند: از کدام یک از اعضای این خاندان می‌پرسی؟
هند به دست امام حسین {{ع}} شفا یافت و به همین جهت در این خانه ماند و پس از شهادت [[حضرت علی]] {{ع}} برای کنیزی به خانه [[امام حسن]] {{ع}} رفت. در [[زمان]] [[خلافت]] [[معاویه]] به حسب تقدیر به [[ازدواج]] [[یزید]] درآمد و از [[مدینه]] رفت. اما به جهت آنکه همه خاطرات دوران کودکی و نوجوانی او متعلق به شهر مدینه و خانه اهل بیت {{عم}} بود، سخت به این خانه [[دل]] بسته بود<ref>سوگنامه آل محمد، ص۴۸۶.</ref>.


هند گفت: می‌خواهم از احوال حسین عو [[برادران]] و [[فرزندان]] او و خانم [[زینب]] {{س}} و خواهرش ام کلثوم و سایر بانوان بپرسم. حضرت زینب {{س}} با [[گریه]] جان‌سوزی در پاسخ او فرمود: اگر از [[خانه علی]] {{ع}} می‌پرسی، ما خانه او را در شهر مدینه ترک کرده‌ایم و منتظریم تا خبر [[مرگ]] بستگانش را به آن خانه ببریم. اما اگر از حسین {{ع}} می‌پرسی، سر بریده‌ای که در برابر [[یزید]] نهاده شده، از آن حسین است. و اگر از [[عباس]] و سایر [[فرزندان علی]] {{ع}} می‌پرسی، ما آنها را در [[کربلا]] با بدن‌های قطعه قطعه شده بر روی [[خاک]] رها کرده و به اینجا آمده‌ایم. اگر از زینب و ام کلثوم می‌خواهی، بدانی، من زینب {{س}} دختر علی {{ع}} و این هم خواهرم ام کلثوم هست.
او که در [[شهر]] [[شام]] بود و از داستان حوادث [[کربلا]] خبری نداشت؛ روزی به همراه یکی از [[بانوان]] به [[خرابه شام]] رفت، تا از اسیرانی که به تازگی آنها را به [[شام]] آورده بودند، دیدن کند. [[حضرت زینب]] {{س}} و [[ام کلثوم]] {{س}} با دیدن هند او را شناختند، اما هند متوجه این امر نشد. به همین جهت از کاروان [[اسیران]] سوال کرد: شما از کدام [[شهرها]] به این جا آمده‌اید؟ ابتدا کسی پاسخی نداد، ولی چون سؤال را تکرار کرد؛ حضرت زینب {{س}} فرمود: از [[شهر مدینه]] هستیم. هند با شنیدن نام [[مدینه]] از جای برخاست و گفت: [[بهترین]] سلام‌های من بر [[اهل]] مدینه. سپس گفت: می‌خواهم در مورد خانه‌ای از شهر مدینه سوال کنم. آیا شما [[خانه]] و [[خاندان]] [[حضرت علی]] {{ع}} را در این [[شهر]] می‌شناسید؟ حضرت زینب {{س}} باز پرسیدند: از کدام یک از اعضای این خاندان می‌پرسی؟


