←پاسخ جامع اجمالی
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[مهدویت (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت]] | ||
| تصویر = 7626626268.jpg | |||
| تصویر | | مدخل بالاتر = [[مهدویت]] ـ [[غیبت امام مهدی]] ـ [[انتظار فرج]] | ||
| مدخل اصلی = [[ارکان انتظار]] | |||
| مدخل بالاتر | | مدخل وابسته = | ||
| مدخل اصلی | | تعداد پاسخ = ۱۴ | ||
| مدخل وابسته | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''ارکان [[انتظار]] چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | '''ارکان [[انتظار]] چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[مهدویت (پرسش)|مهدویت]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[مهدویت]]''' مراجعه شود. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۵: | ||
== پاسخ جامع اجمالی == | == پاسخ جامع اجمالی == | ||
=== مقدمه === | === مقدمه === | ||
ارکان جمع رکن است و به پایه و بخش اصلی هر چیزی گفته میشود که سبب پایندگی آن میشود <ref> معجم مقاييس اللغه، | ارکان جمع رکن است و به پایه و بخش اصلی هر چیزی گفته میشود که سبب پایندگی آن میشود<ref>معجم مقاييس اللغه، ج۲، ص۴۳۰؛ العين، ج۱، ص۳۵۴؛ الصحاح، ج۵، ص۲۱۲۶، «ركن»؛ دهخدا، علی اکبر؛ لغتنامه دهخدا، چ۲، ج۲، ص۱۸۸۸.</ref>. مراد از [[ارکان انتظار]]، عناصر اصلی و پایههای اساسیِ [[انتظار ظهور]] و فرج امام مهدی{{ع}} است که نبودن هر یک از آنها سبب [[انحراف]] در معنای راستین [[انتظار]] میگردد. به دیگر سخن، ارکان انتظار، بینشها و کنشهایی هستند که تحقق ماهیتِ [[انتظار راستین]] وابسته به آنهاست و هر [[مسلمانی]] بدون داشتن آنها [[منتظِر]] شمرده نمیشود. | ||
=== ارکان انتظار راستین === | === ارکان انتظار راستین === | ||
انتظار راستین دارای سه رکن اساسی است: | |||
# ''' | # '''نارضایتی نسبت به وضع موجود''': اصل [[انتظار فرج]] به اعتقاد شیعیان در بایستگی حکومت معصوم پس از [[پیامبر خدا]]{{صل}} برمیگردد و از دست رفتن این فرصت در طول [[تاریخ]]، تا [[زمان]] ولادت آخرین امام [[معصوم]]، زمینهساز [[غیبت صغری]] و کبرای [[امام دوازدهم]] گردیده است. برپایه این [[اعتقاد]]، عدم حاکمیت معصوم بر [[جامعه]] و [[جهان]]، کاستیهای فراوانی ایجاد کرده است و تنها راه [[سعادت بشر]]، [[پذیرش ولایت]] و حکومت معصوم است. از این رو [[مشکلات]]، [[فتنهها]] و کاستیها در دوران غیبت امام زمان{{ع}} هم ادامه دارد که از نبود ظاهری [[امام]]{{ع}} و [[حکومت جهانی]] عدلمحور او ناشی میشود. منتظِر واقعی، به سبب [[محروم]] بودن از حضور ظاهری امام وضع موجود را نمیپذیرد و پیوسته برای کسب آمادگیهای لازم تلاش میکند تا [[زمینهساز ظهور]] [[امام غائب]] خویش باشد و در نهایت با [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} آن آیده مطلوب و ایدهآل حاصل شود. [[منتظِر حقیقی]] ظهور امام مهدی{{ع}}، از [[ظلم]]، [[فساد]]، [[بیعدالتی]]، بیهویتی و [[سرگردانی]] جهان امروز آزرده بوده و به دنبال [[رهایی]] از این وضع است و از طرف دیگر [[مشتاق]] رسیدن به [[حکومت حق]] و [[عدالت]] و [[معنویت]] است؛ به عبارت دیگر، فرد منتظِر در پی [[نفی]] وضعیت نامطلوب موجود و تلاش برای دستیابی به وضعیت مطلوب است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] باشد، نمیتواند منتظرِ وضعیت بهتر باشد؛ حتی کسی که از وضع موجودش با اندک تغییری، راضی میشود و به وضع موجود معترض نیست، نمیتوان او را [[منتظِر]] نامید. منظور از [[اعتراض به وضع موجود]]، تنها بهبود وضعیت شخصی [[منتظران]] نیست، بلکه اعتراض به وضع موجود جهانی و [[اعتراض]] به سردمداران [[ستمگر]] جهانی نیز است. این نارضایتی و اساساً چنین انتظاری همواره یکی از پایههای مهم و زنده [[مبارزه]] علیه [[فساد]]، در [[جامعه اسلامی]] بوده که آن را باید سرچشمه مقاومتها و منبع تحریکات و [[مبارزات]] ایجابی و سلبی [[اهل حق]] با [[اهل باطل]] شمرد. [[آگاهی]] نسبی به وضع مطلوبی که [[منتظر]] در پی آن است، عنصری مهم برای شکلگیری این رکن [[انتظار]]، یعنی اعتراض به وضع موجود است. با آگاهی از ویژگی جامعه مهدوی است که میتوان از وضعیت [[غیبت]]) وضعیت موجود) نالان بود و برای ظهور زمینهسازی و آمادگیهای لازم را کسب کرد. کسی که منتظر است، باید در کنار اعتراض به وضع موجود، تصوری از وضع مطلوب ـ هرچند نسبی ـ نیز داشته باشد. این دو مکمّل یکدیگر هستند و بایستی با هم فهمیده شوند؛ بدون تصوری آگاهانه از وضعیت مطلوب، نمیتوان بهخوبی وضعیت فعلی را ارزیابی کرد. [[انسان]] منتظِر، با بررسی و مقایسه وضعیت کنونی خود و وضعیت مطلوب، در مییابد که کدامیک با عظمت وجودی [[انسان]] و [[شأن]] او تناسب دارد؛ در نتیجه به وضع فعلی راضی نمیشود و همواره برای رسیدن به آن وضع مطلوب در تلاش و کوشش است و در انتظار روزی است که طعم خوش [[عدالت]] و [[معنویت]] را [[حس]] کند. | ||
# '''[[اعتقاد به تحقق وضع مطلوب]]''': مراد از این رکن، [[اعتقاد]] به این است که سرانجام، این [[دنیا]] طعم | # '''[[اعتقاد به تحقق وضع مطلوب]]''': مراد از این رکن، [[اعتقاد]] به این است که سرانجام، این [[دنیا]] طعم عدالت و زیباییها را میچشد. این [[باور]] در تمام [[ادیان]] وجود دارد؛ در [[مذهب شیعه]]، [[امام مهدی]]{{ع}} این اتفاق عظیم را رقم خواهد زد. یکی از عناصر مهم برای شکلگیری این رکن، [[اشتیاق]] است؛ چراکه اشتیاق، [[حاکم]] بر تمام فعالیتهای ذهنی و [[روحی]] و [[رفتاری]] شخص [[منتظر]] میشود؛ یعنی حتی در [[زمان]] دردمندی و تشویش و دلهره، شخص منتظر [[تسلیم]] حالت [[مأیوس]] کنندهای که در آن است نمیشود؛ زیرا او در پس [[ناملایمات]] [[ساحل]] [[امن]] را میبیند و شاید به همین علت است که در [[روایات]]، [[انتظار]] [[برترین]] و با ارزشترین [[عبادت]] شمرده شده چنانکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|أَفْضَلُ جِهَادِ أُمَّتِي انْتِظَارُ الْفَرَجِ}}<ref>تحف العقول، ص۳۷.</ref> اما نکتهای که نباید از آن [[غفلت]] کرد این است، انتظار همیشه با اعتماد و [[اطمینان]] به آیندۀ مطلوب در تلازم است و این دو (انتظار، اعتماد و اطمینان به آیندۀ مطلوب) ملازم [[امید]] و اشتیاق به [[آینده]] است به طوری که اگر هر کدام از این ملازمات در این ابعاد وجود نداشت نمیتوان مدعی شد مفهوم انتظار شکل گرفته است<ref>ر.ک: [[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]، ص۱۵-۱۷.</ref>. [[امید]] داشتن به وضع مطلوب، غیر از [[اعتقاد]] به آیندۀ مطلوب است. این امید، هرچند میتواند اثر آن اعتقاد باشد، اما خودش فینفسه [[حقیقت]] دیگری دارد؛ چراکه موجب میشود اعتقاد [[انسان]] [[لذتبخش]] شود. در واقع میتوان گفت وقتی یک [[عقیده]]، به عرصۀ علاقه و امید راه پیدا میکند، مانند خونی که از [[قلب]] در همۀ رگها جاری میشود، حیاتبخش خواهد شد و انسان با تمام وجود گرمای آن را [[احساس]] خواهد کرد. البته ممکن است در بعضی اوقات این [[حیات]] بخشی تبدیل به ممات بخشی شود؛ چراکه گاهی ممکن است اعتقاد درونی شخص نادرست باشد؛ در این صورت امید و آرزویی که زادۀ همین اعتقاد است [[فاسد]] و بیاثر میشود؛ زیرا رابطۀ بین اعتقاد و امید یک رابطۀ درونی است و امید و آرزوی هر شخص براساس اعتقاداتش بسته میشود. نتیجه نهایی چنین [[اعتقادی]]، [[انسان منتظر]] را وادار به حرکت و تلاش میکند و او را از حالت ایستا و منزوی بودن خارج میکند. | ||
# '''[[اقدام برای تحقق وضع مطلوب]]''': آخرین رکن [[انتظار]] [[اقدام عملی]] برای تحقق | # '''[[اقدام برای تحقق وضع مطلوب]]''': آخرین رکن [[انتظار]] [[اقدام عملی]] برای تحقق وضعیت مطلوب است. عمل و اقدام برای مقدمهسازی ظهور و زمینهسازی فرج، تا آنجا که مقدور است، هم دلیل [[صداقت]] ادعای [[منتظر]] است و هم مایه تقویت انتظار خواهد بود. [[اعتقاد]] [[انسان]] [[منتظِر]] برای آیندۀ مطلوب نباید غیرمسئولانه باشد، یعنی شخص منتظر اگر چه به وضعیت موجود، معترض است، ولی باید برای بهبود شرایط موجود به اندازۀ وسعش قدم بردارد و تنها چشم به راه [[آینده]] نباشد. چنان که در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: هر یک از شما باید برای [[خروج قائم]]{{ع}} آماده باشد، هر چند به اندازه یک تیر<ref>الغیبة، ج۱، ص۳۲۰.</ref>. [[منتظر واقعی]] به طور فعّال و شایسته با حضور مستمر و مداوم برای [[اصلاح]] وضع موجود در جهت رسیدن به وضع مطلوب در تلاش است؛ زیرا در این حالت، [[اعتراض]] را با انتظار به معنای واقعی کلمه درهم آمیخته و بر این [[باور]] است که [[امید]] به فردای بهتر، بدون حرکت و تلاش عملی بیمعناست. اساساً عملگرا بودن در [[فرهنگ]] [[منتظران]] نهادینه شده است؛ زیرا منتظر تا به سمت وضعیت مطلوب حرکت نکند، در واقع انتظارش را کامل نکرده است. منتظر واقعی، به [[میزان]] [[توانایی]] خود برای برپایی جامعهای مطابق با معیارهای مهدوی تلاش میکند و آن را وظیفۀ خویش میداند. تکامل انسان و [[جامعه]]، کوشش در مسیر بازسازی جامعه بر اساس [[قسط و عدل]]، و [[مبارزه با ظلم]] و [[بیعدالتی]] از جمله مصادیق مهم و جدیِ اقدام برای تحقق وضع مطلوب است. | ||
این نکته را نیز باید بدان توجه داشت که | این نکته را نیز باید بدان توجه داشت که اقدام و عمل تنها صرف عمل بیرونی برای از بین بردن [[فتنهها]] و [[نفی]] طاغوتهای [[زمان]]، [[مبارزه]] با ناعدالتیها و [[ستمها]] خلاصه نمیشود، بلکه شامل اقدامات درونی نیز میشود؛ به این معنا که [[انسان منتظر]] بایستی نفس خود را مهذّب کند و خود را از هرگونه [[گناه]] و [[رذائل اخلاقی]] دور کند و پیوسته بر [[امور معنوی]] [[همت]] گمارد و این نیز شاخهای از [[اقدام عملی]] [[منتظر]] برای رسیدن به وضع مطلوب است. | ||
=== نتیجه === | === نتیجه === | ||
[[انتظار ظهور امام مهدی]] با سه رکن کامل میشود: [[نارضایتی از وضع موجود]] سبب میشود [[انسان]] [[منتظِر]] به وضع فعلی خود بسنده نکند، بلکه به سبب [[محروم]] بودن از | [[انتظار ظهور امام مهدی]] با سه رکن کامل میشود: [[نارضایتی از وضع موجود]] سبب میشود [[انسان]] [[منتظِر]] به وضع فعلی خود بسنده نکند، بلکه به سبب [[محروم]] بودن از حضور ظاهری امام وضع موجود را نمیپذیرد و پیوسته برای کسب آمادگیهای لازم تلاش میکند تا [[زمینهساز ظهور]] [[امام غائب]] خویش باشد و در نهایت با [[ظهور امام مهدی]]{{ع}} مدینه فاضله مهدوی محقق شود؛ افزونبر این رکن، [[انسان منتظر]] باید به وضع مطلوب، [[اعتقاد]] و [[اشتیاق]] داشته باشد؛ زیرا این [[شوق]] و [[باور]]، [[حاکم]] بر تمام فعالیتهای ذهنی و [[روحی]] و [[رفتاری]] شخص منتظر میشود و سبب میشود شخص منتظر در برابر موانع و [[مشکلات]] پیش رو [[تسلیم]] و [[ناامید]] نشود و همچنان حرکتهای اصلاحی خودش را انجام دهد؛ رکن آخر و نهایی [[انتظار]]، اقدام عملی انسان منتظر است؛ یعنی از مرحله باور و [[بینش]] خارج شده و با توجه به آن [[باورها]] و [[عقاید]]، در میدان کنش و عمل، به اندازه توان و ظرفیتهای موجود در مسیر بازسازی خود و [[جامعه]]، بر اساس [[اخلاق]]، [[عدالت]]، [[مبارزه با ظلم]] و [[ستم]] و به تعبیری [[زمینهسازی برای ظهور امام مهدی]]{{ع}} گامهای عملیاتی بردارد<ref>ر.ک: [[محمد ناصری|ناصری، محمد]]، [[در انتظار مهدی ۱ (کتاب)|در انتظار مهدی]]، [[ماهنامه موعود (نشریه)|موعود]]؛ [[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[انسان ۲۵۰ ساله (کتاب)|انسان ۲۵۰ ساله]]؛ [[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص۱۰۶؛ [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۵، ص۳۰۹-۳۱۲؛ [[عبدالعلی محمدی|محمدی، عبدالعلی]]، [[جهانیشدن و انتظار و موعود (مقاله)|جهانیشدن و انتظار و موعود]]، ص۱۱۴، ۱۱۵؛ [[محمد تقی موسوی اصفهانی|موسوی اصفهانی، محمد تقی]]، [[مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (کتاب)|مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم]]، ص۲۳۶؛ [[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴؛ [[محبوبه رجایی|رجایی، محبوبه]]، [[مؤلفههای انتظار توانمند در قرآن کریم و سنت (مقاله)|مؤلفههای انتظار توانمند در قرآن کریم و سنت]]؛ [[علی زینتی|زینتی، علی]]، [[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|نتظار و امنیت روانی]]، ص۲۹۷-۲۹۸؛ [[سید مهدی موسوی|موسوی، سید مهدی]]، [[تربیت سیاسی در پرتو انتظار (مقاله)|ربیت سیاسی در پرتو انتظار]]، ص۳۴؛ [[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|گاهی به مسأله انتظار]]، ص۳۰-۳۴؛ [[زهرا سادات مرتضوی|مرتضوی، [[زهرا]] سادات]]، [[فلسفه انتظار (مقاله)|فلسفه انتظار]]، [[شمیم یاس (نشریه)|ماهنامه شمیم یاس]]، ص۳۵، ۳۶. </ref>. | ||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله | | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله خامنهای؛ | ||
