عصمت در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


یکی از [[اعتقادات]] شیعه دربارۀ [[پیامبران]] و [[امامان معصوم]] {{عم}}، مصونیت آنها از هرگونه گناه، خطا، [[اشتباه]] و [[نسیان]] است؛ چراکه [[حجت‌های الهی]]، هادیان [[بشر]] و [[پیشوایان]] مردمند و [[هادی]] بودن [[امامان]] به معنای [[لزوم]] اقتدای به آنها در همه امور است، از این رو ائمۀ {{ع}} باید مصون از هر خطا، اشتباه و گناهی باشند که این همان عصمت است. در مجامع [[روایی]] [[شیعه]] [[روایات]] فراوانی از اهل بیت {{ع}} پیرامون عصمت وجود دارد که از جمله آنها روایاتی است که از [[امام رضا]] {{ع}} در این خصوص نقل شده است. آن حضرت در خلال سخنان خویش به برخی شبهات مرتبط با عصمت نیز پاسخ گفته‌اند.
یکی از [[اعتقادات]] شیعه دربارۀ [[پیامبران]] و [[امامان معصوم]] {{عم}}، مصونیت آنها از هرگونه گناه، خطا، [[اشتباه]] و نسیان است؛ چراکه [[حجت‌های الهی]]، هادیان [[بشر]] و [[پیشوایان]] مردمند و [[هادی]] بودن [[امامان]] به معنای [[لزوم]] اقتدای به آنها در همه امور است، از این رو ائمۀ {{ع}} باید مصون از هر خطا، اشتباه و گناهی باشند که این همان عصمت است. در مجامع [[روایی]] [[شیعه]] [[روایات]] فراوانی از اهل بیت {{ع}} پیرامون عصمت وجود دارد که از جمله آنها روایاتی است که از [[امام رضا]] {{ع}} در این خصوص نقل شده است. آن حضرت در خلال سخنان خویش به برخی شبهات مرتبط با عصمت نیز پاسخ گفته‌اند.


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
=== معنای لغوی ===
=== معنای لغوی ===
[[عصمت]]، واژه‌ای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای [[حفظ]] و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن <ref>ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک»  و «[[اعتصام]]» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷. </ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۴.</ref>
[[عصمت]]، واژه‌ای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای [[حفظ]] و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن <ref>ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک»  و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷. </ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۴.</ref>


=== معنای اصطلاحی ===
=== معنای اصطلاحی ===
خط ۱۹: خط ۱۹:
== قلمرو و گستره ==
== قلمرو و گستره ==
{{اصلی|گستره عصمت در معارف و سیره رضوی}}
{{اصلی|گستره عصمت در معارف و سیره رضوی}}
از امام رضا {{ع}} نقل شده که آن حضرت ضمن توصیف منزلت امام، [[گستره عصمت]] را فراتر از مصونیت از ارتکاب انواع [[معاصی]] دانسته و به [[عصمت امام]] از [[نسیان]]، [[لغزش‌ها]] و [[عیوب]] نیز اشاره کرده و می‌‌فرمایند: «... [[امام]]، از [[گناهان]] [[پاک]] و از [[عیوب]] مبرا و مخصوص به [[علم]] ([[الهی]]) است... او، [[معصوم]]، [[تأیید]] شده، [[توفیق]] داده شده و محکم شده است و از اشتباهات و [[گمراهی‌ها]] و [[لغزش‌ها]] در [[امان]] است و [[خداوند]] او را به این امور مختص ساخته است»<ref>{{متن حدیث|... الامام المطهر الذنوب المبرأ من العیوب مخصوص بالعلم ... و هو معصوم موید موفق مسدد قد امن الخطایا و الزلل و العثار یخصه الله بذلک لیکون حجته علی عباده و شاهده علی خلقه ...}}، صدوق، محمدبن علی بن الحسین، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ص۲۰۰-۱۹۵.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>
از امام رضا {{ع}} نقل شده که آن حضرت ضمن توصیف منزلت امام، [[گستره عصمت]] را فراتر از مصونیت از ارتکاب انواع [[معاصی]] دانسته و به [[عصمت امام]] از نسیان، [[لغزش‌ها]] و [[عیوب]] نیز اشاره کرده و می‌‌فرمایند: «... [[امام]]، از [[گناهان]] [[پاک]] و از [[عیوب]] مبرا و مخصوص به [[علم]] ([[الهی]]) است... او، [[معصوم]]، [[تأیید]] شده، [[توفیق]] داده شده و محکم شده است و از اشتباهات و [[گمراهی‌ها]] و [[لغزش‌ها]] در [[امان]] است و [[خداوند]] او را به این امور مختص ساخته است»<ref>{{متن حدیث|... الامام المطهر الذنوب المبرأ من العیوب مخصوص بالعلم ... و هو معصوم موید موفق مسدد قد امن الخطایا و الزلل و العثار یخصه الله بذلک لیکون حجته علی عباده و شاهده علی خلقه ...}}، صدوق، محمدبن علی بن الحسین، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ص۲۰۰-۱۹۵.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>


