←مقدمه
(←مقدمه) |
|||
(۱۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[آیه]] 124 [[سوره مبارکه بقره]] به اعطای [[مقام امامت]] به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[آزمودن]] وی با [[ابتلائات]] و آزمونهای سخت [[الهی]] و [[سربلندی]] آن حضرت در برابر آن ابتلائات اشاره دارد، از این رو به [[آیه امامت حضرت ابراهیم]] یا [[آیه ابتلاء]] مشهور شده است. این آیه علوه بر دلالت بر [[امامت حضرت ابراهیم]]، بر نیاز [[مردم]] در هر عصر و زمانی به وجود [[امام]]، [[ضرورت]] [[لزوم عصمت امام]] و نرسیدن این [[مقام]] به [[ظالمین]]، بالاتر بودن مقام [[امامت]] از [[نبوت]] و سایر مقامهایی چون [[عبودیت]]، [[ رسالت]] و [[خلت]] و نیز بر [[انتصابی بودن مقام امامت]] در مقابل نظریه انتخابی بودن آن دلالت دارد. | |||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
محوریترین [[آیه]] از [[آیات قرآن]] که میتواند در تبیین مفهوم [[امامت]] کمک شایانی کند، [[آیه]] ۱۲۴ [[سوره بقره]]، معروف به [[آیه]] ابتلاست. [[مفسران]] نخستین [[اسلام]]، همچون برخی از مفسران متأخر<ref>سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۱، ص۳۷۳. آلوسی معتقد است که سیزده قول راجع به تعیین مصداق «کلمات» در آیه ابتلا وجود دارد.</ref>، تلاش خود را در [[تفسیر]] این [[آیه]] به شناسایی مصادیق امتحانات [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} معطوف کردهاند<ref>در این باره ر.ک: عبدالرحمن محمد بن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۲۲۳.</ref>. | |||
همچنین از گزارش [[شیخ طوسی]] در قرن پنجم هجری، استفاده میشود که [[اصحاب]] [[امامیه]]، برای [[اثبات عصمت امام]]، به طور ویژه به این [[آیه]] عنایت داشتهاند<ref>شیخ طوسی مینویسد: {{عربی|"واستدل اصحابنا بهذه الآية على ان الامام لا يكون إلا معصوماً من القبائح"}}. محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۴۸-۴۴۹؛ نیز ر.ک: فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۸۰ و ۳۸۱.</ref>؛ چنانکه بر اساس منابع موجود تا دوران [[امام صادق]] {{ع}} چنین امری ـ اثبات عصمت امام به وسیله این [[آیه]] ـ قابل ردیابی است؛ به طور مثال، [[هشام بن حکم]] در مناظره خود با ضرار اباضی مسلک، پس از آنکه میگوید [[شرط امامت]]، [[عصمت از گناه]] است، از این [[آیه]] جهت [[تأیید]] نظریه خود استفاده میکند<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۲۰۴.</ref>. برخی از دانشمندان [[اهل سنت]] نیز، پس از آنکه مصداق [[امام]] را همان [[نبی]] دانستهاند، برای [[اثبات عصمت پیامبران]] از این [[آیه]] مدد جستهاند<ref>محمد بن عمر فخر رازی، عصمة الانبیاء، ص۱۴؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲، ص۳۶-۳۷؛ سعدالدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۵۲. البته تفتازانی مراد از امام را در آیه، نبی یا امام میداند.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۷۱.</ref> | |||
== متن [[آیه]] == | == متن [[آیه]] == | ||
{{متن قرآن|وَإِذِ ٱبْتَلَىٰٓ إِبْرَٰهِـۧمَ رَبُّهُۥ بِكَلِمَـٰتٍۢ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًۭا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِى قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى ٱلظَّـٰلِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه 124.</ref> | {{متن قرآن|وَإِذِ ٱبْتَلَىٰٓ إِبْرَٰهِـۧمَ رَبُّهُۥ بِكَلِمَـٰتٍۢ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًۭا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِى قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى ٱلظَّـٰلِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه 124.</ref> | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۸: | ||