| تصویر = 11760.jpg | | تصویر = 11760.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید علی حسینی خامنهای | | پاسخدهنده = سید علی حسینی خامنهای | ||
خط ۴۹: | خط ۴۷: | ||
ما به [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} و روی کار آمدن [[حکومت حق]] و [[عدل مطلق]] در [[حقیقت]] [[معتقد]] هستیم که آینده [[دنیا]] یک آینده امیدبخش و مسرتبخشی است برای [[انسان]]... با این [[اعتقاد]]، با این [[امید]] آینده برای ما روشن است. این آینده اگر چه به نظر کسانی که با عادتهای معمولی خود قضایا را تحلیل میکنند، بعید است؛ اما با توجه به اینکه جریان زندگی [[انسان]] به طرف [[عدل]] و کمال زندگی انسانی پیش میرود؛ همچنین با توجه به این [[معجزه]] در دوران [[تاریخ]] به صورت ناقص بارها به وقوع پیوست، این استبعاد هم برطرف میشود. از جمله این دفعاتی که این [[معجزه]] به وقوع پیوست، همین [[انقلاب اسلامی]] [[مردم]] [[ایران]] بود<ref>در مکتب جمعه، ج ۳، ص ۲۵۰.</ref>. [[انتظار فرج]] و [[اعتقاد به مهدویت]] علاوه بر ابعاد منطقی، [[فکری]] و استدلالی بسیار بارز آن دارای جنبههای عاطفی، معنوی و ایمانی عمیق و بسیار مهمی است<ref>سخنان رهبر معظم انقلاب، ۹/۱۱/۱۳۷۲.</ref>. | ما به [[اعتقاد]] به [[ظهور حضرت مهدی]] {{ع}} و روی کار آمدن [[حکومت حق]] و [[عدل مطلق]] در [[حقیقت]] [[معتقد]] هستیم که آینده [[دنیا]] یک آینده امیدبخش و مسرتبخشی است برای [[انسان]]... با این [[اعتقاد]]، با این [[امید]] آینده برای ما روشن است. این آینده اگر چه به نظر کسانی که با عادتهای معمولی خود قضایا را تحلیل میکنند، بعید است؛ اما با توجه به اینکه جریان زندگی [[انسان]] به طرف [[عدل]] و کمال زندگی انسانی پیش میرود؛ همچنین با توجه به این [[معجزه]] در دوران [[تاریخ]] به صورت ناقص بارها به وقوع پیوست، این استبعاد هم برطرف میشود. از جمله این دفعاتی که این [[معجزه]] به وقوع پیوست، همین [[انقلاب اسلامی]] [[مردم]] [[ایران]] بود<ref>در مکتب جمعه، ج ۳، ص ۲۵۰.</ref>. [[انتظار فرج]] و [[اعتقاد به مهدویت]] علاوه بر ابعاد منطقی، [[فکری]] و استدلالی بسیار بارز آن دارای جنبههای عاطفی، معنوی و ایمانی عمیق و بسیار مهمی است<ref>سخنان رهبر معظم انقلاب، ۹/۱۱/۱۳۷۲.</ref>. | ||
یکی از [[ابعاد انتظار]]، اعتماد و [[امیدواری]] به آینده و مأیوس نبودن است... امروز ما در [[دنیا]] [[شاهد]] [[بیداری]] ملتها هم هستیم. درست است که با [[پیشرفت]] وسایل جدید و تلویزیون و رادیو و تبلیغات و پول و امکانات صنعتی و غیره، تسلط قدرتهای استکباری بر ملتها و بر [[شئون]] آنها روزبهروز بیشتر شده است؛ اما [[سنت الهی]] بر این قرار گرفته که ملتها هم بیدار بشوند و ما امروز میبینیم که ملتها هم روزبهروز بیدار میشوند و این به خاطر امیدی است که آنها به آینده پیدا کردهاند. [[امید]]، در حال بیدار کردن | یکی از [[ابعاد انتظار]]، اعتماد و [[امیدواری]] به آینده و مأیوس نبودن است... امروز ما در [[دنیا]] [[شاهد]] [[بیداری]] ملتها هم هستیم. درست است که با [[پیشرفت]] وسایل جدید و تلویزیون و رادیو و تبلیغات و پول و امکانات صنعتی و غیره، تسلط قدرتهای استکباری بر ملتها و بر [[شئون]] آنها روزبهروز بیشتر شده است؛ اما [[سنت الهی]] بر این قرار گرفته که ملتها هم بیدار بشوند و ما امروز میبینیم که ملتها هم روزبهروز بیدار میشوند و این به خاطر امیدی است که آنها به آینده پیدا کردهاند. [[امید]]، در حال بیدار کردن ملتهاست»<ref>بیانات در دیدار با جمعی از مسئولان و خانوادههای معظم شهدا، در سالروز ولادت امام زمان {{ع}}، ۲۲/۱۲/۱۳۶۸.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]، [[ما منتظریم (کتاب)|ما منتظریم]]، ص۱۶۶-۱۶۹، ۱۷۱.</ref> | ||
معنای صحیح [[انتظار]]، دارای ابعادی است که توجه به این ابعاد برای کسی که میداند در [[فرهنگ]] [[اسلام]] و [[شیعه]]، چقدر به [[انتظار]] اهمیت داده شده، بسیار جالب است. یک بعد، این است که [[انتظار]] به معنای قانع نشدن به وضع موجود است. "[[انتظار]] داریم"، یعنی هرچه خیر و عمل خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیر کافی است و منتظریم تا ظرفیت [[نیکی]] عالم پر بشود. یک بعد دیگر از ابعاد [[انتظار]]، دلگرمی [[مؤمنین]] نسبت به آینده است. [[انتظار]] [[مؤمن]]، یعنی این که [[تفکر]] الهی -این [[اندیشه]] روشنی که [[وحی]] بر [[مردم]] عرضه کرده است- یک روز سراسر زندگی [[بشر]] را فراخواهد گرفت. یکی بعد [[انتظار]] این است که [[منتظر]]، با [[شوق]] و [[امید]] حرکت کند. [[انتظار]] یعنی [[امید]]. [[انتظار]]، ابعاد گوناگون دیگری هم دارد...<ref>دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان، ۱۱/ ۱۲/ ۱۳۶۹.</ref>. [[انتظار]] یعنی [[دل]] سرشار از [[امید]] بودن نسبت به پایان راه زندگی [[بشر]]. ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند [[درک]] کنند، فاصله هست؛ اما بلاشک آن دوران وجود | [[انتظار]]، یکی از پر برکتترین حالات [[انسان]] است. آنهم در [[انتظار]] دنیایی روشن از [[نور]] [[عدل و داد]] {{عربی|"يَمْلَأُ اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا"}}<ref>بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۳۱۶، باب ۴۱، حدیث ۱۶۲ و ج ۳۸، ص ۱۲۶، باب ۶۱، حدیث ۷۶.</ref>. [[خدای متعال]] به دست او، سرزمین بشری و همه روی [[زمین]] را از [[عدالت]] و دادگستری پر خواهد کرد. [[انتظار]] چنین روزی را باید داشت. نباید اجازه داد که [[تصرف]] شیطانها و [[ظلم]] و عدوان طواغیت عالم، شعله [[امید]] را در [[دل]] خاموش کند. باید [[انتظار]] کشید. [[انتظار]]، چیز عجیبی است و دارای ابعاد گوناگونی میباشد. یکی از ابعاد [[انتظار]]، اعتماد و [[امیدواری]] به آینده و مأیوس نبودن است. همین [[روح]] [[انتظار]] است که به [[انسان]] [[تعلیم]] میدهد تا در راه خیر و [[صلاح]] [[مبارزه]] کند. اگر [[انتظار]] و [[امید]] نباشد، [[مبارزه]] معنی ندارد و اگر [[اطمینان]] به آینده هم نباشد، [[انتظار]] معنی ندارد. [[انتظار]] واقعی با [[اطمینان]] و اعتماد ملزم است. کسی که شما میدانید خواهد آمد، انتظارش را میکشید و [[انتظار]] کسی که به آمدنش اعتماد و [[اطمینان]] ندارید، انتظاری حقیقی نیست. اعتماد، لازمه [[انتظار]] است و این هر دو، ملازم با [[امید]] است، و امروز این [[امید]]، امری لازم برای همه ملتها و [[مردم]] [[دنیا]] میباشد<ref>در دیدار با مسئولان و خانواده شهدا، ۲۲/ ۱۲/ ۱۳۶۸.</ref>. | ||
معنای صحیح [[انتظار]]، دارای ابعادی است که توجه به این ابعاد برای کسی که میداند در [[فرهنگ]] [[اسلام]] و [[شیعه]]، چقدر به [[انتظار]] اهمیت داده شده، بسیار جالب است. یک بعد، این است که [[انتظار]] به معنای قانع نشدن به وضع موجود است. "[[انتظار]] داریم"، یعنی هرچه خیر و عمل خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیر کافی است و منتظریم تا ظرفیت [[نیکی]] عالم پر بشود. یک بعد دیگر از ابعاد [[انتظار]]، دلگرمی [[مؤمنین]] نسبت به آینده است. [[انتظار]] [[مؤمن]]، یعنی این که [[تفکر]] الهی -این [[اندیشه]] روشنی که [[وحی]] بر [[مردم]] عرضه کرده است- یک روز سراسر زندگی [[بشر]] را فراخواهد گرفت. یکی بعد [[انتظار]] این است که [[منتظر]]، با [[شوق]] و [[امید]] حرکت کند. [[انتظار]] یعنی [[امید]]. [[انتظار]]، ابعاد گوناگون دیگری هم دارد...<ref>دیدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت نیمه شعبان، ۱۱/ ۱۲/ ۱۳۶۹.</ref>. [[انتظار]] یعنی [[دل]] سرشار از [[امید]] بودن نسبت به پایان راه زندگی [[بشر]]. ممکن است کسانی آن دوران را نبینند و نتوانند [[درک]] کنند، فاصله هست؛ اما بلاشک آن دوران وجود دارد»<ref>در اجتماع مردم قم به مناسبت میلاد [[حضرت مهدی]] {{ع}}، ۳۰/ ۱۱/ ۱۳۷۰.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی خامنهای|حسینی خامنهای، سید علی]]؛ [[آفتاب در سایه (کتاب)|آفتاب در سایه]]، ص۱۵-۱۷.</ref> | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۶۱: | خط ۶۰: | ||
«[[انتظار فرج]]، دو رکن اساسی دارد: | «[[انتظار فرج]]، دو رکن اساسی دارد: | ||
#نارضایتی از وضعیت موجود؛ | # نارضایتی از وضعیت موجود؛ | ||
#[[امید]] به [[گشایش]] در زمان آینده. | # [[امید]] به [[گشایش]] در زمان آینده. | ||
چگونگی تعامل با این دو عنصر سلبی و ایجابی، چهرههای متفاوت [[انتظار]] را پدید میآورد: | چگونگی تعامل با این دو عنصر سلبی و ایجابی، چهرههای متفاوت [[انتظار]] را پدید میآورد: | ||
خط ۸۱: | خط ۸۰: | ||
«دست کم سه مؤلفه در شکلگیری [[انتظار]]، نقش اساسی دارد: | «دست کم سه مؤلفه در شکلگیری [[انتظار]]، نقش اساسی دارد: | ||
#'''قانع نبودن از وضع موجود:''' بدون [[تردید]] وضع موجود در عصر [[غیبت]]، دارای کاستیهایی است که هر [[انسان]] کمال طلب را ناخرسند خواهد کرد. این کاستیها به طور عمده از نبود ظاهری [[امام]] ناشی شده است. در باور [[شیعه]] است که آخرین پیشوای [[معصوم]] به دلایلی که برخی از آنها پوشیده است، غایب شده است.<ref> شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۸، ح ۹ و نعمانی، الغيبة، ص ۱۶۶، ح ۶ </ref> این پنهان بودن سبب شده است تا جایی فواید ظاهری آن [[امام]] بیبهره باشد. یک [[منتظر راستین]]، کسی است که نه ن به سبب محروم بودن خود از حضور ظاهری [[امام]] وضع موجود را بر نمیتابد که محروم بودن [[جامعه بشری]] از [[نعمت]] حضور ظاهری [[امام]] نیز او را [[آزار]] میدهد. او خود بایسته میداند همه عواملی را که باعث [[غیبت]] آن [[حضرت]] شده است، به اندازه توان خود برطرف کند. | # '''قانع نبودن از وضع موجود:''' بدون [[تردید]] وضع موجود در عصر [[غیبت]]، دارای کاستیهایی است که هر [[انسان]] کمال طلب را ناخرسند خواهد کرد. این کاستیها به طور عمده از نبود ظاهری [[امام]] ناشی شده است. در باور [[شیعه]] است که آخرین پیشوای [[معصوم]] به دلایلی که برخی از آنها پوشیده است، غایب شده است.<ref> شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۸، ح ۹ و نعمانی، الغيبة، ص ۱۶۶، ح ۶ </ref> این پنهان بودن سبب شده است تا جایی فواید ظاهری آن [[امام]] بیبهره باشد. یک [[منتظر راستین]]، کسی است که نه ن به سبب محروم بودن خود از حضور ظاهری [[امام]] وضع موجود را بر نمیتابد که محروم بودن [[جامعه بشری]] از [[نعمت]] حضور ظاهری [[امام]] نیز او را [[آزار]] میدهد. او خود بایسته میداند همه عواملی را که باعث [[غیبت]] آن [[حضرت]] شده است، به اندازه توان خود برطرف کند. | ||
#'''[[امید]] دستیابی به وضع مطلوب:''' یکی از نعمتهای بزرگ [[خداوند]] در نهاد [[انسان]]، کمال طلبی او است، به گونهای که همه فعالیتهای خود را در سمت آن، سوق میدهد. | # '''[[امید]] دستیابی به وضع مطلوب:''' یکی از نعمتهای بزرگ [[خداوند]] در نهاد [[انسان]]، کمال طلبی او است، به گونهای که همه فعالیتهای خود را در سمت آن، سوق میدهد. | ||
#'''حرکت و [[تلاش]] برای گذر از وضع موجود و قرار گرفتن در وضع مطلوب:''' [[انسان]]، به [[دلیل]] دارا بودن ظرفیتهای فراوان، همواره در جهت رشد معنوی و [[فکری]] خود در [[تلاش]] است. او در [[انتظار]]، در پی روزگاری است که زمینهها و شرایط دست به هم داده، همه نیروهای او سوی رشد و تعالی به فعلیت رسد. از سوی دیگر، شکی نیست که [[غیبت]] آخرین پیشوای [[معصوم]]، سبب میشود برخی از راههای کمال بر [[انسان]] و [[جامعه]] بسته شود. در [[انتظار]]، [[امید]] به دست یابی وضع بهتر، مؤلفههای اساسی است که [[انسان]] را از رکود و خمودگی برحذر میدارد و او را به [[تلاش]] در راه رسیدن به وضع مطلوب وا میدارد. در این صورت، اگر به دلایلی به وضع مطلوب هم نرسید، به [[دلیل]] اهتمام و سعی او، [[خداوند]] [[پاداش]] کسانی را مرحله را [[درک]] میکنند به او خواهد داد. | # '''حرکت و [[تلاش]] برای گذر از وضع موجود و قرار گرفتن در وضع مطلوب:''' [[انسان]]، به [[دلیل]] دارا بودن ظرفیتهای فراوان، همواره در جهت رشد معنوی و [[فکری]] خود در [[تلاش]] است. او در [[انتظار]]، در پی روزگاری است که زمینهها و شرایط دست به هم داده، همه نیروهای او سوی رشد و تعالی به فعلیت رسد. از سوی دیگر، شکی نیست که [[غیبت]] آخرین پیشوای [[معصوم]]، سبب میشود برخی از راههای کمال بر [[انسان]] و [[جامعه]] بسته شود. در [[انتظار]]، [[امید]] به دست یابی وضع بهتر، مؤلفههای اساسی است که [[انسان]] را از رکود و خمودگی برحذر میدارد و او را به [[تلاش]] در راه رسیدن به وضع مطلوب وا میدارد. در این صورت، اگر به دلایلی به وضع مطلوب هم نرسید، به [[دلیل]] اهتمام و سعی او، [[خداوند]] [[پاداش]] کسانی را مرحله را [[درک]] میکنند به او خواهد داد. | ||
