بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
'''[[عصمت]]''' به معنای [[حفظ]] و نگهداری و نیز به معنای منع کردن آمده است. این واژه در اصطلاح متکلمان امامیه، گاه به لطفی از جانب [[خدای متعال]] به [[برگزیدگان]] خود و گاه نیز به ملکهای تعبیر شده که به موجب آن، [[انبیاء]] و اوصیای ایشان به رغم داشتن [[قدرت]] بر انجام [[گناهان]]، از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]]، [[گناه]] و [[عصیان]] در تمام مراحل [[زندگی]] مصون هستند. در اینکه گستره عصمت پیامبران چقدر است و کدام شاخهها را دربرمیگیرد، نظریات مختلفی میان متکلمان اسلامی وجود دارد. گستره عصمت را در یک تقسیم کلی میتوان به گستره زمانی و گستره متعلق تقسیم نمود. هر کدام از این دو قسم نیز خود به شاخههای دیگری تقسیم میشوند. در گستره زمانی [[اثبات عصمت]] [[پیامبران]] پیش یا پس از تصدی منصب [[نبوت]] مطرح میشود. در گستره متعلق نیز به طرح و بررسی دیدگاه متکلمان در مورد [[عصمت]] [[پیامبران]] از انواع [[معاصی]]، کبیره و صغیره، [[خطا]]، [[سهو]] و | '''[[عصمت]]''' به معنای [[حفظ]] و نگهداری و نیز به معنای منع کردن آمده است. این واژه در اصطلاح متکلمان امامیه، گاه به لطفی از جانب [[خدای متعال]] به [[برگزیدگان]] خود و گاه نیز به ملکهای تعبیر شده که به موجب آن، [[انبیاء]] و اوصیای ایشان به رغم داشتن [[قدرت]] بر انجام [[گناهان]]، از هر گونه [[خطا]] و [[اشتباه]]، [[گناه]] و [[عصیان]] در تمام مراحل [[زندگی]] مصون هستند. در اینکه گستره عصمت پیامبران چقدر است و کدام شاخهها را دربرمیگیرد، نظریات مختلفی میان متکلمان اسلامی وجود دارد. گستره عصمت را در یک تقسیم کلی میتوان به گستره زمانی و گستره متعلق تقسیم نمود. هر کدام از این دو قسم نیز خود به شاخههای دیگری تقسیم میشوند. در گستره زمانی [[اثبات عصمت]] [[پیامبران]] پیش یا پس از تصدی منصب [[نبوت]] مطرح میشود. در گستره متعلق نیز به طرح و بررسی دیدگاه متکلمان در مورد [[عصمت]] [[پیامبران]] از انواع [[معاصی]]، کبیره و صغیره، [[خطا]]، [[سهو]] و نسیان و نیز [[عصمت]] در امور عادی [[زندگی]]، [[عصمت]] در تبیین و عمل به [[دین]] و [[عصمت]] در نظریات [[علمی]] غیر [[دینی]] پرداخته میشود. | ||
== معناشناسی عصمت == | == معناشناسی عصمت == | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
===== ادله عقلی ===== | ===== ادله عقلی ===== | ||
الف) نخستین [[دلیل عقلی]] بر عصمت در تلقی و ابلاغ وحی مبتنی بر هدف از [[بعثت]] است. هدف از خلقت انسان رسیدن او به کمال است؛ [[انسانها]] به طور [[فطری]] طالب [[سعادت]] و رسیدن به کمال هستند؛ یکی از مقدمات لازم برای رسیدن به این کمال، [[شناسایی]] آن و راههای منتهی به آن است؛ [[ابزار شناخت]] [[انسان]] ـ که منحصر در [[حس]] و [[عقل]] است ـ برای رسیدن به کمال و [[سعادت ابدی]] کافی نیست؛ زیرا به دلیل اینکه [[جهان آخرت]] از محدوده [[شناخت]] عقل و حس خارج است نمیتوانند همه آنچه را که برای [[سعادت انسان]] لازم است، شناسایی کنند؛ عقل با توجه به [[حکمت]] [[خدا]] درمییابد که راه