رجعت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۵: خط ۱۵:
#«رجعت بازگشت مرد به اهلش بعد از طلاق است و گروهی [[معتقد]] به بازگشت به [[دنیا]] پیش از [[روز قیامت]] هستند»<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، در توضیح واژه رجع.</ref>.
#«رجعت بازگشت مرد به اهلش بعد از طلاق است و گروهی [[معتقد]] به بازگشت به [[دنیا]] پیش از [[روز قیامت]] هستند»<ref>فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، در توضیح واژه رجع.</ref>.
#«به رجعت [[ایمان]] دارد. یعنی به بازگشت به [[دنیا]] بعد از مردن [[اعتقاد]] دارد. همچنین بازگشت مرد به [[زن]] خود پس از طلاق را گویند»<ref>فیروزآبادی، مجدالدین محمد بن یعقوب، القاموس المحیط.</ref>.
#«به رجعت [[ایمان]] دارد. یعنی به بازگشت به [[دنیا]] بعد از مردن [[اعتقاد]] دارد. همچنین بازگشت مرد به [[زن]] خود پس از طلاق را گویند»<ref>فیروزآبادی، مجدالدین محمد بن یعقوب، القاموس المحیط.</ref>.
#«[[رجوع]]: بازگشت به آنچه آغاز از آن بوده،... پس بازگشت را گویند که هم در طلاق به کار می‌رود و هم در بازگشت به [[دنیا]] بعد از مردن؛ از این‌رو است که می‌گویند فلانی رجعت ایمانی دارد»<ref>راغب الاصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، پس از واژۀ الرجوع.</ref>.
#«رجوع: بازگشت به آنچه آغاز از آن بوده،... پس بازگشت را گویند که هم در طلاق به کار می‌رود و هم در بازگشت به [[دنیا]] بعد از مردن؛ از این‌رو است که می‌گویند فلانی رجعت ایمانی دارد»<ref>راغب الاصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، پس از واژۀ الرجوع.</ref>.
#«الرجعة به [[فتح]]، یعنی برگشت پس از [[مرگ]] و بعد از [[ظهور مهدی]]»<ref>طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، پس از واژۀ رجع.</ref>.
#«الرجعة به [[فتح]]، یعنی برگشت پس از [[مرگ]] و بعد از [[ظهور مهدی]]»<ref>طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، پس از واژۀ رجع.</ref>.
چنانچه اشاره شد در همۀ موارد یاد شده، با تعبیرهای گوناگون، یک هماهنگی وجود داشت و آن بازگشت به جایی که آغاز از آنجا بوده است. بایستۀ یادآوری است که افزون بر واژۀ رجعت در بحث بازگشت برخی مردگان به [[دنیا]]، از واژۀ‌هایی مانند «کَرَة»<ref>[[امام باقر]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَيَّامُ اللَّهِ ثَلَاثَةٌ يَوْمُ يَقُومُ الْقَائِمُ وَ يَوْمُ الْكَرَّةِ وَ يَوْمُ الْقِيَامَة}}؛الخصال، ج ۱، ص ۱۰۸.</ref>، «اوبة» <ref>[[امام صادق]] {{ع}} در زیارت اربعین می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِن‏}}؛ تهذیب، ج ۶، ص ۱۱۳.</ref> نیز استفاده شده است که به معنای بازگشت است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۱۸۵.]</ref>.
چنانچه اشاره شد در همۀ موارد یاد شده، با تعبیرهای گوناگون، یک هماهنگی وجود داشت و آن بازگشت به جایی که آغاز از آنجا بوده است. بایستۀ یادآوری است که افزون بر واژۀ رجعت در بحث بازگشت برخی مردگان به [[دنیا]]، از واژۀ‌هایی مانند «کَرَة»<ref>[[امام باقر]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَيَّامُ اللَّهِ ثَلَاثَةٌ يَوْمُ يَقُومُ الْقَائِمُ وَ يَوْمُ الْكَرَّةِ وَ يَوْمُ الْقِيَامَة}}؛الخصال، ج ۱، ص ۱۰۸.</ref>، «اوبة» <ref>[[امام صادق]] {{ع}} در زیارت اربعین می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِن‏}}؛ تهذیب، ج ۶، ص ۱۱۳.</ref> نیز استفاده شده است که به معنای بازگشت است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۱۸۵.</ref>.


=== معنای اصطلاحی ===
=== معنای اصطلاحی ===
خط ۳۷: خط ۳۷:
[[سید مرتضی]] در پاسخ پرسش‌هایی که از [[ری]] به دستش رسیده بود، دربارۀ این پرسش که [[حقیقت]] رجعت چگونه است؟ چرا عدۀ اندکی از امامی‌ها می‌گویند مراد بازگشت [[دولت]] [[اهل بیت]] {{عم}} در زمان [[امام مهدی|حضرت قائم]] {{ع}} است نه بازگشت بدن‌ها گفته است: «.... [[امام]] آنها که رجعت را [[تأویل]] کرده و گویند مراد بازگشت [[دولت]] [[ائمه]] {{عم}} است نه بازگشت مردگان به [[دنیا]]، چون نمی‌توانند رجعت را اثبات کنند دست به [[تأویل]] می‌زنند، ولی اینجا [[تأویل]] راه ندارد، زیرا دلیلش ظاهر [[اخبار]] نیست تا قابل [[تأویل]] باشد. امر حتمی و قطعی ممکن نیست مدرکش خبر واحدهایی باشد که یقین‌آور نیست، دلیلش [[اجماع]] [[امامیه]] است که به اتفاق معتقدند هنگام [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} [[خداوند]] جمعی از [[دوستان]] و عده‌ای از [[دشمنان]] خود را زنده می‌کند، پس مطلب قطعی و حتمی است و احتمالی نیست که تأویل‌پذیر باشد <ref>رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۱۲۵.</ref>.
[[سید مرتضی]] در پاسخ پرسش‌هایی که از [[ری]] به دستش رسیده بود، دربارۀ این پرسش که [[حقیقت]] رجعت چگونه است؟ چرا عدۀ اندکی از امامی‌ها می‌گویند مراد بازگشت [[دولت]] [[اهل بیت]] {{عم}} در زمان [[امام مهدی|حضرت قائم]] {{ع}} است نه بازگشت بدن‌ها گفته است: «.... [[امام]] آنها که رجعت را [[تأویل]] کرده و گویند مراد بازگشت [[دولت]] [[ائمه]] {{عم}} است نه بازگشت مردگان به [[دنیا]]، چون نمی‌توانند رجعت را اثبات کنند دست به [[تأویل]] می‌زنند، ولی اینجا [[تأویل]] راه ندارد، زیرا دلیلش ظاهر [[اخبار]] نیست تا قابل [[تأویل]] باشد. امر حتمی و قطعی ممکن نیست مدرکش خبر واحدهایی باشد که یقین‌آور نیست، دلیلش [[اجماع]] [[امامیه]] است که به اتفاق معتقدند هنگام [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} [[خداوند]] جمعی از [[دوستان]] و عده‌ای از [[دشمنان]] خود را زنده می‌کند، پس مطلب قطعی و حتمی است و احتمالی نیست که تأویل‌پذیر باشد <ref>رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۱۲۵.</ref>.


مرحوم [[طبرسی]] نیز در [[مجمع البیان]] این [[تأویل]] را ناشی از عدم [[توانایی]] بر پاسخ‌گویی به [[شبهات]] مطرح شده دانسته و به برخی [[شبهات]] پاسخ داده است<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۰۶.</ref>. بنابراین در معنای اصطلاحی رجعت، همان [[تفسیر]] نخست درست است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۱۸۶ ـ ۱۸۸.]</ref>.
مرحوم [[طبرسی]] نیز در [[مجمع البیان]] این [[تأویل]] را ناشی از عدم [[توانایی]] بر پاسخ‌گویی به [[شبهات]] مطرح شده دانسته و به برخی [[شبهات]] پاسخ داده است<ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۰۶.</ref>. بنابراین در معنای اصطلاحی رجعت، همان [[تفسیر]] نخست درست است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۱۸۶ ـ ۱۸۸.</ref>.


دربارۀ زمان دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از [[قیام]]، هم‌زمان با آغاز [[قیام]] و کمی بعد از [[قیام]] [[امام مهدی]] {{ع}}<ref>علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.</ref>، در هر صورت تعبیر هنگام [[قیام]]، هر سه احتمال را در بر می‌گیرد.
دربارۀ زمان دقیق رجعت، سه احتمال وجود دارد: کمی قبل از [[قیام]]، هم‌زمان با آغاز [[قیام]] و کمی بعد از [[قیام]] [[امام مهدی]] {{ع}}<ref>علامه مجلسی، هر سه احتمال را آورده است؛ مرآة العقول: ج۳ ص۲۰۱.</ref>، در هر صورت تعبیر هنگام [[قیام]]، هر سه احتمال را در بر می‌گیرد.
خط ۶۹: خط ۶۹:
مرحوم [[شیخ مفید]] در توضیح [[کلام]] [[امام صادق]] {{ع}} می‌نویسد: «و اما فرمایش [[معصوم]] {{ع}} که فرمود: هر کس قائل به رجعت ما نشد از ما نیست، همانا از آن [[اراده]] کرده است مسئله رجعت را که عبارت است از اینکه [[خداوند]] گروهی از [[آل محمد]] {{عم}} را پس از مردن پیش از [[روز قیامت]] زنده‌ می‌کند و این مذهبی است مختص به [[آل محمد]] {{عم}}<ref>المسائل السرویة، (سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج ۷، ص ۳۲).</ref>. [[شیخ طوسی]] در این زمینه می‌نویسد: «[[پیامبر]] {{صل}} ما و [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} همراه با گروهی از امت‌های گذشته و آینده باز خواهند گشت و بر این [[اعتقاد]] [[آیات]] و [[روایات]] فروانی دلالت دارد و [[خداوند]] فرمود: «و روزی که برمی‌انگیزیم از هر امتی گروهی را...»، پس [[اعتقاد به رجعت]] لازم است <ref>رسالة العقاید الجعفریة، ص ۲۵۰.</ref>.
مرحوم [[شیخ مفید]] در توضیح [[کلام]] [[امام صادق]] {{ع}} می‌نویسد: «و اما فرمایش [[معصوم]] {{ع}} که فرمود: هر کس قائل به رجعت ما نشد از ما نیست، همانا از آن [[اراده]] کرده است مسئله رجعت را که عبارت است از اینکه [[خداوند]] گروهی از [[آل محمد]] {{عم}} را پس از مردن پیش از [[روز قیامت]] زنده‌ می‌کند و این مذهبی است مختص به [[آل محمد]] {{عم}}<ref>المسائل السرویة، (سلسله مؤلفات الشیخ المفید، ج ۷، ص ۳۲).</ref>. [[شیخ طوسی]] در این زمینه می‌نویسد: «[[پیامبر]] {{صل}} ما و [[ائمه]] [[معصومین]] {{عم}} همراه با گروهی از امت‌های گذشته و آینده باز خواهند گشت و بر این [[اعتقاد]] [[آیات]] و [[روایات]] فروانی دلالت دارد و [[خداوند]] فرمود: «و روزی که برمی‌انگیزیم از هر امتی گروهی را...»، پس [[اعتقاد به رجعت]] لازم است <ref>رسالة العقاید الجعفریة، ص ۲۵۰.</ref>.


[[شیخ]] [[حر عاملی]] پس از [[نقل]] سخنان برخی [[دانشمندان]] دربارۀ [[ارزش]] باور به رجعت نزد [[شیعه]]، [[دلیل]] خود را مبنی بر ضروری بودن این [[اعتقاد]]، این گونه بیان می‌کند: «و از جمله ادله‌ای که رجعت را صحیح و [[ضرورت]] آن را بر هر آشنا با [[اخبار]] مسلَم دانسته، این است که در هیچ یک از ضروریات مثل [[وجوب]] [[نماز]] و [[حرمت]] زنا، بیش از رجعت، [[حدیث]] وارد نشده است. شاهد این گفته [[روایت]] علمای [[اهل سنت]]؛ چون [[فخر رازی]]، [[نیشابوری]]، [[زمخشری]]، [[شهرستانی]]، [[ابن ابی الحدید]] و ... است که در کتاب‌های خود، [[شیعه]] را معتقد به رجعت دانسته و به آنان اعتراض می‌کنند. این خود [[دلیل]] است که رجعت صحیح بوده و مختص به [[امامیه]] و از ضروریات [[مذهب]] ایشان است»<ref>الایقاظ من الهجعة، ص ۶۷.</ref>.
[[شیخ]] [[حر عاملی]] پس از [[نقل]] سخنان برخی دانشمندان دربارۀ [[ارزش]] باور به رجعت نزد [[شیعه]]، [[دلیل]] خود را مبنی بر ضروری بودن این [[اعتقاد]]، این گونه بیان می‌کند: «و از جمله ادله‌ای که رجعت را صحیح و [[ضرورت]] آن را بر هر آشنا با [[اخبار]] مسلَم دانسته، این است که در هیچ یک از ضروریات مثل [[وجوب]] [[نماز]] و [[حرمت]] زنا، بیش از رجعت، [[حدیث]] وارد نشده است. شاهد این گفته [[روایت]] علمای [[اهل سنت]]؛ چون [[فخر رازی]]، [[نیشابوری]]، [[زمخشری]]، [[شهرستانی]]، [[ابن ابی الحدید]] و ... است که در کتاب‌های خود، [[شیعه]] را معتقد به رجعت دانسته و به آنان اعتراض می‌کنند. این خود [[دلیل]] است که رجعت صحیح بوده و مختص به [[امامیه]] و از ضروریات [[مذهب]] ایشان است»<ref>الایقاظ من الهجعة، ص ۶۷.</ref>.


