علم خدا: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۳۳۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صفات خدا | عنوان مدخل  = علم خدا | مداخل مرتبط = [[علم خدا در کلام اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صفات خدا | عنوان مدخل  = علم خدا | مداخل مرتبط = [[علم خدا در کلام اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}


'''علم خدا''' به معنای "حضور معلوم نزد عالِم" است؛ یعنی عالِم دارای نوعی احاطۀ علّی بر معلوم است. [[علم خداوند]] از نوع [[علم حضوری]] و از هر قید و بند و محدودیتی آزاد است و از سوی دیگر، [[علم خداوند]] عین ذات او و ذات او، عین [[علم]] او است. [[خداوند]] به همه چیز عالِم است؛ به ذات خود و همۀ موجودات. از ظاهر و [[باطن]] و آغاز و انجام هر چیز [[آگاه]] است. در بحث علم الهی، پنج مسئلۀ [[علم خداوند]] به ذات خود، [[علم خداوند]] به مخلوقات، فعلی یا انفعالی بودن [[علم خدا]]، رابطۀ علم ازلی با شبهۀ [[جبر]] و رابطۀ علم ازلی با شبهۀ تصادف مورد توجه قرار گرفته است.
'''علم خدا''' به معنای "حضور معلوم نزد عالِم" است؛ یعنی عالِم دارای نوعی احاطۀ علّی بر معلوم است. [[علم خداوند]] از نوع [[علم حضوری]] و از هر قید و بند و محدودیتی آزاد است و از سوی دیگر، [[علم خداوند]] عین ذات او و ذات او، عین [[علم]] او است. [[خداوند]] به همه چیز عالِم است؛ به ذات خود و همۀ موجودات. از ظاهر و [[باطن]] و آغاز و انجام هر چیز [[آگاه]] است. در بحث علم الهی، پنج مسئلۀ [[علم خداوند]] به ذات خود، [[علم خداوند]] به مخلوقات، فعلی یا انفعالی بودن علم خدا، رابطۀ علم ازلی با شبهۀ [[جبر]] و رابطۀ علم ازلی با شبهۀ تصادف مورد توجه قرار گرفته است.


== معناشناسی علم الهی ==
== معناشناسی ==
علم الهی یعنی [[خداوند]] به همه چیز عالِم است، این [[آگاهی]] اول از ذات خودش شروع شده و بعد شامل ظاهر و [[باطن]] و آغاز و پایان همۀ موجودات می‌‌شود. به [[بیان]] دیگر [[علم]] [[خداوند]]، [[علم حضوری]] به تمام موجودات عالم است و [[خداوند]] برای [[آگاهی]] پیدا کردن به موجودات عالم نیازی به ابزار و وسیله ندارد، چراکه سیطرۀ این [[دانش]] به قدری وسیع و گسترده است که نه تنها به ابزار و وسایل احتیاجی ندارد، بلکه هیچگونه اشتباه و خطایی هم برای این [[علم]] قابل تصور نیست، به طوری که [[فلاسفه]] معتقدند [[علم]] [[خداوند]] وصفی خارج از [[ذات خداوند]] نیست یعنی [[علم]] [[خداوند]] جزء دایرۀ نامحدود [[خداوند]] است.
علم الهی یعنی [[خداوند]] به همه چیز عالِم است، این [[آگاهی]] اول از ذات خودش شروع شده و بعد شامل ظاهر و [[باطن]] و آغاز و پایان همۀ موجودات می‌‌شود. به بیان دیگر [[علم]] [[خداوند]]، [[علم حضوری]] به تمام موجودات عالم است و [[خداوند]] برای [[آگاهی]] پیدا کردن به موجودات عالم نیازی به ابزار و وسیله ندارد، چراکه سیطرۀ این [[دانش]] به قدری وسیع و گسترده است که نه تنها به ابزار و وسایل احتیاجی ندارد، بلکه هیچگونه اشتباه و خطایی هم برای این [[علم]] قابل تصور نیست، به طوری که [[فلاسفه]] معتقدند [[علم]] [[خداوند]] وصفی خارج از [[ذات خداوند]] نیست یعنی [[علم]] [[خداوند]] جزء دایرۀ نامحدود [[خداوند]] است.
