آیه مباهله: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۴۵۳ بایت اضافه‌شده ،  ۱۶ سپتامبر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = آیات امامت امام علی
| موضوع مرتبط = آیات امامت امام علی
| عنوان مدخل  =  
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[آیه مباهله در قرآن]] - [[آیه مباهله در علوم قرآنی]] - [[آیه مباهله در حدیث]] - [[آیه مباهله در کلام اسلامی]] - [[آیه مباهله در فقه اسلامی]] - [[آیه مباهله در معارف و سیره حسینی]] - [[آیه مباهله در معارف و سیره رضوی]]
| مداخل مرتبط = [[آیه مباهله در تفسیر و علوم قرآنی]] - [[آیه مباهله در حدیث]] - [[آیه مباهله در کلام اسلامی]] - [[آیه مباهله در فقه اسلامی]] - [[آیه مباهله در معارف و سیره حسینی]] - [[آیه مباهله در معارف و سیره رضوی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
{{جعبه اطلاعات آیات نامدار
{{جعبه اطلاعات آیات نامدار
| نام آیه = آیه مباهله
| نام آیه = آیه مباهله
| نام تصویر =  
| نام تصویر = آیه ۶۱ سوره آل عمران.jpg
| توضیح تصویر =  
| توضیح تصویر =  
| متن آیه = فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا ...
| متن آیه =
| معنی آیه = نابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید ...
| معنی آیه = نابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید ...
| شماره آیه = ۶۱
| شماره آیه = ۶۱
خط ۲۴: خط ۲۴:


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
مباهله در لغت به معنای ملاعنه، نفرین‎‌کردن شخص [[دروغگو]] و [[ظالم]]، ابتهال و [[تضرّع]] به درگاه [[خدا]] برای دفع بلا از خود یا نزول [[بلا]] بر [[ظالم]] است و این کار از گذشته بین [[عرب]] متداول بوده و می‎‌گفتند: {{عربی|لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِ مِنَّا}}<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج١١، ص٧٢.</ref><ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸.</ref> و در اصطلاح به عملی گفته می‎‌شود که دو یا چند نفر مخالف در مسئلۀ مهم [[دینی]] یک جا جمع شوند و با اصرار و [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]] از او بخواهند [[باطل]] را رسوا و [[مجازات]] کند<ref>حسن بن عبدالله ابو‎هلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.</ref>، همان کاری که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در برابر [[مسیحیان]] [[نجران]] کرد و این کار بیانگر تلاش‎‌های فراوان [[رسول اکرم]] {{صل}} برای [[دعوت]] [[اهل کتاب]] به [[دین اسلام]] بوده است<ref>سورۀ آل عمران، آیات ۲۰ـ ۲۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۲۶۱.</ref>
مباهله در لغت به معنای ملاعنه، نفرین‎کردن شخص [[دروغگو]] و [[ظالم]]، ابتهال و [[تضرّع]] به درگاه [[خدا]] برای دفع بلا از خود یا نزول [[بلا]] بر [[ظالم]] است و این کار از گذشته بین [[عرب]] متداول بوده و می‎گفتند: {{عربی|لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِ مِنَّا}}<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج١١، ص٧٢.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۲۸.</ref> و در اصطلاح به عملی گفته می‎شود که دو یا چند نفر مخالف در مسئلۀ مهم [[دینی]] یک جا جمع شوند و با اصرار و [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]] از او بخواهند [[باطل]] را رسوا و [[مجازات]] کند<ref>حسن بن عبدالله ابو‎هلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.</ref>، همان کاری که [[پیامبر اسلام]] {{صل}} در برابر [[مسیحیان]] [[نجران]] کرد و این کار بیانگر تلاش‎های فراوان [[رسول اکرم]] {{صل}} برای [[دعوت]] [[اهل کتاب]] به [[دین اسلام]] بوده است<ref>سورۀ آل عمران، آیات ۲۰ـ ۲۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲]]، ص۲۶۱.</ref>


== شأن نزول این آیه ==
== شأن نزول آیه ==
{{اصلی|شأن نزول آیه مباهله}}
{{اصلی|شأن نزول آیه مباهله}}
در [[روایات اسلامی]] آمده است [[مسیحیان نجران]] برای تحقیق درباره [[اسلام]] نمایندگانی را به [[مدینه]] فرستادند و وقتی برای شرفیابی حضور [[رسول خدا]] {{صل}} حرکت کردند، سه نفر از بزرگان آنان - یعنی: [[ابوحارثة بن علقمه]] (اسقف اعظم نجران و نماینده رسمی کلیسای روم در حجاز)، [[عبدالمسیح بن شرحبیل]] معروف به [[عاقب]] (پیشوای اهالی این منطقه) و [[اهتم]] (یا [[ایهم]]) بن نعمان معروف به «سید» (شخصی کهن سال و ریش‌سفید و مورد احترام نجرانیان) - آنها را [[همراهی]] می‌کردند. در مدینه وقتی موقع نمازشان فرا رسید، طبق [[مراسم]] خود، ناقوس را نواخته به [[نماز]] ایستادند. [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} عرضه داشتند: یا [[رسول الله]]! این [[مسجد]] تو است، مسجد اسلام است، چرا باید در اینجا ناقوس بنوازند؟ رسول خدا {{صل}} فرمود: به آنها کاری نداشته باشید.
در [[روایات اسلامی]] آمده است [[مسیحیان نجران]] برای تحقیق درباره [[اسلام]] نمایندگانی را به [[مدینه]] فرستادند و وقتی برای شرفیابی حضور [[رسول خدا]] {{صل}} حرکت کردند، سه نفر از بزرگان آنان - یعنی: [[ابوحارثة بن علقمه]] (اسقف اعظم نجران و نماینده رسمی کلیسای روم در حجاز)، "عبدالمسیح بن شرحبیل" معروف به عاقب (پیشوای اهالی این منطقه) و اهتم (یا ایهم) بن نعمان معروف به «سید» (شخصی کهن سال و ریش‌سفید و مورد احترام نجرانیان) - آنها را [[همراهی]] می‌کردند. در مدینه وقتی موقع نمازشان فرا رسید، طبق مراسم خود، ناقوس را نواخته به [[نماز]] ایستادند. [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} عرضه داشتند: یا [[رسول الله]]! این [[مسجد]] تو است، مسجد اسلام است، چرا باید در اینجا ناقوس بنوازند؟ رسول خدا {{صل}} فرمود: به آنها کاری نداشته باشید.


