ازدواج در معارف و سیره معصوم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مفهوم‌شناسی ازدواج

ازدواج در لغت به معنای «جفت شدن» و «جفت گرفتن» و در اصطلاح علوم، به معنای «تنظیم دو به دوی اشیاء» است[۱]. واژه دیگری که بر امر ازدواج دلالت دارد، واژه نکاح است که در لغت به معنای تقابل است، نکاح، رابطه‌ای حقوقی ـ عاطفی است که با عقد، بین زن و مرد برقرار می‌گردد و به آنها حق می‌دهد که با یکدیگر زندگی کنند. است. مظهر این رابطه، حق تمتع جنسی است[۲].

امر پسندیده نکاح را با بررسی به کتب ادیان الهی، می‌توان از زمان آفرینش انسان مشاهده کرد. خداوند زمانی که انسان را خلق کرد، جفت او را هم آفرید و از تزویج آنها، نسل انسان باقی ماند. در تعریف اصطلاحی ازدواج آمده است: «قراری است مبتنی بر قانون، شرع، عرف، گفتار یا آیین خاص بین یک زن با یک مرد، برای ایجاد رابطه جنسی و معمولاً فرزندزایی، اساس خانواده را تشکیل می‌دهد»[۳]. در تعریف دیگری آمده است: «ازدواج، سبب دوام و پایداری نسل است و بقای بشر به آن وصل است. این، قانون نظام آفرینش است و بر کل هستی، حاکم می‌باشد»[۴].

با توجه به این تعاریف در مورد ازدواج، می‌توان گفت علاوه بر کارکرد تولیدمثل و فرزندزایی، هدف والاتری در ازدواج نهفته است و آن برطرف شدن نقص‌های وجودی هر یک از زوجین و تکامل آنهاست. از این رو تعریف ازدواج چنین است: ازدواج، قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل جهت زندگی خانوادگی است که آدمی در سایه آن در خط سیر معین و شناخته شده‌ای از زندگی قرار گرفته با آن به کمال می‌رسد.

بشر در طول تاریخ، در امر ازدواج، گاه راه افراط را پیموده و گاه به تفریط کشیده شده است؛ چنان که گروهی بدون توجه به کارکردهای مثبت ازدواج، آن را سرکوب کرده‌اند و معتقدند روابط جنسی به هر صورتی که باشد، منافی با کمال انسانی است. بودائیان، راهبان، پدران کلیسا و برخی فرقه‌های دیگر را می‌توان از این دسته شمرد. گروهی دیگر در رویکردی کاملاً متفاوت، تمامی عقده‌های روحی بشر را ناشی از سرکوب تمایلات جنسی و تنها راه سلامت روانی را ارضای بی‌قید و شرط غریزه جنسی دانسته‌اند[۵]. در حالی که تشکیل خانواده، راه میانه‌ای است که هم به نیاز فطری و غریزه جنسی پاسخ مثبت می‌دهد و هم با هدایت آن در بستری قانونی و ضابطه‌مند، از طغیان این غریزه که مانع اصلی شکوفایی استعدادهای فطری انسان است، جلوگیری می‌کند[۶].

جایگاه ازدواج در سیره معصومان(ع)

برخلاف بسیاری از مکاتب که ازدواج را امری نکوهیده یا دست‌کم مانعی بزرگ بر سر راه تکامل انسان می‌دانند، یا قائل به ارضای بدون حد و حصر غرائز جنسی هستند، اسلام با رویکردی متعادل، تنها راه ارضای صحیح این غریزه را ازدواج و زندگی زناشویی دانسته و برای نهاد خانواده، جایگاهی والا قائل شده است. در بینش اسلامی، ازدواج نیز مانند هر عمل عبادی دیگر، دارای مقاصد و اغراضی است. با توجه به جایگاه والای ازدواج در سیره معصومین(ع) به کلام و دیدگاه آنها در این باره به اختصار اشاره می‌کنیم: محبوب‌ترین بنا نزد خداوند: پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: هیچ بنایی در اسلام نزد خداوند، دوست داشتنی‌تر و عزیزتر از ازدواج نیست[۷]. از آنجا که با ازدواج است که کانون گرم خانواده شکل می‌گیرد، این عمل نزد خداوند متعال تا این اندازه محبوب و ارزشمند است.

بهترین افراد امت پیامبر(ص): رسول خدا(ص) فرموده‌اند: «بهترین افراد امت من، متأهلان و بدترین افراد امتم عزب‌ها هستند»[۸]. با توجه به اینکه فرد با تشکیل خانواده و ازدواج، از لغزش‌ها و معصیت‌های بسیاری دور می‌شود، متأهل شدن در سیره پیشوایان هدایت، اهمیت فراوانی دارد.

خانه محبوب خداوند: پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: خداوند خانه‌ای را که در آن وصلت صورت گیرد دوست می‌دارد و خانه‌ای را که در آن طلاق واقع شود، دوست نمی‌دارد[۹]. بالاترین نعمت پس از اسلام: بعد از نعمت اسلام، هیچ نعمتی برای مرد مسلمان، برتر و مفیدتر از این نیست که همسری داشته باشد که هرگاه به او بنگرد، مسرور و شاداب گردد و هنگامی که به او دستور بدهد، اطاعت کند و هرگاه که از نزدش برود، حافظ خود و مال همسرش باشد[۱۰].

