عصمت حضرت ابراهیم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


'''عصمت حضرت ابراهیم {{ع}}''' به معنای مصونیت ایشان از هر [[گناه]] و [[خطا]] و اشتباهی است. به طور کلی عصمت حضرت ابراهیم{{ع}} با استناد به براهین عقلی و [[ادله]] [[نقلی]] که در اثبات عصمت سایر انبیا از آنها بهره گرفته می‌شود قابل اثبات است. به عنوان نمونه [[برهان حفظ شریعت]]، [[برهان لطف]]، [[برهان تسلسل]]، [[برهان]] [[وجوب]] [[اطاعت از پیامبر]]، برخی از براهین عقلی عصمت آن حضرت هستند. همچنین است استناد به آیات و روایاتی که در آنها خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسان‌های برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت همه انبیا از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، [[نسیان]] و [[اشتباه]] که همان [[حقیقت عصمت]] است، اشاره دارند.
'''عصمت حضرت ابراهیم {{ع}}''' به معنای مصونیت ایشان از هر [[گناه]] و [[خطا]] و اشتباهی است. به طور کلی عصمت حضرت ابراهیم{{ع}} با استناد به براهین عقلی و [[ادله]] [[نقلی]] که در اثبات عصمت سایر انبیا از آنها بهره گرفته می‌شود قابل اثبات است. به عنوان نمونه [[برهان حفظ شریعت]]، [[برهان لطف]]، [[برهان تسلسل]]، [[برهان]] [[وجوب]] [[اطاعت از پیامبر]]، برخی از براهین عقلی عصمت آن حضرت هستند. همچنین است استناد به آیات و روایاتی که در آنها خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسان‌های برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت همه انبیا از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، نسیان و [[اشتباه]] که همان [[حقیقت عصمت]] است، اشاره دارند.


== معناشناسی [[عصمت]] ==
== معناشناسی [[عصمت]] ==
خط ۲۸: خط ۲۸:
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[دلایل قرآنی اثبات عصمت انبیاء چیست؟ (پرسش)| دلایل قرآنی اثبات عصمت انبیاء چیست؟]]'''{{پایان}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[دلایل قرآنی اثبات عصمت انبیاء چیست؟ (پرسش)| دلایل قرآنی اثبات عصمت انبیاء چیست؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
در برخی از [[آیات قرآن کریم]] خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسان‌های برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت همه انبیا از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، [[نسیان]] و [[اشتباه]] که همان [[حقیقت عصمت]] است، اشاره دارند. کلیت این [[آیات]] شامل [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز شده و بر اساس آنها، [[عصمت]] آن حضرت نیز ثابت می‌گردد.
در برخی از [[آیات قرآن کریم]] خصوصیاتی همچون اصطفای [[الهی]]، [[وجوب اطاعت]] تام و عدم [[تسلط]] [[شیطان]] بر برخی [[انسان‌های برگزیده]] و نیز [[الگو]] بودن [[انبیا]] بیان شده که به مصونیت همه انبیا از ارتکاب کبائر، [[خطا]]، نسیان و [[اشتباه]] که همان [[حقیقت عصمت]] است، اشاره دارند. کلیت این [[آیات]] شامل [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز شده و بر اساس آنها، [[عصمت]] آن حضرت نیز ثابت می‌گردد.


===== عدم تسلط شیطان بر [[پیامبران]] =====
===== عدم تسلط شیطان بر [[پیامبران]] =====
خط ۳۷: خط ۳۷:


===== امر به [[اطاعت]] تام و مطلق از [[پیامبران]] =====
===== امر به [[اطاعت]] تام و مطلق از [[پیامبران]] =====
[[خداوند متعال]] در دسته دیگری از [[آیات]] به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[رسولان]] خود و نیز [[تأسی]] به آنان امر کرده است<ref>سوره نساء، آیات ۵۹ و ۶۴.</ref>. روشن است که بر اساس قواعد [[کلامی]] صدور چنین امری از سوی [[خدای متعال]]، مستلزم عصمت آن شخص است؛ چراکه در غیر این صورت گرفتار تناقض خواهیم شد و تناقض از مولای [[حکیم]] صادر نمی‌شود. عصمت در اینجا به معنای مصونیت از اقسام [[معاصی]]، [[نسیان]]، [[خطا]] و [[اشتباه]] است؛ چراکه اگر مصونیت را منحصر در عدم [[ارتکاب معاصی]] دانسته و به جواز صدور نسیان، خطا و اشتباه از [[انبیا]] {{عم}}، [[معتقد]] شویم، غرض از ارسال [[نبی]] یا [[رسول]] نقض شده و [[اطمینان]] به گفتار و [[کردار]] [[انبیا]] و [[رسل]] {{عم}} در نظر مکلفین به [[اطاعت]] به صورت کامل محقق نخواهد شد<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباس‌زاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبهه‌پژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبهه‌پژوهی مطالعات قرآنی]].</ref>.
[[خداوند متعال]] در دسته دیگری از [[آیات]] به [[وجوب اطاعت]] مطلق از [[رسولان]] خود و نیز [[تأسی]] به آنان امر کرده است<ref>سوره نساء، آیات ۵۹ و ۶۴.</ref>. روشن است که بر اساس قواعد [[کلامی]] صدور چنین امری از سوی [[خدای متعال]]، مستلزم عصمت آن شخص است؛ چراکه در غیر این صورت گرفتار تناقض خواهیم شد و تناقض از مولای [[حکیم]] صادر نمی‌شود. عصمت در اینجا به معنای مصونیت از اقسام [[معاصی]]، نسیان، [[خطا]] و [[اشتباه]] است؛ چراکه اگر مصونیت را منحصر در عدم [[ارتکاب معاصی]] دانسته و به جواز صدور نسیان، خطا و اشتباه از [[انبیا]] {{عم}}، [[معتقد]] شویم، غرض از ارسال [[نبی]] یا [[رسول]] نقض شده و [[اطمینان]] به گفتار و [[کردار]] [[انبیا]] و [[رسل]] {{عم}} در نظر مکلفین به [[اطاعت]] به صورت کامل محقق نخواهد شد<ref>[[محمد هادی فرقانی]] و [[محمد عباس‌زاده جهرمی]]، [[خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم (مقاله)|خوانش انتقادی انگاره عالمان غیرشیعی از عصمت انبیا با تطبیق بر نصوص قرآن کریم]]، [[شبهه‌پژوهی مطالعات قرآنی (نشریه)|دوفصلنامه شبهه‌پژوهی مطالعات قرآنی]].</ref>.


===== معرفی [[پیامبران]] به عنوان الگوی [[حسنه]] =====
===== معرفی [[پیامبران]] به عنوان الگوی [[حسنه]] =====
خط ۶۵: خط ۶۵:
آنها می‌گویند: چرا ابراهیم{{ع}} به عموی خود [[وعده]] [[استغفار]] داد، با اینکه می‌دانیم [[آزر]]، هرگز [[ایمان]] نیاورد و استغفار برای [[مشرکان]]، طبق صریح [[آیه]] ۱۱۳ [[سوره توبه]] ممنوع است: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى}}<ref>«پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.</ref>. اگر این کار ممنوع است، چرا این [[پیامبر]] بزرگ [[خدا]] انجام داد؟ بنابراین ابراهیم{{ع}} دچار [[اشتباه]] شده و این موضوع با [[عصمت]] ایشان ناسازگار است.
آنها می‌گویند: چرا ابراهیم{{ع}} به عموی خود [[وعده]] [[استغفار]] داد، با اینکه می‌دانیم [[آزر]]، هرگز [[ایمان]] نیاورد و استغفار برای [[مشرکان]]، طبق صریح [[آیه]] ۱۱۳ [[سوره توبه]] ممنوع است: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى}}<ref>«پیامبر و مؤمنان نباید برای مشرکان پس از آنکه بر ایشان آشکار شد که آنان دوزخیند آمرزش بخواهند هر چند خویشاوند باشند» سوره توبه، آیه ۱۱۳.</ref>. اگر این کار ممنوع است، چرا این [[پیامبر]] بزرگ [[خدا]] انجام داد؟ بنابراین ابراهیم{{ع}} دچار [[اشتباه]] شده و این موضوع با [[عصمت]] ایشان ناسازگار است.