# [[امر الهی]] همان جنبه [[ملکوتی]] اشیاء است و هر موجودی از جنبه ملکوتی و [[باطنی]] وجود خود با [[خداوند]] ارتباط دارد. بنابراین [[امام]] باید از [[اصحاب]] یقین باشد، یعنی [[ملکوت]] عالم را [[مشاهده]] کند و در پرتو چنین [[معرفتی]] میتواند از طریق [[باطن]] قلبهای مستعد، در آنان [[نفوذ]] کرده، به سوی [[خدا]] هدایت میکند. بر این اساس، [[حرکت]] انسانها به سوی خدا و وصول آنان به کمال مطلوب به واسطه تأثیر درونی و [[معنوی]] امام تحقق مییابد، چنانکه در [[حیات ظاهری]] نیز امام راه [[سعادت]] را به [[بشر]] را نشان میدهد. از این رو هدایتگری امام دو جنبه ظاهری و باطنی دارد. <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۷۲ـ ۲۷۳.</ref>.<ref>علی ربانی گلپایگانی، مقاله: آیه ابتلای ابراهیم، نشریه کلام اسلامی، شماره 54.</ref>. | # [[امر الهی]] همان جنبه [[ملکوتی]] اشیاء است و هر موجودی از جنبه ملکوتی و [[باطنی]] وجود خود با [[خداوند]] ارتباط دارد. بنابراین [[امام]] باید از [[اصحاب]] یقین باشد، یعنی [[ملکوت]] عالم را [[مشاهده]] کند و در پرتو چنین [[معرفتی]] میتواند از طریق [[باطن]] قلبهای مستعد، در آنان [[نفوذ]] کرده، به سوی [[خدا]] هدایت میکند. بر این اساس، [[حرکت]] انسانها به سوی خدا و وصول آنان به کمال مطلوب به واسطه تأثیر درونی و [[معنوی]] امام تحقق مییابد، چنانکه در [[حیات ظاهری]] نیز امام راه [[سعادت]] را به [[بشر]] را نشان میدهد. از این رو هدایتگری امام دو جنبه ظاهری و باطنی دارد. <ref>طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۷۲ـ ۲۷۳.</ref>.<ref>علی ربانی گلپایگانی، مقاله: آیه ابتلای ابراهیم، نشریه کلام اسلامی، شماره 54.</ref>. | ||
=== بالاتر بودن امامت از نبوت === | === دلالت بر بالاتر بودن مقام امامت از نبوت === | ||
از آیه فوق استفاده میشود که [[مقام امامت]] از مقام [[نبوّت]] [[برتر]] است؛ زیرا [[نصب]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} به مقام امامت در اواخر [[عمر]] او بود؛ در حالی که از قبل دارای مقام «[[عبودیت]]»، «نبوّت»، «[[رسالت]]» و «خلت» بوده است. کافی از [[جابر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] کرده است که فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلًا وَ اتَّخَذَهُ خَلِيلًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ هَذِهِ الْأَشْيَاءَ وَ قَبَضَ يَدَهُ قَالَ لَهُ- يَا إِبْرَاهِيمُ {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ {{ع}} قَالَ يَا رَبِّ {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> | از آیه فوق استفاده میشود که [[مقام امامت]] از مقام [[نبوّت]] [[برتر]] است؛ زیرا [[نصب]] [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} به مقام امامت در اواخر [[عمر]] او بود؛ در حالی که از قبل دارای مقام «[[عبودیت]]»، «نبوّت»، «[[رسالت]]» و «خلت» بوده است. کافی از [[جابر]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[نقل]] کرده است که فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ نَبِيّاً وَ اتَّخَذَهُ نَبِيّاً قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ خَلِيلًا وَ اتَّخَذَهُ خَلِيلًا قَبْلَ أَنْ يَتَّخِذَهُ إِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ هَذِهِ الْأَشْيَاءَ وَ قَبَضَ يَدَهُ قَالَ لَهُ- يَا إِبْرَاهِيمُ {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«من تو را پیشوای مردم میگمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> فَمِنْ عِظَمِهَا فِي عَيْنِ إِبْرَاهِيمَ {{ع}} قَالَ يَا رَبِّ {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>؛<ref>اصول کافی، باب طبقات الانبیاء و الرسل و الائمه {{عم}}، حدیث ۴.</ref>. یعنی، حضرت فرمود: «به [[راستی]] خدا [[ابراهیم]] را به [[بندگی]] خود پذیرفت پیش از آنکه او را پیامبر خود برگزیند، و او را پیامبر برگرفت پیش از آنکه رسولش سازد، و به رسالتش برگزید پیش از آنکه [[خلیل]] خودش برگیرد و او را خلیل خودش برگرفت پیش از آنکه [[امام]] گیردش، و چون همه این [[مقامات]] را برای او فراهم نمود - و کف خود را برای نمودن مقامات بست - به او فرمود: ای [[ابراهیم]]: (به [[راستی]] من تو را برای [[مردم]] امام ساختم). از بس این مقام به نظر ابراهیم بزرگ آمد، (عرض کرد: پروردگارا و از نژاد و [[ذریه]] من هم؟ [[خدا]] فرمود: [[عهد]] من به [[ستمکاران]] نرسد).<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص۱۱۱.</ref>.<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص۲۰-۲۱.</ref>. | ||