عامل تکمیل دین: هر کس ازدواج کند، نیمی از دینش را باز یافته است و درباره نیم دیگر باید تقوای الهی را رعایت کند[۱۱]. بر اساس این حدیث، ازدواج از عوامل مؤثر در تکمیل دین است. زراره می‌گوید: در ایام جوانی خدمت امام صادق(ع) رسیدم و به آن حضرت عرض کردم: به سن ازدواج رسیده‌ام، ولی هنوز ازدواج نکرده‌ام. امام از من پرسید: در این سن جوانی با نیروی غریزه جنسی چه می‌کنی؟ آیا صبر و تحمل می‌کنی؟[۱۲] این سخن امام صادق(ع) بیانگر این است که کنترل غریزه جنسی، کاری بسیار دشوار است که تنها با تقوا امکان‌پذیر است.

گشودن درهای رحمت الهی: پیامبر اکرم(ص) فرمودند: درهای رحمت الهی در چهار هنگام گشوده می‌شود: هنگام بارش باران؛ آن‌گاه که فرزند به صورت پدر و مادر خود نگاه کند؛ هنگام بازگشایی در خانه خدا؛ و هنگام ازدواج[۱۳]. بنابراین با ازدواج و تشکیل خانواده، درهای رحمت به سوی زن و شوهر بیش از پیش گشوده می‌شود و رزق و روزی خانواده تأمین می‌گردد.

عامل ارزش یافتن عبادات: نظام خانواده از چنان جایگاهی در اسلام برخوردار است که حتی بر پاداش عبادت و بندگی تأثیر می‌گذارد؛ چنان که دو رکعت نماز فرد متأهل، برتر از عبادت فرد مجردی است که شب و روز نماز بخواند. امام صادق(ع) فرموده‌اند: «دو رکعت نماز مرد متاهل، افضل از نماز مرد مجردی است که شب را به عبادت بایستد و روز را با روزه سپری کند»[۱۴].

اساس ازدواج در اسلام بر سادگی است و پیامبر اسلام(ص) همواره با رفتار و سخنان خویش، مشوق و مبلغ سادگی بوده‌اند؛ چنان که می‌فرمایند: «بهترین مراسم ازدواج، آن است که با کم‌ترین هزینه و زحمت برگزار شود»[۱۵].

از آنجا که نکاح، قراردادی اجتماعی است هر یک از زوجین حقوق و احوال شخصی خود را حفظ می‌کنند: «زن با حفظ حقوق خود، به عنوان یک شخص مالک دارایی خود تلقی می‌گردد. بنابراین مثلاً زن حتی بعد از ازدواج، از حق کامل مالکیت و فروش اموال و استفاده از درآمد خود برخوردار است. زن پس از ازدواج، نام خانوادگی خود را حفظ کرده و نام خانوادگی شوهر را اختیار نمی‌کند»[۱۶].[۱۷].

شکل‌گیری روابط زن و شوهر

خداوند متعال، نیاز زن و مرد به یکدیگر را به شکلی بسیار زیبا و منطقی، در کلام خود بیان می‌کند: «و شما را به صورت زوج‌هایی آفریدیم»[۱۸]. با تأمل در این آیه، می‌فهمیم که زن و مرد به یکدیگر تمایل و رغبت دارند و این احساس جفت‌خواهی، جزئی از خلقت آنهاست.

آیات دیگر قرآن کریم نیز بیانگر این نکته است که ارضای غریزه جنسی باید در حیطه شرعی و به دور از افسار گسیختگی باشد: ﴿قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ[۱۹].

﴿وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ[۲۰].

با تأمل در این آیات، در می‌یابیم که انحراف جنسی، ویرانگر کیان خانواده و نابودکننده سلامت و کرامت انسان است. بنابراین ارتباط زن و مرد باید از راه صحیح برقرار شود تا خانواده‌ای که از آن شکل می‌گیرد، سالم باشد و به سمت کمال پیش رود. امام علی(ع) درباره ارتباط سالم و زندگی آرام می‌فرمایند: ازدواج، سنت رسول خداست؛ از سنت وی پیروی کنید[۲۱]؛ زیرا با ازدواج به موقع و پسندیده می‌توان غریزه جنسی را در راه صحیح هدایت کرد.

کارکردهای حیاتی خانواده: آسایش، رابطه‌ای تنگاتنگ با رفاه (فراهم بودن امکانات مادی) دارد و آرامش، رابطه‌ای نزدیک با حالات معنوی و تأمین نیازهای روحی دارد. خداوند متعال نخستین و مهم‌ترین کارکرد خانواده را آرامش‌بخشی می‌داند؛ چنان که می‌فرماید: از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدان‌ها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد».

آرامش و آسایش از نیازهای روحی و روانی انسان است که در کانون گرم خانواده، تأمین می‌شود. با توجه به این نکته، خداوند متعال برای نهادینه شدن آرامش در خانواده، محبت و دوستی را به زوج‌ها هدیه می‌دهد: ﴿وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً[۲۲]، تا این آرامش تداوم و استحکام یابد. امام علی(ع) درباره آرامشی که با ازدواج و تشکیل خانواده، در زندگی آن حضرت پدید آمده بود، می‌فرمایند: در زندگی مشترک با همسر خود فاطمه(س) غم‌ها و گرفتاری‌های روزمره، همواره با نگاه به وی، از من برطرف می‌شد[۲۳].

روان شناسان معاصر با تحقیق در خصوص عوامل شخصیت‌ساز در خانواده، با بررسی نکات زیست‌محیطی، اجتماعی و فرهنگی، دریافته‌اند وراثت و محیط، تأثیر بررسی چشمگیری در پرورش و تربیت افراد دارد. رسول خدا(ص) می‌فرمایند: در زمان تولید نسل، از قانون وراثت غافل نباشید؛ همچنین توجه داشته باشید که زمینی پاک باشد تا فرزندان شما وارث صفات ناپسند نباشند[۲۴]. در کلامی دیگر از امیرمؤمنان علی(ع) آمده است: سجایای اخلاقی، دلیل پاکی وراثت و فضیلت ریشه خانوادگی است[۲۵].

