←شبهه وهابیان در مورد عدم ذکر نام اهل بیت در قرآن
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
== [[اهل بیت]] {{عم}} در [[قرآن]] == | == [[اهل بیت]] {{عم}} در [[قرآن]] == | ||
در آیاتی که سخن از [[اهل بیت]] {{عم}} و مقام و منزلتشان هست؛ گاهی با واژه "[[اهل بیت]]" مانند [[آیه]] " | {{اصلی|رابطه قرآن و اهل بیت}} | ||
در آیاتی که سخن از [[اهل بیت]] {{عم}} و مقام و منزلتشان هست؛ گاهی با واژه "[[اهل بیت]]" مانند [[آیه]] "تطهیر": {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref> «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> و گاه واژه "القربی" مانند [[آیه]] "[[مودت]]"{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref> «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> به کار رفته است. | |||
همچنین [[شأن نزول]] [[آیات]]، گاه به صورت جمعی بوده مثل [[آیه]] "[[مباهله]]"{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref> «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و [[آیه]] "[[اطعام]]" در [[سوره]] "دهر"{{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> و گاهی به صورت فردی مانند [[آیه]] "[[ولایت]]": {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> که در مورد [[حضرت علی]] {{ع}} بیان شده است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۴۹.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ – ۹۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref> | همچنین [[شأن نزول]] [[آیات]]، گاه به صورت جمعی بوده مثل [[آیه]] "[[مباهله]]"{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref> «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و [[آیه]] "[[اطعام]]" در [[سوره]] "دهر"{{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> و گاهی به صورت فردی مانند [[آیه]] "[[ولایت]]": {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> که در مورد [[حضرت علی]] {{ع}} بیان شده است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۴۹.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ – ۹۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref> | ||
خط ۳۴: | خط ۳۵: | ||
[[فضایل]] [[اهلبیت]] چنان والاست که [[دشمنان]] بر آن [[حسد]] میبرند: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ}}<ref>یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؛ سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>.<ref>کتاب سلیمبن قیس، ص۱۹۴؛ بصائرالدرجات، ص۵۵ـ۵۶؛ تفسیر ابنابی حاتم، ج۳، ص۹۷۸.</ref> و [[دانش]] آنها چنان گسترده است که نشاید آن را با [[دانش]] دیگران برابر انگارند: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ}}<ref>آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟؛ سوره زمر، آیه ۹.</ref>.<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۲؛ جامع البیان، مج۱۲، ج۲۳، ص۲۴۱؛ مجمع البیان، ج۸، ص۷۶۷.</ref> [[خداوند]] آنان را برای تبیین آموزههای کتاب خویش [[برگزیده]]: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}}<ref>سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref>.<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۵؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۴۶۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۳۸؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.</ref> و [[امام]] پیشین را واسطه انتقال معارف امانات [[الهی]] به [[امام]] پسین ساخته است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}}<ref>خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید؛ سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>.<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۴۹؛ البرهان، ج۲، ص۱۰۲.</ref> [[اهلبیت]] در خانههایی بلند مرتبه جای گرفتهاند: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ}}<ref>(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند؛ سوره نور، آیه ۳۶.</ref>.<ref>الدر المنثور، ج۶، ص۲۰۳.</ref> و در [[کار نیک]] از همگان پیشی میگیرند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ}}<ref>برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۶۳۹.</ref> آنان در راه میانه گام برمیدارند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}}<ref>و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم؛ سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>.<ref>کتاب سلیمبن قیس، ص۴۶۵، ۴۰۸؛ الکافی، ج۱، ص۱۹۱؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۱۹.</ref> و ریسمان [[نجات]] بخش خداوندیاند: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ}}<ref>و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>.<ref>الغیبه، ص۴۲ـ۴۳؛ الصافی، ج۱، ص۳۶۵ـ۳۶۶؛ نورالابصار، ص۱۱۲.</ref> و برای بهرهمندی از [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]]، راهی جز هدایتیابی به [[ولایت]] آنان نیست: {{متن قرآن|وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى}}<ref>و به راستی من آمرزنده آن کسم که توبه کند و ایمان آورد و کاری شایسته کند سپس به راه آید؛ سوره طه، آیه ۸۲.</ref>.<ref>النور المشتعل، ص۱۴۲؛ مناقب، ج۳، ص۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۱۵۴.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ – ۹۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref> | [[فضایل]] [[اهلبیت]] چنان والاست که [[دشمنان]] بر آن [[حسد]] میبرند: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ}}<ref>یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک میبرند؛ سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>.<ref>کتاب سلیمبن قیس، ص۱۹۴؛ بصائرالدرجات، ص۵۵ـ۵۶؛ تفسیر ابنابی حاتم، ج۳، ص۹۷۸.</ref> و [[دانش]] آنها چنان گسترده است که نشاید آن را با [[دانش]] دیگران برابر انگارند: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ}}<ref>آیا آنان که میدانند با آنها که نمیدانند برابرند؟؛ سوره زمر، آیه ۹.</ref>.<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۲؛ جامع البیان، مج۱۲، ج۲۳، ص۲۴۱؛ مجمع البیان، ج۸، ص۷۶۷.</ref> [[خداوند]] آنان را برای تبیین آموزههای کتاب خویش [[برگزیده]]: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}}<ref>سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیدهایم به میراث دادیم؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref>.<ref>الکافی، ج۱، ص۲۱۵؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۴۶۸؛ مجمع البیان، ج۸، ص۶۳۸؛ المیزان، ج۱۷، ص۴۵.</ref> و [[امام]] پیشین را واسطه انتقال معارف امانات [[الهی]] به [[امام]] پسین ساخته است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}}<ref>خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید؛ سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>.<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۴۹؛ البرهان، ج۲، ص۱۰۲.</ref> [[اهلبیت]] در خانههایی بلند مرتبه جای گرفتهاند: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ}}<ref>(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند؛ سوره نور، آیه ۳۶.</ref>.<ref>الدر المنثور، ج۶، ص۲۰۳.</ref> و در [[کار نیک]] از همگان پیشی میگیرند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ}}<ref>برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص۶۳۹.</ref> آنان در راه میانه گام برمیدارند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}}<ref>و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم؛ سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>.<ref>کتاب سلیمبن قیس، ص۴۶۵، ۴۰۸؛ الکافی، ج۱، ص۱۹۱؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۱۹.</ref> و ریسمان [[نجات]] بخش خداوندیاند: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ}}<ref>و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>.<ref>الغیبه، ص۴۲ـ۴۳؛ الصافی، ج۱، ص۳۶۵ـ۳۶۶؛ نورالابصار، ص۱۱۲.</ref> و برای بهرهمندی از [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]]، راهی جز هدایتیابی به [[ولایت]] آنان نیست: {{متن قرآن|وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى}}<ref>و به راستی من آمرزنده آن کسم که توبه کند و ایمان آورد و کاری شایسته کند سپس به راه آید؛ سوره طه، آیه ۸۲.</ref>.<ref>النور المشتعل، ص۱۴۲؛ مناقب، ج۳، ص۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۱۵۴.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ – ۹۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref> | ||
== [[آیات]] درباره [[اهل بیت]]{{عم}} == | |||
=== [[سوره]] {{متن قرآن|هَلْ أَتَى}} === | |||
[[مجاهد]] از [[ابن عباس]] درباره [[شأن نزول]] این سوره چنین [[روایت]] کرده است: حسن{{ع}} و حسین{{ع}} [[بیمار]] شدند. [[رسول خدا]]{{صل}} و همه [[مردم]] به [[عیادت]] آمدند و به [علی{{ع}}] گفتند: «یا ابا الحسن، کاش برای فرزندانت نذری میکردی!» علی گفت: «اگر [[شفا]] یافتند، برای [[سپاس]] از [[خدای عزوجل]]، سه [[روز]] [[روزه]] میگیرم». [[فاطمه]]{{س}} و خادم آنها، [[فضه]]، نیز چنین گفتند. | |||
حسن{{ع}} و حسین{{ع}} شفا یافتند، و چون در [[خانه]] [[آل محمد]]{{صل}} توشهای نبود، علی{{ع}} نزد [[شمعون]] رفت و سه پیمانه جو [[قرض]] گرفت و به خانه آورد. فاطمه{{س}} با یک پیمانه آن نان تهیه کرد. علی{{ع}} با رسول خدا{{صل}} [[نماز]] گزارد و به [[منزل]] بازگشت و غذا را فراروی خود نهاد. مسکینی در خانه آمد و گفت: «[[سلام]] بر شما اهل بیت محمد، من مسکینی مسلمانزادهام، غذایم دهید تا [[خدا]] از سفرههای [[بهشت]] غذایتان دهد». علی{{ع}} دستور داد تا غذا را به او بدهند و در آن روز و آن شب چیزی جز آب نخوردند. | |||
روز دوم فاطمه{{س}} یک پیمانه دیگر را آرد کرد و با آن نان فراهم ساخت، و چون غذا را فراروی خود نهادند، یتیمی سر رسید و بر در خانه ایستاد و گفت: «سلام بر اهل بیت محمد، یتیمی از [[اولاد]] مهاجرانم که پدرم [[شهید]] شده است». غذا را به او دادند. یک روز دیگر [[خویشتنداری]] کردند و جز آب نخوردند. | |||
روز سوم فاطمه{{س}} پیمانه باقیمانده را برگرفت و آرد کرد و نان پخت. علی{{ع}} با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نماز گزارد و بازگشت، و چون غذا را فراروی خود نهاد، اسیری بر در خانه ایستاد و گفت: «سلام بر شما ای اهل بیت [[نبوت]]، اسیرمان میکنید و غذایمان نمیدهید؟ غذایم دهید که من اسیرم». غذا را به او دادند و سه روز و سه شب خویشتنداری کردند و جز آب نخوردند. رسول خدا{{صل}} نزد آنان رفت و شدت [[گرسنگی]] آنها را دید. [[خدای سبحان]] این [[آیات]] را فرو فرستاد: {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ * هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا * إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا * إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا * إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِيرًا * إِنَّ الْأَبْرَارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كَانَ مِزَاجُهَا كَافُورًا * عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا * يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده * آیا بر آدمی پارهای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟ * ما انسان را از نطفهای برآمیخته آفریدیم، او را میآزماییم از این رو شنوا و بینایش گردانیدهایم * ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس * بیگمان ما برای کافران، زنجیرها و بندها و آتشی سوزان را آماده کردهایم * نیکان از پیالهای مینوشند که آمیخته به بوی خوش است * از چشمهای که بندگان خداوند از آن میآشامند آن را به خواست خود روان میسازند * به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند *(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۱-۹.</ref>.<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج۵، ص۵۳۰.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[امام علی در قرآن (مقاله)| مقاله «امام علی در قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۱۰۵.</ref> | |||
