عهد در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱٬۳۱۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = عهد
| موضوع مرتبط = عهد
| عنوان مدخل  = [[عهد]]
| عنوان مدخل  = عهد
| مداخل مرتبط = [[عهد در قرآن]] - [[عهد در حدیث]] - [[عهد الهی]] - [[عهد در سیره پیامبر خاتم]] - [[عهد در فقه سیاسی]]
| مداخل مرتبط = [[عهد در قرآن]] - [[عهد الهی]] - [[عهد در معارف و سیره نبوی]] - [[عهد در فقه سیاسی]] - [[عهد در معارف دعا و زیارات]] - [[عهد در معارف و سیره سجادی]]
| پرسش مرتبط  = عهد (پرسش)
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
* [[پیمان]]<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۷۹.</ref>، [[تعهد]] و [[التزام]] مَوثق<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۹۱.</ref>، اصل آن به معنای [[حفظ]] کردن چیزی (احتفاظ)<ref>حامد ناجی، «عهد»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۱۴۹۹.</ref> یا التزام خاص به امری در مقابل شخصی. [[عهد]] به [[عقد]]، [[وصیت]] و قسم و... حاصل می‌شود و بر عهده شخص [[متعهد]] استقرار می‌یابد و [[وظیفه]] او حفظ عهد است<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۱، ص۱۰۲.</ref>.  
[[پیمان]]<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۷۹.</ref>، [[تعهد]] و [[التزام]] مَوثق<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۹۱.</ref>، اصل آن به معنای [[حفظ]] کردن چیزی (احتفاظ)<ref>حامد ناجی، «عهد»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۱۴۹۹.</ref> یا التزام خاص به امری در مقابل شخصی. [[عهد]] به [[عقد]]، [[وصیت]] و قسم و... حاصل می‌شود و بر عهده شخص [[متعهد]] استقرار می‌یابد و [[وظیفه]] او حفظ عهد است<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۱، ص۱۰۲.</ref>.  


{{متن قرآن|وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا}}<ref>«به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.</ref>.
{{متن قرآن|وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا}}<ref>«به پیمان وفا کنید که از پیمان خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۴.</ref>.
خط ۱۷: خط ۱۷:
در صحنه [[سیاست]] داخلی و [[سیاست خارجی]] و [[روابط]] بین‌المللی، مسئله‌ای مهم‌تر از [[پایبندی]] به پیمان‌ها و قراردادها و عهدنامه‌ها نیست؛ زیرا در صورت عدم پایبندی گروه‌ها، اشخاص [[حقیقی]] یا [[حقوقی]] و [[دولت‌ها]] به قراردادهای فیمابین، همه مراودات و [[ارتباطات]] [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] مختل و [[نظام]] تعاملات اجتماعات بشری گسسته خواهد شد.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۴۳۰-۴۳۱.</ref>
در صحنه [[سیاست]] داخلی و [[سیاست خارجی]] و [[روابط]] بین‌المللی، مسئله‌ای مهم‌تر از [[پایبندی]] به پیمان‌ها و قراردادها و عهدنامه‌ها نیست؛ زیرا در صورت عدم پایبندی گروه‌ها، اشخاص [[حقیقی]] یا [[حقوقی]] و [[دولت‌ها]] به قراردادهای فیمابین، همه مراودات و [[ارتباطات]] [[اجتماعی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] مختل و [[نظام]] تعاملات اجتماعات بشری گسسته خواهد شد.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۴۳۰-۴۳۱.</ref>


* [[عقد]] محکم<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۶، ص۸۵.</ref>، عقد موکّد به [[سوگند]] و [[تعهد]]<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۸۵۳.</ref>، [[پیمان]]<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۸۲۱.</ref> و [[قرارداد]].
[[عقد]] محکم<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۶، ص۸۵.</ref>، عقد موکّد به [[سوگند]] و [[تعهد]]<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۸۵۳.</ref>، [[پیمان]]<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۸۲۱.</ref> و [[قرارداد]].


{{متن قرآن|فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ}}<ref>«یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>.
{{متن قرآن|فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ}}<ref>«یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>.


