حدیث سد ابواب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = فضایل امام علی
| موضوع مرتبط = فضایل امام علی
| عنوان مدخل  =  
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[حدیث سد ابواب از دیدگاه اهل سنت]] - [[حدیث سد ابواب در تاریخ اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[حدیث سد ابواب از دیدگاه اهل سنت]] - [[حدیث سد ابواب در تاریخ اسلامی]] - [[حدیث سد ابواب در کلام اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =
}}
}}
{{جعبه اطلاعات احادیث نامدار
{{جعبه اطلاعات احادیث نامدار
| نام حدیث = حدیث سد ابواب
| نام حدیث = حدیث سد ابواب
| نام تصویر =
| توضیح تصویر =
| متن حدیث = إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَمَرَ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ إِلَّا بَابَ عَلِي
| متن حدیث = إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَمَرَ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ إِلَّا بَابَ عَلِي
| ترجمه حدیث = خداوند دوبار خورشید را بر من برگردانده است و جز برای من برای کسی از امّت محمّد، آن را برنگردانده است
| ترجمه حدیث = خداوند دوبار خورشید را بر من برگردانده است و جز برای من برای کسی از امّت محمّد، آن را برنگردانده است
خط ۱۳: خط ۱۵:
| راویان = {{فهرست جعبه عمودی | [[عبدالله بن عباس]] | [[زید بن ارقم]] | [[ابوسعید خدری]]}}
| راویان = {{فهرست جعبه عمودی | [[عبدالله بن عباس]] | [[زید بن ارقم]] | [[ابوسعید خدری]]}}
| سبب صدور =  
| سبب صدور =  
| دلالت حدیث = {{فهرست جعبه عمودی | [[فضیلت امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[حضرت زهرا]] {{س}}}}
| دلالت حدیث = {{فهرست جعبه عمودی | [[افضیلت امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[حضرت زهرا]] {{س}}| دلالت بر [[عصمت امیرالمومنین]]{{ع}} و [[حضرت زهرا]]{{س}}| دلالت بر [[طهارت امیرالمومنین]]{{ع}} و [[حضرت زهرا]]{{س}}}}
| اعتبار سند =  
| اعتبار سند =  
| منابع شیعه = {{فهرست جعبه عمودی | [[مناقب آل ابی‌طالب (کتاب)]] | [[الخصال (کتاب)]] | ارشاد القلوب}}
| منابع شیعه = {{فهرست جعبه عمودی | [[مناقب آل ابی‌طالب (کتاب)| مناقب آل ابی‌طالب]] | [[الخصال (کتاب)| الخصال]] | [[ارشاد القلوب (کتاب)| ارشاد القلوب]]}}
| منابع اهل سنت = {{فهرست جعبه عمودی | [[ینابیع المودة]] | جامع ترمذی | السنن الکبری | المعجم الوسیط}}
| منابع اهل سنت = {{فهرست جعبه عمودی | [[ینابیع المودة (کتاب)| ینابیع المودة]] | السنن الکبری | المعجم الوسیط}}
}}
}}


'''حدیث سد الابواب''' اشاره به قضیه بسته شدن در حجره‌هایی است که به سمت [[مسجد النبی]] باز شده بود و [[پیامبر]] {{صل}} به [[دستور خداوند]] [[امر]] به بسته شدن آنها داد، غیر از در [[خانه علی]] {{ع}}. [[روایات]] فراوانی در این زمینه از [[اهل سنت]] و [[شیعه]] وارد شده که سند آنها صحیح و [[روایت]]، متواتر است. مضمون این [[احادیث]]، بیان یکی از [[فضایل]] مهم [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است.
'''حدیث سد الابواب''' اشاره به قضیه بسته شدن در حجره‌هایی است که به سمت [[مسجد النبی]] باز شده بود و [[پیامبر]] {{صل}} به [[دستور خداوند]] [[امر]] به بسته شدن آنها داد، غیر از در خانه علی {{ع}}. [[روایات]] فراوانی در این زمینه از [[اهل سنت]] و [[شیعه]] وارد شده که سند آنها صحیح و [[روایت]]، متواتر است. مضمون این [[احادیث]]، بیان یکی از [[فضایل]] مهم [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} است.