=== آیه ایثار === | |||
{{متن قرآن|وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ}}<ref>«و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند» سوره حشر، آیه ۹.</ref>. | |||
[[ابوهریره]] میگوید: مردی نزد [[پیامبر]] آمد و از [[گرسنگی]] شکوه کرد. پیامبر او را به [[خانه]] زنانش فرستاد و آنها گفتند: «چیزی جز آب نداریم». آن حضرت فرمود: «چه کسی در این شب این مرد را در مییابد؟» علی گفت: «من یا [[رسول الله]]!» سپس نزد [[فاطمه]] آمد و او را از ماجرا [[آگاه]] کرد. او گفت: «چیزی جز غذای این دخترک نداریم، ولی مهمانمان را بر خود ترجیح میدهیم». علی{{ع}} گفت: «دخترک را بخوابان و من نیز چراغ را به خاطر این مهمان خاموش میکنم». فاطمه چنان کرد، و آن مهمان [[شام]] خورد، و چون صبح شد [[خدای سبحان]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ}} را نازل فرمود<ref>حاکم حسکانی، شواهدالتنزیل، ج۲، ص۲۴۶.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[امام علی در قرآن (مقاله)| مقاله «امام علی در قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۱۰۶.</ref> | |||
===[[آیه مباهله]]=== | |||
{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. | |||
در [[الصواعق المحرقه]] از [[جابر بن عبدالله]] چنین نقل شده است: هیئت نمایندگی [[نجران]]، [[رئیس]] و مرئوس، نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و [[پیامبر]] آنان را به [[اسلام]] فراخواند. گفتند: «ما پیش از تو اسلام آوردیم». پیامبر فرمود: «[[دروغ]] میگویید، اگر بخواهید، شما را به آنچه از اسلام بازتان میدارد آگاه میکنم». گفتند: «آگاهمان کن». فرمود: «[[عشق]] به صلیب و شرب خمر و خوردن گوشت خوک». آنان را به [[مباهله]] فرا خواند و آنان وعدهاش سپس دادند که صبح فردا حاضر شوند. صبح فردا، رسول خدا{{صل}} دست علی و فاطمه و حسن و حسین را گرفت و [[مسیحیان]] را به مباهله فراخواند؛ اما آنان از آمدن سر باز زدند و به پرداخت [[خراج]] [[رضایت]] دادند. پیامبر فرمود: «[[سوگند]] به آنکه مرا به [[حق]] فرستاد، اگر آمده بودند، این بیابان آتشبار میشد». آنگاه این [[آیه]] نازل شد: {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ... ثُمَّ نَبْتَهِلْ...}}. شعبی میگوید {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}}در آیه، حسن و حسین{{عم}} هستند، و {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} [[فاطمه]] و {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}. | |||
[[ابن حجر]] میگوید: [[دارقطنی]] [[روایت]] کند که علی{{ع}} در [[روز]] [[شورا]]، با [[اهل]] شورا [[احتجاج]] کرد و به آنها گفت: «شما را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم، آیا در بین شما کسی هست که از من به [[رسول خدا]]{{صل}} نزدیکتر باشد؟ آنکه [[پیامبر]] او را نفس خود قرار داده و فرزندانش را [[فرزندان]] خود خوانده، کسی جز من است؟» گفتند: «هرگز، هرگز!.»..<ref>ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۹۳.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[امام علی در قرآن (مقاله)| مقاله «امام علی در قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۱۰۷.</ref> | |||
=== آیه فائزون === | |||
{{متن قرآن|إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ}}<ref>«من امروز به آنان برای شکیبی که ورزیده بودند پاداش دادم؛ بیگمان آنانند که کامیابند» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۱.</ref>. از [[عبدالله بن مسعود]] چنین نقل شده است: مراد از آیه {{متن قرآن|إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا}}، علی بن ابی طالب و فاطمه و حسن و حسین است که در [[دنیا]] بر [[طاعت خدا]] و [[فقر]] و [[گرسنگی]] [[صبوری]] کردند و از [[معاصی]] دوری جستند و در [[بلاها]] [[شکیبایی]] ورزیدند. آری، آنان [[رستگاران]] و [[نجات یافتگان]] از حسابند<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۴.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[امام علی در قرآن (مقاله)| مقاله «امام علی در قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۱۰۸.</ref> | |||
===[[آیه تطهیر]]=== | |||
{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. از [[ام سلمه]] چنین نقل شده است: پیامبر در [[خانه]] من بود که فاطمه{{س}} با ظرف حریره وارد شد و نزد آن حضرت رفت. پیامبر به او فرمود: «شوهر و فرزندانت را بخوان» علی و حسن و حسین نزد ایشان آمدند و حریره خوردند. آن حضرت در بستر خویش و بر روی کسا نشسته بود و من در اتاق خود [[نماز]] میخواندم که [[خدای عزوجل]] آیه {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} را نازل فرمود. آن حضرت دنباله کسا را برگرفت و بر آنها پوشانید و بعد دست خود را بیرون آورد و به سوی [[آسمان]] اشاره کرد و گفت: «خداوندا، اینها [[اهل بیت]] و [[خواص]] من هستند؛ [[پلیدی]] را از آنان دور کن و [[پاک]] و پاکیزهشان گردان». من سر خود را داخل اتاق کردم و گفتم: «یا [[رسول الله]]، من هم با شمایم؟» فرمود: «تو [[عاقبت به خیری]]»<ref>ابن حنبل، المسند، ج۶، ص۳۹۳. مسلم نیز این حدیث را در صحیح خود آورده است.</ref>. | |||
از [[انس بن مالک]] نقل شده است که [[پیامبر]] تا شش ماه که برای اقامه نماز صبح از مقابل [[خانه فاطمه]] میگذشت، میفرمود: «ای [[اهل البیت]]، وقت [[نماز]] است؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۱۵.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[امام علی در قرآن (مقاله)| مقاله «امام علی در قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۱۰۸.</ref> | |||
===[[آیات]] {{متن قرآن|مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ}}=== | |||
{{متن قرآن|مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ * بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ *... يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ}}<ref>«دو دریای به هم رسیده را در هم آمیخت * میان آنها برزخی است تا به هم تجاوز نکنند *... از آنها مروارید و مرجان برون میآید» سوره الرحمن، آیه ۱۹-۲۲.</ref>. از ضحاک چنین نقل شده است: منظور از {{متن قرآن|مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ}}، علی و [[فاطمه]]، منظور از {{متن قرآن|بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ}}، پیامبر است و منظور از {{متن قرآن|يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ}}، حسن و حسین{{عم}}<ref>حاکم حسکانی، شواهدالتنزیل، ج۲، ص۲۰۸.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[امام علی در قرآن (مقاله)| مقاله «امام علی در قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۱۰۹.</ref> | |||
===[[آیه]] الحاق [[ذریه]]=== | |||
{{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ}}<ref>«و فرزندان مؤمنانی را که از آنان با ایمان، پیروی کردهاند به آنان میپیوندیم و از (پاداش) کردارشان چیزی نمیکاهیم، هر کس در گرو کرده خویش است» سوره طور، آیه ۲۱.</ref>. از [[ابن عباس]] نقل شده است که آیه {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ...}} درباره پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین نازل شده است<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[امام علی در قرآن (مقاله)| مقاله «امام علی در قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۱۰۹.</ref>. | |||
===[[آیه مودت]]=== | |||
{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>. از [[ابن عباس]] نقل شده است هنگامی که [[آیه مودت]] نازل شد، گروهی گفتند: «یا [[رسول الله]]، [[خویشاوندان]] شما که [[مودت]] آنها بر ما [[واجب]] شده، کیانند؟» فرمود: «علی و [[فاطمه]] و دو پسر آن دو»<ref>طبری، محبالدین، ذخائرالعقبی، ص۲۵؛ ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص۱۰۱؛ شبلنجی حنفی، نورالابصار ص۱۰۱.</ref>.<ref>[[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[امام علی در قرآن (مقاله)| مقاله «امام علی در قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱۰]]، ص ۱۰۹.</ref> | |||
== مصداق اهل بیت == | == مصداق اهل بیت == | ||
خط ۵۹: | خط ۹۹: | ||
۱. [[روایات]] بسیار زیادی داریم که مخاطب این [[آیه]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، [[امام علی]]، [[فاطمه زهرا]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} هستند<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي سَعِيدٍ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي خَمْسَةٍ فِي النَّبِيِّ{{صل}} وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ{{عم}}}}؛ واحدی، اسباب النزول، ص۳۶۸).</ref>. [[علامه طباطبایی]] روایاتی را که در این باره وارده شده، بیش از هفتاد [[روایت]] میشمرد و میفرماید: «آنچه از طرق [[اهل سنت]] در این زمینه نقل شده، بیش از آن است که از طرق شیعه وارد شده است»<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۴۶.</ref>. [[سیوطی]] هجده روایت از طرق گوناگون در این باره نقل نموده است<ref>پنج روایت از ام سلمه، سه روایت از ابوسعید خدری، یک روایت از عایشه، یک روایت از انس، دو روایت از ابن عباس، دو روایت از ابی الحمراء، یک روایت از وائلة بن اسقع، یک روایت از سعد، یک روایت از ضحاک بن مزاحم و یک روایت از زید بن ارقم است (سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۵۹۹).</ref>. | ۱. [[روایات]] بسیار زیادی داریم که مخاطب این [[آیه]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}}، [[امام علی]]، [[فاطمه زهرا]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} هستند<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي سَعِيدٍ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي خَمْسَةٍ فِي النَّبِيِّ{{صل}} وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ{{عم}}}}؛ واحدی، اسباب النزول، ص۳۶۸).</ref>. [[علامه طباطبایی]] روایاتی را که در این باره وارده شده، بیش از هفتاد [[روایت]] میشمرد و میفرماید: «آنچه از طرق [[اهل سنت]] در این زمینه نقل شده، بیش از آن است که از طرق شیعه وارد شده است»<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۴۶.</ref>. [[سیوطی]] هجده روایت از طرق گوناگون در این باره نقل نموده است<ref>پنج روایت از ام سلمه، سه روایت از ابوسعید خدری، یک روایت از عایشه، یک روایت از انس، دو روایت از ابن عباس، دو روایت از ابی الحمراء، یک روایت از وائلة بن اسقع، یک روایت از سعد، یک روایت از ضحاک بن مزاحم و یک روایت از زید بن ارقم است (سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۵۹۹).</ref>. | ||
