←یوم الشمطه
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
=== [[یوم الشمطه]] === | === [[یوم الشمطه]] === | ||
این [[جنگ]] به علت وعدهای بود که بعد از [[یوم النخله]] صورت گرفت<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۳۳۱.</ref>. در این مدت، [[قیس]]، گروههای همپیمان خود مانند ثقیف و | این [[جنگ]] به علت وعدهای بود که بعد از [[یوم النخله]] صورت گرفت<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۳۳۱.</ref>. در این مدت، [[قیس]]، گروههای همپیمان خود مانند ثقیف و سلیم و دیگران را گرد آورد و [[قریش]] و کنانه نیز با [[قبایل]] همپیمان خود بنیاسد و احابیش خود، فراهم آمدند<ref>معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، ج۶، ص۱۰۶.</ref>. | ||
دو [[لشکر]] در موعد مقرر - محلی به نام "شمطه" نزدیک [[عکاظ]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۳.</ref> - به هم رسیدند و [[جنگ]] آغاز شد. در ابتدای روز [[جنگ]] به نفع [[قیس]] و همپیمانانش پیش میرفت؛ اما از نیمروز به بعد، ورق برگشت و [[قریش]] و کنانه [[پیروز]] شدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۴؛ معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۶.</ref>. [[کشتار]] فراوان به راه افتاد تا اینکه دو طرف، ندای [[صلح]] سر دادند با این قرار که پس از شمارش کشتهها هر طرف که بیشتر کشته بود، خونبهای طرف دیگر را بپردازد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۵.</ref>. | دو [[لشکر]] در موعد مقرر - محلی به نام "شمطه" نزدیک [[عکاظ]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۳.</ref> - به هم رسیدند و [[جنگ]] آغاز شد. در ابتدای روز [[جنگ]] به نفع [[قیس]] و همپیمانانش پیش میرفت؛ اما از نیمروز به بعد، ورق برگشت و [[قریش]] و کنانه [[پیروز]] شدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۸۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۴؛ معمر بن مثنی التمیمی، ایام العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۵۱۶.</ref>. [[کشتار]] فراوان به راه افتاد تا اینکه دو طرف، ندای [[صلح]] سر دادند با این قرار که پس از شمارش کشتهها هر طرف که بیشتر کشته بود، خونبهای طرف دیگر را بپردازد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۰۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۹۵.</ref>. |