خشم
«غضب» به معنای «خشم» و عصبانیت در اصطلاح کیفیتی نفسانی است که سبب حرکت و هیجان نفس برای غلبه و پیروزی میشود و برای شهوت انتقامجویی میباشد. اسباب و منشأهای بسیاری برای غضب ذکر شده است که از آن جمله میتوان به حبّ دنیا اشاره کرد. روایات به برخی راهکارها برای درمان و تسکین غضب ناپسند اشاره کردهاند؛ اما دو راه عمده برای مبارزه با غضب عبارت است از درمان علمی که با تفکر در مبادی و مفاسد غضب حاصل میشود و درمان عملی.
معناشناسی
«غضب» به معنای «خشم» و عصبانیت[۱] یا جوشش و غلیان خون برای انتقام[۲] است. در اصطلاح علم اخلاق غضب انسانی کیفیتی نفسانی است که سبب حرکت و هیجان نفس برای غلبه و پیروزی میشود و برای شهوت انتقامجویی میباشد[۳]. در مقابل آن حلم، رحمت و خمود است. حلم صفتی است که در اثر اعتدال در قوه غضبیه حاصل میشود و کنترل نفس را در ناملایمات به دست میگیرد و منجر به آرامش آن میشود[۴]. حلم صفت شجاعت را به همراه دارد[۵] که حد وسط میان جبن و تهور است[۶] و رحمت به معنای رأفت و رقّت قلب است و این رحمت به دلیل اینکه لازم یا ملزوم حلم است، مقابل غضب واقع میشود[۷]. اما خمودی صفتی است که بر اثر تفریط در قوه شهویه یا غضبیه حاصل میشود[۸].[۹]
پیشینه
قوه غضبیه از نعمتهای الهی است که خداوند در نهاد انسان قرار داده است تا با استفاده صحیح از آن به سعادت نایل شود. نسبت دادن تمام صفات ناپسند به خدایان در اغلب ادیان ابتدایی جهان دیده میشود[۱۰] و از ویژگیهای بارز خدایان شمرده شده است[۱۱]. در ادیان توحیدی این صفت به معنای پسندیده آن به خداوند نسبت داده شده است[۱۲]. در آیات قرآن نیز از غضب و سخط الهی سخن به میان آمده است[۱۳].
بحث از غضب و آثار و نتایج آن در کلمات اندیشمندان و حکمای پیش از اسلام، مانند حکمای یونان دیده میشود[۱۴]. به این بحث در فرهنگ و معارف اسلامی توجه شده است. خداوند در قرآن کریم افرادی را که به هنگام غضب کردن خشم خود را فروخورده و از دیگران درمیگذرند، ستایش کرده است[۱۵] و پیامبر اکرم(ص) را به غلظت که از آثار غضب است، در برابر کفار امر میکند[۱۶]. در منابع روایی نیز بابی به غضب اختصاص داده شده و مبادی و آثار و احکام آن بیان شده است[۱۷]. در برخی از روایات، غضب ناپسند کلید هر شر و منشأ همه گناهان و لغزشها شمرده شده است[۱۸].
بحث غضب از اصول مسائل علم اخلاق است. ابنمسکویه از علمای قرن پنجم از نخستین اندیشمندان اسلامی است که در کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق به این بحث پرداخت[۱۹]. پس از او غزالی در احیاء علوم الدین[۲۰] و خواجه نصیر طوسی در اخلاق ناصری و نراقی در جامع السعادات به پیروی از اندیشه وی، باب مستقلی به غضب اختصاص داده و دربارهٔ اقسام و فواید و آثار آن سخن گفته و راههای درمانی برای غضب ناپسند پیشنهاد کردهاند[۲۱].[۲۲]
منشأ غضب در انسان
اسباب و منشأهای بسیاری برای غضب ناپسند در انسان ذکر شده است که از آن جمله میتوان به حبّ دنیا که منشأ همه گناهان است، اشاره کرد؛ زیرا وقتی حب دنیا در دل جا گرفت، به مجرد اینکه مزاحمتی برای آن حاصل شد، قوه غضب به جوش میآید و عنان و اختیار را از انسان سلب میکند[۲۳]. از دیگر اسباب غضب، حب نفس و عجب و افتخا] و لجاجت است[۲۴].[۲۵]
راههای درمان غضب
روایات به برخی راهکارها برای درمان و تسکین غضب ناپسند اشاره کردهاند؛ چنانکه در روایتی از امام کاظم(ع) آمده که شخص غضبناک درصورتیکه ایستاده است، بنشیند تا غضباش فروکش کند[۲۶].
دو راه عمده برای مبارزه با غضب و علاج آن بیان شده است:
- درمان علمی: که با تفکر در مبادی و مفاسد غضب میتوان به درمان غضب و ریشه آن پرداخت؛ زیرا شدت این صفت گاهی سبب گناهان بزرگ یا هتک محرمات الهی میشود[۲۷].
- درمان عملی: در دو حالت غضب و سکون نفس راههایی برای درمان حالت غضب آمده است. در حالت غضب تا زمانی که این حالت شدت پیدا نکرده، خود را با وسایلی مانند رفتن از محل غضب و تغییر حالت نشستن و برخاستن منصرف سازد و به ذکر خدا مشغول کند[۲۸]. اما در حالت آرامش و سکون نفس اساسیترین راه عملی درمان غضب ناپسند خشکانیدن ماده اصلی آن است؛ زیرا با ریشهکن شدن آن خشم از وجود انسان رخت بر میبندد[۲۹]. از آنجاکه مهمترین ریشه غضب حب دنیاست و بیشتر بیماریهای نفسانی از قبیل حب جاه و مال و قدرتطلبی از آن تولید میشود، انسان به جهت شدت علاقهمندی به این امور، در صورت حاصل نشدن هر کدام از آنها، قوه غضبش به هیجان میآید؛ از اینرو درمان قطعی آن با از میان بردن حب دنیا و حب نفس امکانپذیر است؛ زیرا با درمان حب دنیا نفس دارای سکون و طمأنینه میشود و آرامش قلبی برقرار میگردد[۳۰]. داشتن همت جدی، مخالفت با هوای نفس، لعن بر شیطان در باطن و پناه بردن به خدا از دیگر راهکارهای درمان این قوه است[۳۱].[۳۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۱۸۵.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۳۳.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۹۴–۲۹۵؛ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۳۸–۱۳۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۲۱.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۰۳؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۴۰ و ۳۶۷.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۹۷.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۹؛ امام خمینی، تقریرات، ۳/۳۵۹.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۲۹ و ۲۴۰.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۷۸ و ۳۶۹.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غضب»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۴۹۹ – ۵۰۴.
- ↑ ناس، تاریخ جامع ادیان، ۹۴.
- ↑ هومر، ترجمه سعید نفیسی، ۹ و ۴۳–۴۴.
- ↑ کتاب مقدس، پیدایش، ب۶، ۵–۱۳؛ کتاب مقدس، یوحنا، ب۳، ۳۶؛ کتاب مقدس، نامه به اهل روم، ب۱، ۱۸.
- ↑ فاتحه، ۷؛ نساء، ۹۳؛ طه، ۸۶؛ ممتحنه، ۱۳.
- ↑ ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ۱/۳۰۵؛ افلوطین، اثولوجیا، ۲۱، ۳۹، ۸۲ و ۱۹۳.
- ↑ سوره شوری، آیه ۳۷.
- ↑ سوره توبه، آیه ۷۳.
- ↑ کلینی، کافی، ۲/۳۰۲–۳۰۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۷۰/۲۶۲–۲۸۱.
- ↑ کلینی، کافی، ۲/۳۰۳.
- ↑ ابنمسکویه، تهذیب الاخلاق، ۹۷.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، احیاء علوم الدین، ۹/۸۸.
- ↑ خواجهنصیر، اخلاق ناصری، ۱۳۲–۱۴۰؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۵/۲۸۹–۳۰۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۲۱–۳۳۱؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۳۶–۲۴۲.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غضب»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۴۹۹ – ۵۰۴.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۷۷.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱ و ۱۴۳.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غضب»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۴۹۹ – ۵۰۴.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۷۰/۲۶۴.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۳۷–۱۳۹.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۴۰–۱۴۱؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۵۱–۲۵۲.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۴۱–۱۴۲.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۲۵۳–۲۵۵.
- ↑ امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵.
- ↑ یغمایی، ابوالفضل، مقاله «غضب»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص۴۹۹ – ۵۰۴.