== داستان سد الابواب ==
== داستان سد الابواب ==
ساخت [[مسجد]] در [[شهر مدینه]] از نخستین اقدامات [[رسول خدا]] {{صل}} پس از [[هجرت]] به این [[شهر]] است. هم‌زمان با ساخت مسجدی که بعدها "مسجد النبی" نامیده شد، حجره‌هایی برای سکونت پیامبر {{صل}} و برخی از [[همسران]] آن [[حضرت]]، متصل به مسجد ساخته شد. همچنین کسانی چون [[علی]] {{ع}}، [[عمر]]، [[ابوبکر]]، [[عباس]]، [[حمزه]] نیز در خانه‌های خود مستقر شدند و از راه مسجد رفت‌ و آمد می‌کردند و این برای [[پیامبر خدا]] نیز ایجاد مزاحمت داشت. این حجرات افزون بر دری که به سمت بیرون داشتند، دری به طرف مسجد نیز داشتند و در وقت [[نماز]]، صاحبان آنها، از این درها وارد مسجد می‌شدند و دوباره از همان در برمی گشتند. در [[سال سوم هجری]]، [[فرستاده خدا]] {{صل}} به [[امر الهی]] [[مأمور]] شد همه آن درها را، جز در حجره علی {{ع}} ببندد. عده‌ای از [[صحابه]] ناراحت شدند و به پیامبر [[اعتراض]] کردند. آن حضرت اعلام کرد که [[خداوند]] او را به این کار مأمور کرده و این [[اقدام]]، خودسرانه نبوده است<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۰۵؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۲.</ref>.
ساخت [[مسجد]] در [[شهر مدینه]] از نخستین اقدامات [[رسول خدا]] {{صل}} پس از [[هجرت]] به این [[شهر]] است. هم‌زمان با ساخت مسجدی که بعدها "مسجد النبی" نامیده شد، حجره‌هایی برای سکونت پیامبر {{صل}} و برخی از [[همسران]] آن حضرت، متصل به مسجد ساخته شد. همچنین کسانی چون [[علی]] {{ع}}، [[عمر]]، [[ابوبکر]]، [[عباس]]، [[حمزه]] نیز در خانه‌های خود مستقر شدند و از راه مسجد رفت‌ و آمد می‌کردند و این برای [[پیامبر خدا]] نیز ایجاد مزاحمت داشت. این حجرات افزون بر دری که به سمت بیرون داشتند، دری به طرف مسجد نیز داشتند و در وقت [[نماز]]، صاحبان آنها، از این درها وارد مسجد می‌شدند و دوباره از همان در برمی گشتند. در [[سال سوم هجری]]، [[فرستاده خدا]] {{صل}} به [[امر الهی]] [[مأمور]] شد همه آن درها را، جز در حجره علی {{ع}} ببندد. عده‌ای از [[صحابه]] ناراحت شدند و به پیامبر [[اعتراض]] کردند. آن حضرت اعلام کرد که [[خداوند]] او را به این کار مأمور کرده و این [[اقدام]]، خودسرانه نبوده است<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۰۵؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۲.</ref>.


== [[احادیث سد ابواب]] ==
== احادیث سد ابواب ==
# از [[زید بن ارقم]] روایت شده است عده‌ای از صحابه [[رسول اکرم]] {{صل}} درهایی به سوی مسجد داشتند. روزی حضرت فرمود: "این درها را ببندید جز در خانه علی {{ع}}". [[مردم]] به این امر اعتراض داشتند. حضرت که متوجه سخنان مردم شده بود، فرمود: "من به بستن این درها مأمور شده‌ام و شما در این باره سخنانی گفتید. به [[خدا]] [[سوگند]]! من خودسرانه به بستن یا گشودن دری [[دستور]] ندادم؛ [[مأمور]] به وظیفه‌ای شدم و [[تبعیت]] کردم"<ref>نیشابوری، المستدرک، ج۲، ص۱۲۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۴۲؛ محمد فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۰۵-۴۰۶.</ref>
# از [[زید بن ارقم]] روایت شده است عده‌ای از صحابه [[رسول اکرم]] {{صل}} درهایی به سوی مسجد داشتند. روزی حضرت فرمود: "این درها را ببندید جز در خانه علی {{ع}}". [[مردم]] به این امر اعتراض داشتند. حضرت که متوجه سخنان مردم شده بود، فرمود: "من به بستن این درها مأمور شده‌ام و شما در این باره سخنانی گفتید. به [[خدا]] [[سوگند]]! من خودسرانه به بستن یا گشودن دری [[دستور]] ندادم؛ [[مأمور]] به وظیفه‌ای شدم و [[تبعیت]] کردم"<ref>نیشابوری، المستدرک، ج۲، ص۱۲۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۴۲؛ محمد فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۰۵-۴۰۶.</ref>
# [[ابوحمزه ثمالی]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند که فرمود: "تعداد افراد [[غریب]] [[مسلمان]] که به [[مدینه]] وارد شده بودند، زیاد شده بود؛ به طوری که [[مسجد]] برای آنها تنگ شده و گنجایش همه آنها را نداشت. پس [[خداوند]] به [[پیامبر]] {{صل}} چنین [[وحی]] فرمود: " مسجد خود را [[تطهیر]] کن و نگذار کسی شب در آنجا بخوابد و دستور بده درهای باز شده به مسجد بسته شود، مگر در [[خانه علی]] و [[فاطمه]] و جنب از داخل مسجد عبور نکند و غریبی در آن نخوابد". پس از آن، [[رسول خدا]] {{صل}} دستور داد که درهای [[خانه‌ها]] را که به مسجد باز می‌شد را ببندند و در [[خانه فاطمه]] {{س}} را به حال خود باقی گذارند<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۳۳۹.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۱۴۷.</ref>
# [[ابوحمزه ثمالی]] از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند که فرمود: "تعداد افراد غریب [[مسلمان]] که به [[مدینه]] وارد شده بودند، زیاد شده بود؛ به طوری که [[مسجد]] برای آنها تنگ شده و گنجایش همه آنها را نداشت. پس [[خداوند]] به [[پیامبر]] {{صل}} چنین [[وحی]] فرمود: " مسجد خود را تطهیر کن و نگذار کسی شب در آنجا بخوابد و دستور بده درهای باز شده به مسجد بسته شود، مگر در خانه علی و [[فاطمه]] و جنب از داخل مسجد عبور نکند و غریبی در آن نخوابد". پس از آن، [[رسول خدا]] {{صل}} دستور داد که درهای [[خانه‌ها]] را که به مسجد باز می‌شد را ببندند و در [[خانه فاطمه]] {{س}} را به حال خود باقی گذارند<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۳۳۹.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۱۴۷.</ref>
# بنا به [[نقلی]]، پیامبر در پاسخ [[اعتراض]] معترضان فرمود: "ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید! من این درها را نبستم و نگشودم؛ بلکه خداوند آنها را بست". سپس پیامبر {{صل}} این [[آیات]] را خواند: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«سوگند به ستاره چون فرو افتد که همنشین شما گمراه و بیراه نیست و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۱-۴.</ref>.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۹۰؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۶، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۰۵-۴۰۶.</ref>
# بنا به [[نقلی]]، پیامبر در پاسخ [[اعتراض]] معترضان فرمود: "ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید! من این درها را نبستم و نگشودم؛ بلکه خداوند آنها را بست". سپس پیامبر {{صل}} این [[آیات]] را خواند: {{متن قرآن|وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«سوگند به ستاره چون فرو افتد که همنشین شما گمراه و بیراه نیست و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۱-۴.</ref>.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۹۰؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۶، ص۱۱۸.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۰۵-۴۰۶.</ref>