[[ام سلمه]] میگوید: این آیه در [[خانه]] من نازل گردید. همان [[روز]] [[زهرا]] غذایی به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آورد، پیامبر{{صل}} فرمود: برو پسر عمویت علی و دو فرزند خود را بیاور. زهرا در حالی که دست [[فرزندان]] خود را گرفته بود و علی نیز پشت سر او حرکت میکرد، وارد محضر [[رسول خدا]]{{صل}} شد. پیامبر{{صل}} حسنین را در آغوش گرفت و علی در سمت راست پیامبر{{صل}} و [[فاطمه]] در سمت چپ او نشستند و هر پنج نفر مشغول خوردن غذایی شدند که دخت گرامی [[پیامبر]] آماده کرده و به حضور پیامبر{{صل}} آورده بود، ناگهان | [[ام سلمه]] میگوید: این آیه در [[خانه]] من نازل گردید. همان [[روز]] [[زهرا]] غذایی به حضور [[پیامبر]]{{صل}} آورد، پیامبر{{صل}} فرمود: برو پسر عمویت علی و دو فرزند خود را بیاور. زهرا در حالی که دست [[فرزندان]] خود را گرفته بود و علی نیز پشت سر او حرکت میکرد، وارد محضر [[رسول خدا]]{{صل}} شد. پیامبر{{صل}} حسنین را در آغوش گرفت و علی در سمت راست پیامبر{{صل}} و [[فاطمه]] در سمت چپ او نشستند و هر پنج نفر مشغول خوردن غذایی شدند که دخت گرامی [[پیامبر]] آماده کرده و به حضور پیامبر{{صل}} آورده بود، ناگهان فرشته وحی نازل شد و [[آیه تطهیر]] را فرود آورد. در این موقع پیامبر{{صل}} کسایی را که شبها آن را به روی خود میکشید، برداشت و همه را زیر آن کسا قرار داد و دست خود را از زیر کسا بیرون آورد و به [[آسمان]] اشاره کرد و سه بار فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ إِنَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِي وَ خَاصَّتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً}}. من با شنیدن این جمله خواستم زیر کسا در آیم و مشمول چنین فضیلتی گردم، از این جهت گوشه کسا را بالا زدم تا به آنان ملحق شوم، پیامبر{{صل}} آن را از دست من کشید؛ گفتم: «ای [[رسول خدا]]، آیا من از [[اهل بیت]] تو نیستم»؟! پیامبر{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|إِنَّكِ عَلَى خَيْرٍ إِنَّكِ مِنْ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ}}<ref>ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۲۰، ص۲۶۷؛ آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۱۹۵؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۶، ص۶۰۴.</ref>: «تو [[زن]] [[نیکی]] هستی و از [[همسران پیامبر]] میباشی» مضمون [[حدیث]] که در کتابهای حدیث و [[تفسیر]] نقل شده، همگی بیانگر آن است که مفاد [[آیه]] از خصایص این پنج نفر است و غیر آن [[پنج تن]]، حتی بهترین و پاکترین [[همسران]] او در این [[فضیلت]] شرکت ندارند. | ||
۲. تردید در تعیین [[مصداق اهل بیت]]، مانند تردید در بدیهیات و امری نارواست؛ زیرا بر پایه [[احادیث]] فراوان [[فریقین]] از [[نبی مکرم]]{{صل}}، اهل بیت عِدل [[قرآن]] و یکی از دو [[مرجع]] رسمی برای هدایتیابی امتاند و رجوع به آنها امری [[مباح]] یا [[مستحب]] نیست؛ بلکه [[واجب]] و لازم است: {{متن حدیث|یَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي}}<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۴۳۳.</ref>. ای [[مردم]]! من در میان شما کسانی یا چیزهایی را باقی گذاردم که اگر از آنها [[[معارف دین]] را] بگیرید، [[گمراه]] نمیشوید و آنها [[کتاب خدا]] و عترتم هستند که [[اهل بیت]] منند. | ۲. تردید در تعیین [[مصداق اهل بیت]]، مانند تردید در بدیهیات و امری نارواست؛ زیرا بر پایه [[احادیث]] فراوان [[فریقین]] از [[نبی مکرم]]{{صل}}، اهل بیت عِدل [[قرآن]] و یکی از دو [[مرجع]] رسمی برای هدایتیابی امتاند و رجوع به آنها امری [[مباح]] یا [[مستحب]] نیست؛ بلکه [[واجب]] و لازم است: {{متن حدیث|یَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي تَرَكْتُ فِيكُمْ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا: كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي}}<ref>ترمذی، سنن الترمذی، ج۵، ص۴۳۳.</ref>. ای [[مردم]]! من در میان شما کسانی یا چیزهایی را باقی گذاردم که اگر از آنها [[[معارف دین]] را] بگیرید، [[گمراه]] نمیشوید و آنها [[کتاب خدا]] و عترتم هستند که [[اهل بیت]] منند. | ||
خط ۶۷: | خط ۱۰۷: | ||
۳. افزون بر آنچه ذکر شد، کسی مصداق «[[اهل البیت]]» بودن [[خمسه طیبه]] (پیامبر{{صل}}، علی، [[فاطمه]]، حسن و حسین{{عم}}) را صریحاً [[انکار]] نکرده است؛ حداکثر آنکه برخی متعرض آن نشدهاند. در [[حقیقت]]، تطبیق عنوان «اهل البیت» بر [[اصحاب کسا]]{{عم}}، از منظر راویان احادیث و [[مفسران]]، [[اجماعی]] و بینیاز از [[استدلال]] است. در حالی که در شمول و عدم شمول دیگران اختلاف است. از این رو مدعیان شمول دیگران باید دلیلی خدشه ناپذیر اقامه کنند. | ۳. افزون بر آنچه ذکر شد، کسی مصداق «[[اهل البیت]]» بودن [[خمسه طیبه]] (پیامبر{{صل}}، علی، [[فاطمه]]، حسن و حسین{{عم}}) را صریحاً [[انکار]] نکرده است؛ حداکثر آنکه برخی متعرض آن نشدهاند. در [[حقیقت]]، تطبیق عنوان «اهل البیت» بر [[اصحاب کسا]]{{عم}}، از منظر راویان احادیث و [[مفسران]]، [[اجماعی]] و بینیاز از [[استدلال]] است. در حالی که در شمول و عدم شمول دیگران اختلاف است. از این رو مدعیان شمول دیگران باید دلیلی خدشه ناپذیر اقامه کنند. | ||
۴. دلیل و [[شاهد]] محکم دیگر بر اینکه مقصود از «اهل البیت»، در [[آیه تطهیر]]، تنها خمسه طیبه است، این است که پس از نزول آیه تطهیر، [[رسول اکرم]]{{صل}} تا مدتها هنگام نماز صبح یا وقت هر [[نماز]] بر در [[خانه فاطمه زهرا]]{{س}} میایستاد و دو دست خود را بر دو طرف در میگذاشت و میفرمود: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> | ۴. دلیل و [[شاهد]] محکم دیگر بر اینکه مقصود از «اهل البیت»، در [[آیه تطهیر]]، تنها خمسه طیبه است، این است که پس از نزول آیه تطهیر، [[رسول اکرم]]{{صل}} تا مدتها هنگام نماز صبح یا وقت هر [[نماز]] بر در [[خانه فاطمه زهرا]]{{س}} میایستاد و دو دست خود را بر دو طرف در میگذاشت و میفرمود: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>.<ref>ابن ابی شیبه، المسند، ج۶، ص۲۳۲.</ref>. | ||
در اینکه مدت آمدن آن حضرت و [[سلام کردن]] و [[قرائت]] [[آیه تطهیر]] بر در [[خانه فاطمه]]{{س}} چقدر بوده است، [[روایات]] مختلفی است: چهل [[روز]]، شش ماه، هفت ماه، هشت ماه، نُه ماه و هفده ماه<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۶.</ref>. برخی روایات اِشعار دارد که آن حضرت تا آخر [[عمر]] شریفشان این کار را تکرار میکرد<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۷ و ۴۸.</ref>.<ref>[[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]]، ص ۱۷.</ref> | در اینکه مدت آمدن آن حضرت و [[سلام کردن]] و [[قرائت]] [[آیه تطهیر]] بر در [[خانه فاطمه]]{{س}} چقدر بوده است، [[روایات]] مختلفی است: چهل [[روز]]، شش ماه، هفت ماه، هشت ماه، نُه ماه و هفده ماه<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۶.</ref>. برخی روایات اِشعار دارد که آن حضرت تا آخر [[عمر]] شریفشان این کار را تکرار میکرد<ref>حسکانی، شواهد التنزیل، ج۲، ص۴۷ و ۴۸.</ref>.<ref>[[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۱۷]]، ص ۱۷.</ref> | ||
خط ۷۹: | خط ۱۱۹: | ||
بر اساس بخشی از [[آیه ۳۳ سوره احزاب]] که به [[آیه تطهیر]] [[شهرت]] یافته، [[اراده]] تخلفناپذیر [[خداوند]] بر این تعلق گرفته است که هرگونه [[پلیدی]] را از [[اهلبیت]] بزداید و آنان را به طور کامل [[پاک]] و [[پاکیزه]] گرداند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> دانشمندان شیعه این [[فضیلت]] را برابر با [[عصمت]] میدانند. چنین برداشتی از [[آیه]] با توجه به نکات ذیل [[تأیید]] میگردد: | بر اساس بخشی از [[آیه ۳۳ سوره احزاب]] که به [[آیه تطهیر]] [[شهرت]] یافته، [[اراده]] تخلفناپذیر [[خداوند]] بر این تعلق گرفته است که هرگونه [[پلیدی]] را از [[اهلبیت]] بزداید و آنان را به طور کامل [[پاک]] و [[پاکیزه]] گرداند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> دانشمندان شیعه این [[فضیلت]] را برابر با [[عصمت]] میدانند. چنین برداشتی از [[آیه]] با توجه به نکات ذیل [[تأیید]] میگردد: | ||
==== اراده تکوینی [[خدا]] بر | ==== اراده تکوینی [[خدا]] بر تطهیر [[اهل بیت]] از هرگونه [[پلیدی]] ==== | ||
بیتردید، [[اراده]] در [[آیه تطهیر]]، [[تکوینی]] است؛ نه [[تشریعی]]، زیرا اراده تشریعی [[خداوند]] به | بیتردید، [[اراده]] در [[آیه تطهیر]]، [[تکوینی]] است؛ نه [[تشریعی]]، زیرا اراده تشریعی [[خداوند]] به تطهیر همه [[مؤمنان]] تعلق گرفته است: {{متن قرآن|وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ}}<ref>میخواهد شما را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه ۶.</ref> و برای کسی فضیلتی به ارمغان نمیآورد، در حالی که این [[آیه]] ویژه [[اهلبیت]] {{عم}}است و به اعتراف همگان آنان را در جایگاهی بس والا مینشاند<ref>تلخیص الشافی، ج۲، ص۲۵۰، ۲۵۳؛ مجمع البیان، ج۸، ص۵۶۰؛ المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲ـ۳۱۳.</ref>. البته ناگفته نماند اراده تکوینی [[خداوند]] در طول [[اراده]] انسانهاست و با آن منافاتی ندارد. از سوی دیگر، با نگاهی گذرا به [[آیات قرآن کریم]] درمییابیم که واژه "[[رجس]]" درباره مجموعهای از آلودگیهای ظاهری و [[باطنی]] به کار رفته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>؛ {{متن قرآن|كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref>بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند؛ برمیگمارد؛ سوره اعراف، آیه ۱۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref>بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است؛ سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}<ref>گفت: بیگمان عذاب و خشمی از (سوی) پروردگارتان برای شما رقم خورده است آیا در نامهایی که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کردهاید- (و) خداوند هیچ برهانی بر (تأیید) آنها نفرستاده است- با من چالش میورزید؟ پس چشم به راه (عذاب خداوند) بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم؛ سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref>؛ {{متن قرآن|سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُواْ عَنْهُمْ فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ}}<ref>هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام میدادند جایگاهشان دوزخ است؛ سوره توبه، آیه ۹۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref>و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی میافزاید و آنان کافر خواهند مرد؛ سوره توبه، آیه ۱۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ}}<ref>و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را بر آنان که خرد نمیورزند برقرار میدارد؛ سوره یونس، آیه ۱۰۰.</ref>؛ {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الأَنْعَامُ إِلاَّ مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>چنین است؛ و هر که حرمتهای خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدیها که بتهایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید؛ سوره حج، آیه ۳۰.</ref> و چون در این [[آیه]] با الف و لام جنس یا استغراق همراه گشته است همه نوع [[پلیدی]] را در برمیگیرد<ref>فتح القدیر، ج۴، ص۲۷۸؛ روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۸؛ الالهیات، ج۴، ص۱۲۸ـ۱۲۹.</ref>، در نتیجه [[پیام]] [[آیه]] این است که [[خداوند]] با اراده تکوینی تخلفناپذیر خود هرگونه [[پلیدی]] را از [[اهلبیت]] زدوده و آنان را [[پاک]] و مطهّر ساخته است، چنانکه برخی از راویان و [[مفسران]] [[اهلسنت]]، در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] این [[حدیث]] را از [[پیامبر|پیامبر اکرم]] {{صل}} گزارش کردهاند که من و اهلبیتم از همه [[گناهان]] [[پاکیزه]] و مبرا هستیم<ref>دلائل النبوه، ج۱، ص۱۷۱؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۶۰۶؛ فتحالقدیر، ج۴، ص۲۸۰.</ref>. [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]] {{س}} نیز در ضمن احتجاجهای خویش در ماجرای [[فدک]] به [[آیه]] استشهاد کرده و [[اهلبیت]] {{عم}} را از هر بدی [[معصوم]] و از هر [[زشتی]] [[پاکیزه]] دانستهاند<ref>کتاب سلیمبن قیس، ص۲۲۷؛ بحارالانوار، ج۳۰، ص۳۰۶.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ - ۹۵.</ref> | ||
