محبت و عشق

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از حب)

معناشناسی

«محبت» به معنای دوست‌ داشتن[۱] و میل به چیز لذت‌بخش[۲] و یا مهربان‌ بودن با کسی یا چیزی[۳] است و «عشق» به معنای دوست‌ داشتن زیاده از حد است[۴]. در اصطلاح علمای اخلاق و عرفان، محبت به معنای میل به امر موافق است[۵]. هرگاه این میل به چیزی که لذت‌بخش است، از حد بگذرد و با شدت و افراط به نهایت برسد، «عشق» نامیده می‌شود[۶].[۷]

پیشینه

بحث از محبت و عشق در تعلیمات ادیان آسمانی و آیین‌های بشری و سیره پیروان آنها وجود داشته است[۸]. عشق در فلسفه نیز پیشینه‌ای طولانی دارد. در روم و یونان باستان، فلاسفه‌ای همچون افلاطون[۹] و ارسطو[۱۰] برای عشق و محبت اهمیت ویژه‌ای قائل بودند. حکما عشق را در همه موجودات جاری دانسته[۱۱]، آن را سبب حرکت به سوی کمال لایق خود می‌شمارند[۱۲] در فرهنگ و معارف اسلام نیز محبت و عشق به خداوند، یکی از عوامل مؤثر در سیر معنوی و رسیدن به سعادت و کمال به شمار آمده‌ است[۱۳] چنان‌که در مواردی به محبت و رابطه دوجانبه آن میان خالق و مخلوق اشاره شده‌ است[۱۴].

حکمای مسلمان بحث از عشق را با رویکردی فلسفی، با ادله و براهین عقلی و فلسفی قابل تبیین دانسته‌اند[۱۵]، چنان‌که ابن‌سینا رساله مستقلی درباره عشق نوشته[۱۶] و شیخ اشراق درباره عشق و جایگاه آن بحث کرده‌ است[۱۷]. ملاصدرا نیز عشق را در همه موجودات ساری می‌داند و در آثار خود به آن پرداخته‌ است[۱۸]. عشق و محبت در نظر عارفان و اهل تصوف، جایگاه ویژه‌ای دارد[۱۹].[۲۰]

آثار و نشانه‌ها

علمای اخلاق، آثار و نشانه‌های مختلفی برای محبت و عشق برشمرده‌اند؛ ازجمله:

  1. انس به خلوت و مناجات با محبوب؛
  2. ترجیح آنچه محبوب دوست می‌دارد، بر میل و هوای خود در ظاهر و باطن؛
  3. تأسف‌ نخوردن بر آنچه از غیر محبوب از دست می‌دهد[۲۱]؛
  4. از خود بی‌خود شدن و حیرانی محب[۲۲].[۲۳]

محبت به عنوان روش تربیتی

از نیکوترین و اساسی‌ترین روش‌های تربیت روش محبت است که بیش‌ترین تناسب را با فطرت آدمی و سرشت انسانی دارد. نیروی محبت در تربیت نیرویی برانگیزاننده و تحول‌آفرین است و اگر درست و با اعتدال به کار گرفته شود تأثیری شگفت در نزاهت آدمی و تحقق تربیت کمالی دارد. انسان به هرچه محبت پیدا کند بدو متمایل می‌شود و رنگ و بو و حال و هوای او را می‌گیرد و همسانی صورت می‌پذیرد.

محبت عاملی مهم در سلامت روحی و اعتدال روانی انسان است. استواری شخصیت و سلامت رفتار آدمی تا اندازه‌ای زیاد به محبتی بستگی دارد که در زندگی می‌بیند. محیط خانوادگی آکنده از محبت، سبب تلطیف عواطف و رشد فضایل در افراد می‌شود و کسانی که در محیطی با محبت پرورش می‌یابند، به ارجمندی می‌رسند و می‌آموزند دیگران را دوست بدارند و در اجتماع رفتاری انسانی داشته باشند.

اهمیت روش محبت در تربیت ازاین‌روست که محبت اطاعت‌آور است و سبب همسانی و همراهی می‌شود. رسول خدا (ص) فرموده است: «الْمَرْءُ مَعَ‏ مَنْ‏ أَحَبَّ‏»[۲۴].[۲۵]

دوست داشتن دیگران

دوست داشتن دیگران از اموری است که موجب استحکام روابط اجتماعی در جامعه می‌گردد. در روایتی از امام محمد باقر(ع) آمده است: روزی بادیه‌نشینی خدمت پیامبر اسلام(ص) مشرف شد و عرض کرد: یا رسول الله! مرا نصیحت کن، حضرت ضمن نصیحت‌های خود به او فرمود: مردم را دوست داشته باش، آنها نیز شما را دوست می‌دارند: «تَحَبَّبْ إِلَى النَّاسِ يُحِبُّوكَ»[۲۶].

در حدیث نبوی آمده است که سه چیز محبت دوست را خالص می‌کند: «وقتی که او را دیدی سلامش کنی، در مجلس جایش را باز کنی و او را به بهترین نام‌هایش بخوانی»[۲۷].[۲۸]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.
  2. طریحی، مجمع البحرین،۲/۳۲.
  3. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۶۷۳۳.
  4. جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۴/۱۵۲۵، ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۰/۲۵۱.
  5. مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ۱۳۸۷ و ۱۳۹۳؛ قشیری، رساله قشیریه، ۵۸۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۶۴.
  6. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۳۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۶۹؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۲/۱۱۸۱.
  7. فلاح، محمد هادی، مقاله «محبت و عشق»، دانشنامه امام خمینی ج۹، ص۱۰۸ ـ ۱۱۴؛ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۸۵.
  8. مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۳۲۲؛ کامیاب، عشق در عرفان اسلامی، ۲۳ ـ ۴۵.
  9. افلاطون، مجموعه آثار افلاطون، ۷/۲۲۸۲ ـ ۲۲۸۴.
  10. ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ۲/۲۲۹ و ۳۱۵ ـ ۳۱۷.
  11. (ابن‌سینا، رسائل ابن سینا، ۳۷۵.
  12. شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۹۱.
  13. سوره بقره، آیه ۱۶۵.
  14. سوره مائده، آیه ۵۴.
  15. خلیلی، مبانی فلسفی عشق ۱۵.
  16. ابن سینا، رسائل ابن سینا، ۳۷۳.
  17. شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۳/۲۶۷.
  18. ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۱۵۸؛ ملاصدرا، کسر الاصنام، ۱۳۲ ـ ۱۳۳.
  19. ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۱۱۱ ـ ۱۱۴؛ فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن­فارض، ۱۴۱، ۱۵۱ و ۲۵۹.
  20. فلاح، محمد هادی، مقاله «محبت و عشق»، دانشنامه امام خمینی ج۹، ص۱۰۸ - ۱۱۴.
  21. غزالی، احیاء العلوم، ۱۴/۱۰۱ ـ ۱۰۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۶۸ ـ ۷۳.
  22. کاشانی، عبدالرزاق، شرح فصوص، ۶۹؛ فرغانی، مشارق الدراری شرح تائیه ابن­فارض، ۲۲۱.
  23. فلاح، محمد هادی، مقاله «محبت و عشق»، دانشنامه امام خمینی ج۹، ص۱۰۸ - ۱۱۴.
  24. «انسان با کسی است که او را دوست می‌دارد». مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقة، المنسوب الی الامام أبی عبد الله جعفر بن محمد الصادق (ع)، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۴۰۰ ق. ص۱۴۸؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۹۲، ج۳، ص۱۰۴، ج۴، ص۲۳۹؛ صحیح مسلم، ج۱۶، ص۱۸۶؛ سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۱۱۸؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۴۰؛ امالی المفید، ص۱۵۲؛ مسند الشهاب، ج۱، ص۱۴۲؛ امالی الطوسی، ج۲، ص۲۳۴، ۲۴۵؛ مکارم الاخلاق، ص۴۵۶.
  25. دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌، سیره نبوی ج۴، ص ۱۶۲.
  26. اصول الکافی، باب التحبب إلی الناس، ح۱.
  27. « ثَلَاثُ يُصْفِينَ لَكَ وُدَّ أَخِيكَ تُسَلِّمْ عَلَيْهِ إِذَا لَقِيتُهُ وَ تُوَسِّعَ لَهُ فِي الْمَجْلِسِ وَ تَدْعُوهُ بِأَحَبِّ أَسْمَائِهِ إِلَيْهِ»نهج الفصاحه، ح۱۲۹۳.
  28. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص۹۵.