'''پاسخ به شبهه:''' در کتب [[کلامی]] [[شیعه]] و در بحث [[عصمت انبیا]]، یکی از خصوصیاتی که برای انبیا، لازم شمرده شده است، تنزّه والدین ایشان از [[دنائت]] و ناپاکی است. چراکه این گونه خصوصیات در هر کسی که وجود داشته باشد، باعث [[گریز]] و نفرت [[مردم]] از او و ایجاد فاصله بین او و دیگران می‌شود و روشن است که اگر [[پیامبری]] از [[پیامبران خدا]]، دچار این [[مشکلات]] شود، از انجام [[رسالت الهی]] خود باز خواهد ماند.
'''پاسخ به شبهه:''' در کتب [[کلامی]] [[شیعه]] و در بحث [[عصمت انبیا]]، یکی از خصوصیاتی که برای انبیا، لازم شمرده شده است، تنزّه والدین ایشان از [[دنائت]] و ناپاکی است. چراکه این گونه خصوصیات در هر کسی که وجود داشته باشد، باعث گریز و نفرت [[مردم]] از او و ایجاد فاصله بین او و دیگران می‌شود و روشن است که اگر [[پیامبری]] از [[پیامبران خدا]]، دچار این [[مشکلات]] شود، از انجام [[رسالت الهی]] خود باز خواهد ماند.