این [[امیدواری]]، ناگزیر مراحلی را در بر خواهد داشت که برخی بدین قرارند: | این [[امیدواری]]، ناگزیر مراحلی را در بر خواهد داشت که برخی بدین قرارند: | ||
#'''[[آگاهی]] به عدم حضور ظاهری [[امام]]:''' گاهی [[انسان]] در زندگی کمبودی دارد؛ امّا به سبب آنکه به آن کمبود [[آگاهی]] ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمیرود و هرگز برای جبران آن از خود تلاشی نشان نمیدهد؛ پس در نخستین مرحله [[انتظار]]، میبایست [[آگاه]] شد که [[حجت الهی]] در پرده [[غیبت]] است. | # '''[[آگاهی]] به عدم حضور ظاهری [[امام]]:''' گاهی [[انسان]] در زندگی کمبودی دارد؛ امّا به سبب آنکه به آن کمبود [[آگاهی]] ندارد، هرگز در پی رفع آن کمبود هم نمیرود و هرگز برای جبران آن از خود تلاشی نشان نمیدهد؛ پس در نخستین مرحله [[انتظار]]، میبایست [[آگاه]] شد که [[حجت الهی]] در پرده [[غیبت]] است. | ||
#'''احساس نیاز به [[امام]] حاضر:''' ممکن است در عصر [[پنهانزیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} کسی به [[غیبت]] آن حضرت [[آگاهی]] هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که [[جامعه بشری]] نیازمند چنین [[رهبری الهی]] است. به بیان دیگر، مؤلفه پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن [[حجت الهی]] احساس نیاز پیدا نکرده است. او بر این باور است که [[مردم]] چه نیازی به [[امام]] دارند؛ در حالی که زندگی خود را سپری میکنند. چنین کسی هرگز نمیتواند [[انتظار]] [[ظهور]] حضرتش را درون خود پدید آورد. | # '''احساس نیاز به [[امام]] حاضر:''' ممکن است در عصر [[پنهانزیستی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} کسی به [[غیبت]] آن حضرت [[آگاهی]] هم داشته باشد؛ امّا هرگز به این دیدگاه نرسیده که [[جامعه بشری]] نیازمند چنین [[رهبری الهی]] است. به بیان دیگر، مؤلفه پیشین وجود دارد؛ امّا فرد هرگز به آن [[حجت الهی]] احساس نیاز پیدا نکرده است. او بر این باور است که [[مردم]] چه نیازی به [[امام]] دارند؛ در حالی که زندگی خود را سپری میکنند. چنین کسی هرگز نمیتواند [[انتظار]] [[ظهور]] حضرتش را درون خود پدید آورد. | ||
#'''[[یقین]] به [[ظهور]] [[امام]] غایب:''' شکی نیست کسانی که به [[ظهور]] [[امام]] غایب [[یقین]] ندارند، در [[انتظار]] نیز نخواهند بود؛ بلکه [[انتظار]] برای آنها بیمعنا خواهد بود. هرقدر [[آگاهی]] و [[یقین]] شخص به [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} بیشتر و عمیقتر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر [[شک]] و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه سست خواهد بود [[پیشوایان]] [[معصوم]]{{عم}} با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان نورانی خود، باور قطعی به [[ظهور]] آخرین [[حجّت الهی]] را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه [[ناامیدی]]، پرهیز میدادند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: [[قیامت]] برپا نمیشود، تا اینکه قیامکنندهای به [[حق]] از [[خاندان]] ما [[قیام]] کند و این، هنگامی است که [[خداوند]] به او اجازه فرماید. هرکس از او [[پیروی]] کند، [[نجات]] مییابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد<ref> {{عربی|" لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي "}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج ۲، ص ۵۹؛ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة{{عم}}، ج ۲، ص ۴۵۹</ref>. | # '''[[یقین]] به [[ظهور]] [[امام]] غایب:''' شکی نیست کسانی که به [[ظهور]] [[امام]] غایب [[یقین]] ندارند، در [[انتظار]] نیز نخواهند بود؛ بلکه [[انتظار]] برای آنها بیمعنا خواهد بود. هرقدر [[آگاهی]] و [[یقین]] شخص به [[ظهور]] [[امام]] {{ع}} بیشتر و عمیقتر باشد، انتظارش به آن، بیشتر است. اگر [[شک]] و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه سست خواهد بود [[پیشوایان]] [[معصوم]] {{عم}} با در نظر گرفتن این نکته اساسی، همواره در سخنان نورانی خود، باور قطعی به [[ظهور]] آخرین [[حجّت الهی]] را تقویت کرده، ایشان را از هرگونه [[ناامیدی]]، پرهیز میدادند. [[پیامبر خاتم|رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: [[قیامت]] برپا نمیشود، تا اینکه قیامکنندهای به [[حق]] از [[خاندان]] ما [[قیام]] کند و این، هنگامی است که [[خداوند]] به او اجازه فرماید. هرکس از او [[پیروی]] کند، [[نجات]] مییابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد<ref> {{عربی|" لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ الْحَقُ مِنَّا وَ ذَلِكَ حِينَ يَأْذَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهُ هَلَكَ اللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّهُ خَلِيفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلِيفَتِي "}}؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج ۲، ص ۵۹؛ر.ک: اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة {{عم}}، ج ۲، ص ۴۵۹</ref>. | ||
#'''[[دوست]] داشتن [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}}:''' کسی که به [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک میبیند، هرقدر [[ظهور]] [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و سست میشود. این [[دوست]] داشتن فقط زمانی به وجود میآید که [[مؤمنان]]، تصویر روشنی از [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظهشماری کنند. متأسفانه تصویرسازی [[دوران ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} همواره از افراطها و تفریطها در [[امان]] نبوده است. گاهی دوران [[حکومت]] آن حضرت را سختترین و تلخترین دوران یاد میکنند و گاهی آن دوران را دوران [[رفاه]] و [[آسایش]] مطلق و تنپروری معرفی مینمایند که بدون [[تردید]]، هردو تصویر، زیانهای خود را در باورهای [[جامعه]] گذاشته است. | # '''[[دوست]] داشتن [[ظهور]] [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}}:''' کسی که به [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} [[معتقد]] است و وقوع آن را هم نزدیک میبیند، هرقدر [[ظهور]] [[موعود]] را بیشتر [[دوست]] بدارد، انتظارش برای آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و سست میشود. این [[دوست]] داشتن فقط زمانی به وجود میآید که [[مؤمنان]]، تصویر روشنی از [[زمان ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} داشته باشند، تا اینکه نه فقط از آن نهراسند، بلکه برای وقوعش لحظهشماری کنند. متأسفانه تصویرسازی [[دوران ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} همواره از افراطها و تفریطها در [[امان]] نبوده است. گاهی دوران [[حکومت]] آن حضرت را سختترین و تلخترین دوران یاد میکنند و گاهی آن دوران را دوران [[رفاه]] و [[آسایش]] مطلق و تنپروری معرفی مینمایند که بدون [[تردید]]، هردو تصویر، زیانهای خود را در باورهای [[جامعه]] گذاشته است. | ||
#'''نزدیک دانستن [[ظهور]]:''' اگرچه [[انتظار]] با مؤلفههای یاد شده تحقق مییابد، نزدیک دانستن [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} میتواند بر شدت [[انتظار]] افزوده، [[آمادگی]] فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن [[ظهور]] باعث میشود توجه به [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} بیشازپیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام [[رفتار]] در راستای خشنودی آن حضرت انجام شود»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۹۵- | # '''نزدیک دانستن [[ظهور]]:''' اگرچه [[انتظار]] با مؤلفههای یاد شده تحقق مییابد، نزدیک دانستن [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} میتواند بر شدت [[انتظار]] افزوده، [[آمادگی]] فرد را افزایش دهد. نزدیک دانستن [[ظهور]] باعث میشود توجه به [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} بیشازپیش افزایش پیدا کند، مشکلات دیگر، تحت الشعاع قرار گرفته، تمام [[رفتار]] در راستای خشنودی آن حضرت انجام شود»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[انتظار و منتظران (مقاله)|انتظار و منتظران]]، ص ۱۹۵-۱۹۶؛ [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۱۰-۲۱۳؛ [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۷۶-۸۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۹۷: | خط ۹۶: | ||
| پاسخدهنده = علی رضا پناهیان | | پاسخدهنده = علی رضا پناهیان | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی رضا پناهیان]]'''، در کتاب ''«[[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«'''[[اعتراض]] به وضع موجود''': مقدمه پدید است آمدن احساس [[انتظار فرج]]، [[اعتراض]] به وضع موجود است. کسی که از وضع موجود [[راضی]] است، نمیتواند [[منتظر]] وضعیتی دیگر، که بهتر است، باشد. این [[اعتراض]] هرچند ممکن است مقدمه خارجی [[انتظار]] محسوب شود نه عضو درونی آن، اما به [[دلیل]] نقش حیاتی و مهمی که در شکلگیری [[انتظار]] دارد، آن را اولین عنصر [[انتظار]] برمیشماریم. [[انسان]] باید به وضع موجود [[اعتراض]] داشته باشد، و الا نمیتواند [[منتظر]] باشد. حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر، بهبود مییابد و به وضع موجود معترض نیست، نمیتواند به [[حد]] [[انتظار]] برسد و [[منتظر]] تحقق وضع مطلوب باشد. این [[اعتراض]] در هر درجهای که باشد، از تنفر نسبت به آنچه هست، تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد، عنصر اول [[انتظار]] محسوب میشود. عدم [[قناعت]] به داشتهها، [[انسان]] را سرگردان رسیدن به نداشتهها میکند؛ و این سرگردانی و تلاش برای "داشتن" که معمولاً با [[امید]] به "یافتن" همراه است، یعنی آغاز پیدایش [[انتظار]] در [[روح]] [[سرکش]] [[انسان]]. | |||
'''[[آگاهی]] از وضع مطلوب''': عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است. یعنی خبر داشتن از وضعیتی که میتوانیم داشته باشیم ولی هم اکنون از آن برخوردار نیستیم؛ خبر از خیرات بیکرانی که میتوانیم و باید دریافت کنیم ولی چون از آنها بیخبریم، خرابیم و بیخیال. عنصر دوم [[انتظار]]، [[آگاهی]] از وضع مطلوب است؛ وضع مطلوب و ایدهآلی که بیخبری ما از آن، سبب میشود که [[توانایی]] [[درک]] و تحلیل درست وضعیت موجود را هم نداشته باشیم. زیرا بخشی از [[درک]] ما از اوضاع و احوال زمانه و آسیبشناسی وضع موجود، وابسته به [[فهم]] آن وضع مطلوب است. بدون در نظر داشتن الگویی از وضع مطلوب، چگونه میتوانیم وضع موجود خود ارزیابی کنیم؟ لابد باید به الگوهای مندرس شرقی و غربی که در مدارس و دانشگاهها میآموزیم، دلخوش کنیم و خود را با مقیاسهای ناقص و غیر انسانی بلاد [[کفر]]، اندازهگیری کنیم؛ کاری که شیوه مرسوم و [[ناپسند]] برخی [[نخبگان]] فرنگباور مملکت ماست. | |||
بعضی وقتها کسی که [[آگاهی]] و تصویر دقیقی از وضع مطلوب ندارد، حتی نمیتواند به وضع موجود معترض باشد. تنها با [[آگاهی]] از ویژگی [[جامعه مهدوی]] است که میتوان از وضعیت [[غیبت]] (وضعیت موجود) نالان بود و برای [[ظهور]] بیقراری کرد، و الا کسی که به [[زندگی]] در این شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک [[زندگی]] [[عالی]] غافل شود، دیگر نمیتواند [[منتظر]] وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستیهای حیات فردی و [[اجتماعی]] خود را میپذیرد و آنها را اجتنابناپذیر تلقی میکند. | بعضی وقتها کسی که [[آگاهی]] و تصویر دقیقی از وضع مطلوب ندارد، حتی نمیتواند به وضع موجود معترض باشد. تنها با [[آگاهی]] از ویژگی [[جامعه مهدوی]] است که میتوان از وضعیت [[غیبت]] (وضعیت موجود) نالان بود و برای [[ظهور]] بیقراری کرد، و الا کسی که به [[زندگی]] در این شرایط تلخ عادت کند و از امکان برخورداری از یک [[زندگی]] [[عالی]] غافل شود، دیگر نمیتواند [[منتظر]] وضعیت بهتر باشد. چنین انسانی تمام کاستیهای حیات فردی و [[اجتماعی]] خود را میپذیرد و آنها را اجتنابناپذیر تلقی میکند. | ||