== منابع [[احادیث سد ابواب]] ==
== منابع احادیث سد ابواب ==
این [[احادیث]] در بسیاری از کتاب‌ها و با اسناد مختلف مطرح شده‌اند.  
این [[احادیث]] در بسیاری از کتاب‌ها و با اسناد مختلف مطرح شده‌اند.  
# [[ابن شهرآشوب]] این [[روایات]] را با نقل‌های مختلف و از [[راویان]] گوناگون مطرح کرده است<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۱.</ref>. وی می‌نویسد: «حدیث سد ابواب را حدود سی نفر از [[صحابه]]، از جمله [[زید بن ارقم]]، [[سعد بن ابی‌وقاص]]، [[ابوسعید خدری]]، [[ام‌سلمه]]، [[ابورافع]] و... [[روایت]] کرده‌اند»<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۸۹.</ref>.
# [[ابن شهرآشوب]] این [[روایات]] را با نقل‌های مختلف و از راویان گوناگون مطرح کرده است<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۱.</ref>. وی می‌نویسد: «حدیث سد ابواب را حدود سی نفر از [[صحابه]]، از جمله [[زید بن ارقم]]، [[سعد بن ابی‌وقاص]]، [[ابوسعید خدری]]، [[ام‌سلمه]]، [[ابورافع]] و... [[روایت]] کرده‌اند»<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۸۹.</ref>.
# ابن‌بطریق در فصل بیستم کتابش با عنوان {{عربی|«في سد الأبواب من المسجد إلا باب علي»}}، یازده [[حدیث]] را با اسناد مختلف در این باره مطرح کرده است<ref>ابن بطریق اسدی حلی، العمده، ص۱۸۱-۱۷۵.</ref>.
# ابن‌بطریق در فصل بیستم کتابش با عنوان {{عربی|«في سد الأبواب من المسجد إلا باب علي»}}، یازده [[حدیث]] را با اسناد مختلف در این باره مطرح کرده است<ref>ابن بطریق اسدی حلی، العمده، ص۱۸۱-۱۷۵.</ref>.
# [[قندوزی]] در [[ینابیع المودة]] در باب هفده با عنوان {{عربی|«في سد ابواب المسجد إلا باب علي»}} احادیث زیادی با استناد مختلف آورده است<ref>سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع الموده، ج۱، ص۲۵۷-۲۶۰.</ref>.
# [[قندوزی]] در [[ینابیع المودة]] در باب هفده با عنوان {{عربی|«في سد ابواب المسجد إلا باب علي»}} احادیث زیادی با استناد مختلف آورده است<ref>سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع الموده، ج۱، ص۲۵۷-۲۶۰.</ref>.
# [[علامه امینی]] ۲۳ صورت برای این حدیث نقل کرده<ref>الغدیر، ج ۳ ص۲۰۲، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۹ ص۳۹۸</ref> و پیش از طرح این احادیث می‌نویسد: «[[پیشوایان اهل سنت]]، با سندهای صحیح و فراوان از جمعی از صحابه که شمار آنها به حدی است که [[تواتر]] این حدیث را [[ثابت]] می‌کند، آن را نقل کرده‌اند»<ref>علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج۳، ص۲۸۵.</ref>.
# [[علامه امینی]] ۲۳ صورت برای این حدیث نقل کرده<ref>الغدیر، ج ۳ ص۲۰۲، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۹ ص۳۹۸</ref> و پیش از طرح این احادیث می‌نویسد: «پیشوایان اهل سنت، با سندهای صحیح و فراوان از جمعی از صحابه که شمار آنها به حدی است که تواتر این حدیث را [[ثابت]] می‌کند، آن را نقل کرده‌اند»<ref>علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج۳، ص۲۸۵.</ref>.
# ابن‌عساکر این احادیث را در جلد اول کتاب ترجمه [[امام علی بن ابی طالب]] {{ع}} در حدود سی صحفه مطرح کرده است<ref>ابن عساکر، ترجمه امام علی بن ابی طالب، ج۱، ص۲۷۵-۳۰۵.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱]]، ص۴۰۶-۴۰۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۲.</ref>
# ابن‌عساکر این احادیث را در جلد اول کتاب ترجمه [[امام علی بن ابی طالب]] {{ع}} در حدود سی صحفه مطرح کرده است<ref>ابن عساکر، ترجمه امام علی بن ابی طالب، ج۱، ص۲۷۵-۳۰۵.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱]]، ص۴۰۶-۴۰۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۱۲.</ref>