[[فخرالدین طریحی اسدی]] در مجمع البحرین افزون بر بیان معنای رجعت، [[جایگاه]] آن را نزد [[شیعه]] این گونه توضیح می‌دهد: «... و این رجعت از ضروریات [[مذهب امامیه]] است و شواهد قرآنی و [[روایات]] وارده از [[اهل بیت]] {{عم}} در این زمینه، مشهورتر از آن است که لازم به یادآوری باشد. حتی از [[ائمه]] {{عم}} وارد شده است: «هر کس به رجعت ما اقرار نداشته باشد از ما نیست»<ref>مجمع البحرین، ج ۲، ص ۶۷۹.</ref>.
[[فخرالدین طریحی اسدی]] در مجمع البحرین افزون بر بیان معنای رجعت، [[جایگاه]] آن را نزد [[شیعه]] این گونه توضیح می‌دهد: «... و این رجعت از ضروریات [[مذهب امامیه]] است و شواهد قرآنی و [[روایات]] وارده از [[اهل بیت]] {{عم}} در این زمینه، مشهورتر از آن است که لازم به یادآوری باشد. حتی از [[ائمه]] {{عم}} وارد شده است: «هر کس به رجعت ما اقرار نداشته باشد از ما نیست»<ref>مجمع البحرین، ج ۲، ص ۶۷۹.</ref>.


برخی از [[مفسرین]] معاصر نیز به روشنی بیان کرده‌اند که «رجعت از ضروریات [[مذهب]] [[شیعه]] است و نه از ضروریات [[اسلام]]...»<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۶۱.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۱]؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 270.</ref>.
برخی از [[مفسرین]] معاصر نیز به روشنی بیان کرده‌اند که «رجعت از ضروریات [[مذهب]] [[شیعه]] است و نه از ضروریات [[اسلام]]...»<ref>تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۶۱.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۱۸۹ ـ ۱۹۱؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص 270.</ref>.


در مجموع بسیاری از [[اندیشمندان]]، [[اعتقاد به رجعت]] را از ضروریات [[مذهب]] [[تشیع]] و برخی، [[انکار]] آن را موجب [[خروج]] از [[مذهب]] می‌دانند<ref>حق القین: ج۲ ص۳۵۴.</ref>. احتمالاً کثرت [[احادیث]] این باب به حد [[تواتر]]، است و نیز اعتبار شماری از این [[احادیث]]، موجب شده است که [[اعتقاد به رجعت]]، از ضروریات [[مذهب]] شود. اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و [[اعتقاد]] به آن را به اثبات [[احادیث]] مربوط، وابسته دانسته‌اند<ref>مانند علامه [[سید محسن امین]] در کتاب نقض الوشیعة ص۴۷۳ و [[محمد جواد مغنیه]] در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ و [[محمد رضا مظفر]] در عقائد الامامیة ص۸۴.</ref>. البته گویا مقصود آنان این بوده که [[اعتقاد به رجعت]]، مانند [[عدل]] و [[امامت]] از [[اصول مذهب]] نیست<ref>چنان که مرحوم [[مغنیه]] در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ به این موضوع تصریح می‌کند.</ref> و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت [[احادیث]] رجعت، باید آن را از ضروریات [[مذهب]] دانست، هر چند از [[فروع]] اعتقادی است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶</ref>.
در مجموع بسیاری از [[اندیشمندان]]، [[اعتقاد به رجعت]] را از ضروریات [[مذهب]] [[تشیع]] و برخی، [[انکار]] آن را موجب [[خروج]] از [[مذهب]] می‌دانند<ref>حق القین: ج۲ ص۳۵۴.</ref>. احتمالاً کثرت [[احادیث]] این باب به حد [[تواتر]]، است و نیز اعتبار شماری از این [[احادیث]]، موجب شده است که [[اعتقاد به رجعت]]، از ضروریات [[مذهب]] شود. اما برخی معاصران، منکر ضروری بودن آن هستند و [[اعتقاد]] به آن را به اثبات [[احادیث]] مربوط، وابسته دانسته‌اند<ref>مانند علامه [[سید محسن امین]] در کتاب نقض الوشیعة ص۴۷۳ و [[محمد جواد مغنیه]] در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ و [[محمد رضا مظفر]] در عقائد الامامیة ص۸۴.</ref>. البته گویا مقصود آنان این بوده که [[اعتقاد به رجعت]]، مانند [[عدل]] و [[امامت]] از [[اصول مذهب]] نیست<ref>چنان که مرحوم [[مغنیه]] در الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعة ص۳۰۲ به این موضوع تصریح می‌کند.</ref> و گرنه با توجه به کمیت و کیفیت [[احادیث]] رجعت، باید آن را از ضروریات [[مذهب]] دانست، هر چند از [[فروع]] اعتقادی است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۶</ref>.
خط ۸۴: خط ۸۴:
مرحوم [[مظفر]] در این باره نوشته است: «[[اهل سنت]] [[عقیده]] به رجعت را خلاف [[عقاید اسلامی]] می‌داند و آن را هیچ نمی‌پسندند. نویسندگان و شرح حال نویسان آنها معتقدین به رجعت را طعن و طرد کرده و آن را نشانه طرد [[روایت]] [[راوی]] می‌دانند. گویا در نظر آنان [[عقیده]] به رجعت در شمار [[کفر]] و [[شرک]] یا بدتر از آن قرار دارد و به این بهانه [[شیعه]] را می کوبند و [[ناسزا]] می‌گویند. بدون [[شک]] این از اقسام دستاویزهای بی اساس و [[گمراه]] کننده‌ای است که فرقه‌های اسلامی آن را وسیله‌ای برای طعن و طرد یکدیگر قرار داده‌اند، ولی هیچ مجوزی که صحت این دستاویز را روشن کند وجود ندارد، زیرا [[اعتقاد به رجعت]]، نه فقط هیچ گونه ایراد و خدشه‌ای در [[عقیده]] به [[یکتاپرستی]] و [[نبوت]] وارد نمی‌سازد، بلکه به عکس، این هر دو [[عقیده]] را تقویت می‌کند، زیرا رجعت مانند حشر و نشر، [[دلیل]] [[قدرت]] کامل [[خداوند]] بوده و از امور غیرعادی و معجزه‌ای از [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} اوست. رجعت، در اصل [[معجزه]] زنده کردن مردگان است؛ چنان که [[حضرت مسیح]] {{ع}} انجام می‌داد، اما این رساتر، کامل‌تر و اعجازش بیشتر است به [[دلیل]] این که رجعت در وقتی انجام می‌گیرد که مردگان همه [[خاک]] شده‌اند»<ref>عقاید الامامیه، ص ۱۲۰.</ref>.
مرحوم [[مظفر]] در این باره نوشته است: «[[اهل سنت]] [[عقیده]] به رجعت را خلاف [[عقاید اسلامی]] می‌داند و آن را هیچ نمی‌پسندند. نویسندگان و شرح حال نویسان آنها معتقدین به رجعت را طعن و طرد کرده و آن را نشانه طرد [[روایت]] [[راوی]] می‌دانند. گویا در نظر آنان [[عقیده]] به رجعت در شمار [[کفر]] و [[شرک]] یا بدتر از آن قرار دارد و به این بهانه [[شیعه]] را می کوبند و [[ناسزا]] می‌گویند. بدون [[شک]] این از اقسام دستاویزهای بی اساس و [[گمراه]] کننده‌ای است که فرقه‌های اسلامی آن را وسیله‌ای برای طعن و طرد یکدیگر قرار داده‌اند، ولی هیچ مجوزی که صحت این دستاویز را روشن کند وجود ندارد، زیرا [[اعتقاد به رجعت]]، نه فقط هیچ گونه ایراد و خدشه‌ای در [[عقیده]] به [[یکتاپرستی]] و [[نبوت]] وارد نمی‌سازد، بلکه به عکس، این هر دو [[عقیده]] را تقویت می‌کند، زیرا رجعت مانند حشر و نشر، [[دلیل]] [[قدرت]] کامل [[خداوند]] بوده و از امور غیرعادی و معجزه‌ای از [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} اوست. رجعت، در اصل [[معجزه]] زنده کردن مردگان است؛ چنان که [[حضرت مسیح]] {{ع}} انجام می‌داد، اما این رساتر، کامل‌تر و اعجازش بیشتر است به [[دلیل]] این که رجعت در وقتی انجام می‌گیرد که مردگان همه [[خاک]] شده‌اند»<ref>عقاید الامامیه، ص ۱۲۰.</ref>.


مرحوم [[علامه طباطبایی]] نیز [[جایگاه]] رجعت در نگاه [[اهل سنت]] را این گونه بیان کرده است: «غیر [[شیعه]]، یعنی [[اهل سنت|اهل تسنن]] اگر چه به [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} اعتراف کردند و آن را به طور [[متواتر]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] کردند، لکن رجعت را [[انکار]] کرده و قول به رجعت را از مشخصات [[شیعه]] برشمرده‌اند و در این ایام بعضی از آنان که منتسب به [[شیعه]] هستند نیز به آنان محلق شدند»<ref> تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۵۵۸.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲.]</ref>.
مرحوم [[علامه طباطبایی]] نیز [[جایگاه]] رجعت در نگاه [[اهل سنت]] را این گونه بیان کرده است: «غیر [[شیعه]]، یعنی [[اهل سنت|اهل تسنن]] اگر چه به [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} اعتراف کردند و آن را به طور [[متواتر]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} [[نقل]] کردند، لکن رجعت را [[انکار]] کرده و قول به رجعت را از مشخصات [[شیعه]] برشمرده‌اند و در این ایام بعضی از آنان که منتسب به [[شیعه]] هستند نیز به آنان محلق شدند»<ref> تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۵۵۸.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۱۹۱ ـ ۱۹۲.</ref>.


== آثار تربیتی [[اعتقاد]] به رجعت ==
== آثار تربیتی [[اعتقاد]] به رجعت ==
همان گونه که [[انتظار فرج]] نقش برجسته و به سزایی در [[پویایی]] و [[نشاط]] [[جامعه]] ایفا می‌کند، باور به رجعت به [[دنیا]] در [[عصر ظهور]]، نیز می‌تواند نقش مهم و به‌سزایی در [[نشاط]] دینی و [[امید]] به حضور در [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} ایفا کند، چرا که [[انسان]] با دیدن افرادی که همۀ [[عمر]] خود را در [[انتظار ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} سپری کرده‌اند و آنگاه بدون [[درک]] [[ظهور]] از [[دنیا]] می‌روند، دچار سرخوردگی شده و حتی در [[جایگاه انتظار]] نیز دچار [[ناامیدی]] خواهد شد و اگر بداند در [[هنگام ظهور]] در صورت دارا بودن شرایط، امکان بازگشت او به [[دنیا]] و حضور در محضر [[آخرین امام]] {{ع}} را دارد در [[امیدواری]] او نقش بسیاری خواهد داشت.
همان گونه که [[انتظار فرج]] نقش برجسته و به سزایی در [[پویایی]] و [[نشاط]] [[جامعه]] ایفا می‌کند، باور به رجعت به [[دنیا]] در [[عصر ظهور]]، نیز می‌تواند نقش مهم و به‌سزایی در [[نشاط]] دینی و [[امید]] به حضور در [[حکومت جهانی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} ایفا کند، چرا که [[انسان]] با دیدن افرادی که همۀ [[عمر]] خود را در [[انتظار ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} سپری کرده‌اند و آنگاه بدون [[درک]] [[ظهور]] از [[دنیا]] می‌روند، دچار سرخوردگی شده و حتی در [[جایگاه انتظار]] نیز دچار [[ناامیدی]] خواهد شد و اگر بداند در [[هنگام ظهور]] در صورت دارا بودن شرایط، امکان بازگشت او به [[دنیا]] و حضور در محضر [[آخرین امام]] {{ع}} را دارد در [[امیدواری]] او نقش بسیاری خواهد داشت.


علاوه بر آن، شخص علاقه‌مند به [[درک]] محضر [[آخرین حجت الهی]]، نهایت [[تلاش]] خود را به کار خواهد بست که به درجات بالای [[ایمان]] رسیده تا در زمرۀ [[مؤمنان]] رجعت کننده باشد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۱۹۳.]</ref>.
علاوه بر آن، شخص علاقه‌مند به [[درک]] محضر [[آخرین حجت الهی]]، نهایت [[تلاش]] خود را به کار خواهد بست که به درجات بالای [[ایمان]] رسیده تا در زمرۀ [[مؤمنان]] رجعت کننده باشد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۱۹۳.</ref>.