علم الهی از جمله صفات ثبوتی [[خداوند]] است یعنی نبود این صفت (علم الهی) به معنای نقصی برای [[خداوند]] است و اگر به آن پرداخته نشود موجب شبهاتی از قبیل شبهۀ تصادف (اتفاقی بودن [[خلقت]] عالم) و رابطۀ [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] با مقولۀ [[جبر]] [[اختیار]] [[انسان‌ها]] می‌‌شود<ref>ر. ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۶؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۴.</ref>.
 
علم الهی از جمله صفات ثبوتی [[خداوند]] است یعنی نبود این صفت (علم الهی) به معنای نقصی برای [[خداوند]] است و اگر به آن پرداخته نشود موجب شبهاتی از قبیل شبهۀ تصادف (اتفاقی بودن [[خلقت]] عالم) و رابطۀ [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] با مقولۀ [[جبر]] [[اختیار]] [[انسان‌ها]] می‌‌شود<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۶؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۳۴.</ref>.


== مسائل پنج گانه در علم خدا ==
== مسائل پنج گانه در علم خدا ==
در بحث علم الهی، پنج مسئله مورد توجه قرار گرفته است:
در بحث علم الهی، پنج مسئله مورد توجه قرار گرفته است:
# '''چگونگی [[علم]] [[خداوند]] به ذات خودش''': [[حکما]] قاعده‌ای دارند مبنی بر اینکه هر مجردی (موجود غیر مادی) [[عاقل]] است و هر عاقلی مجرد؛ براساس این قاعده می‌‌توان گفت مجرد بودن هر چیزی به منزلۀ [[عاقل]] بودن آن موجود است و همینطور [[عاقل]] بودن موجودی به منزلۀ مجرد بودن آن چیز است، به بیانی دیگر مجرد بودن موجودی در ذات خودش [[عاقل]] و عالم بودنش را هم تثبیت می‌‌کند و بر عکس این قضیه یعنی [[عاقل]] و عالم بودن موجودی در ذات خودش مجرد بودنش را هم اثبات می‌‌کند و این امری حتمی وتخلف ناپذیر است؛ در نتیجه می‌‌توان گفت تجرد [[خداوند]] یعنی [[عقل]] و [[علم]] و [[آگاهی]]، بدون هیچگونه واسطه ای در [[ذات خداوند]] موجود است<ref>ر. ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۶.</ref>.
# '''چگونگی [[علم]] [[خداوند]] به ذات خودش''': [[حکما]] قاعده‌ای دارند مبنی بر اینکه هر مجردی (موجود غیر مادی) [[عاقل]] است و هر عاقلی مجرد؛ براساس این قاعده می‌‌توان گفت مجرد بودن هر چیزی به منزلۀ [[عاقل]] بودن آن موجود است و همینطور [[عاقل]] بودن موجودی به منزلۀ مجرد بودن آن چیز است، به بیانی دیگر مجرد بودن موجودی در ذات خودش [[عاقل]] و عالم بودنش را هم تثبیت می‌‌کند و بر عکس این قضیه یعنی [[عاقل]] و عالم بودن موجودی در ذات خودش مجرد بودنش را هم اثبات می‌‌کند و این امری حتمی وتخلف ناپذیر است؛ در نتیجه می‌‌توان گفت تجرد [[خداوند]] یعنی [[عقل]] و [[علم]] و [[آگاهی]]، بدون هیچگونه واسطه ای در [[ذات خداوند]] موجود است.
# '''[[علم]] [[خداوند]] به مخلوقات''': [[علم]] [[خداوند]] به مخلوقات عین [[ذات خداوند]] نیست؛ بلکه در رتبۀ بعد از ذاتش است، یعنی علم الهی که از [[ذات خداوند]] نشأت می‌‌گیرد [[علت]] می‌‌شود برای [[علم]] داشتن [[خداوند]] به مخلوقاتش. [[علم]] [[حق تعالی]] به ذات خود، [[علت]] [[علم]] به سایر اشیاء است<ref>ر. ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۶.</ref>.