==== [[سازگاری]] "اذهاب" و " | ==== [[سازگاری]] "اذهاب" و "تطهیر" با [[عصمت]] ==== | ||
برخی از کسانی که [[آیه تطهیر]] را [[دلیل]] بر [[عصمت]] [[اهلبیت]] نمیدانند، بر این نکته پای میفشارند که [[پاک]] ساختن از پلیدیها " | برخی از کسانی که [[آیه تطهیر]] را [[دلیل]] بر [[عصمت]] [[اهلبیت]] نمیدانند، بر این نکته پای میفشارند که [[پاک]] ساختن از پلیدیها "تطهیر" و زدودن آلودگیها "اِذهاب [[رجس]]" نه تنها [[گواه]] بر [[عصمت اهلبیت]] نیست، بلکه نشان آن است که آنان نیز، همچون دیگران، از [[آلوده]] شدن به [[گناه]] ایمنی ندارند، زیرا اذهاب و تطهیر درباره «رفع» پلیدیهای موجود به کار میرود؛ نه "دفع" آنچه هنوز تحقق نیافته است<ref>روح المعانی، مج۱۲، ج۲۲، ص۱۸.</ref>، در حالی که دامنه کاربرد این واژه، فراتر از رفع آلودگیهای موجود است و دفع پلیدیهای تحقق نیافته را نیز در برمیگیرد. | ||
[[شیخ مفید]] برای توضیح معنای اذهاب از یکی از مترادفهای آن کمک میگیرد که در قالب [[دعا]] چنین به کار میرود: "[[خداوند]] هر گونه ناگواری را از شما دور گرداند". روشن است که مقصود گوینده تنها بر طرف شدن گرفتاریهای موجود نیست، بلکه میخواهد که از آغاز، گَرد [[بلا]] بر او ننشیند<ref>سلسله مؤلفات، ج۶، ص۲۷؛ «المسائل العکبریه»؛ منشور جاوید، ج۵، ص۲۹۳ـ۲۹۴.</ref>. چگونگی کاربرد این واژه در [[روایات]] نیز شاهدی گویا بر مدعاست، چنان که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|مَنْ أَطْعَمَ أَخَاهُ حَلَاوَةً أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ مَرَارَةَ الْمَوْت}}<ref>هرکس کام برادر مؤمن خود را شیرین سازد خداوند تلخی مرگ را از وی دور گرداند؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۶؛ ج۲۳، ص۱۱۶؛ ج۴۷، ص۱۳۳؛ ج۶۳، ص۳۹۷؛ ج۷۲، ص۴۵۶.</ref>. واضح است منظور از این سخن آن نیست که ابتدا تلخی [[مرگ]] را به وی میچشاند و سپس آن را برطرف میسازد، بلکه مقصود این است که از ابتدا [[مرگ]] برای چنین شخصی گوارا خواهد بود. | [[شیخ مفید]] برای توضیح معنای اذهاب از یکی از مترادفهای آن کمک میگیرد که در قالب [[دعا]] چنین به کار میرود: "[[خداوند]] هر گونه ناگواری را از شما دور گرداند". روشن است که مقصود گوینده تنها بر طرف شدن گرفتاریهای موجود نیست، بلکه میخواهد که از آغاز، گَرد [[بلا]] بر او ننشیند<ref>سلسله مؤلفات، ج۶، ص۲۷؛ «المسائل العکبریه»؛ منشور جاوید، ج۵، ص۲۹۳ـ۲۹۴.</ref>. چگونگی کاربرد این واژه در [[روایات]] نیز شاهدی گویا بر مدعاست، چنان که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|مَنْ أَطْعَمَ أَخَاهُ حَلَاوَةً أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ مَرَارَةَ الْمَوْت}}<ref>هرکس کام برادر مؤمن خود را شیرین سازد خداوند تلخی مرگ را از وی دور گرداند؛ بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۶؛ ج۲۳، ص۱۱۶؛ ج۴۷، ص۱۳۳؛ ج۶۳، ص۳۹۷؛ ج۷۲، ص۴۵۶.</ref>. واضح است منظور از این سخن آن نیست که ابتدا تلخی [[مرگ]] را به وی میچشاند و سپس آن را برطرف میسازد، بلکه مقصود این است که از ابتدا [[مرگ]] برای چنین شخصی گوارا خواهد بود. | ||
نگاهی گذرا به موارد کاربرد واژه | نگاهی گذرا به موارد کاربرد واژه تطهیر در [[قرآن]] نیز بر آنچه گفته شد مهر تأیید میزند؛ از باب نمونه در [[سوره واقعه]]، در وصف [[کتاب مکنون]] آمده است: {{متن قرآن|لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه ۷۹.</ref>. یکی از احتمالاتی که بیشتر [[مفسران]] [[اهل سنت]] به آن اشاره کردهاند این است که منظور از {{متن قرآن|الْمُطَهَّرُونَ}} [[فرشتگان الهی]] است که از [[آغاز آفرینش]] از وسوسههای [[شیطانی]] و [[آلودگی]] به طبیعت جسمانی، [[پاک]] و منزه بودهاند<ref>التفسیرالکبیر، ج۲۹، ص۱۹۵ـ۱۹۶؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۲۳۹ـ۲۹۲؛ روح المعانی، مج۱۵، ج۲۷، ص۲۳۵.</ref>؛ همچنین در [[سوره]] مدثّر به [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} [[دستور]] داده شده است: {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}}<ref>و جامهات را پاکیزه گردان؛ سوره مدثر، آیه ۴.</ref> از جمله اقوال [[مفسران]] در [[آیه]] این است که مقصود از [[لباس]]، همین لباس ظاهری است و منظور از سفارش به تطهیر یا این است که [[پیامبر]] و دیگر [[مسلمانان]] باید [[لباس]] [[آلوده]] به [[نجاست]] را شست و شو دهند "رفع" یا آنکه، بر خلاف شیوه رایج در [[دوران جاهلیت]]، لباسهای خود را کوتاه کرده، بر [[زمین]] نکشانند تا به [[نجاست]] [[آلوده]] نگردد "دفع"<ref>التفسیرالکبیر، ج۳۰، ص۱۹۱ـ۱۹۲؛ تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۴۱۱.</ref>. این [[مفسران]] عربزبان در تفسیرهای خود بر احادیثی اعتماد کردهاند که زبان مادری غالب راویان آنها نیز عربی بوده است و هیچ یک از آنان استفاده از واژه تطهیر درباره دفع آلودگیهای تحقق نیافته را ناسازگار با برداشت زبانی خود نمیدیدهاند<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ - ۹۵.</ref>. | ||
==== مقصود از [[اهل بیت]] {{عم}} ==== | ==== مقصود از [[اهل بیت]] {{عم}} ==== | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۴۵: | ||
=== [[ولایت]] و [[رهبری]] === | === [[ولایت]] و [[رهبری]] === | ||
{{همچنین ببینید|ولایت اهل بیت|رهبری اهل بیت}} | {{همچنین ببینید|ولایت اهل بیت|رهبری اهل بیت}} | ||
[[قرآن کریم]] [[والیان امر]] را کنار [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} قرار داده و با یک [[فرمان]] [[مؤمنان]] را به [[اطاعت از پیامبر]] و [[اطاعت]] از آنان فراخوانده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ }} <ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. [[پیامبر خاتم|رسولخدا]] {{صل}}افزون بر دریافت و ابلاغ وحی، دست کم دو [[وظیفه]] مهم دیگر بر عهده داشت: تبیین آموزههای [[وحیانی]]، و [[فرمانروایی]] و [[حکومت]]. بیشک [[اطاعت از خدا]] با [[وظیفه]] نخست دریافت و ابلاغ وحی پیوند میخورد و [[اطاعت از رسول]] در دو قلمرو دیگر تبیین و [[حکم]] قابل | [[قرآن کریم]] [[والیان امر]] را کنار [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} قرار داده و با یک [[فرمان]] [[مؤمنان]] را به [[اطاعت از پیامبر]] و [[اطاعت]] از آنان فراخوانده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ }} <ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. [[پیامبر خاتم|رسولخدا]] {{صل}}افزون بر دریافت و ابلاغ وحی، دست کم دو [[وظیفه]] مهم دیگر بر عهده داشت: تبیین آموزههای [[وحیانی]]، و [[فرمانروایی]] و [[حکومت]]. بیشک [[اطاعت از خدا]] با [[وظیفه]] نخست دریافت و ابلاغ وحی پیوند میخورد و [[اطاعت از رسول]] در دو قلمرو دیگر تبیین و [[حکم]] قابل تصور است. نکته درخور توجه، آن است که از کنار هم آمدن {{متن قرآن|الرَّسُولَ}} و {{متن قرآن|أُولِي الأَمْرِ}} و بسنده شدن به یک {{متن قرآن|أَطِيعُواْ}} برای هر دو میتوان دریافت که [[اولواالامر]]، صرف نظر از دریافت و ابلاغ وحی، با [[پیامبر]] {{صل}} همسان و برابرند و بر همگان [[واجب]] است که [[تبیین معارف الهی]] را از آنان بجویند و نیز امر [[حکومت]] بر [[جامعه اسلامی]] را بدانان بسپارند<ref>المیزان، ج۴، ص۳۸۸.</ref>. از سوی دیگر، این [[اطاعت]] به [[دلیل]] آنکه قید و شرطی را به همراه ندارد، اطاعتی همه جانبه و بیچون و چراست، و این مطلب جز با [[عصمت]] [[رسول]] و [[اولواالامر]] سازگار نیست، زیرا [[سرسپردگی]] بدین صورت تنها در برابر کسی سزاست که از کجاندیشی و کجروی مصون است و در گفتار و [[رفتار]]، [[مردم]] را جز به آنچه رضای خداست نمیخواند<ref>المیزان، ج۴، ص۳۸۹، ۳۹۱؛ کشف المراد، ص۴۹۳.</ref> برخی از [[مفسران]] [[اهل سنت]] دلالت [[آیه]] بر [[عصمت]] را میپذیرند؛ ولی [[اولواالامر]] را به [[نخبگان]] [[امت]] [[تفسیر]] میکنند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴.</ref>، در حالی که در منابع معتبر آنان آمده است که [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]] {{صل}} [[جانشینان]] خود را ـ با بهکارگیری تعابیری چون [[خلیفه]]، والی و [[امیر]] ـ ۱۲ تن شمرده و همه آنان را از قریش "طایفه [[بنیهاشم]]"<ref>ینابیعالموده، ج۱، ص۳۴۱، ۳۵۱؛ احقاقالحق، ج۱۳، ص۱، ۷۴.</ref> دانسته است. این خود نشان آن است که عنوان [[اولیالامر]] فقط بر [[امامان دوازدهگانه]] [[شیعه]] منطبق است و شامل خلفای دیگر نمیشود<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ - ۹۵.</ref>. | ||
=== [[اطعام]] و [[ایثار]] === | === [[اطعام]] و [[ایثار]] === | ||
{{اصلی|ایثار اهل بیت}} | {{اصلی|ایثار اهل بیت}} | ||
بر پایه احادیثی که در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است<ref>الکشاف، ج۴، ص۶۷۰؛ روحالمعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۲۶۹، ۲۷۱.</ref>. [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و [[فاطمه زهرا]] {{س}} به همراه فضّه با [[نذر]] سه روز [[روزه]] شفای [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} را از خداطلبیدند و پس از اندکی خواسته خود را برآورده دیدند. به شکرانه این بهبودی، هر ۵ تن لب از طعام فرو بستند و در روزگاری که گویا خشک سالی و قحطی سفره [[اهلبیت]] را خالیتر از همیشه ساخته بود<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۴۳.</ref>، روز را به شب رساندند. در آن زمان [[فاطمه زهرا]] {{س}} برای [[همسایه]] [[یهودی]] کاری را ریسیدن پشم به انجام میرساند که اجرت آن، سه پیمانه جو بود و میتوانست به کارِ [[افطار]] آید؛ هر شب یک پیمانه و هر پیمانه ۵ قرص نان؛ اما تقدیر و [[آزمون الهی]] [[سرنوشت]] دیگری را رقم زد. هنوز لقمهای از گلویی فرونرفته بود که مسکینی آمد و طعامیطلبید و درگشاده دستی هر ۵ تن را با یکدیگر برابر دید. روز بعد یتیمی از راه رسید و روز سوم اسیری که هر کدام ۵ قرض نان را به همراه بردند و سفره [[اهلبیت]] را خالی و ایثارشان را پُر آوازه ساختند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} <ref> و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند؛ سوره حشر، آیه ۹.</ref><ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۴۳.</ref> سرانجام، [[جبرئیل]] از سوی [[خداوند]] چنین هدیه آورد: {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا }} <ref> و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند؛ سوره انسان، آیه ۸.</ref> و از | بر پایه احادیثی که در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است<ref>الکشاف، ج۴، ص۶۷۰؛ روحالمعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۲۶۹، ۲۷۱.</ref>. [[امیر مؤمنان]] {{ع}} و [[فاطمه زهرا]] {{س}} به همراه فضّه با [[نذر]] سه روز [[روزه]] شفای [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} را از خداطلبیدند و پس از اندکی خواسته خود را برآورده دیدند. به شکرانه این بهبودی، هر ۵ تن لب از طعام فرو بستند و در روزگاری که گویا خشک سالی و قحطی سفره [[اهلبیت]] را خالیتر از همیشه ساخته بود<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۴۳.</ref>، روز را به شب رساندند. در آن زمان [[فاطمه زهرا]] {{س}} برای [[همسایه]] [[یهودی]] کاری را ریسیدن پشم به انجام میرساند که اجرت آن، سه پیمانه جو بود و میتوانست به کارِ [[افطار]] آید؛ هر شب یک پیمانه و هر پیمانه ۵ قرص نان؛ اما تقدیر و [[آزمون الهی]] [[سرنوشت]] دیگری را رقم زد. هنوز لقمهای از گلویی فرونرفته بود که مسکینی آمد و طعامیطلبید و درگشاده دستی هر ۵ تن را با یکدیگر برابر دید. روز بعد یتیمی از راه رسید و روز سوم اسیری که هر کدام ۵ قرض نان را به همراه بردند و سفره [[اهلبیت]] را خالی و ایثارشان را پُر آوازه ساختند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref> و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشتهاند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کردهاند، دوست میدارند و در دل به آنچه به مهاجران دادهاند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند؛ سوره حشر، آیه ۹.</ref>.<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۴۳.</ref> سرانجام، [[جبرئیل]] از سوی [[خداوند]] چنین هدیه آورد: {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا }} <ref> و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند؛ سوره انسان، آیه ۸.</ref> و از انگیزه این [[اطعام]] و بی اعتنایی [[اهلبیت]] به [[پاداش]] و [[ستایش]] [[مردمان]] چنین خبر داد<ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۳۲۱؛ بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۴۱.</ref>: {{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا}}<ref>(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی؛ سوره انسان، آیه ۹.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ - ۹۵.</ref> | ||