=== دلالت بر [[انتصابی بودن امامت]] === | === دلالت بر [[انتصابی بودن امامت]] === | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۲۵: | ||
# نخست آنجا که فرمود: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه 124.</ref>.[[ شاهد]] در استفاده از واژه [[جعل]] به صیغه اسم فاعل است. | # نخست آنجا که فرمود: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه 124.</ref>.[[ شاهد]] در استفاده از واژه [[جعل]] به صیغه اسم فاعل است. | ||
# دوم: آنجا که خدای متعال [[امامت]] را عهد خود دانسته است. روشن است که عبارت {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه 124.</ref> در [[آیه]] مذکور در [[حقیقت]] پاسخی است به درخواست [[مقام امامت]] توسط [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} برای [[ذریه]] خودش و با توجه به [[سیاق آیه]] که در [[مقام]] بیان رسیدن حضرت ابراهیم{{ع}} به مقام امامت است، در حقیقت پس از یک عبارت مقدر آمده و در اصل چنین بوده که وقتی [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}}<ref>«و از فرزندانم (چه کسی به این مقام میرسد؟)» سوره بقره، آیه 124.</ref>، [[خدای متعال]] نیز چنین پاسخ داد: {{عربی|ان الامامة عهدی}} و {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه 124.</ref>.<ref>محمد هادی فرقانی، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.</ref>. پس وقتی فرمود [[امامت]] [[عهد]] من است یعنی امامت همانند [[نبوّت]] یک سمت [[انتصابی]] است نه انتخابی و جز [[خدا]] هیچ کس حق ندارد و نمیتواند در این زمینه اظهار نظر کرده (و یا شخص [[امام]] را تعیین نماید). چنانچه فرموده است: {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}<ref>«خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>. بنابراین امامت شورایی، امری [[نامشروع]] است چنان که [[استخلاف]] نیز ناصحیح است. [[اجماع امّت]][[ حق]] [[نصب]] یا [[انتخاب امام]] را ندارد، چنان که اهلّ حل و [[عقد]] نمیتوانند «[[عهد الهی]]» را به کسی بدهند یا از او بگیرند...<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص۱۱۱.</ref>. | # دوم: آنجا که خدای متعال [[امامت]] را عهد خود دانسته است. روشن است که عبارت {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه 124.</ref> در [[آیه]] مذکور در [[حقیقت]] پاسخی است به درخواست [[مقام امامت]] توسط [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} برای [[ذریه]] خودش و با توجه به [[سیاق آیه]] که در [[مقام]] بیان رسیدن حضرت ابراهیم{{ع}} به مقام امامت است، در حقیقت پس از یک عبارت مقدر آمده و در اصل چنین بوده که وقتی [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} فرمود: {{متن قرآن|وَمِنْ ذُرِّيَّتِي}}<ref>«و از فرزندانم (چه کسی به این مقام میرسد؟)» سوره بقره، آیه 124.</ref>، [[خدای متعال]] نیز چنین پاسخ داد: {{عربی|ان الامامة عهدی}} و {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه 124.</ref>.<ref>محمد هادی فرقانی، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.</ref>. پس وقتی فرمود [[امامت]] [[عهد]] من است یعنی امامت همانند [[نبوّت]] یک سمت [[انتصابی]] است نه انتخابی و جز [[خدا]] هیچ کس حق ندارد و نمیتواند در این زمینه اظهار نظر کرده (و یا شخص [[امام]] را تعیین نماید). چنانچه فرموده است: {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ}}<ref>«خداوند داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد» سوره انعام، آیه ۱۲۴.