# '''[[علم]] [[خداوند]] به مخلوقات''': [[علم]] [[خداوند]] به مخلوقات عین [[ذات خداوند]] نیست؛ بلکه در رتبۀ بعد از ذاتش است، یعنی علم الهی که از [[ذات خداوند]] نشأت می‌‌گیرد [[علت]] می‌‌شود برای [[علم]] داشتن [[خداوند]] به مخلوقاتش. [[علم]] [[حق تعالی]] به ذات خود، [[علت]] [[علم]] به سایر اشیاء است.
# '''تقدم [[علم]] [[خداوند]] به موجودات، قبل از خلقتشان''': [[علم]] [[خداوند]] به اشیا، نمی‌تواند متأخر از وجود آنها باشد؛ زیرا چنین فرضی موجب این می‌‌شود که بین [[علم]] مخلوقات و [[علم]] [[خالق]] فرقی وجود نداشته باشد، زیرا در این صورت باید قائل شویم همانطور که مخلوقات وجود چیزی را بعد از خلقتش احساس می‌‌کنند، [[خداوند]] هم بعد از وجود مخلوقات به آنان [[علم]] پیدا می‌‌کند، در حالی که برای [[خداوند]] چنین امری محال است. [[فلاسفه]] [[علم]] این چنینی یعنی [[علم]] [[خداوند]] به مخلوقات قبل خلقتشان را، [[علم فعلی]] [[خداوند]] می‌‌گویند<ref>ر. ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۸.</ref>.
# '''تقدم [[علم]] [[خداوند]] به موجودات، قبل از خلقتشان''': [[علم]] [[خداوند]] به اشیا، نمی‌تواند متأخر از وجود آنها باشد؛ زیرا چنین فرضی موجب این می‌‌شود که بین [[علم]] مخلوقات و [[علم]] [[خالق]] فرقی وجود نداشته باشد، زیرا در این صورت باید قائل شویم همانطور که مخلوقات وجود چیزی را بعد از خلقتش احساس می‌‌کنند، [[خداوند]] هم بعد از وجود مخلوقات به آنان [[علم]] پیدا می‌‌کند، در حالی که برای [[خداوند]] چنین امری محال است. [[فلاسفه]] [[علم]] این چنینی یعنی [[علم]] [[خداوند]] به مخلوقات قبل خلقتشان را، [[علم فعلی]] [[خداوند]] می‌‌گویند.
# '''[[شبهه]] [[جبر]] و [[علم]] [[ازلی]] [[الهی]]''': معروف‌ترین شبهۀ [[جبر]] این است که [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] شامل همه چیز می‌‌شود، یعنی [[خداوند]] به همه چیز [[آگاه]] است و هیچ حادثه ای نیست که [[خداوند]] از آن بی خبر باشد؛ از طرف دیگر، علم الهی تغیّر و اشتباه نمی‌پذیرد، زیرا لازمۀ تغیّر و اشتباه [[جهل]] [[خداوند]] نسبت به چیزی است که به آن [[علم]] داشته است و این امر با کمال [[خداوند]] منافات دارد. بنابراین باید گفت: حوادث عالم باید به نحوی واقع شوند که با علم الهی مطابقت داشته باشند و این مطلب سر آغاز شبهۀ [[جبر]] است زیرا در این صورت [[انسان‌ها]] هیچ اختیاری نسبت به اعمالشان ندارند، چراکه تمام [[اعمال]] آنها در [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] ثبت شده و هیچگونه تغییری به واسطۀ [[اختیار]] [[انسان‌ها]] نسبت به اعمالشان حاصل نمی‌شود زیرا تغییر علم الهی امری محال و مستلزم [[جهل]] [[خداوند]] است<ref>ر. ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۹.</ref>. باید توجه داشت منشا این [[شبهه]] این است که قائلین به آن معتقدند [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] برای تمامی حوادث عالم به صورت تصادفی و بدون هیچ برنامه حاصل می‌‌شود و برای اینکه این بی نظمی در حوادث، موجب از بین نرفتن [[مدیریت]] [[خداوند]] و همچنین موجب عدم تطابق علم الهی با حوادث عالم نشود تصمیم [[الهی]] بر این شد که [[اختیار]] از [[انسان]] سلب شود تا [[انسان]] نتواند با اختیارش اتفاقی را رقم بزند تا [[مدیریت]] عالم از دست [[خداوند]] خارج شده و همچنین مطابقت علم الهی با حوادث عالم دچار خدشه شود. این [[اعتقاد]]، این عده را ناگزیز کرده است که قائل شوند [[اختیار]] [[انسان‌ها]] نسبت به حوادثی که اتفاق می‌‌افتد یک جنبۀ فرمایشی و بی اثر است، چراکه تمامی این حوادث باید مطابق علم الهی رقم بخورد، چه [[انسان]] نسبت به این تطابق [[راضی]] باشد و چه نباشد<ref>ر. ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۹.</ref>. '''جواب [[شبهه]]''' این است که [[علم]] [[ازلی]] نسبت به حوادث عالم به صورت تصادفی و بی برنامه نیست بلکه [[علم]] ازلیِ [[خداوند]] که به واسطۀ آن حوادث عالم رقم می‌‌خورد، از [[نظام]] قانونمندی به نام [[نظام]] [[علی]] و معلولی سرچشمه می‌‌گیرد، در واقع می‌‌توان گفت [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] تنها به خود حادثه بدون در نظر گرفتن [[علت]] و فاعل آن حادثه (انجام دهندۀ آن حادثه) تعلق نمی‌گیرد. به طور مثال اگر [[خداوند]] بخواهد نسبت به حوادثی که [[انسان]] مختار در عالم رقم می‌‌زند [[علم]] داشته باشد این [[علم]] حتما با [[اختیار انسان]] هماهنگ است یعنی [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] تعلق به حادثه ای می‌‌گیرد که [[علت]] وجود این حادثه و همچنین انجام دهندۀ آن که همان [[انسان]] و اختیارش است در آن لحاظ شده باشد و این قضیهه در تمام [[علت]] و فاعل‌های حوادث جاری است یعنی اگر [[علت]] و فاعل حوادث امری جبری باشد [[علم]] [[ازلی]] هم مطابق همین امر به وجود حوادث اشراف دارد<ref>ر. ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۴۹.</ref>.
# '''[[شبهه]] [[جبر]] و [[علم]] [[ازلی]] [[الهی]]''': معروف‌ترین شبهۀ [[جبر]] این است که [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] شامل همه چیز می‌‌شود، یعنی [[خداوند]] به همه چیز [[آگاه]] است و هیچ حادثه ای نیست که [[خداوند]] از آن بی خبر باشد؛ از طرف دیگر، علم الهی تغیّر و اشتباه نمی‌پذیرد، زیرا لازمۀ تغیّر و اشتباه [[جهل]] [[خداوند]] نسبت به چیزی است که به آن [[علم]] داشته است و این امر با کمال [[خداوند]] منافات دارد. بنابراین باید گفت: حوادث عالم باید به نحوی واقع شوند که با علم الهی مطابقت داشته باشند و این مطلب سر آغاز شبهۀ [[جبر]] است زیرا در این صورت [[انسان‌ها]] هیچ اختیاری نسبت به اعمالشان ندارند، چراکه تمام [[اعمال]] آنها در [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] ثبت شده و هیچگونه تغییری به واسطۀ [[اختیار]] [[انسان‌ها]] نسبت به اعمالشان حاصل نمی‌شود زیرا تغییر علم الهی امری محال و مستلزم [[جهل]] [[خداوند]] است. باید توجه داشت منشا این [[شبهه]] این است که قائلین به آن معتقدند [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] برای تمامی حوادث عالم به صورت تصادفی و بدون هیچ برنامه حاصل می‌‌شود و برای اینکه این بی نظمی در حوادث، موجب از بین نرفتن [[مدیریت]] [[خداوند]] و همچنین موجب عدم تطابق علم الهی با حوادث عالم نشود تصمیم [[الهی]] بر این شد که [[اختیار]] از [[انسان]] سلب شود تا [[انسان]] نتواند با اختیارش اتفاقی را رقم بزند تا [[مدیریت]] عالم از دست [[خداوند]] خارج شده و همچنین مطابقت علم الهی با حوادث عالم دچار خدشه شود. این [[اعتقاد]]، این عده را ناگزیز کرده است که قائل شوند [[اختیار]] [[انسان‌ها]] نسبت به حوادثی که اتفاق می‌‌افتد یک جنبۀ فرمایشی و بی اثر است، چراکه تمامی این حوادث باید مطابق علم الهی رقم بخورد، چه [[انسان]] نسبت به این تطابق [[راضی]] باشد و چه نباشد. '''جواب [[شبهه]]''' این است که [[علم]] [[ازلی]] نسبت به حوادث عالم به صورت تصادفی و بی برنامه نیست بلکه [[علم]] ازلیِ [[خداوند]] که به واسطۀ آن حوادث عالم رقم می‌‌خورد، از [[نظام]] قانونمندی به نام [[نظام]] [[علی]] و معلولی سرچشمه می‌‌گیرد، در واقع می‌‌توان گفت [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] تنها به خود حادثه بدون در نظر گرفتن [[علت]] و فاعل آن حادثه (انجام دهندۀ آن حادثه) تعلق نمی‌گیرد. به طور مثال اگر [[خداوند]] بخواهد نسبت به حوادثی که [[انسان]] مختار در عالم رقم می‌‌زند [[علم]] داشته باشد این [[علم]] حتما با [[اختیار انسان]] هماهنگ است یعنی [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] تعلق به حادثه ای می‌‌گیرد که [[علت]] وجود این حادثه و همچنین انجام دهندۀ آن که همان [[انسان]] و اختیارش است در آن لحاظ شده باشد و این قضیهه در تمام [[علت]] و فاعل‌های حوادث جاری است یعنی اگر [[علت]] و فاعل حوادث امری جبری باشد [[علم]] [[ازلی]] هم مطابق همین امر به وجود حوادث اشراف دارد.
# '''[[شبهه]] تصادف و [[علم]] [[ازلی]] [[الهی]]''': [[شبهه]] این است که اگر خدایی وجود داشته باشد، می‌‌بایست اشیاء طبق طرح قبلی به وجود آمده، سپس با [[اراده]] و [[مشیت]] قاهرۀ [[الهی]] خلق شده باشند و چون تصادف در [[خلقت]] نقش مؤثری داشته است؛ [[خلقت]] اشیا مقرون به [[پیش‌بینی]] نبوده، لذا خدایی وجود ندارد. علاوه بر این، اگر اشیا با [[اراده]] و [[مشیت]] قبلی [[خداوند]] به وجود آمده باشند، لازم است آنی و دفعتاً به وجود آیند؛ زیرا ارادۀ [[خداوند]] مطلق و بلامانع و غیر مشروط است. لازمۀ چنین اراده‌ای این است که هر چیز را که [[اراده]] کند، بدون یک لحظه فاصله به وجود آید. پس، اگر [[جهان]] و موجودات [[جهان]] به وسیلۀ [[اراده]] و [[مشیت الهی]] به وجود آمده باشند، لازم می‌‌آید [[جهان]] به هر شکل و هر وضعی که در نهایت امر باید موجود گردد، از همان اول موجودیت یابد. نتیجه این دو [[بیان]] این است که اشیا دفعتاً به وجود آمده باشند<ref>ر. ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۵۱.</ref>. '''پاسخ این است''' که دفعی الوجود بودن اشیا نه نتیجۀ [[علم]] [[ازلی]] است و نه نتیجۀ [[اراده]] و [[مشیت]] [[ازلی]]. در کتاب‌های [[دینی]] آمده است [[خداوند]] [[آسمان‌ها]] را در شش روز آفرید. مراد از این روزها هر چه باشد، از آن "تدریج" فهمیده می‌‌شود. هیچ‌گاه الهیون این مسئله را طرح نکرده‌اند که [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] ایجاب می‌‌کرده [[آسمان‌ها]] در یک لحظه و یک آن آفریده شود. همچنین، [[قرآن کریم]] با صراحت، [[خلقت]] تدریجی جنین را در رحم مطرح و آن را به عنوان دلیلی بر [[معرفت خدا]] یاد می‌‌کند. دربارۀ مسئلۀ تصادف نیز باید گفت: از نظر [[فلاسفه]]، تصادف، به هیچ‌وجه ممکن نیست و آنچه [[بشر]] آن را تصادف می‌نامد، واقعاً از نوع تصادف نیست و با سایر [[علل]] و معلولات و مقدمات و نتایج، از لحاظ ماهیت کوچک‌ترین تفاوتی ندارد<ref>ر. ک. [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۵۱.</ref>.
