←ادله عقلی
(←روایات) |
|||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
روشن است که [[رشد]] و بالندگی هر [[جامعه]]، مرهون [[رهبری]] دانا، مقتدر و عدالتپیشه است. از دیدگاه [[علی]] {{ع}}، [[انسانها]] با وجود چنین حاکمی، با هر [[کیش]] و آئینی [[احساس آرامش]] و [[آسایش]] میکنند<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ}}؛ «مردم به زمامداری نیک یا بد، نیازمندند تا مؤمنان در سایه حکومت، به کار خود مشغول، و کافران هم بهرهمند شوند. (نهج البلاغه، خطبه ۴۰).</ref>. [[نظام سیاسی]] کارآمد و رهبر شایسته و کاردان، میتواند ظرفیتهای بالقوه و پراکنده را فعلیت بخشیده، از قطرهها، رودخانهای خروشان بسازد. علی{{ع}} در پاسخ به درخواست [[خلیفه]] که از وی در این زمینه کمک خواسته بود، فرمود: «جایگاه [[رهبر]]، چونان ریسمانی محکم است که مهرهها را [[متحد]] ساخته، به هم پیوند میدهد. اگر این رشته از بگلسد، مهرهها پراکنده میشوند و هر کدام به سویی خواهند افتاد و سپس هرگز جمعآوری نخواهند شد»<ref>{{متن حدیث|مَكَانُ الْقَيِّمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ يَجْتَمِعْ بِحَذَافِيرِهِ...}}، نهج البلاغه، خطبه ۱۴۶.</ref>. | روشن است که [[رشد]] و بالندگی هر [[جامعه]]، مرهون [[رهبری]] دانا، مقتدر و عدالتپیشه است. از دیدگاه [[علی]] {{ع}}، [[انسانها]] با وجود چنین حاکمی، با هر [[کیش]] و آئینی [[احساس آرامش]] و [[آسایش]] میکنند<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ}}؛ «مردم به زمامداری نیک یا بد، نیازمندند تا مؤمنان در سایه حکومت، به کار خود مشغول، و کافران هم بهرهمند شوند. (نهج البلاغه، خطبه ۴۰).</ref>. [[نظام سیاسی]] کارآمد و رهبر شایسته و کاردان، میتواند ظرفیتهای بالقوه و پراکنده را فعلیت بخشیده، از قطرهها، رودخانهای خروشان بسازد. علی{{ع}} در پاسخ به درخواست [[خلیفه]] که از وی در این زمینه کمک خواسته بود، فرمود: «جایگاه [[رهبر]]، چونان ریسمانی محکم است که مهرهها را [[متحد]] ساخته، به هم پیوند میدهد. اگر این رشته از بگلسد، مهرهها پراکنده میشوند و هر کدام به سویی خواهند افتاد و سپس هرگز جمعآوری نخواهند شد»<ref>{{متن حدیث|مَكَانُ الْقَيِّمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ يَجْتَمِعْ بِحَذَافِيرِهِ...}}، نهج البلاغه، خطبه ۱۴۶.</ref>. | ||
البته تمام آنچه گفته شد، مشروط بر این است که [[مردم]] از [[آگاهی]] [[درک]] و شعور [[سیاسی]] بالا برخوردار و به [[قوانین]] و مقررات پایبند باشند و از دیدگاههای رهبر واجد شرایط، [[پیروی]] کنند. در این صورت، رهبر جامعه و نظام سیاسی نیز به [[اقتدار]] لازم دست یافته، امور زندگیشان سامان خواهد یافت و [[پیشرفت]] خواهند کرد؛ چنانکه علی{{ع}} فرمود: «[[خداوند]] | البته تمام آنچه گفته شد، مشروط بر این است که [[مردم]] از [[آگاهی]] [[درک]] و شعور [[سیاسی]] بالا برخوردار و به [[قوانین]] و مقررات پایبند باشند و از دیدگاههای رهبر واجد شرایط، [[پیروی]] کنند. در این صورت، رهبر جامعه و نظام سیاسی نیز به [[اقتدار]] لازم دست یافته، امور زندگیشان سامان خواهد یافت و [[پیشرفت]] خواهند کرد؛ چنانکه علی{{ع}} فرمود: «[[خداوند]] اطاعت از رهبری را برای [[بزرگداشت]] [[مقام امامت]] و [[رهبری]]، [[واجب]] کرده است»<ref>{{متن حدیث|فَرَضَ اللَّهُ تَعَالَى... وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَةِ}}، حلوانی، نزهة الناظر، ص۴۶-۴۷.