دلیل دیگری که می‌توان اقامه کرد، عدم [[کفر]] و [[شرک]] آباء و اجداد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است. از آنجا که [[نبی گرامی اسلام]]{{صل}} از نسل حضرت ابراهیم{{ع}} است، با [[اثبات]] دوری اجداد ایشان از شرک و کفر، پدر ابراهیم{{ع}} نیز مشمول این [[حکم]] خواهد بود. به علاوه در منابع [[اهل تسنن]] و [[شیعه]] روایتی از وجود [[مقدس]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که می‌فرماید: «من همواره از صلب [[پاکان]]، به رحم پاکیزگان در حال انتقالم<ref>{{متن حدیث|لَم أَزل أَنتَقِلُ من أَصلابِ الطَّاهرين إِلى أَرحام الطَّاهِراتِ}}، سیوطی، الدرالمنثور، ج۳، ص۲۹۲؛ بحار الأنوار، ج۱۵، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]]، ص ۲۹۳.</ref>
دلیل دیگری که می‌توان اقامه کرد، عدم [[کفر]] و [[شرک]] آباء و اجداد [[پیامبر اسلام]]{{صل}} است. از آنجا که [[نبی گرامی اسلام]]{{صل}} از نسل حضرت ابراهیم{{ع}} است، با [[اثبات]] دوری اجداد ایشان از شرک و کفر، پدر ابراهیم{{ع}} نیز مشمول این [[حکم]] خواهد بود. به علاوه در منابع [[اهل تسنن]] و [[شیعه]] روایتی از وجود [[مقدس]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است که می‌فرماید: «من همواره از صلب [[پاکان]]، به رحم پاکیزگان در حال انتقالم<ref>{{متن حدیث|لَم أَزل أَنتَقِلُ من أَصلابِ الطَّاهرين إِلى أَرحام الطَّاهِراتِ}}، سیوطی، الدرالمنثور، ج۳، ص۲۹۲؛ بحار الأنوار، ج۱۵، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]]، ص ۲۹۳.</ref>
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:
# عده‌ای گفته‌اند<ref>ر.ک: مجمع‌البیان، ج۷، ص۸۵.</ref> چون این جمله به شرط غیر محققی معلّق شده است، در نتیجه دروغ نیست؛ یعنی، [[سخن]] ابراهیم‌{{ع}} این است که اگر این بت‌ها [کاری از دستشان برمی‌آید و] [[قدرت]] بر [[سخن گفتن]] دارند [پس می‌توانند یکدیگر را نیز از بین ببرند و در نتیجه بت بزرگ این عمل را مرتکب شده است. مفهوم این جمله این است که "اگر بت‌ها قادر بر سخنگویی نیستند، پس [[بت]] بزرگ این کار را نکرده است. روشن است که با این توضیح، هیچ دروغی از ابراهیم‌{{ع}} صادر نشده است؛ چنانکه در روایتی<ref>معانی الأخبار، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref> از [[امام صادق]]‌{{ع}} به همین نکته اشاره می‌شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۹۳-۲۹۶؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۱۰-۲۱۳؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]] ص ۳۰۶؛  [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۲۱۳-۲۱۷.</ref>.
# عده‌ای گفته‌اند<ref>ر.ک: مجمع‌البیان، ج۷، ص۸۵.</ref> چون این جمله به شرط غیر محققی معلّق شده است، در نتیجه دروغ نیست؛ یعنی، [[سخن]] ابراهیم‌{{ع}} این است که اگر این بت‌ها [کاری از دستشان برمی‌آید و] [[قدرت]] بر [[سخن گفتن]] دارند [پس می‌توانند یکدیگر را نیز از بین ببرند و در نتیجه بت بزرگ این عمل را مرتکب شده است. مفهوم این جمله این است که "اگر بت‌ها قادر بر سخنگویی نیستند، پس [[بت]] بزرگ این کار را نکرده است. روشن است که با این توضیح، هیچ دروغی از ابراهیم‌{{ع}} صادر نشده است؛ چنانکه در روایتی<ref>معانی الأخبار، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref> از [[امام صادق]]‌{{ع}} به همین نکته اشاره می‌شود<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۹۳-۲۹۶؛ [[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۱۰-۲۱۳؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم]] ص ۳۰۶؛  [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۲۱۳-۲۱۷.</ref>.
# پاسخ دیگری که به این اشکال داده شده، این است که معنای ظاهری جمله {{متن قرآن|بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ}} مراد حضرت نبوده است و حتّی [[بت‌پرستان]] نیز این معنا را از بیان او برداشت نکرده‌اند. بلکه بیانی است کنایی که برای ابطال معتقدات بت‌پرستان ایراد شده است. این شیوه [[سخن گفتن]]، نه تنها [[دروغ]] محسوب نمی‌شود، بلکه تأثیر آن در مخاطب، به مراتب از سخن صریح بیشتر است. منظور حضرت این است که کسی جز من نمی‌تواند این کار را کرده باشد. بت‌های شما و حتّی بت بزرگتان، حقیرتر و پست‌تر از آنند که از عهده چنین عملی برآیند. بدین ترتیب، نه تنها دروغی از [[ابراهیم]] صادر نگشته، بلکه به ضعف و [[عجز]] [[بت‌ها]] در سخنان او، تصریح شده است<ref>الکشاف، ج۳، ص۱۲۴.