بعد از آنکه [[مسیحیان]] از نمازشان فارغ شدند به رسول خدا {{صل}} نزدیک شده، پرسیدند: [[مردم]] را به چه [[دینی]] [[دعوت]] می‌کنی؟ فرمود: به [[شهادت]] دادن به اینکه جز [[الله]] معبودی نیست و اینکه من فرستاده خدایم و اینکه [[عیسی]] بنده‌ای است مخلوق که می‌خورد و می‌نوشید و سخن می‌گفت. پرسیدند: اگر عیسی مخلوق و [[بنده]] بود، پدرش که بود؟
بعد از آنکه [[مسیحیان]] از نمازشان فارغ شدند به رسول خدا {{صل}} نزدیک شده، پرسیدند: [[مردم]] را به چه [[دینی]] [[دعوت]] می‌کنی؟ فرمود: به [[شهادت]] دادن به اینکه جز [[الله]] معبودی نیست و اینکه من فرستاده خدایم و اینکه [[عیسی]] بنده‌ای است مخلوق که می‌خورد و می‌نوشید و سخن می‌گفت. پرسیدند: اگر عیسی مخلوق و [[بنده]] بود، پدرش که بود؟
خط ۳۶: خط ۳۶:
از این رو [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: پس با من [[مباهله]] کنید؛ اگر من صادق بودم [[لعنت خدا]] بر شما نازل شود و اگر کاذب بودم لعنتش بر من نازل گردد. [[مسیحیان]] گفتند: با ما از در [[انصاف]] درآمدی و قرار گذاشتند همین کار را انجام دهند.
از این رو [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: پس با من [[مباهله]] کنید؛ اگر من صادق بودم [[لعنت خدا]] بر شما نازل شود و اگر کاذب بودم لعنتش بر من نازل گردد. [[مسیحیان]] گفتند: با ما از در [[انصاف]] درآمدی و قرار گذاشتند همین کار را انجام دهند.


آنان وقتی به [[منزل]] خود بازگشتند با رؤسا و بزرگانشان [[مشورت]] کردند. رؤسای آنان گفتند: اگر [[پیامبر اسلام]] در [[روز مباهله]] با [[اصحاب]] و [[یاران]] سرشناس و شخصیت‌های معروف [[مسلمانان]] آمد با او مباهله می‌کنیم، چون معلوم می‌شود در [[نبوت]] خود صادق نیست؛ ولی اگر با [[فرزندان]] و خانواده‌اش بیاید با او مباهله نمی‌کنیم، چون هیچ کس علیه [[زن]] و فرزند خود اقدامی نمی‌کند، مگر آنکه [[ایمان]] و [[یقین]] داشته باشد که خطری در بین نیست؛ در این صورت او در دعوایش صادق است.
آنان وقتی به [[منزل]] خود بازگشتند با رؤسا و بزرگانشان [[مشورت]] کردند. رؤسای آنان گفتند: اگر [[پیامبر اسلام]] در روز مباهله با [[اصحاب]] و [[یاران]] سرشناس و شخصیت‌های معروف [[مسلمانان]] آمد با او مباهله می‌کنیم، چون معلوم می‌شود در [[نبوت]] خود صادق نیست؛ ولی اگر با [[فرزندان]] و خانواده‌اش بیاید با او مباهله نمی‌کنیم، چون هیچ کس علیه [[زن]] و فرزند خود اقدامی نمی‌کند، مگر آنکه [[ایمان]] و [[یقین]] داشته باشد که خطری در بین نیست؛ در این صورت او در دعوایش صادق است.


مسیحیان صبح روز بعد به سوی رسول خدا {{صل}} روانه شدند. آنها دیدند که رسول خدا {{صل}} و [[علی بن ابی‌طالب]]، [[فاطمه]]، حسن و حسین {{عم}} برای مباهله آمده‌اند. مسیحیان پرسیدند: اینان چه کسانی هستند؟ به آنها گفته شد: این [[مرد]] [[پسر عم]] و [[وصی]] و داماد او است و این زن دخترش فاطمه {{س}} است و این دو [[کودک]] [[فرزندان فاطمه]]، حسن و حسین {{عم}}، هستند.
مسیحیان صبح روز بعد به سوی رسول خدا {{صل}} روانه شدند. آنها دیدند که رسول خدا {{صل}} و [[علی بن ابی‌طالب]]، [[فاطمه]]، حسن و حسین {{عم}} برای مباهله آمده‌اند. مسیحیان پرسیدند: اینان چه کسانی هستند؟ به آنها گفته شد: این [[مرد]] پسر عم و [[وصی]] و داماد او است و این زن دخترش فاطمه {{س}} است و این دو کودک [[فرزندان فاطمه]]، حسن و حسین {{عم}}، هستند.


[[نصارا]] [[وحشت]] کردند و به رسول خدا {{صل}} عرضه داشتند: ما حاضریم تو را [[راضی]] کنیم، ما را از مباهله معاف بدار. رسول خدا {{صل}} با ایشان به شرط [[جزیه]] و شرایط [[ذمه]] [[مصالحه]] نمود و نصارا به دیار خود برگشتند<ref>ر. ک: القمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۰۴؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۲۸ و ۲۲۹. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۳-۵۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۴۳ – ۵۳؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (تفسیر ابوالفتوح رازی)، ج۴، ص۳۶۰ - ۳۶۳.</ref>.
[[نصارا]] [[وحشت]] کردند و به رسول خدا {{صل}} عرضه داشتند: ما حاضریم تو را [[راضی]] کنیم، ما را از مباهله معاف بدار. رسول خدا {{صل}} با ایشان به شرط [[جزیه]] و شرایط [[ذمه]] [[مصالحه]] نمود و نصارا به دیار خود برگشتند<ref>ر.ک: القمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۰۴؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۲۸ و ۲۲۹. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۳-۵۲؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۴۳ – ۵۳؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن (تفسیر ابوالفتوح رازی)، ج۴، ص۳۶۰ - ۳۶۳.</ref>.