[[میثاق]] با [[عهد]] و عقد مترادف است و به پیمان‌هایی که میان [[قبایل]]، افراد، [[اقوام]] و گروه‌ها با یکدیگر منقعد می‌‌کردند، اطلاق می‌شود. در [[قرآن کریم]] به رعایت و [[وفای به عهد]] و میثاق بسیار سفارش شده است: {{متن قرآن|وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۴۹۵-۴۹۶.</ref>
[[میثاق]] با [[عهد]] و عقد مترادف است و به پیمان‌هایی که میان [[قبایل]]، افراد، [[اقوام]] و گروه‌ها با یکدیگر منقعد می‌‌کردند، اطلاق می‌شود. در [[قرآن کریم]] به رعایت و [[وفای به عهد]] و میثاق بسیار سفارش شده است: {{متن قرآن|وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۴۹۵-۴۹۶.</ref>
==[[انعقاد پیمان]]==
«[[پیمان]]»، عهدنامه‌ای است بین دو یا چند [[دولت]] که موضوع [[عهدنامه]] با موجودیت و اعتبار و حیثیت و تمامیت ارضی اعضای پیمان، بستگی دارد و انواع گوناگونی را شامل می‌شود. نظیر: پیمان [[اتحاد]]، پیمان [[بی‌طرفی]]، پیمان [[سیاسی]]، پیمان [[صلح]]، پیمان [[مودّت]]، پیمان مساعدت و....
در [[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}} صلاحیت انعقاد قراردادهای «[[ذمه]]» و همچنین پیمان‌هایی که به طور موقت برای متارکه [[جنگ با مشرکان]] ([[مهادنه]]) به [[امضا]] می‌رسید، تنها مربوط به شخص [[پیامبر اسلام]] بود و در مواردی [[مسئولیت]] این امر از طرف آن حضرت به [[سرداران]] و [[فرمانداران]] [[مسلمان]] موکول می‌شد.
پس از [[رحلت]] پیشوای بزرگ [[اسلام]] این صلاحیت مانند سایر [[شؤون]] [[زمامداری]] به [[جانشینان]] و اوصیای آن حضرت که به طور صریح نامشان برده شده بود، می‌رسید و به [[عقیده شیعه]] این [[مقام]] [[پیشوایی دینی]] از آن [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} بوده و در [[زمان غیبت]] [[آخرین پیشوا]] و [[امام]] به [[حق]] - [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} - موکول به نظر فقهای [[پرهیزکار]] است.
نوع دیگر از پیمان‌های بین‌المللی که در اصطلاح [[فقه اسلامی]] ([[استیمان]]) نامیده می‌شود جنبه همگانی داشته و با [[اجازه]] هر فرد مسلمان رسمیت پیدا کرده و برای عموم الزام‌آور است.
اما پیمان‌هایی که از طرف دولت‌های [[حاکم]] بر [[سرزمین‌های اسلامی]] - بدون آنکه صلاحیت فوق‌الذکر را احراز کرده باشند- با [[دولت‌ها]] و یا گروه‌های غیر مسلمان منعقد می‌شود، بی‌شک در مواردی که به [[مصلحت]] [[مسلمانان]] نباشد، برای آنان الزام‌آور نبوده و فاقد [[ارزش]] از نظر [[حقوق اسلامی]] خواهد بود<ref>تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۶۶.</ref>.
و اما در زمینه [[قراردادهای بین‌المللی]] که مصلحت فوری مسلمانان آن را ایجاب می‌کند و یا حاوی مصلحتی برای [[جامعه]] مسلمانان است، می‌توان اقدامات افراد با [[ایمان]] و [[عادل]] را در شرایط فقدان مقام صلاحیت‌دار ([[فقیه جامع‌الشرایط]]) چنان‌که مقتضای [[قانون]] [[امور حسبیه]] است نافذ شمرد.
ولی [[فقها]] در خصوص قرار داد ذمه، پیمان‌های [[حکام]] و [[زمامداران]] [[جائر]] را نیز معتبر و برای عموم مسلمانان الزام‌آور تلقی نموده‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۷۶.</ref>و<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۴۹۰ – ۴۹۱.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۱]]، ص ۳۸۹.</ref>
==[[پاسداری پیمان‌ها]]==
بر اساس [[حقوق اسلامی]] نه تنها [[ابتکار]] [[عقد]] پیمان‌های بین‌المللی به [[جامعه]] [[مسلمانان]] توصیه شده، بلکه اصولاً [[پاسداری]] از آن نیز بر عهده مسلمانان گذارده شده، و به آنان تأکید شده که با [[هوشیاری]] کامل مراقب تنفیذ موارد قرار دادها باشند و تنفیذ آن از ناحیه خود به صورت یک [[طرفه]] انجام نشود و آنان را به [[غفلت]] از عکس‌العمل [[دشمن]] [[متعهد]] واندارد.