== [[سد ابواب]] دیگران، فضیلتی مهم برای [[علی]] {{ع}} ==
== [[سد ابواب]] دیگران، فضیلتی مهم برای [[علی]] {{ع}} ==
ابن‌بطریق در [[حدیثی]] به نقل از [[نافع]]، [[غلام]] [[عمر]] می‌نویسد: "به ابن عمر گفتم: چه کسی پس از [[رسول خدا]] {{صل}} از همه [[برتر]] است؟ گفت: ای بی‌مادر! به تو چه ربطی دارد؟ سپس گفت: {{عربی|"أَسْتَغْفِرُ اللَّه‏"}}! [[بهترین]] آنها پس از [[پیامبر]] کسی است که هر آنچه بر خودش [[حلال]] بود، بر او نیز حلال بود<ref>در حدیثی از پیامبر خطاب به علی {{ع}} آمده است: {{متن حدیث|یا علی لا یحل لاحد یجنب فی المسجد غیری و غیرک}} ضرار بن صرد می‌نویسد: منظور حضرت این است که کسی نمی‌تواند مسجد را در حال جنابت طریق عبور قرار دهد، به جز من و تو. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref> و هر آنچه بر خودش [[حرام]] بود، بر او نیز حرام بود. گفتم: او کیست؟ گفت: [[علی]] {{ع}}. سپس گفت: پیامبر درهای [[مسجد]] را بست؛ مگر باب علی {{ع}} و به او گفت: هر آنچه در این مسجد بر من جایز است، بر تو نیز جایز است... تو [[وارث]] و [[وصی]] من هستی و [[دین]] مرا ادا می‌کنی..."<ref>ابن بطریق اسدی حلی، العمده، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref>.
ابن‌بطریق در [[حدیثی]] به نقل از نافع، [[غلام]] [[عمر]] می‌نویسد: "به ابن عمر گفتم: چه کسی پس از [[رسول خدا]] {{صل}} از همه [[برتر]] است؟ گفت: ای بی‌مادر! به تو چه ربطی دارد؟ سپس گفت: {{عربی|"أَسْتَغْفِرُ اللَّه‏"}}! [[بهترین]] آنها پس از [[پیامبر]] کسی است که هر آنچه بر خودش [[حلال]] بود، بر او نیز حلال بود<ref>در حدیثی از پیامبر خطاب به علی {{ع}} آمده است: {{متن حدیث|یا علی لا یحل لاحد یجنب فی المسجد غیری و غیرک}} ضرار بن صرد می‌نویسد: منظور حضرت این است که کسی نمی‌تواند مسجد را در حال جنابت طریق عبور قرار دهد، به جز من و تو. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۴۲-۳۴۳.</ref> و هر آنچه بر خودش [[حرام]] بود، بر او نیز حرام بود. گفتم: او کیست؟ گفت: [[علی]] {{ع}}. سپس گفت: پیامبر درهای [[مسجد]] را بست؛ مگر باب علی {{ع}} و به او گفت: هر آنچه در این مسجد بر من جایز است، بر تو نیز جایز است... تو [[وارث]] و [[وصی]] من هستی و [[دین]] مرا ادا می‌کنی..."<ref>ابن بطریق اسدی حلی، العمده، ص۱۸۰-۱۸۱.</ref>.


این [[حدیث]] نیز به نحوی ادعای کسانی را رد می‌کند که می‌گویند حدیث سد ابواب، درباره [[ابوبکر]] هم نازل شده است. ابن‌بطریق پس از نقل این حدیث به نقل از [[یحیی]] بن [[حسن]] می‌نویسد: "[[خداوند]] در اینجا فرق بین علی و دیگران را آشکار کرده است و می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref><ref>ابن بطریق اسدی حلی، العمده، ص۱۸۱.</ref>.
این [[حدیث]] نیز به نحوی ادعای کسانی را رد می‌کند که می‌گویند حدیث سد ابواب، درباره [[ابوبکر]] هم نازل شده است. ابن‌بطریق پس از نقل این حدیث به نقل از [[یحیی]] بن [[حسن]] می‌نویسد: "[[خداوند]] در اینجا فرق بین علی و دیگران را آشکار کرده است و می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>.<ref>ابن بطریق اسدی حلی، العمده، ص۱۸۱.</ref>


در [[حدیثی]] دیگر، ابن‌عساکر به نقل از [[علاء]] بن عرار از پدرش نقل کرده است که به [[عبدالله بن عمر]] گفتم: "درباره علی {{ع}} و [[عثمان]] چه می‌گویی؟" [[عبدالله]] گفت: "اما علی، کسی درباره او سؤال نکند. به [[منزلت]] او نزد پیامبر {{صل}} نگاه کن. پدرم گفت: پیامبر، ما را از مسجد بیرون کرد؛ مگر علی {{ع}} را و ابن‌جعفر گفت: پیامبر {{صل}} درهای ما را که به سوی مسجد باز می‌شد، بست و در [[علی]] {{ع}} را باز گذاشت"<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۱۳۹.</ref>.
در [[حدیثی]] دیگر، ابن‌عساکر به نقل از علاء بن عرار از پدرش نقل کرده است که به [[عبدالله بن عمر]] گفتم: "درباره علی {{ع}} و [[عثمان]] چه می‌گویی؟" [[عبدالله]] گفت: "اما علی، کسی درباره او سؤال نکند. به [[منزلت]] او نزد پیامبر {{صل}} نگاه کن. پدرم گفت: پیامبر، ما را از مسجد بیرون کرد؛ مگر علی {{ع}} را و ابن‌جعفر گفت: پیامبر {{صل}} درهای ما را که به سوی مسجد باز می‌شد، بست و در [[علی]] {{ع}} را باز گذاشت"<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۱۳۹.</ref>.