در بعضی از [[روایات]] آمده است که [[پیامبر]] {{صل}} با [[مسیحیان]] بدین گونه [[مصالحه]] کرد که آنان دو هزار [[حله]](دو هزار طاقه پارچه) که حداقل قیمت هر حله چهل درهم باشد، سی دست [[زره]]، سی نیزه و سی رأس اسب را ترد پیامبر به عرایت گذارند، در صورتی که در [[سرزمین یمن]] توطئه‌ای علیه [[مسلمانان]] رخ دهد، و پیامبر {{صل}} ضامن این عاریت‌ها خواهد بود تا آن را باز گرداند. عهدنامه‌ای در این زمینه نوشته شد<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵۲؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۲.</ref>.
در بعضی از [[روایات]] آمده است که [[پیامبر]] {{صل}} با [[مسیحیان]] بدین گونه [[مصالحه]] کرد که آنان دو هزار حله (دو هزار طاقه پارچه) که حداقل قیمت هر حله چهل درهم باشد، سی دست زره، سی نیزه و سی رأس اسب را ترد پیامبر به عرایت گذارند، در صورتی که در [[سرزمین یمن]] توطئه‌ای علیه [[مسلمانان]] رخ دهد، و پیامبر {{صل}} ضامن این عاریت‌ها خواهد بود تا آن را باز گرداند. عهدنامه‌ای در این زمینه نوشته شد<ref>مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۵۲؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۲.</ref>.


نیز در روایتی دیگر آمده است که [[اسقف]] مسیحیان به آنها گفت: ای گروه [[نصارا]] من صورت‌هایی را می‌نگرم که اگر [[خدا]] بخواهد به خاطر آنها کوهی را از جا بر می‌کند! پس هرگز با آنها [[مباهله]] نکنید که هلاک خواهید شد و تا [[روز قیامت]] روی [[زمین]] یک [[نصرانی]] هم باقی نخواهد ماند<ref>الآلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۳، ص۳۰۱؛ البیضاوی تفسیر البیضاوی (انوارالتنزل و اسرارالتأویل)، ج۲، ص۴۷؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۶۲؛ سبط بن الجوزی، تذکرة الخواص، ص۲۴؛ الشبلنجی، نور الابصار (بهامشه اسعاف الراغبین فی سیدة المصطفی)، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الزمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۳۶۲؛ تفسر البغوی (معالم التنزیل)، ج۲، ص۴۸؛ البغدادی، تفسیر الخازن، ج۱، ص۲۵۴؛ الخطیب الشربینی، تفسیر القرآن الکریم (السراج المنیر)، ج۱، ص۲۲۲؛ المراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۵۱۷؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۳، ص۲۴۷.</ref>.
نیز در روایتی دیگر آمده است که اسقف مسیحیان به آنها گفت: ای گروه [[نصارا]] من صورت‌هایی را می‌نگرم که اگر [[خدا]] بخواهد به خاطر آنها کوهی را از جا بر می‌کند! پس هرگز با آنها [[مباهله]] نکنید که هلاک خواهید شد و تا [[روز قیامت]] روی [[زمین]] یک [[نصرانی]] هم باقی نخواهد ماند<ref>الآلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۳، ص۳۰۱؛ البیضاوی تفسیر البیضاوی (انوارالتنزل و اسرارالتأویل)، ج۲، ص۴۷؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۶۲؛ سبط بن الجوزی، تذکرة الخواص، ص۲۴؛ الشبلنجی، نور الابصار (بهامشه اسعاف الراغبین فی سیدة المصطفی)، ص۱۲۲-۱۲۳؛ الزمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۳۶۲؛ تفسر البغوی (معالم التنزیل)، ج۲، ص۴۸؛ البغدادی، تفسیر الخازن، ج۱، ص۲۵۴؛ الخطیب الشربینی، تفسیر القرآن الکریم (السراج المنیر)، ج۱، ص۲۲۲؛ المراغی، تفسیر المراغی، ج۱، ص۵۱۷؛ التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، ج۳، ص۲۴۷.</ref>.


این [[شأن نزول]] [[متواتر]] است و در بسیاری از [[منابع تفسیر]] و [[حدیثی]] [[فریقین]] - با تفاوت‌های اندک و [[قریب]] به همین مضمون - نقل شده که طرق متعددی نیز دارد<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۳۱۴.</ref>.
این [[شأن نزول]] متواتر است و در بسیاری از منابع تفسیر و [[حدیثی]] [[فریقین]] - با تفاوت‌های اندک و قریب به همین مضمون - نقل شده که طرق متعددی نیز دارد<ref>[[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار]]، ص ۳۱۴.</ref>.


=== واقعه مباهله ===
=== واقعه مباهله ===
{{اصلی|مباهله}}
{{اصلی|مباهله}}
بنابر منابع معتبر [[تاریخی]] در [[سال نهم هجری]]، هیئتی از [[مسیحیان]] [[نجران]] نزد [[پیامبر اسلام]] {{صل}} آمدند و دربارۀ [[الوهیت]] [[حضرت عیسی]] {{ع}} با ایشان به [[مجادله]] پرداختند. اعضای هیئت [[معتقد]] بودند [[روح]] [[عیسی]] {{ع}} به طور خاص، [[روح]] خدایی است. [[پیامبر]] {{صل}} این عقیدۀ شرک‌ آلود را رد کرد و از آنان خواست به [[توحید]] روی آورند. [[مسیحیان]] نپذیرفتند و به [[سختی]] با [[دعوت پیامبر]] {{صل}} [[مخالفت]] کردند. برای همین بود [[آیۀ مباهله]]: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«از آن پس كه به آگاهى رسيده ‏اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> نازل شد.
بنابر منابع معتبر [[تاریخی]] در [[سال نهم هجری]]، هیئتی از [[مسیحیان]] [[نجران]] نزد [[پیامبر اسلام]] {{صل}} آمدند و دربارۀ الوهیت [[حضرت عیسی]] {{ع}} با ایشان به [[مجادله]] پرداختند. اعضای هیئت [[معتقد]] بودند [[روح]] [[عیسی]] {{ع}} به طور خاص، [[روح]] خدایی است. [[پیامبر]] {{صل}} این عقیدۀ شرک‌ آلود را رد کرد و از آنان خواست به [[توحید]] روی آورند. [[مسیحیان]] نپذیرفتند و به [[سختی]] با [[دعوت پیامبر]] {{صل}} [[مخالفت]] کردند. برای همین بود [[آیۀ مباهله]]: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«از آن پس كه به آگاهى رسيده ‏اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم». سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> نازل شد.