چنان که [[قرآن]] دستور می‌دهد: {{متن قرآن|خُذُوا حِذْرَكُمْ}}<ref>«آمادگی‌تان را حفظ کنید» سوره نساء، آیه ۷۱.</ref>، جامعه مسلمانان موظفند از امکانات خود برای [[مراقبت]] [[توطئه‌ها]] و اقدامات و کیفیت تنفیذ متعاهدین استفاده کرده و در صورت تشخیص [[سوءنیت]] آنان به عملیات متقابل [[اقدام]] نماید.
علی{{ع}} در این زمینه به [[مالک اشتر]] چنین دستور می‌دهد: «پیشنهاد [[صلح]] را از دشمن رد نکن... ولکن هشیار باش و پس از آنکه با دشمن صلح نمودی از او برحذر باش؛ زیرا دشمن چه بسا که نزدیک می‌شود تا غافلگیر سازد. پس [[احتیاط]] و [[حزم]] را پیشه‌گیر و در این باره گول [[حسن ظن]] خودت را نخور و به حسن ظن خود بدگمان باش»<ref>نهج البلاغه، شرح شیخ محمد عبده، ص۵۳۶.</ref>.
گرچه در [[اسلام]] [[خیانت]] و [[پیمان‌شکنی]] از [[گناهان بزرگ]] شمرده شده، ولی همان طوری که طبق این [[فرمان]] اکید، [[جامعه اسلامی]] با تمام نیرو و امکانات خویش در [[حفظ]] و تنفیذ مفاد قراردادهای متعهد شده، می‌کوشد، متقابلاً از [[هم‌پیمانان]] خود هم [[انتظار]] دارد که نسبت به آنچه که متعهد شده‌اند، [[وفادار]] بمانند، و در نتیجه [[قانون]] اسلام برای مسلمانانی که حقوقشان به جهت پیمان‌شکنی دیگران تضییع شده، چنین حقی قائل می‌شود که به منظور [[مجازات]] [[پیمان‌شکنان]] اقدام کنند، و این نوع مجازات بدان جهت نیست که مسلمانان از این رهگذر از [[دشمنان]] خویش [[انتقام]] بگیرند، بلکه به خاطر آن است که با این عکس‌العمل تأدیبی خیانتکاران، به کار [[ضد]] [[انسانی]] پیمان‌شکنی و خیانت پایان دهند و به تنفیذ تعهدات خویش بازگردند و از [[حس]] [[مسئولیت‌پذیری]] و روش عملی [[مسلمانان]] در زمینه [[وفاداری]] به تعهدات، سوءاستفاده نکنند. [[قرآن]] در این زمینه چنین دستور می‌دهد: {{متن قرآن|فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ}}<ref>«پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref>.
و در [[آیه]] دیگر برای [[مجازات]] [[پیمان‌شکنان]] به این روش [[خشونت‌آمیز]] [[متوسل]] می‌شود: {{متن قرآن|الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ * فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ}}<ref>«همان کسانی از ایشان که با آنان پیمان بستی سپس هر بار پیمان خود را می‌شکنند و پرهیزگاری نمی‌ورزند * پس چون در جنگ بر آنان دست یافتی با (تار و مار کردن) آنها، کسانی را که در پس ایشانند پراکنده ساز! باشد که در یاد گیرند» سوره انفال، آیه ۵۶-۵۷.</ref>.
[[رفتار پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} و مجازاتی که برای [[یهودیان]] [[پیمان‌شکن]] و [[خیانت‌پیشه]] [[مدینه]] قائل شد می‌تواند نمونه بارزی از تنفیذ این [[قانون]] باشد.
[[یهودیان بنی‌قینقاع]] به جهت نقض علنی [[پیمان]] عدم تعرض و [[دفاع]] مشترک - آن هم به طور مکرر - سرانجام از اطراف مدینه [[تبعید]] شدند و یهودیان بنی‌نظیر نیز پس از آنکه [[خصلت]] [[پیمان‌شکنی]] خویش را آشکار کردند و با وجود [[قرارداد]] مشترک، به [[جان]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} سوءقصد نموده و بدین ترتیب پیمان خویش بشکستند، به [[سرنوشت]] برداران خود دچار شده و به آنان پیوستند.