== عصمت پیامبران ==
== عصمت پیامبران ==
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[عصمت پیامبران در حدیث امام رضا چگونه توصیف شده است؟ (پرسش)| عصمت پیامبران در حدیث امام رضا چگونه توصیف شده است؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
{{اصلی|عصمت پیامبران در معارف و سیره رضوی}}
{{اصلی|عصمت پیامبران در معارف و سیره رضوی}}
در ظاهر برخی [[آیات]]، اموری به [[پیامبران]] {{ع}} نسبت داده شده که توهم معصوم نبودن آنها را برای برخی از همان زمان [[ائمه]] معصومین {{ع}} ایجاد نموده بود. از این رو در پاره‌ای از سوالاتی که از محضر امام رضا{{ع}} شده است، این شبهه نیز به چشم می‌خورد که در [[روایات]] امام به خوبی پاسخ داده شده است.
در ظاهر برخی [[آیات]]، اموری به [[پیامبران]] {{ع}} نسبت داده شده که توهم معصوم نبودن آنها را برای برخی از همان زمان [[ائمه]] معصومین {{ع}} ایجاد نموده بود. از این رو در پاره‌ای از سوالاتی که از محضر امام رضا{{ع}} شده است، این شبهه نیز به چشم می‌خورد که در [[روایات]] امام به خوبی پاسخ داده شده است.
خط ۴۶: خط ۴۸:
از [[امام]] {{ع}} در مورد سخن دیگر [[موسی]] {{ع}} سؤال شد که به [[فرعون]] گفت: {{متن قرآن|قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«گفت: آن را هنگامی کردم که از ناآگاهان بودم» سوره شعراء، آیه ۲۰.</ref>، چرا موسی {{ع}} به خود نسبت [[گمراهی]] می‌دهد؟
از [[امام]] {{ع}} در مورد سخن دیگر [[موسی]] {{ع}} سؤال شد که به [[فرعون]] گفت: {{متن قرآن|قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«گفت: آن را هنگامی کردم که از ناآگاهان بودم» سوره شعراء، آیه ۲۰.</ref>، چرا موسی {{ع}} به خود نسبت [[گمراهی]] می‌دهد؟