== جایگاه آموزه رجعت ==
== جایگاه آموزه رجعت ==
خط ۱۰۹: خط ۱۰۹:
[[شیخ]] [[حر عاملی]] در اثبات [[امکان رجعت]] می‌نویسد: «دلیلی که بر صحت [[معاد]] به آن [[استدلال]] کرده‌اند، حاصلش امری است ممکن (یعنی محال نیست)، گویندۀ راست‌گو هم خبر داده، پس [[حق]] است. اما امکانش که روشن است؛ زیرا مکرر اتفاق افتاده "که مرده‌ای زنده شده" و وقوع [[دلیل]] امکان است و [[اخبار]] گوینده راست‌گو هم که به [[تواتر]] رسیده چنان که بعداً هر دو موضوع خواهد آمد و بیان می‌کنم که عده‌ای از [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] {{عم}} و غیر آنها پس از [[مرگ]] زنده شدند و این [[دلیل]]، بر اثبات رجعت بهتر است تا برای [[اثبات معاد]]؛ چرا که امر [[معاد]] بالاتر و حالاتش عجیب و غریب‌تر است، نظیرش تاکنون پیدا نشده به خلاف رجعت و در [[قرآن]] و [[اخبار]] هم اشاره به این [[دلیل]] است و بر منکران زنده شدن مردگان سخت اعتراض شده است<ref>الایقاظ من الهجعة، انتشارات نوید، ص ۳۱.</ref>.
[[شیخ]] [[حر عاملی]] در اثبات [[امکان رجعت]] می‌نویسد: «دلیلی که بر صحت [[معاد]] به آن [[استدلال]] کرده‌اند، حاصلش امری است ممکن (یعنی محال نیست)، گویندۀ راست‌گو هم خبر داده، پس [[حق]] است. اما امکانش که روشن است؛ زیرا مکرر اتفاق افتاده "که مرده‌ای زنده شده" و وقوع [[دلیل]] امکان است و [[اخبار]] گوینده راست‌گو هم که به [[تواتر]] رسیده چنان که بعداً هر دو موضوع خواهد آمد و بیان می‌کنم که عده‌ای از [[پیامبران]] و [[اوصیاء]] {{عم}} و غیر آنها پس از [[مرگ]] زنده شدند و این [[دلیل]]، بر اثبات رجعت بهتر است تا برای [[اثبات معاد]]؛ چرا که امر [[معاد]] بالاتر و حالاتش عجیب و غریب‌تر است، نظیرش تاکنون پیدا نشده به خلاف رجعت و در [[قرآن]] و [[اخبار]] هم اشاره به این [[دلیل]] است و بر منکران زنده شدن مردگان سخت اعتراض شده است<ref>الایقاظ من الهجعة، انتشارات نوید، ص ۳۱.</ref>.


کوتاه سخن اینکه: «زنده شدن گروهی از مردگان در این [[دنیا]] از محالات نیست، همان گونه که زنده شدن همۀ [[انسان‌ها]] در [[قیامت]] ممکن است و شگفتی از چنین امری، همچون شگفتی گروهی از [[مشرکان]] [[دوران جاهلیت]] از مسئله [[معاد]] است و تمسخر در برابر آن چونان تمسخر [[کفار]] و [[مشرکان]] دربارۀ [[معاد]] است، چرا که [[عقل]] چنین چیزی را محال نمی‌داند و [[قدرت]] [[خدا]] آن چنان گسترده است که همۀ این موارد در برابر آن آسان است»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۶.</ref><ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۱۹۳ ـ ۱۹۵.]</ref>.
کوتاه سخن اینکه: «زنده شدن گروهی از مردگان در این [[دنیا]] از محالات نیست، همان گونه که زنده شدن همۀ [[انسان‌ها]] در [[قیامت]] ممکن است و شگفتی از چنین امری، همچون شگفتی گروهی از [[مشرکان]] [[دوران جاهلیت]] از مسئله [[معاد]] است و تمسخر در برابر آن چونان تمسخر [[کفار]] و [[مشرکان]] دربارۀ [[معاد]] است، چرا که [[عقل]] چنین چیزی را محال نمی‌داند و [[قدرت]] [[خدا]] آن چنان گسترده است که همۀ این موارد در برابر آن آسان است»<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۵۶.</ref><ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۱۹۳ ـ ۱۹۵.</ref>.


در مجموع احیای مردگان و [[رجوع]] مجدد آنان به نشئه [[دنیا]] نه محذور عقلی و نه منع نقلی دارد. بنابراین، اصل رجعتِ فرد یا گروهی به [[دنیا]] نه ممتنع عقلی است و نه [[ممنوع]] شرعی؛<ref>تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸.</ref> و به همین لحاظ گفته شده: [[خداوند]] قادر بر چنین کاری هست<ref>رسائل المرتضی؛ ج۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳. </ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903 پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
در مجموع احیای مردگان و [[رجوع]] مجدد آنان به نشئه [[دنیا]] نه محذور عقلی و نه منع نقلی دارد. بنابراین، اصل رجعتِ فرد یا گروهی به [[دنیا]] نه ممتنع عقلی است و نه [[ممنوع]] شرعی؛<ref>تفسیر قرآن کریم؛ ج ۴، ص ۴۹۸.</ref> و به همین لحاظ گفته شده: [[خداوند]] قادر بر چنین کاری هست<ref>رسائل المرتضی؛ ج۱، ص ۳۰۲ - ۳۰۳. </ref> <ref>[http://thesaurus.islamicdoc.org/thesaurus/thesaurus1.php?term_code1=66903 پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]</ref>.
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:
[[اعتقاد به رجعت]] از قرن اول هجری میان علمای [[شیعه]] معروف بوده است. احادیثی از [[امام سجاد|امام زین العابدین]] {{ع}} [[نقل]] شده که بر این [[اعتقاد]] دلالت دارند.  
[[اعتقاد به رجعت]] از قرن اول هجری میان علمای [[شیعه]] معروف بوده است. احادیثی از [[امام سجاد|امام زین العابدین]] {{ع}} [[نقل]] شده که بر این [[اعتقاد]] دلالت دارند.  


در قرن‌های دوم و سوم، [[احادیث]] بیشتری [[نقل]] شده است. در این دوره [[اعتقاد به رجعت]]، از شعائر [[شیعه]] بوده، به طوری که [[مخالفان]] نیز این را به خوبی می‌دانستند و گاه با استناد به [[اعتقاد]] یک [[راوی]] به رجعت، از [[نقل]] [[احادیث]] او پرهیز می‌کردند. [[فضل بن شاذان]] از بزرگان [[اصحاب]] [[امام رضا]] {{ع}} و [[امام جواد]] {{ع}}، دو کتاب در موضوع رجعت نوشته است<ref>کتاب اثبات الرجعة و کتاب الرجعة: [[نجاشی]] از [[کنجی]] نقل می‌کند که هر دو کتاب را در میان ده‌ها کتاب دیگر وی دیده است؛ رجال النجاشی: ج۲ ص۱۶۸ ش۸۳۸، [[شیخ طوسی]] نیز از بزرگی او یاد می‌کند و کتاب إثبات الرجعة او را نام می‌برد؛ الفهرست، طوسی: ص۱۹۷، ش۵۶۳.</ref>
در قرن‌های دوم و سوم، [[احادیث]] بیشتری [[نقل]] شده است. در این دوره [[اعتقاد به رجعت]]، از شعائر [[شیعه]] بوده، به طوری که [[مخالفان]] نیز این را به خوبی می‌دانستند و گاه با استناد به [[اعتقاد]] یک [[راوی]] به رجعت، از [[نقل]] [[احادیث]] او پرهیز می‌کردند. [[فضل بن شاذان]] از بزرگان [[اصحاب]] [[امام رضا]] {{ع}} و [[امام جواد]] {{ع}}، دو کتاب در موضوع رجعت نوشته است<ref>کتاب اثبات الرجعة و کتاب الرجعة: [[نجاشی]] از [[کنجی]] نقل می‌کند که هر دو کتاب را در میان ده‌ها کتاب دیگر وی دیده است؛ رجال النجاشی: ج۲ ص۱۶۸ ش۸۳۸، [[شیخ طوسی]] نیز از بزرگی او یاد می‌کند و کتاب إثبات الرجعة او را نام می‌برد؛ الفهرست، طوسی، ص۱۹۷، ش۵۶۳.</ref>


[[ثقة الاسلام]] [[کلینی]] در انتهای قرن سوم، [[احادیث]] رجعت را در الکافی آورده است<ref>الکافی: ج۱ ص۱۹۶-۱۹۷ و ۲۸۳ و ۴۳۵ و ج۳ ص ۱۳۱ و ۵۳۶ و ج۸ ص۵۰-۵۱ و ۲۰۶ و ۲۴۷ و ۳۳۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] در قرن چهارم، ضمن آوردن برخی [[احادیث]] رجعت در کتاب‌های حدیثی‌اش<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}: ج۲، ص۲۰۱، الخصال: ص۱۰۸، معانی الأخبار: ص۳۶۵.</ref>، [[اعتقاد]] به آن را [[حق]] دانسته و به [[آیات]] متعددی از [[قرآن]] و نیز به برخی [[احادیث]] [[اهل سنت]] دربارۀ بازگشت [[مسیح]] در [[آخر الزمان]] و [[نماز خواندن]] وی به [[امامت]] [[امام]] {{ع}} استناد کرده است<ref>الإعتقادات: ص۶۰-۶۳.</ref>.
[[ثقة الاسلام]] [[کلینی]] در انتهای قرن سوم، [[احادیث]] رجعت را در الکافی آورده است<ref>الکافی: ج۱ ص۱۹۶-۱۹۷ و ۲۸۳ و ۴۳۵ و ج۳ ص ۱۳۱ و ۵۳۶ و ج۸ ص۵۰-۵۱ و ۲۰۶ و ۲۴۷ و ۳۳۷.</ref>. [[شیخ صدوق]] در قرن چهارم، ضمن آوردن برخی [[احادیث]] رجعت در کتاب‌های حدیثی‌اش<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}: ج۲، ص۲۰۱، الخصال: ص۱۰۸، معانی الأخبار: ص۳۶۵.</ref>، [[اعتقاد]] به آن را [[حق]] دانسته و به [[آیات]] متعددی از [[قرآن]] و نیز به برخی [[احادیث]] [[اهل سنت]] دربارۀ بازگشت [[مسیح]] در [[آخر الزمان]] و [[نماز خواندن]] وی به [[امامت]] [[امام]] {{ع}} استناد کرده است<ref>الإعتقادات: ص۶۰-۶۳.</ref>.
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
[[شیخ مفید]] در انتهای قرن چهارم، [[اعتقاد به رجعت]] در [[آخر الزمان]] را بین [[امامیه]] اجماعی دانسته و ادله‌ای بر آن آورده و به [[شبهات]] [[مخالفان]]، پاسخ داده است<ref>أوائل المقالات: ص۴۶ و ۷۶-۷۷، الفصول المختارة: ص۱۵۳-۱۵۶، المسائل السروریة: ص۳۲ و ۳۵-۳۶.</ref>. [[سید مرتضی]] در قرن پنجم، ضمن اجماعی دانستن مسئله میان علمای [[شیعه]]، بر اعتبار [[اجماع]] در این گونه مسائل تأکید نموده و به اشکالات [[مخالفان]] پاسخ داده است<ref>رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵-۱۲۶.</ref>.
[[شیخ مفید]] در انتهای قرن چهارم، [[اعتقاد به رجعت]] در [[آخر الزمان]] را بین [[امامیه]] اجماعی دانسته و ادله‌ای بر آن آورده و به [[شبهات]] [[مخالفان]]، پاسخ داده است<ref>أوائل المقالات: ص۴۶ و ۷۶-۷۷، الفصول المختارة: ص۱۵۳-۱۵۶، المسائل السروریة: ص۳۲ و ۳۵-۳۶.</ref>. [[سید مرتضی]] در قرن پنجم، ضمن اجماعی دانستن مسئله میان علمای [[شیعه]]، بر اعتبار [[اجماع]] در این گونه مسائل تأکید نموده و به اشکالات [[مخالفان]] پاسخ داده است<ref>رسائل الشریف المرتضی: ج۱ ص۱۲۵-۱۲۶.</ref>.


[[علامه طبرسی]] در قرن ششم، ضمن بیان فراوانی [[اخبار]] در باب رجعت، ادلۀ [[مخالفان]] را رد کرده است<ref>مجمع البیان: ج۷ ص۳۶۷، جوامع الجامع: ج۲ ص۷۲۴.</ref>. این [[اعتقاد]] همچنان در میان علمای [[شیعه]] در قرن‌های بعدی ادامه داشته است. [[علامه مجلسی]] دربارۀ کمیت و کیفیت [[احادیث]] رجعت و تعداد [[راویان]] و عالمانی که دربارۀ رجعت کتاب نوشته‌اند، چنین می‌نویسد: چگونه ممکن است کسی به [[صدق]] گفتار [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[ایمان]] داشته باشد اما [[احادیث متواتر]] رجعت را نپذیرد؟ [[احادیث]] صریحی که شماره آنها به [[حدود]] دویست [[حدیث]] می‌رسد و [[چهل]] و چند نفر از [[راویان]] ثقه و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آورده‌اند... . اگر این [[احادیث متواتر]] نباشد، چه در حدیثی [[متواتر]] است؟<ref>بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۲۲-۱۲۳.</ref>.
[[علامه طبرسی]] در قرن ششم، ضمن بیان فراوانی [[اخبار]] در باب رجعت، ادلۀ [[مخالفان]] را رد کرده است<ref>مجمع البیان: ج۷ ص۳۶۷، جوامع الجامع: ج۲ ص۷۲۴.</ref>. این [[اعتقاد]] همچنان در میان علمای [[شیعه]] در قرن‌های بعدی ادامه داشته است. [[علامه مجلسی]] دربارۀ کمیت و کیفیت [[احادیث]] رجعت و تعداد [[راویان]] و عالمانی که دربارۀ رجعت کتاب نوشته‌اند، چنین می‌نویسد: چگونه ممکن است کسی به [[صدق]] گفتار [[ائمه]] [[اهل بیت]] {{عم}} [[ایمان]] داشته باشد اما [[احادیث متواتر]] رجعت را نپذیرد؟ [[احادیث]] صریحی که شماره آنها به حدود دویست [[حدیث]] می‌رسد و [[چهل]] و چند نفر از [[راویان]] ثقه و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آورده‌اند... . اگر این احادیث متواتر نباشد، چه در حدیثی [[متواتر]] است؟<ref>بحار الأنوار: ج۵۳ ص۱۲۲-۱۲۳.</ref>.