یهودیان [[بنی‌قریظه]] نیز هنگامی که خیانتشان در سخت‌ترین و حساس‌ترین موقعیتی که مسلمانان در محاصره [[سپاه]] نیرومند [[احزاب]] قرار گرفته بودند، برملا شد، سرانجام بر اساس [[داوری]] [[سعد بن معاذ]] - [[قاضی]] و [[حکم]] منتخب خود - به سزای خیانتشان رسیدند<ref>اسلام و همزیستی مسالمت‌آمیز.</ref>و<ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۴۸۵-۴۸۶.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی]]، ص ۴۵۱.</ref>
==تعهدات غیرقانونی==
تمامی تعهدات و قراردادهایی که به نحوی [[استقلال]] [[امّت]] و [[دولت اسلامی]] را به مخاطره افکند و به [[سیادت اسلام]] لطمه وارد آورد، و با شرایط آن، مخالف [[احکام]] و [[موازین اسلامی]] باشد، و یا [[آزادی]] [[دعوت اسلامی]] را محدود کند و ناقض [[حاکمیت]] و تمامیت ارضی [[دارالاسلام]] گردد، از نظر [[اسلام]] [[لغو]] و بلااثر است، و دولت اسلامی نمی‌تواند در چنین مواردی به [[عقد]] [[قرارداد]] [[اقدام]] کند<ref>حقوق اقلیت‌ها، ص۲۶۵.</ref><ref>فقه سیاسی، ج۳، ص۴۹۱.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۱]]، ص ۵۳۱.</ref>
==تعهدات غیرقانونی در [[قرارداد ذمه]]==
به طور کلی محدودیت تعهدات [[مسلمانان]] در قرارداد ذمه و مرز اختیارات [[زمامداران]] [[مسلمان]] در پذیرش [[مسئولیت‌ها]] را می‌توان طی چند اصل کلی زیر خلاصه کرد:
#تعهداتی که به نحوی استقلال مسلمانان را به مخاطره افکند؛
#تعهداتی که به اصل سیادت اسلام لطمه وارد آورد؛
#قبول مسئولیت‌هایی که مخالف صریح با [[قوانین]] و [[احکام کلی]] اسلام دارد؛
#پذیرش شرایطی که با مقتضیات قرارداد ذمه منافات داشته باشد؛
#[[تعهد]] شرایط منافی با اصل «آزادی دعوت اسلامی»؛
#تعهداتی که موجب سلب حاکمیت [[اراضی]] یا نقض تمامیت آن شود.
[[قراردادها]] و تعهداتی که به نحوی منافی با اصل حاکمیت و موجب نقض اصل استقلال مسلمانان و دولت اسلامی است، از نظر [[حقوق اسلامی]] از درجه اعتبار ساقط بوده، هیچ مقامی [[قادر]] بر امضاء و تنفیذ چنین معاهداتی نیست. تنها قراردادها و تعهداتی که به موجب آن مسلمانان با دولت اسلامی به نحوی بر [[بیگانگان]] متکی می‌شوند و آنان را به عنوان [[پناه]] و تکیه‌گاه در [[شؤون]] خویش می‌پذیرند یا برای آنان [[حق]] [[مداخله]] در امور مسلمانان قائل می‌شوند مشمول [[تحریم]] و فاقد [[ارزش]] و اعتبار خواهند بود. می‌توان [[آیه]] ۱۴۱ [[سوره نساء]] را به عنوان دلیل و [[مدرک]] اصل مزبور بررسی کرد: {{متن قرآن|وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref> یعنی: [[خداوند]] هرگز برای [[کافران]] علیه [[مؤمنان]] راه نفوذی قرار نداده است.
بنابر این، [[قرارداد ذمه]] نمی‌تواند هیچ‌گونه حقی را برای اقلیت‌های [[متعهد]] در زمینه [[تصدی]] [[مقامات]] [[حکومتی]] یا [[قضایی]] و هیچ نوع [[ریاست]] و صدارتی را که موجب [[تسلط]] آنان بر [[جان]] و [[مال]] و عرض و سایر [[حقوق]] [[مشروع]] [[مسلمانان]] باشد، منظور دارد. [[اسلام]] برای [[سیادت]] مسلمانان و [[سربلندی]] [[جامعه اسلامی]] اهمیت بسزایی قائل شده و برای دست‌یابی به آن و صیانت از آن دستور اکید صادر فرموده است و هر نوع سیادت [[بیگانه]] را به شدّت تقبیح و [[تحریم]] کرده است. این اصل کلی را [[فقها]] با عنوان {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ}} به صورت یک [[قاعده حقوقی]] در [[فروع]] و موارد مختلف [[حقوق اسلامی]] مورد بهره‌برداری قرار داده‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۳۶.</ref>. این [[حقیقت]] را به طور صریح در [[حدیث]] {{متن حدیث|الْإِسْلَامُ يَعْلُو وَ لَا يُعْلَى عَلَيْهِ}} می‌یابیم؛ زیرا براساس این حدیث اسلام است که باید سیادت و سربلندی داشته باشد و هیچ نیرویی بر آن سیادت نکند. همچنین [[آیه]] {{متن قرآن|وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است» سوره منافقون، آیه ۸.</ref> [[عزت]] را از آن [[خدا]] و پیامبرش و گروندگان وی شمرده و این یعنی که [[عزت مؤمنان]] به جهت [[پیروی از پیامبر]] اسلام و عزت و سربلندی وی به علت رسالتی است که از جانب [[خداوند]] دریافت کرده است. به همین دلیل است که اسلام به این وسیله در انظار جهانیان با سیادت و سربلندی قرین باشد. روی این اصل است که جامعه اسلامی باید در میان [[امّت‌ها]] و [[ملل]] دیگر، [[امّت]] نمونه و [[گواه]] و حجتی بر دیگران باشد. [[قرآن]]، مسلمانان را در این زمینه مخاطب قرار داده، چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}}<ref>«و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>.