دیگری برای شناخت سعادت [[ابدی]] باید وجود داشته باشد تا بتواند [[انسان]] را به [[هدف]] نهایی [[راهنمایی]] کند و گرنه نقض غرض خواهد بود و نقص غرض از [[خدای حکیم]] محال است. راه دیگر، [[وحی]] و [[نبوت]] است؛ در غیر این صورت [[حجت]] بر [[مردم]] تمام نمیشود. [[پیامبران]] که واسطه رساندن وحی به مردم هستند، باید آن را [[معصومانه]] و بدون [[تغییر]] به مردم برسانند؛ زیرا تنها راه [[شناخت]]، منحصر به این راه است و اگر این راه مطمئن نباشد و [[خطا]] در آن صورت گیرد، به هدف و غرض نهایی نخواهد رسید<ref>محقق طوسى مىنویسد: {{عربی|"و یجب فی النبی العصمه لتحصیل الوثوق فیحصل الغرض"}}، رک: کشف المراد، ص۳۴۹.</ref>؛ بنابراین پیامبران در تلقی و ابلاغ وحی [[معصوم]] هستند. این دلیل علاوه بر اینکه [[پیامبر]] را از [[گناه]] معصوم میداند، او را از [[سهو]] و | الف) نخستین [[دلیل عقلی]] بر عصمت در تلقی و ابلاغ وحی مبتنی بر هدف از [[بعثت]] است. هدف از خلقت انسان رسیدن او به کمال است؛ [[انسانها]] به طور [[فطری]] طالب [[سعادت]] و رسیدن به کمال هستند؛ یکی از مقدمات لازم برای رسیدن به این کمال، [[شناسایی]] آن و راههای منتهی به آن است؛ [[ابزار شناخت]] [[انسان]] ـ که منحصر در [[حس]] و [[عقل]] است ـ برای رسیدن به کمال و [[سعادت ابدی]] کافی نیست؛ زیرا به دلیل اینکه [[جهان آخرت]] از محدوده [[شناخت]] عقل و حس خارج است نمیتوانند همه آنچه را که برای [[سعادت انسان]] لازم است، شناسایی کنند؛ عقل با توجه به [[حکمت]] [[خدا]] درمییابد که راه دیگری برای شناخت سعادت [[ابدی]] باید وجود داشته باشد تا بتواند [[انسان]] را به [[هدف]] نهایی [[راهنمایی]] کند و گرنه نقض غرض خواهد بود و نقص غرض از [[خدای حکیم]] محال است. راه دیگر، [[وحی]] و [[نبوت]] است؛ در غیر این صورت [[حجت]] بر [[مردم]] تمام نمیشود. [[پیامبران]] که واسطه رساندن وحی به مردم هستند، باید آن را [[معصومانه]] و بدون [[تغییر]] به مردم برسانند؛ زیرا تنها راه [[شناخت]]، منحصر به این راه است و اگر این راه مطمئن نباشد و [[خطا]] در آن صورت گیرد، به هدف و غرض نهایی نخواهد رسید<ref>محقق طوسى مىنویسد: {{عربی|"و یجب فی النبی العصمه لتحصیل الوثوق فیحصل الغرض"}}، رک: کشف المراد، ص۳۴۹.</ref>؛ بنابراین پیامبران در تلقی و ابلاغ وحی [[معصوم]] هستند. این دلیل علاوه بر اینکه [[پیامبر]] را از [[گناه]] معصوم میداند، او را از [[سهو]] و نسیان نیز معصوم میداند؛ زیرا احتمال سهو و نسیان نیز باعث بیاعتمادی و نقض غرض است<ref>ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، راه و راهنماشناسی، ص۱۲۴ـ۱۲۷، قم: حوزه علمیه، چ اول، ۱۳۶۷٫.</ref>. | ||