امام صادق(ع) فرموده‌اند: «از ازدواج با احمق بپرهیزید که همنشینی با احمق، مایه اندوه و بلا و فرزندش نیز تباه شده و بدبخت است»[۲۶]. کارکرد دیگر خانواده، رشد اجتماعی است. بیشتر صاحب‌نظران بر این باورند که خانواده، بهترین و کامل‌ترین نهاد برای اجتماعی شدن است. خانواده با انتقال تجربه‌ها و الگوهای رفتاری اجتماعی، قالب‌های ذهنی را در فرزندان شکل می‌دهد که این فرایند موجب جامعه‌پذیری و فرهنگ‌پذیری فرزندان می‌شود.

نیاز زن و مرد به یکدیگر: حیات و نظام هستی بر محور دو جنس نر و ماده می‌چرخد و میان زن و مرد تمایلی وجود دارد که آنها را به پیوند با یکدیگر سوق می‌دهد. نوجوانی و جوانی، دوره شکل‌گیری کنش و واکنش‌هاست. خداوند فلسفه ازدواج را به شکلی بسیار زیبا این‌گونه بیان می‌کند: ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ[۲۷]. این تشبیه بسیار زیبا و دقیقی از نگاه اسلام به ازدواج است. در این تشبیه، رابطه‌ای دوسویه میان زن و مرد برقرار است؛ به گونه‌ای که مرد، حامی زن و زن نیز حامی مرد است. اسلام برای تقویت این همگرایی و واکنش میان زن و مرد، مدل تشکیل خانواده را توصیه و بر آن تأکید می‌کند[۲۸].

اهمیت و اهداف ازدواج در سیره امامان معصوم(ع)

دین اسلام به منظور حاکم ساختن فرهنگ عفاف بر خانواده و جامعه و جلوگیری از لغزش و انحراف افراد، به ویژه جوانان، آنها را به ازدواج تشویق و ترغیب کرده است؛ از جمله خداوند در قرآن مجید، افراد جامعه را موظف می‌کند که در راستای تشکیل خانواده برای کسانی که همسر ندارند، بکوشند: ﴿وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ[۲۹].

اسلام در پرتو تشریع ازدواج، اهدافی خاص را دنبال می‌کند که برای تحقق آنها، در مراحل مختلف ازدواج، تدابیری اندیشیده است و به شدت بر آنها اهتمام دارد. از سوی دیگر، با معرفی اهداف ناصواب و نابجا از ازدواج و مردود شمردن آنها، مسلمانان را از این گونه ازدواج‌ها باز می‌دارد.

تشکیل خانواده: یکی از اهداف اساسی ازدواج، تشکیل خانواده است. این هدف، بیان کننده این است که تمام انگیزه‌های ازدواج، مانند پاسخ به نیازهای روحی و روانی، حفظ نوع بشر و تولید نسل سالم و پاک، باید در چارچوبی تعریف شده و در قالب کانونی به نام خانواده تحقق یابد.

خانواده، کانون محبت و عاطفه و لطف است که با ازدواج پی‌ریزی می‌شود. ازدواجی که به تشکیل این کانون مهر و محبت نینجامد، شاید از دیدگاه عرفی و حقوقی ازدواجی صحیح، اما ازدواجی مطلوب و مفید نیست؛ هرچند تولید مثل و برخی نیازها در آن تأمین شود. بدون تحقق این هدف، تحقق اهداف دیگر نیز ممکن نیست یا به صورت ناقص خواهد بود؛ برای مثال، تأمین مودت و محبت تنها از طریق پیمان ازدواج به دست می‌آید.

محبت و مودت به همسر و فرزندان: اسلام در کنار نیازهای جسمی انسان‌ها، به نیازهای روحی و معنوی آنها نیز توجه دارد. یکی از این نیازها، نیاز به محبت و مهربانی است که اسلام این نیاز را در خانواده تأمین می‌کند. بستر محبت و مهربانی همسران و فرزندان به یکدیگر، تنها در فضای خانواده فراهم می‌شود. بنابراین، «مودت و محبت» نیز از جمله اهداف ازدواج هستند که در قالب روابط خانوادگی تحقق می‌یابند.

آرامش روانی: آدمی پس از پشت سرگذاشتن مراحلی از حیات خود، به مرحله‌ای می‌رسد که خود را نیازمند ارتباط با جنس مخالف می‌بیند. این نیاز به گونه‌ای است که با ارضای نیاز جنسی صرف هم برطرف نمی‌شود و آدمی حتی در حالی که به تمایلات جنسی او پاسخ داده شده است، باز هم احساس نیاز به ارتباط با جنس مخالف را دارد. این نیاز در برخی مواقع، به قدری شدید می‌شود که تمرکز و آرام و قرار را از انسان می‌گیرد.

بر اساس نتایج پژوهش‌های روان‌شناسی، تنها عاملی که می‌تواند به این انسان بی‌قرار آرامش بخشد، ازدواج است[۳۰]. اسلام نیز یکی از اهداف ازدواج را پاسخ به این نیاز درونی معرفی می‌کند و آن را از جمله نشانه‌های خداوند می‌شمارد: ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا[۳۱].

پاسخ به ندای فطرت: آموزه‌های اسلامی، مطابق با طبیعت بشر است و به همه نیازهای جسمی و روانی وی توجه کرده است؛ مانند نیاز جنسی که خداوند برای رسیدن انسان به آرامش و تداوم و بقای نسل وی، در وجود او قرار داده است. ازدواج، در حقیقت پاسخ دادن انسان به ندای درونی خویش است. در بسیاری از آیات قرآن کریم، نکاتی درباره روابط جنسی زن و شوهر بیان شده است. معصومین(ع) نیز با معادل‌سازی پاداش روابط جنسی با تکالیف دینی چون جهاد، درصدد ایجاد نگرش مثبت دینی درباره این عمل فطری بودند[۳۲].

اسلام نه تنها ازدواج و پاسخ به نیاز جنسی از این طریق را عملی پست نمی‌داند بلکه آن را ارزشمند، مقدس و شایسته پاداش معرفی می‌کند و با این دیدگاه، ازدواج را به عنوان مسیر صحیح پاسخ به نیازهای جنسی ترویج می‌کند تا آدمی را از پرتگاه رفتارهای جنسی بی‌ضابطه دور سازد و با قانونمندسازی رفتارهای جنسی، عفت و حیا را به جامعه ارزانی کند.

پرورش نسل پاک: ازدواج از طریق عقد شرعی، تنها راه تولید نسلی پاک و سالم است. بنابراین، این هدف نیز جزو اهداف اساسی ازدواج بیان می‌شود. اسلام به منظور رسیدن به این هدف، شرایط خاصی را برای ازدواج در نظر گرفته و به دلیل اهمیت این هدف، حتی به شرایط تغذیه، حالات روحی و... زوجین نیز توجه کرده است.

از این رو به رعایت برخی امور و پرهیز از برخی امور دیگر که در پرورش نسل پاک مؤثر است، توصیه می‌کند[۳۳]. برای مثال، اسلام از ازدواج با فرد شراب‌خوار و بداخلاق، کم‌خرد و احمق نهی می‌کند[۳۴]. در برخی از متون اسلامی توصیه شده است که اگر با این افراد ازدواج کردید، از آنها بچه‌دار نشوید[۳۵]. این توصیه نشان می‌دهد که این شرایط، دست‌کم به منظور تولد نسل سالم و پاک، لازم است.

تکمیل و تکامل شخصیت آدمی: ازدواج، نوعی تکامل روانی و عاطفی را برای انسان به ارمغان می‌آورد؛ زیرا هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و به همین دلیل، پیوسته در جهت جبران نقص و کمبود خویش تلاش می‌کند. انسان با قرار گرفتن در کانون یک زندگی مشترک و در سایه انس و الفت و محبت و روابط نزدیک و صمیمانه، استقلال می‌یابد، احساس مسئولیت بیشتری می‌کند، زندگی برایش هدف‌دار می‌شود و از ثمرات کسب و کار و تلاش خود در خانواده نوبنیاد خویش، بهره می‌گیرد.

در زندگی زناشویی، زن و مرد از تشویق‌ها، حمایت‌ها، رهنمودها و کمک‌های یکدیگر بهره‌مند می‌شوند و در برخورد با مسائل و مشکلات زندگی، از تعاون و همکاری‌های همسر خویش کمک می‌گیرند[۳۶]. در سایه ازدواج و پیوند زناشویی، زن و شوهر به این باور می‌رسند که فردی کامل شده‌اند. دختران وارد دنیای زنانه و مادرانه می‌شوند و پسران وارد دنیای مردانه و پدرانه. این تحول و تکامل به ویژه زمانی شکل می‌گیرد که پیوند زناشویی با معنویت همراه باشد. بدین ترتیب، زن و شوهر در سایه آن، آرامش می‌یابند و به خدا نزدیک‌تر می‌شوند. در چنین حالتی که منتهای مقصد و هدف است، آدمی، خود را تحت نظام الهی می‌یابد[۳۷].

موجب ازدیاد روزی: پیامبر(ص) فرمودند: «روزی را به وسیله زن گرفتن زیاد کنید»[۳۸]. در حدیث دیگری، امام رضا(ع) می‌فرمایند: اگر خواستگاری آمد که دین و اخلاقش را پسندیدید، او را اجابت کنید»[۳۹]. در روایتی پیامبر(ص) فرمودند: «هر کس ازدواج را از ترس فقر و تنگ‌دستی ترک کند، به خدا سوءظن برده است؛ زیرا خداوند می‌فرماید اگر (زن و شوهر) فقیر باشند، خدا هر کدام را از کرم خود بی‌نیاز می‌کند»[۴۰]. بنابراین، در هر صورت، روزی زن و مرد با خداست.

بهترین بهره و سود: امام رضا(ع) فرمودند: «پس از ایمان به خدا، هیچ انسانی بهره‌ای بهتر از همسری مسلمان، به دست نیاورده است»[۴۱]. اسلام در کنار معرفی اهداف عالی ازدواج، به اهداف غلط و ناپسند در ازدواج نیز اشاره دارد و ازدواج‌هایی را که به منظور کسب مال و ثروت، فخرفروشی، خودنمایی، رسیدن به موقعیت و منزلت اجتماعی و دنیوی و صرفاً برای ارضای غریزه جنسی انجام می‌شود، به شدت نکوهش می‌کند.

از این رو می‌توان گفت اسلام به هر ازدواجی با نظر مثبت نمی‌نگرد و تنها به بیان اهداف ایدئال ازدواج نیز اکتفا نمی‌کند، بلکه از ازدواج به قصد رسیدن به اهداف ناپسند و نادرست نیز ممانعت می‌کند و به مسلمانان هشدار می‌دهد اگر به منظور آن اهداف مطرود ازدواج کنند، به آنها نمی‌رسند و اگر هم آنها تأمین شوند، سعادت‌آفرین نیستند و موجب گرفتاری خواهند بود[۴۲].

شرایط ازدواج در سیره معصومان(ع)

خانواده، کانون محبت و آرامش برای همسران و فرزندان است. یکی از اهداف بلند ازدواج همین است که همسران در زندگی مشترک خود، به آرامش روحی برسند و با ارتباط عاطفی که بین آنان برقرار می‌گردد، به کمال و بالندگی دست یابند و از طریق ابراز علاقه به همدیگر، نیاز روحی خود را تأمین کنند. این غرض حاصل نمی‌گردد، مگر وقتی که دختر و پسر علاوه بر بلوغ جنسی، به بلوغ عاطفی هم رسیده باشند؛ در غیر این صورت، آن خانواده بنیانی متزلزل خواهد داشت که نمی‌تواند خانواده موفق و بهنجاری باشد.

بلوغ جنسی: مرحله «بلوغ» که در آغاز دوره نوجوانی است، با بروز فعل و انفعالات و ترشحات هورمونی در غدد درون‌ریز و تغییرات سریع و محسوس در ویژگی‌های ظاهری بدن و حتی ویژگی‌های روانی همراه است. این تغییرات، نوجوان را به لحاظ زیستی و روانی، آماده ورود به دنیای بزرگسالان می‌کند[۴۳]. شخصی به امام صادق(ع) عرض کرد: ما فرزندان خود را در کودکی به ازدواج در می‌آوریم. امام صادق(ع) در جواب فرمودند: «اگر آنان را در خردسالی و سنین پایین به ازدواج درآورید، بسیار بعید است که با هم انس و الفت بگیرند»[۴۴]. این روایت با عنایت به «دشواری انس گرفتن»، ازدواج در سنین پایین را مناسب نمی‌داند.

سن مناسب ازدواج: در مکتب اهل بیت(ع) به وصلت به موقع، توجه و توصیه شده است؛ چراکه غرایز و گرایش‌های جوان، پاک و سالم است و اگر به موقع و از راه صحیح و خردمندانه پاسخ داده شود، هنجارها عواطف و احساسات پاک در وجود او نهادینه می‌شود.

امام رضا(ع) می‌فرماید: جبرئیل خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: ای محمد، پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید: «دختر همانند میوه‌ای رسیده است که اگر چیده نشود، آفتاب، آن را فاسد و تندباد آن را پراکنده می‌کند»[۴۵]. حضرت علی(ع) نیز می‌فرماید: «هر کس از شهوت‌ها و خواسته‌های جنسی خود اطاعت کند، گمراه می‌گردد»[۴۶]. یعنی اگر انسان نتواند از قوای جنسی در مسیر درست و راهی که خداوند برای آن لحاظ کرده است استفاده کند، در مسیر هلاکت وارد شده است. در سیره عملی اهل بیت(ع) نیز ازدواج در سال‌های نخست جوانی بوده است.

درباره سن حضرت زهرا(س) هنگام ازدواج با امیر مؤمنان(ع) در اختلافاتی وجود دارد که منشأ آن، اختلاف در سال تولد آن دو بزرگوار است. چنان که گذشت، بنابر قول اکثر شیعیان، فاطمه پنج سال پس از بعثت پیامبر(ص) به دنیا آمد و یک یا دو سال پس از هجرت و یا بنابر قول دیگری سه سال بعد از هجرت، با علی(ع) ازدواج کرد. بنابراین وی هنگام ازدواج با علی(ع) نه سال یا یازده سال داشته است[۴۷].

امام کاظم(ع) از پدرانش و آنها از پیامبر اکرم(ص) نقل کردند: «هر گاه جوانی در ابتدای جوانی ازدواج کند، شیطان فریاد می‌زند: ای وای! ای وای که دو ربع دینش را از من مصون داشت و باید در دو ربع باقی از خدا بترسد[۴۸]. امام صادق(ع) از قول پیامبر اکرم(ص) نقل فرموده است: «از حقوق دختر جوان بر والدین این است که در فرستادن او به خانه شوهر تعجیل کنند»[۴۹]. پیامبر اکرم(ص) فرموده‌اند: «اگر هر یک از شما بخواهد دختر خود را شوهر دهد، نخست با دختر مشورت کند»[۵۰].

با نگاه به سیره ائمه اطهار(ع) روشن می‌شود که در زندگی پیشوایان هدایت، سن ازدواج از اهمیت بالایی برخوردار است؛ زیرا که ازدواج تأثیر بسیاری در حالات روحی و روانی فرد دارد و می‌تواند او را به بالاترین درجه کمال برساند.

بلوغ عقلی: گروه کوچک خانواده (زن، شوهر و فرزندان)، نیازمند مدیریت و رهبری است و همسران، به ویژه پدر، باید بتوانند این مجموعه را دست‌کم در حد معمول، مدیریت و اداره کنند. لازمه توفیق در این مدیریت، آن است که سرپرست باید به بلوغ عقلی رسیده باشد؛ در غیر این صورت، خانواده دچار هرج و مرج و بحران مدیریتی خواهد شد[۵۱]. حضرت علی(ع) در روایتی می‌فرماید: «از ازدواج با افراد نادان بپرهیزید»[۵۲]؛ زیرا افراد نادان به بلوغ عقلی نرسیده‌اند و نمی‌توانند کشتی زندگی را سلامت به سرمنزل مقصود برسانند و در تربیت فرزند و همسرداری دچار مشکل می‌شوند. بنابراین در سیره پیشوایان هدایت، بلوغ عقلی از شرایط مهم ازدواج است.

رشد عاطفی: بروز و ظهور رشد عاطفی شخص در رفتارهای آشکاری همچون قدرت برقراری رابطه با دیگران و حفظ آن، تعاملات عاطفی، توان درک احساسات متقابل و توسعه حس همدلی و قدرت ابراز علاقه و محبت به همسر است. ازدواج نیز که یک پیوند تعهدآور و مسئولیت‌آفرین است و نوع جدیدی از روابط شخصی و نزدیک را برای فرد ایجاد می‌کند، به رشد عاطفی فرد بستگی دارد[۵۳].

در منابع اسلامی، بر اهمیت ویژگی‌های مثبت شخصیتی مانند سازگاری، همدلی، عطوفت و مهربانی و اظهار علاقه به یکدیگر تأکید شده است که ثمره این توصیه‌ها در استحکام و پویایی خانواده و روابط عاطفی همسران تجلی می‌کند. در این باره، به دو روایت از پیامبر اکرم(ص) اشاره می‌شود که یکی درباره اظهار محبت مرد به همسرش و دیگری درباره اظهار محبت زن به همسرش است. آن حضرت می‌فرمایند: «اگر مردی به همسر خود بگوید: من تو را دوست دارم، این سخن هرگز از قلب زن بیرون نمی‌رود»[۵۴]. واضح است که وقتی محبت مرد با یک جمله او در قلب زن جای می‌گیرد، اگر مرد به کمال بلوغ عاطفی رسیده باشد و بتواند بیشتر اظهار محبت کند، آن خانواده کانون صفا و مهر خواهد بود و هرگز متزلزل نخواهد شد.

ایشان در حدیثی دیگر می‌فرماید: حق مرد بر زن این است که زن ملازم خانه باشد و به شوهرش، دوستی و محبت و مهربانی کند و از به خشم آوردن او بپرهیزد و آنچه مورد رضایت اوست انجام دهد[۵۵]. در این روایت شریف، اظهار محبت و مهربانی به شوهر از وظایف زن دانسته شده است و اگر زن به رشد عاطفی نرسیده باشد، نمی‌تواند به این وظیفه به شایستگی عمل کند و زندگی مشترکی که در آن محبت و عواطف نباشد، سکون و آرامش برای اعضای خانواده به ارمغان نمی‌آورد. با توجه به معیارها و اصولی که در سیره پیشوایان هدایت(ع) گذشت و با توجه به آموزه‌های دینی، به این نتایج دست می‌یابیم:

  1. در اسلام، ازدواج در هر مرحله از زندگی مجاز است؛ حتی ازدواج در کودکی، با شرایط خاص و رعایت مصالح فرد بر اساس قوانین اسلام، می‌تواند صحیح باشد؛ ولی جدا از شرایط خاص و استثنایی، با توجه به اهداف کارکردهای ازدواج از نظر اسلام، مناسب‌ترین زمان برای ازدواج، اوایل جوانی است. از این رو ائمه اطهار(ع) با صراحت به جوانان توصیه می‌کردند که در صورت توان، ازدواج کنند[۵۶]. در مقابل، افرادی را هم که از ازدواج خودداری می‌کردند، ملامت می‌کردند[۵۷]. روابط عاطفی زن و شوهر در جوانی، با تفریحات و سرگرمی‌هایی همراه است که در متون دینی از آن به «ملاعبه» تعبیر شده است. بدین روی، در مواردی به افراد توصیه شده است همسری جوان اختیار کنند تا روابط آنها به مقتضای سنی هر دو، با روابط کلامی و غیر کلامی محبت‌انگیز و خوشایند نیز همراه باشد[۵۸]. روشن است که برقراری این گونه روابط، امری متقابل است و در صورت آمادگی روانی زن و مرد تحقق می‌یابد. علاوه بر این، ملاعبه با شور و نشاط جوانی متناسب است و اگر فرد وارد میانسالی شود یا به انتهای دوره جوانی برسد، آمادگی روانی برای تعامل نشاط‌بخش با همسر را نخواهد داشت.
  2. روابط جنسی در قالب ازدواج، تعادل روانی به دنبال دارد[۵۹] که حصول آن در جوانی اهمیت بیشتری می‌یابد. بنابراین، با توجه به اهتمام دین اسلام به تأمین همه نیازهای طبیعی از جمله نیازهای جنسی، بجا نیست ازدواج از اوایل جوانی، که اوج نیازهای جنسی است، به تأخیر انداخته شود.
  3. از جمله اهداف درخور توجه در ازدواج، رسیدن به سکون و آرامش و دوستی متقابل است که این هدف فقط با ازدواج تحقق می‌یابد و اوج دوستی‌ها و روابط عاطفی در اوایل جوانی است. در کلمات بزرگان دین، به پیامدهای نامطلوب تأخیر در ازدواج اشاره شده است؛ برای نمونه پیامبر گرامی(ص) می‌فرماید: دختران جوان مانند میوه‌های درختان هستند؛ وقتی زمان رسیدن آنان فرا رسید، باید آنان را چید؛ و گرنه حرارت خورشید و وزش باد، آنها را فاسد می‌کند. دختران هم وقتی به سن ازدواج رسیدند و نیاز به شوهر داشتند، اگر ازدواج نکنند، احتمال فساد و تباهی آنان وجود دارد[۶۰]. از این حدیث شریف، استفاده می‌شود که تأخیر در ازدواج از سنین جوانی که سن نیاز به همسر است، موجب مشکلات روانی و عاطفی در فرد می‌گردد؛ زیرا در این مقطع زندگی که اوج نیازهای عاطفی و جنسی در فرد است و توان کافی برای تأمین آنها در او وجود دارد، اگر این نیاز به طور صحیح پاسخ داده نشود، یا باید سرکوب گردد و یا به شیوه‌های نامناسب و ناهنجار تأمین گردد، که در هر دو صورت، باعث احساس گناه و آسیب به عزت نفس فرد می‌شود.
  4. یکی دیگر از اهداف ازدواج در اسلام که بر آن تأکید شده، حفظ عفت و تقوا در اخلاق فردی و اجتماعی است. به طور معمول، زمینه بروز رفتارهای ضد اخلاقی و خارج از محدوده شرع، در جوانان بیشتر است. ازدواج در این مقطع، مناسب‌ترین راه برای جلوگیری از این رفتارها و حفظ تقوا و اخلاق فردی و اجتماعی است[۶۱].

بر اساس آموزه‌های اسلام، ازدواج می‌تواند جلوی بسیاری از مفاسد را سد کند. از این رو پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «ازدواج کن، وگرنه به گناه می‌افتی»[۶۲]. همچنین حضرت رسول(ص) درباره کسی که شرایط ازدواج دارد و همسر مناسبی برایش فراهم است، می‌فرماید: هرگاه شخصی مناسب از لحاظ اخلاق و دین‌داری به خواستگاری شما آمد، با او ازدواج کنید؛ وگرنه فتنه و فساد در زمین اتفاق می‌افتد[۶۳].

طبیعت و آفرینش ویژه انسان، سن ازدواج را تعیین کرده و آن سن بلوغ است و چون پسرها در شانزده سالگی و دخترها معمولاً در ده سالگی به سن بلوغ می‌رسند، از نظر شرع می‌توانند ازدواج کنند؛ ولی بهتر است ازدواج را در پسران تا هجده سالگی و در دختران تا پانزده سالگی به تأخیر انداخت، تا دختر و پسر آمادگی انجام مسئولیت‌های خانوادگی را پیدا کنند. از این رو با وجود فراهم بودن شرایط ازدواج، مناسب‌ترین سن برای ازدواج در پسران، پس از هجده سالگی و در دختران، بعد از پانزده سالگی است[۶۴].

یافته‌های پژوهشی نیز بیانگر این مطلب است که سن ازدواج، عامل مهمی در تداوم زندگی زناشویی است. ازدواج در سنین بسیار پایین‌تر، احتمال از هم گسیختگی خانواده را به همراه خواهد داشت؛ زیرا در سنین بسیار کم، افراد از قابلیت لازم برای ایفای نقش همسری بی‌بهره‌اند. در عین حال، ازدواج در سنین بالا نیز خطر طلاق را افزایش می‌دهد[۶۵].[۶۶]

انتخاب همسر

زن و شوهر از ارکان خانواده به شمار می‌روند و خانواده مهم‌ترین نقش را در تربیت فرزند ایفا می‌کند؛ از این‌رو، اگر همسران از لحاظ جسمی، افرادی سالم و از لحاظ روحی و معنوی، صالح و تربیت یافته باشند به جدّ می‌توان گفت بخش مهمی از تربیت فرزند، سامان یافته و تضمین شده است. پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) هم، دیگران را به این امر خطیر سفارش کرده‌اند و هم خود در انتخاب همسر دقت نموده‌اند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «به هم‌شأن خود زن بدهید و از هم‌شأن خود زن بگیرید و برای نطفه‌های خود [جایگاهی مناسب] انتخاب کنید»[۶۷].

پیامبر(ص) و ائمه(ع) در عمل، درباره خود و خانواده خود چنین کرده و در انتخاب همسر، دقت لازم را مبذول داشته‌اند. اهمیت مسئله انتخاب همسر در سیره معصومان(ع) روشن است. اما باید توجه داشت که تمام اهمیت این مسئله برای تربیت فرزند نیست، بلکه چنان که در برخی از روایات آمده، برای ایجاد تفاهمِ زن و شوهر و ثبات و آسایش خانواده نیز می‌تواند باشد که آن هم محیط امن و سالمی را برای تربیت فراهم می‌آورد. برای نمونه، یکی از ویژگی‌هایی که معصومان(ع) به رعایت آن در انتخاب همسر سفارش کرده‌اند و ازدواج امیرمؤمنان علی(ع) و حضرت زهرا(س) نیز با توجه به این ملاک بوده است، هم‌شأن بودن زن و شوهر است. این امر مهم‌ترین عامل تفاهم زن و شوهر و استحکام نظام خانواده است که این نیز مهم‌ترین عامل در پرورش درست فرزندان است. در مقابل، تفاهم نداشتن همسران و درگیری آنها که موجب ایجاد خدشه در کانون تربیت می‌شود، مهم‌ترین و بیشترین عامل انحراف فرزندان است[۶۸].

آداب مباشرت

از روش‌های زمینه‌ساز پیش از تولد در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) معاشرت و روابط صحیح و سالم پدر و مادر است. روابط درست والدین، علاوه بر اینکه الگوی سالم معاشرت را فراروی فرزندان می‌گذارد، موجب می‌شود فرزندان نیز برای والدین احترام ویژه‌ای قائل شوند و از آنها حرف‌شنوی داشته باشند. روابط والدین دامنه گسترده‌ای دارد، بخشی از این رابطه مربوط به پیش از تولد فرزند، یعنی روابط آنها در خصوص آمیزش و مباشرت است. در متون اسلامی، روایات بسیاری از بزرگان دین درباره آداب آمیزش و تأثیر آن در روح و جسم فرزند آمده است. آنچه در سیره معصومان(ع) آمده، سفارش‌های پیامبر(ص) به علی(ع) در زمینه زمان، مکان، حالات روحی حاکم بر همسران در زمان آمیزش کرده است.

حالات روحی و معنوی انسان و حتی نوع غذا به قدری در پیدایش فرزند مؤثر است که پیامبر(ص) قبل از انعقاد نطفه فاطمه زهرا(س)، تنها یادگار خود، به دستور خداوند، چهل روز خلوت گزید و به روزه و عبادت پرداخت؛ در پایان چهل روز هم از غذاهای بهشتی‌ای که جبرئیل برای او آورد، تناول کرد[۶۹] و نتیجه آن فرزندی شد که یازده امام معصوم از نسل او به بشریت روشنایی بخشید.

تأثیر آداب آمیزش در تربیت فرزند، که در سیره معصومان(ع) و روایات ذکر شده، بر دو گونه است: تأثیر در صحت و سلامت جسمی و حتی چهره فرزند؛ تأثیر معنوی یا تأثیر در روح و روان فرزند[۷۰].

منابع

پانویس

  1. فرهنگ معین، ذیل واژه ازدواج.
  2. امامی، حقوق مدنی، ج۴، ص۲۶۸؛ کاتوزیان حقوق خانواده، ج۱، ص۲۰.
  3. شایان مهر، دائرةالمعارف تطبیقی علوم اجتماعی، ص۵۹.
  4. ملک محمودی الیگودرزی، راهنمای ازدواج، ص۲۲.
  5. فروید، تجزیه و تحلیل روانی جنسی، ترجمه و اقتباس: علی دشتستانی، ص۷۳.
  6. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۲۳.
  7. نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۵۳۱.
  8. نوری، مستدرک الوسائل، ج۲، ص۵۳۲.
  9. کلینی، الکافی، ج۶، ص۵۴.
  10. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۳.
  11. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۱۹.
  12. کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۲۰.
  13. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۲۲۱.
  14. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۶.
  15. جهرمی، حمایت‌خواه، دو قدم تا خوشبختی، ص۱۰۷.
  16. کاتوزیان، حقوق خانواده، ج۱، ص۱۳.
  17. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۲۹.
  18. ﴿وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا «و شما را جفت‌هایی (نر و ماده) آفریدیم،» سوره نبأ، آیه ۸.
  19. «به مردان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند، این برای آنان پاک‌تر است، بی‌گمان خداوند از آنچه می‌کنند آگاه است» سوره نور، آیه ۳۰.
  20. «و به زنان مؤمن بگو دیدگان (از نگاه حرام) فرو دارند و پاکدامنی ورزند و زیور خود را آشکار نگردانند مگر آنچه از آن، که خود پیداست و باید روسری‌هایشان را بر گریبان خویش افکنند و زیور خود را آشکار نگردانند جز بر شوهرانشان.».. سوره نور، آیه ۳۱.
  21. صدوق، الخصال، ص۶۱۴.
  22. «و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد» سوره روم، آیه ۲۱.
  23. مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳۴.
  24. الابشیهی، المتطرف، ج۲، ص۲۱۸.
  25. آمدی، غرر الحکم و دور الکلم، ص۳۷۹.
  26. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲، ص۶.
  27. «آنها جامه شما و شما جامه آنهایید» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  28. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۳۲.
  29. «و بی‌همسران (آزاد) و بردگان و کنیزان شایسته‌تان را همسر دهید، اگر نادار باشند خداوند از بخشش خویش به آنان بی‌نیازی می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره نور، آیه ۳۲.
  30. آذربایجانی، روان‌شناسی اجتماعی با نگرش به منابع اسلامی، ص۲۶۱ – ۲۵۶.
  31. «و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید» سوره روم، آیه ۲۱.
  32. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۴.
  33. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۶۸ – ۵۰.
  34. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵۹.
  35. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۵۷.
  36. سالاری‌فر، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، ص۵۷.
  37. سالاری‌فر، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، ص۵۸.
  38. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۴.
  39. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۸.
  40. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۲.
  41. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۰.
  42. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۳۹-۴۶.
  43. لطف‌آبادی، روانشناسی رشد، ش۲، ص۸۳.
  44. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۰۴.
  45. کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳۷.
  46. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۶۳.
  47. امین عاملی، سیره معصومان، ترجمه: علی حجتی کرمانی، ج۲، ص۴۶.
  48. مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۲ - ۱۱۱.
  49. کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۳۷.
  50. متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص۳۱۱.
  51. لطف‌آبادی، روان‌شناسی رشد، ش۲، ص۱۰۱ - ۱۰۰.
  52. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۸۴.
  53. جهرمی حمایت‌خواه، دو قدم تا خوشبختی، ص۴۶ – ۴۵.
  54. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۳.
  55. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۲۴۴.
  56. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۴.
  57. نوری، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۵۵.
  58. نوری، مستدرک الوسائل، ج۴، ص۱۷۹.
  59. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۵۹.
  60. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۶۱.
  61. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۰.
  62. نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۵۴.
  63. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۷۸.
  64. جهرمی حمایت‌خواه، دو قدم تا خوشبختی، ص۹۵.
  65. جهرمی حمایت‌خواه، دو قدم تا خوشبختی، ص۹۴.
  66. سلمانی گواری، ابوالفضل، سیره خانوادگی ائمه معصوم، ص ۴۶.
  67. «أَنْكِحُوا الْأَكْفَاءَ وَ انْكِحُوا فِيهِمْ وَ اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ»؛ حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۹.
  68. حسینی‌زاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۳۶.
  69. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۱، ص۲۴۷.
  70. حسینی‌زاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۴۳.