# '''[[شبهه]] تصادف و [[علم]] [[ازلی]] [[الهی]]''': [[شبهه]] این است که اگر خدایی وجود داشته باشد، می‌‌بایست اشیاء طبق طرح قبلی به وجود آمده، سپس با [[اراده]] و [[مشیت]] قاهرۀ [[الهی]] خلق شده باشند و چون تصادف در [[خلقت]] نقش مؤثری داشته است؛ [[خلقت]] اشیا مقرون به [[پیش‌بینی]] نبوده، لذا خدایی وجود ندارد. علاوه بر این، اگر اشیا با [[اراده]] و [[مشیت]] قبلی [[خداوند]] به وجود آمده باشند، لازم است آنی و دفعتاً به وجود آیند؛ زیرا ارادۀ [[خداوند]] مطلق و بلامانع و غیر مشروط است. لازمۀ چنین اراده‌ای این است که هر چیز را که [[اراده]] کند، بدون یک لحظه فاصله به وجود آید. پس، اگر [[جهان]] و موجودات [[جهان]] به وسیلۀ [[اراده]] و [[مشیت الهی]] به وجود آمده باشند، لازم می‌‌آید [[جهان]] به هر شکل و هر وضعی که در نهایت امر باید موجود گردد، از همان اول موجودیت یابد. نتیجه این دو [[بیان]] این است که اشیا دفعتاً به وجود آمده باشند.
 
'''پاسخ این است''' که دفعی الوجود بودن اشیا نه نتیجۀ [[علم]] [[ازلی]] است و نه نتیجۀ [[اراده]] و [[مشیت]] [[ازلی]]. در کتاب‌های [[دینی]] آمده است [[خداوند]] [[آسمان‌ها]] را در شش روز آفرید. مراد از این روزها هر چه باشد، از آن "تدریج" فهمیده می‌‌شود. هیچ‌گاه الهیون این مسئله را طرح نکرده‌اند که [[علم]] [[ازلی]] [[خداوند]] ایجاب می‌‌کرده [[آسمان‌ها]] در یک لحظه و یک آن آفریده شود. همچنین، [[قرآن کریم]] با صراحت، [[خلقت]] تدریجی جنین را در رحم مطرح و آن را به عنوان دلیلی بر [[معرفت خدا]] یاد می‌‌کند. دربارۀ مسئلۀ تصادف نیز باید گفت: از نظر [[فلاسفه]]، تصادف، به هیچ‌وجه ممکن نیست و آنچه [[بشر]] آن را تصادف می‌نامد، واقعاً از نوع تصادف نیست و با سایر [[علل]] و معلولات و مقدمات و نتایج، از لحاظ ماهیت کوچک‌ترین تفاوتی ندارد<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۴۶ ـ ۱۵۱.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[پژوهشکده تحقیقات اسلامی]]، [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
۱۱۷٬۳۶۸

ویرایش