کسی که [[منتظر]] است، باید در کنار "[[اعتراض]] به وضع موجود"، تصوری از "وضع مطلوب" نیز داشته باشد. این دو مکمّل یکدیگر هستند و به همراه عناصر دیگری که اکثراً به وضع مطلوب مربوط هستند و در ادامه به آنها اشاره میشود، حالت [[انتظار]] را پدید میآورند. اساساً احساس [[انتظار]]، به این [[ادراک]] و [[معرفت]] نسبت به وضعیت مطلوب بسیار وابسته است؛ به حدی که میتوان گفت یکی از راههای تقویت [[روحیه انتظار]]، افزایش این [[معرفت]] است. | کسی که [[منتظر]] است، باید در کنار "[[اعتراض]] به وضع موجود"، تصوری از "وضع مطلوب" نیز داشته باشد. این دو مکمّل یکدیگر هستند و به همراه عناصر دیگری که اکثراً به وضع مطلوب مربوط هستند و در ادامه به آنها اشاره میشود، حالت [[انتظار]] را پدید میآورند. اساساً احساس [[انتظار]]، به این [[ادراک]] و [[معرفت]] نسبت به وضعیت مطلوب بسیار وابسته است؛ به حدی که میتوان گفت یکی از راههای تقویت [[روحیه انتظار]]، افزایش این [[معرفت]] است. | ||
حال چه ما آن [[اعتقاد]] را مقدمه [[عشق]] و [[اشتیاق]] بدانیم، که در این صورت [[اعتقاد]] فرع خواهد بود و [[محبت]] اصل میشود؛ و چه آن [[عقیده]] را اصل بدانیم و [[عشق]] و [[محبت]] را فرع و میوه آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن [[عقیده]] خود را به این نتیجه نرساند، [[استحکام]] نخواهد یافت. اساساً یکی از راههای [[اثبات وجود]] یک [[اعتقاد]] در [[دل]] [[انسان]]، همین [[محبت]] است، یعنی با توجه به اینکه ممکن است [[انسان]] خود را [[فریب]] دهد و علیرغم [[بیاعتقادی]]، خود را [[معتقد]] بداند، اگر بخواهد [[میزان]] [[اعتقاد]] خود را دریابد، باید به [[محبت]] برآمده از آن [[اعتقاد]] نگاه کند. [[اشتیاق]] هم ثمره [[محبت]] است، و هر دو از ثمرات [[ایمان]] محسوب میشوند؛ و از چنان [[جایگاه]] ارزشمندی در منظومه حقایق [[معنوی]] برخوردار هستند که [[امام رضا]]{{ع}} میفرمایند: "کسی که [[خدا]] را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است؛ {{متن حدیث|"مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ تَعَالَى وَ لَمْ يَشْتَقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"}}<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰ و نیز کنزالفوائد، ج ۱، ص ۳۳۰ با این تفاوت که در کنزالفوائد به جای "و لم یشتق"، "و لم یستبق؛ سبقت و سرعت نگیرد" آمده است.</ref> یعنی در اثر [[یاد خدا]]، طبیعتاً باید به این [[اشتیاق]] برسد و الا معلوم میشود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را [[فریب]] داده است. | '''[[اعتقاد]] و [[امید]] به تحقق وضع مطلوب''': عنصر سوم [[انتظار]]، "[[اعتقاد]]" به تحقق وضع مطلوب است. یعنی به تحقق وضع مطلوبی که به آن [[آگاه]] هستیم، [[معتقد]] و جازم هم باشیم. [[امید]] هم برخاسته از همین [[اعتقاد]] باشیم است. در شرایط [[سختی]] که همه چیز [[انسان]] را به [[یأس]] [[دعوت]] میکند، [[امید]] داشتن، ناشی از یک [[اعتقاد]] [[راسخ]] به تحقق امری در [[آینده]] است. بعد از اینکه ما به وضع موجود معترض شدیم، و تصور درستی هم نسبت به وضع مطلوب پیدا کردیم، حالا باید به شدنی بودن آن وضع مطلوب هم [[اعتقاد]] داشته باشیم و [[امید]] رسیدن به وضعیت [[موعود]]، ما را به سوی آن بکشاند. | ||
'''[[اشتیاق]] به وضع مطلوب''': عنصر چهارم [[انتظار]]، علاقه به وضع مطلوب است. علاقه داشتن به تحقق [[جامعه مهدوی]]، غیر از [[اعتقادی]] است که با [[استدلال]] و صفای [[باطن]] به میآید. این علاقه، هرچند میتواند اثر آن [[اعتقاد]] باشد، که هست، اما خود [[حقیقت]] دیگری است که [[عقیده]] [[انسان]] را لذتبخش و سرمستکننده میسازد. وقتی یک [[عقیده]]، به عرصه علاقه راه پیدا میکند، مانند خونی که از [[قلب]] در همه رگها جاری میشود، حیاتبخش خواهد بود؛ و [[انسان]] با تمام وجود گرمای آن را احساس خواهد کرد. | |||
حال چه ما آن [[اعتقاد]] را مقدمه [[عشق]] و [[اشتیاق]] بدانیم، که در این صورت [[اعتقاد]] فرع خواهد بود و [[محبت]] اصل میشود؛ و چه آن [[عقیده]] را اصل بدانیم و [[عشق]] و [[محبت]] را فرع و میوه آن قلمداد کنیم، که در این صورت تا آن [[عقیده]] خود را به این نتیجه نرساند، [[استحکام]] نخواهد یافت. اساساً یکی از راههای [[اثبات وجود]] یک [[اعتقاد]] در [[دل]] [[انسان]]، همین [[محبت]] است، یعنی با توجه به اینکه ممکن است [[انسان]] خود را [[فریب]] دهد و علیرغم [[بیاعتقادی]]، خود را [[معتقد]] بداند، اگر بخواهد [[میزان]] [[اعتقاد]] خود را دریابد، باید به [[محبت]] برآمده از آن [[اعتقاد]] نگاه کند. [[اشتیاق]] هم ثمره [[محبت]] است، و هر دو از ثمرات [[ایمان]] محسوب میشوند؛ و از چنان [[جایگاه]] ارزشمندی در منظومه حقایق [[معنوی]] برخوردار هستند که [[امام رضا]] {{ع}} میفرمایند: "کسی که [[خدا]] را یاد کند ولی مشتاق ملاقاتش نباشد، خودش را مسخره کرده است؛ {{متن حدیث|"مَنْ ذَكَرَ اللَّهَ تَعَالَى وَ لَمْ يَشْتَقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه"}}<ref>مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۱۰ و نیز کنزالفوائد، ج ۱، ص ۳۳۰ با این تفاوت که در کنزالفوائد به جای "و لم یشتق"، "و لم یستبق؛ سبقت و سرعت نگیرد" آمده است.</ref> یعنی در اثر [[یاد خدا]]، طبیعتاً باید به این [[اشتیاق]] برسد و الا معلوم میشود در جایی از این مسیر درست عمل نکرده و یا خود را [[فریب]] داده است. | |||
'''[[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب''': عمل، نشانه [[صداقت]] [[انتظار]] و مایه تقویت آن آخرین عنصر [[انتظار]]، "عمل" است. [[اقدام]] برای تحقق وضع مطلوب و یا لااقل برخورداری از انگیزه [[اقدام]]، [[انتظار]] را در وجود [[انسان]] تثبیت میکند. عمل و [[اقدام]] برای مقدمهسازی [[ظهور]] و [[زمینهسازی]] [[فرج]]، تا آنجا که مقدور است، هم [[دلیل]] [[صداقت]] ادعای [[انتظار]] است و هم مایه تقویت [[انتظار]] خواهد بود. [[منتظر]] باید اهل عمل باشد. عملگرا بودن در [[فرهنگ]] [[منتظران]] نهادینه شده است؛ زیرا [[منتظر]] تا به سمت وضعیت مطلوب حرکت نکند، در واقع [[منتظر]] نیست. | |||
اساساً هیچ احساس و ادراکی نمیتواند تا ابد در حصار عدم تجلی در عمل محصور بماند. اگر [[مهدی]]{{ع}} دوستداشتنی است، اگر [[ظهور]] او و تحقق تمام زیباییهای [[حاکمیت]] مطلق [[دین]] [[دوست]] داشتنی است، این [[دوست]] داشتن تا کی میتواند محجوب بماند؟ یقیناً این [[دوست]] داشتن در [[رفتار]] و منش [[جامعه]] تأثیرات شگرف خود را نشان خواهد داد و خواسته یا ناخواسته در [[وضع جامعه]] تغییراتی ایجاد خواهد کرد. سخن ما در این بخش، ناظر به تقویت این آثار است و اینکه بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل به مقتضای [[انتظار فرج]]، انتظارمان را قوام بخشیم و از مدت [[دوران غیبت]] بکاهیم. طبیعتاً هرگاه [[بینش]] و گرایش مثبتی نسبت به موضوعی پدید بیاید و رشد کند، [[رفتار]] [[انسان]] هم تا حدودی تحت آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد براساس آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد بر اساس آن [[بینش]] و گرایش، نیاز به سفارش [[علی]] حدّهای نخواهد بود، الا اینکه توجه به عمل و نقش آن و اهمیت دادن به آن، موجب بهکار گرفته شدن بینشها و گرایشهای موجود خواهد شد. نباید [[منتظر]] بمانیم تا [[آگاهی]] و ارادت قلبی ما به حد لبریزی برسند، آنگاه به صورت طبیعی به عمل برسیم. بلکه با [[درک]] اهمیت عمل، باید رونق بخش أحساس [[باطنی]] [[انتظار]] گردیم»<ref>[[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶.</ref>. | اساساً هیچ احساس و ادراکی نمیتواند تا ابد در حصار عدم تجلی در عمل محصور بماند. اگر [[مهدی]] {{ع}} دوستداشتنی است، اگر [[ظهور]] او و تحقق تمام زیباییهای [[حاکمیت]] مطلق [[دین]] [[دوست]] داشتنی است، این [[دوست]] داشتن تا کی میتواند محجوب بماند؟ یقیناً این [[دوست]] داشتن در [[رفتار]] و منش [[جامعه]] تأثیرات شگرف خود را نشان خواهد داد و خواسته یا ناخواسته در [[وضع جامعه]] تغییراتی ایجاد خواهد کرد. سخن ما در این بخش، ناظر به تقویت این آثار است و اینکه بتوانیم با عمل به آنچه دوستش داریم، یعنی عمل به مقتضای [[انتظار فرج]]، انتظارمان را قوام بخشیم و از مدت [[دوران غیبت]] بکاهیم. طبیعتاً هرگاه [[بینش]] و گرایش مثبتی نسبت به موضوعی پدید بیاید و رشد کند، [[رفتار]] [[انسان]] هم تا حدودی تحت آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد براساس آن قرار خواهد گرفت. در این صورت برای عمل کردن فرد بر اساس آن [[بینش]] و گرایش، نیاز به سفارش [[علی]] حدّهای نخواهد بود، الا اینکه توجه به عمل و نقش آن و اهمیت دادن به آن، موجب بهکار گرفته شدن بینشها و گرایشهای موجود خواهد شد. نباید [[منتظر]] بمانیم تا [[آگاهی]] و ارادت قلبی ما به حد لبریزی برسند، آنگاه به صورت طبیعی به عمل برسیم. بلکه با [[درک]] اهمیت عمل، باید رونق بخش أحساس [[باطنی]] [[انتظار]] گردیم»<ref>[[علی رضا پناهیان|پناهیان؛ علی رضا]]، [[انتظار عامیانه عالمانه عارفانه (کتاب)|انتظار عامیانه عالمانه عارفانه]]، ص ۱۰۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۲۰: | ||
| پاسخدهنده = مهدی مهریزی | | پاسخدهنده = مهدی مهریزی | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی مهریزی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار آمیخته با جان و روح آدمی (مقاله)|انتظار آمیخته با جان و روح آدمی]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی مهریزی]]'''، در مقاله ''«[[انتظار آمیخته با جان و روح آدمی (مقاله)|انتظار آمیخته با جان و روح آدمی]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#«[[نارضایتی از وضع موجود]] یا قانع نبودن به آن | #«[[نارضایتی از وضع موجود]] یا قانع نبودن به آن | ||
#[[امید]] داشتن به وضع مطلوب | # [[امید]] داشتن به وضع مطلوب | ||
#حرکت و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب | # حرکت و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب | ||
اگر بخواهیم این انگیزهها را در ارتباط با [[ظهور]] [[حضرت]] در [[زندگی]] خود همراه کنیم، اول [[معرفت]] میخواهد دوم [[باور]] و سوم حرکت. | |||
نخست ما باید به یک [[آگاهی]] برسیم. [[آگاهی]] از اینکه این وضع خشنودکننده نیست یا قانع کننده نیست که این امر نیاز به مقایسه دارد. یعنی [[انسان]] [[زندگی]] خود و همگنان خود را ببیند و آنها را مقایسه کند و برسد به اینکه این وضع قانع کننده یا [[راضی]] کننده نیست. به این معنی که اگر به این [[آگاهی]] نرسیده باشد و برسد به اینکه چیزی کم ندارد، مشکلی ندارد، او دیگر [[منتظر]] چه چیزی میتواند باشد!؟ | نخست ما باید به یک [[آگاهی]] برسیم. [[آگاهی]] از اینکه این وضع خشنودکننده نیست یا قانع کننده نیست که این امر نیاز به مقایسه دارد. یعنی [[انسان]] [[زندگی]] خود و همگنان خود را ببیند و آنها را مقایسه کند و برسد به اینکه این وضع قانع کننده یا [[راضی]] کننده نیست. به این معنی که اگر به این [[آگاهی]] نرسیده باشد و برسد به اینکه چیزی کم ندارد، مشکلی ندارد، او دیگر [[منتظر]] چه چیزی میتواند باشد!؟ | ||
خط ۱۲۷: | خط ۱۳۲: | ||