برخی گفتهاند: [[سوره هل اتی]] مکی است<ref>منهاجالسنه، ج۲، ص۱۱۷.</ref> و [[ازدواج]] [[امام علی]] {{ع}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه]] {{س}} و تولد [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} در [[مدینه]] روی داده است، از اینرو نمیتوان انطباق [[آیات]] یاد شده را بر [[اهلبیت]] {{عم}} پذیرفت؛ ولی همانگونه که بسیاری از دانشمندان [[اهل سنت]] تأکید کردهاند در مکی یا مدنی بودن [[سوره هل اتی]] بین صاحبنظران [[اختلاف]] است<ref>روح المعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۲۵۸.</ref>، افزون بر اینکه شمار کسانی که همه [[سوره]] یا [[آیات]] یاد شده را | برخی گفتهاند: [[سوره هل اتی]] مکی است<ref>منهاجالسنه، ج۲، ص۱۱۷.</ref> و [[ازدواج]] [[امام علی]] {{ع}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه]] {{س}} و تولد [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} در [[مدینه]] روی داده است، از اینرو نمیتوان انطباق [[آیات]] یاد شده را بر [[اهلبیت]] {{عم}} پذیرفت؛ ولی همانگونه که بسیاری از دانشمندان [[اهل سنت]] تأکید کردهاند در مکی یا مدنی بودن [[سوره هل اتی]] بین صاحبنظران [[اختلاف]] است<ref>روح المعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۲۵۸.</ref>، افزون بر اینکه شمار کسانی که همه [[سوره]] یا [[آیات]] یاد شده را مدنی میدانند ـ حتی در میان [[اهل سنت]] ـ بسیار بیشتر از کسانی است که مکی بودن آن را ترجیح دادهاند<ref>تفسیرالخازن، ج۴، ص۳۳۷؛ الغدیر، ج۳، ص۱۶۹ـ۱۷۱.</ref>. از سوی دیگر، چه بسیار است سورههایی که مکی نامیده میشود، در حالی که برخی از [[آیات]] آنها ـ به [[اتفاق]] [[مفسران]] ـ در [[مدینه]] نازل شده است و به طور کلی، سورهای که اولین آیاتش در [[مکه]] فرود آمده است، هر چند [[آیات]] دیگری در [[مدینه]] به آن ضمیمه شده باشد، مکی نام میگیرد<ref>بحارالانوار، ج۳۵، ص۲۵۶؛ المیزان، ج۲۰، ص۱۳۱.</ref>. گفتنی است که در این [[سوره]] هنگام اشاره به نعمتهای بهشتی، [[سخن]] از حورالعین به میان نیامده، بلکه به جای آن گفته شده است: {{متن قرآن|وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا}}<ref> و خدمتگزارانی هماره جوان گرد آنان میگردند که چون بنگریشان، میپنداری که مرواریدهایی پراکندهاند؛ سوره انسان، آیه ۱۹.</ref>. سبب این امر را میتوان [[احترام]] و پاسداشت مقام سیده عالمیان دانست<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۲۹، ص۲۵۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۱۳۱.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ - ۹۵.</ref> | ||
=== وساطت و [[شفاعت]] === | === وساطت و [[شفاعت]] === | ||
{{اصلی|شفاعت اهل بیت}} | {{اصلی|شفاعت اهل بیت}} | ||
[[قرآن کریم]] وسیله جویی همگان را در [[سیر]] به سوی [[خدا]] امری لازم دانسته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}} <ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه ۳۵.</ref> با توجه به اینکه مراد از وسیله [[اهلبیت]] {{عم}}<ref>مناقب، ج۳، ص۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۳؛ البرهان، ج۲، ص۲۹۲.</ref> و منظور از وسیلهجویی [[شفاعت]] خواهی است [[آیه]] یاد شده بیانگر [[منزلت]] والای [[اهلبیت]] {{عم}} در [[مقام شفاعت]] و وساطت در پیشگاه [[خداوند]] است. در آیهای دیگر با اشاره به [[لغزش]] [[حضرت آدم]] {{ع}}، از کلماتی سخن به میان آمده است که دریافت آنها به | [[قرآن کریم]] وسیله جویی همگان را در [[سیر]] به سوی [[خدا]] امری لازم دانسته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه ۳۵.</ref> با توجه به اینکه مراد از وسیله [[اهلبیت]] {{عم}}<ref>مناقب، ج۳، ص۹۲؛ بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۳؛ البرهان، ج۲، ص۲۹۲.</ref> و منظور از وسیلهجویی [[شفاعت]] خواهی است [[آیه]] یاد شده بیانگر [[منزلت]] والای [[اهلبیت]] {{عم}} در [[مقام شفاعت]] و وساطت در پیشگاه [[خداوند]] است. در آیهای دیگر با اشاره به [[لغزش]] [[حضرت آدم]] {{ع}}، از کلماتی سخن به میان آمده است که دریافت آنها به پذیرش [[توبه]] وی انجامید: {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ }}<ref> آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبهپذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه ۳۷.</ref>. در [[تفسیر]] این {{متن قرآن|كَلِمَاتٍ}} عبارات گوناگونی آوردهاند<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۱؛ الکافی، ج۸، ص۳۰۴ـ۳۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۱۹.</ref> که یکی از آنها استغاثهای است که در [[آیه]] زیر بازگو شده است: {{متن قرآن|قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود؛ سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref>.<ref>الکشاف، ج۱، ص۱۲۸ـ۱۲۹؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۳۵.</ref>، با این حال، روایاتی دیگر ـ که میتواند مکمّل [[احادیث]] دسته نخست به شمار آیدـ بیانگر آن است که [[حضرت آدم]] {{ع}} با دیدن [[نور]] خمسه طیّبه<ref>کنز الدقائق، ج۱، ص۳۷۶.</ref> یا مشاهده اسامی مبارکشان بر [[لوح]] [[عرش]]<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۴۱.</ref> با [[منزلت]] والای [[اهلبیت]] آشنا گردید و آنان را واسطه بهرهمندی خویش از [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]] قرار داد<ref>الخصال، ص۳۰۵؛ البرهان، ج۱، ص۱۹۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۶۷.</ref>. در منابع روایی [[اهل سنت]] نیز همین مضمون آمده و به نام ۵ تن آلعبا تصریح شده است<ref>الدرالمنثور، ج۱، ص۱۴۷.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ - ۹۵.</ref> | ||
=== [[رسوخ در علم]] === | === [[رسوخ در علم]] === | ||
[[قرآن کریم]] گروهی را که در [[علم]] و [[دانش]] گامهایی [[استوار]] برداشتهاند "[[راسخان در علم]]" مینامد و بر اساس برخی از [[تفاسیر]]، بر [[آگاهی]] آنان از [[تأویل آیات]] [[الهی]] تأکید میورزد: {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} <ref> گفتند: در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند؛ سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> [[امامان معصوم]] {{عم}} با اشاره به این [[آیه]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را «افضل الراسخین» <ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۶۴؛ الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ البرهان، ج۱، ص۵۹۷ـ۵۹۹.</ref>. خوانده و درباره خود نیز فرمودهاند: {{عربی|«نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه»}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴؛ الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۳۱۵، ۳۱۸.</ref>. بر اساس این [[تفسیر]]، "واو" در {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ}} برای عطف است و نشان میدهد که افزون بر [[خداوند]]، گروهی از [[آدمیان]] نیز از [[تأویل آیات]] [[متشابه]] آگاهاند. آن گونه که برخی گفتهاند [[صحابه]] و [[تابعان]] به [[تفسیر]] همه [[آیات الهی]] [[همّت]] گماشتند و از [[تفسیر]] هیچ یک از آنها ـ به بهانه آنکه از [[متشابهات]] است و [[دانش]] آن را جز [[خدا]] نمیداند ـ دست فرو نگذاشتند. در همینباره [[ابنعباس]] میگفت: من از کسانی هستم که در [[علم]] راسخاند<ref>مجمعالبیان، ج۲، ص۷۰۱.</ref>. از سوی دیگر، بسیاری از | [[قرآن کریم]] گروهی را که در [[علم]] و [[دانش]] گامهایی [[استوار]] برداشتهاند "[[راسخان در علم]]" مینامد و بر اساس برخی از [[تفاسیر]]، بر [[آگاهی]] آنان از [[تأویل آیات]] [[الهی]] تأکید میورزد: {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}}<ref> گفتند: در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند؛ سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> [[امامان معصوم]] {{عم}} با اشاره به این [[آیه]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را «افضل الراسخین»<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۶۴؛ الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ البرهان، ج۱، ص۵۹۷ـ۵۹۹.</ref>. خوانده و درباره خود نیز فرمودهاند: {{عربی|«نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ تَأْوِيلَه»}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴؛ الکافی، ج۱، ص۲۱۳؛ نورالثقلین، ج۱، ص۳۱۵، ۳۱۸.</ref>. بر اساس این [[تفسیر]]، "واو" در {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ}} برای عطف است و نشان میدهد که افزون بر [[خداوند]]، گروهی از [[آدمیان]] نیز از [[تأویل آیات]] [[متشابه]] آگاهاند. آن گونه که برخی گفتهاند [[صحابه]] و [[تابعان]] به [[تفسیر]] همه [[آیات الهی]] [[همّت]] گماشتند و از [[تفسیر]] هیچ یک از آنها ـ به بهانه آنکه از [[متشابهات]] است و [[دانش]] آن را جز [[خدا]] نمیداند ـ دست فرو نگذاشتند. در همینباره [[ابنعباس]] میگفت: من از کسانی هستم که در [[علم]] راسخاند<ref>مجمعالبیان، ج۲، ص۷۰۱.</ref>. از سوی دیگر، بسیاری از دانشمندان [[اهل سنت]] این [[تفسیر]] را نمیپذیرند و با استینافی شمردن «واو»، واژههای پس از آن را تشکیل دهنده جملهای [[جدید]] میدانند<ref>جامع البیان، مج۳، ج۳، ص۲۵۰؛ التفسیر الکبیر، ج۷، ص۱۸۹ـ۱۹۰؛ تفسیر ابنکثیر، ج۱، ص۳۵۵.</ref>: {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا }} <ref> استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم؛ سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> این [[تفسیر]] با ظاهر یکی از [[خطبههای نهج البلاغه]] نیز [[تأیید]] میگردد<ref>بحارالانوار، ج۳، ص۲۵۷.</ref>؛ آنجا که [[امام]] {{ع}} شنونده را از فرو رفتن در عرصه برخی از دانشها [[بیم]] میدهد و توجه وی را به این نکته فرا میخواند که چه سان [[خداوند]] گروهی را که به عجز خود اعتراف میکنند، ستوده و خودداری از کنجکاویهای [[بیهوده]] را «[[رسوخ در علم]]» نامیده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۱؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۶۳؛ البرهان، ج۱، ص۵۹۹.</ref>. با این همه، [[نزاع]] بر سر استینافی یا عاطفه بودن «واو» بی نتیجه و [[دلایل]] هر دو گروه قابل نقد است<ref>المیزان، ج۳، ص۵۰.</ref>، زیرا از یک سو شرط اساسی اطلاع بر [[تأویل قرآن]] [[طهارت]] است: {{متن قرآن|لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}}<ref> که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه ۷۹.</ref>؛ نه [[رسوخ]]، زیرا [[قرآن]] برخی از [[اهل کتاب]] را [[راسخ در علم]] دانسته است، در حالی که نمیتوان آنان را عالم به [[تأویل]] دانست. از سوی دیگر [[اهلبیت]] به [[شهادت]] [[آیه تطهیر]] از هرگونه [[پلیدی]] پاکیزهاند، پس باید بر [[تأویل قرآن]] مطلع باشند و اگر میبینیم در [[آیه]] بر [[رسوخ]] تکیه شده به جهت آن است که [[رسوخ]] نتیجه [[طهارت]] است<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص۷۶ - ۹۵.</ref>. | ||