در مجموع باید گفت: رجعت، از ضروریات [[مذهب]] است، بدین معنا که اگر کسی متون [[مذهب]] [[تشیع]] را ببیند، بی‌تردید، رجعت را جزء [[اعتقادات]] [[شیعی]] به حساب می‌آورد. البته اینکه رجعت از محکمات [[اعتقادات]] [[شیعی]] است، به معنای آن نیست که مانند [[عدل]] و [[امامت]]، جزء [[اصول اعتقادی]] است. ممکن است کسی از متون مذهبی، اطلاع کافی نداشته باشد و بر اثر این بی‌اطلاعی، [[اعتقاد به رجعت]] نداشته باشد. چنین کسی از دایره [[تشیع]] خارج نیست؛ اما اگر کسی با وجود [[آگاهی]] کافی از متون دینی و مذهبی، به رجعت [[اعتقاد]] نورزد، از دایره [[تشیع]] خارج می‌شود<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹ ـ ۴۱.</ref>.
در مجموع باید گفت: رجعت، از ضروریات [[مذهب]] است، بدین معنا که اگر کسی متون [[مذهب]] [[تشیع]] را ببیند، بی‌تردید، رجعت را جزء [[اعتقادات]] [[شیعی]] به حساب می‌آورد. البته اینکه رجعت از محکمات [[اعتقادات]] [[شیعی]] است، به معنای آن نیست که مانند [[عدل]] و [[امامت]]، جزء [[اصول اعتقادی]] است. ممکن است کسی از متون مذهبی، اطلاع کافی نداشته باشد و بر اثر این بی‌اطلاعی، [[اعتقاد به رجعت]] نداشته باشد. چنین کسی از دایره [[تشیع]] خارج نیست؛ اما اگر کسی با وجود [[آگاهی]] کافی از متون دینی و مذهبی، به رجعت [[اعتقاد]] نورزد، از دایره [[تشیع]] خارج می‌شود<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۳۹ ـ ۴۱.</ref>.
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:


== وقوع رجعت در تاریخ ==
== وقوع رجعت در تاریخ ==
از آنجایی که [[قرآن]] پایه‌ای‌ترین ابزار برای اثبات حقایق دینی است، در مسئله رجعت نیز به عنوان نخستین منبع و اصلی‌ترین آنها، بدان توجه می‌شود. با یک نگاه گذرا به [[آیات]] مربوط به رجعت، پدیدار شدن آن امری مسلم می‌نماید<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۱۹۵.]</ref>. [[قرآن کریم]] در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به [[دنیا]] یاد کرده است. این موارد، افزون بر آنکه [[امکان رجعت]] را اثبات می کند، وقوع آن را در [[تاریخ]] نیز بیان می‌دارد:
از آنجایی که [[قرآن]] پایه‌ای‌ترین ابزار برای اثبات حقایق دینی است، در مسئله رجعت نیز به عنوان نخستین منبع و اصلی‌ترین آنها، بدان توجه می‌شود. با یک نگاه گذرا به [[آیات]] مربوط به رجعت، پدیدار شدن آن امری مسلم می‌نماید<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۱۹۵.</ref>. [[قرآن کریم]] در موارد متعددی، از رجعت افراد یا اقوامی به [[دنیا]] یاد کرده است. این موارد، افزون بر آنکه [[امکان رجعت]] را اثبات می کند، وقوع آن را در [[تاریخ]] نیز بیان می‌دارد:
#{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است) و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>. این شخص، عُزَیز [[پیامبر]] باشد یا [[پیامبری]] دیگر، تفاوت نمی‌کند. مهم، صراحت [[قرآن]] دربارۀ زندگی پس از [[مرگ]] در همین دنیاست. [[مفسران]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[اتفاق نظر]] دارند که این [[آیه]] در برابر منکران [[قدرت]] [[خدا]] در زنده کردن مردگان آمده است و نمونه‌ای از آن را در همین [[دنیا]] بیان می‌کند<ref>از جمله مفسران [[اهل سنت]]، عبارتند از: [[طبری]] در تفسیر الطبری: ج۲ جزء۲ ص۵۸۶، [[ابن کثیر]] در تفسیر ابن کثیر: ج۱ ص۴۶۴، [[زمخشری]] در الکشاف: ج۱ ص۱۵۷، ابن قتیبه در غریب القرآن: ج۱ ص۸۶، و بسیاری دیگر.</ref>.
#{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابه‌های) شهری (با خانه‌هایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده می‌گرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کرده‌ای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است) و (این) برای آن (است) که تو را نشانه‌ای برای مردم کنیم و به استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا می‌چینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن می‌پوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: می‌دانم که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>. این شخص، عُزَیز [[پیامبر]] باشد یا [[پیامبری]] دیگر، تفاوت نمی‌کند. مهم، صراحت [[قرآن]] دربارۀ زندگی پس از [[مرگ]] در همین دنیاست. [[مفسران]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[اتفاق نظر]] دارند که این [[آیه]] در برابر منکران [[قدرت]] [[خدا]] در زنده کردن مردگان آمده است و نمونه‌ای از آن را در همین [[دنیا]] بیان می‌کند<ref>از جمله مفسران [[اهل سنت]]، عبارتند از: [[طبری]] در تفسیر الطبری: ج۲ جزء۲ ص۵۸۶، [[ابن کثیر]] در تفسیر ابن کثیر: ج۱ ص۴۶۴، [[زمخشری]] در الکشاف: ج۱ ص۱۵۷، ابن قتیبه در غریب القرآن: ج۱ ص۸۶، و بسیاری دیگر.</ref>.
# {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref>آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>. این [[آیه]] به صراحت، از بازگشت جمعی از [[مردم]] به زندگی [[دنیا]] سخن می‌گوید. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در [[قیامت]] است که به گروهی خاص، محدود نمی‌شود و شامل همۀ موجودات است.
# {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref>آیا در (کار) کسانی ننگریسته‌ای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بی‌گمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمی‌گزارند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>. این [[آیه]] به صراحت، از بازگشت جمعی از [[مردم]] به زندگی [[دنیا]] سخن می‌گوید. بدیهی است که این رجعت، غیر از احیای مردگان در [[قیامت]] است که به گروهی خاص، محدود نمی‌شود و شامل همۀ موجودات است.
خط ۱۵۲: خط ۱۵۲:
همچنین [[روایات]] زیادی از [[اهل سنت]] [[نقل]] شده که [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[مرگ]]، زنده شده و افرادی ایشان را دیده‌اند. میان [[علما]] در مورد امکان چنین چیزی، بحث‌های زیادی در گرفته، تا جایی که [[سیوطی]] کتابی در موضوع امکان دیدن [[پیامبر]] {{صل}} و [[فرشتگان]] نوشت. او [[احادیث صحیح]] را به [[نقل]] از [[بخاری]] و [[مسلم]] و [[ابو داوود]] می‌آورد که در آنها امکان دیدن [[پیامبر]] {{صل}} در [[بیداری]]، بیان شده است. سپس توضیحات مفصلی در رد منکران [[امکان رجعت]] [[پیامبر]] {{صل}} و امکان دیدن ایشان می‌آورد و اقوال علمایی را آورده که قائل به امکان آن بوده‌اند و مواردی را نقل کرده‌اند که [[پیامبر]] {{صل}} را در بیداری دیده‌اند و این را از جمله [[کرامات]] آنها برشمرده‌اند. وی [[کرامت]] شمردن این دیدار را تنها در صورتی قبول دارد که در بیداری باشد، نه در [[خواب]]؛ چرا که دیدن رؤیای [[پیامبر]] {{صل}} برای همه امکان دارد و کرامتی به حساب نمی‌آید<ref>تنویر الحلک فی امکان رؤیه النبی {{صل}} و الملک: ص۱-۱۳.</ref>.<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱ ـ ۴۶.</ref>
همچنین [[روایات]] زیادی از [[اهل سنت]] [[نقل]] شده که [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[مرگ]]، زنده شده و افرادی ایشان را دیده‌اند. میان [[علما]] در مورد امکان چنین چیزی، بحث‌های زیادی در گرفته، تا جایی که [[سیوطی]] کتابی در موضوع امکان دیدن [[پیامبر]] {{صل}} و [[فرشتگان]] نوشت. او [[احادیث صحیح]] را به [[نقل]] از [[بخاری]] و [[مسلم]] و [[ابو داوود]] می‌آورد که در آنها امکان دیدن [[پیامبر]] {{صل}} در [[بیداری]]، بیان شده است. سپس توضیحات مفصلی در رد منکران [[امکان رجعت]] [[پیامبر]] {{صل}} و امکان دیدن ایشان می‌آورد و اقوال علمایی را آورده که قائل به امکان آن بوده‌اند و مواردی را نقل کرده‌اند که [[پیامبر]] {{صل}} را در بیداری دیده‌اند و این را از جمله [[کرامات]] آنها برشمرده‌اند. وی [[کرامت]] شمردن این دیدار را تنها در صورتی قبول دارد که در بیداری باشد، نه در [[خواب]]؛ چرا که دیدن رؤیای [[پیامبر]] {{صل}} برای همه امکان دارد و کرامتی به حساب نمی‌آید<ref>تنویر الحلک فی امکان رؤیه النبی {{صل}} و الملک: ص۱-۱۳.</ref>.<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱ ـ ۴۶.</ref>


اما جای این پرسش وجود دارد که چرا [[اهل سنت]]، رجعت به [[هنگام ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را قبول ندارند؟ این، در حالی است که آنها اصل [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} را قبول دارند و [[امکان رجعت]] را با توجه به روایاتشان نیز می‌پذیرند. شاید بتوان حدس زد که قبول رجعت در [[آخر الزمان]]، به [[دلیل]] متضمن بودن رجعت [[امامان]] [[اهل بیت]] {{عم}} و انتقام‌گیری آنان از دشمنانشان به بحث [[امامت]] بر می‌گردد. هنگامی که آنها اصلش را قبول ندارند، نمی‌توان [[انتظار]] داشت فرع آن را بپذیرند و گرنه با توجه به ادلۀ متعدد و محکم رجعت، جایی برای [[انکار]] آن وجود ندارد<ref> دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱ ـ۴۷.</ref>.
اما جای این پرسش وجود دارد که چرا [[اهل سنت]]، رجعت به هنگام ظهور [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} را قبول ندارند؟ این، در حالی است که آنها اصل [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} را قبول دارند و امکان رجعت را با توجه به روایاتشان نیز می‌پذیرند. شاید بتوان حدس زد که قبول رجعت در [[آخر الزمان]]، به [[دلیل]] متضمن بودن رجعت [[امامان]] [[اهل بیت]] {{عم}} و انتقام‌گیری آنان از دشمنانشان به بحث [[امامت]] بر می‌گردد. هنگامی که آنها اصلش را قبول ندارند، نمی‌توان [[انتظار]] داشت فرع آن را بپذیرند و گرنه با توجه به ادلۀ متعدد و محکم رجعت، جایی برای [[انکار]] آن وجود ندارد<ref> دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۱ ـ۴۷.</ref>.


در یک جمع‌بندی کوتاه، به نکات ذیل می‌توان اشاره کرد:
در یک جمع‌بندی کوتاه، به نکات ذیل می‌توان اشاره کرد:
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
# افزون بر [[دانشمندان]] [[شیعه]]، بیشتر [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] نیز بر این باورند که در گذشته، رجعت‌هایی صورت گرفته است.
# افزون بر [[دانشمندان]] [[شیعه]]، بیشتر [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] نیز بر این باورند که در گذشته، رجعت‌هایی صورت گرفته است.


بنابراین شکی نخواهد ماند که در گذشته، به خواست [[پروردگار]] انسان‌های فراوانی پس از مردن، دوباره با همان بدنی که از [[دنیا]] رفته‌اند زنده شده، به زندگی دنیایی ادامه داده‌اند<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۱۹۶].</ref>.
بنابراین شکی نخواهد ماند که در گذشته، به خواست [[پروردگار]] انسان‌های فراوانی پس از مردن، دوباره با همان بدنی که از [[دنیا]] رفته‌اند زنده شده، به زندگی دنیایی ادامه داده‌اند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۱۹۶.</ref>.


== رجعت‌کنندگان هنگام ظهور ==
== رجعت‌کنندگان هنگام ظهور ==
خط ۱۶۵: خط ۱۶۵:
در برخی از [[احادیث]]، از رجعت برخی [[اقوام]] یا گروهی از هر [[امت]] و مانند آن سخن گفته شده؛ اما اجمال یا ابهام در این تعابیر را باید با [[احادیث]] دیگری که آن [[اقوام]] یا گروه را توضیح داده‌اند، برطرف کرد. نتیجه همان است که پیش‌تر گفته شد؛ یعنی [[خالصان]] از هر دسته، رجعت خواهند کرد.
در برخی از [[احادیث]]، از رجعت برخی [[اقوام]] یا گروهی از هر [[امت]] و مانند آن سخن گفته شده؛ اما اجمال یا ابهام در این تعابیر را باید با [[احادیث]] دیگری که آن [[اقوام]] یا گروه را توضیح داده‌اند، برطرف کرد. نتیجه همان است که پیش‌تر گفته شد؛ یعنی [[خالصان]] از هر دسته، رجعت خواهند کرد.