هند با شنیدن این سخن [[شیون]] سر داد و نعره‌کشان می‌گفت: [[آه]]، [[امام]] من، آقای من حسین! کاش پیش از این مرده بودم و [[دختران]] فاطمه {{س}} را به این حال نمی‌دیدم. و آن چنان گریست که بی‌هوش بر روی [[زمین]] افتاد. وقتی به هوش آمد، حضرت زینب {{س}} کوشید تا او را آرام کند و به خانه برگرداند، ولی هند پیوسته گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! به [[خانه]] نمی‌روم، تا آنکه برای آقا و مولایم [[اباعبدالله الحسین]] {{ع}} [[اقامه ماتم]] و [[عزا]] کنم و همه [[بانوان]] [[هاشمی]] را با خود به خانه ببرم. [[هند]] در میان یک مجلس عمومی، بر [[یزید]] به خاطر این [[بدرفتاری]] با [[خاندان اهل بیت]] {{عم}} شورید و او را [[سرزنش]] کرد و یزید هم به ناچار [[گناه]] را به گردن [[ابن زیاد]] انداخت و او را [[لعن]] و [[نفرین]] کرد....<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۷۵.</ref>
هند گفت: می‌خواهم از احوال حسین و [[برادران]] و [[فرزندان]] او و خانم [[زینب]] {{س}} و خواهرش ام کلثوم و سایر بانوان بپرسم. حضرت زینب {{س}} با [[گریه]] جان‌سوزی در پاسخ او فرمود: اگر از خانه علی {{ع}} می‌پرسی، ما خانه او را در شهر مدینه ترک کرده‌ایم و منتظریم تا خبر [[مرگ]] بستگانش را به آن خانه ببریم. اما اگر از حسین {{ع}} می‌پرسی، سر بریده‌ای که در برابر [[یزید]] نهاده شده، از آن حسین است و اگر از [[عباس]] و سایر [[فرزندان علی]] {{ع}} می‌پرسی، ما آنها را در [[کربلا]] با بدن‌های قطعه قطعه شده بر روی خاک رها کرده و به اینجا آمده‌ایم. اگر از زینب و ام کلثوم می‌خواهی، بدانی، من زینب {{س}} دختر علی {{ع}} و این هم خواهرم ام کلثوم هست.


== بانوانی که با [[افشاگری]] و خطبه‌خوانی [[پیام عاشورا]] را فریاد کردند ==
هند با شنیدن این سخن شیون سر داد و نعره‌کشان می‌گفت: آه، [[امام]] من، آقای من حسین! کاش پیش از این مرده بودم و [[دختران]] فاطمه {{س}} را به این حال نمی‌دیدم و آن چنان گریست که بی‌هوش بر روی [[زمین]] افتاد. وقتی به هوش آمد، حضرت زینب {{س}} کوشید تا او را آرام کند و به خانه برگرداند، ولی هند پیوسته گفت: به [[خدا]] [[سوگند]]! به [[خانه]] نمی‌روم، تا آنکه برای آقا و مولایم [[اباعبدالله الحسین]] {{ع}} [[اقامه ماتم]] و [[عزا]] کنم و همه [[بانوان]] [[هاشمی]] را با خود به خانه ببرم. هند در میان یک مجلس عمومی، بر [[یزید]] به خاطر این [[بدرفتاری]] با [[خاندان اهل بیت]] {{عم}} شورید و او را [[سرزنش]] کرد و یزید هم به ناچار [[گناه]] را به گردن [[ابن زیاد]] انداخت و او را [[لعن]] و [[نفرین]] کرد...<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص ۷۵.</ref>
 
== بانوانی که با افشاگری و خطبه‌خوانی [[پیام عاشورا]] را فریاد کردند ==
اگرچه در این خصوص برجسته‌ترین [[شخصیت]] مورد ذکر [[حضرت زینب]] {{س}} است که [[پیام]] خط سرخ [[حسینی]] را به شیوه [[زیبایی]] که ویژگی خاندان اهل بیت {{عم}} بود، فریاد کرد. اما در مسیر این کاروان با حرکت‌های زیبای دیگری نیز در این خصوص مواجه می‌شویم، از آن جمله:
اگرچه در این خصوص برجسته‌ترین [[شخصیت]] مورد ذکر [[حضرت زینب]] {{س}} است که [[پیام]] خط سرخ [[حسینی]] را به شیوه [[زیبایی]] که ویژگی خاندان اهل بیت {{عم}} بود، فریاد کرد. اما در مسیر این کاروان با حرکت‌های زیبای دیگری نیز در این خصوص مواجه می‌شویم، از آن جمله:


=== [[ام کلثوم دختر امام علی|ام کلثوم]] ===
=== [[ام کلثوم دختر امام علی|ام کلثوم]] ===
ام کلثوم دختر [[امام علی]] {{ع}} در سال‌های آخر [[عمر]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} به [[دنیا]] آمد. زنی با [[فضیلت]]، [[فصیح]] و دانا بود. درسال ۶۱ هجری در رکاب [[امام حسین]] به [[کربلا]] آمد و پس از [[عاشورا]] در مدت [[اسارت]] نیز با سخنانش در [[کوفه]] و [[شام]] [[عترت]] [[امام حسین]] {{ع}} را معرفی و ستم‌های [[حکام]] را افشا می‌کرد. پس از بازگشت [[اهل بیت]] به [[مدینه]] نیز، ام کلثوم از کسانی بود که گزارش این [[سفر]] خونین را به [[مردم]] می‌داد. درباره [[زمان]] [[وفات]] و محل [[دفن]] ایشان اطلاع دقیقی در دست نیست<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۴؛ [[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۷۷.</ref>.


=== [[رباب]] [[همسر]] باوفای [[امام حسین]] {{ع}} ===
=== [[رباب]] [[همسر]] باوفای [[امام حسین]] {{ع}} ===
رباب دختر [[امرؤ القیس بن عدی]] است که پس از مسلمان شدن پدرش او را به [[امام حسین]] {{ع}} تزویج کرد. این بانوی با [[فضیلت]] از نظر [[عقل]]، [[ادب]] و [[جمال]] سرآمد [[زنان]] عصر خود بود. او مادر [[سکینه]] و [[عبدالله رضیع]] است. او در [[سفر]] [[کربلا]] همواره یار و [[یاور]] و همراه امام بود. رباب در [[کربلا]] کودک شیرخواره‎اش در میان دستان امام حسین {{ع}} شربت [[شهادت]] نوشید و خود نیز به [[همراهی]] کاروان کربلا تا [[شام]] رفت. پس از بازگشت به [[مدینه]]، مدّت یک سال برای [[سید الشهدا]] {{ع}} [[عزاداری]] کرد<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۲۴۸-۲۵۱؛ [[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۷۹.</ref>.


=== [[فاطمه صغری]] {{س}} ===
=== [[فاطمه صغری]] {{س}} ===
فاطمه دختر امام حسین {{ع}}، نام مادرش [[ام اسحاق]] بود. او از [[زنان]] با [[فضیلت]] و نمونه در [[روزگار]] خویش به شمار می‌آمد. ایشان با عموزاده‌اش، [[حسن مثنی]]، [[فرزند]] [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} [[ازدواج]] کرد. فاطمه همراه پدر و همسرش در [[کربلا]] حضور داشت و بعد از [[شهادت]] امام و یارانش به [[اسارت]] درآمد و با خواندن [[خطبه]] همراه عمه‌اش [[زینب کبری]] {{س}} در [[کوفه]] و [[شام]] به افشاگری علیه [[حکومت]] دست زد<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۲۲۴-۲۳۲؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۶۵؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۷.</ref>.


== بانوانی که [[امانتدار]] [[امامت]] بودند ==
== بانوانی که [[امانتدار]] [[امامت]] بودند ==
=== [[ام سلمه]] ===
=== [[ام سلمه]] ===
[[هند بنت ابی امیه]] معروف به «[[ام سلمه]] از [[همسران]] [[رسول اکرم]] {{صل}} است که در [[سال چهارم هجری]]، بعد از [[شهادت]] [[همسر]] اول خود با آن حضرت [[ازدواج]] کرد. او از اول مسلمانانی است که به [[حبشه]] و [[مدینه]] [[هجرت]] کرد. [[آیه تطهیر]] در [[منزل]] ایشان نازل شده است و بعد از [[رحلت پیامبر اکرم]] {{صل}} همواره مدافع [[اهل بیت]] {{عم}} از جمله در داستان [[فدک]] و [[جنگ جمل]] بود<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام سلمه ۱ (مقاله)|ام سلمه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۵۹-۱۶۰؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۶۳؛ [[محمد حسن الهی‌زاده|الهی‌زاده، محمد حسن]]، [[ام سلمه - الهی‌زاده (مقاله)|ام سلمه]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴؛ [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۷۵.</ref>.