[[خداوند]] در این [[آیه]] به [[پیامبر]] (صلی [[الله]] علیه و آ‌له) [[فرمان]] می‌دهد آنان را به [[مباهله]] بخواند تا معلوم شود چه کسی راست می‌گوید و چه کسی [[دروغ]]. سرانجام [[پیامبر]] {{صل}} آنان را برای روز مشخصی به [[مباهله]] فراخواند؛ چون روز [[موعود]] فرا رسید، [[پیامبر]] (صلی [[الله]] علیه و آ‌‌‌‌‌‌له) همراه [[اهل بیت]] خود یعنی [[امام علی]] {{ع}}، [[حضرت فاطمه]] {{س}}، [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} برای [[مباهله]] حاضر شد. [[مسیحیان]] [[نجران]] چندان بر [[عقیده]] خود [[استوار]] نبودند و با دیدن [[پیامبر]] {{صل}} و همراهانش که [[صداقت]] و [[صلابت]] از چهره‌هایشان نمایان بود به [[هراس]] افتادند و از [[مباهله]] منصرف شدند، ولی [[اسلام]] نیاوردند و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند<ref>ر. ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۱، ص۳۵۶ـ ۲۷۶؛ فروغ ابدیت‌، ج۲، ص ۴۵۰ـ ۴۳۱.</ref>.  
[[خداوند]] در این [[آیه]] به [[پیامبر]] (صلی [[الله]] علیه و آ‌له) [[فرمان]] می‌دهد آنان را به [[مباهله]] بخواند تا معلوم شود چه کسی راست می‌گوید و چه کسی [[دروغ]]. سرانجام [[پیامبر]] {{صل}} آنان را برای روز مشخصی به [[مباهله]] فراخواند؛ چون روز [[موعود]] فرا رسید، [[پیامبر]] (صلی [[الله]] علیه و آ‌‌‌‌‌‌له) همراه [[اهل بیت]] خود یعنی [[امام علی]] {{ع}}، [[حضرت فاطمه]] {{س}}، [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} برای [[مباهله]] حاضر شد. [[مسیحیان]] [[نجران]] چندان بر [[عقیده]] خود [[استوار]] نبودند و با دیدن [[پیامبر]] {{صل}} و همراهانش که [[صداقت]] و [[صلابت]] از چهره‌هایشان نمایان بود به [[هراس]] افتادند و از [[مباهله]] منصرف شدند، ولی [[اسلام]] نیاوردند و به پرداخت [[جزیه]] [[رضایت]] دادند<ref>ر.ک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۱، ص۳۵۶ـ ۲۷۶؛ فروغ ابدیت‌، ج۲، ص ۴۵۰ـ ۴۳۱.</ref>.  


اصل این واقعه قطعی و سندی بر [[حقانیّت]] [[اسلام]] است. افزون بر منابع پُرشمار [[شیعه]]، بیش از شصت منبع [[اهل سنت]] ماجرای [[مباهله]] را [[نقل]] کرده‌اند و همگی مطرح کرده‌اند که [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} همراه او بوده‌اند<ref>ر. ک: اهل البیت و آیة المباهلة، ص ۲۷ـ ۴.</ref><ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۰.</ref>
اصل این واقعه قطعی و سندی بر حقانیّت [[اسلام]] است. افزون بر منابع پُرشمار [[شیعه]]، بیش از شصت منبع [[اهل سنت]] ماجرای [[مباهله]] را [[نقل]] کرده‌اند و همگی مطرح کرده‌اند که [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} همراه او بوده‌اند<ref>ر.ک: اهل البیت و آیة المباهلة، ص ۲۷ـ ۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۵۰.</ref>


== [[آیۀ مباهله]] و [[پیام]] های آن ==
== [[پیام]]‌های آیه ==
[[آیۀ مباهله]] دو نوع [[پیام]] دارد:
[[آیۀ مباهله]] دو نوع [[پیام]] دارد:
# '''[[پیام]] عام:''' [[آیۀ مباهله]] یکی از [[دلایل قرآنی]] برای رد نظریۀ [[کثرت‌گرایی دینی]] ([[پلورالیسم]]) است. همچنین بر [[انحراف]] [[مسیحیت]] دلالت دارد. [[مسلمانان]] می‌توانند با استفاده از این [[آیه]] [[استدلال]] کنند که تنها [[شریعت]] [[حق]] از زمان [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[دین اسلام]] است<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۵۰ ـ۵۱.</ref>.
# '''[[پیام]] عام:''' آیۀ مباهله یکی از دلایل قرآنی برای رد نظریۀ [[کثرت‌گرایی دینی]] ([[پلورالیسم]]) است. همچنین بر [[انحراف]] [[مسیحیت]] دلالت دارد. [[مسلمانان]] می‌توانند با استفاده از این [[آیه]] [[استدلال]] کنند که تنها [[شریعت]] [[حق]] از زمان [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[دین اسلام]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۵۰ ـ۵۱.</ref>.
# '''[[پیام]] خاص:''' [[آیۀ مباهله]] از آیاتی است که به صراحت‌ از [[برتری]] [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} بر دیگر [[مردم]]، حکایت می‌کند. الفاظی که در [[آیه]] به کار رفته‌اند، نزدیکی بسیار فراوان [[اهل بیت]] {{ع}} و به ویژه [[امام علی]] {{ع}} را به [[پیامبر]] {{صل}} نشان می‌دهند. در کلمۀ «انفسنا» با آنکه تعبیر جان‌های ما جمع است، ولی وقتی [[رسول خدا]] {{صل}}، [[علی]] {{ع}} را همراه خود آورد او به منزلۀ [[جان]] [[محمّد]] {{صل}} محسوب شده است و [[جایگاه]] والای او را نزد [[خدا]] و [[پیامبر]] و [[برتری]] او را بر صحابۀ دیگر نشان می‌دهد. در [[ادبیات]] شعری با عنوان [[جان]] [[پیامبر]] و نفس او و به یکی بودن این دو [[جان]] [[عزیز]] اشارات فراوان شده است <ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۶.</ref>. این [[یگانگی]] از دلایلی است که بر [[خلافت بلافصل]] [[امام علی]] {{ع}} [[گواهی]] می‌دهد؛ زیرا [[بدیهی]] است پس از [[پیامبر]] {{صل}}، کسی که همچون خود اوست و جانش با [[جان]] او یکی است از دیگران برای جانشینی‌اش سزاوارتر است<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۵۰ ـ۵۱.</ref>.
# '''[[پیام]] خاص:''' آیۀ مباهله از آیاتی است که به صراحت‌ از [[برتری]] [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} بر دیگر [[مردم]]، حکایت می‌کند. الفاظی که در [[آیه]] به کار رفته‌اند، نزدیکی بسیار فراوان [[اهل بیت]] {{ع}} و به ویژه [[امام علی]] {{ع}} را به [[پیامبر]] {{صل}} نشان می‌دهند. در کلمۀ «انفسنا» با آنکه تعبیر جان‌های ما جمع است، ولی وقتی [[رسول خدا]] {{صل}}، [[علی]] {{ع}} را همراه خود آورد او به منزلۀ [[جان]] [[محمّد]] {{صل}} محسوب شده است و جایگاه والای او را نزد [[خدا]] و [[پیامبر]] و [[برتری]] او را بر صحابۀ دیگر نشان می‌دهد. در ادبیات شعری با عنوان [[جان]] [[پیامبر]] و نفس او و به یکی بودن این دو [[جان]] عزیز اشارات فراوان شده است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۶.</ref>. این یگانگی از دلایلی است که بر خلافت بلافصل [[امام علی]] {{ع}} [[گواهی]] می‌دهد؛ زیرا بدیهی است پس از [[پیامبر]] {{صل}}، کسی که همچون خود اوست و جانش با [[جان]] او یکی است از دیگران برای جانشینی‌اش سزاوارتر است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۵۰ ـ۵۱.</ref>.