حدیث سد ابواب، فضیلتی انحصاری برای علی {{ع}} بود که بسیاری [[حسرت]] آن را به [[دل]] داشتند. [[حاکم نیشابوری]]، پس از نقل حدیث سد ابواب و بیان این نکته که این [[حدیث]]، صحیح الاسناد است، می‌نویسد: "از [[عمر بن خطاب]] نقل شده که به علی {{ع}} سه [[خصلت]] [[عطا]] شد که [[دوست]] داشتم یکی از این سه خصلت برای من بود. به او گفتند: این سه خصلت چیست؟ گفت:
حدیث سد ابواب، فضیلتی انحصاری برای علی {{ع}} بود که بسیاری [[حسرت]] آن را به [[دل]] داشتند. [[حاکم نیشابوری]]، پس از نقل حدیث سد ابواب و بیان این نکته که این [[حدیث]]، صحیح الاسناد است، می‌نویسد: "از [[عمر بن خطاب]] نقل شده که به علی {{ع}} سه خصلت عطا شد که [[دوست]] داشتم یکی از این سه خصلت برای من بود. به او گفتند: این سه خصلت چیست؟ گفت:
# [[فاطمه]] را به [[ازدواج علی]] {{ع}} در آورد؛
# [[فاطمه]] را به [[ازدواج علی]] {{ع}} در آورد؛
# او را در [[مسجد]] سکونت داد و [[حلال]] کرد برای او، آنچه برای خودش حلال بود؛
# او را در [[مسجد]] سکونت داد و [[حلال]] کرد برای او، آنچه برای خودش حلال بود؛
# [[پرچم]] را در [[روز خیبر]] به دست علی داد"<ref>نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۲۵.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۴۰۹-۴۱۱.</ref>
# [[پرچم]] را در [[روز خیبر]] به دست علی داد"<ref>نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۲۵.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۴۰۹-۴۱۱.</ref>
 
== [[زمان]] اجرای [[حکم]] [[سد الابواب]] ==
در مورد [[تاریخ]] دقیق واقعه سد الابواب، در منابع [[حدیث]] و تاریخ دو دیدگاه عمده وجود دارد:
# سال‌های اولیه [[هجرت]]: برخی با استناد به وجود [[حمزه]] در [[روایات]] این حادثه گفته‌اند که این واقعه در سال‌های اولیه هجرت اتفاق افتاده است<ref>وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۵.</ref>. چون حمزه در سال سوم از هجرت [[شهید]] شده است<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۱ و ۳۱۲.</ref>. کوشش این روایات برای این است که در دامان [[پاک]] حضرت [[حمزه سید الشهدا]] نقطه ضعفی به نمایش بگذارند.
# پس از [[فتح مکه]] و در سال‌های پایانی حیات پیامبر: واکنش عباس عموی پیامبر به بستن در خانه‌اش حکایت از آن دارد که این ماجرا پس از فتح مکه بوده؛ زیرا عباس پس از فتح مکه در [[مدینه]] ساکن شده است<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۸۷.</ref>.
 
دیدگاه دوم صحیح است؛ زیرا می‌تواند در رأس مجموعه کارهایی قرار گیرد که پیامبر برای نشان دادن راه [[آینده]] [[امت]] انجام داده است. در این زمینه چند [[روایت]] می‌آوریم: [[ابوسعید خدری]] می‌گوید: آن‌گاه که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} عباس عموی خویش و غیر او را از [[مسجد]] بیرون راند، یعنی درهای خانه‌های آنها را به مسجد بست، عباس به محضر آن حضرت آمد و عرضه داشت: ما را از مسجد بیرون راندی در حالی که ما [[خویشاوندان]] و عموهای شما هستیم؛ اما علی را در مسجد باقی گذاشتی؟! پیامبر {{صل}} فرمود: من شما را خارج نساخته و او را ساکن نکرده‌ام؛ بلکه [[خدا]] شما خارج ساخته و خدا او را در [[مسجد]] ساکن کرده است<ref>السنن الکبری، ج۷، ص۴۲۴، ش۸۳۷۱؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۴۳۵؛ الامالی (صدوق)، ص۵۲۶؛ عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۲؛ بحارالانوار، ج۳۹، ص۲۰.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۲۸۲.</ref>
 
== درخواست‌های دیگران برای شراکت در این [[فضیلت]] ==
وقتی [[پیامبر]] دستور داد که همه درب‌های مسجد به جز درب [[خانه]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} بسته شود، عباس نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و عرض کرد: ای رسول خدا اجازه دهید به اندازه‌ای که تنها خودم بتوانم وارد و خارج مسجد شوم، دربی برای من باز بماند! [[پیامبر خدا]] فرمود: [[مأمور]] به این کار نیستم. (اجازه چنین کاری را از جانب [[خدای متعال]] ندارم)<ref>المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۴۶، ش۲۰۳۱؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۷.</ref>. از دیگران هم این نقل وجود دارد که بعد از حادثه بسته شدن درب [[خانه‌ها]]، خدمت پیامبر {{صل}} رسیدند و نوعی [[اعتراض]] یا درخواست جهت باز بودن درب، پنجره و یا حتی سوراخی را به مسجد داشتند، اما پیامبر اجازه نفرمود.
 
[[جابر بن سمره]] می‌گوید: با دستور پیامبر به بسته شدن درب‌های مسجد، کسی از پیامبر درخواست کرد که اجازه بدهند یک درب کوچکی برای فقط وارد و خارج شدن به مسجد، داشته باشد که پیامبر به این مقدار اجازه نفرمود و فرمود: مجاز و مأمور نیستم. سپس گفت: یا [[رسول الله]] به اندازه شکافی اجازه بدهید. پیامبر فرمود: مأمور نیستم. دیگری آمد و گفت: به اندازه سوراخی که سرم را بتوانم از آن داخل مسجد کنم، اجازه بدهید. پیامبر فرمود: به این مقدار هم مأمور نیستم. در اینجا بود که آن شخص با [[ناراحتی]] در حالی که چشمانش گریان بود بازگشت<ref>وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶.</ref>.
 