</ref>. از دیدگاه علی{{ع}} اطاعت از رهبری در [[نظام سیاسی]] [[دین]] حقی است که خداوند در برابر هدایتگریهای امام المسلمین بر عهده [[مردم]] قرار داده است. ایشان فرمود: «ای مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقّی واجب شده است و اما [[حق]] من بر شما این است که به [[بیعت]] با من [[وفادار]] باشید و در آشکار و [[نهان]] برایم [[خیرخواهی]] کنید. هرگاه شما را فراخواندم [[اجابت]] نمایید و [[فرمان]] دادم [[اطاعت]] کنید. حق شما بر من، آنکه از خیرخواهی شما دریغ نورزم و [[بیتالمال]] را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را [[آموزش]] دهم تا بیسواد و [[نادان]] نباشید و شما را [[تربیت]] کنم تا راه و رسم [[زندگی]] را بدانید»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً وَ لَكُمْ عَلَيَّ حَقٌ فَأَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَيْعَةِ وَ النُّصْحُ لِي فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ وَ الْإِجَابَةُ حِينَ أَدْعُوكُمْ وَ الطَّاعَةُ حِينَ آمُرُكُمْ وَ إِنَّ حَقَّكُمْ عَلَيَّ النَّصِيحَةُ لَكُمْ مَا صَحِبْتُكُمْ وَ التَّوْفِيرُ عَلَيْكُمْ وَ تَعْلِيمُكُمْ كَيْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِيبُكُمْ كَيْ تَعْلَمُوا}}، نهج البلاغه، خطبه۳۴.</ref>. | ||
فرازهای یاد شده، اهمیت و [[ضرورت]] این بحث را در مجموعه [[مباحث اعتقادی]] روشن میسازد. بر [[مسلمانان]] فرض است در [[شناخت امام]] حق و [[مفترض الطاعه]] که در [[آیات]] و [[روایات]] مشخص شده، بکوشند و [[حق اطاعت]] از وی را ادا کنند. در غیر این صورت، [[امام]] بییاور گشته، آهنگ [[رشد]] و تعالی زندگی به رخوت و [[سستی]] گرفتار خواهد شد؛ چراکه به گفته علی{{ع}}، {{متن حدیث|لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاعُ...}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>؛ «رهبری که اطاعت نشود، دیدگاهها و فرامینش بر [[زمین]] خواهد ماند»<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت (مقاله)|مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۱۰۷.</ref>. | فرازهای یاد شده، اهمیت و [[ضرورت]] این بحث را در مجموعه [[مباحث اعتقادی]] روشن میسازد. بر [[مسلمانان]] فرض است در [[شناخت امام]] حق و [[مفترض الطاعه]] که در [[آیات]] و [[روایات]] مشخص شده، بکوشند و [[حق اطاعت]] از وی را ادا کنند. در غیر این صورت، [[امام]] بییاور گشته، آهنگ [[رشد]] و تعالی زندگی به رخوت و [[سستی]] گرفتار خواهد شد؛ چراکه به گفته علی{{ع}}، {{متن حدیث|لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاعُ...}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref>؛ «رهبری که اطاعت نشود، دیدگاهها و فرامینش بر [[زمین]] خواهد ماند»<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت (مقاله)|مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]]، ص ۱۰۷.</ref>. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
=== ادله عقلی === | === ادله عقلی === | ||
{{اصلی|اثبات وجوب اطاعت از امام در کلام اسلامی}} | |||
# '''اطاعت از امام، [[اطاعت]] از خداست:''' [[حق]] تقنین و [[قانون گذاری]] عقلاً برای [[خداوند]] است: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>، [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] واسطه [[ابلاغ]] [[قوانین الهی]] به مردمند: {{متن قرآن|بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> و از پیش خود دخل و تصرفی در این [[قوانین]] ندارند: {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳ ـ ۴</ref>، بنابراین اطاعت ایشان در [[حقیقت]] اطاعت خداست: {{متن حدیث|من اطاع الرسول فقد اطاع الله}}<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۳۸۵.