ب) دومین [[دلیل عقلی]] بر [[عصمت]] در تلقی و ابلاغ وحی مبتنی بر معجزه پیامبران است. [[فلسفه]] [[معجزه]]، [[تأیید]] پیامبران است و از نظر [[عقل]] دلالت بر این دارد که در آنچه [[انبیاء]] به [[خدا]] نسبت میدهند، [[دروغ]] راه ندارد<ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۲، ص۱۳۶؛ تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۴، ص۵۰.</ref>. جالب اینجاست که حتی [[اشاعره]] ـ که منکر [[حُسن]] و قُبح [[عقلی]] هستند ـ به این دلیل استناد کردهاند<ref>ر.ک: ایجی، المواقف، ج۳، ص۴۱۵؛ محمدحسین المظفر، دلائل الصدق، ج۱، ص۶۰۵.</ref>. پیامبران مدعی هستند که با [[غیب]] و [[خالق]] عالم در ارتباط هستند. فهم وجود این رابطه به صورت مستقیم برای بیشتر مردم ممکن نیست؛ زیرا طرف مقابل پیامبر قابل [[درک]] برای همه مردم نیست. بنابراین پیامبر باید کاری کند تا نشانه ارتباط او با خدا باشد؛ این نشانه باید به گونهای غیر عادی و خارق العاده باشد تا مؤید این ارتباط باشد. [[معجزه]] که [[نشانه]] [[پیامبری]] است، از سوی [[خدا]] به [[پیامبر]]{{صل}} اعطا میشود. اگر پیامبر [[دروغگو]] باشد یا [[خطا]] کند، اعطای معجزه به معنای [[تأیید]] دروغگو خواهد بود و تأیید دروغگو از [[خدای حکیم]] محال خواهد بود<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن کریم، ص۲۰۳.</ref>. این دلیل، [[عصمت]] از [[دروغ]] در مقام ابلاغ وحی را تأیید میکند؛ اما به نظر مرحوم [[علامه طباطبایی]] این دلیل، [[عصمت از خطا]] و نیز [[سهو]] و [[اشتباه]] در [[ابلاغ]] را نیز ثابت میکند؛ زیرا تصدیق [[باطل]] و خلاف [[حق]] نیز [[قبیح]] است<ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۲، ص۱۳۶.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۸۰-۲۷۹</ref> | ب) دومین [[دلیل عقلی]] بر [[عصمت]] در تلقی و ابلاغ وحی مبتنی بر معجزه پیامبران است. [[فلسفه]] [[معجزه]]، [[تأیید]] پیامبران است و از نظر [[عقل]] دلالت بر این دارد که در آنچه [[انبیاء]] به [[خدا]] نسبت میدهند، [[دروغ]] راه ندارد<ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۲، ص۱۳۶؛ تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۴، ص۵۰.</ref>. جالب اینجاست که حتی [[اشاعره]] ـ که منکر [[حُسن]] و قُبح [[عقلی]] هستند ـ به این دلیل استناد کردهاند<ref>ر.ک: ایجی، المواقف، ج۳، ص۴۱۵؛ محمدحسین المظفر، دلائل الصدق، ج۱، ص۶۰۵.</ref>. پیامبران مدعی هستند که با [[غیب]] و [[خالق]] عالم در ارتباط هستند. فهم وجود این رابطه به صورت مستقیم برای بیشتر مردم ممکن نیست؛ زیرا طرف مقابل پیامبر قابل [[درک]] برای همه مردم نیست. بنابراین پیامبر باید کاری کند تا نشانه ارتباط او با خدا باشد؛ این نشانه باید به گونهای غیر عادی و خارق العاده باشد تا مؤید این ارتباط باشد. [[معجزه]] که [[نشانه]] [[پیامبری]] است، از سوی [[خدا]] به [[پیامبر]]{{صل}} اعطا میشود. اگر پیامبر [[دروغگو]] باشد یا [[خطا]] کند، اعطای معجزه به معنای [[تأیید]] دروغگو خواهد بود و تأیید دروغگو از [[خدای حکیم]] محال خواهد بود<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوت در قرآن کریم، ص۲۰۳.</ref>. این دلیل، [[عصمت]] از [[دروغ]] در مقام ابلاغ وحی را تأیید میکند؛ اما به نظر مرحوم [[علامه طباطبایی]] این دلیل، [[عصمت از خطا]] و نیز [[سهو]] و [[اشتباه]] در [[ابلاغ]] را نیز ثابت میکند؛ زیرا تصدیق [[باطل]] و خلاف [[حق]] نیز [[قبیح]] است<ref>طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۲، ص۱۳۶.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۸۰-۲۷۹</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