[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: فرعون به موسی {{ع}} وقتی که پیش او رفت، گفت: {{متن قرآن|وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (آن) کار خود را که کردی، کردی و تو از ناسپاسانی» سوره شعراء، آیه ۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«گفت: آن را هنگامی کردم که از ناآگاهان بودم» سوره شعراء، آیه ۲۰.</ref>. (از [[گمراهان]]) از راه به خاطر وارد شهری از شهرهای تو شدن. (یعنی مراد از [[ضالین]] در [[آیه]] فوق این است که موسی {{ع}} وارد شهری از شهرهای تحت [[سلطه]] فرعون شد و با این کار جانش به خطر افتاد. گویی راه را گم کرده و به این [[شهر]] وارد شده است. خلاصه موسی نسبت [[ضلالت]] و [[کفر]] را مطابق نظر فرعون بیان می‌فرمایند، نه [[مطابق با واقع]]. یعنی فرعون چنین [[اعتقادی]] دارد). {{متن قرآن|فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«آنگاه چون از شما هراسیدم گریختم و خداوند به من داوری (راستین) ارزانی داشت و مرا از پیامبران گردانید» سوره شعراء، آیه ۲۱.</ref>. (بنابراین، این نسبت مطابق با واقع نبود، بلکه مطابق نظر غیر واقع فرعون بود. شبیه این مطلب درباره [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است. امام {{ع}} در دنباله سخنش فرمود:) و تحقیقاً [[خداوند]] به پیامبرش [[محمد]] {{صل}} فرمود: {{متن قرآن|أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى}}<ref>«آیا یتیمت نیافت و در پناه گرفت؟» سوره ضحی، آیه ۶.</ref> می‌فرماید (مراد خداوند این است که:) آیا تو را تنها نیافت پس [[مردم]] به تو [[پناه]] آوردند؟ {{متن قرآن|وَوَجَدَكَ ضَالًّا}}<ref>«و تو را گم‌گشته یافت» سوره ضحی، آیه ۷.</ref> یعنی مطابق نظر قومت (وگرنه در [[حقیقت]] تو [[هدایت یافته]] بودی) {{متن قرآن|وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى}}<ref>«پس هدایت کرد» سوره ضحی، آیه ۷.</ref> یعنی [[مردم]] را به سوی [[شناخت]] تو [[هدایت]] کرد: {{متن قرآن|وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى}}<ref>«و تو را نیازمند یافت و بی‌نیاز کرد،» سوره ضحی، آیه ۸.</ref> یعنی می‌فرماید تو را [[بی‌نیاز]] کرد به این که دعایت را [[مستجاب]] قرار داد.
[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: فرعون به موسی {{ع}} وقتی که پیش او رفت، گفت: {{متن قرآن|وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«و (آن) کار خود را که کردی، کردی و تو از ناسپاسانی» سوره شعراء، آیه ۱۹.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«گفت: آن را هنگامی کردم که از ناآگاهان بودم» سوره شعراء، آیه ۲۰.</ref>. (از [[گمراهان]]) از راه به خاطر وارد شهری از شهرهای تو شدن. (یعنی مراد از [[ضالین]] در [[آیه]] فوق این است که موسی {{ع}} وارد شهری از شهرهای تحت [[سلطه]] فرعون شد و با این کار جانش به خطر افتاد. گویی راه را گم کرده و به این [[شهر]] وارد شده است. خلاصه موسی نسبت [[ضلالت]] و [[کفر]] را مطابق نظر فرعون بیان می‌فرمایند، نه مطابق با واقع. یعنی فرعون چنین [[اعتقادی]] دارد). {{متن قرآن|فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}<ref>«آنگاه چون از شما هراسیدم گریختم و خداوند به من داوری (راستین) ارزانی داشت و مرا از پیامبران گردانید» سوره شعراء، آیه ۲۱.</ref>. (بنابراین، این نسبت مطابق با واقع نبود، بلکه مطابق نظر غیر واقع فرعون بود. شبیه این مطلب درباره [[پیامبر اسلام]] {{صل}} است. امام {{ع}} در دنباله سخنش فرمود:) و تحقیقاً [[خداوند]] به پیامبرش [[محمد]] {{صل}} فرمود: {{متن قرآن|أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى}}<ref>«آیا یتیمت نیافت و در پناه گرفت؟» سوره ضحی، آیه ۶.</ref> می‌فرماید (مراد خداوند این است که:) آیا تو را تنها نیافت پس [[مردم]] به تو پناه آوردند؟ {{متن قرآن|وَوَجَدَكَ ضَالًّا}}<ref>«و تو را گم‌گشته یافت» سوره ضحی، آیه ۷.</ref> یعنی مطابق نظر قومت (وگرنه در [[حقیقت]] تو هدایت یافته بودی) {{متن قرآن|وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى}}<ref>«پس هدایت کرد» سوره ضحی، آیه ۷.</ref> یعنی [[مردم]] را به سوی [[شناخت]] تو [[هدایت]] کرد: {{متن قرآن|وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى}}<ref>«و تو را نیازمند یافت و بی‌نیاز کرد،» سوره ضحی، آیه ۸.</ref> یعنی می‌فرماید تو را بی‌نیاز کرد به این که دعایت را [[مستجاب]] قرار داد.