</ref> و از آنجا که [[امام]] [[جانشین پیامبر]] است، اطاعت از امام به منزله [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] است و اطاعت از خدا و پیامبرش عقلاً لازم است، پس اطاعت ایشان هم به لحاظ [[عقلی]] لازم خواهد بود. | # '''اطاعت از امام، [[اطاعت]] از خداست:''' [[حق]] تقنین و [[قانون گذاری]] عقلاً برای [[خداوند]] است: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ}}<ref>«داوری جز با خداوند نیست» سوره انعام، آیه ۵۷.</ref>، [[پیامبران]] و [[ائمه معصومین]] واسطه [[ابلاغ]] [[قوانین الهی]] به مردمند: {{متن قرآن|بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> و از پیش خود دخل و تصرفی در این [[قوانین]] ندارند: {{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۳ ـ ۴</ref>، بنابراین اطاعت ایشان در [[حقیقت]] اطاعت خداست: {{متن حدیث|من اطاع الرسول فقد اطاع الله}}<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج۱، ص۳۸۵.</ref> و از آنجا که [[امام]] [[جانشین پیامبر]] است، اطاعت از امام به منزله [[اطاعت از خدا]] و [[پیامبر]] است و اطاعت از خدا و پیامبرش عقلاً لازم است، پس اطاعت ایشان هم به لحاظ [[عقلی]] لازم خواهد بود. | ||
# '''[[حفظ نظام اسلامی]]، ملاک [[وجوب اطاعت]] مطلق از امام:''' | # '''[[حفظ نظام اسلامی]]، ملاک [[وجوب اطاعت]] مطلق از امام:''' فلسفه امامت حفظ نظام اسلامی است که پیامبر آن را تأسیس کرده است و [[وجود امام]] همچون رشتهای است که پیوستگی [[امت]]، برای اجرای برنامههای انسانساز [[اسلام]] و پیاده کردن قوانین الهی به او بستگی دارد؛ درواقع [[امامت]]، ضامن [[تکامل]] مادی و [[معنوی]] [[جامعه بشری]] است و این مهم با اطاعت از امام محقق میشود. | ||
# '''[[نصب امام]] از طرف خداوند مستلزم [[لزوم اطاعت]]:''' اطاعت از امام، در حقیقت اطاعت از [[اراده الهی]] است؛ زیرا [[نصب]] امامی که [[حدود الهی]] را اجرا و از [[دین خدا]] [[دفاع]] کند و با [[حکمت]]، [[موعظه]] و حجت کامل، [[مردم]] را به [[راه خدا]] [[دعوت]] کند و [[عالم]] به [[سیاست]] باشد، بر خداوند [[واجب]] است و در مقابل، [[پیروی]] از او نیز بر مردم واجب است، در غیر این صورت نقض غرض میشود. به بیان دیگر [[آفریدن]] [[امام]] و اعطای [[منصب امامت]] به او لطفی است از جانب [[خداوند]] که [[مکلفان]] در مقابل این [[لطف]] باید [[امامت]] او را بپذیرند و از او [[اطاعت]] کرده و او را [[یاری]] کنند<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[قاعده لطف و وجوب امامت (مقاله)|قاعده لطف و وجوب امامت]]؛ [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه]]، ص۱۱۸؛ [[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اطاعت ۲ - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص۲۶۸ ـ ۲۷۰.</ref>. | # '''[[نصب امام]] از طرف خداوند مستلزم [[لزوم اطاعت]]:''' اطاعت از امام، در حقیقت اطاعت از [[اراده الهی]] است؛ زیرا [[نصب]] امامی که [[حدود الهی]] را اجرا و از [[دین خدا]] [[دفاع]] کند و با [[حکمت]]، [[موعظه]] و حجت کامل، [[مردم]] را به [[راه خدا]] [[دعوت]] کند و [[عالم]] به [[سیاست]] باشد، بر خداوند [[واجب]] است و در مقابل، [[پیروی]] از او نیز بر مردم واجب است، در غیر این صورت نقض غرض میشود. به بیان دیگر [[آفریدن]] [[امام]] و اعطای [[منصب امامت]] به او لطفی است از جانب [[خداوند]] که [[مکلفان]] در مقابل این [[لطف]] باید [[امامت]] او را بپذیرند و از او [[اطاعت]] کرده و او را [[یاری]] کنند<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[قاعده لطف و وجوب امامت (مقاله)|قاعده لطف و وجوب امامت]]؛ [[احسان پورحسین|پورحسین، احسان]]، [[مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه (مقاله)|مبانی اطاعت از حاکم در اندیشه سیاسی شیعه]]، ص۱۱۸؛ [[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اطاعت ۲ - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص۲۶۸ ـ ۲۷۰.</ref>. | ||