تنها یک مورد است که گویا مقداری عام‌تر به نظر می‌رسد و آن عنوان "همۀ [[مؤمنان]]" است. این مورد در حدیثی ذکر شده که به رجعت [[شهدا]] نیز اشاره کرده است. از [[امام باقر]] {{ع}} دربارۀ [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ}}<ref>اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref> پرسیدند [[امام]] {{ع}} پاسخ فرمود: {{متن حدیث|أَ تَدْرِي يَا جَابِرُ مَا سَبِيلُ اللَّهِ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ قَالَ سَبِيلُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَ ذُرِّيَّتُهُ فَمَنْ قُتِلَ فِي وَلَايَتِهِ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ مَاتَ فِي وَلَايَتِهِ مَاتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَيْسَ مَنْ يُؤْمِنُ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِلَّا وَ لَهُ قِتْلَةٌ وَ مِيتَةٌ قَالَ إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ يُنْشَرُ حَتَّى يَمُوتَ وَ مَنْ مَاتَ يُنْشَرُ حَتَّى يُقْتَل<ref>ای جابر! آیا می‌دانی راه خدا کدام است؟ کشته شدن در راه [[علی]] {{ع}} و فرزندانش است. اگر کسی در راه ولایت وی کشته شود، در راه خدا کشته شده است و کسی نیست که به این آیه [[ایمان]] داشته باشد، مگر آن که هم کشته می‌شود و هم می‌میرد. کسی که کشته شده، از قبر بیرون می‌آید تا بمیرد و کسی که مرده است، از قبر بیرون می‌آید تا کشته شود؛ مختصر بصائر الدرجات: ص۲۵، تفسیر العیاشی: ج۱ ص۲۰۲ ح۱۶۲، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۴۰ ح۸.</ref>. این [[حدیث]] که با چند [[حدیث]] مشابه، تأیید و تقویت می‌شود، گویای آن است که کسانی که به آیۀ شریف: {{متن قرآن|وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ}}<ref>و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref> [[ایمان]] داشته باشند، هم به [[مرگ طبیعی]] خواهند مرد و هم در [[راه خدا]] کشته خواهند شد و این نمی‌شود، مگر اینکه پس از آن که در زندگی [[دنیا]] مردند و یا کشته شدند، دوباره به زندگی باز گردند تا حالتی دیگر را تجربه کنند. این رجعت فقط برای [[مؤمنان]] به آیۀ مربوط است و با توجه به توضیحی که [[امام]] {{ع}} دربارۀ کشته شدن در [[راه خدا]] داده و آن را به کشته شدن در راه [[علی]] {{ع}} و فرزندانش [[تفسیر]] نموده و با [[یاری]] گرفتن از سایر [[احادیث]] این باب، می‌توان استنتاج کرد که همان [[مؤمنان خالص]]، مورد نظر است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۷ ـ ۴۹.</ref>.
تنها یک مورد است که گویا مقداری عام‌تر به نظر می‌رسد و آن عنوان "همۀ [[مؤمنان]]" است. این مورد در حدیثی ذکر شده که به رجعت [[شهدا]] نیز اشاره کرده است. از [[امام باقر]] {{ع}} دربارۀ [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ}}<ref>اگر در راه خداوند کشته شوید یا بمیرید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۷.</ref> پرسیدند [[امام]] {{ع}} پاسخ فرمود: {{متن حدیث|أَ تَدْرِي يَا جَابِرُ مَا سَبِيلُ اللَّهِ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ إِلَّا أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ قَالَ سَبِيلُ اللَّهِ عَلِيٌّ وَ ذُرِّيَّتُهُ فَمَنْ قُتِلَ فِي وَلَايَتِهِ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ مَنْ مَاتَ فِي وَلَايَتِهِ مَاتَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَيْسَ مَنْ يُؤْمِنُ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِلَّا وَ لَهُ قِتْلَةٌ وَ مِيتَةٌ قَالَ إِنَّهُ مَنْ قُتِلَ يُنْشَرُ حَتَّى يَمُوتَ وَ مَنْ مَاتَ يُنْشَرُ حَتَّى يُقْتَل}}<ref>ای جابر! آیا می‌دانی راه خدا کدام است؟ کشته شدن در راه [[علی]] {{ع}} و فرزندانش است. اگر کسی در راه ولایت وی کشته شود، در راه خدا کشته شده است و کسی نیست که به این آیه [[ایمان]] داشته باشد، مگر آن که هم کشته می‌شود و هم می‌میرد. کسی که کشته شده، از قبر بیرون می‌آید تا بمیرد و کسی که مرده است، از قبر بیرون می‌آید تا کشته شود؛ مختصر بصائر الدرجات: ص۲۵، تفسیر العیاشی: ج۱ ص۲۰۲ ح۱۶۲، بحار الأنوار: ج۵۳ ص۴۰ ح۸.</ref>. این [[حدیث]] که با چند [[حدیث]] مشابه، تأیید و تقویت می‌شود، گویای آن است که کسانی که به آیۀ شریف: {{متن قرآن|وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ}}<ref>و اگر بمیرید یا کشته شوید بی‌گمان نزد خداوند، گردتان می‌آورند؛ سوره آل عمران، آیه ۱۵۸.</ref> [[ایمان]] داشته باشند، هم به [[مرگ طبیعی]] خواهند مرد و هم در [[راه خدا]] کشته خواهند شد و این نمی‌شود، مگر اینکه پس از آن که در زندگی [[دنیا]] مردند و یا کشته شدند، دوباره به زندگی باز گردند تا حالتی دیگر را تجربه کنند. این رجعت فقط برای [[مؤمنان]] به آیۀ مربوط است و با توجه به توضیحی که [[امام]] {{ع}} دربارۀ کشته شدن در [[راه خدا]] داده و آن را به کشته شدن در راه [[علی]] {{ع}} و فرزندانش [[تفسیر]] نموده و با [[یاری]] گرفتن از سایر [[احادیث]] این باب، می‌توان استنتاج کرد که همان [[مؤمنان خالص]]، مورد نظر است<ref>دانشنامه امام مهدی، ج۸، ص۴۷ ـ ۴۹.</ref>.


== ادلۀ اثبات رجعت ==
== ادلۀ اثبات رجعت ==
برای اثبات رجعت، به چهار [[دلیل]]: [[قرآن]]، [[احادیث]]، [[عقل]] و [[اجماع]]، [[تمسک]] جسته‌اند. مهم‌ترین ادلۀ رجعت، [[ادله]] قرآنی و حدیثی است:
برای اثبات رجعت، به چهار [[دلیل]]: [[قرآن]]، [[احادیث]]، [[عقل]] و [[اجماع]]، تمسک جسته‌اند. مهم‌ترین ادلۀ رجعت، [[ادله]] قرآنی و حدیثی است:


=== ادلۀ قرآنی رجعت ===
=== ادلۀ قرآنی رجعت ===
{{اصلی|دلیل قرآنی رجعت}}
ادلۀ متعددی از [[قرآن کریم]] بر وقوع و به طریق اولی بر [[امکان رجعت]] دلالت دارند که برخی از آنها در بحث از [[تاریخ]] رجعت گذشت. البته برای اثبات رجعت، کافی است به ادلۀ [[معاد]] که در [[قرآن]] فراوان‌اند مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت و [[معاد]]، یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. بنابراین، قابلیت قابل، وجود دارد. در واقع به [[قدرت]] [[خدا]] [[کفر]] ورزیده است. بنابراین، استبعادهای جمعی از مخالفان، از بی‌خبری است و یا از سر لجاجت.
ادلۀ متعددی از [[قرآن کریم]] بر وقوع و به طریق اولی بر [[امکان رجعت]] دلالت دارند که برخی از آنها در بحث از [[تاریخ]] رجعت گذشت. البته برای اثبات رجعت، کافی است به ادلۀ [[معاد]] که در [[قرآن]] فراوان‌اند مراجعه شود؛ زیرا ماهیت رجعت و [[معاد]]، یکی است و تنها ظرف آنها تفاوت دارد. بنابراین، قابلیت قابل، وجود دارد. در واقع به [[قدرت]] [[خدا]] [[کفر]] ورزیده است. بنابراین، استبعادهای جمعی از [[مخالفان]]، از بی‌خبری است و یا از سر لجاجت.


آیاتی که به نوعی بر رجعت دلالت دارند، فراوان‌اند، از جمله:  
آیاتی که به نوعی بر رجعت دلالت دارند، فراوان‌اند، از جمله:  
خط ۲۰۸: خط ۲۰۷:


== مقارنت رجعت با [[قیام]] [[امام مهدی]] {{ع}} ==
== مقارنت رجعت با [[قیام]] [[امام مهدی]] {{ع}} ==
از [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}} استفاده می‌شود، رجعت همزمان با [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی‌]]{{ع}} آغاز می‌شود و در [[دوران ظهور]] ادامه خواهد داشت و همانند برخی از حوادث دیگر جزء [[کرامات]] به شمار می‌آید؛ زنده‌شدن مردگان و بیرون آمدن از قبرها در حالی که سر و رویشان را غبار و [[خاک]] گرفته و آنان از سر می‌افشانند، حالتی است که [[مردم]] آن را ندیده‌اند و در آن روز خواهند دید<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۱۹۳.]</ref>.
از [[روایات]] [[معصومین]] {{عم}} استفاده می‌شود، رجعت همزمان با [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی‌]]{{ع}} آغاز می‌شود و در [[دوران ظهور]] ادامه خواهد داشت و همانند برخی از حوادث دیگر جزء [[کرامات]] به شمار می‌آید؛ زنده‌شدن مردگان و بیرون آمدن از قبرها در حالی که سر و رویشان را غبار و [[خاک]] گرفته و آنان از سر می‌افشانند، حالتی است که [[مردم]] آن را ندیده‌اند و در آن روز خواهند دید<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۱۹۳.</ref>.


میان علمای [[شیعه]] در این زمینه اختلافی وجود ندارد و تقریباً تمام کسانی که دربارۀ رجعت سخن گفته‌اند، آن را مقارن [[ظهور]] ایشان دانسته‌اند:
میان علمای [[شیعه]] در این زمینه اختلافی وجود ندارد و تقریباً تمام کسانی که دربارۀ رجعت سخن گفته‌اند، آن را مقارن [[ظهور]] ایشان دانسته‌اند:
خط ۲۳۹: خط ۲۳۸:
مرحوم [[علامه طباطبایی]] در این باره می‌نویسد: «رجعت از مراتب [[روز قیامت]] است، اگرچه در [[کشف]] و [[ظهور]] پایین‌تر از [[روز قیامت]] است و [[دلیل]] پایین‌تر بودن آن از [[قیامت]]، امکان راه یافتن [[تباهی]] و شر (فی‌الجمله) در آن است، به خلاف [[قیامت]] که هیچ گونه [[تباهی]] و شری در آن راه نخواهد یافت و به همین [[دلیل]] روز [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} نیز گاه ملحق به [[قیامت]] شده است به خاطر [[ظهور]] و [[غلبه]] تامه [[حق]]، اگر چه روز [[ظهور]] حضرت نیز پایین‌تر از روز رجعت است»<ref>تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۰۹.</ref>. روشن است که [[مرحوم علامه]] [[رستاخیز بزرگ]] را در بالاترین درجۀ [[کشف]] و [[شهود]] دانسته و رجعت، در رتبۀ میانی است و پایین‌تر از این دو، [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است.
مرحوم [[علامه طباطبایی]] در این باره می‌نویسد: «رجعت از مراتب [[روز قیامت]] است، اگرچه در [[کشف]] و [[ظهور]] پایین‌تر از [[روز قیامت]] است و [[دلیل]] پایین‌تر بودن آن از [[قیامت]]، امکان راه یافتن [[تباهی]] و شر (فی‌الجمله) در آن است، به خلاف [[قیامت]] که هیچ گونه [[تباهی]] و شری در آن راه نخواهد یافت و به همین [[دلیل]] روز [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} نیز گاه ملحق به [[قیامت]] شده است به خاطر [[ظهور]] و [[غلبه]] تامه [[حق]]، اگر چه روز [[ظهور]] حضرت نیز پایین‌تر از روز رجعت است»<ref>تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۰۹.</ref>. روشن است که [[مرحوم علامه]] [[رستاخیز بزرگ]] را در بالاترین درجۀ [[کشف]] و [[شهود]] دانسته و رجعت، در رتبۀ میانی است و پایین‌تر از این دو، [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} است.


دستاورد سخن اینکه اگر چه رجعت، در همین دنیای مادی و با این مشخصه‌های ویژه اتفاق خواهد اتفاد؛ اما مقیاس‌هایی که در آن روز بزرگ به وقوع خواهد پیوست، آن را به کلی از نحوۀ زندگی در زمان ما جدا و متفاوت خواهد کرد و بی‌گمان [[تبیین]] زوایای آن، امروزه کاری بس سخت می‌نماید؛ همان گونه که [[حقیقت]] [[معاد]] همچنان جزو رازهای [[خداوند]] است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۱۸۸ ـ ۱۸۹].</ref>.
دستاورد سخن اینکه اگر چه رجعت، در همین دنیای مادی و با این مشخصه‌های ویژه اتفاق خواهد اتفاد؛ اما مقیاس‌هایی که در آن روز بزرگ به وقوع خواهد پیوست، آن را به کلی از نحوۀ زندگی در زمان ما جدا و متفاوت خواهد کرد و بی‌گمان [[تبیین]] زوایای آن، امروزه کاری بس سخت می‌نماید؛ همان گونه که [[حقیقت]] [[معاد]] همچنان جزو رازهای [[خداوند]] است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۱۸۸ ـ ۱۸۹.</ref>.