خلاصه مراد [[امام]] این بود که این [[آیات]] را نباید به ظاهر آن اخذ کرد، بلکه باید [[تأویل]] کرد، و خود [[حضرت]] تأویل مواردی از آن را بیان می‌فرماید<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
خلاصه مراد [[امام]] این بود که این [[آیات]] را نباید به ظاهر آن اخذ کرد، بلکه باید [[تأویل]] کرد، و خود حضرت تأویل مواردی از آن را بیان می‌فرماید<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.


=== حضرت یوسف {{ع}} ===
=== حضرت یوسف {{ع}} ===
خط ۶۴: خط ۶۶:
[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: آن شخص (ذالنّون) [[یونس بن متی]] بود. خشمگین به خاطر ([[اعمال]] قوم‌اش از بین آنها رفت. گمان کرد، یعنی [[یقین]] داشت که بر او تنگ نمی‌گیریم. (مفهوم لن نقدر:) قدرت نداریم نیست، بلکه روزی او را بر او تنگ نمی‌گیریم است و از همین قبیل است سخن [[خدای تعالی]] {{متن قرآن|وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ}}<ref>«و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد» سوره فجر، آیه ۱۶.</ref> (که مفهوم [[قدر]]:) یعنی تنگ گرفت و روزی او را کم کرد. {{متن قرآن|فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ}}<ref>«پس در آن تاریکی‌ها بانگ برداشت» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> یعنی در [[تاریکی]] شب و تاریکی دریا و تاریکی شکم ماهی ([[خداوند]] را ندا در داد) {{متن قرآن|أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بی‌گمان من از ستمکاران بوده‌ام» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> یعنی من به سبب ترک عبادتی که باعث روشنی چشم من بود در شکم ماهی خود را از [[ظالمین]] می‌دانم، مراد [[ظلم]] به مفهوم مصطلح آن نبود، بلکه سلب امکان [[عبادت]] در شکم ماهی بود. پس خداوند دعای او را [[استجابت]] کرد و خدای عزّوجل فرمود: {{متن قرآن|فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ }}<ref>«و اگر او از نیایشگران نبود * بی‌گمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌گردند می‌ماند» سوره صافات، آیه ۱۴۳-۱۴۴.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>
[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: آن شخص (ذالنّون) [[یونس بن متی]] بود. خشمگین به خاطر ([[اعمال]] قوم‌اش از بین آنها رفت. گمان کرد، یعنی [[یقین]] داشت که بر او تنگ نمی‌گیریم. (مفهوم لن نقدر:) قدرت نداریم نیست، بلکه روزی او را بر او تنگ نمی‌گیریم است و از همین قبیل است سخن [[خدای تعالی]] {{متن قرآن|وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ}}<ref>«و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد» سوره فجر، آیه ۱۶.</ref> (که مفهوم [[قدر]]:) یعنی تنگ گرفت و روزی او را کم کرد. {{متن قرآن|فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ}}<ref>«پس در آن تاریکی‌ها بانگ برداشت» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> یعنی در [[تاریکی]] شب و تاریکی دریا و تاریکی شکم ماهی ([[خداوند]] را ندا در داد) {{متن قرآن|أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«که هیچ خدایی جز تو نیست، پاکا که تویی، بی‌گمان من از ستمکاران بوده‌ام» سوره انبیاء، آیه ۸۷.</ref> یعنی من به سبب ترک عبادتی که باعث روشنی چشم من بود در شکم ماهی خود را از [[ظالمین]] می‌دانم، مراد [[ظلم]] به مفهوم مصطلح آن نبود، بلکه سلب امکان [[عبادت]] در شکم ماهی بود. پس خداوند دعای او را [[استجابت]] کرد و خدای عزّوجل فرمود: {{متن قرآن|فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ * لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ }}<ref>«و اگر او از نیایشگران نبود * بی‌گمان در شکم آن (ماهی)، تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌گردند می‌ماند» سوره صافات، آیه ۱۴۳-۱۴۴.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>