رکن دوم [[باور]] است. همانکه در همه [[ادیان]] وجود دارد. چه آنها که اهل کتابند و چه آنان که [[اهل کتاب]] نیستند. [[باور]] به اینکه [[جهان]] به یک نهایت خوبی ختم خواهد شد. حال این [[عقیده]] را ما در [[دین]] خودمان [[اسلام]] و بهطور خاص در [[مذهب تشیع]] نسبت به یک فرد خاص داریم و معتقدیم که وضع بهتر با [[ظهور]] او بروز خواهد کرد برخی دیگر معتقدند که بالاخره [[منجی]] و [[نجات]] دهندهای خواهد آمد و [[عدالت]] را با همه ابعادش بدون هیچ ملاحظهای در تمام صحنههای [[زندگی]] [[انسانها]] پیاده خواهد کرد. | رکن دوم [[باور]] است. همانکه در همه [[ادیان]] وجود دارد. چه آنها که اهل کتابند و چه آنان که [[اهل کتاب]] نیستند. [[باور]] به اینکه [[جهان]] به یک نهایت خوبی ختم خواهد شد. حال این [[عقیده]] را ما در [[دین]] خودمان [[اسلام]] و بهطور خاص در [[مذهب تشیع]] نسبت به یک فرد خاص داریم و معتقدیم که وضع بهتر با [[ظهور]] او بروز خواهد کرد برخی دیگر معتقدند که بالاخره [[منجی]] و [[نجات]] دهندهای خواهد آمد و [[عدالت]] را با همه ابعادش بدون هیچ ملاحظهای در تمام صحنههای [[زندگی]] [[انسانها]] پیاده خواهد کرد. | ||
رکن سوم حرکت و تلاش است یعنی هر کس به [[میزان]] [[توانایی]] خود در این زمینه و برای تحقق آن وضع گام بردارد. از این حرکت و تلاش در [[روایات]] ما به صورت سه [[دستور]] یا سه [[وظیفه]] یاد شده است. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند:"ما [[دولت]] و [[حکومتی]] داریم و [[خدا]] هر گاه بخواهد این [[دولت]] [[ظهور]] خواهد کرد و اگر کسی خوشحال و [[خشنود]] میشود که از [[یاران مهدی]]{{ع}} باشد پس [[منتظر]] باشد"<ref>{{متن حدیث| إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِيءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ}}.</ref> و سپس [[انتظار]] را [[تفسیر]] میکنند. [[انتظار]] یعنی چه؟ {{متن حدیث| وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ}}. طبق [[دستور]] زبان [[عربی]] جمله {{متن حدیث| هُوَ مُنْتَظِرٌ}} جمله حالیه است برای فعلهای قبلی، یعنی این [[کارها]] را انجام بدهد در حالی که [[منتظر]] است. | رکن سوم حرکت و تلاش است یعنی هر کس به [[میزان]] [[توانایی]] خود در این زمینه و برای تحقق آن وضع گام بردارد. از این حرکت و تلاش در [[روایات]] ما به صورت سه [[دستور]] یا سه [[وظیفه]] یاد شده است. [[امام صادق]] {{ع}} میفرمایند:"ما [[دولت]] و [[حکومتی]] داریم و [[خدا]] هر گاه بخواهد این [[دولت]] [[ظهور]] خواهد کرد و اگر کسی خوشحال و [[خشنود]] میشود که از [[یاران مهدی]] {{ع}} باشد پس [[منتظر]] باشد"<ref>{{متن حدیث| إِنَّ لَنَا دَوْلَةً يَجِيءُ اللَّهُ بِهَا إِذَا شَاءَ ثُمَّ قَالَ مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ}}.</ref> و سپس [[انتظار]] را [[تفسیر]] میکنند. [[انتظار]] یعنی چه؟ {{متن حدیث| وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ}}. طبق [[دستور]] زبان [[عربی]] جمله {{متن حدیث| هُوَ مُنْتَظِرٌ}} جمله حالیه است برای فعلهای قبلی، یعنی این [[کارها]] را انجام بدهد در حالی که [[منتظر]] است. | ||
بنابراین... در این [[حدیث]] دو توصیه وجود دارد یعنی اولین کاری که در راستای حرکت انتظاری، [[انسان]] باید داشته باشد پرداختن به خود است و این [[حدیث]] بیان میکند که [[انسان]] باید از خود آغاز کند. اگر [[منتظر]] [[مصلح]] است، باید در راستای [[صلاح]] گام بردارد و اگر [[منتظر]] [[عدالت مطلق]] است، باید خودش در راستای [[عدالت]] گام بردارد، و اهل [[ورع]] و [[پاکی]] باشد»<ref>[[انتظار آمیخته با جان و روح آدمی (مقاله)|انتظار آمیخته با جان و روح آدمی]].</ref>. | بنابراین... در این [[حدیث]] دو توصیه وجود دارد یعنی اولین کاری که در راستای حرکت انتظاری، [[انسان]] باید داشته باشد پرداختن به خود است و این [[حدیث]] بیان میکند که [[انسان]] باید از خود آغاز کند. اگر [[منتظر]] [[مصلح]] است، باید در راستای [[صلاح]] گام بردارد و اگر [[منتظر]] [[عدالت مطلق]] است، باید خودش در راستای [[عدالت]] گام بردارد، و اهل [[ورع]] و [[پاکی]] باشد»<ref>[[انتظار آمیخته با جان و روح آدمی (مقاله)|انتظار آمیخته با جان و روح آدمی]].</ref>. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۴۳: | ||
«[[انتظار]] در درون خود چندین جزء مفهومی را نهفته دارد. این اجزای مفهومی به قرار زیر قابل بیان هستند: | «[[انتظار]] در درون خود چندین جزء مفهومی را نهفته دارد. این اجزای مفهومی به قرار زیر قابل بیان هستند: | ||
#ناخرسندی از وضعیت موجود و مقبول نبودن آن؛ | # ناخرسندی از وضعیت موجود و مقبول نبودن آن؛ | ||
#تأثر [[روح]] و روان از این وضعیت ناخرسندکننده | # تأثر [[روح]] و روان از این وضعیت ناخرسندکننده | ||
#[[امید]] به مرتفع شدن این حالت و رسیدن به وضعیت مطلوب | # [[امید]] به مرتفع شدن این حالت و رسیدن به وضعیت مطلوب | ||
#تلاش برای مرتفع ساختن این حالت و رسیدن به وضعیت مطلوب»<ref>[[علی زینتی|زینتی، علی]]، [[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|انتظار و امنیت روانی]]، ص۲۹۳.</ref>. | # تلاش برای مرتفع ساختن این حالت و رسیدن به وضعیت مطلوب»<ref>[[علی زینتی|زینتی، علی]]، [[انتظار و امنیت روانی (مقاله)|انتظار و امنیت روانی]]، ص۲۹۳.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۵: | ||
«[[انتظار]] برای فرد و [[جامعه]] یک وضعیت است. وضعیتی که میتواند دستکم دو مؤلفه اساسی داشته باشد: | «[[انتظار]] برای فرد و [[جامعه]] یک وضعیت است. وضعیتی که میتواند دستکم دو مؤلفه اساسی داشته باشد: | ||
#[[امید]] و توقع دستیابی به وضعیتی بهتر؛ | # [[امید]] و توقع دستیابی به وضعیتی بهتر؛ | ||
#قانع نبودن به وضع موجود. | # قانع نبودن به وضع موجود. | ||
وضع بهتر میتواند وضعیتی باشد که در آن، [[حق]] و پیروانش سربلند بوده، [[اقتدار]] یافته و [[غلبه]] داشته باشند و [[باطل]] و [[پیروان]] آن در حال [[اصلاح]] یا رو به نابودی باشند. | وضع بهتر میتواند وضعیتی باشد که در آن، [[حق]] و پیروانش سربلند بوده، [[اقتدار]] یافته و [[غلبه]] داشته باشند و [[باطل]] و [[پیروان]] آن در حال [[اصلاح]] یا رو به نابودی باشند. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۸۱: | ||
«به نظر میرسد که [[فرهنگ انتظار]] با سه رکن مهم تحقق پیدا میکند: | «به نظر میرسد که [[فرهنگ انتظار]] با سه رکن مهم تحقق پیدا میکند: | ||
#[[نارضایتی]] یا قانع نبودن به وضع موجود؛ | # [[نارضایتی]] یا قانع نبودن به وضع موجود؛ | ||
#[[امید]] داشتن به [[آینده]] بهتر؛ | # [[امید]] داشتن به [[آینده]] بهتر؛ | ||
#حرکت و تلاش. | # حرکت و تلاش. | ||
اما این [[انتظار]]، فقط در حیطه [[زندگی فردی]] [[انسانها]] توسعه پیدا نمیکند، بلکه در اعماق [[زندگی]] و [[روابط اجتماعی]] [[انسانها]] تحقق مییابد»<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۰۴.</ref>. | اما این [[انتظار]]، فقط در حیطه [[زندگی فردی]] [[انسانها]] توسعه پیدا نمیکند، بلکه در اعماق [[زندگی]] و [[روابط اجتماعی]] [[انسانها]] تحقق مییابد»<ref>[[علی باقی نصرآبادی|نصرآبادی، علی باقی]]، [[نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب (مقاله)|نقش فرهنگ انتظار در پویایی جامعه مطلوب]]، ص۱۰۴.</ref>. | ||
خط ۱۹۵: | خط ۲۰۰: | ||
در [[قرآن کریم]] و [[روایات معصومین]] {{عم}} به صراحت در مورد کسانی که باید [[مؤمنان]] به [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها گردن نهند و همچنین کسانی که نباید [[مؤمنان]] در پی [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها باشند سخن گفته شده است که در اینجا به مواردی از آنها اشاره میکنیم: | در [[قرآن کریم]] و [[روایات معصومین]] {{عم}} به صراحت در مورد کسانی که باید [[مؤمنان]] به [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها گردن نهند و همچنین کسانی که نباید [[مؤمنان]] در پی [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها باشند سخن گفته شده است که در اینجا به مواردی از آنها اشاره میکنیم: | ||
#'''[[قرآن]]''': [[آیه]] [[قرآن کریم]] در [[آیات]] متعددی به معرفی "ولی" [[مؤمنان]] پرداخته است که این از آن جمله است: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. [[خداوند متعال]] در ادامه این [[آیه]]، کسانی را که [[ولایت]] [[خدا]]، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ولی خدا]] را گردن مینهند، به عنوان "حزب [[الله]]" میستاید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>. براساس [[آیه]] یاد شده، تنها [[خدا]]، [[پیامبر]] و [[جانشین پیامبر]] که در پایان [[آیه]] به کنایه از وی یاد شده است - و همه میدانیم که او کسی جز [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیست - صلاحیت [[ولایت]] بر [[مؤمنان]] را دارند<ref>ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، صص ۴۷۵ - ۴۸۷.</ref>. همچنین [[خداوند]] در مورد کسانی که [[مؤمنان]] باید از [[دوستی]] کردن با آنها و پذیرش [[سرپرستی]] و [[ولایت]] شان خودداری کنند، در [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ...}}<ref>«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند» سوره ممتحنه، آیه ۱.</ref>. | # '''[[قرآن]]''': [[آیه]] [[قرآن کریم]] در [[آیات]] متعددی به معرفی "ولی" [[مؤمنان]] پرداخته است که این از آن جمله است: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>. [[خداوند متعال]] در ادامه این [[آیه]]، کسانی را که [[ولایت]] [[خدا]]، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[ولی خدا]] را گردن مینهند، به عنوان "حزب [[الله]]" میستاید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ}}<ref>«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.</ref>. براساس [[آیه]] یاد شده، تنها [[خدا]]، [[پیامبر]] و [[جانشین پیامبر]] که در پایان [[آیه]] به کنایه از وی یاد شده است - و همه میدانیم که او کسی جز [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} نیست - صلاحیت [[ولایت]] بر [[مؤمنان]] را دارند<ref>ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن، ج ۲، صص ۴۷۵ - ۴۸۷.</ref>. همچنین [[خداوند]] در مورد کسانی که [[مؤمنان]] باید از [[دوستی]] کردن با آنها و پذیرش [[سرپرستی]] و [[ولایت]] شان خودداری کنند، در [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا برآنید تا برای خداوند بر خویش حجّتی روشن قرار دهید؟» سوره نساء، آیه ۱۴۴.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید که آنان (در برابر شما) هوادار یکدیگرند و هر کس از شما آنان را دوست بگیرد از آنان است؛ بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ...}}<ref>«ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و به دست آوردن خرسندی من (از شهر خود) بیرون میآیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید در حالی که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است کفر ورزیدهاند» سوره ممتحنه، آیه ۱.</ref>. | ||
#'''[[روایات]]''': با توجه به اهمیت و نقش [[ولایتورزی]] و [[برائتجویی]] در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] اهل [[ایمان]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}} در موارد متعددی، درباره دو موضوع یاد شده بحث کردهاند. آنان در مورد کسانی که [[شایسته]] است [[مؤمنان]] آنها را [[دوست]] و [[سرپرست]] خود برگزینند و همچنین کسانی که سزاوار است ایشان از پذیرش [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها خودداری کنند، به تفصیل سخن گفتهاند تا آنجا که در برخی از [[مجموعههای روایی]] [[شیعه]]، بابی با عنوان {{متن حدیث|اَلْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ}}؛ "[[دوستی]] و [[دشمنی]] در [[راه خدا]]" به این موضوع اختصاص یافته است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۲، صص ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۶۶، صص ۲۳۶ - ۲۵۳.</ref>. با بررسی اجمالی روایاتی که در این زمینه از [[پیامبر گرامی اسلام]] و [[ائمه معصومین]] {{عم}} وارد شده است، به روشنی درمییابیم که در [[اندیشه]] [[اسلامی]] [[پذیرش ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]]، محور همه دوستیها و [[مخالفت]] با [[ولایت]] آنها محور همه دشمنیهاست. از این رو، اهل [[ایمان]] موظفند با هر کس که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]] {{عم}} را پذیرفته است، [[دوستی]] و با هر کس که از در [[دشمنی]] با این [[خاندان]] وارد شده است، [[دشمنی]] کنند. | # '''[[روایات]]''': با توجه به اهمیت و نقش [[ولایتورزی]] و [[برائتجویی]] در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] اهل [[ایمان]]، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[امامان معصوم]] {{عم}} در موارد متعددی، درباره دو موضوع یاد شده بحث کردهاند. آنان در مورد کسانی که [[شایسته]] است [[مؤمنان]] آنها را [[دوست]] و [[سرپرست]] خود برگزینند و همچنین کسانی که سزاوار است ایشان از پذیرش [[دوستی]] و [[ولایت]] آنها خودداری کنند، به تفصیل سخن گفتهاند تا آنجا که در برخی از [[مجموعههای روایی]] [[شیعه]]، بابی با عنوان {{متن حدیث|اَلْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ}}؛ "[[دوستی]] و [[دشمنی]] در [[راه خدا]]" به این موضوع اختصاص یافته است<ref>ر.ک: الکافی، ج ۲، صص ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحارالأنوار، ج ۶۶، صص ۲۳۶ - ۲۵۳.</ref>. با بررسی اجمالی روایاتی که در این زمینه از [[پیامبر گرامی اسلام]] و [[ائمه معصومین]] {{عم}} وارد شده است، به روشنی درمییابیم که در [[اندیشه]] [[اسلامی]] [[پذیرش ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]]، محور همه دوستیها و [[مخالفت]] با [[ولایت]] آنها محور همه دشمنیهاست. از این رو، اهل [[ایمان]] موظفند با هر کس که [[ولایت]] و [[سرپرستی]] [[اهل بیت]] {{عم}} را پذیرفته است، [[دوستی]] و با هر کس که از در [[دشمنی]] با این [[خاندان]] وارد شده است، [[دشمنی]] کنند. | ||