== آیه مباهله و مصادیق آن ==
== مصادیق آیه ==
براساس [[روایات]] و نظرات [[مفسران]] واژۀ {{متن قرآن|ُ أَبْنَاءَنا}} در [[آیه]] به معنای پسران بوده و مصداق آن [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}} است و به دلالت این [[آیه]]، [[فرزند]] دختری هر کس [[فرزند]] اوست و لذا پسران [[حضرت زهرا]] {{س}} [[پسران]] [[رسول خدا]] {{صل}} به شمار می‎‎آیند. مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} نیز [[حضرت زهرا]] {{س}} است و مراد از {{متن قرآن|َأَنفُسَنَا}} طبق نظر برخی [[دانشمندان]] [[اهل تسنن]] خود [[پیامبر]] {{صل}} نیست؛ چون دعوت‌ کننده غیر از [[دعوت]] شونده است و هیچ کس خود را [[دعوت]] نمی‎‌کند طبق نظر [[شیعه]] {{متن قرآن|َأَنفُسَنَا}} کسی است که به منزلۀ [[جان]] [[پیامبر]] {{صل}} و کسی است که [[حضرت رسول]] {{صل}} به او فرمودند: {{متن حدیث| يَا عَلِيُّ مَنْ قَتَلَكَ فَقَدْ قَتَلَنِي وَ مَنْ أَبْغَضَكَ فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَ مَنْ سَبَّكَ فَقَدْ سَبَّنِي لِأَنَّكَ مِنِّي كَنَفْسِي }}<ref>صدوق، الامالی، ص۹۳؛ کنز العمال، ج۱۱، ص۶۲۲.</ref>؛ {{متن حدیث|رُوحُكَ مِنْ رُوحِي وَ طِينَتُكَ مِنْ طِينَتِي}}<ref>صدوق، الامالی، ص۸۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۳۴۹. </ref>؛ {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۱۸۵؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۰، ص۷۸؛ کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۷؛ تسنیم، ج۱۴ ص۴۶۱.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۸۴ ـ ۸۹.</ref>
براساس [[روایات]] و نظرات [[مفسران]] واژۀ {{متن قرآن| أَبْنَاءَنا}} در [[آیه]] به معنای پسران بوده و مصداق آن [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{ع}} است و به دلالت این آیه، [[فرزند]] دختری هر کس [[فرزند]] اوست و لذا پسران [[حضرت زهرا]] {{س}} پسران [[رسول خدا]] {{صل}} به شمار می‎‎آیند. مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} نیز حضرت زهرا {{س}} است و مراد از {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} طبق نظر برخی دانشمندان [[اهل تسنن]] خود [[پیامبر]] {{صل}} نیست؛ چون دعوت‌ کننده غیر از [[دعوت]] شونده است و هیچ کس خود را دعوت نمی‎کند طبق نظر [[شیعه]] {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} کسی است که به منزلۀ [[جان]] پیامبر {{صل}} و کسی است که حضرت رسول {{صل}} به او فرمودند: {{متن حدیث| يَا عَلِيُّ مَنْ قَتَلَكَ فَقَدْ قَتَلَنِي وَ مَنْ أَبْغَضَكَ فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَ مَنْ سَبَّكَ فَقَدْ سَبَّنِي لِأَنَّكَ مِنِّي كَنَفْسِي }}<ref>صدوق، الامالی، ص۹۳؛ کنز العمال، ج۱۱، ص۶۲۲.</ref>؛ {{متن حدیث|رُوحُكَ مِنْ رُوحِي وَ طِينَتُكَ مِنْ طِينَتِي}}<ref>صدوق، الامالی، ص۸۶؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۳۴۹. </ref>؛ {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۱۸۵؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۰، ص۷۸؛ کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۷؛ تسنیم، ج۱۴ ص۴۶۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۸۴ ـ ۸۹.</ref>