عمرو بن سهل می‌گوید: وقتی پیامبر دستور بسته شدن درب‌های منتهی به مسجد را دادند، شخصی از [[اصحاب]] به خدمت ایشان رسید و عرض کرد: تنها به اندازه یک شکاف و دریچه کوچک، اجازه بدهید تا من بتوانم حداقل رفت و آمد شما را به مسجد ببینم. پیامبر فرمودند: به [[خدا]] قسم حتی به مقدار سوراخ سوزنی اجازه این کار را ندارم<ref>وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۷.</ref>.<ref>[[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|جانشین پیامبر]]، ص ۸۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[یدالله حاجی‌زاده|حاجی‌زاده، یدالله]]، [[سد ابواب (مقاله)|سد ابواب]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:1100354.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱‌''']]
# [[پرونده:IM010213.jpg|22px]] [[محمد علی جاودان|جاودان، محمد علی]]، [[جانشین پیامبر (کتاب)|'''جانشین پیامبر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1368987.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|'''فرهنگ غدیر''']]
# [[پرونده:1100354.jpg|22px]] [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱‌''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۶۵: خط ۸۲:
[[رده:احادیث نامدار]]
[[رده:احادیث نامدار]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:مدخل فرهنگ غدیر]]
[[رده:فضائل حضرت زهرا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۴

حدیث سد ابواب
متن حدیث
«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ أَمَرَ بِسَدِّ الْأَبْوَابِ إِلَّا بَابَ عَلِي»
ترجمه حدیث
خداوند دوبار خورشید را بر من برگردانده است و جز برای من برای کسی از امّت محمّد، آن را برنگردانده است
مشخصات حدیث
صادره ازامیرالمؤمنین (ع)
راویان
محتوای حدیث
دلالت حدیث
منابع حدیث
منابع شیعه
منابع اهل سنت

حدیث سد الابواب اشاره به قضیه بسته شدن در حجره‌هایی است که به سمت مسجد النبی باز شده بود و پیامبر (ص) به دستور خداوند امر به بسته شدن آنها داد، غیر از در خانه علی (ع). روایات فراوانی در این زمینه از اهل سنت و شیعه وارد شده که سند آنها صحیح و روایت، متواتر است. مضمون این احادیث، بیان یکی از فضایل مهم امیرالمؤمنین (ع) است.

داستان سد الابواب

ساخت مسجد در شهر مدینه از نخستین اقدامات رسول خدا (ص) پس از هجرت به این شهر است. هم‌زمان با ساخت مسجدی که بعدها "مسجد النبی" نامیده شد، حجره‌هایی برای سکونت پیامبر (ص) و برخی از همسران آن حضرت، متصل به مسجد ساخته شد. همچنین کسانی چون علی (ع)، عمر، ابوبکر، عباس، حمزه نیز در خانه‌های خود مستقر شدند و از راه مسجد رفت‌ و آمد می‌کردند و این برای پیامبر خدا نیز ایجاد مزاحمت داشت. این حجرات افزون بر دری که به سمت بیرون داشتند، دری به طرف مسجد نیز داشتند و در وقت نماز، صاحبان آنها، از این درها وارد مسجد می‌شدند و دوباره از همان در برمی گشتند. در سال سوم هجری، فرستاده خدا (ص) به امر الهی مأمور شد همه آن درها را، جز در حجره علی (ع) ببندد. عده‌ای از صحابه ناراحت شدند و به پیامبر اعتراض کردند. آن حضرت اعلام کرد که خداوند او را به این کار مأمور کرده و این اقدام، خودسرانه نبوده است[۱].

احادیث سد ابواب

  1. از زید بن ارقم روایت شده است عده‌ای از صحابه رسول اکرم (ص) درهایی به سوی مسجد داشتند. روزی حضرت فرمود: "این درها را ببندید جز در خانه علی (ع)". مردم به این امر اعتراض داشتند. حضرت که متوجه سخنان مردم شده بود، فرمود: "من به بستن این درها مأمور شده‌ام و شما در این باره سخنانی گفتید. به خدا سوگند! من خودسرانه به بستن یا گشودن دری دستور ندادم؛ مأمور به وظیفه‌ای شدم و تبعیت کردم"[۲].[۳]
  2. ابوحمزه ثمالی از امام باقر (ع) روایت می‌کند که فرمود: "تعداد افراد غریب مسلمان که به مدینه وارد شده بودند، زیاد شده بود؛ به طوری که مسجد برای آنها تنگ شده و گنجایش همه آنها را نداشت. پس خداوند به پیامبر (ص) چنین وحی فرمود: " مسجد خود را تطهیر کن و نگذار کسی شب در آنجا بخوابد و دستور بده درهای باز شده به مسجد بسته شود، مگر در خانه علی و فاطمه و جنب از داخل مسجد عبور نکند و غریبی در آن نخوابد". پس از آن، رسول خدا (ص) دستور داد که درهای خانه‌ها را که به مسجد باز می‌شد را ببندند و در خانه فاطمه (س) را به حال خود باقی گذارند[۴].[۵]
  3. بنا به نقلی، پیامبر در پاسخ اعتراض معترضان فرمود: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید! من این درها را نبستم و نگشودم؛ بلکه خداوند آنها را بست". سپس پیامبر (ص) این آیات را خواند: ﴿وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى[۶].[۷].[۸]

منابع احادیث سد ابواب

این احادیث در بسیاری از کتاب‌ها و با اسناد مختلف مطرح شده‌اند.