[[پیامبر خاتم]]{{صل}} در این زمینه میفرماید: هر که [[دوست]] دارد بر [[کشتی نجات]] بنشیند و به دستگیره [[استوار]] چنگ آویزد و ریسمان محکم [[خدا]] را بگیرد، باید پس از من [[علی]] را [[دوست]] بدارد و با دشمنش، [[دشمنی]] ورزد و از [[پیشوایان]] [[هدایت]] که از [[نسل]] اویند، [[پیروی]] کند<ref>محمد بن علی بن حسین شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ۲ ج. تحقیق: مؤسسة الإمام الخمینی، چاپ اول: مشهد، المؤتمر العالمی للإمام الرضا ۷، ۱۴۱۳ ه-. ق، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳، به نقل از: محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیت، ۱۳۷۷، ج ۲، صص ۹۷۴ و ۹۷۵.</ref>. | [[پیامبر خاتم]] {{صل}} در این زمینه میفرماید: هر که [[دوست]] دارد بر [[کشتی نجات]] بنشیند و به دستگیره [[استوار]] چنگ آویزد و ریسمان محکم [[خدا]] را بگیرد، باید پس از من [[علی]] را [[دوست]] بدارد و با دشمنش، [[دشمنی]] ورزد و از [[پیشوایان]] [[هدایت]] که از [[نسل]] اویند، [[پیروی]] کند<ref>محمد بن علی بن حسین شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ۲ ج. تحقیق: مؤسسة الإمام الخمینی، چاپ اول: مشهد، المؤتمر العالمی للإمام الرضا ۷، ۱۴۱۳ ه-. ق، ج ۱، ص ۲۹۲، ح ۴۳، به نقل از: محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمة (همراه با ترجمه فارسی)، ترجمه: حمیدرضا شیخی، چاپ دوم: قم، دارالحدیت، ۱۳۷۷، ج ۲، صص ۹۷۴ و ۹۷۵.</ref>. | ||
در [[روایت]] دیگری، [[امام باقر]] {{ع}} در پاسخ کسی که از آن [[حضرت]] خواسته بود او را از [[دینی]] که خود و اهل بیتش بر آنند، [[آگاه]] سازد، فرمود: [[گواهی]] به اینکه خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و اینکه [[محمد]] - [[درود]] بر او و خاندانش باد - فرستاده خداست؛ [[اقرار]] به آنچه از سوی [[خدا]] آمده است؛ [[دوستی]] [[دوستان]] ما؛ [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] ما [[تسلیم]] شدن در برابر [[فرمان]] ما؛ چشم به راه بودن [[قائم]] ما؛ تلاش در راه [[اطاعت خدا]] و [[پاکدامنی]] و [[پرهیزکاری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.</ref>. اگر به این [[آیات]] و [[روایات]] فراتر از زاویه نگاه محدود مذهبی و فرقهای توجه شود، میتوانند معیار تشخیص [[دوستان]] و [[دشمنان]] ما در عصر حاضر و تعیین حدود دوستیها و دشمنیهای ما باشند. بنابراین، میتوان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر [[امامت]] و [[ولایت امام مهدی]] {{ع}} است و ایشان [[حجت الهی]] در زمان هستند، از یک سو [[وظیفه]] داریم به ریسمان [[ولایت مهدوی]] چنگ زنیم و همه مناسبات فردی و [[اجتماعی]] خود را بر اساس خواست و [[رضایت]] او سامان دهیم. از سوی دیگر، مکلفیم از [[تمسک]] به [[ولایت]] [[دشمنان]] آن [[حضرت]] خودداری کنیم و از هر آنچه در تقابل با این [[ولایت]] است، بیزاری جوییم. این موضوع، مبنا و اساس [[انتظار]] در [[تفکر]] [[شیعه]] است. بدون [[تردید]]، امروز [[فرهنگ]] و [[تمدن]] برخاسته از "[[اومانیسم]]"، "سکولاریسم" و "لیبرالیسم" غربی که با [[خوی]] استکباری و برتریطلبی خود در پی [[حاکمیت]] بخشیدن ولایتش بر سراسر [[جهان]] است، در تقابل جدی با [[فرهنگ]] ولایتمحور [[شیعی]] و [[آرمان]] "[[حقیقت]] مدار"، "معنویتگرا" و "[[عدالت]] محور" [[مهدوی]] قرار دارد. از این رو، همه [[منتظران واقعی]] و هواخواهان [[ولایت مهدوی]] باید از این [[فرهنگ]] و [[تمدن]] بیزاری جویند و با سلطهطلبی آن مقابله کنند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | در [[روایت]] دیگری، [[امام باقر]] {{ع}} در پاسخ کسی که از آن [[حضرت]] خواسته بود او را از [[دینی]] که خود و اهل بیتش بر آنند، [[آگاه]] سازد، فرمود: [[گواهی]] به اینکه خدایی جز [[خدای یکتا]] نیست و اینکه [[محمد]] - [[درود]] بر او و خاندانش باد - فرستاده خداست؛ [[اقرار]] به آنچه از سوی [[خدا]] آمده است؛ [[دوستی]] [[دوستان]] ما؛ [[بیزاری جستن]] از [[دشمنان]] ما [[تسلیم]] شدن در برابر [[فرمان]] ما؛ چشم به راه بودن [[قائم]] ما؛ تلاش در راه [[اطاعت خدا]] و [[پاکدامنی]] و [[پرهیزکاری]]<ref>بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.</ref>. اگر به این [[آیات]] و [[روایات]] فراتر از زاویه نگاه محدود مذهبی و فرقهای توجه شود، میتوانند معیار تشخیص [[دوستان]] و [[دشمنان]] ما در عصر حاضر و تعیین حدود دوستیها و دشمنیهای ما باشند. بنابراین، میتوان گفت از آنجا که عصر حاضر، عصر [[امامت]] و [[ولایت امام مهدی]] {{ع}} است و ایشان [[حجت الهی]] در زمان هستند، از یک سو [[وظیفه]] داریم به ریسمان [[ولایت مهدوی]] چنگ زنیم و همه مناسبات فردی و [[اجتماعی]] خود را بر اساس خواست و [[رضایت]] او سامان دهیم. از سوی دیگر، مکلفیم از [[تمسک]] به [[ولایت]] [[دشمنان]] آن [[حضرت]] خودداری کنیم و از هر آنچه در تقابل با این [[ولایت]] است، بیزاری جوییم. این موضوع، مبنا و اساس [[انتظار]] در [[تفکر]] [[شیعه]] است. بدون [[تردید]]، امروز [[فرهنگ]] و [[تمدن]] برخاسته از "[[اومانیسم]]"، "سکولاریسم" و "لیبرالیسم" غربی که با [[خوی]] استکباری و برتریطلبی خود در پی [[حاکمیت]] بخشیدن ولایتش بر سراسر [[جهان]] است، در تقابل جدی با [[فرهنگ]] ولایتمحور [[شیعی]] و [[آرمان]] "[[حقیقت]] مدار"، "معنویتگرا" و "[[عدالت]] محور" [[مهدوی]] قرار دارد. از این رو، همه [[منتظران واقعی]] و هواخواهان [[ولایت مهدوی]] باید از این [[فرهنگ]] و [[تمدن]] بیزاری جویند و با سلطهطلبی آن مقابله کنند<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص ۸۵-۹۴.</ref>. | ||
#[[ناخشنودی]] از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛ | «هر کس با مراجعه به خود و بررسی مصداقهای مختلف [[انتظار]] در مییابد که این مفهوم سه پایه اساسی دارد: | ||
#[[امید]] و [[باور]] داشتن به [[آینده]] مطلوب؛ | # [[ناخشنودی]] از وضع موجود یا قانع نبودن به آن؛ | ||
#تلاش برای تحقق [[آینده]] مطلوب. | # [[امید]] و [[باور]] داشتن به [[آینده]] مطلوب؛ | ||
# تلاش برای تحقق [[آینده]] مطلوب. | |||
بدون [[تردید]]، [[انتظار]]، چه در معنای عام و چه در معنای خاص آن زمانی فعلیت مییابد که سه رکن یاد شده محقق شود. کسی که نسبت به وضع موجود خود و شرایطی که در آن به سر میبرد، هیچ احساس ناخوشایندی ندارد، یا [[آینده]] روشنی پیش روی خود نمیبیند و نسبت به امکان تغییر شرایط موجود، [[باور]] درستی ندارد، با در راه تحقق آیندهای که آن را مطلوب میداند و رسیدن به هدفی که چشم [[انتظار]] رسیدن آن است، هیچ تلاشی نمیکند، هرگز نمیتواند در شمار [[منتظران]] باشد حال اگر بخواهیم با توجه به سه رکن اساسی [[انتظار]]، به تحلیل مفهومی [[انتظار ظهور امام مهدی]] {{ع}} بپردازیم و مشخص کنیم چه زمانی میتوان فردی را واقعا [[منتظر ظهور]] دانست، باید به سه نکته اساسی اشاره کنیم: | بدون [[تردید]]، [[انتظار]]، چه در معنای عام و چه در معنای خاص آن زمانی فعلیت مییابد که سه رکن یاد شده محقق شود. کسی که نسبت به وضع موجود خود و شرایطی که در آن به سر میبرد، هیچ احساس ناخوشایندی ندارد، یا [[آینده]] روشنی پیش روی خود نمیبیند و نسبت به امکان تغییر شرایط موجود، [[باور]] درستی ندارد، با در راه تحقق آیندهای که آن را مطلوب میداند و رسیدن به هدفی که چشم [[انتظار]] رسیدن آن است، هیچ تلاشی نمیکند، هرگز نمیتواند در شمار [[منتظران]] باشد حال اگر بخواهیم با توجه به سه رکن اساسی [[انتظار]]، به تحلیل مفهومی [[انتظار ظهور امام مهدی]] {{ع}} بپردازیم و مشخص کنیم چه زمانی میتوان فردی را واقعا [[منتظر ظهور]] دانست، باید به سه نکته اساسی اشاره کنیم: | ||
#[[آگاهی]] نسبت به شرایط موجود و [[معرفت]] نسبت به شرایط عصر [[موعود]]؛ | # [[آگاهی]] نسبت به شرایط موجود و [[معرفت]] نسبت به شرایط عصر [[موعود]]؛ | ||
#[[باور]] به تحقق [[وعده الهی]] در مورد [[آینده جهان]] و [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] بر سراسر [[زمین]]؛ | # [[باور]] به تحقق [[وعده الهی]] در مورد [[آینده جهان]] و [[حاکمیت]] نهایی [[دین خدا]] بر سراسر [[زمین]]؛ | ||
#حرکت و تلاش در راه [[زمینه سازی]] یا تحقق [[جامعه موعود]]. | # حرکت و تلاش در راه [[زمینه سازی]] یا تحقق [[جامعه موعود]]. | ||
نخستین شرط [[انتظار]] این است که [[انسان]] به آن حد از [[آگاهی]] و [[شناخت]] برسد که بفهمد وضع موجود [[جهان]] و مناسبات [[حاکم]] بر آن خشنودکننده نیست و شرایطی که در آن [[زندگی]] میکند، با [[عظمت]] وجودی [[انسان]] و [[شأن]] او تناسبی ندارد. این [[شناخت]] تنها در صورتی به دست میآید که [[آدمی]] ابتدا شرایط موجود [[جامعه]] خود و شرایط [[جامعه موعود]] را به درستی بشناسد و آنگاه به مقایسه آنها بپردازد و به [[داوری]] بنشیند که واقعا کدام یک از این شرایط، [[شایسته]] [[مقام]] [[انسان]] به عنوان اشرف مخلوقات است. شرط دوم، [[باور]] به [[سعادتمند]] شدن [[جهان]] و [[رستگاری]] [[بشر]] در [[پایان تاریخ]] است. [[باور]] به این [[حقیقت]] که سرانجام [[جهان]] طعم خوش [[حقیقت]]، [[عدالت]] و [[معنویت]] را خواهد چشید و ریشه هر چه [[دروغ]]، [[ستم]]، [[فساد]] و [[تباهی]] است، از [[زمین]] کنده خواهد شد. بی [[تردید]]، تحقق شرایط یادشده مستلزم تلاش فراگیر فردی و [[اجتماعی]] در حوزههای مختلف [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]] و [[نظامی]] است. تلاشی که اگر محقق شود، فرد و [[جامعه]]، مصداق روایاتی خواهند شد که در آنها [[منتظران]] [[ظهور]] را با [[یاوران امام مهدی]] {{ع}} و حاضران در صحنههای [[نبرد]] [[عصر ظهور]] مقایسه کرده و [[ثواب]] و [[شأن]] و مرتبه آنها را یکسان دانسته اند [[کلام]] را با ذکر روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} به پایان میبریم: روایتی که با تأمل در آن میتوان همه بایستههای [[انتظار فرج]] را دریافت: برای ما دولتی است که [[خداوند]] هر زمان بخواهد، آن را محقق میسازد. آنگاه [[امام]] فرمود: هر کس [[دوست]] دارد از [[یاران حضرت قائم]]، باشد، باید [[منتظر]] باشد و در این حال به [[پرهیزکاری]] و [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند، در حالی که [[منتظر]] است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش، [[قائم]] به پا خیزد، [[پاداش]] او همچون [[پاداش]] کسی خواهد بود که آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده است. پس کوشش کنید و در [[انتظار]] بمانید. گوارا باد بر شما [این [[پاداش]]]ای گروه مشمول [[رحمت]] [[خداوند]]!