== [[وظیفه مسلمانان در برابر اهل بیت]] == | == [[وظیفه مسلمانان در برابر اهل بیت]] == | ||
{{اصلی|وظایف امت نسبت به اهل بیت}} | {{اصلی|وظایف امت نسبت به اهل بیت}} | ||
در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] علاوه بر شمردن [[فضایل]] [[اهل بیت]] {{ع}}، وظیفۀ عموم [[مسلمانان]] را نیز در برابر آنان تعیین کرده است، وظایفی مانند [[مودت]]، تمسّک به آنان، [[ولایت]]، مقدم دانستن آنان، [[اقتدا]] به ایشان، [[تکریم]]، پرداخت [[خمس]]، صله و پیوند، [[صلوات]] بر آنان، یاد ایشان، ذکر [[مصائب]]، [[زیارت]] و...<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۱۰.</ref>. برخی از این [[وظایف]] عبارت است از: | در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] علاوه بر شمردن [[فضایل]] [[اهل بیت]] {{ع}}، وظیفۀ عموم [[مسلمانان]] را نیز در برابر آنان تعیین کرده است، وظایفی مانند [[مودت]]، تمسّک به آنان، [[ولایت]]، مقدم دانستن آنان، [[اقتدا]] به ایشان، [[تکریم]]، پرداخت [[خمس]]، صله و پیوند، [[صلوات]] بر آنان، یاد ایشان، ذکر [[مصائب]]، [[زیارت]] و...<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۱۰.</ref>. برخی از این [[وظایف]] عبارت است از: | ||
# '''[[وجوب پیروی از اهل بیت]]''': [[اطاعت از اهل بیت]] [[واجب]] است. [[دلایل]] [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] اطلاق دارد و همه بایدها و نبایدهای مربوط به [[زندگی]] [[مسلمانان]] را شامل میشود و در این جهت تفاوتی میان مسایل [[عبادی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] وجود ندارد. به عنوان مثال در [[آیه اولی الأمر]]، [[اطاعت از اولی الأمر]] همان جایگاه و گسترهای را دارد که [[اطاعت از پیامبر]] {{صل}} دارد. [[اولی الأمر]] چنانکه بیان گردید از ویژگی [[عصمت]] برخوردارند، و این ویژگی به [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} اختصاص دارد. [[حدیث ثقلین]]، دال بر [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] است، در این [[حدیث]]، [[نجات]] [[امت]] از [[گمراهی]] منوط به | # '''[[وجوب پیروی از اهل بیت]]''': [[اطاعت از اهل بیت]] [[واجب]] است. [[دلایل]] [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] اطلاق دارد و همه بایدها و نبایدهای مربوط به [[زندگی]] [[مسلمانان]] را شامل میشود و در این جهت تفاوتی میان مسایل [[عبادی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] وجود ندارد. به عنوان مثال در [[آیه اولی الأمر]]، [[اطاعت از اولی الأمر]] همان جایگاه و گسترهای را دارد که [[اطاعت از پیامبر]] {{صل}} دارد. [[اولی الأمر]] چنانکه بیان گردید از ویژگی [[عصمت]] برخوردارند، و این ویژگی به [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} اختصاص دارد. [[حدیث ثقلین]]، دال بر [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] است، در این [[حدیث]]، [[نجات]] [[امت]] از [[گمراهی]] منوط به تمسک به [[کتاب خدا]] و [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} گردیده است، تمسّک به معنای درآویختن است، درآویختن به [[قرآن]] به [[شناخت]] [[دستورات]] [[قرآن]] و [[پیروی]] از آنهاست، همین گونه است درآویختن به [[اهل بیت]]، یعنی نخست باید دستورهای آنان را [[شناخت]]، سپس آنها را بهکار بست<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} میفرماید: «به [[خاندان]] پیامبرتان بنگرید و به آنسو روید که آنان میروند و پا جای پای آنان نهید، که هیچگاه شما را از طریق [[هدایت]] [[منحرف]] نکنند و به هلاکت نسپارند. اگر نشستند، بنشینید و اگر برخاستند، برخیزید. بر آنان پیشی مگیرید که [[گمراه]] شوید و از آنان واپس نمانید که هلاک شوید»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۶</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۵۵.</ref> [[حدیث سفینه نوح]] نیز بر [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] دلالت میکند، زیرا در این [[حدیث]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[اهل بیت]] خود را به [[کشتی نوح]] تشبیه کرده است که هر کس داخل آن شد از طوفان [[نجات]] یافت و هر کس از داخل شدن در آن سرباز زد هلاک گردید، بنابراین، هر کس از [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} [[پیروی]] کند، از [[گمراهی]] [[نجات]] خواهد یافت و هر کس از [[پیروی]] از آنان سرباز زند، [[گمراه]] خواهد شد<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>. | ||
# '''[[پرسش در امور دینی]]''': [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر نمیدانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> با توجه به اینکه ذکر در [[قرآن کریم]] درباره [[پیامبر اکرم]] {{صل}}: {{متن قرآن|قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ}}<ref>«خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را میخواند» سوره طلاق، آیه ۱۰ ـ ۱۱</ref> و [[قرآن کریم]]: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ}}<ref>«و همانا آن، یادکردی برای تو و قوم توست» سوره زخرف، آیه ۴۴.</ref> به کار رفته است، میتوان "[[اهل الذکر]]" را با "[[اهلالبیت]]" برابر انگاشت<ref>کافی، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۲۳۵؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۵.</ref>، زیرا آنان نه تنها [[اهل]] و [[خاندان]] پیامبرند، بلکه به [[گواهی]] روایاتی چون متواتر [[ثقلین]] در صدر همه [[قرآن]] شناسان "اهل القرآن" جای دارند<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۸۵؛ ج۱۴، ص۲۵۷.</ref>، از همین رو [[رسول خدا]] {{صل}} در برخی از [[احادیث]]، [[اهل ذکر]] را بر "[[ائمه]]" منطبق میسازد<ref>کافی، ج۱، ص۲۱۰؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۳.</ref> و در سخنان [[امامان معصوم]] {{ع}} تعبیراتی از این دست فراوان به چشم میخورد: {{متن حدیث|نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُون}}<ref>جامع البیان، مج۸، ج۱۴، ص۱۴۵؛ کافی، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۳، ۴۲۹.</ref><ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۸۸</ref> در نگاه [[امام علی]] {{ع}} [[اهل بیت]]، درهای [[دانش]] و کلیدداران [[علوم]] [[الهی]] هستند. از این رو، فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]]، رساندن پیامها و وفای به وعدهها و معنای کلمات را به من آموختند. ابواب [[حکمت]] نزد ما [[اهلبیت]] است و چراغ [[دین]] بهدست ما افروخته. بدانید که راههای [[دین]] همه یک راه است، راهی هموار و مستقیم. هر که قدم در آن نهد به مقصد رسد و [[غنیمت]] برد و هر که بدان راه نرود [[گمراه]] شود و [[پشیمانی]] برد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۹</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۵۵- ۱۵۶.</ref> | # '''[[پرسش در امور دینی]]''': [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر نمیدانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> با توجه به اینکه ذکر در [[قرآن کریم]] درباره [[پیامبر اکرم]] {{صل}}: {{متن قرآن|قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ}}<ref>«خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را میخواند» سوره طلاق، آیه ۱۰ ـ ۱۱</ref> و [[قرآن کریم]]: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ}}<ref>«و همانا آن، یادکردی برای تو و قوم توست» سوره زخرف، آیه ۴۴.</ref> به کار رفته است، میتوان "[[اهل الذکر]]" را با "[[اهلالبیت]]" برابر انگاشت<ref>کافی، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۲۳۵؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۵.</ref>، زیرا آنان نه تنها [[اهل]] و [[خاندان]] پیامبرند، بلکه به [[گواهی]] روایاتی چون متواتر [[ثقلین]] در صدر همه [[قرآن]] شناسان "اهل القرآن" جای دارند<ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۸۵؛ ج۱۴، ص۲۵۷.</ref>، از همین رو [[رسول خدا]] {{صل}} در برخی از [[احادیث]]، [[اهل ذکر]] را بر "[[ائمه]]" منطبق میسازد<ref>کافی، ج۱، ص۲۱۰؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۳.</ref> و در سخنان [[امامان معصوم]] {{ع}} تعبیراتی از این دست فراوان به چشم میخورد: {{متن حدیث|نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُون}}<ref>جامع البیان، مج۸، ج۱۴، ص۱۴۵؛ کافی، ج۱، ص۲۱۰ـ۲۱۱؛ البرهان، ج۳، ص۴۲۳، ۴۲۹.</ref><ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۸۸</ref> در نگاه [[امام علی]] {{ع}} [[اهل بیت]]، درهای [[دانش]] و کلیدداران [[علوم]] [[الهی]] هستند. از این رو، فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]]، رساندن پیامها و وفای به وعدهها و معنای کلمات را به من آموختند. ابواب [[حکمت]] نزد ما [[اهلبیت]] است و چراغ [[دین]] بهدست ما افروخته. بدانید که راههای [[دین]] همه یک راه است، راهی هموار و مستقیم. هر که قدم در آن نهد به مقصد رسد و [[غنیمت]] برد و هر که بدان راه نرود [[گمراه]] شود و [[پشیمانی]] برد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۹</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۵۵- ۱۵۶.</ref> | ||
# '''[[مودت نسبت به اهل بیت]]''': بنابر [[نص]] [[قرآن کریم]]، [[محبت اهل بیت]] بر هر [[مسلمانی]] [[واجب]] است<ref>{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>. روایاتی فراوان بر این [[حقیقت]] [[گواهی]] میدهند؛ از آن جمله است روایتی از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} که میفرماید: «من دوست دارم هر کس را که آنان را [[دوست]] بدارد و دشمنم با کسی که آنان را [[دشمن]] بدارد»<ref>ذخائر العقبی، طبری/ ۱/ ۲۳.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۴۴.</ref> در [[روایات]] [[فریقین]]، همانند [[قرآن کریم]] به طور صریح بر [[محبت اهل بیت]] {{ع}} تأکید شده است مانند: [[رسول الله]] {{صل}} میفرمایند: «[[اولاد]] خود را بر سه | # '''[[مودت نسبت به اهل بیت]]''': بنابر [[نص]] [[قرآن کریم]]، [[محبت اهل بیت]] بر هر [[مسلمانی]] [[واجب]] است<ref>{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>. روایاتی فراوان بر این [[حقیقت]] [[گواهی]] میدهند؛ از آن جمله است روایتی از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} که میفرماید: «من دوست دارم هر کس را که آنان را [[دوست]] بدارد و دشمنم با کسی که آنان را [[دشمن]] بدارد»<ref>ذخائر العقبی، طبری/ ۱/ ۲۳.</ref><ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۴۴.</ref> در [[روایات]] [[فریقین]]، همانند [[قرآن کریم]] به طور صریح بر [[محبت اهل بیت]] {{ع}} تأکید شده است مانند: [[رسول الله]] {{صل}} میفرمایند: «[[اولاد]] خود را بر سه خصلت [[تربیت]] کنید: [[دوستی]] پیامبرتان، دوستی [[اهل]] بیتش و [[قرائت قرآن]]»<ref>{{متن حدیث|أَدِّبُوا أولادَکم علی ثلاثِ خِصَالٍ: حُبُّ نبیِّکم، وحُبُّ أهلِ بیتِه، وقراءةُ القرآنِ}}؛ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص ۴۵۶، ح ۴۵۴۰۹؛ مناوی، فیض القدیر، ج۱، ص ۲۲۵، ح ۳۳۱.</ref>؛ «[[خدا]] را [[دوست]] بدارید به جهت آنکه از نعمتهایش به شما روزی میدهد و مرا نیز به جهت دوستی خدا دوست بدارید و [[اهل]] بیتم را به جهت دوستی من دوست بدارید»<ref>{{متن حدیث|أَحِبُّوا اللَّهَ لِمَا یَغْذُوکُمْ مِنْ نِعَمِهِ وَأَحِبُّونِی بِحُبِّ اللَّهِ وَأَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِی لِحُبِّی}}؛ ترمذی، الجامع الحصیح (سنن ترمذی)، ج۵، ص۶۶۴، ح ۳۷۸۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص ۱۵۰.