  1. ابن شهرآشوب این روایات را با نقل‌های مختلف و از راویان گوناگون مطرح کرده است[۹]. وی می‌نویسد: «حدیث سد ابواب را حدود سی نفر از صحابه، از جمله زید بن ارقم، سعد بن ابی‌وقاص، ابوسعید خدری، ام‌سلمه، ابورافع و... روایت کرده‌اند»[۱۰].
  2. ابن‌بطریق در فصل بیستم کتابش با عنوان «في سد الأبواب من المسجد إلا باب علي»، یازده حدیث را با اسناد مختلف در این باره مطرح کرده است[۱۱].
  3. قندوزی در ینابیع المودة در باب هفده با عنوان «في سد ابواب المسجد إلا باب علي» احادیث زیادی با استناد مختلف آورده است[۱۲].
  4. علامه امینی ۲۳ صورت برای این حدیث نقل کرده[۱۳] و پیش از طرح این احادیث می‌نویسد: «پیشوایان اهل سنت، با سندهای صحیح و فراوان از جمعی از صحابه که شمار آنها به حدی است که تواتر این حدیث را ثابت می‌کند، آن را نقل کرده‌اند»[۱۴].
  5. ابن‌عساکر این احادیث را در جلد اول کتاب ترجمه امام علی بن ابی طالب (ع) در حدود سی صحفه مطرح کرده است[۱۵].[۱۶]

سد ابواب دیگران، فضیلتی مهم برای علی (ع)

ابن‌بطریق در حدیثی به نقل از نافع، غلام عمر می‌نویسد: "به ابن عمر گفتم: چه کسی پس از رسول خدا (ص) از همه برتر است؟ گفت: ای بی‌مادر! به تو چه ربطی دارد؟ سپس گفت: "أَسْتَغْفِرُ اللَّه‏"! بهترین آنها پس از پیامبر کسی است که هر آنچه بر خودش حلال بود، بر او نیز حلال بود[۱۷] و هر آنچه بر خودش حرام بود، بر او نیز حرام بود. گفتم: او کیست؟ گفت: علی (ع). سپس گفت: پیامبر درهای مسجد را بست؛ مگر باب علی (ع) و به او گفت: هر آنچه در این مسجد بر من جایز است، بر تو نیز جایز است... تو وارث و وصی من هستی و دین مرا ادا می‌کنی..."[۱۸].

این حدیث نیز به نحوی ادعای کسانی را رد می‌کند که می‌گویند حدیث سد ابواب، درباره ابوبکر هم نازل شده است. ابن‌بطریق پس از نقل این حدیث به نقل از یحیی بن حسن می‌نویسد: "خداوند در اینجا فرق بین علی و دیگران را آشکار کرده است و می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ[۱۹].[۲۰]

در حدیثی دیگر، ابن‌عساکر به نقل از علاء بن عرار از پدرش نقل کرده است که به عبدالله بن عمر گفتم: "درباره علی (ع) و عثمان چه می‌گویی؟" عبدالله گفت: "اما علی، کسی درباره او سؤال نکند. به منزلت او نزد پیامبر (ص) نگاه کن. پدرم گفت: پیامبر، ما را از مسجد بیرون کرد؛ مگر علی (ع) را و ابن‌جعفر گفت: پیامبر (ص) درهای ما را که به سوی مسجد باز می‌شد، بست و در علی (ع) را باز گذاشت"[۲۱].

حدیث سد ابواب، فضیلتی انحصاری برای علی (ع) بود که بسیاری حسرت آن را به دل داشتند. حاکم نیشابوری، پس از نقل حدیث سد ابواب و بیان این نکته که این حدیث، صحیح الاسناد است، می‌نویسد: "از عمر بن خطاب نقل شده که به علی (ع) سه خصلت عطا شد که دوست داشتم یکی از این سه خصلت برای من بود. به او گفتند: این سه خصلت چیست؟ گفت:

  1. فاطمه را به ازدواج علی (ع) در آورد؛
  2. او را در مسجد سکونت داد و حلال کرد برای او، آنچه برای خودش حلال بود؛
  3. پرچم را در روز خیبر به دست علی داد"[۲۲].[۲۳]

زمان اجرای حکم سد الابواب

در مورد تاریخ دقیق واقعه سد الابواب، در منابع حدیث و تاریخ دو دیدگاه عمده وجود دارد:

  1. سال‌های اولیه هجرت: برخی با استناد به وجود حمزه در روایات این حادثه گفته‌اند که این واقعه در سال‌های اولیه هجرت اتفاق افتاده است[۲۴]. چون حمزه در سال سوم از هجرت شهید شده است[۲۵]. کوشش این روایات برای این است که در دامان پاک حضرت حمزه سید الشهدا نقطه ضعفی به نمایش بگذارند.
  2. پس از فتح مکه و در سال‌های پایانی حیات پیامبر: واکنش عباس عموی پیامبر به بستن در خانه‌اش حکایت از آن دارد که این ماجرا پس از فتح مکه بوده؛ زیرا عباس پس از فتح مکه در مدینه ساکن شده است[۲۶].