=== شبهه ششم: عصمت پیامبران {{ع}} و ناامیدی از قوم خود ===
=== عصمت پیامبران {{ع}} و ناامیدی از قوم خود ===
از حضرت در باره این [[آیه]] پرسیده شد که می‌فرماید: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا}}<ref>«تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند و پنداشتند که (مردم در وعده پشتیبانی) به آنان دروغ گفته‌اند، (ناگهان) یاری ما به آنان رسید» سوره یوسف، آیه ۱۱۰.</ref>. منظور این است که، اولاً چرا [[پیامبران]] [[مأیوس]] شدند؟ و ثانیاً چرا [[گمان]] کردند که [[تکذیب]] شده‌اند؟
از حضرت درباره این [[آیه]] پرسیده شد که می‌فرماید: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا}}<ref>«تا آنجا که پیامبران به آستانه نومیدی رسیدند و پنداشتند که (مردم در وعده پشتیبانی) به آنان دروغ گفته‌اند، (ناگهان) یاری ما به آنان رسید» سوره یوسف، آیه ۱۱۰.</ref>. منظور این است که، اولاً چرا [[پیامبران]] [[مأیوس]] شدند؟ و ثانیاً چرا [[گمان]] کردند که [[تکذیب]] شده‌اند؟


[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: «[[خداوند]] می‌فرماید تا آن‌که پیامبران از [[قوم]] خود مأیوس شدند (نه از نصر و عنایات [[الهی]]) و قوم آنها (نه خود پیامبران) گمان کردند که پیامبران حتماً تکذیب شده‌اند، و در این هنگام نصر و کمک ما برای پیامبران آمد»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: «[[خداوند]] می‌فرماید تا آن‌که پیامبران از [[قوم]] خود مأیوس شدند (نه از نصر و عنایات [[الهی]]) و قوم آنها (نه خود پیامبران) گمان کردند که پیامبران حتماً تکذیب شده‌اند، و در این هنگام نصر و کمک ما برای پیامبران آمد»<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.


=== شبهه هفتم: عصمت پیامبراکرم {{صل}} و بخشش گناهان او ===
=== شبهه عصمت پیامبراکرم {{صل}} و بخشش گناهان او ===
از حضرت درباره این [[آیه سؤال]] شد: {{متن قرآن|لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}}<ref>«تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲.</ref>. مراد این است که مگر [[پیامبر اسلام]] {{صل}} مرتکب گناهانی شده است که خداوند می‌فرماید این [[فتح]] را نصیب تو کردیم تا [[گناهان]] گذشته و آینده‌ات آمرزیده شود؟
از حضرت درباره این [[آیه سؤال]] شد: {{متن قرآن|لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}}<ref>«تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲.</ref>. مراد این است که مگر [[پیامبر اسلام]] {{صل}} مرتکب گناهانی شده است که خداوند می‌فرماید این [[فتح]] را نصیب تو کردیم تا [[گناهان]] گذشته و آینده‌ات آمرزیده شود؟