# '''آیه ۴ سوره مریم:''' {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمیآییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست؛ سوره مریم، آیه۶۴.</ref>. این آیه دلالت میکند بر اینکه [[وحی]] از هنگام شروع نزول تا هنگامیکه [[پیامبر]] آن را به دست مردم ابلاغ میکند مصون از هر گونه خطا، اشتباه و حتی سهو و نسیان است<ref>ر.ک: [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]]، ص ۲۳۰-۲۳۱.</ref>. | # '''آیه ۴ سوره مریم:''' {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمیآییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست؛ سوره مریم، آیه۶۴.</ref>. این آیه دلالت میکند بر اینکه [[وحی]] از هنگام شروع نزول تا هنگامیکه [[پیامبر]] آن را به دست مردم ابلاغ میکند مصون از هر گونه خطا، اشتباه و حتی سهو و نسیان است<ref>ر.ک: [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]]، ص ۲۳۰-۲۳۱.</ref>. | ||
این [[آیات]] [[پیامبر]] را از [[خطا]] و | این [[آیات]] [[پیامبر]] را از [[خطا]] و نسیان و [[گناه]] [[معصوم]] میداند. | ||
=== گستره متعلق (ابعاد عصمت) === | === گستره متعلق (ابعاد عصمت) === | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
[[مرحوم صدوق]] به همراه استاد خود ابن ولید، با ادعای وجود [[روایات]] فراوانی مبنی بر وقوع [[سهو]] و به تعبیر دقیقتر، اسهاء از [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، [[ضرورت عصمت]] آن حضرت از اشتباه در [[نماز]]<ref>ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۰۳.</ref> و نیز [[خواب]] ماندن از نماز<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰-۳۵۸، ح۱۰۳۱.</ref> را [[نفی]] میکند. اما پس از او مرحوم [[شیخ مفید]] قاطعانه امکان اشتباه [[امام]] در نماز<ref>مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص۱۰۴.</ref> و به طور کلی عمل به [[دین]] را رد نموده و امام را از چنین اشتباهاتی [[معصوم]] میداند. هر چند ایشان امکان [[عقلی]] قضا شدن نماز به واسطه خواب ماندن پیامبر و امام را میپذیرد<ref>مفید، محمد بن محمدبن نعمان، رسالة فی عدم سهو النبی، ص۲۸.</ref>. بر این اساس اگر اشتباه در ادای [[واجبات]] را موجب رویگردانی [[مردم]] از [[پیامبر]] یا امام بدانیم، میتوانیم مرحوم [[سیدمرتضی]] را نیز با استادش شیخ مفید هم [[عقیده]] بدانیم<ref>سیدمرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۲۲.</ref>. | [[مرحوم صدوق]] به همراه استاد خود ابن ولید، با ادعای وجود [[روایات]] فراوانی مبنی بر وقوع [[سهو]] و به تعبیر دقیقتر، اسهاء از [[پیامبر خاتم]]{{صل}}، [[ضرورت عصمت]] آن حضرت از اشتباه در [[نماز]]<ref>ر.ک: صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۰۳.</ref> و نیز [[خواب]] ماندن از نماز<ref>صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰-۳۵۸، ح۱۰۳۱.