درخصوص [[رجعت]] و چگونگی تحقق آن نیز دیدگاه‌هایی وجود دارد:
درخصوص [[رجعت]] و چگونگی تحقق آن نیز دیدگاه‌هایی وجود دارد:
خط ۲۵۴: خط ۲۵۳:
یکی از شبهه‌هایی که درباره رجعت مطرح شده این است که: وقتی [[انسان]] از زندگی دنیایی جدا و وارد [[جهان]] [[برزخ]] شد، در [[حقیقت]] از [[جهان]] طبیعت به [[جهان]] "ماوراء" وارد شده و این خود، در او کمال پدید می‌آورد؛ یعنی همۀ آنچه در او "بالقوه" بوده، به "فعلیت" رسیده و حال از [[جهان غیب]] به [[جهان]] ماده برگردد چنانچه در رجعت چنین است بایسته است آنچه که برای او به فعلیت رسیده، دوباره بالقوه شود و این از نظر [[عقل]] محال است.
یکی از شبهه‌هایی که درباره رجعت مطرح شده این است که: وقتی [[انسان]] از زندگی دنیایی جدا و وارد [[جهان]] [[برزخ]] شد، در [[حقیقت]] از [[جهان]] طبیعت به [[جهان]] "ماوراء" وارد شده و این خود، در او کمال پدید می‌آورد؛ یعنی همۀ آنچه در او "بالقوه" بوده، به "فعلیت" رسیده و حال از [[جهان غیب]] به [[جهان]] ماده برگردد چنانچه در رجعت چنین است بایسته است آنچه که برای او به فعلیت رسیده، دوباره بالقوه شود و این از نظر [[عقل]] محال است.


مرحوم [[علامه طباطبایی]] همین [[شبهه]] را به صورت علمی‌تر مطرح کرده می‌نویسد: «بعضی می‌گویند: به طوری که در جای خود ثابت شده، موجودی که [[قوه]] کمال و فعلیت را دارد هنگامی که از [[قوه]] به فعل آید؛ یعنی [[کمالات]] استعدادی آن، جنبه وجودی فعلی به خود بگیرد، چنین چیزی نمی‌تواند به حال اول باز گردد؛ زیرا [[رجوع]] از فعلیت به [[قوه]] محال است، همچنین هر موجودی که دارای وجود کامل‌تر است در مسیر [[تکامل]] خود به وجود ناقص‌تر "از آن نظر که ناقص‌تر است" بر نمی‌گردد، بنابراین چون [[نفس]] [[انسان]] بر اثر مردن تجرّد از ماده پیدا می‌کند و یک موجود مجرد مثالی [[یا علی]] می‌شود و ناگفته پیداست که این دو مرتبه "تجرد مثالی و عقلی" فوق مرتبه ماده بوده و وجود آنها قوی‌تر از وجود مادی است با این حال محال است که مجدداً [[نفس]] بعد از [[مرگ]] به ماده تعلق پیدا کند، زیرا مستلزم [[رجوع]] از فعلیت به [[قوه]] است»<ref>تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref>.
مرحوم [[علامه طباطبایی]] همین [[شبهه]] را به صورت علمی‌تر مطرح کرده می‌نویسد: «بعضی می‌گویند: به طوری که در جای خود ثابت شده، موجودی که [[قوه]] کمال و فعلیت را دارد هنگامی که از [[قوه]] به فعل آید؛ یعنی [[کمالات]] استعدادی آن، جنبه وجودی فعلی به خود بگیرد، چنین چیزی نمی‌تواند به حال اول باز گردد؛ زیرا [[رجوع]] از فعلیت به [[قوه]] محال است، همچنین هر موجودی که دارای وجود کامل‌تر است در مسیر [[تکامل]] خود به وجود ناقص‌تر "از آن نظر که ناقص‌تر است" بر نمی‌گردد، بنابراین چون [[نفس]] [[انسان]] بر اثر مردن تجرّد از ماده پیدا می‌کند و یک موجود مجرد مثالی [[یا علی]] می‌شود و ناگفته پیداست که این دو مرتبه "تجرد مثالی و عقلی" فوق مرتبه ماده بوده و وجود آنها قوی‌تر از وجود مادی است با این حال محال است که مجدداً [[نفس]] بعد از [[مرگ]] به ماده تعلق پیدا کند، زیرا مستلزم رجوع از فعلیت به قوه است»<ref>تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۴.</ref>.


در اینجا به دو صورت می‌توان پاسخ داد:
در اینجا به دو صورت می‌توان پاسخ داد:
خط ۲۶۰: خط ۲۵۹:
# اما کبری کاملاً صحیح و مورد قبول است و کسی [[شک]] در آن ندارد، ولی آنچه که می‌بایست به آن توجه شود، صغری است و باید از فعل به [[قوه]] باشد. چرا که وقتی عالم رجعت از سنخ [[معاد]] شمرده شد دیگر بازگشت به دنیایی که پیش از [[مرگ]] داشته نخواهد بود، بلکه خود در طول رسیدن به کمال خواهد بود و بازگشت هیچ گونه کمالی را کم نخواهد کرد<ref>تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۵ - ۲۷۶.</ref>.
# اما کبری کاملاً صحیح و مورد قبول است و کسی [[شک]] در آن ندارد، ولی آنچه که می‌بایست به آن توجه شود، صغری است و باید از فعل به [[قوه]] باشد. چرا که وقتی عالم رجعت از سنخ [[معاد]] شمرده شد دیگر بازگشت به دنیایی که پیش از [[مرگ]] داشته نخواهد بود، بلکه خود در طول رسیدن به کمال خواهد بود و بازگشت هیچ گونه کمالی را کم نخواهد کرد<ref>تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۲۷۵ - ۲۷۶.</ref>.


علاوه بر آنچه یاد شد آنچه در [[نظام آفرینش]] در نمونه‌های فراوان رخ داده، زنده شدن برخی از مردگان و ادامۀ زندگی آنهاست که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده است و حتی کسانی که این [[شبهه]] را مطرح می‌کنند آن را به عنوان یک واقعیت قرآنی پذیرفته‌اند، حال چگونه اتفاق آن در [[آخرالزمان]] چنین دشواری را دارد در حالی که [[رجعت در امت‌های گذشته]] نداشته؟! [[خدا]] می‌داند!<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۵.]</ref>.
علاوه بر آنچه یاد شد آنچه در [[نظام آفرینش]] در نمونه‌های فراوان رخ داده، زنده شدن برخی از مردگان و ادامۀ زندگی آنهاست که در [[قرآن]] به آنها اشاره شده است و حتی کسانی که این [[شبهه]] را مطرح می‌کنند آن را به عنوان یک واقعیت قرآنی پذیرفته‌اند، حال چگونه اتفاق آن در [[آخرالزمان]] چنین دشواری را دارد در حالی که [[رجعت در امت‌های گذشته]] نداشته؟! [[خدا]] می‌داند!<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۲۱۴ ـ ۲۱۵.</ref>.


=== رجعت همان [[تناسخ]] ===
=== رجعت همان [[تناسخ]] ===
خط ۲۶۹: خط ۲۶۸:
[[شیخ مفید]] درباره معنای [[تناسخ]] می‌گوید: معنای تناسخ یعنی تکرار دوره‌های زندگی تا بی‌نهایت. و اینکه پاداش و کیفر در این دنیا باشد نه در جهانی دیگر. و کارهایی که اکنون می‌کنیم نتیجۀ کارهای گذشته در دوره‌های پیشین است. پس آسایش، شادی و شادمانی آن مترتب بر کارهای خیر در دوره‌های گذشته است و غم و غصه مترتب بر کارهای زشت گذشته است. و این را همۀ شریعت‌ها و سنت‌ها آن را باطل دانسته‌اند<ref>{{عربی|و معنی التناسخ هو ان تتکرر الادوار الی مالا نهایه و ان الثواب و العقاب فی هذه الدار لافی‌دار اخری لاعمل فیها و ان اعمالنا التی نحن فیها انما هی اجزیة علی اعمال سلف فی الادوار الماضیة، فاراحة و السرور و الفرح هی مرتبة علی البر التی سلف منا فی الادوار الماضیة، و الغم و الحزن مرتبة علی اعمال الفجور التی سلفت و قد ابطل هولاء جمیع الشرایع و السنن}}؛ شیخ مفید، المسائل السروریه، ص ۴۶.</ref>.
[[شیخ مفید]] درباره معنای [[تناسخ]] می‌گوید: معنای تناسخ یعنی تکرار دوره‌های زندگی تا بی‌نهایت. و اینکه پاداش و کیفر در این دنیا باشد نه در جهانی دیگر. و کارهایی که اکنون می‌کنیم نتیجۀ کارهای گذشته در دوره‌های پیشین است. پس آسایش، شادی و شادمانی آن مترتب بر کارهای خیر در دوره‌های گذشته است و غم و غصه مترتب بر کارهای زشت گذشته است. و این را همۀ شریعت‌ها و سنت‌ها آن را باطل دانسته‌اند<ref>{{عربی|و معنی التناسخ هو ان تتکرر الادوار الی مالا نهایه و ان الثواب و العقاب فی هذه الدار لافی‌دار اخری لاعمل فیها و ان اعمالنا التی نحن فیها انما هی اجزیة علی اعمال سلف فی الادوار الماضیة، فاراحة و السرور و الفرح هی مرتبة علی البر التی سلف منا فی الادوار الماضیة، و الغم و الحزن مرتبة علی اعمال الفجور التی سلفت و قد ابطل هولاء جمیع الشرایع و السنن}}؛ شیخ مفید، المسائل السروریه، ص ۴۶.</ref>.


[[سید مرتضی]] با صراحت تمام کسانی که [[معتقد]] به [[تناسخ]] هستند را [[کافر]] دانسته می‌نویسد: برای اینکه پیروان [[تناسخ]] از مسلمانان شمرده نمی‌شوند... به خاطر کفر و گمراهی آنها<ref>{{عربی|.... لان اهل التناسخ لا یعدون من المسلمین... لکفرهم و ضلالتهم}}؛ رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۴۲۵.</ref>.
[[سید مرتضی]] با صراحت تمام کسانی که [[معتقد]] به [[تناسخ]] هستند را [[کافر]] دانسته می‌نویسد: برای اینکه پیروان [[تناسخ]] از مسلمانان شمرده نمی‌شوند... به خاطر کفر و گمراهی آنها<ref>{{عربی|".... لان اهل التناسخ لا یعدون من المسلمین... لکفرهم و ضلالتهم"}}؛ رسائل المرتضی، ج ۱، ص ۴۲۵.</ref>.


مرحوم [[علامه طباطبایی]] در این باره می‌فرماید: «... [[تناسخ]] عبارت از این است که بگوییم: [[نفس]] [[آدمی]] بعد از آنکه به نوعی کمال، استکمال کرد و از [[بدن]] جدا شد، به [[بدن]] دیگری منتقل شود، یا خود [[نفس]] دارد یا ندارد، اگر [[نفس]] مورد [[گفتگو]] می‌خواهد به آن منتقل شود و این فرضیه‌ای محال است، چون بدنی که [[نفس]] مورد [[گفتگو]] می‌خواهد به آن منتقل شود، یا خودش [[نفس]] دارد یا ندارد، اگر [[نفس]] داشته باشد مستلزم آن است که یک [[بدن]] دارای دو [[نفس]] بشود و این همان [[وحدت]] کثیر و کثرت واحد است که محال بودنش روشن است و اگر [[نفس]] ندارد، مستلزم آن است که چیزی که به فعلیت رسیده، دوباره برگردد بالقوه شود، مثلاً پیرمرد برگردد کودک شود که محال بودن این نیز روشن است<ref>تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۳۱۵.</ref>.
مرحوم [[علامه طباطبایی]] در این باره می‌فرماید: «... [[تناسخ]] عبارت از این است که بگوییم: [[نفس]] [[آدمی]] بعد از آنکه به نوعی کمال، استکمال کرد و از [[بدن]] جدا شد، به [[بدن]] دیگری منتقل شود، یا خود [[نفس]] دارد یا ندارد، اگر [[نفس]] مورد [[گفتگو]] می‌خواهد به آن منتقل شود و این فرضیه‌ای محال است، چون بدنی که [[نفس]] مورد [[گفتگو]] می‌خواهد به آن منتقل شود، یا خودش [[نفس]] دارد یا ندارد، اگر [[نفس]] داشته باشد مستلزم آن است که یک [[بدن]] دارای دو [[نفس]] بشود و این همان [[وحدت]] کثیر و کثرت واحد است که محال بودنش روشن است و اگر [[نفس]] ندارد، مستلزم آن است که چیزی که به فعلیت رسیده، دوباره برگردد بالقوه شود، مثلاً پیرمرد برگردد کودک شود که محال بودن این نیز روشن است<ref>تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۳۱۵.</ref>.
خط ۲۷۷: خط ۲۷۶:
[[مرحوم مظفر]] در پاسخ کسانی که رجعت را نوعی [[تناسخ]] می‌دانند می‌نویسد: «کسی که رجعت را به عنوان [[تناسخ]]، [[باطل]] می‌داند، فرق میان [[تناسخ]] و [[معاد جسمانی]] را درنیافته است. رجعت از اقسام [[معاد جسمانی]] است و [[تناسخ]]، انتقال [[روح]] از جسمی به جسم دیگر و جداشدن از جسم اول است و این [[معاد]] جسمانی نیست. [[معاد]] جسمانی، یعنی بازگشت [[روح]] با همان مشخصات به [[بدن]] اول و معنای رجعت نیز همین است و اگر رجعت همان [[تناسخ]] باشد، زنده شدن مردگان به دست [[حضرت عیسی]] {{ع}} نیز [[تناسخ]] است یا حشر و نشر در [[قیامت]] و [[معاد]] جسمانی نیز باید [[تناسخ]] باشد<ref>عقاید الامامیه، ص ۱۲۱.</ref>.
[[مرحوم مظفر]] در پاسخ کسانی که رجعت را نوعی [[تناسخ]] می‌دانند می‌نویسد: «کسی که رجعت را به عنوان [[تناسخ]]، [[باطل]] می‌داند، فرق میان [[تناسخ]] و [[معاد جسمانی]] را درنیافته است. رجعت از اقسام [[معاد جسمانی]] است و [[تناسخ]]، انتقال [[روح]] از جسمی به جسم دیگر و جداشدن از جسم اول است و این [[معاد]] جسمانی نیست. [[معاد]] جسمانی، یعنی بازگشت [[روح]] با همان مشخصات به [[بدن]] اول و معنای رجعت نیز همین است و اگر رجعت همان [[تناسخ]] باشد، زنده شدن مردگان به دست [[حضرت عیسی]] {{ع}} نیز [[تناسخ]] است یا حشر و نشر در [[قیامت]] و [[معاد]] جسمانی نیز باید [[تناسخ]] باشد<ref>عقاید الامامیه، ص ۱۲۱.</ref>.