امام رضا {{ع}} فرمود: هیچ کس نزد [[مشرکین]] [[اهل]] [[مکّه]] گناهکارتر از [[رسول الله]] {{صل}} نبود، زیرا آنان سیصد و شصت [[بت]] را به غیر [[خدا]] [[عبادت]] می‌کردند. پس هنگامی که [[پیامبر]] آنان را به [[توحید]] و تنها [[پرستش]] خداپرستی فرا خواند این امر برایشان بزرگ و [[عظیم]] آمد. [[نفی]] [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] را گناهی بزرگ برای پیامبر شمردند) و گفتند: {{متن قرآن|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ * وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ * مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ}}<ref>«آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بی‌گمان این چیزی شگفت است * و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند * ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۵-۷.</ref>.
امام رضا {{ع}} فرمود: هیچ کس نزد [[مشرکین]] [[اهل]] [[مکّه]] گناهکارتر از [[رسول الله]] {{صل}} نبود، زیرا آنان سیصد و شصت [[بت]] را به غیر [[خدا]] [[عبادت]] می‌کردند. پس هنگامی که [[پیامبر]] آنان را به [[توحید]] و تنها [[پرستش]] خداپرستی فرا خواند این امر برایشان بزرگ و عظیم آمد. [[نفی]] [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] را گناهی بزرگ برای پیامبر شمردند) و گفتند: {{متن قرآن|أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ * وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ * مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ}}<ref>«آیا (همه) خدایان را خدایی یگانه کرده است؟ بی‌گمان این چیزی شگفت است * و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند * ما چنین چیزی در آیین واپسین نشنیدیم، این جز دروغبافی نیست» سوره ص، آیه ۵-۷.</ref>.


پس هنگامی که خدای عزّوجل [[مکّه]] را برای پیامبرش گشود به او فرمود: ای [[محمد]] {{متن قرآن|إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}}<ref>«بی‌گمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم * تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۱-۲.</ref>. یعنی تا [[خداوند]] [[گناهان]] گذشته و [[آینده]] تو را نزد [[مشرکین]] [[اهل مکه]] بپوشاند. به وسیله [[دعوت]] کردن آنها به [[وحدانیت خدا]] از سوی تو در این صورت آن‌چه در گذشته یا در آینده آنان برای تو [[گناه]] [[تصوّر]] می‌کردند همگی از بین رفت، چون گروهی از مشرکین مکّه [[مسلمان]] شدند و گروهی از مکّه خارج شدند و آن‌که از آنها باقی ماند یارای [[انکار]] توجیه را ندارد؛ زیرا [[مردم]] همگی به سوی آن دعوت شده‌اند، بنابراین، گناه او نزد آنان ([[نفی]] [[شرک]] و [[بت‌پرستی]]) با [[پیروزی]] او بر آنان پوشیده شده و از بین رفت. (خلاصه [[فتح مکه]] باعث شد آن‌چه مشرکین مکّه برای [[پیامبر]] گناه تصوّر می‌کردند همگی پوشانده شده و از بین برود)<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
پس هنگامی که خدای عزّوجل [[مکّه]] را برای پیامبرش گشود به او فرمود: ای [[محمد]] {{متن قرآن|إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ}}<ref>«بی‌گمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم * تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۱-۲.</ref>. یعنی تا [[خداوند]] [[گناهان]] گذشته و [[آینده]] تو را نزد [[مشرکین]] [[اهل مکه]] بپوشاند. به وسیله [[دعوت]] کردن آنها به [[وحدانیت خدا]] از سوی تو در این صورت آن‌چه در گذشته یا در آینده آنان برای تو [[گناه]] [[تصوّر]] می‌کردند همگی از بین رفت، چون گروهی از مشرکین مکّه [[مسلمان]] شدند و گروهی از مکّه خارج شدند و آن‌که از آنها باقی ماند یارای [[انکار]] توجیه را ندارد؛ زیرا [[مردم]] همگی به سوی آن دعوت شده‌اند، بنابراین، گناه او نزد آنان ([[نفی]] [[شرک]] و [[بت‌پرستی]]) با [[پیروزی]] او بر آنان پوشیده شده و از بین رفت. (خلاصه [[فتح مکه]] باعث شد آن‌چه مشرکین مکّه برای [[پیامبر]] گناه تصوّر می‌کردند همگی پوشانده شده و از بین برود)<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
خط ۷۹: خط ۸۱:
از حضرت درباره این [[آیه سؤال]] شد: {{متن قرآن|عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ}}<ref>«خداوند از تو در گذراد! چرا پیش‌تر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟» سوره توبه، آیه ۴۳.</ref>. یعنی [[خدا]] تو را [[عفو]] کرد. چرا به آنها اجازه دادی؟ (مقصود این است چرا [[پیامبر]] کاری کرد که [[خداوند]] او را بخشید؟)
از حضرت درباره این [[آیه سؤال]] شد: {{متن قرآن|عَفَا اللَّهُ عَنْكَ لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ}}<ref>«خداوند از تو در گذراد! چرا پیش‌تر از آنکه راستگویان بر تو آشکار گردند و دروغگویان را بشناسی به آنان اجازه دادی؟» سوره توبه، آیه ۴۳.</ref>. یعنی [[خدا]] تو را [[عفو]] کرد. چرا به آنها اجازه دادی؟ (مقصود این است چرا [[پیامبر]] کاری کرد که [[خداوند]] او را بخشید؟)