</ref>. بنابراین امامت شورایی، امری [[نامشروع]] است چنان که [[استخلاف]] نیز ناصحیح است. [[اجماع امّت]][[ حق]] [[نصب]] یا [[انتخاب امام]] را ندارد، چنان که اهلّ حل و [[عقد]] نمیتوانند «[[عهد الهی]]» را به کسی بدهند یا از او بگیرند...<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص۱۱۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص۲۰-۲۱.</ref>. | ||
=== دلالت بر [[لزوم عصمت امام]] === | === دلالت بر [[لزوم عصمت امام]] === | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۴۱: | ||
خلاصه اینکه بر اساس این آیه،[[مقام امامت]] تنها به انسانهای [[معصوم]] از [[گناه]] اعطا میشود و کسی که ظلمی از او سرزده باشد، [[شایستگی]] دریافت این [[مقام]] را از دست میدهد: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. البته این سخن، بدین معنا نیست که هر کس [[معصوم]] باشد، حتماً به این [[مقام]] دست مییابد، بلکه [[عصمت]] یکی از شرایط رسیدن به این [[مقام]] است. با توجه به این مطلب، [[سخن]] کسانی که از سویی، با تفکیک [[مقام نبوت]] و [[امامت]]، بر [[نظریه]] [[هدایت باطنی]] [[امام]] [[اصرار]] دارند و از سوی دیگر، بر این باورند که [[مقام امامت]]، هر چند به گونهای ضعیفتر، به تمام [[فرزندان حضرت ابراهیم]] {{ع}} که [[معصوم]] بودهاند، میرسد<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۶، ص۴۵۴.</ref>، [[نادرست]] و خودمتناقض است؛ زیرا اگر کسی به صرف [[معصوم]] بودن، [[شایستگی]] رسیدن به این [[مقام]] را داشته باشد، پس تمام [[پیامبران]]، که همه نیز [[معصوم]] هستند، باید [[امام]] هم باشند و در این صورت تفکیک میان [[نبوت]] و [[امامت]]، امری لغوی خواهد بود؛ مگر آنکه ایشان نیز بر این [[باور]] باشند که [[عصمت]] تنها یکی از شرایط رسیدن به [[مقام امامت]] است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۱.</ref>. | خلاصه اینکه بر اساس این آیه،[[مقام امامت]] تنها به انسانهای [[معصوم]] از [[گناه]] اعطا میشود و کسی که ظلمی از او سرزده باشد، [[شایستگی]] دریافت این [[مقام]] را از دست میدهد: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. البته این سخن، بدین معنا نیست که هر کس [[معصوم]] باشد، حتماً به این [[مقام]] دست مییابد، بلکه [[عصمت]] یکی از شرایط رسیدن به این [[مقام]] است. با توجه به این مطلب، [[سخن]] کسانی که از سویی، با تفکیک [[مقام نبوت]] و [[امامت]]، بر [[نظریه]] [[هدایت باطنی]] [[امام]] [[اصرار]] دارند و از سوی دیگر، بر این باورند که [[مقام امامت]]، هر چند به گونهای ضعیفتر، به تمام [[فرزندان حضرت ابراهیم]] {{ع}} که [[معصوم]] بودهاند، میرسد<ref>عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۶، ص۴۵۴.</ref>، [[نادرست]] و خودمتناقض است؛ زیرا اگر کسی به صرف [[معصوم]] بودن، [[شایستگی]] رسیدن به این [[مقام]] را داشته باشد، پس تمام [[پیامبران]]، که همه نیز [[معصوم]] هستند، باید [[امام]] هم باشند و در این صورت تفکیک میان [[نبوت]] و [[امامت]]، امری لغوی خواهد بود؛ مگر آنکه ایشان نیز بر این [[باور]] باشند که [[عصمت]] تنها یکی از شرایط رسیدن به [[مقام امامت]] است<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۱.</ref>. | ||
=== دلالت بر | === دلالت بر اضرار مردم به امام === | ||
از جمله دلالتهای این آیه، ضرورت نیاز مردم، به حجت و امام است. بر این اساس [[مردم]] [[نیازمند]] [[امام]] هستند و این از مهمترین نیازهای [[مردم]] محسوب میشود؛ چون اگر [[مردم]] چنین نیازی نداشتند [[جعل]] [[امام]] از سوی [[خداوند]] لغو و [[عبث]] بود و [[خدای حکیم]] محال است کار [[عبث]] کند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امامشناسی ۵ (کتاب)|امامشناسی]]، ص۲۰-۲۱.</ref>. | |||
از این | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |