ازدواج در معارف و سیره معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = ازدواج | عنوان مدخل = ازدواج | مداخل مرتبط = ازدواج در قرآن - ازدواج در فقه اسلامی - ازدواج در جامعه‌شناسی اسلامی - ازدواج در معارف و سیره معصوم - ازدواج در معارف و سیره نبوی - ازدواج درمعارف و سیره رضوی - از...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = ازدواج
| موضوع مرتبط = ازدواج
| عنوان مدخل  = ازدواج
| عنوان مدخل  = ازدواج
| مداخل مرتبط = [[ازدواج در قرآن]] - [[ازدواج در فقه اسلامی]] - [[ازدواج در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[ازدواج در معارف و سیره معصوم]] - [[ازدواج در معارف و سیره نبوی]] - [[ازدواج درمعارف و سیره رضوی]] - [[ازدواج درمعارف و سیره امام جواد]] - [[ازدواج در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[ازدواج در قرآن]] - [[ازدواج در فقه اسلامی]] - [[ازدواج در جامعه‌شناسی اسلامی]] - [[ازدواج در معارف و سیره معصوم]] - [[ازدواج در معارف و سیره نبوی]] - [[ازدواج در معارف و سیره رضوی]] - [[ازدواج در معارف و سیره امام جواد]] - [[ازدواج در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==[[انتخاب همسر]]==
== مفهوم‌شناسی [[ازدواج]] ==
[[زن]] و شوهر از ارکان [[خانواده]] به شمار می‌روند و خانواده مهم‌ترین نقش را در [[تربیت فرزند]] ایفا می‌کند؛ از این‌رو، اگر [[همسران]] از لحاظ جسمی، افرادی سالم و از لحاظ [[روحی]] و [[معنوی]]، [[صالح]] و [[تربیت یافته]] باشند به جدّ می‌توان گفت بخش مهمی از تربیت فرزند، سامان یافته و تضمین شده است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} هم، دیگران را به این امر خطیر سفارش کرده‌اند و هم خود در انتخاب همسر دقت نموده‌اند. پیامبر اکرم{{صل}} می‌فرماید:
ازدواج در لغت به معنای «جفت شدن» و «جفت گرفتن» و در اصطلاح [[علوم]]، به معنای «تنظیم دو به دوی اشیاء» است<ref>فرهنگ معین، ذیل واژه ازدواج.</ref>. واژه دیگری که بر امر ازدواج دلالت دارد، واژه [[نکاح]] است که در لغت به معنای تقابل است، نکاح، رابطه‌ای [[حقوقی]] ـ [[عاطفی]] است که با [[عقد]]، بین [[زن]] و مرد برقرار می‌گردد و به آنها [[حق]] می‌دهد که با یکدیگر [[زندگی]] کنند. است. مظهر این رابطه، حق [[تمتع]] جنسی است<ref>امامی، حقوق مدنی، ج۴، ص۲۶۸؛ کاتوزیان حقوق خانواده، ج۱، ص۲۰.</ref>.
{{متن حدیث|أَنْكِحُوا الْأَكْفَاءَ وَ انْكِحُوا فِيهِمْ وَ اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ}}<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۹.</ref>؛ به هم‌شأن خود زن بدهید و از هم‌شأن خود زن بگیرید و برای نطفه‌های خود [جایگاهی مناسب] [[انتخاب]] کنید.
و نیز می‌فرماید:
{{متن حدیث|اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ‌، فَإِنَّ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِيعَيْنِ}}<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۸، ش۲.</ref>؛ برای نطفه‌های خود، [جایگاهی مناسب] انتخاب کنید که [ویژگی‌های] دایی در [شکل‌گیری [[شخصیت]]] فرزند اثرگذار است.


[[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} در عمل، درباره خود و خانواده خود چنین کرده و در انتخاب همسر، دقت لازم را مبذول داشته‌اند. در داستان [[ازدواج حضرت فاطمه]]{{س}}، نقل شده است که افراد بسیار و به انگیزه‌های مختلف، تنها یادگار [[پیامبر گرامی اسلام]] را از وی [[خواستگاری]] کردند. پیامبر{{صل}} با روی‌گرداندن از آنها<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۴۰.</ref> یا با بیان این جمله که «[[منتظر]] [[قضای الهی]] می‌مانم»<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹.</ref>، دست رد به سینه هر کدام می‌زد. اما همین که پسر عموی وی، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، برای خواستگاری نزد پیامبر{{صل}} آمد، حضرت با چهره‌ای گشاده با او برخورد کرد و فرمود:
امر پسندیده نکاح را با بررسی به کتب [[ادیان الهی]]، می‌توان از [[زمان]] [[آفرینش انسان]] [[مشاهده]] کرد. [[خداوند]] زمانی که [[انسان]] را [[خلق]] کرد، جفت او را هم آفرید و از [[تزویج]] آنها، [[نسل]] انسان باقی ماند. در تعریف اصطلاحی ازدواج آمده است: «قراری است مبتنی بر [[قانون]]، [[شرع]]، عرف، گفتار یا [[آیین]] خاص بین یک زن با یک مرد، برای ایجاد رابطه جنسی و معمولاً فرزندزایی، اساس [[خانواده]] را تشکیل می‌دهد»<ref>شایان مهر، دائرةالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی، ص۵۹.</ref>. در تعریف دیگری آمده است: «ازدواج، سبب دوام و [[پایداری]] نسل است و بقای [[بشر]] به آن وصل است. این، قانون [[نظام آفرینش]] است و بر کل هستی، [[حاکم]] می‌باشد»<ref>ملک محمودی الیگودرزی، راهنمای ازدواج، ص۲۲.</ref>.
{{متن حدیث|مَا جَاءَ بِكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ‌؟ حَاجَتُكَ؟}} چه نیازی تو را به اینجا آورده است؟
امیرمؤمنان علی{{ع}} در پاسخ خواسته خویش را مطرح کرد. پیامبر{{صل}} فرمود:
{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ، إِنَّهُ قَدْ ذَكَرَهَا قَبْلَكَ رِجَالٌ، فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهَا، فَرَأَيْتُ الْكَرَاهَةَ فِي وَجْهِهَا، وَ لَكِنْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْكَ}}؛ ای علی، پیش از تو کسان دیگری نیز [[فاطمه]] را از من [[خواستگاری]] کرده‌اند و من خواست آنها را به فاطمه{{س}} گفتم، اما [[کراهت]] را در چهره او یافتم، ولی [[صبر]] کن تا بازگردم.
[[پیامبر]]{{صل}} پس از مطرح کردن خواسته علی{{ع}} با دخت گرامی خویش، همین که [[سکوت]] و عدم [[اعراض]] و کراهت او را دید، با [[خوشحالی]] بانگ {{متن حدیث|اللَّهُ أَكْبَرُ}} برآورد و فرمود:
{{متن حدیث|سُكُوتُهَا إِقْرَارُهَا}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۹۳.</ref>؛ سکوت زهرا، علامت [[رضایت]] و خواست اوست.


همچنین علی{{ع}} نقل می‌کند که:
با توجه به این تعاریف در مورد ازدواج، می‌توان گفت علاوه بر کارکرد تولیدمثل و فرزندزایی، [[هدف]] والاتری در ازدواج نهفته است و آن برطرف شدن نقص‌های وجودی هر یک از زوجین و [[تکامل]] آنهاست. از این رو تعریف ازدواج چنین است: ازدواج، قراردادی رسمی برای پذیرش یک [[تعهد]] متقابل جهت زندگی [[خانوادگی]] است که [[آدمی]] در [[سایه]] آن در خط [[سیر]] معین و شناخته شده‌ای از زندگی قرار گرفته با آن به کمال می‌رسد.
پیامبر{{صل}} در جستجوی من به [[ام ایمن]] فرمود: ام ایمن، برادرم کجاست؟ ام ایمن گفت: برادرت کیست؟ پیامبر{{صل}} فرمود: علی. ام ایمن گفت: ای [[رسول خدا]]، دخترت را به همسری کسی می‌دهی که [[برادر]] توست؟ رسول خدا{{صل}} فرمود: آری ام ایمن، به [[خدا]] قسم دخترم را به هم‌شأنش که مردی است [[شریف]] و [[آبرومند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] و کسی که در درگاه خدا [[مقرب]] است، به همسری دادم<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۵.</ref>.
همچنین، نقل شده است که:
وقتی پیامبر{{صل}} فاطمه{{س}} را به همسری علی{{ع}} داد، نزد او آمد و دید که فاطمه{{س}} گریان است، فرمود: چرا [[گریه]] می‌کنی؟ به خدا قسم اگر در [[خاندان]] من کسی بهتر از علی{{ع}} بود، تو را به علی نمی‎دادم<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ص۳۷۸، ش۶.</ref>.
البته [[ناراحتی حضرت فاطمه]]{{س}} به دلیل [[ازدواج]] با [[حضرت علی]]{{ع}} نبود، بلکه به این دلیل بود که [[زنان]] [[قریش]] او را [[سرزنش]] می‌کردند و می‌گفتند: پدرت تو را به مردی [[فقیر]] و... شوهر داده است.


در [[روایت]] دیگری [[حضرت فاطمه]]{{س}}، خود به سرزنش زنان قریش تصریح می‌کند و پیامبر{{صل}} نیز [[فضائل علی]]{{ع}} را برای او برمی‌شمرد<ref>خوارزمی، الموفق بن احمد بن محمد المکی، المناقب، ص۳۵۴.</ref>.
بشر در طول [[تاریخ]]، در امر ازدواج، گاه راه [[افراط]] را پیموده و گاه به [[تفریط]] کشیده شده است؛ چنان که گروهی بدون توجه به کارکردهای مثبت ازدواج، آن را [[سرکوب]] کرده‌اند و معتقدند [[روابط جنسی]] به هر صورتی که باشد، منافی با [[کمال انسانی]] است. [[بودائیان]]، [[راهبان]]، [[پدران]] [[کلیسا]] و برخی فرقه‌های دیگر را می‌توان از این دسته شمرد. گروهی دیگر در رویکردی کاملاً متفاوت، تمامی عقده‌های [[روحی]] [[بشر]] را ناشی از سرکوب [[تمایلات]] جنسی و تنها راه [[سلامت روانی]] را ارضای بی‌قید و شرط [[غریزه جنسی]] دانسته‌اند<ref>فروید، تجزیه و تحلیل روانی جنسی، ترجمه و اقتباس: علی دشتستانی، ص۷۳.</ref>. در حالی که [[تشکیل خانواده]]، راه میانه‌ای است که هم به نیاز [[فطری]] و غریزه جنسی پاسخ مثبت می‌دهد و هم با [[هدایت]] آن در بستری قانونی و ضابطه‌مند، از [[طغیان]] این [[غریزه]] که مانع اصلی شکوفایی استعدادهای فطری [[انسان]] است، جلوگیری می‌کند<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۲۳.</ref>.
البته در این‌باره [[روایات]] دیگری نیز هست که حاکی از انجام این ازدواج به خواست [[پروردگار]] است؛ ولی در بعضی از همین روایات تصریح شده که این امر از آن جهت است که کسی جز علی{{ع}} هم‌شأن و [[کفو فاطمه]]{{س}} نیست<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۷۸.</ref>، علی{{ع}} نقل می‌کند [[پیامبر]]{{صل}} به من فرمود:
برخی مردان [[قریش]] مرا [[سرزنش]] کرده‌اند که چرا با وجود [[خواستگاری]] ما، [[فاطمه]]{{س}} را به همسری علی درآوردی؟ ولی من به آنها گفتم: به [[خدا]] قسم، من مانع [[ازدواج]] او با شما نشدم و من او را به همسری علی در نیاوردم. [[جبرئیل]] بر من نازل شد و گفت: «خدا می‌گوید: اگر علی را [[خلق]] نمی‌کردم، برای دخترت فاطمه{{س}} تا ابد هم‌شأنی نبود»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۷۸؛ ج۱، ص۴۶۱.</ref>.


اشکالی که ممکن است در اینجا مطرح شود آن است که این [[سیره]] با [[روایات]] [[ائمه]]{{عم}} که می‌فرمایند: در ازدواج [[سختگیری]] نکنید و هرگاه خواستگاری آمد که از [[خُلق]] و [[دین]] او [[راضی]] هستید، او را رد نکنید، در [[تعارض]] است؛ مثلاً [[امام باقر]]{{ع}} از پیامبر{{صل}} نقل می‌کند که فرمود:
== جایگاه [[ازدواج]] در [[سیره معصومان]]{{عم}} ==
{{متن حدیث|إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ {{متن قرآن|إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ}}<ref>«و کافران (نیز) دوستان یکدیگرند و اگر آن (دستور) را انجام ندهید در زمین، آشوب و تباهی بزرگی رخ خواهد داد» سوره انفال، آیه ۷۳.</ref>}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>؛ هرگاه کسی به خواستگاری نزد شما آمد که از [[دین و اخلاق]] او راضی هستید، او را رد نکنید و اگر چنین کنید، در [[زمین]] [[فتنه]] و [[فساد]] بزرگی ایجاد خواهد شد.
برخلاف بسیاری از مکاتب که ازدواج را امری [[نکوهیده]] یا دست‌کم مانعی بزرگ بر سر راه [[تکامل انسان]] می‌دانند، یا قائل به ارضای بدون حد و [[حصر]] [[غرائز]] جنسی هستند، [[اسلام]] با رویکردی [[متعادل]]، تنها راه ارضای صحیح این [[غریزه]] را ازدواج و [[زندگی]] [[زناشویی]] دانسته و برای [[نهاد خانواده]]، جایگاهی والا قائل شده است. در [[بینش]] [[اسلامی]]، ازدواج نیز مانند هر عمل [[عبادی]] دیگر، دارای مقاصد و اغراضی است. با توجه به جایگاه والای ازدواج در [[سیره معصومین]]{{عم}} به [[کلام]] و دیدگاه آنها در این باره به اختصار اشاره می‌کنیم: محبوب‌ترین بنا نزد [[خداوند]]: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده‌اند: هیچ بنایی در اسلام نزد خداوند، [[دوست]] داشتنی‌تر و عزیزتر از ازدواج نیست<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۵۳۱.</ref>. از آنجا که با ازدواج است که کانون گرم [[خانواده]] شکل می‌گیرد، این عمل نزد [[خداوند متعال]] تا این اندازه [[محبوب]] و [[ارزشمند]] است.
در [[روایت]] دیگری دین و [[امانت]] نیز شرط شده است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>.


در پاسخ، باید گفت: اولاً، این روایات می‌گوید که به دین و اخلاق و حتی امانت باید توجه شود و هرگاه در این چند مورد [[رضایت]] حاصل شد، دیگر [[سخت‌گیری]] نکنید؛ یعنی سخت‌گیری نکردن و سهل گرفتن نسبت به دین، [[اخلاق]] و امانت نیست، بلکه سهل‌گیری در [[امور مادی]] و [[فقر]] و [[غنا]] و [[طبقه اجتماعی]] فرد و مهریه و امثال اینهاست. ثانیاً، بر فرض که سهل‌گیری در [[امور دینی]] نیز مطرح باشد، منظور روایت برای وقتی است که [[انسان]] به [[اصل دین]] و [[ایمان]] فرد [[اطمینان]] دارد، ولی به دنبال سطح بالای ایمان و [[دین]] باشد. [[امام باقر]]{{ع}} در آن [[روایت]] این مورد را [[نهی]] کرده است. [[شاهد]] آن نیز این است که [[علی بن اسباط]] به امام باقر{{ع}} می‌نویسد: «برای دخترانم کسی را که مثل خودم باشد، نمی‌یابم. درباره آنها چه کنم؟» [[امام]] در پاسخ می‌فرماید: «به دنبال اینکه کسی مثل خودت را پیدا کنی، مباش. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: هرگاه کسی که از دین و [[خُلق]] او [[راضی]] بودید به [[خواستگاری]] آمد، دختر را به او [[تزویج]] کنید»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>؛ یعنی علی بن اسباط به دنبال کسی مثل خودش بوده نه‌کفو و هم‌شأن دخترانش؛ بنابراین امام فرموده است کسی که به [[دین و اخلاق]] او [[رضایت]] داری، او را رد نکن. ثالثاً، رضایت از دین و اخلاق امری ثابت نیست، بلکه امری نسبی است که درباره هر کس تفاوت می‌کند؛ شاید پیامبر{{صل}} از دین یا [[اخلاق]] یا دین و اخلاق دیگر خواستگاران دختر خویش راضی نبوده است. به علاوه، در تزویج، [[کفو]] و هم‌شأن بودن [[همسران]] شرط است، که هیچ‌یک از خواستگاران [[حضرت فاطمه]]{{س}}، جز علی{{ع}}، چنان نبودند. این مطلب در روایت دیگری از پیامبر{{صل}} نقل شده است که فرمود:
بهترین افراد [[امت پیامبر]]{{صل}}: [[رسول خدا]]{{صل}} فرموده‌اند: «بهترین افراد [[امت]] من، متأهلان و بدترین افراد امتم عزب‌ها هستند»<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۵۳۲.</ref>. با توجه به اینکه فرد با [[تشکیل خانواده]] و ازدواج، از [[لغزش‌ها]] و معصیت‌های بسیاری دور می‌شود، متأهل شدن در [[سیره]] [[پیشوایان هدایت]]، اهمیت فراوانی دارد.
{{متن حدیث|لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} لِفَاطِمَةَ مَا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۴۶۱.</ref>؛ اگر [[خدا]] علی{{ع}} را برای [[فاطمه]]{{س}} [[خلق]] نکرده بود، برای فاطمه{{س}} کفوی از [[آدم]] تا پایان [[خلقت]] یافت نمی‌شد.


بنابراین، به تصریح خود پیامبر{{صل}} در برخی [[روایات]]، آن حضرت به بهترین [[خواستگار]] زهرا{{س}} جواب مثبت داده است. دیگر اینکه، بر فرض که پذیرش پیامبر{{صل}} به [[امر خدا]] بوده، امر خدا نیز براساس هم‌شأن بودن [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} با [[حضرت زهرا]]{{س}} بوده است و سوم اینکه منافاتی ندارد که هم خدا امر کرده باشد و هم [[پیامبر]]{{صل}} و زهرا{{س}} قلباً بدین [[ازدواج]] [[تمایل]] داشته باشند و بر این اساس عمل کرده باشند.
[[خانه]] [[محبوب خداوند]]: پیامبر اکرم{{صل}} می‌فرماید: خداوند خانه‌ای را که در آن وصلت صورت گیرد دوست می‌دارد و خانه‌ای را که در آن [[طلاق]] واقع شود، دوست نمی‌دارد<ref>کلینی، الکافی، ج۶، ص۵۴.</ref>. بالاترین [[نعمت]] پس از اسلام: بعد از نعمت اسلام، هیچ نعمتی برای [[مرد]] [[مسلمان]]، [[برتر]] و مفیدتر از این نیست که همسری داشته باشد که هرگاه به او بنگرد، مسرور و شاداب گردد و هنگامی که به او دستور بدهد، [[اطاعت]] کند و هرگاه که از نزدش برود، [[حافظ]] خود و [[مال]] همسرش باشد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۳.</ref>.
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، خود نیز پس از [[رحلت فاطمه]]{{س}}، هنگامی که قصد ازدواج می‌کند، به سراغ [[برادر]] خویش [[عقیل]]، که در [[علم]] [[انساب]] و [[شناخت]] [[قبائل]] [[عرب]] سرآمد بود می‌رود و از او می‌خواهد همسری را برایش بجوید که زاده [[شجاعان]] باشد و فرزندانی [[شجاع]] و [[دلیر]] برایش بیاورد. عقیل با بررسی و جستجو در قبائل عرب، [[فاطمه کلابیه]] را به علی{{ع}} پیشنهاد می‌کند و با این ازدواج شیرمردانی چون [[حضرت ابوالفضل]]{{ع}} و برادرانش متولد می‌شوند که [[دلیری]] و [[شجاعت]] آنها تا ابد بر صفحه [[تاریخ]] نقش بسته است<ref>مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۱، ص۵۹.</ref>. اگر [[امام سجاد]]{{ع}} نیز یکی از بهترین [[نوادگان]] [[امام مجتبی]]{{ع}} را به همسری برمی‌گزیند و از او [[باقر العلوم]]{{ع}} متولد می‌شود برای این است که [[انتخاب همسر]]، نقشی اساسی در [[تربیت]] دارد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «جدّه‌ام صدیقه‌ای بود که در [[خاندان امام حسن]]{{ع}} زنی به درجه و مرتبه او نرسیده است»<ref>قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۲، ص۱۷۳.</ref>. همچنین برای [[انتخاب همسر مناسب]] و هم‌شأن است که [[امام هادی]]{{ع}} که در [[سامرا]] [[زندگی]] می‌کرد، [[بشر بن مسلمان]] را به [[بغداد]] می‌فرستد تا [[کنیز]] پاک‌طینت [[رومی]] را خریداری کند تا او را به همسری فرزند خویش [[امام حسن عسکری]]{{ع}} درآورد و از او [[آخرین حجت]]، [[امام مهدی]]{{ع}} متولد شود<ref>قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۲، ص۷۴۵.</ref>.


بنابراین اهمیت مسئله انتخاب همسر در [[سیره معصومان]]{{عم}} روشن است. اما باید توجه داشت که تمام اهمیت این مسئله برای [[تربیت فرزند]] نیست، بلکه چنان که در برخی از [[روایات]] آمده، برای ایجاد تفاهمِ [[زن]] و شوهر و [[ثبات]] و [[آسایش]] [[خانواده]] نیز می‌تواند باشد، که آن هم محیط [[امن]] و سالمی را برای تربیت فراهم می‌آورد. برای نمونه، یکی از ویژگی‌هایی که [[معصومان]]{{عم}} به رعایت آن در انتخاب همسر سفارش کرده‌اند و ازدواج امیرمؤمنان علی{{ع}} و [[حضرت زهرا]]{{س}} نیز با توجه به این ملاک بوده است، هم‌شأن بودن [[زن]] و شوهر است. این امر مهم‌ترین عامل تفاهم زن و شوهر و [[استحکام]] [[نظام]] [[خانواده]] است که این نیز مهم‌ترین عامل در پرورش درست [[فرزندان]] است. در مقابل، تفاهم نداشتن [[همسران]] و درگیری آنها که موجب ایجاد خدشه در کانون [[تربیت]] می‌شود، مهم‌ترین و بیشترین عامل [[انحراف]] فرزندان است.
عامل [[تکمیل دین]]: هر کس ازدواج کند، نیمی از دینش را باز یافته است و درباره نیم دیگر باید [[تقوای الهی]] را رعایت کند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۱۹.</ref>. بر اساس این [[حدیث]]، [[ازدواج]] از عوامل مؤثر در [[تکمیل دین]] است. [[زراره]] می‌گوید: در ایام [[جوانی]] [[خدمت]] [[امام صادق]]{{ع}} رسیدم و به آن حضرت عرض کردم: به سن ازدواج رسیده‌ام، ولی هنوز ازدواج نکرده‌ام. [[امام]] از من پرسید: در این سن جوانی با نیروی [[غریزه جنسی]] چه می‌کنی؟ آیا [[صبر]] و [[تحمل]] می‌کنی؟<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۲۰.</ref> این سخن امام صادق{{ع}} بیانگر این است که کنترل غریزه جنسی، کاری بسیار دشوار است که تنها با [[تقوا]] امکان‌پذیر است.
از دیگر ویژگی‌هایی که برای [[انتخاب همسر]] در [[سیره معصومان]]{{عم}} به آن توجه شده، مسئله [[رفتار نیکو]] و [[ادب]] [[همسر]] است. حسین بشّار واسطی می‌گوید:
به [[امام رضا]]{{ع}} نوشتم: یکی از [[نزدیکان]] من دخترم را از من [[خواستگاری]] کرده است، ولی بداخلاق است. [[امام]] در پاسخ [[نامه]] فرمود: «اگر بداخلاق است، دخترت را به همسری او مده»<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۹۲.</ref>.


بنابراین [[خوش‌اخلاقی]] از ویژگی‌های مهمی است که در انتخاب همسر باید بدان توجه داشت. البته شاید اهمیت بسیار آن به این علت باشد که این صفت، علاوه بر اینکه از طریق برخورد و [[معاشرت]] در فرزند تأثیر می‌گذارد، خود حاکی از [[اصالت خانوادگی]] فرد نیز هست؛ زیرا [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} فرمود:
گشودن درهای [[رحمت الهی]]: [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: درهای رحمت الهی در چهار هنگام گشوده می‌شود: هنگام [[بارش باران]]؛ آن‌گاه که فرزند به صورت پدر و مادر خود نگاه کند؛ هنگام بازگشایی در [[خانه خدا]]؛ و هنگام ازدواج<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۲۱.</ref>. بنابراین با ازدواج و [[تشکیل خانواده]]، درهای [[رحمت]] به سوی [[زن]] و شوهر بیش از پیش گشوده می‌شود و [[رزق و روزی]] [[خانواده]] تأمین می‌گردد.
{{متن حدیث|حُسْنُ الْأَخْلَاقِ بُرْهَانُ كَرَمِ الْأَعْرَاقِ‌}}<ref>خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج۳، ص۳۹۲.</ref>؛ [[اخلاق نیک]]، نشانه [[سرشت]] [[نیک]] [[خانوادگی]] است.
در پایان این بحث باید گفت که در [[اسلام]]، اهمیت [[انتخاب]] زن، از نظر [[تربیتی]] بیش از اهمیت انتخاب شوهر است (محیط و [[وراثت]] و به ویژه وراثت)؛ زیرا تأثیر زن در فرزند بیش از مرد است. این مطلب را از [[روایات]] [[معصومان]]{{عم}} به خوبی می‌توان برداشت کرد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد انتخاب زن می‌فرماید:
{{متن حدیث|وَ انْظُرْ فِي أَيِّ نِصابٍ تَضَعُ وَلَدَكَ، فإِنَّ العِرْقَ دَسَّاسٌ}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۵، ص۸۵۵.</ref>؛ بنگر که فرزندت را در چه [[نسل]] و [[نژادی]] قرار می‌دهی؛ زیرا رگ و ریشه خانوادگی در فرزند اثر می‌گذارد.
در روایتی دیگر می‌فرماید:
{{متن حدیث|تَزَوَّجُوا فِي الْحُجْزِ الصَّالِحِ فَإِنَّ الْعِرْقَ دَسَّاسٌ}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۶، ص۲۹۶.</ref>؛ با خانواده [[صالح]] [[ازدواج]] کنید که رگ و ریشه در فرزند اثر می‌گذارد.
همچنین می‌فرماید:
{{متن حدیث|تَخَيَّرُوا لِنُطَفِكُمْ وَ انْتَخِبُوا الْمَنَاكِحُ}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۶، ص۳۰۲.</ref>. برای نطفه‌های خود [جایگاهی مناسب] برگزینید و [[زنان]] [[[نیک]]] را [[انتخاب]] کنید.


اما درباره [[ازدواج]] دختر و پذیرش [[خواستگار]] می‌فرماید:
عامل [[ارزش]] یافتن [[عبادات]]: [[نظام]] خانواده از چنان جایگاهی در [[اسلام]] برخوردار است که حتی بر [[پاداش]] [[عبادت]] و [[بندگی]] تأثیر می‌گذارد؛ چنان که دو رکعت [[نماز]] فرد متأهل، [[برتر]] از عبادت فرد مجردی است که شب و [[روز]] نماز بخواند. امام صادق{{ع}} فرموده‌اند: «دو رکعت نماز مرد متاهل، [[افضل]] از نماز مرد مجردی است که شب را به عبادت بایستد و روز را با [[روزه]] سپری کند»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۶.</ref>.
هرگاه از [[دین و اخلاق]] خواستگار [[رضایت]] داشتید دختر را به او [[تزویج]] کنید<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>.
در روایتی دیگر [[امانت]] را نیز بیان می‌کند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>.
بنابراین، درباره انتخاب شوهر تنها سه صفت [[دیانت]]، [[اخلاق]] و امانت را شرط کرده است و به احتمال [[قوی]] شرط کردن این سه صفت هم بیشتر در [[ارتباط با خود]] [[همسر]] است تا تأثیر آن در فرزند. تأثیر این سه صفت در فرزند نیز بیشتر از حیث تأثیرات محیطی است، نه تأثیر [[وراثتی]]؛ زیرا در روایتی دیگر [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید:
{{متن حدیث|النِّكَاحُ رِقٌ فَإِذَا أَنْكَحَ أَحَدُكُمْ وَلِيدَةً فَقَدْ أَرَقَّهَا فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ لِمَنْ يُرِقُّ كَرِيمَتَهُ}}<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۵۲.</ref>؛ ازدواج [[بردگی]] است. پس هرگاه یکی از شما خواست، دخترش را همسر دهد، باید دقت کند او را به بردگی چه کسی درمی‌آورد.
همچنین در [[روایت]] دیگری آمده است: شخصی از [[امام حسن]]{{ع}} درباره ازدواج دخترش سؤال کرد. [[امام]] فرمود:
{{متن حدیث|زَوِّجْهَا مِنْ رَجُلٍ تَقِيٍّ فَإِنَّهُ إِنْ أَحَبَّهَا أَكْرَمَهَا وَ إِنْ أَبْغَضَهَا لَمْ يَظْلِمْهَا}}<ref>طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۱۴.</ref>؛ او را به ازدواج مردی [[متقی]] درآور؛ زیرا اگر او را [[دوست]] بدارد احترامش خواهد کرد و اگر او را دوست ندارد به او [[ظلم]] نخواهد کرد.


بنابراین، شرایطی که در [[روایات]] برای مرد بیان شده برای فراهم آوردن [[آسایش]] همسر است؛ اما شرایطی که برای [[زن]] بیان شده، بیشتر یا همه، مربوط به تأثیر آن شرایط بر فرزند است. روایت [[امام صادق]]{{ع}} نیز [[شاهد]] دیگری بر این مدعاست. در این روایت امام{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|زَوِّجُوا الْأَحْمَقَ‌، وَ لَا تُزَوِّجُوا الْحَمْقَاءَ؛ فَإِنَّ الْأَحْمَقَ يَنْجُبُ، وَ الْحَمْقَاءَ لَاتَنْجُبُ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۵۴.</ref>؛ با مرد احمق ازدواج کنید، ولی با [[زن]] احمق [[ازدواج]] نکنید؛ زیرا مرد احمق فرزند نجیب می‌آورد، ولی زن احمق فرزند نجیب نمی‌آورد.
اساس ازدواج در اسلام بر [[سادگی]] است و [[پیامبر اسلام]]{{صل}} همواره با [[رفتار]] و سخنان خویش، مشوق و مبلغ سادگی بوده‌اند؛ چنان که می‌فرمایند: «بهترین [[مراسم ازدواج]]، آن است که با کم‌ترین [[هزینه]] و [[زحمت]] برگزار شود»<ref>جهرمی، حمایت‌خواه، دو قدم تا خوشبختی، ص۱۰۷.</ref>.
در روایتی دیگر آمده است که یکی از [[اصحاب امام باقر]]{{ع}} در مورد ازدواج مردی با زن دیوانه [[زیبایی]] که از او خوشش آمده بود، سؤال کرد. [[امام]] فرمود:
{{متن حدیث|لَا، وَ لكِنْ إِنْ كَانَتْ عِنْدَهُ أَمَةٌ مَجْنُونَةٌ، فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَطَأَهَا، وَ لَا يَطْلُبَ وَلَدَهَا}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۵۴.</ref>؛ با او ازدواج نکند ولی اگر کسی [[کنیز]] دیوانه‌ای دارد اشکال ندارد که با او نزدیکی کند، ولی از او بچه‌دار نشود.


در [[روایت]] دیگری نیز می‌فرماید:
از آنجا که [[نکاح]]، قراردادی [[اجتماعی]] است هر یک از زوجین [[حقوق]] و احوال شخصی خود را [[حفظ]] می‌کنند: «زن با [[حفظ حقوق]] خود، به عنوان یک شخص مالک [[دارایی]] خود تلقی می‌گردد. بنابراین مثلاً زن حتی بعد از ازدواج، از [[حق]] کامل [[مالکیت]] و فروش [[اموال]] و استفاده از درآمد خود برخوردار است. [[زن]] پس از [[ازدواج]]، نام [[خانوادگی]] خود را [[حفظ]] کرده و نام خانوادگی شوهر را [[اختیار]] نمی‌کند»<ref>کاتوزیان، حقوق خانواده، ج۱، ص۱۳.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۲۹.</ref>.
[[همنشینی]] با زن احمق [[بلا]] و فرزند او تباه است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۵۳.</ref>.
 
در جمع بین این [[روایات]] باید: گفت: به [[طور]] کلی در مورد این روایات سه احتمال را می‌توان مطرح کرد:
== شکل‌گیری روابط زن و شوهر ==
#همه این تأکیدها به علت تأثیرات محیطی مادر بر فرزند است؛
[[خداوند متعال]]، نیاز زن و مرد به یکدیگر را به شکلی بسیار [[زیبا]] و منطقی، در [[کلام]] خود بیان می‌کند: «و شما را به صورت زوج‌هایی آفریدیم»<ref>{{متن قرآن|وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا}} «و شما را جفت‌هایی (نر و ماده) آفریدیم،» سوره نبأ، آیه ۸.</ref>. با [[تأمل]] در این [[آیه]]، می‌فهمیم که زن و مرد به یکدیگر [[تمایل]] و [[رغبت]] دارند و این [[احساس]] جفت‌خواهی، جزئی از [[خلقت]] آنهاست.
#همه این تأکیدها به لحاظ تأثیرات [[وراثتی]] مادر بر فرزند است؛
 
#همه این تأکیدها به سبب تأثیرات محیطی و وراثتی مادر بر فرزند است.
[[آیات]] دیگر [[قرآن کریم]] نیز بیانگر این نکته است که ارضای [[غریزه جنسی]] باید در حیطه [[شرعی]] و به دور از افسار گسیختگی باشد: {{متن قرآن|قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ}}<ref>«به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاک‌تر است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.</ref>.
از میان این سه احتمال، احتمال دوم با این روایات سازگارتر است؛ زیرا روایات دسته اول که بر [[انتخاب]] و [[گزینش]] زن تأکید می‌کرد بر نقش رگ و ریشه تأکید داشت و این حاکی از تأثیرات وراثتی مادر بر فرزند است. به علاوه، روایت اخیر نیز که در آن [[امام باقر]]{{ع}} فرمود با کنیز دیوانه هم‌بستر شو ولی از انعقاد نطفه جلوگیری کن، حاکی از این است که زن دیوانه از نظر [[وراثت]] تأثیر می‌گذارد؛ زیرا اگر مراد، تأثیر [[تربیتی]] و محیطی بود، باید می‌فرمود [[تربیت]] او را به دیگری بسپار، نه اینکه از او [[طلب]] فرزند نکن. البته نمی‌توان گفت که این روایات در صدد [[نفی]] نقش محیطی مادر است؛ بلکه چون این نقش معمولاً بر همگان روشن است، روایات نسبت به آن ساکت‌اند، ولی چون نقش وراثت بر بسیاری از افراد پوشیده است و ممکن است مورد [[غفلت]] واقع شود، در [[روایات]] به آن اشاره شده است.
 
یک احتمال دیگر را نیز می‌توان در اینجا مطرح کرد و آن اینکه ممکن است مراد، تأثیر [[حال]] مادر از طریق شیر باشد؛ زیرا در روایات بر تأثیر شیر نیز تأکید شده است. در عین حال، چون در روایات دسته اول بحث از تأثیر رگ و ریشه است نمی‌توان آنها را از نقش [[وراثتی]] مادر منصرف دانست. دست‌کم می‌توان گفت مراد روایات، احتمال سوم با تأکید بر نقش [[وراثت]] است.
{{متن قرآن|وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ}}<ref>«و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان.».. سوره نور، آیه ۳۱.</ref>.
بنابراین، معلوم می‌شود از نظر [[تربیتی]] تأثیر [[زن]] در فرزند، اعم از محیط و وراثت (دست‌کم در مواردی که مادر دارای کمبود [[عقلی]] است) بیش از مرد است. از این‌رو در [[اسلام]] بر دقت در [[انتخاب]] زن تأکید بیشتری شده است، ولی در پذیرش [[خواستگاری]] مرد، تنها سه ویژگی [[دین]]، [[اخلاق]] و [[امانت]] شرط شده است.<ref>[[سید علی حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۳۶.</ref>.
 
با تأمل در این آیات، در می‌یابیم که [[انحراف]] جنسی، ویرانگر کیان [[خانواده]] و نابودکننده [[سلامت]] و [[کرامت انسان]] است. بنابراین ارتباط زن و مرد باید از راه صحیح برقرار شود تا خانواده‌ای که از آن شکل می‌گیرد، سالم باشد و به سمت کمال پیش رود. [[امام علی]]{{ع}} درباره ارتباط سالم و [[زندگی]] آرام می‌فرمایند: ازدواج، [[سنت]] [[رسول]] خداست؛ از سنت وی [[پیروی]] کنید<ref>صدوق، الخصال، ص۶۱۴.</ref>؛ زیرا با [[ازدواج]] به موقع و [[پسندیده]] می‌توان [[غریزه جنسی]] را در راه صحیح [[هدایت]] کرد.
 
'''کارکردهای حیاتی [[خانواده]]''': [[آسایش]]، رابطه‌ای تنگاتنگ با [[رفاه]] (فراهم بودن امکانات مادی) دارد و [[آرامش]]، رابطه‌ای نزدیک با حالات [[معنوی]] و تأمین [[نیازهای روحی]] دارد. [[خداوند متعال]] نخستین و مهم‌ترین کارکرد خانواده را [[آرامش‌بخشی]] می‌داند؛ چنان که می‌فرماید: از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان‌ها آرام گیرید و میانتان [[دوستی]] و [[رحمت]] نهاد».
 
آرامش و آسایش از نیازهای روحی و روانی [[انسان]] است که در کانون گرم خانواده، تأمین می‌شود. با توجه به این نکته، خداوند متعال برای نهادینه شدن آرامش در خانواده، [[محبت]] و دوستی را به زوج‌ها [[هدیه]] می‌دهد: {{متن قرآن|وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً}}<ref>«و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>، تا این آرامش تداوم و [[استحکام]] یابد. [[امام علی]]{{ع}} درباره آرامشی که با ازدواج و [[تشکیل خانواده]]، در [[زندگی]] آن حضرت پدید آمده بود، می‌فرمایند: در زندگی مشترک با [[همسر]] خود [[فاطمه]]{{س}} غم‌ها و گرفتاری‌های روزمره، همواره با نگاه به وی، از من برطرف می‌شد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۴.</ref>.
 
[[روان شناسان]] معاصر با تحقیق در خصوص عوامل شخصیت‌ساز در خانواده، با بررسی نکات [[زیست‌محیطی]]، [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]]، دریافته‌اند [[وراثت]] و محیط، تأثیر بررسی چشمگیری در پرورش و [[تربیت]] افراد دارد. [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرمایند: در [[زمان]] [[تولید]] [[نسل]]، از [[قانون]] وراثت [[غافل]] نباشید؛ همچنین توجه داشته باشید که زمینی [[پاک]] باشد تا [[فرزندان]] شما [[وارث]] [[صفات ناپسند]] نباشند<ref>الابشیهی، المتطرف، ج۲، ص۲۱۸.</ref>. در [[کلامی]] دیگر از [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} آمده است: [[سجایای اخلاقی]]، دلیل [[پاکی]] وراثت و [[فضیلت]] ریشه [[خانوادگی]] است<ref>آمدی، غرر الحکم و دور الکلم، ص۳۷۹.</ref>.
 
[[امام صادق]]{{ع}} فرموده‌اند: «از ازدواج با احمق بپرهیزید که [[همنشینی]] با احمق، مایه [[اندوه]] و [[بلا]] و فرزندش نیز تباه شده و [[بدبخت]] است»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۶.</ref>. کارکرد دیگر خانواده، [[رشد اجتماعی]] است. بیشتر صاحب‌نظران بر این باورند که خانواده، بهترین و [[کامل‌ترین]] نهاد برای [[اجتماعی]] شدن است. [[خانواده]] با انتقال تجربه‌ها و الگوهای [[رفتاری]] اجتماعی، قالب‌های [[ذهنی]] را در [[فرزندان]] شکل می‌دهد که این فرایند موجب [[جامعه‌پذیری]] و فرهنگ‌پذیری فرزندان می‌شود.
 
'''نیاز [[زن]] و مرد به یکدیگر''': [[حیات]] و [[نظام هستی]] بر محور دو جنس نر و ماده می‌چرخد و میان زن و مرد تمایلی وجود دارد که آنها را به پیوند با یکدیگر سوق می‌دهد. [[نوجوانی]] و [[جوانی]]، دوره شکل‌گیری کنش و واکنش‌هاست. [[خداوند]] [[فلسفه]] [[ازدواج]] را به شکلی بسیار [[زیبا]] این‌گونه بیان می‌کند: {{متن قرآن|هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ}}<ref>«آنها جامه شما و شما جامه آنهایید» سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref>. این [[تشبیه]] بسیار زیبا و دقیقی از نگاه [[اسلام]] به ازدواج است. در این تشبیه، رابطه‌ای دوسویه میان زن و مرد برقرار است؛ به گونه‌ای که مرد، حامی زن و زن نیز حامی مرد است. اسلام برای تقویت این [[همگرایی]] و واکنش میان زن و مرد، مدل [[تشکیل خانواده]] را توصیه و بر آن تأکید می‌کند<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۳۲.</ref>.
 
== اهمیت و [[اهداف ازدواج]] در سیره امامان معصوم{{عم}} ==
[[دین اسلام]] به منظور [[حاکم]] ساختن [[فرهنگ]] [[عفاف]] بر [[خانواده]] و [[جامعه]] و جلوگیری از [[لغزش]] و [[انحراف]] افراد، به ویژه [[جوانان]]، آنها را به [[ازدواج]] [[تشویق]] و [[ترغیب]] کرده است؛ از جمله [[خداوند]] در [[قرآن مجید]]، افراد جامعه را موظف می‌کند که در راستای [[تشکیل خانواده]] برای کسانی که [[همسر]] ندارند، بکوشند: {{متن قرآن|وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.</ref>.
 
[[اسلام]] در پرتو [[تشریع]] ازدواج، اهدافی خاص را دنبال می‌کند که برای تحقق آنها، در مراحل مختلف ازدواج، تدابیری اندیشیده است و به شدت بر آنها اهتمام دارد. از سوی دیگر، با معرفی اهداف ناصواب و نابجا از ازدواج و مردود شمردن آنها، [[مسلمانان]] را از این گونه ازدواج‌ها باز می‌دارد.
 
'''تشکیل خانواده''': یکی از اهداف اساسی ازدواج، تشکیل خانواده است. این [[هدف]]، بیان کننده این است که تمام انگیزه‌های ازدواج، مانند پاسخ به [[نیازهای روحی]] و روانی، [[حفظ]] نوع [[بشر]] و [[تولید]] [[نسل]] سالم و [[پاک]]، باید در چارچوبی تعریف شده و در قالب کانونی به نام خانواده تحقق یابد.
 
خانواده، کانون [[محبت]] و [[عاطفه]] و [[لطف]] است که با ازدواج پی‌ریزی می‌شود. ازدواجی که به تشکیل این کانون مهر و محبت نینجامد، شاید از دیدگاه [[عرفی]] و [[حقوقی]] ازدواجی صحیح، اما ازدواجی مطلوب و مفید نیست؛ هرچند [[تولید مثل]] و برخی نیازها در آن تأمین شود. بدون تحقق این هدف، تحقق اهداف دیگر نیز ممکن نیست یا به صورت ناقص خواهد بود؛ برای مثال، تأمین [[مودت]] و محبت تنها از طریق [[پیمان]] ازدواج به دست می‌آید.
 
'''محبت و مودت به همسر و [[فرزندان]]''': اسلام در کنار نیازهای جسمی [[انسان‌ها]]، به نیازهای روحی و [[معنوی]] آنها نیز توجه دارد. یکی از این نیازها، نیاز به [[محبت]] و [[مهربانی]] است که [[اسلام]] این نیاز را در [[خانواده]] تأمین می‌کند. بستر محبت و مهربانی [[همسران]] و [[فرزندان]] به یکدیگر، تنها در فضای خانواده فراهم می‌شود. بنابراین، «[[مودت]] و محبت» نیز از جمله [[اهداف ازدواج]] هستند که در قالب [[روابط خانوادگی]] تحقق می‌یابند.
 
'''[[آرامش روانی]]''': [[آدمی]] پس از پشت سرگذاشتن مراحلی از [[حیات]] خود، به مرحله‌ای می‌رسد که خود را نیازمند ارتباط با جنس مخالف می‌بیند. این نیاز به گونه‌ای است که با ارضای نیاز جنسی صرف هم برطرف نمی‌شود و آدمی حتی در حالی که به تمایلات جنسی او پاسخ داده شده است، باز هم [[احساس نیاز]] به ارتباط با جنس مخالف را دارد. این نیاز در برخی مواقع، به قدری شدید می‌شود که تمرکز و آرام و قرار را از [[انسان]] می‌گیرد.
 
بر اساس نتایج پژوهش‌های [[روان‌شناسی]]، تنها عاملی که می‌تواند به این انسان بی‌قرار [[آرامش]] بخشد، [[ازدواج]] است<ref>آذربایجانی، روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، ص۲۶۱ – ۲۵۶.</ref>. اسلام نیز یکی از اهداف ازدواج را پاسخ به این نیاز درونی معرفی می‌کند و آن را از جمله نشانه‌های [[خداوند]] می‌شمارد: {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>.
 
'''پاسخ به ندای [[فطرت]]''': [[آموزه‌های اسلامی]]، مطابق با [[طبیعت]] [[بشر]] است و به همه نیازهای جسمی و روانی وی توجه کرده است؛ مانند نیاز جنسی که خداوند برای رسیدن انسان به آرامش و تداوم و [[بقای نسل]] وی، در وجود او قرار داده است. ازدواج، در [[حقیقت]] پاسخ دادن انسان به ندای درونی خویش است. در بسیاری از [[آیات قرآن کریم]]، نکاتی درباره [[روابط جنسی]] [[زن]] و شوهر بیان شده است. [[معصومین]]{{عم}} نیز با معادل‌سازی [[پاداش]] روابط جنسی با [[تکالیف دینی]] چون [[جهاد]]، درصدد ایجاد نگرش مثبت [[دینی]] درباره این عمل [[فطری]] بودند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۴.</ref>.
 
[[اسلام]] نه تنها [[ازدواج]] و پاسخ به نیاز جنسی از این طریق را عملی [[پست]] نمی‌داند بلکه آن را [[ارزشمند]]، [[مقدس]] و شایسته [[پاداش]] معرفی می‌کند و با این دیدگاه، ازدواج را به عنوان مسیر صحیح پاسخ به نیازهای جنسی [[ترویج]] می‌کند تا [[آدمی]] را از پرتگاه رفتارهای جنسی بی‌ضابطه دور سازد و با قانونمندسازی رفتارهای جنسی، [[عفت]] و [[حیا]] را به [[جامعه]] ارزانی کند.
 
'''پرورش [[نسل]] [[پاک]]''': ازدواج از طریق [[عقد]] [[شرعی]]، تنها راه [[تولید]] نسلی پاک و سالم است. بنابراین، این [[هدف]] نیز جزو اهداف اساسی ازدواج بیان می‌شود. اسلام به منظور رسیدن به این هدف، شرایط خاصی را برای ازدواج در نظر گرفته و به دلیل اهمیت این هدف، حتی به شرایط [[تغذیه]]، حالات [[روحی]] و... زوجین نیز توجه کرده است.
 
از این رو به رعایت برخی امور و [[پرهیز]] از برخی امور دیگر که در پرورش نسل پاک مؤثر است، توصیه می‌کند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۶۸ – ۵۰.</ref>. برای مثال، اسلام از ازدواج با فرد شراب‌خوار و بداخلاق، [[کم‌خرد]] و احمق [[نهی]] می‌کند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵۹.</ref>. در برخی از متون [[اسلامی]] توصیه شده است که اگر با این افراد ازدواج کردید، از آنها بچه‌دار نشوید<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵۷.</ref>. این توصیه نشان می‌دهد که این شرایط، دست‌کم به منظور تولد نسل سالم و پاک، لازم است.
 
'''تکمیل و [[تکامل]] [[شخصیت]] آدمی''': ازدواج، نوعی تکامل روانی و [[عاطفی]] را برای [[انسان]] به ارمغان می‌آورد؛ زیرا هیچ [[انسانی]] به [[تنهایی]] کامل نیست و به همین دلیل، پیوسته در جهت جبران [[نقص]] و کمبود خویش تلاش می‌کند. انسان با قرار گرفتن در کانون یک [[زندگی]] مشترک و در [[سایه]] انس و [[الفت]] و [[محبت]] و روابط نزدیک و صمیمانه، [[استقلال]] می‌یابد، [[احساس مسئولیت]] بیشتری می‌کند، زندگی برایش هدف‌دار می‌شود و از ثمرات کسب و [[کار و تلاش]] خود در [[خانواده]] نوبنیاد خویش، بهره می‌گیرد.
 
در زندگی [[زناشویی]]، [[زن]] و مرد از تشویق‌ها، حمایت‌ها، رهنمودها و کمک‌های یکدیگر بهره‌مند می‌شوند و در برخورد با مسائل و [[مشکلات]] [[زندگی]]، از [[تعاون]] و همکاری‌های [[همسر]] خویش کمک می‌گیرند<ref>سالاری‌فر، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، ص۵۷.</ref>. در [[سایه]] [[ازدواج]] و پیوند [[زناشویی]]، [[زن]] و شوهر به این [[باور]] می‌رسند که فردی کامل شده‌اند. [[دختران]] وارد دنیای زنانه و مادرانه می‌شوند و پسران وارد دنیای مردانه و پدرانه. این [[تحول]] و [[تکامل]] به ویژه زمانی شکل می‌گیرد که پیوند زناشویی با [[معنویت]] همراه باشد. بدین ترتیب، زن و شوهر در سایه آن، [[آرامش]] می‌یابند و به [[خدا]] نزدیک‌تر می‌شوند. در چنین حالتی که منتهای مقصد و [[هدف]] است، [[آدمی]]، خود را تحت [[نظام الهی]] می‌یابد<ref>سالاری‌فر، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، ص۵۸.</ref>.
 
'''موجب ازدیاد روزی''': [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: «روزی را به وسیله زن گرفتن زیاد کنید»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۴.</ref>. در [[حدیث]] دیگری، [[امام رضا]]{{ع}} می‌فرمایند: اگر [[خواستگاری]] آمد که [[دین]] و اخلاقش را پسندیدید، او را [[اجابت]] کنید»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۸.</ref>. در روایتی پیامبر{{صل}} فرمودند: «هر کس ازدواج را از [[ترس]] [[فقر]] و [[تنگ‌دستی]] ترک کند، به خدا [[سوءظن]] برده است؛ زیرا [[خداوند]] می‌فرماید اگر (زن و شوهر) [[فقیر]] باشند، خدا هر کدام را از [[کرم]] خود [[بی‌نیاز]] می‌کند»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۲.</ref>. بنابراین، در هر صورت، روزی زن و مرد با خداست.
 
'''بهترین بهره و [[سود]]''': امام رضا{{ع}} فرمودند: «پس از [[ایمان به خدا]]، هیچ [[انسانی]] بهره‌ای بهتر از همسری [[مسلمان]]، به دست نیاورده است»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۰.</ref>. [[اسلام]] در کنار معرفی اهداف عالی ازدواج، به اهداف غلط و [[ناپسند]] در ازدواج نیز اشاره دارد و ازدواج‌هایی را که به منظور [[کسب مال]] و [[ثروت]]، [[فخرفروشی]]، خودنمایی، رسیدن به موقعیت و [[منزلت اجتماعی]] و [[دنیوی]] و صرفاً برای ارضای [[غریزه جنسی]] انجام می‌شود، به شدت [[نکوهش]] می‌کند.
 
از این رو می‌توان گفت اسلام به هر ازدواجی با نظر مثبت نمی‌نگرد و تنها به بیان اهداف ایدئال [[ازدواج]] نیز اکتفا نمی‌کند، بلکه از ازدواج به قصد رسیدن به [[اهداف]] [[ناپسند]] و نادرست نیز ممانعت می‌کند و به [[مسلمانان]] هشدار می‌دهد اگر به منظور آن اهداف مطرود ازدواج کنند، به آنها نمی‌رسند و اگر هم آنها تأمین شوند، سعادت‌آفرین نیستند و موجب [[گرفتاری]] خواهند بود<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۳۹-۴۶.</ref>.
 
== شرایط ازدواج در [[سیره معصومان]]{{عم}} ==
[[خانواده]]، کانون [[محبت]] و [[آرامش]] برای [[همسران]] و [[فرزندان]] است. یکی از اهداف بلند ازدواج همین است که همسران در [[زندگی]] مشترک خود، به [[آرامش روحی]] برسند و با [[ارتباط عاطفی]] که بین آنان برقرار می‌گردد، به کمال و بالندگی دست یابند و از طریق ابراز علاقه به همدیگر، نیاز [[روحی]] خود را تأمین کنند. این غرض حاصل نمی‌گردد، مگر وقتی که دختر و پسر علاوه بر [[بلوغ]] جنسی، به بلوغ [[عاطفی]] هم رسیده باشند؛ در غیر این صورت، آن خانواده بنیانی [[متزلزل]] خواهد داشت که نمی‌تواند خانواده موفق و بهنجاری باشد.
 
'''بلوغ جنسی''': مرحله «بلوغ» که در آغاز دوره [[نوجوانی]] است، با بروز فعل و انفعالات و ترشحات هورمونی در غدد درون‌ریز و تغییرات سریع و محسوس در ویژگی‌های ظاهری بدن و حتی ویژگی‌های روانی همراه است. این تغییرات، [[نوجوان]] را به لحاظ [[زیستی]] و روانی، آماده ورود به دنیای بزرگسالان می‌کند<ref>لطف‌آبادی، روانشناسی رشد، ش۲، ص۸۳.</ref>. شخصی به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کرد: ما فرزندان خود را در [[کودکی]] به ازدواج در می‌آوریم. امام صادق{{ع}} در جواب فرمودند: «اگر آنان را در خردسالی و سنین پایین به ازدواج درآورید، بسیار بعید است که با هم انس و [[الفت]] بگیرند»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۰۴.</ref>. این [[روایت]] با [[عنایت]] به «[[دشواری]] انس گرفتن»، ازدواج در سنین پایین را مناسب نمی‌داند.
 
'''سن مناسب ازدواج''': در [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} به وصلت به موقع، توجه و توصیه شده است؛ چراکه [[غرایز]] و گرایش‌های [[جوان]]، [[پاک]] و سالم است و اگر به موقع و از راه صحیح و خردمندانه پاسخ داده شود، [[هنجارها]] [[عواطف]] و [[احساسات]] پاک در وجود او نهادینه می‌شود.
 
[[امام رضا]]{{ع}} می‌فرماید: [[جبرئیل]] خدمت [[پیامبر]]{{صل}} رسید و عرض کرد: ای محمد، پروردگارت به تو [[سلام]] می‌رساند و می‌فرماید: «دختر همانند میوه‌ای رسیده است که اگر چیده نشود، [[آفتاب]]، آن را [[فاسد]] و تندباد آن را پراکنده می‌کند»<ref>کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳۷.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} نیز می‌فرماید: «هر کس از [[شهوت‌ها]] و خواسته‌های جنسی خود [[اطاعت]] کند، [[گمراه]] می‌گردد»<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۶۳.</ref>. یعنی اگر [[انسان]] نتواند از قوای جنسی در مسیر درست و راهی که [[خداوند]] برای آن لحاظ کرده است استفاده کند، در مسیر هلاکت وارد شده است. در [[سیره عملی]] [[اهل بیت]]{{عم}} نیز [[ازدواج]] در سال‌های نخست [[جوانی]] بوده است.
 
درباره سن [[حضرت زهرا]]{{س}} هنگام ازدواج با [[امیر مؤمنان]]{{ع}} در اختلافاتی وجود دارد که منشأ آن، [[اختلاف]] در سال تولد آن دو [[بزرگوار]] است. چنان که گذشت، بنابر قول اکثر [[شیعیان]]، [[فاطمه]] پنج سال پس از [[بعثت پیامبر]]{{صل}} به [[دنیا]] آمد و یک یا دو سال پس از [[هجرت]] و یا بنابر قول دیگری سه سال بعد از هجرت، با علی{{ع}} ازدواج کرد. بنابراین وی هنگام ازدواج با علی{{ع}} نه سال یا یازده سال داشته است<ref>امین عاملی، سیره معصومان، ترجمه: علی حجتی کرمانی، ج۲، ص۴۶.</ref>.
 
[[امام کاظم]]{{ع}} از پدرانش و آنها از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل کردند: «هر گاه جوانی در ابتدای جوانی ازدواج کند، [[شیطان]] فریاد می‌زند: ای وای! ای وای که دو ربع دینش را از من مصون داشت و باید در دو ربع باقی از [[خدا]] بترسد<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۲ - ۱۱۱.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} از [[قول پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل فرموده است: «از [[حقوق]] دختر [[جوان]] بر [[والدین]] این است که در فرستادن او به [[خانه]] شوهر [[تعجیل]] کنند»<ref>کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳۷.</ref>. پیامبر اکرم{{صل}} فرموده‌اند: «اگر هر یک از شما بخواهد دختر خود را شوهر دهد، نخست با دختر [[مشورت]] کند»<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۳۱۱.</ref>.
 
با نگاه به [[سیره ائمه اطهار]]{{عم}} روشن می‌شود که در [[زندگی]] [[پیشوایان هدایت]]، سن [[ازدواج]] از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا که ازدواج تأثیر بسیاری در حالات [[روحی]] و روانی فرد دارد و می‌تواند او را به بالاترین درجه کمال برساند.
 
'''[[بلوغ عقلی]]''': گروه کوچک [[خانواده]] ([[زن]]، شوهر و [[فرزندان]])، نیازمند [[مدیریت]] و [[رهبری]] است و [[همسران]]، به ویژه پدر، باید بتوانند این مجموعه را دست‌کم در حد معمول، مدیریت و اداره کنند. لازمه [[توفیق]] در این مدیریت، آن است که [[سرپرست]] باید به بلوغ عقلی رسیده باشد؛ در غیر این صورت، خانواده دچار [[هرج و مرج]] و [[بحران]] [[مدیریتی]] خواهد شد<ref>لطف‌آبادی، روان‌شناسی رشد، ش۲، ص۱۰۱ - ۱۰۰.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} در روایتی می‌فرماید: «از ازدواج با افراد [[نادان]] بپرهیزید»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۸۴.</ref>؛ زیرا افراد نادان به بلوغ عقلی نرسیده‌اند و نمی‌توانند کشتی زندگی را [[سلامت]] به سرمنزل مقصود برسانند و در [[تربیت فرزند]] و [[همسرداری]] دچار مشکل می‌شوند. بنابراین در [[سیره]] پیشوایان هدایت، بلوغ عقلی از شرایط مهم ازدواج است.
 
'''[[رشد عاطفی]]''': بروز و ظهور رشد عاطفی شخص در رفتارهای آشکاری همچون [[قدرت]] برقراری رابطه با دیگران و [[حفظ]] آن، تعاملات [[عاطفی]]، توان [[درک]] [[احساسات]] متقابل و [[توسعه]] [[حس]] [[همدلی]] و قدرت ابراز علاقه و [[محبت به همسر]] است. ازدواج نیز که یک پیوند تعهدآور و مسئولیت‌آفرین است و نوع جدیدی از روابط شخصی و نزدیک را برای فرد ایجاد می‌کند، به رشد عاطفی فرد بستگی دارد<ref>جهرمی حمایت‌خواه، دو قدم تا خوشبختی، ص۴۶ – ۴۵.</ref>.
 
در منابع اسلامی، بر اهمیت ویژگی‌های مثبت شخصیتی مانند سازگاری، همدلی، [[عطوفت]] و [[مهربانی]] و اظهار علاقه به یکدیگر تأکید شده است که ثمره این توصیه‌ها در [[استحکام]] و [[پویایی]] خانواده و [[روابط عاطفی]] همسران تجلی می‌کند. در این باره، به دو [[روایت]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} اشاره می‌شود که یکی درباره [[اظهار محبت]] مرد به همسرش و دیگری درباره اظهار محبت زن به همسرش است. آن حضرت می‌فرمایند: «اگر مردی به [[همسر]] خود بگوید: من تو را دوست دارم، این سخن هرگز از [[قلب]] [[زن]] بیرون نمی‌رود»<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۳.</ref>. واضح است که وقتی [[محبت]] مرد با یک جمله او در قلب زن جای می‌گیرد، اگر مرد به کمال [[بلوغ]] [[عاطفی]] رسیده باشد و بتواند بیشتر [[اظهار محبت]] کند، آن [[خانواده]] کانون [[صفا]] و مهر خواهد بود و هرگز [[متزلزل]] نخواهد شد.
 
ایشان در [[حدیثی]] دیگر می‌فرماید: [[حق]] مرد بر زن این است که زن ملازم [[خانه]] باشد و به شوهرش، [[دوستی]] و محبت و [[مهربانی]] کند و از به [[خشم]] آوردن او بپرهیزد و آنچه مورد [[رضایت]] اوست انجام دهد<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۴۴.</ref>. در این [[روایت شریف]]، اظهار محبت و مهربانی به شوهر از [[وظایف]] زن دانسته شده است و اگر زن به [[رشد عاطفی]] نرسیده باشد، نمی‌تواند به این [[وظیفه]] به [[شایستگی]] عمل کند و [[زندگی]] مشترکی که در آن محبت و [[عواطف]] نباشد، سکون و [[آرامش]] برای اعضای خانواده به ارمغان نمی‌آورد. با توجه به معیارها و اصولی که در [[سیره]] [[پیشوایان هدایت]]{{عم}} گذشت و با توجه به [[آموزه‌های دینی]]، به این نتایج دست می‌یابیم:
# در [[اسلام]]، [[ازدواج]] در هر مرحله از زندگی مجاز است؛ حتی ازدواج در [[کودکی]]، با شرایط خاص و رعایت [[مصالح]] فرد بر اساس [[قوانین اسلام]]، می‌تواند صحیح باشد؛ ولی جدا از شرایط خاص و استثنایی، با توجه به اهداف کارکردهای ازدواج از نظر اسلام، مناسب‌ترین [[زمان]] برای ازدواج، اوایل [[جوانی]] است. از این رو [[ائمه اطهار]]{{عم}} با صراحت به [[جوانان]] توصیه می‌کردند که در صورت توان، ازدواج کنند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۴.</ref>. در مقابل، افرادی را هم که از ازدواج خودداری می‌کردند، ملامت می‌کردند<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۵۵.</ref>. [[روابط عاطفی]] زن و شوهر در جوانی، با تفریحات و سرگرمی‌هایی همراه است که در [[متون دینی]] از آن به «ملاعبه» تعبیر شده است. بدین روی، در مواردی به افراد توصیه شده است همسری [[جوان]] [[اختیار]] کنند تا روابط آنها به مقتضای [[سنی]] هر دو، با روابط [[کلامی]] و غیر کلامی محبت‌انگیز و خوشایند نیز همراه باشد<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۷۹.</ref>. روشن است که برقراری این گونه روابط، امری متقابل است و در صورت [[آمادگی روانی]] [[زن]] و مرد تحقق می‌یابد. علاوه بر این، ملاعبه با [[شور]] و [[نشاط]] [[جوانی]] متناسب است و اگر فرد وارد میانسالی شود یا به انتهای [[دوره جوانی]] برسد، آمادگی روانی برای تعامل نشاط‌بخش با [[همسر]] را نخواهد داشت.
# [[روابط جنسی]] در قالب [[ازدواج]]، [[تعادل]] روانی به دنبال دارد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۵۹.</ref> که حصول آن در جوانی اهمیت بیشتری می‌یابد. بنابراین، با توجه به اهتمام [[دین اسلام]] به تأمین همه نیازهای طبیعی از جمله نیازهای جنسی، بجا نیست ازدواج از اوایل جوانی، که اوج نیازهای جنسی است، به تأخیر انداخته شود.
# از جمله اهداف درخور توجه در ازدواج، رسیدن به سکون و [[آرامش]] و [[دوستی]] متقابل است که این [[هدف]] فقط با ازدواج تحقق می‌یابد و اوج [[دوستی‌ها]] و [[روابط عاطفی]] در اوایل جوانی است. در کلمات بزرگان [[دین]]، به پیامدهای نامطلوب تأخیر در ازدواج اشاره شده است؛ برای نمونه [[پیامبر گرامی]]{{صل}} می‌فرماید: [[دختران]] [[جوان]] مانند میوه‌های درختان هستند؛ وقتی [[زمان]] رسیدن آنان فرا رسید، باید آنان را چید؛ و گرنه حرارت [[خورشید]] و وزش باد، آنها را [[فاسد]] می‌کند. دختران هم وقتی به سن ازدواج رسیدند و نیاز به شوهر داشتند، اگر ازدواج نکنند، احتمال [[فساد]] و [[تباهی]] آنان وجود دارد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۶۱.</ref>. از این [[حدیث شریف]]، استفاده می‌شود که تأخیر در ازدواج از سنین جوانی که سن نیاز به همسر است، موجب [[مشکلات روانی]] و [[عاطفی]] در فرد می‌گردد؛ زیرا در این مقطع [[زندگی]] که اوج نیازهای عاطفی و جنسی در فرد است و توان کافی برای تأمین آنها در او وجود دارد، اگر این نیاز به [[طور]] صحیح پاسخ داده نشود، یا باید [[سرکوب]] گردد و یا به شیوه‌های نامناسب و [[ناهنجار]] تأمین گردد، که در هر دو صورت، باعث [[احساس]] [[گناه]] و آسیب به [[عزت نفس]] فرد می‌شود.
# یکی دیگر از [[اهداف ازدواج]] در [[اسلام]] که بر آن تأکید شده، [[حفظ]] [[عفت]] و [[تقوا]] در [[اخلاق فردی]] و [[اجتماعی]] است. به [[طور]] معمول، زمینه بروز رفتارهای ضد [[اخلاقی]] و خارج از محدوده [[شرع]]، در [[جوانان]] بیشتر است. [[ازدواج]] در این مقطع، مناسب‌ترین راه برای جلوگیری از این [[رفتارها]] و حفظ تقوا و اخلاق فردی و اجتماعی است<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۰.</ref>.
 
بر اساس [[آموزه‌های اسلام]]، ازدواج می‌تواند جلوی بسیاری از [[مفاسد]] را [[سد]] کند. از این رو [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: «ازدواج کن، وگرنه به گناه می‌افتی»<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۴.</ref>. همچنین [[حضرت رسول]]{{صل}} درباره کسی که شرایط ازدواج دارد و [[همسر]] مناسبی برایش فراهم است، می‌فرماید: هرگاه شخصی مناسب از لحاظ [[اخلاق]] و [[دین‌داری]] به [[خواستگاری]] شما آمد، با او ازدواج کنید؛ وگرنه [[فتنه]] و [[فساد در زمین]] اتفاق می‌افتد<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۷۸.</ref>.
 
طبیعت و [[آفرینش]] ویژه [[انسان]]، سن ازدواج را تعیین کرده و آن سن [[بلوغ]] است و چون پسرها در شانزده سالگی و دخترها معمولاً در ده سالگی به سن بلوغ می‌رسند، از نظر شرع می‌توانند ازدواج کنند؛ ولی بهتر است ازدواج را در پسران تا هجده سالگی و در [[دختران]] تا پانزده سالگی به تأخیر انداخت، تا دختر و پسر آمادگی انجام [[مسئولیت‌های خانوادگی]] را پیدا کنند. از این رو با وجود فراهم بودن شرایط ازدواج، مناسب‌ترین سن برای ازدواج در پسران، پس از هجده سالگی و در دختران، بعد از پانزده سالگی است<ref>جهرمی حمایت‌خواه، دو قدم تا خوشبختی، ص۹۵.</ref>.
 
یافته‌های پژوهشی نیز بیانگر این مطلب است که سن ازدواج، عامل مهمی در تداوم [[زندگی]] [[زناشویی]] است. ازدواج در سنین بسیار [[پایین‌تر]]، احتمال از هم گسیختگی [[خانواده]] را به همراه خواهد داشت؛ زیرا در سنین بسیار کم، افراد از قابلیت لازم برای ایفای نقش همسری بی‌بهره‌اند. در عین [[حال]]، [[ازدواج]] در سنین بالا نیز خطر [[طلاق]] را افزایش می‌دهد<ref>جهرمی حمایت‌خواه، دو قدم تا خوشبختی، ص۹۴.</ref>.<ref>[[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|سیره خانوادگی ائمه معصوم]]، ص ۴۶.</ref>
 
== انتخاب همسر ==
{{اصلی|انتخاب همسر}}
[[زن]] و شوهر از ارکان [[خانواده]] به شمار می‌روند و خانواده مهم‌ترین نقش را در [[تربیت فرزند]] ایفا می‌کند؛ از این‌رو، اگر [[همسران]] از لحاظ جسمی، افرادی سالم و از لحاظ [[روحی]] و [[معنوی]]، [[صالح]] و [[تربیت یافته]] باشند به جدّ می‌توان گفت بخش مهمی از تربیت فرزند، سامان یافته و تضمین شده است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} هم، دیگران را به این امر خطیر سفارش کرده‌اند و هم خود در انتخاب همسر دقت نموده‌اند. پیامبر اکرم{{صل}} می‌فرماید: «به هم‌شأن خود زن بدهید و از هم‌شأن خود زن بگیرید و برای نطفه‌های خود [جایگاهی مناسب] [[انتخاب]] کنید»<ref>{{متن حدیث|أَنْكِحُوا الْأَكْفَاءَ وَ انْكِحُوا فِيهِمْ وَ اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ}}؛ حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۹.</ref>.
 
[[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} در عمل، درباره خود و خانواده خود چنین کرده و در انتخاب همسر، دقت لازم را مبذول داشته‌اند. اهمیت مسئله انتخاب همسر در [[سیره معصومان]]{{عم}} روشن است. اما باید توجه داشت که تمام اهمیت این مسئله برای [[تربیت فرزند]] نیست، بلکه چنان که در برخی از [[روایات]] آمده، برای ایجاد تفاهمِ [[زن]] و شوهر و [[ثبات]] و [[آسایش]] [[خانواده]] نیز می‌تواند باشد که آن هم محیط [[امن]] و سالمی را برای تربیت فراهم می‌آورد. برای نمونه، یکی از ویژگی‌هایی که [[معصومان]]{{عم}} به رعایت آن در انتخاب همسر سفارش کرده‌اند و ازدواج امیرمؤمنان علی{{ع}} و [[حضرت زهرا]]{{س}} نیز با توجه به این ملاک بوده است، هم‌شأن بودن [[زن]] و شوهر است. این امر مهم‌ترین عامل تفاهم زن و شوهر و استحکام [[نظام]] [[خانواده]] است که این نیز مهم‌ترین عامل در پرورش درست [[فرزندان]] است. در مقابل، تفاهم نداشتن [[همسران]] و درگیری آنها که موجب ایجاد خدشه در کانون [[تربیت]] می‌شود، مهم‌ترین و بیشترین عامل [[انحراف]] فرزندان است<ref>[[سید علی حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۳۶.</ref>.
 
== آداب مباشرت ==
{{اصلی|آداب مباشرت}}
از روش‌های زمینه‌ساز پیش از تولد در [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} [[معاشرت]] و روابط صحیح و سالم پدر و مادر است. روابط درست والدین، علاوه بر اینکه الگوی سالم معاشرت را فراروی [[فرزندان]] می‌گذارد، موجب می‌شود فرزندان نیز برای والدین [[احترام]] ویژه‌ای قائل شوند و از آنها حرف‌شنوی داشته باشند. روابط والدین دامنه گسترده‌ای دارد، بخشی از این رابطه مربوط به پیش از تولد فرزند، یعنی روابط آنها در خصوص آمیزش و مباشرت است. در متون [[اسلامی]]، [[روایات]] بسیاری از بزرگان [[دین]] درباره آداب آمیزش و تأثیر آن در [[روح]] و جسم فرزند آمده است. آنچه در [[سیره معصومان]]{{عم}} آمده، سفارش‌های [[پیامبر]]{{صل}} به علی{{ع}} در زمینه [[زمان]]، مکان، حالات [[روحی]] [[حاکم]] بر [[همسران]] در زمان آمیزش کرده است.
 
حالات روحی و [[معنوی]] [[انسان]] و حتی نوع غذا به قدری در پیدایش فرزند مؤثر است که پیامبر{{صل}} قبل از انعقاد نطفه [[فاطمه زهرا]]{{س}}، تنها یادگار خود، به [[دستور خداوند]]، چهل [[روز]] خلوت گزید و به [[روزه]] و [[عبادت]] پرداخت؛ در پایان چهل روز هم از غذاهای بهشتی‌ای که جبرئیل برای او آورد، تناول کرد<ref>قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۱، ص۲۴۷.</ref> و نتیجه آن [[فرزندی]] شد که یازده [[امام]] [[معصوم]] از نسل او به [[بشریت]] [[روشنایی]] بخشید.
 
تأثیر آداب آمیزش در [[تربیت فرزند]]، که در سیره معصومان{{عم}} و روایات ذکر شده، بر دو گونه است: تأثیر در صحت و سلامت جسمی و حتی چهره فرزند؛ تأثیر معنوی یا تأثیر در [[روح]] و روان فرزند<ref>[[سید علی حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۴۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:11227.jpg|22px]] [[سید علی حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|'''سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت''']]
# [[پرونده:11227.jpg|22px]] [[سید علی حسینی‌زاده|حسینی‌زاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|'''سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت''']]
# [[پرونده:IM009876.jpg|22px]] [[ابوالفضل سلمانی گواری|سلمانی گواری، ابوالفضل]]، [[سیره خانوادگی ائمه معصوم (کتاب)|'''سیره خانوادگی ائمه معصوم''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:ازدواج]]
۱۱۷٬۸۸۰

ویرایش