دیدگاه دوم صحیح است؛ زیرا می‌تواند در رأس مجموعه کارهایی قرار گیرد که پیامبر برای نشان دادن راه آینده امت انجام داده است. در این زمینه چند روایت می‌آوریم: ابوسعید خدری می‌گوید: آن‌گاه که پیامبر اکرم (ص) عباس عموی خویش و غیر او را از مسجد بیرون راند، یعنی درهای خانه‌های آنها را به مسجد بست، عباس به محضر آن حضرت آمد و عرضه داشت: ما را از مسجد بیرون راندی در حالی که ما خویشاوندان و عموهای شما هستیم؛ اما علی را در مسجد باقی گذاشتی؟! پیامبر (ص) فرمود: من شما را خارج نساخته و او را ساکن نکرده‌ام؛ بلکه خدا شما خارج ساخته و خدا او را در مسجد ساکن کرده است[۲۷].[۲۸]

درخواست‌های دیگران برای شراکت در این فضیلت

وقتی پیامبر دستور داد که همه درب‌های مسجد به جز درب خانه امیرالمؤمنین (ع) بسته شود، عباس نزد رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: ای رسول خدا اجازه دهید به اندازه‌ای که تنها خودم بتوانم وارد و خارج مسجد شوم، دربی برای من باز بماند! پیامبر خدا فرمود: مأمور به این کار نیستم. (اجازه چنین کاری را از جانب خدای متعال ندارم)[۲۹]. از دیگران هم این نقل وجود دارد که بعد از حادثه بسته شدن درب خانه‌ها، خدمت پیامبر (ص) رسیدند و نوعی اعتراض یا درخواست جهت باز بودن درب، پنجره و یا حتی سوراخی را به مسجد داشتند، اما پیامبر اجازه نفرمود.

جابر بن سمره می‌گوید: با دستور پیامبر به بسته شدن درب‌های مسجد، کسی از پیامبر درخواست کرد که اجازه بدهند یک درب کوچکی برای فقط وارد و خارج شدن به مسجد، داشته باشد که پیامبر به این مقدار اجازه نفرمود و فرمود: مجاز و مأمور نیستم. سپس گفت: یا رسول الله به اندازه شکافی اجازه بدهید. پیامبر فرمود: مأمور نیستم. دیگری آمد و گفت: به اندازه سوراخی که سرم را بتوانم از آن داخل مسجد کنم، اجازه بدهید. پیامبر فرمود: به این مقدار هم مأمور نیستم. در اینجا بود که آن شخص با ناراحتی در حالی که چشمانش گریان بود بازگشت[۳۰].

عمرو بن سهل می‌گوید: وقتی پیامبر دستور بسته شدن درب‌های منتهی به مسجد را دادند، شخصی از اصحاب به خدمت ایشان رسید و عرض کرد: تنها به اندازه یک شکاف و دریچه کوچک، اجازه بدهید تا من بتوانم حداقل رفت و آمد شما را به مسجد ببینم. پیامبر فرمودند: به خدا قسم حتی به مقدار سوراخ سوزنی اجازه این کار را ندارم[۳۱].[۳۲]

منابع

پانویس

  1. حاجی‌زاده، یدالله، سد ابواب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۴۰۵؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۲.
  2. نیشابوری، المستدرک، ج۲، ص۱۲۵؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۴۲؛ محمد فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص۱۱۸.
  3. حاجی‌زاده، یدالله، سد ابواب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۴۰۵-۴۰۶.
  4. فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۳۳۹.
  5. عباسی، حبیب، مقاله «علی بن ابی‌طالب»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱، ص۱۴۷.
  6. «سوگند به ستاره چون فرو افتد که همنشین شما گمراه و بیراه نیست و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۱-۴.
  7. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۹۰؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۶، ص۱۱۸.
  8. حاجی‌زاده، یدالله، سد ابواب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۴۰۵-۴۰۶.
  9. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۱.
  10. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۱۸۹.
  11. ابن بطریق اسدی حلی، العمده، ص۱۸۱-۱۷۵.
  12. سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع الموده، ج۱، ص۲۵۷-۲۶۰.
  13. الغدیر، ج ۳ ص۲۰۲، موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۹ ص۳۹۸
  14. علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج۳، ص۲۸۵.
  15. ابن عساکر، ترجمه امام علی بن ابی طالب، ج۱، ص۲۷۵-۳۰۵.
  16. حاجی‌زاده، یدالله، سد ابواب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۱۲.
  17. در حدیثی از پیامبر خطاب به علی (ع) آمده است: «یا علی لا یحل لاحد یجنب فی المسجد غیری و غیرک» ضرار بن صرد می‌نویسد: منظور حضرت این است که کسی نمی‌تواند مسجد را در حال جنابت طریق عبور قرار دهد، به جز من و تو. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۴۲-۳۴۳.
  18. ابن بطریق اسدی حلی، العمده، ص۱۸۰-۱۸۱.
  19. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  20. ابن بطریق اسدی حلی، العمده، ص۱۸۱.
  21. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۱۳۹.
  22. نیشابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۲۵.
  23. حاجی‌زاده، یدالله، سد ابواب، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۴۰۹-۴۱۱.
  24. وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۵.
  25. انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۱ و ۳۱۲.
  26. سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۸۷.
  27. السنن الکبری، ج۷، ص۴۲۴، ش۸۳۷۱؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶؛ تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۴۳۵؛ الامالی (صدوق)، ص۵۲۶؛ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۳۲؛ بحارالانوار، ج۳۹، ص۲۰.
  28. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۲۸۲.
  29. المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۴۶، ش۲۰۳۱؛ وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۷.
  30. وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۶.
  31. وفاء الوفاء، ج۲، ص۶۷.
  32. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۸۸.