[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: این [[آیه]] از مواردی است که به صورت {{متن حدیث|إِيَّاكِ‏ أَعْنِي‏ وَ اسْمَعِي‏ يَا جَارَةِ}} یعنی بر حسب ضرب المثل [[فارسی]]: در می‌گویم دیوار تو بشنو» نازل شده است. خداوند در این مطلب پیامبرش را مخاطب قرار داده است، در حالی که مرادش [[امّت]] پیامبر است. (در [[کلام]] [[خدای تعالی]] [[امت]] را [[مؤاخذه]] می‌کند که چرا برای [[ترک جهاد]] از پیامبر اجازه خواستید؟ هرچند خداوند شما را بخشیده است). همچنین است کلام خدای تعالی {{متن قرآن|لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«که اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref>. (یعنی در این آیه هرچند مخاطب پیامبر است، امّا مراد امّتش می‌باشند و هم‌چنین است) [[سخن]] خدای عزّوجل{{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>. منظور این آیه نیز امّت می‌باشند نه شخص پیامبر {{صل}}<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
[[امام رضا]] {{ع}} فرمود: این [[آیه]] از مواردی است که به صورت {{متن حدیث|إِيَّاكِ‏ أَعْنِي‏ وَ اسْمَعِي‏ يَا جَارَةِ}} یعنی بر حسب ضرب المثل فارسی: در می‌گویم دیوار تو بشنو» نازل شده است. خداوند در این مطلب پیامبرش را مخاطب قرار داده است، در حالی که مرادش [[امّت]] پیامبر است. (در [[کلام]] [[خدای تعالی]] [[امت]] را مؤاخذه می‌کند که چرا برای ترک جهاد از پیامبر اجازه خواستید؟ هرچند خداوند شما را بخشیده است). همچنین است کلام خدای تعالی {{متن قرآن|لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«که اگر شرک بورزی بی‌گمان کردارت از میان خواهد رفت و بی‌شک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.</ref>. (یعنی در این آیه هرچند مخاطب پیامبر است، امّا مراد امّتش می‌باشند و هم‌چنین است) [[سخن]] خدای عزّوجل{{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}}<ref>«و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>. منظور این آیه نیز امّت می‌باشند نه شخص پیامبر {{صل}}<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۷۲-۸۵.</ref>.
 
== پرسش مستقیم ==
{{پرسش‌های وابسته}}
# [[عصمت پیامبران در حدیث امام رضا چگونه توصیف شده است؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش‌های وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۰۶۹

ویرایش