در [[قراردادهای بین‌المللی]] و از جمله [[قرارداد ذمه]] تعهداتی که [[جامعه اسلامی]] در برابر متعاهدان خود می‌پذیرند، باید مخالف با [[احکام کلی]] [[اسلام]] و ناقض مقررات جامعه اسلامی نباشد و هر نوع تعهدی که به ترتیب مذکور منعقد شود، از درجه اعتبار ساقط خواهد بود. اسلام هرگز نمی‌تواند به [[مسلمانان]] [[اجازه]] دهد تا با تعهادات منافی با [[آزادی]] [[دعوت]] جهانی اسلام، به دست خویش جلو [[پیشرفت]] [[منطق]] و [[اندیشه]] [[اسلامی]] را مسدود کنند و [[اقدام]] به [[عقد]] قراردادی نمایند که اساس آن بر [[دشمنی]] با اسلام و ستیزگی با [[عقیده]] و [[فکر]] جامعه اسلامی نهاده شده و با [[روح]] [[نفاق]] و دوری و تضاد [[فکری]] و نه روح [[هم‌زیستی]] و [[صلح]] و تفاهم بنیان گرفته است. [[مردم]] [[سرزمین اسلامی]] نیز به [[حکم]] [[عقیده اسلامی]] که بدان [[ایمان]] آورده‌اند، نمی‌توانند [[سیادت]] [[دولت]] یا فرمانروای غیر [[مسلمانی]] را بپذیرند و [[حاکمیت]] آن را [[تحمل]] کنند: {{متن قرآن|وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا}}<ref>«و هرگز خداوند برای کافران به زیان مؤمنان راهی نمی‌گشاید» سوره نساء، آیه ۱۴۱.</ref>.هرگاه مردم منطقه [[تازه مسلمان]]، خود [[قادر]] به [[دفاع]] از [[استقلال]] و سیادت خویش نباشند و از عهده دفع قوای [[متجاوز]] برنیایند و از سایر مسلمانان [[یاری]] بجویند، بر عموم مسلمانان و [[دولت اسلامی]] [[واجب]] است که با تمام امکانات خود به یاری آنان بپاخیزند، مگر در صورتی که با گروه [[متخاصم]] [[غیر مسلمان]] [[قرارداد]] عدم تعرض یا [[پیمان]] دیگری منعقد کرده باشند که بر اساس تعهدات آن امکان کمک نظامی به مسلمانان متخاصم از آنان سلب شده باشد، [[قرآن]] در این زمینه چنین دستور می‌دهد: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.</ref>.
و [[معاملات]] [[اراضی]] بین [[مسلمانان]] و ذمیان در صورتی قانونی خواهد بود که به [[استقلال]] و [[سیادت]] مسلمانان و [[دولت اسلامی]] لطمه‌ای وارد نیاورد و نیز موجب تقویت [[دشمنان]] علیه مسلمانان نگردد و از آن اراضی به ضرر مسلمانها بهره‌برداری نشود<ref>فقه سیاسی، ج۱۱ (حقوق تعهدات و دیپلماسی)، ص۲۱۸ – ۲۱۹، ۲۲۶ – ۲۳۰ و ۲۳۵ – ۲۳۷.</ref>.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فقه سیاسی ج۱]]، ص ۵۳۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
# [[پرونده: 1100699.jpg|22px]] [[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی، عباس علی]]، [[دانشنامه فقه سیاسی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه فقه سیاسی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۳۱: خط ۷۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: مدخل]]
[[رده:عهد]]
[[رده:عهد]]
۷۵٬۸۷۱

ویرایش