از آنچه گفته شد روشن می‌شود که [[تناسخ]]، مردود و به طور کامل با رجعت تفاوت می‌کند و ایراد شبهاتی از این دست، دلیلی غیر از [[تعصب]] و [[جهالت]] نداشته است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۲۱۶ ـ ۲۱۸].</ref>.
از آنچه گفته شد روشن می‌شود که [[تناسخ]]، مردود و به طور کامل با رجعت تفاوت می‌کند و ایراد شبهاتی از این دست، دلیلی غیر از [[تعصب]] و [[جهالت]] نداشته است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۲۱۶ ـ ۲۱۸.</ref>.


=== بازگشت [[کفار]] و مجرمین از اعمال بدشان ===
=== بازگشت [[کفار]] و مجرمین از اعمال بدشان ===
خط ۲۸۴: خط ۲۸۳:
به این پرسش به دو صروت می‌توان پاسخ داد:
به این پرسش به دو صروت می‌توان پاسخ داد:
# این گونه نیست که دیدن حقایق همواره آثار حتمی داشته باشد و کسی که [[حقیقت]] را دید، دست از [[باطل]] خود بردارد. همانگونه که در [[تاریخ]] کم نبوده‌اند کسانی که [[معجزات]] و کراماتی را از [[انبیاء]] و [[اولیاء]] دیدند، ولی همچنان بر [[باطل]] خود پافشاری می‌کردند. [[دلیل]] مطلب این است آنچه که باعث [[دشمنی]] می‌شود فقط [[نادانی]] به [[حقیقت]] نیست، بلکه عوامل پرشماری دست به یکدیگر داده و شخص را از پذیرش [[حق]] دور می‌سازد. هوای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی از جمله مهمترین این عوامل هستند. [[خداوند]] این [[حقیقت]] را در ضمن دو [[آیه]] شریف [[قرآن]] چنین بیان فرموده است: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بَلْ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref> و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشته‌اند می‌دیدی که می‌گویند: ای کاش بازمان می‌گرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمی‌شمردیم و از مؤمنان می‌شدیم چنین نیست بلکه آنچه از پیش پنهان می‌داشتند برای آنان آشکار گردید و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز می‌گردند و بی‌گمان آنان دروغ پردازند؛ سوره انعام، آیه ۲۷ و ۲۸.</ref>. با بیان این [[آیات]] از [[قرآن]] دیگر هیچ گونه جای سخن برای مخالفین در این باره، باقی نخواهد ماند.
# این گونه نیست که دیدن حقایق همواره آثار حتمی داشته باشد و کسی که [[حقیقت]] را دید، دست از [[باطل]] خود بردارد. همانگونه که در [[تاریخ]] کم نبوده‌اند کسانی که [[معجزات]] و کراماتی را از [[انبیاء]] و [[اولیاء]] دیدند، ولی همچنان بر [[باطل]] خود پافشاری می‌کردند. [[دلیل]] مطلب این است آنچه که باعث [[دشمنی]] می‌شود فقط [[نادانی]] به [[حقیقت]] نیست، بلکه عوامل پرشماری دست به یکدیگر داده و شخص را از پذیرش [[حق]] دور می‌سازد. هوای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی از جمله مهمترین این عوامل هستند. [[خداوند]] این [[حقیقت]] را در ضمن دو [[آیه]] شریف [[قرآن]] چنین بیان فرموده است: {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَىَ إِذْ وُقِفُواْ عَلَى النَّارِ فَقَالُواْ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلاَ نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بَلْ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref> و کاش آنگاه که آنان را بر آتش نگاه داشته‌اند می‌دیدی که می‌گویند: ای کاش بازمان می‌گرداندند و آیات پروردگارمان را دروغ نمی‌شمردیم و از مؤمنان می‌شدیم چنین نیست بلکه آنچه از پیش پنهان می‌داشتند برای آنان آشکار گردید و اگر بازگردانده شوند به همان چیزهایی که از آن نهی شده بودند باز می‌گردند و بی‌گمان آنان دروغ پردازند؛ سوره انعام، آیه ۲۷ و ۲۸.</ref>. با بیان این [[آیات]] از [[قرآن]] دیگر هیچ گونه جای سخن برای مخالفین در این باره، باقی نخواهد ماند.
# [[خداوند متعال]] آنگاه که [[کفار]] را در رجعت بازگرداند تا از آنها [[انتقام]] بگیرد، هرگز [[توبه]] آنها را نخواهد پذیرفت؛ همان گونه که وقتی [[فرعون]] در آستانه غرق شدن قرار گرفت در آن حال [[توبه]] کرده و اظهار [[ایمان]] کرد و [[خداوند]] نپذیرفت: {{متن قرآن|قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}} <ref> گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی نیست جز همان که بنی اسرائیل بدان ایمان دارند و من از گردن نهادگانم؛ سوره یونس، آیه ۹۰.</ref>. [[خداوند]] در پاسخ فرمود: {{متن قرآن|آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}} <ref>آیا اکنون؟ در حالی که پیش از این نافرمانی کردی و از تبهکاران بودی؟؛ سوره یونس، آیه ۹۱.</ref>، بنابراین از آنجایی که کارهای [[خداوند]] از روی [[حکمت]] است گاهی در شرایط خاصی [[توبه]] پذیرفته می‌شود و گاهی [[توبه]] پذیرفته نخواهد شد و این اشکال نیز وارد نخواهد بود<ref>الفصول المختاره، ج ۲، ص ۱۵۳.</ref>.<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۲۱۸ ـ ۲۲۰.]</ref>
# [[خداوند متعال]] آنگاه که [[کفار]] را در رجعت بازگرداند تا از آنها [[انتقام]] بگیرد، هرگز [[توبه]] آنها را نخواهد پذیرفت؛ همان گونه که وقتی [[فرعون]] در آستانه غرق شدن قرار گرفت در آن حال [[توبه]] کرده و اظهار [[ایمان]] کرد و [[خداوند]] نپذیرفت: {{متن قرآن|قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِينَ}} <ref> گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی نیست جز همان که بنی اسرائیل بدان ایمان دارند و من از گردن نهادگانم؛ سوره یونس، آیه ۹۰.</ref>. [[خداوند]] در پاسخ فرمود: {{متن قرآن|آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}} <ref>آیا اکنون؟ در حالی که پیش از این نافرمانی کردی و از تبهکاران بودی؟؛ سوره یونس، آیه ۹۱.</ref>، بنابراین از آنجایی که کارهای [[خداوند]] از روی [[حکمت]] است گاهی در شرایط خاصی [[توبه]] پذیرفته می‌شود و گاهی [[توبه]] پذیرفته نخواهد شد و این اشکال نیز وارد نخواهد بود<ref>الفصول المختاره، ج ۲، ص ۱۵۳.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۲۱۸ ـ ۲۲۰.</ref>


=== کیفر در رجعت و ناسازگاری با دنیا ===
=== کیفر در رجعت و ناسازگاری با دنیا ===
خط ۲۹۱: خط ۲۹۰:
پاسخ اینکه:
پاسخ اینکه:
# اولاً، برخی پاداش‌ها و مجازات‌ها، دنیوی است و فرقی میان همین [[دنیا]] و زندگی معمولی و رجعت نیست و [[آیات قرآن]] نیز منافاتی با آن ندارد.
# اولاً، برخی پاداش‌ها و مجازات‌ها، دنیوی است و فرقی میان همین [[دنیا]] و زندگی معمولی و رجعت نیست و [[آیات قرآن]] نیز منافاتی با آن ندارد.
# ثانیاً، رجعت فقط برای [[پاداش]] و مجازات نیست، بلکه حکمت‌های فراوان دیگر نیز دارد که بسیاری از آنها بر ما پوشیده است<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۲۲۰.]</ref>.
# ثانیاً، رجعت فقط برای [[پاداش]] و مجازات نیست، بلکه حکمت‌های فراوان دیگر نیز دارد که بسیاری از آنها بر ما پوشیده است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۲۲۰.</ref>.


=== تعارض رجعت با [[فلسفه]] معاد ===
=== تعارض رجعت با [[فلسفه]] معاد ===
خط ۳۰۱: خط ۳۰۰:
# زندگی رجعت کنندگان محدود بوده و دوام ندارد، اما زندگی بعد از [[قیامت]] هم برای اهل بشت و هم برای [[دوزخیان]] جاودانه خواهد بود.
# زندگی رجعت کنندگان محدود بوده و دوام ندارد، اما زندگی بعد از [[قیامت]] هم برای اهل بشت و هم برای [[دوزخیان]] جاودانه خواهد بود.


بنابراین می‌توان گفت رجعت به نوعی در راستای [[تکامل]] [[مؤمنان]] محض و تحمیل کیفرهای دنیوی برای [[کافران]] محض به شمار می‌آید. یعنی گروهی از [[مؤمنان خالص]] که زمینۀ رسیدن به [[کمالات]] والا را داشته‌اند، اما به سبب موانعی از رسیدن به آن دور مانده‌اند، در [[زمان رجعت]] این حرکت را کامل می‌کنند و افزون بر [[شاهد]] بودن برپایی [[حکومت حق]] خود نیز در آن نقش خواهند داشت و در برابر گروهی که در [[کفر]] محض غوطه‌ور شده‌اند در همین [[دنیا]] به کیفرهای دنیوی خود می‌رسند. اگر چه در برخی [[روایات]] [[هدف]] از رجعت [[نیکان]] را [[انتقام]] از [[دشمنان]] و تشفی [[قلب]] ذکر کرده‌اند، ولی به نظر می‌رسد افزون بر آن، امر مهمتری نیز مدنظر بوده که مورد اشاره قرار گرفت<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱].</ref>.
بنابراین می‌توان گفت رجعت به نوعی در راستای [[تکامل]] [[مؤمنان]] محض و تحمیل کیفرهای دنیوی برای [[کافران]] محض به شمار می‌آید. یعنی گروهی از [[مؤمنان خالص]] که زمینۀ رسیدن به [[کمالات]] والا را داشته‌اند، اما به سبب موانعی از رسیدن به آن دور مانده‌اند، در [[زمان رجعت]] این حرکت را کامل می‌کنند و افزون بر [[شاهد]] بودن برپایی [[حکومت حق]] خود نیز در آن نقش خواهند داشت و در برابر گروهی که در [[کفر]] محض غوطه‌ور شده‌اند در همین [[دنیا]] به کیفرهای دنیوی خود می‌رسند. اگر چه در برخی [[روایات]] [[هدف]] از رجعت [[نیکان]] را [[انتقام]] از [[دشمنان]] و تشفی [[قلب]] ذکر کرده‌اند، ولی به نظر می‌رسد افزون بر آن، امر مهمتری نیز مدنظر بوده که مورد اشاره قرار گرفت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۲۲۰ ـ ۲۲۱.</ref>.


=== رجعت از [[عقاید]] یهودی ===
=== رجعت از [[عقاید]] یهودی ===
خط ۳۱۰: خط ۳۰۹:
# یهودی‌ها قائل به رجعت افرادی در [[آخر الزمان]] هستند. اگر چه این قول دوم به [[اعتقاد]] [[شیعه]] درباره رجعت نزدیک است، ولی شباهت و نزدیکی دو [[اعتقاد]] نسبت به هم نه [[دلیل]] بر گرفتن آن [[اعتقاد]] از دیگری می‌شود و نه [[دلیل]] بر بطلان آن و اگر چنین باشد در میان [[اهل سنت]] موارد فراوانی از این دست یافت می‌شود.
# یهودی‌ها قائل به رجعت افرادی در [[آخر الزمان]] هستند. اگر چه این قول دوم به [[اعتقاد]] [[شیعه]] درباره رجعت نزدیک است، ولی شباهت و نزدیکی دو [[اعتقاد]] نسبت به هم نه [[دلیل]] بر گرفتن آن [[اعتقاد]] از دیگری می‌شود و نه [[دلیل]] بر بطلان آن و اگر چنین باشد در میان [[اهل سنت]] موارد فراوانی از این دست یافت می‌شود.