</ref> را [[نفی]] میکند. اما پس از او مرحوم [[شیخ مفید]] قاطعانه امکان اشتباه [[امام]] در نماز<ref>مفید، محمدبن محمد بن نعمان، الفصول المختارة، ص۱۰۴.</ref> و به طور کلی عمل به [[دین]] را رد نموده و امام را از چنین اشتباهاتی [[معصوم]] میداند. هر چند ایشان امکان [[عقلی]] قضا شدن نماز به واسطه خواب ماندن پیامبر و امام را میپذیرد<ref>مفید، محمد بن محمدبن نعمان، رسالة فی عدم سهو النبی، ص۲۸.</ref>. بر این اساس اگر اشتباه در ادای [[واجبات]] را موجب رویگردانی [[مردم]] از [[پیامبر]] یا امام بدانیم، میتوانیم مرحوم [[سیدمرتضی]] را نیز با استادش شیخ مفید هم [[عقیده]] بدانیم<ref>سیدمرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۲۲.</ref>. | ||
اگر چه نظریهای از | اگر چه نظریهای از مرحوم حلبی و [[کراجکی]] در این باره نیافتیم، اما مرحوم [[شیخ طوسی]] را باید از جمله [[معتقدان]] به ضرورت عصمت پیامبران و امامان از اشتباه در نماز دانست؛ هر چند وی خواب ماندن از نماز را امری ممکن میداند<ref>طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج۲، ص۳۴۶، ح۲۶؛ همو، الاستبصار، ج۱، ص۳۶۹، ح۱۶ و ص۳۷۰، ح۴؛ همان، ج۲، ص۳۴۶، ح۵ و ص۳۵۲، ح۴۹ و ص۳۴۹، ح۳۷.</ref>. بدینسان باید مدعی شد در اواخر قرن پنجم هجری، عموما نظریه [[سهو النبی]]، نظریهای مردود بوده است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۴۱۳ ۴۱۴.</ref>. | ||
[[متکلمان]] متأخر و معاصر غالباً قائل به ضرورت عصمت امام از اشتباه در ادای واجبات و به عبارت دیگر معصوم از سهو میدانند. با این حال به واسطه صحت اسناد روایاتی که متضمن سهو [[پیامبر خاتم]]{{صل}} در نماز هستند، بر این باورند که مراد از سهو در اینجا، اسهاء است یعنی [[خدای متعال]] گاهی به دلایلی پیامبرش را در سهو میاندازد تا مردم به واسطه عدم افتادن او در اشتباه، عدم | [[متکلمان]] متأخر و معاصر غالباً قائل به ضرورت عصمت امام از اشتباه در ادای واجبات و به عبارت دیگر معصوم از سهو میدانند. با این حال به واسطه صحت اسناد روایاتی که متضمن سهو [[پیامبر خاتم]]{{صل}} در نماز هستند، بر این باورند که مراد از سهو در اینجا، اسهاء است یعنی [[خدای متعال]] گاهی به دلایلی پیامبرش را در سهو میاندازد تا مردم به واسطه عدم افتادن او در اشتباه، عدم فراموشی و.. مقامی والاتر از جایگاهش را به او نسبت نداده و او را عبادت نکنند. | ||
===== [[عصمت از نسیان]] ===== | ===== [[عصمت از نسیان]] ===== | ||
فراموش کردن [[احکام الهی]] از جانب [[انبیا]] {{عم}} باعث [[گمراهی]] دیگران و [[احتجاج]] ایشان به آن عمل میگردد. جمله {{متن قرآن|لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ}}<ref>«تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند» سوره جن، آیه ۲۸.