بحث:جنگ‌های فجار

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

جنگ فجار

در جنگ و درگیری‌هایی که میان اعراب وجود داشت حرمت ماه‌های حرام نادیده گرفته می‌شد، به‌همین‌دلیل آنها را جنگ‌های فجار نامیدند.[۱] برخی تاریخ‌نگاران مدعی‌اند پیامبر اکرم(ص) در بعضی از این جنگ‌ها حضور یافته و برخی از پژوهشگران در این قضیه ایجاد شک و تردید کرده‌اند. از جمله عوامل این تردید، می‌توان به دو عامل اشاره کرد:

نخست: هرچه از عمر شریف رسول گرامی اسلام(ص) سپری می‌شد، شخصیت آن بزرگوار درخشندگی بیشتری می‌یافت. آن حضرت نیز مانند سایر بنی هاشم به دلاوری و شجاعت فوق‌العاده‌ای معروف بود، ولی این قضیه به این معنا نیست که آن بزرگواران در جنگ‌های ظالمانه و فسادانگیز شرکت جسته‌اند. روایت شده هیچ‌یک از بنی هاشم در آن نبردها شرکت نکردند و ابو طالب(ع) در این خصوص اظهار داشت: این جنگ‌ها، جز ستم و تجاوز و قطع رابطه خویشاوندی و حرمت‌شکنی ماه حرام نتیجه دیگری ندارد. ازاین رو، من و هیچ‌یک از خاندانم در آنها حضور نخواهیم یافت‌[۲] و بدین ترتیب، از شرکت هریک از خاندان خویش در این نبردها جلوگیری به عمل آورد. عبداللّه بن جدعان و حرب بن امیه - که در آن زمان ریاست قریش و کنانه را برعهده داشتند- از جنگ کناره‌گیری کرده و اظهار داشتند: ما در ماجرایی که بنی هاشم در آن حضور نداشته باشند، حاضر نخواهیم شد.[۳]

دوم: روایات، پیرامون نقشی که پیامبر اکرم(ص) در این جنگ داشته، به اختلاف سخن گفته‌اند. برخی بیان داشته‌اند: پیامبر در این جنگ‌ها تیر در اختیار عموهایش می‌نهاد تا به تیراندازی دشمنانشان پاسخ دهند و از اموال و کالاهای عموهایش نگهداری می‌کرد.[۴] بعضی آورده‌اند: حضرت در آن جنگ به پرتاب چند تیر پرداخت‌[۵] و دسته‌ای دیگر می‌گویند: وی با اینکه نوجوان بود[۶] ابو براء، نیزه‌انداز [معروف عرب‌] را به وسیله نیزه از پا درآورد.[۷] البته ما دقیقا آگاهی نداریم آیا اعراب در آن زمان به نوجوانان اجازه حضور در نبرد و جنگ می‌دادند یا خیر؟[۸].[۹]

شرکت پیامبر (ص) در جنگ‌های فجار

ابن اسحاق در مورد شرکت پیامبر در جنگ‌های فجار گزارشی نیاورده است، اما ابن هشام[۱۰] دراین باره می‌نویسد: پیامبر همراه بعضی از عموهایش در جنگ فجار شرکت کرد. سپس از خود حضرت نقل کرده که فرمود: "در جنگ فجار برای بعضی از عموهایم تیر در کمان می‌نهادم".

فجار از ماده فجور است و چون این جنگ‌ها در ماه‌های حرام روی می‌داد و از خوی وحشی‌گری اعراب سرچشمه می‌گرفت، به آنها جنگ‌های فجار گفته شده است. کلمه "فجار" مصدر فعل فاجر و از باب مفاعله است و بدین معناست که هر دو طرف درگیر در این نبرد، اهل فجور و تباهی بوده‌اند. حال آنکه خداوند با گماردن بزرگ‌ترین فرشته خود بر آن حضرت از زمانی که آن حضرت از شیر باز گرفته شد، او را به راه‌های بزرگواری و کرامت هدایت و از خطاهایی کمتر از شرکت در فجار حفظ کرد؛ به ویژه که در جنگ فجار بنی کنانه ظالم بوده است[۱۱].

نکته دیگر آنکه بخشی از روایتی که بر شرکت رسول خدا (ص) در نبرد فجار تکیه کرده، بیشتر به داستان سرایی‌های عامیانه شبیه است تا به وقایع تاریخی، از این‌رو، یعقوبی[۱۲] گفته است: ابوطالب خودش در جنگ‌های فجار شرکت نکرد و اجازه نداد کسی از بنی هاشم در این جنگ‌ها شرکت کند. وی علت این امتناع را چنین نقل می‌کند: ابوطالب می‌گفت: این کار ستم و بیداد و دوری از نزدیکان و حلال شمردن ماه حرام است و من و کسی از بستگانم در آن شرکت نمی‌کنیم.

جعفر مرتضی عاملی[۱۳]، سه دلیل برای شرکت نکردن آن حضرت در فجار اقامه گوید: جنگ فجار در ماه رجب، از ماه‌های حرام اتفاق افتاد و ما مجوزی بر هتک حرمت آن ماه‌ها برای ابوطالب و رسول خدا (ص) نمی‌بینم. همان طور که اگر کسی به سیره و زندگی آن دو مراجعه کند، این مسئله را به روشنی خواهد یافت و نیز خواهد دانست که مقام آن دو، برتر از آلوده شدن به این امور بوده است و حتی آن دو مقید به دوری از این کار بوده‌اند؛ زیرا دین حنیف داشتند، بلکه در برخی روایات کاقی آمده است که وصایای پیامبران، به صورت ودیعه نزد ابوطالب بوده است. در کتاب‌هایی مثل الغدیر[۱۴] که درباره ابوطالب سخن گفته‌اند، شواهد دیگری که نشان دهنده عظمت و ثبات قدم وی در این دین است، وجود دارد. بنابراین، شرکت پیامبر در آن جنگ‌ها پذیرفته نمی‌شود، مگر اینکه بگوییم جنگ فجار، در ماه‌های "نسیء" واقع شده یا از اینکه علت آن در ماه‌های حرام پدید آمده، ولی خودش در ماه‌های شعبان و شوال رخ داده است، اما این توجیه نیز مستند تاریخی ندارد و قابل اعتماد نیست[۱۵].[۱۶]

پانویس

  1. موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۳۰۱- ۳۰۵، به نقل از اغانی، ج۱۹، ص۷۴- ۸۰.
  2. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵.
  3. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵.
  4. به موسوعة التاریخ الاسلامی، ج۱، ص۳۰۴ مراجعه شود.
  5. سیره نبوی زینی دحلان، ج۱، ص۲۵۱.
  6. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۶.
  7. سیره حلبی، ج۱، ص۱۲۷.
  8. الصحیح فی السیرة، ج۱، ص۹۵.
  9. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۱ ص ۸۰.
  10. ابن هشام، ج۱، ص۱۹۸.
  11. ر. ک: ابن سعد، ج۱، ص۱۰۱.
  12. یعقوبی، ج۲، ص۱۵.
  13. جعفر مرتضی عاملی، ج۱، ص۱۲۲.
  14. الغدیر، امینی، ج۷، ص۴۲۰-۳۸۰.
  15. برای اطلاع بیشتر، ر. ک: یوسفی غروی، ج۱، ص۲۵۷-۲۵۵.
  16. محمدی، رمضان، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۷-۳۸.