</ref>. در وجوب محبّت اهل بیت پیامبر {{صل}} نمیتوان تردید کرد. در آیۀ {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>. مقصود از {{متن قرآن|الْقُرْبَی}} ([[خویشاوندان]]) در این [[آیه]] همان کسانیاند که [[آیه تطهیر]] در مورد آنان نازل شده است. به [[نقل]] خوارزمی از [[ابن عباس]]، هنگامی که [[آیه]] «الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی» نازل شد، کسانی به [[پیامبر]] {{صل}} گفتند: این [[خویشاوندان]] تو که [[مودت]] آنان بر ما [[واجب]] شده، چه کسانیاند؟ [[پیامبر]] {{صل}} پاسخ داد: «[[علی]] {{ع}}، [[فاطمه]] {{س}} و دو پسر آنها»<ref>المناقب، حدیث ۲۶۳.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref> | ||
# '''[[تأمین منابع مالی]]''': [[قرآن کریم]] در کنار [[نام خدا]] و [[رسول]]، ترکیب "[[ذِی الْقُرْبَی]]" را ذکر کرده است و اموالی چون [[خمس]] {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> را بر [[مسلمانان]] [[واجب]] کرده است<ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۹۳.</ref>. | # '''[[تأمین منابع مالی]]''': [[قرآن کریم]] در کنار [[نام خدا]] و [[رسول]]، ترکیب "[[ذِی الْقُرْبَی]]" را ذکر کرده است و اموالی چون [[خمس]] {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«بدانید که آنچه غنیمت گرفتهاید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> را بر [[مسلمانان]] [[واجب]] کرده است<ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۹۳.</ref>. | ||
# '''نثار [[صلوات]]''': یکی از شیوههایی که میتواند [[مردم]] را با [[پیشوایان معصوم]] پیوند دهد، [[بزرگداشت]] یاد و نام آنان است، ازاینرو، [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] از [[مؤمنان]] میخواهد که بر [[رسول]] گرامیاو [[سلام]] دهند و [[صلوات]] نثارش کنند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref>. پس از نزول [[آیه]]، گروهی از [[مسلمانان]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمدند و از چگونگی [[صلوات]] بر ایشان پرسیدند. نکته در خور توجه در پاسخ آن حضرت آن است که [[درود]] بر [[آلمحمد]] نیز جزئی از [[صلوات]] گردیدهاست: {{متن حدیث|اللَّهُمَ صَلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیم}}<ref>صحیحالبخاری، ج۵ـ۶، ص۳۲؛ ج۷، ص۲۰۲؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج۲، ص۲۸۷؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۹۳.</ref> | # '''نثار [[صلوات]]''': یکی از شیوههایی که میتواند [[مردم]] را با [[پیشوایان معصوم]] پیوند دهد، [[بزرگداشت]] یاد و نام آنان است، ازاینرو، [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] از [[مؤمنان]] میخواهد که بر [[رسول]] گرامیاو [[سلام]] دهند و [[صلوات]] نثارش کنند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref>. پس از نزول [[آیه]]، گروهی از [[مسلمانان]] نزد [[پیامبر]] {{صل}} آمدند و از چگونگی [[صلوات]] بر ایشان پرسیدند. نکته در خور توجه در پاسخ آن حضرت آن است که [[درود]] بر [[آلمحمد]] نیز جزئی از [[صلوات]] گردیدهاست: {{متن حدیث|اللَّهُمَ صَلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیم}}<ref>صحیحالبخاری، ج۵ـ۶، ص۳۲؛ ج۷، ص۲۰۲؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج۲، ص۲۸۷؛ سنن الترمذی، ج۵، ص۳۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[اهل بیت - یوسفیان (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵]]، ص ۹۳.</ref> | ||
== شبهه وهابیان در مورد عدم ذکر نام اهل بیت در قرآن == | |||
وهابیان ادعا میکنند: اگر [[ولایت علی]]{{ع}} و فرزندانش از ارکان [[ایمان]] باشد، پس چرا نامشان در [[قرآن]] به صراحت نیامده، در حالی که [[نماز]] و [[روزه]]، که از [[فروع دین]] است، در قرآن آمده است؟ ناصر بن عبدالله قفاری - وهابی معاصر - در این رابطه مینویسد: در سراسر قرآن از [[ارکان اسلام]] به صورت صریح نام برده شده تا نیازی به [[روایات]] جعلی نباشد. [[شیعیان]] که مدعیاند [[امامت]] از ارکان اسلام است، پس چرا در قرآن به صورت صریح هیچ نامی از این دوازده تن نیامده است؟!<ref>اصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۸۵۵.</ref>. | |||
همچنین میگویند: اگر [[اطاعت از امامان]] [[واجب]] باشد، پس چرا قرآن فقط [[اطاعت از خدا]] و پیامبرش را ذکر کرده است؟ قرآن میفرماید: {{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ}}<ref>«و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.</ref>. | |||
اگر [[ولایت علی]]{{ع}} و فرزندانش از ارکان [[ایمان]] باشد، پس چرا نامشان در [[قرآن]] به صراحت نیامده، در حالی که [[نماز]] و [[روزه]]، که از [[فروع دین]] است، در قرآن آمده است؟ ناصر بن عبدالله قفاری در این رابطه مینویسد: در سراسر قرآن از [[ارکان اسلام]] به صورت صریح نام برده شده تا نیازی به [[روایات]] جعلی نباشد. [[شیعیان]] که مدعیاند [[امامت]] از ارکان اسلام است، پس چرا در قرآن به صورت صریح هیچ نامی از این دوازده تن نیامده است؟!<ref>اصول مذهب الشیعة، ج۲، ص۸۵۵.</ref>. همچنین میگویند: اگر [[اطاعت از امامان]] [[واجب]] باشد، پس چرا قرآن فقط [[اطاعت از خدا]] و پیامبرش را ذکر کرده است؟ قرآن میفرماید: {{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ}}<ref>«و آنان که از خداوند و رسول او فرمانبرداری کنند، (خداوند) آنها را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویبارها روان است؛ در آنها جاودانند و این است رستگاری سترگ» سوره نساء، آیه ۱۳.</ref>. | |||
===پاسخ=== | |||
چند نکته در این رابطه بیان میشود: | |||
'''نکته نخست''': اگر بنا باشد که هر چه رکن است به صراحت در قرآن بیاید، در کجای قرآن نام [[ابوبکر]] و [[عمر]] به عنوان [[خلیفه پیامبر]]{{صل}} آمده است؟ ممکن است [[وهابیان]] بگویند: ما که قائل به امامت آنها نیستیم تا لازم باشد نامشان در قرآن بیاید؛ ولی پاسخشان این است اگر قائل به امامت آنها نیستید پس چرا [[منکران]] [[خلافت]] آنها را [[تکفیر]] کرده، سختترین عقوبتها را برایشان در نظر میگیرید؟! کافی است نمونههایی از فتاوا و نوشتههای علمای آنها در این ارتباط مورد توجه قرار گیرد تا دانسته شود که آنان خلافت آنها را از مهمترین رکن [[دینی]] میدانند: آنان میگویند: {{عربی|الرافضي إن أنكر خلافة الصديق فهو كافر}}؛ «شیعیان، اگر [[خلافت ابوبکر]] را [[انکار]] کنند، کافرند»<ref>البحر الرائق، ج۱، ص۶۱۱.</ref>. | |||
در فتاوای سُبکی آمده است: {{عربی|إن أبا بكر و عمر هما أصل بعد النبي{{صل}} فهذا مأخذ التكفير}}؛ «ابوبکر و عمر، اصل [[[دین]]] پس از [[پیامبر]]{{صل}} هستند. همین ریشه [[تکفیر]] ([[شیعیان]]) است»<ref>فتاوی السبکی، ج۲، ص۵۷۶.</ref>. | |||
[[ابن عساکر]] از قول شخصی به نام ابن صالح الأعلم نقل میکند: {{عربی|من قال إن أبا بكر و عمر ليسا إمامي هدى يقتل يقتل}}؛ «هر کس [[ابوبکر]] و [[عمر]] را دو [[امام هدایت]] نداند باید کشته شود، باید کشته شود»<ref>تاریخ مدینه دمشق، ج۵۲، ص۲۰۰ و ۲۰۱.</ref>. | |||
این ادبیات نشان میدهد که [[وهابیان]]، [[خلافت]] آن دو را از [[اصول دین]] و از ارکان مهم [[اسلام]] میدانند؛ حتی شیعیان نسبت به امامانشان، چنین [[اعتقادی]] ندارند؛ زیرا آنها [[منکران]] [[امامت اهل بیت]] را تکفیر نمیکنند. حال که چنین است، تصریح به خلافت [[خلفا]] در [[قرآن]] پیشکش وهابیان، لااقل بگویند در کجای قرآن به چنین رکنی اشاره شده است؟! بگویند با استناد به چه آیهای [[فتوا]] به [[قتل]] منکران خلافت آن دو میدهند؟! این در حالی است که [[علمای شیعه]]، اولاً [[منکران امامت]] [[ائمه]] را [[کافر]] نمیدانند و ثانیاً برای [[امامت ائمه]] دهها دلیل از [[آیات]] و [[روایات]] دارند. | |||
'''نکته دوم''': در موضوعات حساسی چون [[امامت]]، ذکر نام برطرف کننده [[اختلاف]] نیست و مشکلی را حل نمیکند، بلکه گاه بر مشکل میافزاید. اگر ذکر نام، برای [[رفع اختلاف]] کافی بود، باید تمام [[مسیحیان]] عالم به اسلام میگرویدند، در حالی که چنین نشد؛ زیرا قرآن خبر میدهد که [[عیسی مسیح]]{{ع}}، [[پیامبر اسلام]]{{صل}} را با ذکر نام به مسیحیان معرفی کرده بود؛ ولی همه دیدند که همه مسیحیان [[مسلمان]] نشدند بلکه بسیاری از آنها در مقابل [[پیامبر]]{{صل}} ایستادند. | |||
قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ}}<ref>«و نویددهنده به پیامبری هستم که پس از من خواهد آمد، نام او احمد است» سوره صف، آیه ۶.</ref>. همچنین اگر ذکر نام برای رفع اختلاف کافی بود باید [[بنی اسرائیل]] [[فرمانروایی]] [[طالوت]] را میپذیرفتند؛ ولی قرآن بیان میکند که آنها با وجودی که نامش با [[صراحت]] از جانب [[خداوند]] به آنان [[ابلاغ]] شده بود، زیر بار نرفتند. | |||
قرآن در این باره از قول پیامبرشان نقل میکند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا}}<ref>«خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. برابر این [[آیه]]، با آنکه پیامبرشان چنین فرمود و با [[صراحت]] نام [[فرمانده]] [[منصوب]] از طرف [[خدا]] را بیان کرد؛ ولی آنان زیر بار نرفتند و در مقابل [[اعتراض]] کردند. [[قرآن]] میفرماید: آنان معترضانه گفتند: {{متن قرآن|أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>. اینها نشان میدهد تا شرایط پذیرش آماده نباشد صرف ذکر نام هیچ مشکلی را حل نمیکند، بلکه گاه مسئله را پیچیدهتر میکند. | |||
چنان که ذکر اسامی [[امامان دوازدهگانه]]، در [[روایات]] باعث [[مشکلات]] عدیدهای برای آنان شد، خصوصاً [[ذکر نام امام مهدی]]{{ع}} موجب شد که [[ائمه]] متأخر از [[امام جواد]]{{ع}} تا [[امام حسن عسکری]]{{ع}} در شدیدترین وضع تحت کنترل [[طواغیت]] زمانشان قرار گیرند تا از تولد [[امام عصر]]{{ع}} جلوگیری شود. | |||
همچنین چون [[مسلمانان]] بر اساس [[روایات متواتر]] [[نبوی]]، [[نام امام مهدی]] و نام پدرش را میدانستند، در طول [[تاریخ]] چقدر از مدعیان با تشابهسازی اسمی [[ادعای مهدویت]] کردند و چقدر از سادهلوحان به صرف تشابه اسمی [[فریب]] آنها را خوردند؟!! اینها نشان میدهد صرف ذکر نام، مشکل را حل نمیکند و چه بسا بر مشکلات میافزاید. | |||
'''نکته سوم''': اگر بناست هر چه رکن است در قرآن بیاید، پس بحث «قدیم بودن قرآن» که جزو باورهای [[وهابیان]] است در کجای قرآن آمده است؟ وهابیان میگویند: اگر کسی قرآن را حادث بداند [[کافر]] است، پس چرا این رکن در [[قرآن]] نیامده است؟! [[وهابیان]] برای کوچکترین مسئله [[مسلمانان]] را به [[کفر]] و [[شرک]] متهم میکنند، این همه ادعای شرک و کفر در کجای قرآن آمده است؟ تردیدی نیست که بحث کفر و شرک، از رکن شمرده میشود، پس در کجای قرآن این رکنهای ساختگی آمده است؟! اساساً این [[انتظار]] که قرآن صراحتاً بیاید و اسامی [[دوازده امام]] را با یادکرد نام پدر و مادر ذکر کند، یک انتظار بیجایی است! | |||
قرآن، روشش بیان توصیفی است نه تصریح به نام، به عبارت دیگر قرآن در بسیاری از مباحث کلیدی و رکنی، روشش چنان نیست که زمینه [[نزاع]] و [[اختلاف]] را ریشهکن کند. اگر چنین است، پس اختلاف [[اشاعره]] و [[معتزله]] در مباحثی چون [[جبر و اختیار]]، قدیم یا حادث بودن [[کلام خدا]]، [[رؤیت خدا]] و امثال اینها در طول قرون متوالی برای چیست؟ همه اینها نشان میدهد قرآن کتابی است که با [[تأمل]] و [[تفکر]] فهمیده میشود نه آنکه به طور صریح همه جزئیات را بگوید به گونهای که احدی در موضوع آن، نزاع و اختلاف نداشته باشد!! | |||
وهابیان برای [[اثبات]] [[شایستگی]] [[ابوبکر]] برای [[خلافت]] به [[آیه غار]] ([[آیه]] ۴۰ [[سوره]]) [[توبه]] [[تمسک]] میجویند، در حالی که هیچ نامی از ابوبکر در این آیه نیامده است. همچنین برای اثبات [[برائت]] [[عایشه]] از [[اتهام]]، به [[آیه افک]] (آیه ۱۱ [[سوره نور]]) استناد میکنند، در حالی که در قرآن هیچ نامی از عایشه به میان نیامده است. | |||
مسئله [[ولایت]] نیز همین است و دلیلش هم روشن است. مسئله ولایت، چیزی است که [[امت اسلام]] با آن [[امتحان]] شده و میشوند، اگر بیشتر از این، این مسئله در قرآن میآمد دیگر جایی برای فرض امتحان باقی نمیماند. قرآن به گونهای درباره ولایت سخن گفت که هم [[حجت]] را بر آنان که بدون پیشداوری و [[تقلید]] در آن تأمل کنند تمام کرد و هم راه را برای کسانی که بخواهند از زیر آن شانه خالی کنند باز گذاشت. در غیر این صورت، [[جبر]] لازم میآمد و دیگر چیزی به نام «[[امتحان]]» تحقق نمییافت. | |||