</ref> میفهماند که [[رسول]] بهگونهای [[وحی|وحی الهی]] را دریافت و [[ابلاغ]] میکند که اشتباه و فراموشی در آن رخ نمیدهد. اگر [[رسول]] در گرفتن [[وحی]]، حفظ وحی و [[تبلیغ]] آن [[مصونیت]] نداشته باشد. غرض [[خداوند]] یعنی [[ابلاغ]] [[رسالت]] حاصل نمیشود و برای حصول این غرض راهی غیر از رصد کردن بهوسیله [[ملائکه]] ذکر نکرده و جمله {{متن قرآن| أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ}} این دلالت را [[تأیید]] میکند. یکی از مراحل [[مصونیت]]، حفظ وحی از [[خطا]] و | فراموش کردن [[احکام الهی]] از جانب [[انبیا]] {{عم}} باعث [[گمراهی]] دیگران و [[احتجاج]] ایشان به آن عمل میگردد. جمله {{متن قرآن|لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ}}<ref>«تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند» سوره جن، آیه ۲۸.</ref> میفهماند که [[رسول]] بهگونهای [[وحی|وحی الهی]] را دریافت و [[ابلاغ]] میکند که اشتباه و فراموشی در آن رخ نمیدهد. اگر [[رسول]] در گرفتن [[وحی]]، حفظ وحی و [[تبلیغ]] آن [[مصونیت]] نداشته باشد. غرض [[خداوند]] یعنی [[ابلاغ]] [[رسالت]] حاصل نمیشود و برای حصول این غرض راهی غیر از رصد کردن بهوسیله [[ملائکه]] ذکر نکرده و جمله {{متن قرآن| أَحاطَ بِما لَدَيْهِمْ}} این دلالت را [[تأیید]] میکند. یکی از مراحل [[مصونیت]]، حفظ وحی از [[خطا]] و نسیان است با بیکموکاست و کاست به دست [[مردم]] برسد. | ||
در [[آیه]] {{متن قرآن|أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ}}<ref>از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه۵۹.</ref>، منظور [[اطاعت]] بیقید و شرط است و این خود [[دلیل]] است بر اینکه [[رسول]] به هیچچیزی که مخالف با [[حکم خداوند]] باشد، [[امر و نهی]] نمیکند وگرنه این تناقض از ناحیه [[خداوند متعال]] است. | در [[آیه]] {{متن قرآن|أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ}}<ref>از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه۵۹.</ref>، منظور [[اطاعت]] بیقید و شرط است و این خود [[دلیل]] است بر اینکه [[رسول]] به هیچچیزی که مخالف با [[حکم خداوند]] باشد، [[امر و نهی]] نمیکند وگرنه این تناقض از ناحیه [[خداوند متعال]] است. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
عصمت در تبلیغ، مورد اتفاق همه است و لازمه آن [[عصمت]] [[انبیا]] {{عم}} در دریافت و حفظ وحی است. | عصمت در تبلیغ، مورد اتفاق همه است و لازمه آن [[عصمت]] [[انبیا]] {{عم}} در دریافت و حفظ وحی است. | ||
آیاتی که [[عصمت پیامبران]] در گرفتن و حفظ وحی و [[تبلیغ]] آن میدارند: {{متن قرآن|لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است؛ سوره فصلت، آیه۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى}}<ref>بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود؛ سوره یونس، آیه۱۵.</ref>. بر اساس این [[آیات]] [[پیامبر]] در آنچه که مربوط به [[تبلیغ]] [[وحی]] و [[احکام الهی]] است، دچار [[خطا]] و | آیاتی که [[عصمت پیامبران]] در گرفتن و حفظ وحی و [[تبلیغ]] آن میدارند: {{متن قرآن|لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}}<ref>در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است؛ سوره فصلت، آیه۴۲.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى}}<ref>بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود؛ سوره یونس، آیه۱۵.