== دلالت آیه مباهله ==
== دلالت آیه مباهله ==
=== نخست: دلالت بر [[افضلیت اهل بیت]] {{عم}} ===
=== نخست: دلالت بر [[افضلیت اهل بیت]] {{عم}} ===
براساس [[آیۀ مباهله]] می‌‌توان [[برتری اهل بیت]] {{ع}} را [[اثبات]] کرد، برخی از این موارد عبارت‌اند از:
براساس [[آیۀ مباهله]] می‌‌توان [[برتری اهل بیت]] {{ع}} را [[اثبات]] کرد، برخی از این موارد عبارت‌اند از:
# '''[[روایات]]:''' [[روایات]] فراوانی در [[منابع معتبر شیعه]] و [[اهل سنت]] آمده است که با صراحت به [[برتری اهل بیت]] {{ع}} اشاره دارند مانند: [[معاویه]] پسر [[ابوسفیان]] به [[سعد]] [[دستور]] داده بود: به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} [[ناسزا]] بگوید و او [[امتناع]] می‎‌ورزید، روزی [[معاویه]] از او پرسید: چه چیز تو را از [[دشنام]] به [[علی]] باز می‌‎دارد؟ گفت: به خاطر سه ویژگی که [[پیامبر]] {{صل}} دربارۀ [[علی]] {{ع}} فرموده... و یکی از آنها چنین است هنگامی که آیۀ {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ}} نازل شد [[رسول خدا]] {{صل}} [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{ع}} را احضار نموده، آن‎‌گاه فرمودند: «بار الها اینانند [[اهل بیت]] من»<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: أَمَرَ مُعَاوِیَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ سَعْداً فَقَالَ مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَسُبَ أَبَا تُرَابٍ فَقَالَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ ثَلَاثاً قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَلَنْ أَسُبَّهُ لَأْنَّ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} یَقُولُ لَهُ وَ قَدْ خَلَّفَهُ فِی بَعْضِ مَغَازِیهِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتَنِی مَعَ النِّسَاءِ وَ الصِّبْیَانِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَ مَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبُوَّةَ بَعْدِی وَ سَمِعْتُهُ یَوْمَ خَیْبَرَ یَقُولُ لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ قَالَ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ ادْعُوا لِی عَلِیّاً فَأُتِیَ بِهِ أَرْمَدَ الْعَیْنِ فَبَصَقَ فِی عَیْنَیْهِ وَ دَفَعَ الرَّایَةَ إِلَیْهِ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَی یَدَیْهِ وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ- ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ﴾ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً {{ع}} وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی}}؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مناقب الخوارزمی، ص۵۹؛ أحمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۸۵؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰؛ بحرانی، ‎سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۳۱؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۲.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۰ـ۹۳.</ref>
# '''[[روایات]]:''' [[روایات]] فراوانی در منابع معتبر شیعه و [[اهل سنت]] آمده است که با صراحت به [[برتری اهل بیت]] {{ع}} اشاره دارند مانند: [[معاویه]] پسر [[ابوسفیان]] به [[سعد]] [[دستور]] داده بود: به [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} [[ناسزا]] بگوید و او [[امتناع]] می‎ورزید، روزی [[معاویه]] از او پرسید: چه چیز تو را از [[دشنام]] به [[علی]] باز می‌‎دارد؟ گفت: به خاطر سه ویژگی که [[پیامبر]] {{صل}} دربارۀ [[علی]] {{ع}} فرموده... و یکی از آنها چنین است هنگامی که آیۀ {{متن قرآن|فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ}} نازل شد [[رسول خدا]] {{صل}} [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{ع}} را احضار نموده، آن‎گاه فرمودند: «بار الها اینانند [[اهل بیت]] من»<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: أَمَرَ مُعَاوِیَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ سَعْداً فَقَالَ مَا یَمْنَعُکَ أَنْ تَسُبَ أَبَا تُرَابٍ فَقَالَ أَمَّا مَا ذَکَرْتَ ثَلَاثاً قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ فَلَنْ أَسُبَّهُ لَأْنَّ تَکُونَ لِی وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} یَقُولُ لَهُ وَ قَدْ خَلَّفَهُ فِی بَعْضِ مَغَازِیهِ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتَنِی مَعَ النِّسَاءِ وَ الصِّبْیَانِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أَ مَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبُوَّةَ بَعْدِی وَ سَمِعْتُهُ یَوْمَ خَیْبَرَ یَقُولُ لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ قَالَ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ ادْعُوا لِی عَلِیّاً فَأُتِیَ بِهِ أَرْمَدَ الْعَیْنِ فَبَصَقَ فِی عَیْنَیْهِ وَ دَفَعَ الرَّایَةَ إِلَیْهِ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَی یَدَیْهِ وَ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ- ﴿فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ﴾ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ حَسَناً وَ حُسَیْناً {{ع}} وَ قَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی}}؛ خوارزمی، موفق بن احمد، مناقب الخوارزمی، ص۵۹؛ أحمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۱۸۵؛ نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۰؛ بحرانی، ‎سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۶۳۱؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۲۳۲.</ref>.
# '''عدم [[پذیرش]] [[مباهله]] از سوی [[مسیحیان]] [[نجران]]:''' این ماجرا، در بردارندۀ دلیلی محکم بر [[فضل]] و [[برتری اهل بیت]] {{ع}} و برهانی روشن بر [[نبوّت]] [[پیامبر]] {{صل}} است؛ چرا که هیچ موافق و مخالفی [[روایت]] نکرده است که [[مسیحیان]] درخواست ایشان برای [[مباهله]] را [[اجابت]] کرده‎‌اند.  
# '''عدم پذیرش [[مباهله]] از سوی [[مسیحیان]] [[نجران]]:''' این ماجرا، در بردارندۀ دلیلی محکم بر [[فضل]] و [[برتری اهل بیت]] {{ع}} و برهانی روشن بر [[نبوّت]] [[پیامبر]] {{صل}} است؛ چرا که هیچ موافق و مخالفی [[روایت]] نکرده است که [[مسیحیان]] درخواست ایشان برای [[مباهله]] را [[اجابت]] کرده‎اند.  
# '''مقدم شمرده شدن [[فرزندان]] و [[زنان]] بر «انفس» :''' [[پیامبر]] {{صل}}، [[فرزندان]] و [[زنان]] را بر "أنفس" مقدم داشت تا [[جایگاه]] و [[شأن]] والای آنان را نشان دهد و اعلام کند که آنان بر "انفس" مقدم بوده و باید فدای آنها شد.
# '''مقدم شمرده شدن [[فرزندان]] و [[زنان]] بر «انفس» :''' [[پیامبر]] {{صل}}، [[فرزندان]] و [[زنان]] را بر "أنفس" مقدم داشت تا جایگاه و [[شأن]] والای آنان را نشان دهد و اعلام کند که آنان بر "انفس" مقدم بوده و باید فدای آنها شد.
# '''شناخته شدن [[آیۀ مباهله]]، دلیلی [[قوی]] بر [[فضیلت اهل بیت]] {{ع}}:''' محققان اهل‌ [[سنت]]، چه معتزلی و چه [[اشعری]]، این [[آیه]] را دلیلی [[قوی]] بر [[فضیلت اهل بیت]] {{ع}} می‎‌شناسند<ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۰ـ۹۳.</ref>.
# '''شناخته شدن [[آیۀ مباهله]]، دلیلی [[قوی]] بر [[فضیلت اهل بیت]] {{ع}}:''' محققان اهل‌ [[سنت]]، چه معتزلی و چه [[اشعری]]، این [[آیه]] را دلیلی [[قوی]] بر [[فضیلت اهل بیت]] {{ع}} می‎شناسند.
# '''مورد [[استدلال]] قرار گرفتن [[آیۀ مباهله]]:''' واقعۀ [[مباهله]] در استدلال‎‌ها و احتجاج‎‌های [[ائمه]] {{ع}} بارها بازگو شده و خود [[حضرت علی]] {{ع}} نیز در بیان [[فضایل]] خود به [[آیۀ مباهله]] [[استدلال]] کرده اند<ref>کتاب الخصال، ج۲، ص۵۵۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۹، ص۹؛ جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۴، ص۴۸۳.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۰ـ۹۳.</ref>
# '''مورد [[استدلال]] قرار گرفتن [[آیۀ مباهله]]:''' واقعۀ [[مباهله]] در استدلال‎ها و احتجاج‎های [[ائمه]] {{ع}} بارها بازگو شده و خود [[حضرت علی]] {{ع}} نیز در بیان [[فضایل]] خود به [[آیۀ مباهله]] [[استدلال]] کرده اند<ref>کتاب الخصال، ج۲، ص۵۵۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۲۹، ص۹؛ جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج۱۴، ص۴۸۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۰ـ۹۳.</ref>
 
