خشم در خانواده

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

خشم و عصبانیت در محیط خانواده

خشم و عصبانیت در خانواده از زشت‌ترین و نکوهیده‌ترین بدرفتاری‌ها است؛ چیزی که زندگی را تیره و تار، و روابط زناشویی را غمبار، و دوستی‌ها را به دشمنی، و نزدیکی‌ها را به دوری تبدیل می‌کند. خشم و عصبانیت در خانواده شعله‌ای از آتش درون است که آدمی را از سنخ شیطان می‌سازد و این آتش پیش از سرایت به هرکس دیگر خود آتش‌افروز را تباه می‌نماید. رسول خدا (ص) فرموده است: «الْغَضَبُ‏ جَمْرَةٌ مِنَ‏ الشَّيْطَانِ‏»[۱].

و همچنین فرموده است: «‏أَلَا وَ إِنَّ الْغَضَبَ جَمْرَةٌ فِي‏ قَلْبِ‏ ابْنِ‏ آدَمَ‏ أَمَا رَأَیْتُمْ إِلَى حُمْرَةِ عَيْنَيْهِ وَ انْتِفَاخِ أَوْدَاجِهِ فَمَنْ أَحَسَّ بِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ فَلْيَلْصَقْ بِالأَرْضِ»[۲].

امیرمؤمنان علی (ع) نیز در توصیف خشم و عصبانیت فرموده است: «الْغَضَبُ‏ نَارُ الْقُلُوبِ‏»[۳].

و همچنین فرموده است: «الْغَضَبُ نَارٌ مُوقَدَةٌ مَنْ‏ كَظَمَهُ‏ أَطْفَأَهَا وَ مَنْ أَطْلَقَهُ كَانَ أَوَّلَ مُحْتَرِقٍ بِهَا»[۴].

هنگامی که آتش خشم و عصبانیت شعله‌ور می‌شود، خشم گیرنده و عصبانی کور و کر می‌شود و دود خشم و عصبانیت چنان فراراه چراغ عقل و خرد می‌گردد که آدمی از اندیشه صحیح و راه یابی بازمی‌ماند و شعله‌های خشم و عصبانیت همه وجود، و اعضا و جوارح را دربر می‌گیرد، و اختیار از کف انسان بیرون می‌رود؛ و نشانه‌های ظاهری آن همه را از این خودسوزی و دیگرسوزی آگاه می‌کند؛ نشانه‌هایی همچون تغییر رنگ چهره، سرخ شدن چشم‌ها، دگرگونی بینی، کف کردن دهان، لرزش شدید اعضای بدن، درهم ریختن نظم و ترتیب کارها، پریشانی در سخن و حرکت‌ها و....

اگر شخص خشمگین و عصبانی در این حالت چهره خود را ببیند، از خرابی وضع خویش آگاه می‌شود و آرام می‌گیرد، زیرا از زشتی چهره و دگرگونی خلقت خود شرم می‌کند، و این در حالی است که زشتی باطن او به مراتب از زشتی ظاهرش بیش‌تر و کریه‌تر است، زیرا ظاهر نماینده باطن است، و نخست چهره باطن زشت و کریه شده و آن‌گاه در ظاهر آدمی منعکس گردیده است. بنابراین، دگرگونی ظاهر نتیجه دگرگونی باطن است، و شعله‌ای از لهیب سخت درون شعله‌ور است. در این حال است که زبان به دشنام و گفتن ناسزا و سخنان زشتی گشوده می‌شود که خردمندان از آن شرم دارند و گوینده، خود نیز پس از فرونشستن خشم و عصبانیت از آن شرم می‌کند. این آتش‌افروزی به همین‌جا ختم نمی‌شود، و گاه فراتر می‌رود و شخص خشمگین و عصبانی حمله می‌کند، می‌زند، می‌کوبد، می‌درد، مجروح می‌سازد و گاه ممکن است دست به قتل بزند؛ و اگر شعله‌های خشم و عصبانیت به دیگرسوزی منجر نشود، شخص خشمگین و عصبانی، به خودسوزی می‌پردازد، و لباس خود را می‌درد، بر صورت خود سیلی می‌زند، دست بر زمین می‌کوبد، مشت بر سر خویش فرود می‌آورد، و چه بسا که جمادات و حیوانات را بزند، ظرف‌ها را بشکند؛ و دیوانگی‌های دیگر از او سر زند[۵]. امیر مؤمنان علی (ع) درباره این دیوانگی فرموده است: «إِيَّاكَ وَ الْغَضَبَ فَأَوَّلُهُ‏ جُنُونٌ‏ وَ آخِرُهُ‏ نَدَمٌ‏»[۶]؛ «الْحِدَّةُ ضَرْبٌ‏ مِنَ‏ الْجُنُونِ‏ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ»[۷]؛ «شِدَّةُ الْغَضَبِ‏ تُغَيِّرُ الْمَنْطِقَ‏ وَ تَقْطَعُ مَادَّةَ الْحُجَّةِ وَ تُفَرِّقُ الْفَهْمَ»[۸].

اگر خشم و عصبانیت دوام داشته باشد و مکرر ظهور یابد، سخت ویرانگر خواهد بود. امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است: «الْغَضَبُ شَرٌّ إِنْ‏ أَطَعْتَهُ‏ دَمَّرَ»[۹].

البته نخستین کسی که از خشم و عصبانیت آسیب می‌بیند و ویران می‌شود خود فرد است: «عُقُوبَةُ الْغَضُوبِ‏ وَ الْحَقُودِ وَ الْحَسُودِ تَبْدَأُ بِأَنْفُسِهِمْ»[۱۰].

بنابراین لازم است خشم و عصبانیت به عنوان یکی از شاخه‌های خشونت، جدی گرفته شود و انسان در پی درمان آن برآید. رسول خدا (ص) در سفارش‌های خود به علی (ع) فرمود: «يَا عَلِيُّ لَا تَغْضَبْ فَإِذَا غَضِبْتَ فَاقْعُدْ وَ تَفَكَّرْ فِي‏ قُدْرَةِ الرَّبِ‏ عَلَى‏ الْعِبَادِ وَ حِلْمِهِ عَنْهُمْ وَ إِذَا قِيلَ لَكَ اتَّقِ اللَّهَ فَانْبِذْ غَضَبَكَ وَ رَاجِعْ حِلْمَكَ»[۱۱].

به منظور درمان خشم و عصبانیت باید اسباب و عوامل آن را شناخت و به حل و رفع و ریشه کن کردن آنها پرداخت؛ اسباب و عوامل: درونی و بیرونی، فردی و اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، تربیتی و خانوادگی و... همچنین با در نظر آوردن و یاد کردن پیوسته خوبی‌های همسر، فداکاری‌های او، زحمات وی، تعهد همسری، سفارش‌های الهی و راه و رسم نبوی می‌توان خشم و عصبانیت را فرونهاد و بدان میدان نداد. پیامبر اکرم (ص) در سفارشی والا فرموده است: «لَا يَفْرَكُ‏ مُؤْمِنٌ‏ مُؤْمِنَةً، إِنْ كَرِهَ مِنْهَا خُلُقَاً رَضِيَ مِنْهَا آخَرَ»[۱۲].[۱۳]

منابع

پانویس

  1. «خشم و عصبانیت، اخگری است از شیطان». جامع الاخبار، ص۱۵۶؛ بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۶۵؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۹؛ جامع أحادیث الشیعه، ج۱۳، ص۴۶۷.
  2. «بدانید که خشم و عصبانیت اخگری است در دل فرزند آدم. مگر نمی‌بینید که چشمانش سرخ می‌شود و رگ‌های گردنش باد می‌کند. هرکس احساس کرد که به خشم درآمده است، باید به زمین بچسبد (بنشیند)». سنن الترمذی، ج۴، ص۴۲۰؛ بحارالانوار، ج۷۳، ص۲۷۲؛ و قریب به همین: مسند أبی داود الطیالسی، ص۲۸۷؛ مصنف عبدالرزاق، ج۱۱، ص۳۴۷؛ مسند احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۹؛ مستدرک الحاکم، ج۴، ص۵۰۶؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۴۶.
  3. «خشم و عصبانیت آتش دل‌هاست». شرح غررالحکم، ج۱، ص۲۳۸.
  4. «خشم و عصبانیت آتشی فروزان است. هرکس خشم و عصبانیت خود را فروخورد، این آتش را خاموش کرده است و هرکس جلو آن را رها کند، پیش از هرکس، خودش در آن آتش می‌سوزد». شرح غررالحکم، ج۲، ص۴۷؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۱؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۳، ص۴۶۶.
  5. احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۶۱؛ المحجة البیضاء، ج۵، ص۲۹۷-۲۹۸.
  6. «زنهار از خشم، زیرا آغاز آن دیوانگی و انجامش پشیمانی است». شرح غررالحکم، ج۲، ص۲۸۸؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۲.
  7. «تندخویی و خشونت‌ورزی گونه‌ای دیوانگی است، چرا که تندخو و خشونت‌ورز پشیمان می‌شود، و اگر پشیمان نشود دیوانگی او قطعی است». نهج البلاغه، حکمت ۲۵۵؛ شرح غررالحکم، ج۲، ص۱۱۷.
  8. «شدت خشم و عصبانیت، نحوه سخن گفتن را تغییر می‌دهد، و ریشه برهان و دلیل را قطع می‌کند، و فهم را از هم می‌گسلد». کنزالفوائد، ج۱، ص۳۱۹؛ بحارالانوار، ج۷۱، ص۴۲۸.
  9. «خشم و عصبانیت شرّ است، اگر از آن فرمان بری ویران می‌کند». شرح غررالحکم، ج۱، ص۳۲۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۴۶؛ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۱.
  10. «کیفر افراد عصبانی و کینه‌توز و حسود، نخست به خودشان می‌رسد». شرح غررالحکم، ج۳، ص۳۶۱؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۴۲.
  11. «ای علی، خشمگین و عصبانی مشو، و هرگاه به خشم آمدی و عصبانی شدی بنشین و درباره قدرتی که پروردگار بر بندگان دارد و گذشتی که از آنان می‌کند، بیندیش. و هرگاه به تو گفته شد: از خدا بترس، خشم و عصبانیت خود را دور افکن، و به گذشت و بردباری خویش مراجعه کن». تحف العقول، ص۱۲؛ بحارالانوار، ج۷۷، ص۶۷.
  12. «هیچ مرد مؤمنی نسبت به همسر مؤمن خویش خشم نمی‌گیرد و از او متنفر نمی‌شود، زیرا اگر از یکی از خلقیات او ناخوشایند باشد، از اخلاق دیگرش خشنود باشد». أبوعوّانة یعقوب بن اسحاق الاسفرائنی، مسند أبی عوانة، تحقیق ایمن بن عارف الدمشقی، الطبعة الاولی، دارالمعرفة، بیروت، ۱۴۱۹ ق. ج۳، ص۱۴۱؛ ضیاء الدین أبوعبد عبدالله محمد بن عبدالواحد المقدسی، السنن و الاحکام عن المصطفی علیه أفضل الصلاة و السلام، تحقیق أبوعبدالله حسین بن عکاشة، الطبعة الاولی، دار ماجد عسیری، جدة، ۱۴۲۵ ق. ج۵، ص۲۱۸.
  13. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی، ج۴ ص ۳۵۷.