</ref>. بر اساس این [[آیات]] [[پیامبر]] در آنچه که مربوط به [[تبلیغ]] [[وحی]] و [[احکام الهی]] است، دچار [[خطا]] و نسیان و [[سهو]] نمیشود؛ زیرا [[خداوند متعال]] از تمام جهات از آن حراست میکند. تا به دست [[مردم]] برسد<ref>ر.ک: [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی]]، ص۲۳۴-۲۳۵؛ [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]] ص۵۹-۶۴؛ [[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۷۰.</ref>. | ||
===== [[عصمت از ترک اولی]] و ترک مستحبات ===== | ===== [[عصمت از ترک اولی]] و ترک مستحبات ===== | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
پس از او مرحوم [[شیخ طوسی]] نیز با [[برگزیدن]] همین نظریه در توجیه ظاهر آیات بیانگر [[صدور گناه]] و [[ظلم]] از برخی [[پیامبران]]{{ع}}، مقصود از [[گناه]] و ظلم را ترک اولی دانسته است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۷۰؛ [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]] ص۵۹-۶۴.</ref>. | پس از او مرحوم [[شیخ طوسی]] نیز با [[برگزیدن]] همین نظریه در توجیه ظاهر آیات بیانگر [[صدور گناه]] و [[ظلم]] از برخی [[پیامبران]]{{ع}}، مقصود از [[گناه]] و ظلم را ترک اولی دانسته است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۷۰؛ [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]] ص۵۹-۶۴.</ref>. | ||
با این حال از مجموع آرای متکلمان امامیه در این مسأله میتوان به این نتیجه دست یافت که مشهور متکلمان، در مسأله [[عصمت از ترک اولی]] و ترک مستحبات میان پیامبر خاتم{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} با سایر [[پیامبران الهی]]{{ع}} تفکیک کرده و معتقدند از آنجا که عصمت مقولهای تشکیکی و دارای درجات متعدد است و با توجه به آنکه پیامبر خاتم{{صل}} و امامان معصوم{{ع}} از بالاترین درجه عصمت برخوردار بودهاند؛ لذا هرگونه ترک مستحبات یا حتی ترک اولی نیز در مورد آن حضرات منتفی است و آنها معصوم از این قسم نیز هستند به خلاف سایر [[انبیا]]{{ع}} که چون بنا به ظرفیت و شأن وجودی هریک، از عالیترین درجات [[عصمت]] برخوردار نبودند؛ لذا از ترک اولی یا ترک مستحبات نیز معصوم نبودهاند هرچند آنها نیز از ارتکاب انواع [[معاصی]]، خطای در [[دین]]، [[اشتباه]] و | با این حال از مجموع آرای متکلمان امامیه در این مسأله میتوان به این نتیجه دست یافت که مشهور متکلمان، در مسأله [[عصمت از ترک اولی]] و ترک مستحبات میان پیامبر خاتم{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} با سایر [[پیامبران الهی]]{{ع}} تفکیک کرده و معتقدند از آنجا که عصمت مقولهای تشکیکی و دارای درجات متعدد است و با توجه به آنکه پیامبر خاتم{{صل}} و امامان معصوم{{ع}} از بالاترین درجه عصمت برخوردار بودهاند؛ لذا هرگونه ترک مستحبات یا حتی ترک اولی نیز در مورد آن حضرات منتفی است و آنها معصوم از این قسم نیز هستند به خلاف سایر [[انبیا]]{{ع}} که چون بنا به ظرفیت و شأن وجودی هریک، از عالیترین درجات [[عصمت]] برخوردار نبودند؛ لذا از ترک اولی یا ترک مستحبات نیز معصوم نبودهاند هرچند آنها نیز از ارتکاب انواع [[معاصی]]، خطای در [[دین]]، [[اشتباه]] و فراموشی، معصوم بودهاند. | ||