<ref>کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۰۰، ح ۱۶؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref> | نخستین شرط [[انتظار]] این است که [[انسان]] به آن حد از [[آگاهی]] و [[شناخت]] برسد که بفهمد وضع موجود [[جهان]] و مناسبات [[حاکم]] بر آن خشنودکننده نیست و شرایطی که در آن [[زندگی]] میکند، با [[عظمت]] وجودی [[انسان]] و [[شأن]] او تناسبی ندارد. این [[شناخت]] تنها در صورتی به دست میآید که [[آدمی]] ابتدا شرایط موجود [[جامعه]] خود و شرایط [[جامعه موعود]] را به درستی بشناسد و آنگاه به مقایسه آنها بپردازد و به [[داوری]] بنشیند که واقعا کدام یک از این شرایط، [[شایسته]] [[مقام]] [[انسان]] به عنوان اشرف مخلوقات است. شرط دوم، [[باور]] به [[سعادتمند]] شدن [[جهان]] و [[رستگاری]] [[بشر]] در [[پایان تاریخ]] است. [[باور]] به این [[حقیقت]] که سرانجام [[جهان]] طعم خوش [[حقیقت]]، [[عدالت]] و [[معنویت]] را خواهد چشید و ریشه هر چه [[دروغ]]، [[ستم]]، [[فساد]] و [[تباهی]] است، از [[زمین]] کنده خواهد شد. بی [[تردید]]، تحقق شرایط یادشده مستلزم تلاش فراگیر فردی و [[اجتماعی]] در حوزههای مختلف [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]]، [[سیاسی]] و [[نظامی]] است. تلاشی که اگر محقق شود، فرد و [[جامعه]]، مصداق روایاتی خواهند شد که در آنها [[منتظران]] [[ظهور]] را با [[یاوران امام مهدی]] {{ع}} و حاضران در صحنههای [[نبرد]] [[عصر ظهور]] مقایسه کرده و [[ثواب]] و [[شأن]] و مرتبه آنها را یکسان دانسته اند [[کلام]] را با ذکر روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} به پایان میبریم: روایتی که با تأمل در آن میتوان همه بایستههای [[انتظار فرج]] را دریافت: برای ما دولتی است که [[خداوند]] هر زمان بخواهد، آن را محقق میسازد. آنگاه [[امام]] فرمود: هر کس [[دوست]] دارد از [[یاران حضرت قائم]]، باشد، باید [[منتظر]] باشد و در این حال به [[پرهیزکاری]] و [[اخلاق نیکو]] [[رفتار]] کند، در حالی که [[منتظر]] است، پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش، [[قائم]] به پا خیزد، [[پاداش]] او همچون [[پاداش]] کسی خواهد بود که آن [[حضرت]] را [[درک]] کرده است. پس کوشش کنید و در [[انتظار]] بمانید. گوارا باد بر شما [این [[پاداش]]]ای گروه مشمول [[رحمت]] [[خداوند]]!»<ref>کتاب الغیبة (نعمانی)، ص ۲۰۰، ح ۱۶؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۴۰، ح ۵۰.</ref>.<ref>[[ابراهیم شفیعی سروستانی|شفیعی سروستانی، ابراهیم]]، [[چشم به راه (کتاب)|چشم به راه]]، ص۷۵-۸۱ ؛ [[انسان موجود منتظر (مقاله)|انسان موجود منتظر]].</ref> | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۲۰: | خط ۲۲۶: | ||
«[[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمیپیوندد مگر در صورتی که سه عنصر اساسی در آن محقق گردد: | «[[انتظار ظهور]] [[منجی]] هیچ گاه به [[حقیقت]] نمیپیوندد مگر در صورتی که سه عنصر اساسی در آن محقق گردد: | ||
#عنصر عقیدتی: شخص [[منتظر]] باید [[ایمان]] راسخی به حتمی بودن [[ظهور منجی]] و [[نجات]] بخشی او داشته باشد. | # عنصر عقیدتی: شخص [[منتظر]] باید [[ایمان]] راسخی به حتمی بودن [[ظهور منجی]] و [[نجات]] بخشی او داشته باشد. | ||
#عنصر نفسانی: زیرا شخص [[منتظر]] باید در حالت [[آمادگی]] دائمی به سر ببرد. | # عنصر نفسانی: زیرا شخص [[منتظر]] باید در حالت [[آمادگی]] دائمی به سر ببرد. | ||
#عنصر عملی و سلوکی: شخص [[منتظر]] باید به [[قدر]] استطاعت خود در سلوک و رفتارش زمینههای [[اجتماعی]] و فردی را برای [[ظهور منجی]] فراهم نماید. | # عنصر عملی و سلوکی: شخص [[منتظر]] باید به [[قدر]] استطاعت خود در سلوک و رفتارش زمینههای [[اجتماعی]] و فردی را برای [[ظهور منجی]] فراهم نماید. | ||
با نبود هر یک از این سه عنصر اساسی، [[انتظار]] حقیقتاً معنا پیدا | با نبود هر یک از این سه عنصر اساسی، [[انتظار]] حقیقتاً معنا پیدا نمیکند»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص۸۵، ۸۶.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۳۳: | خط ۲۳۹: | ||
«[[انتظار فرج]] [[امام مهدی]] {{ع}}، سه رکن اساسی دارد: | «[[انتظار فرج]] [[امام مهدی]] {{ع}}، سه رکن اساسی دارد: | ||
#نارضایتی از وضعیت موجود، | # نارضایتی از وضعیت موجود، | ||
#[[امید]] به [[گشایش]] و رهایی از سختی در آینده، | # [[امید]] به [[گشایش]] و رهایی از سختی در آینده، | ||
#مسئولیتپذیری. | # مسئولیتپذیری. | ||
منظور از مسئولیتپذیری در دوره [[انتظار]]، [[آمادگی]] یافتن روحی–روانی و تجربهاندوزی علمی و مهارتی و [[زمینهسازی]] برای [[ظهور]] و دوره پس از [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است. این رکن، هویت ویژهای به [[انتظار]] میبخشد و آن را از خمودگی و بیتفاوتی به آینده، متمایز | منظور از مسئولیتپذیری در دوره [[انتظار]]، [[آمادگی]] یافتن روحی–روانی و تجربهاندوزی علمی و مهارتی و [[زمینهسازی]] برای [[ظهور]] و دوره پس از [[ظهور]] [[امام مهدی]] {{ع}} است. این رکن، هویت ویژهای به [[انتظار]] میبخشد و آن را از خمودگی و بیتفاوتی به آینده، متمایز میکند»<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۵ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی ج۵]]، ص ۳۰۹–۳۱۱؛ [[محمد باقریزاده اشعری|باقریزاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۶۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۴۴: | خط ۲۵۰: | ||
| پاسخدهنده = علی قائمی | | پاسخدهنده = علی قائمی | ||
| پاسخ = آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای دکتر '''[[علی قائمی]]'''، در کتاب ''«[[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]»'' در اینباره گفته است: | ||
#«'''[[امید به آیندهای روشن]]:''' [[انتظار]] از یک دید داشتن [[امید]] به آیندهای روشن است، آیندهای که در آن [[مردم]] [[جهان]] از [[بیدادگری]]، [[استبداد]]، فشار، نظامات غلط [[نجات]] پیدا کند. استعباد از میان برداشته شود و از این همه اضطرابات، [[ناامنیها]]، افکار متضادرها گردد، رژیمهای ضدانسانی از میان برود، [[اعتماد]] و [[اطمینان]] آید، [[اتحاد]] و [[وحدت]] ریشهدار گردد. [[منتظران]] را [[عقیده]] بر این است که این [[تمدن]] مخرب ویران میشود، و جلوههای کاذب آن که چشمها را خیره کرده است از میان میرود و تیرهروزیهای حاصل از این [[نیت]] را زائل میسازد. [[وعده الهی]] درباره فرجام [[جهان]] تحقق میپذیرد، آثار [[شکست]] از میان برداشته میشود. آنان که زمام امور [[بشر]] را در دست دارند محکوم به سقوط و فنایند. عوامل بیگانگیزا از میان میروند و محکوم میگردند. [[تاریکی]] توده عقب مانده به [[دل]] به روشنائی میشود و سرهای فروافکنده از نو بلند میگردند. | #«'''[[امید به آیندهای روشن]]:''' [[انتظار]] از یک دید داشتن [[امید]] به آیندهای روشن است، آیندهای که در آن [[مردم]] [[جهان]] از [[بیدادگری]]، [[استبداد]]، فشار، نظامات غلط [[نجات]] پیدا کند. استعباد از میان برداشته شود و از این همه اضطرابات، [[ناامنیها]]، افکار متضادرها گردد، رژیمهای ضدانسانی از میان برود، [[اعتماد]] و [[اطمینان]] آید، [[اتحاد]] و [[وحدت]] ریشهدار گردد. [[منتظران]] را [[عقیده]] بر این است که این [[تمدن]] مخرب ویران میشود، و جلوههای کاذب آن که چشمها را خیره کرده است از میان میرود و تیرهروزیهای حاصل از این [[نیت]] را زائل میسازد. [[وعده الهی]] درباره فرجام [[جهان]] تحقق میپذیرد، آثار [[شکست]] از میان برداشته میشود. آنان که زمام امور [[بشر]] را در دست دارند محکوم به سقوط و فنایند. عوامل بیگانگیزا از میان میروند و محکوم میگردند. [[تاریکی]] توده عقب مانده به [[دل]] به روشنائی میشود و سرهای فروافکنده از نو بلند میگردند. | ||
#'''[[امید به نجات از ذلت]]:''' [[انتظار]] نشان میدهد عدهای از افراد که در اثر [[جهل]] و بیخبری، [[ضعف]] و ندانم کاری مرکوب دیگران هستند میخواهند خود را از این [[ذلت]] [[نجات]] دهند. اینان نه میتوانند تن به سواری دهند و نه [[قدرت]] [[تحمل]] آن را دارند. با خود میاندیشند که چرا باید سواری داد و چرا باید بار [[ذلت]] و خفت را بر خود هموار کرد؟ مگر آنان چه دارند که ما نداریم؟ جز قدرتمندی، قدارهبندی و زورگوئی چه دارند؟ جز این است که [[جرم]] ما [[ضعف]] و [[ناتوانی]] است؟ جز این است که [[غفلت]] ما و تاراجگری آنان ما را به چنین روزی کشانده است؟ اینان با خود میاندیشند که چرا ما مرکوب باشیم و عدهای راکب؟ چرا ما با هم [[برادر]] و همسان نباشیم؟ چرا در کنار هم راه نرویم؟ چرا به جای رقابتهای حاد [[تعاون]] و [[همکاری]] نباشد؟ چرا زیبائیها بجای [[زشتیها]] نباشد؟ [[انتظار]] نشان میدهد که [[مردم]] میخواهند در [[جهان]] [[عدل]] و [[انصاف]] باشد، [[برادری]] و [[مساوات]] باشد، [[تعاون]] و تکافل [[اجتماعی]] باشد، رهائی از زیر بار [[رنجها]] باشد، با [[آدمی]] چون با حیوانی معامله نشود، سیاهیها نفی شوند، نظامات تائید نشده از میان بروند، اوضاع آشفته سر و سامان گیرند، [[حکومت]] انسانی و [[الهی]] و [[سیاست]] [[حق]] و انسانی در پیش گرفته شود. | # '''[[امید به نجات از ذلت]]:''' [[انتظار]] نشان میدهد عدهای از افراد که در اثر [[جهل]] و بیخبری، [[ضعف]] و ندانم کاری مرکوب دیگران هستند میخواهند خود را از این [[ذلت]] [[نجات]] دهند. اینان نه میتوانند تن به سواری دهند و نه [[قدرت]] [[تحمل]] آن را دارند. با خود میاندیشند که چرا باید سواری داد و چرا باید بار [[ذلت]] و خفت را بر خود هموار کرد؟ مگر آنان چه دارند که ما نداریم؟ جز قدرتمندی، قدارهبندی و زورگوئی چه دارند؟ جز این است که [[جرم]] ما [[ضعف]] و [[ناتوانی]] است؟ جز این است که [[غفلت]] ما و تاراجگری آنان ما را به چنین روزی کشانده است؟ اینان با خود میاندیشند که چرا ما مرکوب باشیم و عدهای راکب؟ چرا ما با هم [[برادر]] و همسان نباشیم؟ چرا در کنار هم راه نرویم؟ چرا به جای رقابتهای حاد [[تعاون]] و [[همکاری]] نباشد؟ چرا زیبائیها بجای [[زشتیها]] نباشد؟ [[انتظار]] نشان میدهد که [[مردم]] میخواهند در [[جهان]] [[عدل]] و [[انصاف]] باشد، [[برادری]] و [[مساوات]] باشد، [[تعاون]] و تکافل [[اجتماعی]] باشد، رهائی از زیر بار [[رنجها]] باشد، با [[آدمی]] چون با حیوانی معامله نشود، سیاهیها نفی شوند، نظامات تائید نشده از میان بروند، اوضاع آشفته سر و سامان گیرند، [[حکومت]] انسانی و [[الهی]] و [[سیاست]] [[حق]] و انسانی در پیش گرفته شود. | ||
#'''[[فریادی از درون]]:''' انتظارنوعی فریاد [[دل]] و خروشی از درون است. [[منتظر]] میگوید ما نسبت به دید آنها که به ما [[تحقیر]] روا میدارند [[اعتراض]] داریم. از اینکه عدهای با دست خود [[فتنه]] و [[آشوب]] به پا میکنند ناراحتیم و از اینکه سرزمین ما محل قدرتنمائی ابرقدرتان است متاسفیم. آنان نسبت به آنچه در دور و برشان میگذرد معترضند و نمیخواهند [[شاهد]] اوضاع نابسامان، دردها، فلاکتها و [[مصیبتها]] باشند. [[دوست]] ندارند که وجه المصالحه و یا وجه الضمان پیروزیها و شکستها قرار گیرند. در تعقیب این نگرانیها فریاد دارند، [[اعتراض]] میکنند. | # '''[[فریادی از درون]]:''' انتظارنوعی فریاد [[دل]] و خروشی از درون است. [[منتظر]] میگوید ما نسبت به دید آنها که به ما [[تحقیر]] روا میدارند [[اعتراض]] داریم. از اینکه عدهای با دست خود [[فتنه]] و [[آشوب]] به پا میکنند ناراحتیم و از اینکه سرزمین ما محل قدرتنمائی ابرقدرتان است متاسفیم. آنان نسبت به آنچه در دور و برشان میگذرد معترضند و نمیخواهند [[شاهد]] اوضاع نابسامان، دردها، فلاکتها و [[مصیبتها]] باشند. [[دوست]] ندارند که وجه المصالحه و یا وجه الضمان پیروزیها و شکستها قرار گیرند. در تعقیب این نگرانیها فریاد دارند، [[اعتراض]] میکنند. | ||
#'''[[اعتراض به نظامات موجود]]:''' [[انتظار]] از دیدی دیگر نوعی [[اعتراض]] است. نوعی دهنکجی، بیاعتنائی به نظامات موجود و عدم پذیرش آن است. [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیریهای بیمورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کردهاند. [[اعتراض]] به آنها که با روش حیوانی و وحشیانه خود شخصیت و [[ارزش]] انسانی را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده میگیرند. [[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است، [[اعتراض]] به سازمانهای بزرگ جهانی چون سازمان [[حقوق بشر]] که تنها به داشتن نام خود اکتفا کرده است، به شورای [[امنیت]] بینالمللی که چون لولوی سر خرمن است، به [[دیوان]] [[عالی]] و بینالمللی که [[حق]] را تنها از آن اقویا میداند، به سازمان بینالمللی [[خوار]] و بار که اختیارش به دست عدهای از صهیونیستهاست و حتی به سازمان [[علمی]] و [[فرهنگی]] یونسکو که به جای بیدار کردن [[مستضعفان]] و آگاهاندنشان به دردی که دارند کار تخدیری میکند. [[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است، [[اعتراض]] به [[نظامی]] که در آن [[موازین]] [[حق]] و [[عدل]] جای پائی ندارند، پدید آمدن آنها تنها برای رعایت و حفظ [[مصالح]] گروهی خاص و معدود است. عدهای قلیل را سر و سامان میدهد و [[اکثریت]] [[انسان]] در آن [[خرد]] و فانی میشوند. آری [[منتظر]] معترض است، وضع ظالمانه [[حاکم]] را نمیپذیرد، به اهداف موجود [[حکومتها]] تن در نمیدهد. جز به [[نظامی]] و دولتی که در آن [[مسئولان]] نقش خادمان را داشته باشند، اعلام [[وابستگی]] نمیکند، جز [[برادری]]، [[مساوات]]، [[صلح]] و [[محبت]] را خواهان نیست. | # '''[[اعتراض به نظامات موجود]]:''' [[انتظار]] از دیدی دیگر نوعی [[اعتراض]] است. نوعی دهنکجی، بیاعتنائی به نظامات موجود و عدم پذیرش آن است. [[اعتراض]] به ابراز [[قدرت]] [[زمامداران]] خودسر که با سختگیریهای بیمورد خود [[زندگی]] را به کام [[مردم]] [[مستضعف]] تلخ و ناگوار کردهاند. [[اعتراض]] به آنها که با روش حیوانی و وحشیانه خود شخصیت و [[ارزش]] انسانی را به بازی گرفته و حیثیت آنان را نادیده میگیرند. [[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است، [[اعتراض]] به سازمانهای بزرگ جهانی چون سازمان [[حقوق بشر]] که تنها به داشتن نام خود اکتفا کرده است، به شورای [[امنیت]] بینالمللی که چون لولوی سر خرمن است، به [[دیوان]] [[عالی]] و بینالمللی که [[حق]] را تنها از آن اقویا میداند، به سازمان بینالمللی [[خوار]] و بار که اختیارش به دست عدهای از صهیونیستهاست و حتی به سازمان [[علمی]] و [[فرهنگی]] یونسکو که به جای بیدار کردن [[مستضعفان]] و آگاهاندنشان به دردی که دارند کار تخدیری میکند. [[انتظار]] نوعی [[اعتراض]] است، [[اعتراض]] به [[نظامی]] که در آن [[موازین]] [[حق]] و [[عدل]] جای پائی ندارند، پدید آمدن آنها تنها برای رعایت و حفظ [[مصالح]] گروهی خاص و معدود است. عدهای قلیل را سر و سامان میدهد و [[اکثریت]] [[انسان]] در آن [[خرد]] و فانی میشوند. آری [[منتظر]] معترض است، وضع ظالمانه [[حاکم]] را نمیپذیرد، به اهداف موجود [[حکومتها]] تن در نمیدهد. جز به [[نظامی]] و دولتی که در آن [[مسئولان]] نقش خادمان را داشته باشند، اعلام [[وابستگی]] نمیکند، جز [[برادری]]، [[مساوات]]، [[صلح]] و [[محبت]] را خواهان نیست. | ||
#'''[[افشاگریها]]:''' [[منتظر]] افشاگر است و میخواهد با [[اعتراض]] خود [[افشاگری]] کند و نشان دهد سازمانهای که این قواعد و نظامات رسوایند و بیارزش. این [[قوانین]] [[بشر]] ساخته، این [[توطئه]] است به نام حامی [[حقوق بشر]]، این نغمههای [[خیرخواهی]] از سوی سران [[توطئه]] است. [[توطئه]] برای بهرهکشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از [[مستضعفان]]. [[منتظران]]، با [[افشاگری]] خود میخواهند نشان دهند که این سازمانهای بینالمللی، حتی این دادگاههای بینالمللی سازمانهائی ضعیف و افتاده و در [[اختیار]] [[اراده]] گروهی از قدرتمندان است، رایشان در حد حفظ و [[حمایت]] از موقعیتشان میارزد. اینان میپذیرند که برای عدهای [[آزادی]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و برای عدهای دیگر [[بدبختی]] و [[ذلت]] باشد. اینان [[سرپرستی]] و [[استثمار]] ابرقدرتان را از کشورهای تحتالحمایه میبینند و [[سکوت]] میکنند. سرگردانی [[مردم]] و اشغال سرزمینهایشان را مینگرند و بدان معترض میشوند. پس سخن و دعویشان در [[حمایت از مظلومان]] [[دروغ]] است، [[فریب]] است و برای [[مردم]] [[توطئه]] است. | # '''[[افشاگریها]]:''' [[منتظر]] افشاگر است و میخواهد با [[اعتراض]] خود [[افشاگری]] کند و نشان دهد سازمانهای که این قواعد و نظامات رسوایند و بیارزش. این [[قوانین]] [[بشر]] ساخته، این [[توطئه]] است به نام حامی [[حقوق بشر]]، این نغمههای [[خیرخواهی]] از سوی سران [[توطئه]] است. [[توطئه]] برای بهرهکشی بیشتر و گرفتن آخرین رمق از [[مستضعفان]]. [[منتظران]]، با [[افشاگری]] خود میخواهند نشان دهند که این سازمانهای بینالمللی، حتی این دادگاههای بینالمللی سازمانهائی ضعیف و افتاده و در [[اختیار]] [[اراده]] گروهی از قدرتمندان است، رایشان در حد حفظ و [[حمایت]] از موقعیتشان میارزد. اینان میپذیرند که برای عدهای [[آزادی]] و [[رفاه]] و [[آسایش]] و برای عدهای دیگر [[بدبختی]] و [[ذلت]] باشد. اینان [[سرپرستی]] و [[استثمار]] ابرقدرتان را از کشورهای تحتالحمایه میبینند و [[سکوت]] میکنند. سرگردانی [[مردم]] و اشغال سرزمینهایشان را مینگرند و بدان معترض میشوند. پس سخن و دعویشان در [[حمایت از مظلومان]] [[دروغ]] است، [[فریب]] است و برای [[مردم]] [[توطئه]] است. | ||
#'''[[محاکمه مسئولان]]:''' [[منتظران]] [[جهان]] [[مسئولان]] امور و [[زمامداران]] [[بشر]] را متهم دانسته و میگویند ای [[سیاستمداران]] چیرهدست، ای [[مسئولان]] بیمسئولیت و احساسی، از اینکه مارا به حساب نمیآورید ناراحتیم، اینکه [[زندگی]] ما و [[خاندان]] ما را به بازیچه گرفتهاید [[اعتراض]] داریم و بالاخره از اینکه به بیطرفی ما [[احترام]] نمیگذارید نگرانیم و [[وعده]] [[پیمان]] شکنیتان را محکوم میکنیم. [[منتظران]] میگویند این سازمانهای بینالمللی میدان فعالیتهای شماست، کار و تلاششان برای تثبیت بیشتر موقعیت و تحکیم زیادتر قدرتتان است، وگرنه سازمان تغذیهتان کجاست که ببیند هر [[روزه]] هزاران [[انسان]] در نقاط مختلف [[جهان]] از [[گرسنگی]] میمیرند؟ دادگاههای بینالمللی کجایند که آوارگی هزاران [[انسان]] را در [[جهان]] ببینند و سازمان [[حقوق بشر]] کجاست که [[بشریت]] بیسروسامان را بنگرد؟ [[منتظران]] [[جهان]] [[زمامداران]] را به [[محاکمه]] میطلبند که ما به شما چنین اختیاری ندادهایم که از [[قدرت]] ما علیهمان استفاده کنید. ما به شما اجازه ندادهایم که زمینه را برای سقوط و فنایمان فراهم سازید و بالاخره ما نخواستهایم که دست شما تا مرفق به [[خون]] بیگناهان آلوده گردد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، | # '''[[محاکمه مسئولان]]:''' [[منتظران]] [[جهان]] [[مسئولان]] امور و [[زمامداران]] [[بشر]] را متهم دانسته و میگویند ای [[سیاستمداران]] چیرهدست، ای [[مسئولان]] بیمسئولیت و احساسی، از اینکه مارا به حساب نمیآورید ناراحتیم، اینکه [[زندگی]] ما و [[خاندان]] ما را به بازیچه گرفتهاید [[اعتراض]] داریم و بالاخره از اینکه به بیطرفی ما [[احترام]] نمیگذارید نگرانیم و [[وعده]] [[پیمان]] شکنیتان را محکوم میکنیم. [[منتظران]] میگویند این سازمانهای بینالمللی میدان فعالیتهای شماست، کار و تلاششان برای تثبیت بیشتر موقعیت و تحکیم زیادتر قدرتتان است، وگرنه سازمان تغذیهتان کجاست که ببیند هر [[روزه]] هزاران [[انسان]] در نقاط مختلف [[جهان]] از [[گرسنگی]] میمیرند؟ دادگاههای بینالمللی کجایند که آوارگی هزاران [[انسان]] را در [[جهان]] ببینند و سازمان [[حقوق بشر]] کجاست که [[بشریت]] بیسروسامان را بنگرد؟ [[منتظران]] [[جهان]] [[زمامداران]] را به [[محاکمه]] میطلبند که ما به شما چنین اختیاری ندادهایم که از [[قدرت]] ما علیهمان استفاده کنید. ما به شما اجازه ندادهایم که زمینه را برای سقوط و فنایمان فراهم سازید و بالاخره ما نخواستهایم که دست شما تا مرفق به [[خون]] بیگناهان آلوده گردد»<ref>[[علی قائمی|قائمی، علی]]، [[نگاهی به مسأله انتظار (کتاب)|نگاهی به مسأله انتظار]]، ص۳۰-۳۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۲۵۷: | خط ۲۶۴: | ||
| پاسخ = سرکار خانم '''[[فرزانه کاردان]] '''، در مقاله ''«[[نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور (مقاله)|نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = سرکار خانم '''[[فرزانه کاردان]] '''، در مقاله ''«[[نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور (مقاله)|نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«یکی از [[ارکان انتظار]] است که در [[روایات]] به آن تأکید شده است، [[امیدوار]] بودن به [[گشایش]] [[الهی]] است. این [[کلام]] در خصال از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "[[منتظر فرج]] باشید و از [[گشایش]] [[الهی]] و [[روح الله]] [[مأیوس]] نباشید"<ref>{{متن حدیث|انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ}}؛مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۰، ص۹۴.</ref>. | «یکی از [[ارکان انتظار]] است که در [[روایات]] به آن تأکید شده است، [[امیدوار]] بودن به [[گشایش]] [[الهی]] است. این [[کلام]] در خصال از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} [[نقل]] شده است: "[[منتظر فرج]] باشید و از [[گشایش]] [[الهی]] و [[روح الله]] [[مأیوس]] نباشید"<ref>{{متن حدیث|انْتَظِرُوا الْفَرَجَ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ}}؛مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۰، ص۹۴.</ref>. | ||
مهمترین مؤلفه [[انتظار]] در کنار رکن [[اعتقادی]] [[انتظار]] و [[یقین]] به [[ظهور]] [[صاحب الزمان]]، داشتن [[زندگی]] صالحانه یعنی [[رفتار]] و گفتار [[پاک]] و با [[تقوا]] و [[عفاف]] و [[ورع]] است. [[منتظر]] [[مصلح]] خود باید [[صالح]] باشد. این نوع نگاه به [[انتظار]]، [[سبک زندگی]] [[انسان منتظر]] را توصیف میکند. انتظاری پویا، فعال و سازنده همراه با [[تهذیب نفس]] و [[اخلاق]] است. | مهمترین مؤلفه [[انتظار]] در کنار رکن [[اعتقادی]] [[انتظار]] و [[یقین]] به [[ظهور]] [[صاحب الزمان]]، داشتن [[زندگی]] صالحانه یعنی [[رفتار]] و گفتار [[پاک]] و با [[تقوا]] و [[عفاف]] و [[ورع]] است. [[منتظر]] [[مصلح]] خود باید [[صالح]] باشد. این نوع نگاه به [[انتظار]]، [[سبک زندگی]] [[انسان منتظر]] را توصیف میکند. انتظاری پویا، فعال و سازنده همراه با [[تهذیب نفس]] و [[اخلاق]] است. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} در روایتی به روشنی به این مطلب تأکید کرده است که "[[حکومت]] [[قائم]] مسلماً تأسیس خواهد شد پس هر کس علاقه دارد از [[اصحاب]] و [[یاران قائم]] ما باشد باید کاملاً [[مراقبت]] کند، [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] را شیوه خویش گرداند، خودش را به [[اخلاق]] نیکوی [[انسانی]] مزین سازد و آنگاه در [[انتظار فرج]] [[قائم]] باشد... کوشش و [[جدیت]] کنید و [[امیدوار]] [[فرج]] و [[توفیق]] باشید. ای گروهی که مورد توجه [[خدا]] هستید کامیابی و [[پیروزی]] گوارایتان باد"<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه.</ref> | [[امام صادق]] {{ع}} در روایتی به روشنی به این مطلب تأکید کرده است که "[[حکومت]] [[قائم]] مسلماً تأسیس خواهد شد پس هر کس علاقه دارد از [[اصحاب]] و [[یاران قائم]] ما باشد باید کاملاً [[مراقبت]] کند، [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] را شیوه خویش گرداند، خودش را به [[اخلاق]] نیکوی [[انسانی]] مزین سازد و آنگاه در [[انتظار فرج]] [[قائم]] باشد... کوشش و [[جدیت]] کنید و [[امیدوار]] [[فرج]] و [[توفیق]] باشید. ای گروهی که مورد توجه [[خدا]] هستید کامیابی و [[پیروزی]] گوارایتان باد"»<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه.</ref>.<ref>[[فرزانه کاردان|کاردان، فرزانه]]، [[نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور (مقاله)|نقش سبک زندگی در زمینهسازی ظهور]].</ref> | ||
}} | }} | ||
خط ۲۷۳: | خط ۲۸۰: | ||
{{پایان پرسش وابسته}} | {{پایان پرسش وابسته}} | ||
== پرسشهای وابسته == | |||
{{پرسمان انتظار فرج}} | {{پرسمان انتظار فرج}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:پرسش]] | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان مهدویت]] | [[رده:پرسمان مهدویت]] | ||
[[رده:( | [[رده:(اص): پرسشهایی با ۱۴ پاسخ]] | ||
[[رده:( | [[رده:(اص): پرسشهای مهدویت با ۱۴ پاسخ]] | ||
[[رده:پرسشهای مربوط به انتظار فرج]] | [[رده:پرسشهای مربوط به انتظار فرج]] | ||
[[en:What are the essential pillars of waiting for Imam Mahdi (a)? (question)]] | [[en:What are the essential pillars of waiting for Imam Mahdi (a)? (question)]] |