[[راستی]] از نظر [[وهابیان]] مگر «[[رسالت]]» از [[اصول دین]] نیست؟ مگر [[اعتقاد]] به [[صد و بیست و چهار هزار پیامبر]] از [[ضروریات دین]] شمرده نمیشود؟ پس چرا اسامی آنها یا حتی تعداد و شمارگان آنها در [[قرآن]] نیامده است؟ هر جوابی که وهابیان به این [[پرسشها]] بدهند ما نیز همان جواب را در توجیه عدم ذکر نام [[دوازده]] [[امام در قرآن]] خواهیم گفت. | |||
'''نکته چهارم''': قرآن، مانند [[قانون اساسی]] تنها به بیان کلیات و اصول اکتفا میکند؛ ولی تبیین مصادیق و جزئیات به عهده [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است. قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>. | |||
تعبیر به {{متن قرآن|لِتُبَيِّنَ}}و {{متن قرآن|لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}} نشان میدهد قرآن به گونهای است که به بیان [[پیامبر]]{{صل}} نیاز دارد و تا پیامبر اکرم{{صل}} آن را بیان نکند همه ابعادش قابل [[فهم]] نیست. چنان که قرآن درباره [[نماز]] و [[روزه]] به بیان اصول آن اکتفا کرد؛ ولی جزئیات و تفاصیل [[احکام]] را به پیامبر{{صل}} واگذار نمود. همه [[مسلمانان]] نماز صبحشان را دو رکعت میگزارند در حالی که در هیچ جای قرآن نیامده است. | |||
تازه همه آیاتی که در قرآن درباره نماز آمده، با لفظ «[[صلاة]]» آمده؛ ولی همین واژه در اصل به معنای دعاست؛ مثل: {{متن قرآن|وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ}}<ref>«از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.</ref> ولی این که این واژه، در چه موردی به معنای [[دعا]] و در چه جایی به معنای [[نماز]] است، با مراجعه به [[سنت]] و [[روایات]] یا با تکیه بر قرائن داخلی [[آیات]]، معلوم میشود. بنابر این، نمیتوان بیان همه چیز را از [[قرآن]] [[انتظار]] داشت. | |||
درباره [[ولایت]] هم، قرآن اصل ولایت را به [[صراحت]] بیان کرده است، آنجا که میفرماید: {{متن قرآن|مَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. | |||
این [[آیه]] با توجه به بیان [[پیامبر]]{{صل}} درباره قضیه انگشتربخشی [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} است. [[علامه امینی]] در [[الغدیر]] از ۶۶ تن از [[محدثان اهل سنت]] نام میبرد که این آیه را درباره علی{{ع}} دانستهاند<ref>الغدیر، ج۳، ص۱۵۲ - ۱۵۶.</ref>. | |||
چگونه است [[وهابیان]] بیان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را در [[تفسیر آیه]] فوق نمیپذیرند و مدعی میشوند [[ولایت در قرآن]] ذکر نشده است؟! غیر از این آیه، که صراحتاً از واژه «ولایت» در آن استفاده شده، در قرآن آیات متعددی وجود دارد که در [[شأن]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} و [[اهل بیت]]{{عم}} نازل شده است. هر چند در این آیات، نام این بزرگواران به صراحت نیامده، با روایات و احادیثی که در این زمینه در منابع [[فریقین]] وجود دارد، ثابت میشود که این آیات در شأن [[امامان]] [[بزرگوار]] نازل شده است. چطور میشود [[آیه مباهله]] ([[آیه ۶۱ سوره آل عمران]]) را خواند و فهمید و در [[همسانی]] [[جان]] علی{{ع}} با جان پیامبر{{صل}} نیندیشید؟! اگر میان [[امت]]، کسی باشد که جانش چون جان پیامبر{{صل}} است میتوان چنین شخصیتی را به حساب نیاورد؟! | |||
کیست که نداند [[آیه مودّت]] ([[آیه ۲۳ سوره شوری]]) و [[آیه ذوی القربی]] (آیه ۴۱ [[سوره انفال]]) در [[شأن علی]] و فرزندانش نازل شده است؟ کیست که نداند [[آیه تطهیر]] ([[آیه ۳۳ سوره احزاب]]) در شأن علی{{ع}} و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}}، سه [[امام]] از امامان بزرگوار [[شیعه]] نازل شده است؟! در کدام یک از این [[آیات]]، [[خداوند]] با ذکر نام از این بزرگواران یاد کرده که در [[آیه ولایت]] چنین انتظاری است؟ همه این موارد با بیان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[تفسیر]] شده و مصادیق آنها تعیین گردیده است. | |||
آنچه مهم است و از اصول محسوب میشود، همان اصل [[ولایت]] است که در [[قرآن]] آمده است؛ ولی ذکر [[نام امامان]] و مصادیق آن، از اصول شمرده نمیشود تا در قرآن بیاید. افزون بر آن، اگر مثلاً نام «[[علی بن ابی طالب]]» در قرآن میآمد تازه اول [[نزاع]] و درگیری بود؛ زیرا این [[شبهه]] پیش میآمد که این علی کیست و مراد از [[ابوطالب]]، کدام ابوطالب است؟ چنانکه نام یوسف در قرآن آمده ولی [[مفسران]] [[اختلاف]] دارند که مراد از آن، [[یوسف بن یعقوب]] است یا [[یوسف بن ابراهیم بن یوسف بن یعقوب]]؟<ref>الکشاف، ج۴، ص۱۷۰.</ref>. از قرآن که بگذریم، [[احادیث]] صحیحی چون [[حدیث غدیر]]، [[حدیث منزلت]]، [[حدیث ثقلین]]، [[حدیث سفینه]] و دهها [[حدیث]] دیگری که [[فریقین]] به صورت گسترده در منابع خویش آوردهاند برای تعیین مصداق کفایت میکند. | |||
'''نکته پنجم''': تردیدی نیست که درباره اصل ولایت، در [[آیات قرآن]] و [[احادیث پیامبر]]{{صل}} حتی درباره [[تعداد امامان]]، دهها مطلب به صورت صریح در [[منابع شیعه]] و [[اهل سنت]] رسیده است؛ ولی سؤال این است که پس چرا درباره [[خلافت]] و شیوه [[انتخاب خلیفه]]، نه آیهای نه روایتی، نه با [[صراحت]] و نه با اشاره و حتی کنایه، هیچ اثری دیده نمیشود؟! مگر [[وهابیان]] مسئله خلافت را رکن نمیدانند؟! | |||
اگر درباره این مسئله [[آیه]] یا روایتی بود، پس چرا در انتخاب خلیفه هیچ [[وحدت]] رویهای [[اعمال]] نشد؟! روزی با چند [[مهاجر]] و [[انصار]]، آن هم [[فلتة]] (با [[شتاب]] و بدون [[تأمل]] و [[مشورت]])<ref>ر.ک: صحیح البخاری، ج۸، ص۲۶.</ref>، روزی دیگر با [[انتصاب]] [[خلیفه]] قبلی (درباره [[خلیفه دوم]])<ref>کنز العمال، ج۵، ص۲۷۰.</ref> و در مرحلهای دیگر در یک شورای [[انتصابی]] (در مورد [[خلیفه سوم]])، خلیفه [[انتخاب]] کردهاند؟! آیا این همه تشویش و [[آشفتگی]] در شیوه [[انتخاب خلیفه]]، مستند به [[قرآن]] است یا با استناد به یک [[حدیث صحیح]] از [[پیامبر]]{{صل}} است؟! | |||
'''نکته ششم''': مسئله [[رهبری]] و [[ولایت]] از آنجا که در معرض [[طمع]] و [[هوس]] انسانهای دیگر است همواره از امور حساس شمرده شده و میشود. [[آیه ابلاغ]]<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}} «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> نشان میدهد که چگونه پیامبر{{صل}} برای طرح این مسئله [[احساس]] خطر میکرد تا جایی که [[خدا]]، هم پیامبرش را برای [[ابلاغ]] آن [[تهدید]] کرد: {{متن قرآن|وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>«و اگر نکنی پیام او را نرساندهای» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> و هم آن حضرت را ضمانت نمود: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>؛ [[راستی]] پیامبر{{صل}} از چه چیز [[واهمه]] داشت که نیاز به ضمانتی [[الهی]] بود؟! | |||
مجموعه قرائن و شواهد [[روایی]] و [[تاریخی]] نشان میدهد که [[خوف]] پیامبر{{صل}} بدین دلیل بود که میدید اگر [[امام علی]]{{ع}} را رسماً برای رهبری [[امت]] اعلام کند و گروهی هم به صورت علنی از آن [[فرمان]] [[تمرد]] و [[سرپیچی]] کنند، این تمرد، تمرد در مقابل [[اسلام]] و قرآن تلقی میشد و تمام زحمات پیامبر{{صل}} به هدر میرفت. حال اگر در چنین شرایطی قرآن خود، مستقیم به ذکر [[نام علی]]{{ع}} مبادرت میکرد و عدهای هم زیر بار آن نمیرفتند، این تمرد رسمی به معنی طرد قرآن و طرد اصل اسلام قلمداد میشد و چیزی برای [[اصل دین]] باقی نمیماند. چنان که عدهای زیر بار [[حدیث غدیر]] نرفتند با این که پیامبر{{صل}}، برابر آن [[حدیث]]، علی{{ع}} را رسماً با ذکر نام معرفی کرده بود. این است که [[نام امام علی]]{{ع}} نمیبایست در [[قرآن]] میآمد تا به حسب ظاهر هم که شده، راه بهانه و توجیه برای مخالفان باز باشد. | |||
'''نکته هفتم''': اما اینکه در برخی از [[آیات]] چون [[آیه]] ۱۳ و همچنین ۶۹ [[سوره نساء]] تنها از [[اطاعت خدا]] و پیامبرش سخن به میان آمده، باید توجه کرد این گونه از آیات درصدد بیان تمام مطالب نیستند. دلیلش این است که قرآن در جای دیگر کنار [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}}، از [[اطاعت اولی الامر]] هم سخن به میان آورده است. | |||
قرآن میفرماید: {{متن قرآن|أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. پس اگر گاه تنها از اطاعت خدا و پیامبرش، سخن میگوید این با [[وجوب اطاعت]] [[امامان]] منافاتی ندارد؛ زیرا [[اطاعت از امامان]] به امر پیامبر{{صل}} و [[خدا]] است و در واقع، [[اطاعت]] از خود خدا و پیامبر{{صل}} است. به علاوه اگر تنها اطاعت خدا و پیامبر، [[واجب]] باشد، پس چرا [[وهابیان]] حتی [[اطاعت از سلاطین]] [[فاسق]] و [[ستمگر]] را واجب میدانند؟! [[ابوجعفر طحاوی]]، در بیان السنة و الجماعة ـ که جزو کتب درسی [[دانشگاه]] [[مدینه]] است ـ مینویسد: «[[سرپیچی]] از [[فرمان]] [[سلاطین]] و [[امیران]]، هر چند ستمگر باشند جایز نیست و ما هرگز دست از اطاعت آنان برنمیداریم و اطاعت آنان، اطاعت خدا است»<ref>ر.ک: شرح العقیدة الطحاویه، ج۱، ص۲۵۲.</ref>. | |||
بر اساس آیات و [[روایات]] [[فریقین]]، [[اسلام]] دارای دو منبع است: قرآن و [[سنت پیامبر]]{{صل}}. [[انکار]] هر یک از این دو، در واقع انکار هر دو است. [[انتظار]] این که همه چیز باید به صورت [[نص]] در قرآن باشد انتظار نابجایی است و با روش بیانی قرآن سازگار نیست. این سخن که درباره اصل [[ولایت اهل بیت]]، چیزی در قرآن نیامده، سخن باطلی است؛ زیرا حتی اگر منابع [[شیعی]] را در این زمینه کنار بگذاریم و تنها به [[منابع اهل سنت]] اکتفا کنیم، باز دهها سند و دلیل میتوان یافت که درباره [[ولایت امیر مؤمنان]] و [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} وارد شده است. بله! اصل [[ولایت در قرآن]] آمده است؛ ولی جزئیات و مصادیق آن توسط [[پیامبر اکرم]]{{صل}} تبیین شده است<ref>[[مهدی رستمنژاد|رستمنژاد، مهدی]]، [[پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه (کتاب)|پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه]]، ص ۲۶۹-۲۷۸</ref>. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۱۴۳: | خط ۲۴۹: | ||
* [[امامان دوازدهگانه]] | * [[امامان دوازدهگانه]] | ||
* [[امامت امام على]] | * [[امامت امام على]] | ||
* [[امام حسن | * [[امام حسن مجتبی]] | ||
* [[امام حسین]] | * [[امام حسین]] | ||
* [[امام سجاد]] | * [[امام سجاد]] | ||
خط ۱۵۱: | خط ۲۵۷: | ||
* [[امام رضا]] | * [[امام رضا]] | ||
* [[امام جواد]] | * [[امام جواد]] | ||
* [[امام | * [[امام هادی]] | ||
* [[امام حسن عسکری]] | * [[امام حسن عسکری]] | ||
* [[امام مهدى]] | * [[امام مهدى]] | ||
خط ۱۶۸: | خط ۲۷۴: | ||
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | # [[پرونده:1414.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[فرهنگ شیعه (کتاب)|'''فرهنگ شیعه''']] | ||
# [[پرونده:IM009896.jpg|22px]] [[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|'''موسوعه رد شبهات ج۱۷''']] | # [[پرونده:IM009896.jpg|22px]] [[رحمتالله ضیایی|ضیایی، رحمتالله]]، [[مصداق اهل بیت (مقاله)|مقاله «مصداق اهل بیت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۱۷ (کتاب)|'''موسوعه رد شبهات ج۱۷''']] | ||
# [[پرونده:IM010573.jpg|22px]] [[مهدی رستمنژاد|رستمنژاد، مهدی]]، [[پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه (کتاب)|'''پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه''']] | |||
# [[پرونده:1368108.jpg|22px]] [[سید مرتضی عسکری|عسکری، سید مرتضی]]، [[امام علی در قرآن (مقاله)|مقاله «امام علی در قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱۰ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۱۰''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||