==== [[عصمت علمی]] ==== | ==== [[عصمت علمی]] ==== | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
== نتیجه گیری == | == نتیجه گیری == | ||
در اینکه گستره عصمت پیامبران چقدر است و کدام شاخهها را دربرمیگیرد، نظریات مختلفی میان متکلمان اسلامی وجود دارد. گستره عصمت را در یک تقسیم کلی میتوان به گستره زمانی و گستره متعلق تقسیم نمود. هر کدام از این دو قسم نیز خود به شاخههای دیگری تقسیم میشوند. در گستره زمانی به دنبال [[اثبات عصمت]] [[پیامبران]] پیش یا پس از تصدی منصب [[نبوت]] هستیم. در گستره متعلق نیز به طرح و بررسی دیدگاه متکلمان در مورد [[عصمت]] [[پیامبران]] از انواع [[معاصی]]، کبیره و صغیره، [[خطا]]، [[سهو]] و | در اینکه گستره عصمت پیامبران چقدر است و کدام شاخهها را دربرمیگیرد، نظریات مختلفی میان متکلمان اسلامی وجود دارد. گستره عصمت را در یک تقسیم کلی میتوان به گستره زمانی و گستره متعلق تقسیم نمود. هر کدام از این دو قسم نیز خود به شاخههای دیگری تقسیم میشوند. در گستره زمانی به دنبال [[اثبات عصمت]] [[پیامبران]] پیش یا پس از تصدی منصب [[نبوت]] هستیم. در گستره متعلق نیز به طرح و بررسی دیدگاه متکلمان در مورد [[عصمت]] [[پیامبران]] از انواع [[معاصی]]، کبیره و صغیره، [[خطا]]، [[سهو]] و نسیان و نیز [[عصمت]] در امور عادی [[زندگی]]، [[عصمت]] در تبیین و عمل به [[دین]] و [[عصمت]] در نظریات [[علمی]] غیر [[دینی]] میپردازیم. | ||
به طور کلی هر جا [[متکلمان]] معتقد به عدم [[ضرورت عصمت]] از امری خاص برای [[پیامبر خاتم]] و [[امامان]] معصوم شدهاند با عنایت به [[برتری]] آن حضرات بر دیگر [[پیامبران]] به وضوح میتوان به [[اعتقاد]] آنها به عدم عصمت سایر انبیا در همان مسأله نیز دست یافت، اما چنین نیست که در تمامی مواردی که معتقد به عصمت [[پیامبر خاتم]] و امامان شده باشند همان عصمت را برای سایر انبیا نیز [[باور]] داشته باشند، بلکه در این میان حداقل میان [[عصمت از گناهان]] صغیره قبل از تصدی منصب یا از ابتدای تولد و نیز عصمت از ارتکاب [[سهو]] در امور عادی [[زندگی]] و نیز عصمت از ترک مستحاب و [[ترک اولی]] میان پیامبر خاتم و امامان و سایر انبیا تفاوتهایی در کلمات متکلمان به چشم میخورد. | به طور کلی هر جا [[متکلمان]] معتقد به عدم [[ضرورت عصمت]] از امری خاص برای [[پیامبر خاتم]] و [[امامان]] معصوم شدهاند با عنایت به [[برتری]] آن حضرات بر دیگر [[پیامبران]] به وضوح میتوان به [[اعتقاد]] آنها به عدم عصمت سایر انبیا در همان مسأله نیز دست یافت، اما چنین نیست که در تمامی مواردی که معتقد به عصمت [[پیامبر خاتم]] و امامان شده باشند همان عصمت را برای سایر انبیا نیز [[باور]] داشته باشند، بلکه در این میان حداقل میان [[عصمت از گناهان]] صغیره قبل از تصدی منصب یا از ابتدای تولد و نیز عصمت از ارتکاب [[سهو]] در امور عادی [[زندگی]] و نیز عصمت از ترک مستحاب و [[ترک اولی]] میان پیامبر خاتم و امامان و سایر انبیا تفاوتهایی در کلمات متکلمان به چشم میخورد. |