برخی در [[دین یهود]] به زمان [[داوری]] بر [[زمین]]، معتقدند. در [[تورات]] آمده: «مردگان تو مجددا زنده خواهند شد، و اموات ما بر خواهند خاست؛ ای شما که در [[خاک]] خفته‌اید بیدار شده و شادی نمایید، زیرا شبنم تو مثل شبنم گیاه‌ها است و [[زمین]] مردگان را باز پس خواهد داد»<ref>کتاب مقدس، کتاب اِشَعیاه، فصل بیست و ششم، آیه ۱۹.</ref> و چون [[یهود]] اعتقادی به [[آخرت]] ندارد بعضی معتقدند که مراد زنده شدن مردگان در همین [[جهان]] است برای بار دوم و در این روز [[قضاوت]] و [[داوری]] صورت گرفته و خوبان بدور از [[ستمگران]] و بدان به زندگی [[موعود]] و مطلوب خود خواهند رسید. بنابراین وجد شباهت هیچ دلیلی بر اخذ آن از [[اعتقاد]] پیش و یا بطلان آن نخواهد بود<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۲۲۳.]</ref>.
برخی در [[دین یهود]] به زمان [[داوری]] بر [[زمین]]، معتقدند. در [[تورات]] آمده: «مردگان تو مجددا زنده خواهند شد، و اموات ما بر خواهند خاست؛ ای شما که در [[خاک]] خفته‌اید بیدار شده و شادی نمایید، زیرا شبنم تو مثل شبنم گیاه‌ها است و [[زمین]] مردگان را باز پس خواهد داد»<ref>کتاب مقدس، کتاب اِشَعیاه، فصل بیست و ششم، آیه ۱۹.</ref> و چون [[یهود]] اعتقادی به [[آخرت]] ندارد بعضی معتقدند که مراد زنده شدن مردگان در همین [[جهان]] است برای بار دوم و در این روز [[قضاوت]] و [[داوری]] صورت گرفته و خوبان بدور از [[ستمگران]] و بدان به زندگی [[موعود]] و مطلوب خود خواهند رسید. بنابراین وجد شباهت هیچ دلیلی بر اخذ آن از [[اعتقاد]] پیش و یا بطلان آن نخواهد بود<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۲۲۳.</ref>.


=== منافات رجعت با تلقین میت ===
=== منافات رجعت با تلقین میت ===
خط ۳۱۹: خط ۳۱۸:
# دوماً، رجعت واسطۀ میان [[دنیا]] و [[آخرت]] است، هم ممکن است آن را [[دنیا]] نامید و هم [[آخرت]]؛ اهل لغت دنیایش گویند و در [[احادیث]] نیز گاهی [[دنیا]] و گاهی [[آخرت]] گفته شده است.
# دوماً، رجعت واسطۀ میان [[دنیا]] و [[آخرت]] است، هم ممکن است آن را [[دنیا]] نامید و هم [[آخرت]]؛ اهل لغت دنیایش گویند و در [[احادیث]] نیز گاهی [[دنیا]] و گاهی [[آخرت]] گفته شده است.
# سوماً، زندگی پیش از [[مرگ]] نسبت به زندگی بعد از آن به حسب وضع لغوی دنیاست، چون [[دنیا]] مشتق از "دنو" «=نزدیکی» یا از "[[دنائت]]" «=پستی» است. اما اطلاق آن بر زندگی دوم، نیاز به قرینه است، زیرا اگر چه در برابر [[رستاخیز بزرگ]] می‌توان رجعت را [[دنیا]] گفت، امّا به طور اطلاق نمی‌توان نام [[دنیا]] بر آن نهاد.
# سوماً، زندگی پیش از [[مرگ]] نسبت به زندگی بعد از آن به حسب وضع لغوی دنیاست، چون [[دنیا]] مشتق از "دنو" «=نزدیکی» یا از "[[دنائت]]" «=پستی» است. اما اطلاق آن بر زندگی دوم، نیاز به قرینه است، زیرا اگر چه در برابر [[رستاخیز بزرگ]] می‌توان رجعت را [[دنیا]] گفت، امّا به طور اطلاق نمی‌توان نام [[دنیا]] بر آن نهاد.
# چهارماً، [[حدیث]] مورد نظر [[روایت]] واحدی است و اگر صریح در معارضه و [[مخالفت]] هم بود با [[ادله رجعت]] تاب [[مقاومت]] نداشت، تا چه رسد که صریح هم نباشد<ref>شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، ص ۴۱۱.</ref>.<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۲۲۳.]</ref>
# چهارماً، [[حدیث]] مورد نظر [[روایت]] واحدی است و اگر صریح در معارضه و [[مخالفت]] هم بود با [[ادله رجعت]] تاب [[مقاومت]] نداشت، تا چه رسد که صریح هم نباشد<ref>شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، ص ۴۱۱.</ref>.<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۲۲۳.</ref>


=== رجعت و [[امامت]] [[فاضل]] بر افضل ===
=== رجعت و [[امامت]] [[فاضل]] بر افضل ===
خط ۳۳۰: خط ۳۲۹:
احتمال دیگر اینکه شاید رجعت [[ائمه]] {{عم}} بعد از [[وفات]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} باشد، زیرا در حدیث‌های فراوانی آمده است اول کسی که به [[دنیا]] بر می‌گردد، [[امام حسین|حسین]] {{ع}} بوده که در آخر عمر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} بیاید و هنگامی که [[مردم]] او را شناختند و [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} از [[دنیا]] رفت غسلش می‌دهد و این مدت ناچیز که هر دو [[امام]] {{ع}} در [[دنیا]] هستند به جهت [[ضرورت]] یا به سبب انقطاع [[تکلیف]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در وقت احتضار مستثنی است، ولی البته [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در زمان دیگر زنده خواهد شد <ref>شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، ص ۴۱۱.</ref>.
احتمال دیگر اینکه شاید رجعت [[ائمه]] {{عم}} بعد از [[وفات]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} باشد، زیرا در حدیث‌های فراوانی آمده است اول کسی که به [[دنیا]] بر می‌گردد، [[امام حسین|حسین]] {{ع}} بوده که در آخر عمر [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} بیاید و هنگامی که [[مردم]] او را شناختند و [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} از [[دنیا]] رفت غسلش می‌دهد و این مدت ناچیز که هر دو [[امام]] {{ع}} در [[دنیا]] هستند به جهت [[ضرورت]] یا به سبب انقطاع [[تکلیف]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در وقت احتضار مستثنی است، ولی البته [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} در زمان دیگر زنده خواهد شد <ref>شیخ حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، ص ۴۱۱.</ref>.


به نظر می‌رسد هیچ یک از پاسخ‌های یاد شده کافی نیست، چرا که از برخی [[روایات]] به دست می‌آید در عصر رجعت نیز [[تکلیف]] به جای خود باقی است. علاوه بر آن، اینکه [[مکلف]] نبودن به [[نبوت]] و [[امامت]]، [[نبی]] بودن و [[امام]] بودن ایشان را از میان نخواهد برد و از سوی دیگر، [[روایات]] فراوانی وجود دارد که [[پیامبر]] {{صل}} و [[علی]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} و بسیاری از [[پیامبران]] و [[نیکان]] همزمان رجعت خواهند کرد و یا اینکه حداقل مدت زمانی را با یکدیگر خواهند بود. بنابراین آنچه در ابتدای پاسخ ذکر شد مناسب‌تر می‌نماید<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۴].</ref>.
به نظر می‌رسد هیچ یک از پاسخ‌های یاد شده کافی نیست، چرا که از برخی [[روایات]] به دست می‌آید در عصر رجعت نیز [[تکلیف]] به جای خود باقی است. علاوه بر آن، اینکه [[مکلف]] نبودن به [[نبوت]] و [[امامت]]، [[نبی]] بودن و [[امام]] بودن ایشان را از میان نخواهد برد و از سوی دیگر، [[روایات]] فراوانی وجود دارد که [[پیامبر]] {{صل}} و [[علی]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} و بسیاری از [[پیامبران]] و [[نیکان]] همزمان رجعت خواهند کرد و یا اینکه حداقل مدت زمانی را با یکدیگر خواهند بود. بنابراین آنچه در ابتدای پاسخ ذکر شد مناسب‌تر می‌نماید<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۲۲۳ ـ ۲۲۴.</ref>.


=== رجعت در تعارض با برخی آیات ===
=== رجعت در تعارض با برخی آیات ===
خط ۳۳۹: خط ۳۳۸:
صدرالمتألهین در [[تفسیر]] خود پس از [[نقل]] [[کلام]] [[زمخشری]] می‌گوید: {{عربی|"و فیه نظر لا یخفی علی المصنف}}؛ آنگاه ادامه می‌دهد عدم رجعت برخی از کفاری که به [[هلاکت]] ابد رسیده‌اند هیچ گونه دلالتی بر عدم رجعت دیگران ندارد"<ref>صدرالمتألهین، تفسیر، ج ۶، ص ۷۸.</ref>.
صدرالمتألهین در [[تفسیر]] خود پس از [[نقل]] [[کلام]] [[زمخشری]] می‌گوید: {{عربی|"و فیه نظر لا یخفی علی المصنف}}؛ آنگاه ادامه می‌دهد عدم رجعت برخی از کفاری که به [[هلاکت]] ابد رسیده‌اند هیچ گونه دلالتی بر عدم رجعت دیگران ندارد"<ref>صدرالمتألهین، تفسیر، ج ۶، ص ۷۸.</ref>.


آنگاه می‌نویسد: {{عربی|"و قد صح عندنا بالروایات المتظافره عن ائمتنا و ساداتنا من اهل بیت النبوة و العلم حقیقۀ مذهب الرجعة و وقوعها عند ظهور القائم آل محمد. العقل ایضاً لا یمنعه لوقوع کثیراً من احیاء الموتی باذن الله....}}<ref>صدرالمتألهین، تفسیر، ج ۶، ص ۷۸.</ref> و در پایان صدرالمتألهین این احتمال را بعید ندانسته که معنای اهلاک، اهلاک به معنای [[مرگ]] حاصل از [[جهل]] [[کفر]] و [[دشمنی]] است نه [[هلاکت]] جسمانی و اگر چنین شد دیگر ارتباطی به رجعت نخواهد داشت<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۲۲۵.]</ref>.
آنگاه می‌نویسد: {{عربی|"و قد صح عندنا بالروایات المتظافره عن ائمتنا و ساداتنا من اهل بیت النبوة و العلم حقیقۀ مذهب الرجعة و وقوعها عند ظهور القائم آل محمد. العقل ایضاً لا یمنعه لوقوع کثیراً من احیاء الموتی باذن الله....}}<ref>صدرالمتألهین، تفسیر، ج ۶، ص ۷۸.</ref> و در پایان صدرالمتألهین این احتمال را بعید ندانسته که معنای اهلاک، اهلاک به معنای [[مرگ]] حاصل از [[جهل]] [[کفر]] و [[دشمنی]] است نه [[هلاکت]] جسمانی و اگر چنین شد دیگر ارتباطی به رجعت نخواهد داشت<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۲۲۵.</ref>.


== تکلیف در زمان رجعت ==
== تکلیف در زمان رجعت ==
خط ۳۶۱: خط ۳۶۰:
بنابراین درباره مجازات و [[پاداش]] می‌‌توان گفت فقط مجازات [[کافران]] در رجعت، دیدن [[حکومت عدل جهانی]] است که از این طریق [[عذاب]] خواهند شد، اگرچه [[روایات]] فراوانی نیز گرفتن [[انتقام]] از [[دشمنان]] [[اهل بیت]] {{عم}} را در رجعت بیان نموده‌اند. بیش از این مجازات و [[پاداش]] موکول به [[قیامت]] خواهد شد.
بنابراین درباره مجازات و [[پاداش]] می‌‌توان گفت فقط مجازات [[کافران]] در رجعت، دیدن [[حکومت عدل جهانی]] است که از این طریق [[عذاب]] خواهند شد، اگرچه [[روایات]] فراوانی نیز گرفتن [[انتقام]] از [[دشمنان]] [[اهل بیت]] {{عم}} را در رجعت بیان نموده‌اند. بیش از این مجازات و [[پاداش]] موکول به [[قیامت]] خواهد شد.


در پایان یادآوری این نکته بایسته است که برخی از پرسش‌ها و شبهه‌ها به خاطر ابهام‌ها و اجمال‌هایی است که در روایات رجعت به سبب [[حقیقت]] زنده شدن مردگان است که بررسی‌های کارشناسانه و ژرف می‌تواند به هر چه روشن‌تر شدن حقایق این باور سترگ بیانجامد<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت: ج۴، ص ۲۲۵ ـ ۲۲۸].</ref>.
در پایان یادآوری این نکته بایسته است که برخی از پرسش‌ها و شبهه‌ها به خاطر ابهام‌ها و اجمال‌هایی است که در روایات رجعت به سبب [[حقیقت]] زنده شدن مردگان است که بررسی‌های کارشناسانه و ژرف می‌تواند به هر چه روشن‌تر شدن حقایق این باور سترگ بیانجامد<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۴]]، ص ۲۲۵ ـ ۲۲۸.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۶۸: خط ۳۶۷:
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:13681040.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه دینی''']]
# [[پرونده:136866.jpg|22px]] [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۴ (کتاب)|'''درسنامه مهدویت ج۴''']]
# [https://thesaurus.isca.ac.ir/term/details/66903 پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]
# [https://thesaurus.isca.ac.ir/term/details/66903 پایگاه مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی]
# [http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%AC%DB%B4_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) درسنامه مهدویت؛ ج۴]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۸٬۰۰۱

ویرایش