</ref>.
# پاسخ دیگری که به این اشکال داده شده، این است که معنای ظاهری جمله {{متن قرآن|بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ}} مراد حضرت نبوده است و حتّی [[بت‌پرستان]] نیز این معنا را از بیان او برداشت نکرده‌اند. بلکه بیانی است کنایی که برای ابطال معتقدات بت‌پرستان ایراد شده است. این شیوه [[سخن گفتن]]، نه تنها [[دروغ]] محسوب نمی‌شود، بلکه تأثیر آن در مخاطب، به مراتب از سخن صریح بیشتر است. منظور حضرت این است که کسی جز من نمی‌تواند این کار را کرده باشد. بت‌های شما و حتّی بت بزرگتان، حقیرتر و پست‌تر از آنند که از عهده چنین عملی برآیند. بدین ترتیب، نه تنها دروغی از [[ابراهیم]] صادر نگشته، بلکه به ضعف و [[عجز]] [[بت‌ها]] در سخنان او، تصریح شده است<ref>الکشاف، ج۳، ص۱۲۴.</ref>.
# پاره‌ای از [[مفسرین]] که با نگاهی عمیق‌تر به مطلب نگریسته‌اند، برآنند که هر چند ظاهر جمله {{متن قرآن|بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ}} این است که ابراهیم‌{{ع}} خبر از شکننده بت‌ها می‌دهد، ولی در واقع، چنین سخنی در محاورات عرفی، خبر محسوب نمی‌شود. بلکه همچنان که معمول است، گاه در مقام مناظره، مطلبی که مورد پذیرش طرف مقابل است، به صورت جمله خبری به خود او بازگردانده می‌شود، در حالی که برای طرفین، این نکته روشن است که گوینده، قصد [[اخبار]] نداشته، بر آن است که لازمه مبانی مورد پذیرش [[خصم]] را باز گوید. غرض از ایراد چنین سخنی این است که طرف مقابل مجبور شود برای [[تصدیق]] یا [[تکذیب]] خبر مذکور، از برخی مبانی و مواضع خود عقب نشیند. در این جریان هم، معنای سخن ابراهیم‌{{ع}} این می‌شود که: با توجه به اینکه از نظر شما، [[بت‌ها]] دارای مقام الوهیت می‌باشند. ناچار باید [[بت]] بزرگ این عمل را مرتکب شده باشد، چون دیگران [[توانایی]] نابودی خدایان را ندارند<ref>مجمع‌البیان، ج۷، ص۸۵. </ref> و یا اینکه: چون همه بت‌ها شکسته شده‌اند و تنها بت بزرگ سالم مانده است، ظاهر حال نشان می‌دهانه که باید بت بزرگ این کار را کرده باشد<ref>المیزان، ج۱۴، ص۳۰۰.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۱۰-۲۱۳.</ref>
# پاره‌ای از [[مفسرین]] که با نگاهی عمیق‌تر به مطلب نگریسته‌اند، برآنند که هر چند ظاهر جمله {{متن قرآن|بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ}} این است که ابراهیم‌{{ع}} خبر از شکننده بت‌ها می‌دهد، ولی در واقع، چنین سخنی در محاورات عرفی، خبر محسوب نمی‌شود. بلکه همچنان که معمول است، گاه در مقام مناظره، مطلبی که مورد پذیرش طرف مقابل است، به صورت جمله خبری به خود او بازگردانده می‌شود، در حالی که برای طرفین، این نکته روشن است که گوینده، قصد [[اخبار]] نداشته، بر آن است که لازمه مبانی مورد پذیرش [[خصم]] را باز گوید. غرض از ایراد چنین سخنی این است که طرف مقابل مجبور شود برای تصدیق یا [[تکذیب]] خبر مذکور، از برخی مبانی و مواضع خود عقب نشیند. در این جریان هم، معنای سخن ابراهیم‌{{ع}} این می‌شود که: با توجه به اینکه از نظر شما، [[بت‌ها]] دارای مقام الوهیت می‌باشند. ناچار باید [[بت]] بزرگ این عمل را مرتکب شده باشد، چون دیگران [[توانایی]] نابودی خدایان را ندارند<ref>مجمع‌البیان، ج۷، ص۸۵. </ref> و یا اینکه: چون همه بت‌ها شکسته شده‌اند و تنها بت بزرگ سالم مانده است، ظاهر حال نشان می‌دهانه که باید بت بزرگ این کار را کرده باشد<ref>المیزان، ج۱۴، ص۳۰۰.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۱۰-۲۱۳.</ref>
# مقام مناظره و جدل: حضرت با این شیوه بر مشی مخاطبان جواب می‌دهد و مخاطب بت‌پرست را در محذور جواب قرار می‌دهد که اگر بگویند: "بت‌ها جواب نمی‌دهند" باید از مبانی بت‌پرستی دست بردارند و اگر بگوید بت‌ها جواب می‌دهند، باید بروند و از بت بزرگ بپرسند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۹۳-۲۹۶.</ref>.
# مقام مناظره و جدل: حضرت با این شیوه بر مشی مخاطبان جواب می‌دهد و مخاطب بت‌پرست را در محذور جواب قرار می‌دهد که اگر بگویند: "بت‌ها جواب نمی‌دهند" باید از مبانی بت‌پرستی دست بردارند و اگر بگوید بت‌ها جواب می‌دهند، باید بروند و از بت بزرگ بپرسند<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۹۳-۲۹۶.</ref>.


۱۱۲٬۷۲۱

ویرایش