=== دوم: دلالت بر [[افضلیت امام علی]] {{ع}} ===
=== دوم: دلالت بر [[افضلیت امام علی]] {{ع}} ===
آیه مباهله علاوه بر دلالت بر [[برتری اهل بیت]] {{ع}}، به خصوص دلالت بر [[افضلیت امیرالمؤمنین]] {{ع}} هم دارد:  
آیه مباهله علاوه بر دلالت بر [[برتری اهل بیت]] {{ع}}، به خصوص دلالت بر [[افضلیت امیرالمؤمنین]] {{ع}} هم دارد:  
# روزی [[مأمون]] به [[امام رضا]] {{ع}} گفت: بزرگ‌‎ترین [[فضیلت علی]] {{ع}} در [[قرآن]] کدام است؟ [[امام رضا]] {{ع}} فرمودند: فضیلتی که [[آیۀ مباهله]] بر آن حکایت دارد....<ref>{{متن حدیث|قَالَ الْمَأْمُونُ یَوْماً لِلرِّضَا {{ع}} أَخْبِرْنِی بِأَکْبَرِ فَضِیلَةٍ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ {{ع}} یَدُلُّ عَلَیْهَا الْقُرْآنُ قَالَ: فَقَالَ لَهُ الرِّضَا {{ع}} فَضِیلَةٌ فِی الْمُبَاهَلَةِ...}}؛ سلسله مؤلفات شیخ مفید، الفصول المختارة، ج۲، ص۳۸؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۵۷ ـ ۲۵۸.</ref>.
# روزی [[مأمون]] به [[امام رضا]] {{ع}} گفت: بزرگ‌‎ترین [[فضیلت علی]] {{ع}} در [[قرآن]] کدام است؟ [[امام رضا]] {{ع}} فرمودند: فضیلتی که [[آیۀ مباهله]] بر آن حکایت دارد....<ref>{{متن حدیث|قَالَ الْمَأْمُونُ یَوْماً لِلرِّضَا {{ع}} أَخْبِرْنِی بِأَکْبَرِ فَضِیلَةٍ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ {{ع}} یَدُلُّ عَلَیْهَا الْقُرْآنُ قَالَ: فَقَالَ لَهُ الرِّضَا {{ع}} فَضِیلَةٌ فِی الْمُبَاهَلَةِ...}}؛ سلسله مؤلفات شیخ مفید، الفصول المختارة، ج۲، ص۳۸؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۵، ص۲۵۷ ـ ۲۵۸.</ref>.
# جدا‎ شدن [[حق]] از [[باطل]]: موضوع [[مباهله]] [[حق]] را از [[باطل]] جدا می‎‌کند، پس تنها کسی باید در آن شرکت کند که نیک‌‎سیرت، [[مؤمن]] به تمام معنا و [[برترین]] [[بندگان خدا]] باشد.
# جدا‎ شدن [[حق]] از [[باطل]]: موضوع [[مباهله]] [[حق]] را از [[باطل]] جدا می‎کند، پس تنها کسی باید در آن شرکت کند که نیک‌‎سیرت، [[مؤمن]] به تمام معنا و [[برترین]] [[بندگان خدا]] باشد.
# قرار گرفتن [[علی]] {{ع}} همانند نفس [[پیامبر]] {{صل}}: [[پیامبر]] {{صل}} بر اساس [[آیه]]: {{متن قرآن|وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ}} او را نفس خود دانسته است؛ زیرا جز [[پیامبر]] {{صل}} و [[علی]] {{ع}} کسی دیگر در آنجا نبود و چون [[علی]] را نفس خود قرار داد از این‎‌رو احدی در [[فضل]] و نزدیک بودن به [[پیامبر]] {{صل}} به [[علی]] {{ع}} نمی‎‌رسد<ref>{{عربی|و استدل أصحابنا بهذه الآیة علی أن أمیر المؤمنین کان أفضل الصحابة من وجهین: أحدهما - أن موضوع المباهلة لیتمیز المحق من المبطل و ذلک لا یصح أن یفعل إلا بمن هو مأمون الباطن مقطوعاً علی صحة عقیدته أفضل الناس عند الله. و الثانی- أنه {{صل}}: جعله مثل نفسه بقوله: ﴿وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ﴾ {{عربی|لأنه أراد بقوله ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ الحسن و الحسین {{ع}} بلا خلاف. و بقوله: ﴿وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ﴾ فاطمه {{س}} و بقوله: ﴿وَأَنْفُسَنَا﴾ أراد به نفسه، و نفس علی {{ع}} لأنه لم یحضر غیرهما بلا خلاف، و إذا جعله مثل نفسه، وجب ألا یدانیه أحد فی الفضل، و لا یقاربه}}؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۸۵.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۴.</ref>
# قرار گرفتن [[علی]] {{ع}} همانند نفس [[پیامبر]] {{صل}}: [[پیامبر]] {{صل}} بر اساس [[آیه]]: {{متن قرآن|وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ}} او را نفس خود دانسته است؛ زیرا جز [[پیامبر]] {{صل}} و [[علی]] {{ع}} کسی دیگر در آنجا نبود و چون [[علی]] را نفس خود قرار داد از این‎رو احدی در [[فضل]] و نزدیک بودن به [[پیامبر]] {{صل}} به [[علی]] {{ع}} نمی‎رسد<ref>{{عربی|و استدل أصحابنا بهذه الآیة علی أن أمیر المؤمنین کان أفضل الصحابة من وجهین: أحدهما - أن موضوع المباهلة لیتمیز المحق من المبطل و ذلک لا یصح أن یفعل إلا بمن هو مأمون الباطن مقطوعاً علی صحة عقیدته أفضل الناس عند الله. و الثانی- أنه {{صل}}: جعله مثل نفسه بقوله: ﴿وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ﴾ لأنه أراد بقوله ﴿أَبْنَاءَنَا﴾ الحسن و الحسین {{ع}} بلا خلاف. و بقوله: ﴿وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ﴾ فاطمه {{س}} و بقوله: ﴿وَأَنْفُسَنَا﴾ أراد به نفسه، و نفس علی {{ع}} لأنه لم یحضر غیرهما بلا خلاف، و إذا جعله مثل نفسه، وجب ألا یدانیه أحد فی الفضل، و لا یقاربه}}؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۸۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۴.</ref>