=== [[فاطمه بنت الحسین]]===
=== [[فاطمه بنت الحسین]]===
فاطمه دختر امام حسین {{ع}}، نام مادرش [[ام اسحاق]] بود. او از [[زنان]] با [[فضیلت]] و نمونه در [[روزگار]] خویش به شمار می‌آمد. ایشان با عموزاده‌اش، [[حسن مثنی]]، [[فرزند]] [[امام حسن مجتبی]] {{ع}} [[ازدواج]] کرد. فاطمه همراه پدر و همسرش در [[کربلا]] حضور داشت و بعد از [[شهادت]] امام و یارانش به [[اسارت]] درآمد و با خواندن [[خطبه]] همراه عمه‌اش [[زینب کبری]] {{س}} در [[کوفه]] و [[شام]] به افشاگری علیه [[حکومت]] دست زد<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص۲۲۴-۲۳۲؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۶۵؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۹۷.</ref>.


=== [[حضرت زینب]] {{س}} ===
=== [[حضرت زینب]] {{س}} ===
[[حضرت زینب]] {{س}}، دختر [[امیر المؤمنین]] {{ع}} و [[فاطمه زهرا]] {{س}} در سال پنجم هجری به [[دنیا]] آمد. با [[عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب]] [[ازدواج]] کرد و دارای دو پسر به نام‌های [[محمّد]] و [[عون]] بود. او دارای [[فضائل]] بسیاری مانند [[فصاحت]] [[زبان]]، [[شجاعت]] و [[شهامت]] فوق العاده بود و در حادثه [[کربلا]] نقش ویژه‌ای داشت<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۳۴؛ [[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۸۳.</ref>.


== بانوانی که [[عزت]] [[اهل بیت]] را پاس داشتند ==
== بانوانی که [[عزت]] [[اهل بیت]] را پاس داشتند ==
=== [[کبشه ام سلیمان]] ===
=== [[کبشه ام سلیمان]] ===
اگرچه بانوانی که [[کاروان حسینی]] را [[همراهی]] می‌کردند از طبقات مختلف [[اجتماعی]] بودند، بانوانی، چون «کبشه» ام سلیمان، کنیزی بود که همسرش از [[یاران امام حسن]] {{ع}} بود و وقتی به عنوان پیک [[امام حسن]] {{ع}} به سوی اشراف [[بصره]] رفت به دستور عبیدالله او را به [[شهادت]] رسانیدند. در کربلا به همراه پسرش [[افتخار]] همراهی [[سیدالشهدا]] {{ع}} و حضور در رکاب آن حضرت را یافت و پس از شهادت فرزندش به همراه اهل بیت به [[اسارت]] به [[شام]] رفت و سپس به [[مدینه]] بازگشت<ref>غروی نائینی، محدثان شیعه، ص۲۶۸.</ref>. و یا [[ام وهب]] که بانویی تازه [[مسلمان]] بود<ref>محمد اشتهاردی، سوگنامه آل محمد، ص۲۰۹.</ref>.
اگرچه بانوانی که کاروان حسینی را [[همراهی]] می‌کردند از طبقات مختلف [[اجتماعی]] بودند، بانوانی، چون «کبشه» ام سلیمان، کنیزی بود که همسرش از [[یاران امام حسن]] {{ع}} بود و وقتی به عنوان پیک [[امام حسن]] {{ع}} به سوی اشراف [[بصره]] رفت به دستور عبیدالله او را به [[شهادت]] رسانیدند. در کربلا به همراه پسرش افتخار همراهی [[سیدالشهدا]] {{ع}} و حضور در رکاب آن حضرت را یافت و پس از شهادت فرزندش به همراه اهل بیت به [[اسارت]] به [[شام]] رفت و سپس به [[مدینه]] بازگشت<ref>غروی نائینی، محدثان شیعه، ص۲۶۸.</ref> و یا [[ام وهب]] که بانویی تازه [[مسلمان]] بود<ref>محمد اشتهاردی، سوگنامه آل محمد، ص۲۰۹.</ref>.


=== [[فضه]] کنیز [[حضرت زهرا]] {{س}} ===
=== [[فضه]] کنیز [[حضرت زهرا]] {{س}} ===
حضور بزرگوارانی چون «[[فضه]]» [[کنیز حضرت زهرا]] {{س}} به جمع کاروانیان کربلا، معنایی دیگر می‌بخشید. این جمع به ظاهر ناهمگون و متفاوت در یک خصوصیت اشتراک یافتند که آن غیرتمندی‌شان، در پرتو عزت اهل بیت {{عم}} بود. مطابق [[تواریخ]] وقتی امام حسین {{ع}} برای [[وداع]] آخر نزدیک خیمه‌ها آمد، بانوان را یک یک به نام صدا کرد و از آنان خداحافظی کرد و فرمود: {{عربی|استعدوا للبلاء... و لا تشكوا}}<ref>تذکرة الشهداء، ص۳۰۷.</ref>؛ خود را برای [[بلایا]] و [[مصایب]] آماده کنید و هرگز [[شکایت]] نکنید که اجرتان کم می‌شود. مصایب بانوان چندان سخت بود که امام حسین {{ع}} در وداع آخر خود می‌گریست. وقتی [[حضرت زینب]] {{س}} علت را جویا شدند فرمودند: {{عربی|كيف لا ابكي و عما قليل تساقون بين العدى}}<ref>موسوعة کلمات الحسین، ص۴۹۱.</ref>؛ چگونه نگریم که می‌دانم به زودی شما را به [[اسارت]] می‌برند.
حضور بزرگوارانی چون «[[فضه]]» کنیز حضرت زهرا {{س}} به جمع کاروانیان کربلا، معنایی دیگر می‌بخشید. این جمع به ظاهر ناهمگون و متفاوت در یک خصوصیت اشتراک یافتند که آن غیرتمندی‌شان، در پرتو عزت اهل بیت {{عم}} بود. مطابق [[تواریخ]] وقتی امام حسین {{ع}} برای وداع آخر نزدیک خیمه‌ها آمد، بانوان را یک یک به نام صدا کرد و از آنان خداحافظی کرد و فرمود: {{عربی|استعدوا للبلاء... و لا تشكوا}}<ref>تذکرة الشهداء، ص۳۰۷.</ref>؛ خود را برای [[بلایا]] و [[مصایب]] آماده کنید و هرگز [[شکایت]] نکنید که اجرتان کم می‌شود. مصایب بانوان چندان سخت بود که امام حسین {{ع}} در وداع آخر خود می‌گریست. وقتی [[حضرت زینب]] {{س}} علت را جویا شدند فرمودند: {{عربی|كيف لا ابكي و عما قليل تساقون بين العدى}}<ref>موسوعة کلمات الحسین، ص۴۹۱.</ref>؛ چگونه نگریم که می‌دانم به زودی شما را به [[اسارت]] می‌برند.
 
اگرچه در طول [[تاریخ]] [[کربلا]] به نام‌هایی از [[بانوان]] بر می‌خوریم که گاه به همراه [[همسر]] و فرزند خویش به کربلا آمده و آنها را در راه [[نهضت حسینی]] [[فدا]] کردند و خم به ابرو نیاورده و خود به اسارت رفتند، تا با اهل بیت امام حسین {{ع}} [[مواسات]] کنند، اما به [[یقین]] توجه به حوادث پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} همواره از ممیزاتی است که به وجود بانوان در کاروان حسینی معنا می‌دهد.


اگرچه در طول [[تاریخ]] [[کربلا]] به نام‌هایی از [[بانوان]] بر می‌خوریم که گاه به همراه [[همسر]] و فرزند خویش به کربلا آمده و آنها را در راه [[نهضت حسینی]] [[فدا]] کردند و خم به ابرو نیاورده و خود به اسارت رفتند، تا با [[اهل بیت امام حسین]] {{ع}} [[مواسات]] کنند، اما به [[یقین]] توجه به حوادث پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} همواره از ممیزاتی است که به وجود بانوان در [[کاروان حسینی]] معنا می‌دهد.
به یقین این بانوان بودند که حوادث [[عاشورا]] را [[روایت]] کردند و سینه به سینه و [[منزل]] به منزل در طول [[سفر]] کربلا تا [[شام]] یاد [[شهیدان]] و اهداف آنها را زنده نگه داشتند. این بانوان بودند که با حفظ عزت [[اهل بیت]] {{عم}} با وجود همه [[مصایب]] [[روز عاشورا]] و شب و [[روز]] یازدهم و پس از آن تا شام خم به ابرو نیاوردند و ذره‌ای عقب‌نشینی نکردند و با تحمل همه [[سختی‌ها]] و [[شداید]] هر کجا کاروان کربلا پا می‌گذاشت، زمینه [[قیام]] و انقلابی را فراهم می‌کردند!


به یقین این بانوان بودند که حوادث [[عاشورا]] را [[روایت]] کردند و سینه به سینه و [[منزل]] به منزل در طول [[سفر]] کربلا تا [[شام]] یاد [[شهیدان]] و اهداف آنها را زنده نگه داشتند. این بانوان بودند که با [[حفظ عزت]] [[اهل بیت]] {{عم}} با وجود همه [[مصایب]] [[روز عاشورا]] و شب و [[روز]] یازدهم و پس از آن تا شام خم به ابرو نیاوردند و ذره‌ای عقب‌نشینی نکردند و با [[تحمل]] همه [[سختی‌ها]] و [[شداید]] هر کجا کاروان کربلا پا می‌گذاشت، زمینه [[قیام]] و انقلابی را فراهم می‌کردند!
چنان که حضور آنان در [[شهر]] شام ـ مرکز [[خلافت یزید]] ـ چنان کار را بر [[یزید]] دشوار کرد که ناچار شد در مقابل کارهای زشت خود زبان به عذرخواهی بگشاید و [[گناه]] را به گردن دیگران بیندازد و از آن مهم‌تر آنکه به کاروانیان اجازه دهد درون کاخ او مجلس [[ماتم]] [[حسینی]] به پا کنند و بر سوگ [[امام]] شهیدان بگریند و... .


چنان که حضور آنان در [[شهر]] شام ـ مرکز [[خلافت یزید]] ـ چنان کار را بر [[یزید]] دشوار کرد که ناچار شد در مقابل کارهای زشت خود زبان به عذرخواهی بگشاید و [[گناه]] را به گردن دیگران بیندازد و از آن مهم‌تر آنکه به کاروانیان اجازه دهد درون [[کاخ]] او مجلس [[ماتم]] [[حسینی]] به پا کنند و بر سوگ [[امام]] شهیدان بگریند و... .
اگر چه در کربلا [[اسرار]] متفاوتی نهفته است و این حضور بانوان در آن مرحله حساس تاریخ، بیانگر نقش حساس آنان در [[اجتماع]] می‌تواند باشد، اما به یقین درس دیگری که از این داستان می‌توان آموخت آن است که کربلا صحنه نمایش توفیق‌های [[الهی]] بود. که {{متن حدیث|فِي تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ}}؛ در [[سختی‌ها]] جوهره [[انسان‌ها]] آشکار می‌شود. [[کربلا]] نمایش حضور بانوی کنیزی چون: فکیهه در کنار بانوی متمولی چون [[دلهم]] [[همسر]] [[زهیر]] است. نمایش نقش بانوانی که آسیه‌وار در [[خانه]] [[فرعون]] [[زمان]] بر او شوریدند و خود راه خویش را یافته و [[رسالت]] خود را به انجام رسانیدند و سال‌ها پس از آن هم، بانویی چون [[ام البنین]] با یاد [[مصایب]] کربلا همه [[روزه]] [[مصائب]] کربلا را در برابر دیدگان [[اهل مدینه]] زنده می‌کرد و بر مصایب رادمردان [[اشک]] می‌ریخت<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]]، ص ۸۴.</ref>.


اگر چه در کربلا [[اسرار]] متفاوتی نهفته است و این حضور بانوان در آن مرحله حساس تاریخ، بیانگر نقش حساس آنان در [[اجتماع]] می‌تواند باشد، اما به یقین درس دیگری که از این داستان می‌توان آموخت آن است که کربلا صحنه نمایش توفیق‌های [[الهی]] بود. که {{متن حدیث|فِي تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ}}؛ در [[سختی‌ها]] جوهره [[انسان‌ها]] آشکار می‌شود. [[کربلا]] نمایش حضور بانوی کنیزی چون: فکیهه در کنار بانوی متمولی چون [[دلهم]] [[همسر]] [[زهیر]] است. نمایش نقش بانوانی که آسیه‌وار در [[خانه]] [[فرعون]] [[زمان]] بر او شوریدند و خود راه خویش را یافته و [[رسالت]] خود را به انجام رسانیدند و سال‌ها پس از آن هم، بانویی چون [[ام البنین]] با یاد [[مصایب]] کربلا همه [[روزه]] [[مصائب]] کربلا را در برابر دیدگان [[اهل]] [[مدینه]] زنده می‌کرد و بر مصایب رادمردان [[اشک]] می‌ریخت<ref>[[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹]] ص ۸۴.</ref>.
== ویژگی زنان عاشورایی ==
# '''[[بصیرت]] در [[دین]]:''' [[بصیرت]] و روشن بینی یکی از ویژگی‌های برجسته زنان عاشورایی بود. شناخت آنان از دین، [[امام]] و [[حجت خدا]] و [[دوست]] و [[دشمن]] بیان‌گر بصیرت آنان بود؛ لذا اندک بودن همراهان و [[سختی‌ها]] و [[مشکلات]]، آنان را از ادامه راه باز نداشت.
# '''[[عشق به اهل بیت]] {{عم}}:''' یکی از [[وظایف مسلمانان]] [[معرفت]] به مقام اهل بیت [[رسول خدا]] {{صل}} و [[دوستی]] و [[همراهی]] با آنان است. عشق به [[اهل بیت]] از ویژگی‌هایی بود که در تک تک [[زنان]] [[عاشورایی]] وجود داشت و آنچه آنان را از دیگر زنان ممتاز کرده بود معرفت آنان به [[مقام امامت]] و [[ولایت]] و [[عشق]] آنان به [[امام حسین]] {{ع}} بود. این مطلب را می‌‌توان از سخنان و عملکرد آنان به خوبی فهمید.
# '''[[تشویق]] [[همسران]] و [[فرزندان]] به یاری امام {{ع}}:''' نقش زنان عاشورایی در این باره نیز بسیار برجسته است و حتی کربلایی شدن برخی از مردان را مرهون آنان هستیم. مانند [[زهیر بن قین]]. سخنان [[همسر]] [[حبیب بن مظاهر]] و همسر عبدالله عمیر کلبی پس از آنکه از آمادگی همسران خود برای پیوستن به [[امام حسین]] [[آگاه]] شدند نیز در این زمینه در خور توجه است.
# '''[[همراهی]] و همگامی با [[اهل بیت]] {{عم}}:''' پس از اشاره به حضور پر افتخار زنان در [[کربلا]]، می‌‌بینیم که امام حسین {{ع}} [[یاران]] خود را مرخص کردند و درباره زنان فرمودند: هر کس [[خانواده]] خود را همراه آورده همین امشب او را به جای امنی برساند؛ چراکه فردا مردان کشته و اهل بیت من [[اسیر]] می‌شوند. زنان در گفت وگو با همسران خود خواستار ماندن و [[مواسات]] با [[خاندان]] [[حسینی]] شدند و بامنطق [[قوی]] خود همسران خود را نیز قانع کردند.
# '''[[شجاعت]] و [[شهامت]] زنان عاشورایی:''' [[شجاعت]] و شهامت کلید [[پیروزی]] و مایه سربلندی [[انسان]]‌هاست. عملکرد [[زنان]] کربلایی بیان‌گر آن است که آنان کانون [[ایمان]] و [[پیروز]] میدان [[مبارزه]] با [[هواهای نفسانی]] و [[تعلقات دنیوی]] بودند؛ لذا [[ترس]] در [[جان]] شان راهی نداشت. آری، آنان زنانی [[دلاور]] و [[شجاع]] بودند که [[همسران]] و [[فرزندان]] شان در برابر دیدگان شان به [[خون]] غلتیدند، ولی آنان هرگز [[ضعف]] و [[سستی]] از خود نشان ندادند.
# '''دفاع از امام و [[اهل بیت]] {{عم}}:''' از سخنان و عملکرد این زنان می‌‌توان [[میزان]] [[همت]] آنان را در دفاع از امام و اهل بیت دریافت. از باب نمونه همسر [[جنادة بن کعب انصاری]] پس از [[شهادت]] همسر و فرزندش به میدان رفت و با اشعاری که خواند اعلام کرد: هر چند من پیر و ناتوانم، اما با ضربات سخت خود شما را درهم می‌کوبم و از حریم [[فرزند فاطمه]] [[دفاع]] می‌کنم.
# '''فداکاری و [[ایثار]] در راه انجام وظیفه:''' [[زنان]] به حسب طبیعت خود بیشتر از مردان میل به [[آسایش]] و سکون دارند و به زحمت از حدود وظایف خانوادگی خود خارج می‌شوند، ولی زنان [[عاشورایی]] در عین توجه به [[زندگی]] به ویژه معاشرت نیکو با [[همسران]] خود نه تنها ادای [[وظیفه]] کردند، بلکه به دنبال جستجوی آن بودند و در برابر آن، همه چیز خود را فدا کردند، آن چنان که گویی مالک هیچ چیز نبودند<ref>[[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|نقش زنان در حماسه عاشورا]]، ص ۸۵ ـ ۹۰.</ref>.


== جستارهای وابسته ==  
== جستارهای وابسته ==  
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
<ol id="sort-this">
# [[ام اسحاق]]
# [[ام اسحاق]]
# [[ام حبیبه دختر خلیفة بن عبدالله جعفیه]]
# [[ام حبیبه دختر خلیفة بن عبدالله جعفیه]]
خط ۲۱۰: خط ۲۱۴:
== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100820.jpg|22px]] [[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۹''']]
# [[پرونده:1100820.jpg|22px]] [[زهرا فخر روحانی|فخر روحانی، زهرا]]، [[نقش زنان در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «نقش زنان در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۹ (کتاب)|'''فرهنگ عاشورایی ج۹''']]
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
# [[پرونده:1100854.jpg|22px]] [[محمد صادق مزینانی|مزینانی، محمد صادق]]، [[نقش زنان در حماسه عاشورا (کتاب)|'''نقش زنان در حماسه عاشورا''']]
# [[پرونده:13681353.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امام حسین''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ام سلمه - حسینی ایمنی (مقاله)|ام سلمه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:000055.jpg|22px]] [[محمد حسن الهی‌زاده|الهی‌زاده، محمد حسن]]، [[ام سلمه - الهی‌زاده (مقاله)|ام سلمه]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۴''']]
# [[پرونده:1379452.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|'''اصحاب امام علی ج۲''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۱۶: خط ۲۲۶:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:نقش زنان در نهضت حسینی]]
[[رده:قیام امام حسین]]
۱۱۷٬۵۶۳

ویرایش