=== سوم: دلالت بر [[امامت امام علی]] {{ع}} ===
=== سوم: دلالت بر [[امامت امام علی]] {{ع}} ===
براساس [[آیۀ مباهله]] [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} هم قابل [[اثبات]] است به [[دلیل]]:
براساس [[آیۀ مباهله]] [[امامت امیرالمؤمنین]] {{ع}} هم قابل [[اثبات]] است به [[دلیل]]:
# '''عموم مماثلت [[یگانگی]]:''' بنابر دلالت [[آیه]]، [[علی]] {{ع}} [[نَفْس]] [[پیامبر]] {{صل}} است و بنابر مقتضای [[آیه]]، مماثلت در همۀ [[فضایل]] و [[اتحاد]] در [[حقیقت]] است، مگر آنجایی که [[دلیل]] خاصّی باشد همانند [[نبوّت]] و چون [[پیامبر]] {{صل}}، ولی [[امّت]] و [[حاکم]] [[جامعۀ اسلامی]] بودند بنابراین [[علی]] {{ع}} نیز ولی [[امّت]] و [[حاکم]] جامۀ [[اسلامی]] است. [[خدای متعال]] او را نفس [[حضرت محمّد]] {{صل}} دانسته است و منظور تساوی و برابر بودن است و شخص برابر با کامل‌‎ترین انسان‎‌ها و اولی‎‌ترین آنها به تصرّف در واقع کامل‎‌ترین و اولی‎‌ترین به تصرّف است. پس او نیز مانند [[رسول خدا]]، کامل‎‌ترین [[ولایت]] در تصرّف را دارد<ref>نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۷. </ref>.
# '''عموم مماثلت یگانگی:''' بنابر دلالت [[آیه]]، [[علی]] {{ع}} [[نَفْس]] [[پیامبر]] {{صل}} است و بنابر مقتضای [[آیه]]، مماثلت در همۀ [[فضایل]] و [[اتحاد]] در [[حقیقت]] است، مگر آنجایی که [[دلیل]] خاصّی باشد همانند [[نبوّت]] و چون [[پیامبر]] {{صل}}، ولی [[امّت]] و [[حاکم]] [[جامعۀ اسلامی]] بودند بنابراین [[علی]] {{ع}} نیز ولی [[امّت]] و [[حاکم]] جامعۀ [[اسلامی]] است. [[خدای متعال]] او را نفس [[حضرت محمّد]] {{صل}} دانسته است و منظور تساوی و برابر بودن است و شخص برابر با کامل‌‎ترین انسان‎ها و اولی‎ترین آنها به تصرّف در واقع کامل‎ترین و اولی‎ترین به تصرّف است. پس او نیز مانند [[رسول خدا]]، کامل‎ترین [[ولایت]] در تصرّف را دارد<ref>نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۷۷. </ref>.
# '''[[افضلیت]]:''' بنا بر دلالت [[آیه]] [[علی]] {{ع}} از همۀ [[صحابه]] [[افضل]] است و به حکم عقل، [[امامت]] باید به دست [[افضل]] باشد بنابراین [[امامت]] باید به دست [[حضرت علی]] {{ع}} باشد<ref>دلائل الصدق، ج۲، ص۸۶.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۴ـ ۹۵.</ref>
# '''[[افضلیت]]:''' بنا بر دلالت [[آیه]] [[علی]] {{ع}} از همۀ [[صحابه]] [[افضل]] است و به حکم عقل، [[امامت]] باید به دست [[افضل]] باشد بنابراین [[امامت]] باید به دست [[حضرت علی]] {{ع}} باشد<ref>دلائل الصدق، ج۲، ص۸۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص۹۴ـ ۹۵.</ref>
 
=== چهارم: دلالت بر عصمت اهل بیت {{عم}} ===
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} از جانب [[خداوند]] مأموریت یافت که به نصرانی‌های [[نجران]] - که درباره پندار الوهیت [[حضرت مسیح]]، [[تسلیم]] منطق و [[برهان]] نشدند- پیشنهاد [[مباهله]] بدهد<ref>{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و از آنان بخواهد تا با [[فرزندان]] و [[زنان]] خود برای مباهله حاضر شوند. مطابق [[روایات]] و اقوال [[مفسران]] و مورخان [[اسلامی]]، پیامبر اکرم {{صل}} [[علی بن ابی‌طالب]]، [[فاطمه زهرا]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} را برای مباهله با خود برد<ref>تفصیل این جریان و نکات تفسیری مربوط به آیه شریفه در بحث مربوط به برهان افضلیت آمده است.</ref>. روشن است که حسن و حسین {{عم}}، مصداق {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و [[فاطمه]] {{س}}، مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و [[علی]] {{ع}} مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} است. بنابراین، علی {{ع}} به منزله نفس [[پیامبر]] {{صل}} است، و همه مقامات معنوی آن حضرت را دارا است، مگر [[مقام نبوت]] که استثنا شده است.
 
بر این اساس، علی {{ع}} غیر از مقام نبوت، دیگر مقامات معنوی پیامبر {{صل}} را دارا بوده است که [[عصمت]] از آن جمله است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۱.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[مباهله]]
* [[مباهله]]
* [[حدیث مباهله]]
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


خط ۱۱۲: خط ۱۱۷:
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[پژوهشکده تحقیقات اسلامی]]، [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:1414.jpg|22px]] [[فرهنگ شیعه (کتاب)|پژوهشکده علوم اسلامی امام صادق (ع)، '''فرهنگ شیعه''']]
# [[پرونده:136871.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|'''ولایت و امامت در قرآن''']]
# [[پرونده:136871.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|'''ولایت و امامت در قرآن''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲''']]
# [[پرونده:IM010223.jpg|22px]] [[محمد ساعدی|ساعدی، محمد]]، [[آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار (کتاب)|'''آیات امامت و ولایت در تفسیر المنار''']]
# [[پرونده:1368130.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|'''براهین و نصوص امامت''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
خط ۱۲۵: خط ۱۳۳:
[[رده:آیات نامدار]]
[[رده:آیات نامدار]]
[[رده:مقاله‌های اولویت سه]]
[[رده:مقاله‌های اولویت سه]]
[[رده:فضائل امام علی]]
[[رده:اثبات امامت امام علی]]
[[رده:آیات امامت]]
[[رده:آیات امامت]]
[[رده:آیات دارای شأن نزول]]
۷۳٬۳۶۴

ویرایش